اشعار 1

اشعار ماه صفر سال 1403

شعر مرثیه اربعین حضرت امام حسن مجتبی (ع)

همه ی جسم و تنت دوخته شد بر تابوت
گوییا آتشی افروخته شد بر تابوت

امر ملعونه بر آن حرکت تیراندازان
همه ی قامت تو گشته فقط خونریزان

چشم عباس و حسینست برایت گریان
همه ی عالم امکان . به غمت شد قربان

جگر پاره ی تو روضه ی تو نیست حسن
گریه ناکرده به این داغ تو پس کیست حسن

گویم از کوچه و آن مادر و آن سیلی کین
صورت نیلی ی آن فاطمه ی ماه مهین

فاطمه خورد زمین روبروی دیده ی تو
و همانوقت چه کم گشته سوی دیده ی تو

دیده ای مادرتو نقش بر این خاک شده
هست پیغمبر تو نقش بر این خاک شده

ای بقربان دو چشمان تو بس گریان شد
از همان کوچه . حسن غمزده و نالان شد

این غمی بود که آتش زده بر سینه ی تو
بنشسته به دلت غصه دیرینه ی تو

زهر شد قاتلت ای عشق . امام حسنم
خوانده ای روضه ی آن پادشه بی کفنم

گفته ای آن دم آخر که حسین گریه نکن
بهر این ماتم من ضجه نزن مویه نکن

تو چه لایوم کیومک به حسینت گفتی
گریه کردی و به آغوش برادر خفتی

گفتی این جسم که بی زخم و جراحت باشد
در کنار تو و عباس چه راحت باشد

لیک در کرببلا نیزه و شمشیر بود
بدنت زخمی از آن ضربت صد تیر بود

زینبم ناله کنان وارد مقتل گردد
او سرازیر ز بالای همان تل گردد

بدنت بی سر و عریان وسط کرببلا
ناله ی مادرم آنجاست در آن دشت بلا

سر ببریده ات از نیزه . نمایان گردد
خون . سرازیر ز صد جای فراوان گردد

مقتلت خون شده از آن بی سر تو
ناله ی دخت نبی بر بدن اطهر تو

ای بقربان تو این زارع شیراز شود
تاابد از غم پاک تو چه دمساز شود

توضیح‌در باب بیت دوم.
عایشه لعنت الله علیها باعث و سبب و امرکننده بر تیراندازی به

تابوت حجت الله علی خلقه امام حسن مجتبی صلوات الله علیه بود

________________________________________________________________

شعر مرثیه شهادت حضرت امام رضا (ع)

خانه ام شد قتلگاهم ای جواد من بیا
بر سر بالین بابا بس بیاد من بیا

زهر . کاری گشته و مولا میان حجره اش
از تمام درد میپیچد فغان حجره اش

تا تمام آسمانها شد عزادار غمش
سوخت قلب فاطمه از آوردگاه ماتمش

لحظه ی آخر . بروی خاک . جان داده رضا
آن دم آخر ز بوی خاک . جان داده رضا

روی دامان جوادش بود راس اطهرش
بوسه میزد بر پدرجانش بروی اخترش

گریه و اشک جواد و روضه بر داغ غریب
او شهید آل زهرا و چه مانده بی حبیب

لیک در کرببلا آن لحظه های آخرش
روی خاک گرم بوده جسم و راس اطهرش

شاه بی سر و صدها نیزه و شمشیر کین
بین تیر و سنگ و چوب آن وارث حبل المتین

ناله ای می آید از دور ای غریب مادرم
ای شه دلها حسینم ای گل پیغمبرم

زینبش با چادر خاکی . بسوی مقتلش
آید از هرسو چه بوی خون ز بوی مقتلش

ناله ها زد عمه جانت در میان قتلگاه
ناله کرد و ضجه ها در کنارش آه آه

گفت یارب این تن بی سر . که ابن حیدرست
این سر بی تن . عزیز کوثر پیغمبرست

زارع شیراز . تا حشر از غمت ای شاه دین
اشک و ناله دارد ای ابن امیرالمومنین

اشعار ماه ربیع الاول 1403

شعر مرثیه شهادت حضرت امام حسن عسکری (ع) 8 ربیع الاول سال 1403

بین زندانم چنین بر خاک غم افتاده ام
زهر کاری گشته و من دم به دم افتاده ام

سم به جانم بین زندان عدو آتش کشید
بر تمام پیکرم این غصه را . مهدی ندید

میروم از دار دنیا در جوانی مهدی ام
ای پسر جز تو ندارم ارمغانی مهدی ام

من کجا و بین زندان بنی العباس دون .
روز و شب با تازیانه بر غمم گشته فزون

من میان این سیه چال و تو تنهایی عزیز
تو تمام ارزوی آل زهرایی عزیز

میروم از بین زندان . پیش زهرا مادرم
من شهید فاطمه . آن کوثر پیغمبرم

در همین تاریکی زندان . بخود پیچیده ام
مثل جدم حضرت سلطان رضا را دیده ام

لیک مهدی جان کسی شاهد به غمهایم که نیست
بین زندان یاور این قلب تنهایم که نیست

آخرالامر این تنم هم دفن دارد هم کفن
من فدای راس شاه کربلای پر محن

راس پاکش شد جدا از تن . غریب فاطمه
شاه بی سر . آن غریب بی حبیب فاطمه

خواهرش زینب ز روی صدا زد یا حسین
ای بقربان سرت دردانه ی زهرا حسین

اشکهای زارع شیراز . از بهر ظهور
ذکر یا مهدی گرفته با همین قلب صبور

____________________________________________________________________

شعر 1 تا 5 ربیع الاول ایام ضرب و شتم حضرت زهرا (س)

فاطمه بین در و دیوار و محسن شد فدا
دختر پیغمبر و ضرب لگدها ای خدا

حضرت مولاعلی را دست بسته برده اند
حق مولا را همان ثانی و اول خورده اند

روبروی دیده ی پاک امام مجتبی
روبروی چشم گریان شه کرببلا

شاهد این روضه . زینب بود ای وای از دلم
داغ زهرا و تن زخمی او شد قاتلم

فاطمه . خون (به کسره )روی مسمار و محسن . وای من
آتش و هیزم در و دیوار و محسن . وای من

در بروی فاطمه افتاد و سینه اش شکست
استخوان بشکست و زهرای علی . زخمی نشست

گفت بابا یا رسول الله بنگر حال من
خونی و مجروح بین خانه شد احوال من

بار دوم گفت یا فضه خذینی در برم
محسنم شد کشته و من دختر پیغمبرم

با همان سقط جنین . آمد میان کوچه ها
دست بردیوار و دنبالش تمام بچه ها

تا رسیده بر علی . شالش گرفت و ناله زد
گوییا زهرا به کوچه ناله ی صدساله زد

دومی فریاد زد پهلوی زهرایش شکست
هم که پهلو هم که بازو . قلب آقایش شکست

زارع شیراز بس کن . روضه ی زهرا بود
اشک من از بهر آن صدیقه ی کبری بود

____________________________________________________________________

شعر ولادت حضرت رسول الله و امام صادق (ع) 17 ربیع الاول

شب میلاد رسولست . محمد باشد
او که پیغامبر حضرت سرمد باشد

گل بپاشید که رحمت ز سماوات آمد
بر همه عالمیان . روح مناجات آمد

نام او احمد مختار . رییس است به دین
سرور و سید و سالار . رییس است به دین

پدر فاطمه و سید بطحاست نبی
دختر و مادر او حضرت زهراست نبی

جانشینش فقط از عرش . علی باشد و بس
و وصی اش فقط آن روی جلی باشد و بس

با گل روی تو احمد . همه عالم . شیداست
تا ابد سینه من . مست برای زهراست

شب میلاد تو و ابن تو جعفر شده است
شب شادی همان کوثر حیدر شده است

من به امضای تو بر نوکری ات . استادم
شکرلله که بر دامن تو افتادم

علی و آل علی راه تو شد یا احمد
فاطمه کوثر همراه تو شد یا احمد

بارها گفته ای از عشق . عزیزم زهراست
عاشق فاطمه ام بحر و بر و هم صحراست

ثقلینی که بماداده ای از روی ولا
عترت پاک و کتاب از ثمر امر خدا

تاابد خادم درگاه علی میمانیم
عشق بر حیدر کرار به دل بنشانیم

سخن زارع شیراز . عنایت ز علیست
همه ی نوکری ام . لطف و چه آیت ز علیست

فهرست