متن احادیث اهل بیت (ع) جمع آوری استاد زارع شیرازی 2

امام رضا صلوات الله علیه

●ثُمَّ قَالَ (علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه) يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنَّ الْمُحَرَّمَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذِي كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ يُحَرِّمُونَ فِيهِ الظُّلْمَ وَ الْقِتَالَ لِحُرْمَتِهِ فَمَا عَرَفَتْ هَذِهِ الْأُمَّةُ حُرْمَةَ شَهْرِهَا وَ لَا حُرْمَةَ نَبِيِّهَا (صلی الله علیه و آله) لَقَدْ قَتَلُوا فِي هَذَا الشَّهْرِ ذُرِّيَّتَهُ وَ سَبَوْا نِسَاءَهُ وَ انْتَهَبُوا ثَقَلَهُ فَلَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِكَ أَبَداً

●سپس امام رضا (صلوات الله علیه) فرمود: ای پسر شبیب! این ماه محرم ماهی است که در گذشته ها مردم زمان جاهلیت آن را محترم می شمردند و ظلم و جنگ را در آن به خاطر حرمتش حرام می دانستند ولی این امت احترام این ماه را و احترام پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) را نشناختند. در این ماه ذریه پیامبر خود را کشتند زنان او را اسیر نمودند و اموال او را به یغما بردند خدا #هرگز آنان را نیامرزد.

عيون أخبار الرضا جلد 1 صفحه 299

***************************************************************************

توقف جنگ صفین در ماه محرم

#قیام_یا_عدم_بیعت
● …فَلَمَّا انْسَلَخَ الْمُحَرَّمُ وَ اسْتَقْبَلَ صَفَرُ وَ ذَلِكَ فِي سَنَةِ سَبْعٍ وَ ثَلَاثِينَ بَعَثَ عَلِيٌّ نَفَراً مِنْ أَصْحَابِهِ حَتَّى إِذَا كَانُوا مِنْ عَسْكَرِ مُعَاوِيَةَ حَيْثُ يُسْمِعُونَهُمُ الصَّوْتَ قَامَ مَرْثَدُ بْنُ الْحَارِثِ الْجُشَمِيُّ فَنَادَى عِنْدَ غُرُوبِ الشَّمْسِ يَا أَهْلَ الشَّامِ- إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَ أَصْحَابَ رَسُولِ اللَّهِ يَقُولُونَ لَكُمْ: «إِنَّا وَ اللَّهِ مَا كَفَفْنَا عَنْكُمْ شَكّاً فِي أَمْرِكُمْ وَ لَا بُقْيَا عَلَيْكُمْ وَ إِنَّمَا كَفَفْنَا عَنْكُمْ لِخُرُوجِ الْمُحَرَّمِ ثُمَّ انْسَلَخَ وَ إِنَّا قَدْ نَبَذْنَا إِلَيْكُمْ‌ عَلى‌ سَواءٍ[1] إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنِينَ‌

●…چون محرّم سپرى شد و ماه صفر فرا رسيد، و اين به سال سى و هفتم بود، على (صلوات الله علیه) چند تن از ياران خود را فرستاد تا نزديك لشكرگاه معاويه، بدانجا كه صدايشان شنيده شود بروند. چون بدانجا رسيدند مرثد بن حارث جشمى هنگام غروب آفتاب به بالايى ايستاد و ندا در داد: اى مردم شام، امير مؤمنان على بن ابى طالب و اصحاب پيامبر خدا به شما مى‌گويند: ما نه از آن رو كه در كار شما شك و ترديدى كرديم و نه به خاطر ارفاق به شما، دست از جنگ كشيده بوديم، بلكه فقط بدان سبب از جنگ خوددارى كرديم كه ماه محرّم بگذرد، و اينك سپرى شد، و اكنون ما همچنان گناه پيمان شكنى و نافرمانى را بر گردن شما مى‌دانيم‌[1]، و به راستى خداوند خائنان را دوست نمى‌دارد.

وقعة صفين صفحه 202
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار جلد 32 صفحه 457

***************************************************************************

🔹️قال الامام الصادق علیه السلام: ما اجْتَمَعَ فِي مَجْلِسٍ قَوْمٌ لَمْ يَذْكُرُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ يَذْكُرُونَا إِلَّا كَانَ ذَلِكَ الْمَجْلِسُ حَسْرَةً عَلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَة.

🔸️ امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ گروهی در مجلسی دور هم جمع نمی شوند که خداوند عزّوجلّ را یاد نکنند؛ و ما را نیز یاد نکنند؛ مگر آنکه آن مجلس روز قیامت مایۀ حسرتشان خواهد بود.

📚 اصول کافی جلد ۲ صفحه  ۴۹۶.

***************************************************************************

🔶 ایمان حبیب بن مظاهر الاسدی سلام الله علیه

… حَبِيبِ بْنِ مُظَاهِرٍ وَ قَدْ قُتِلَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَ رَأَيْنَا كُلَّ مَا قَالُوا وَ كَانَ حَبِيبٌ مِنَ السَّبْعِينَ الرِّجَالِ الَّذِينَ نَصَرُوا الْحُسَيْنَ ع وَ لَقُوا جِبَالَ الْحَدِيدِ وَ اسْتَقْبَلُوا الرِّمَاحَ بِصُدُورِهِمْ وَ السُّيُوفَ بِوُجُوهِهِمْ وَ هُمْ يُعْرَضُ عَلَيْهِمُ الْأَمَانُ وَ الْأَمْوَالُ فَيَأْبَوْنَ فَيَقُولُونَ لَا عُذْرَ لَنَا عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ إِنْ قُتِلَ الْحُسَيْنُ وَ مِنَّا عَيْنٌ تَطْرِفُ حَتَّى قُتِلُوا حَوْلَهُ وَ لَقَدْ مَزَحَ حَبِيبُ بْنُ مُظَاهِرٍ الْأَسَدِيُّ فَقَالَ لَهُ يَزِيدُ بْنُ حُصَيْنٍ الْهَمْدَانِيُّ وَ كَانَ يُقَالُ لَهُ سَيِّدُ الْقُرَّاءِ يَا أَخِي لَيْسَ هَذِهِ بِسَاعَةِ ضَحِكٍ قَالَ فَأَيُّ مَوْضِعٍ أَحَقُّ مِنْ هَذَا بِالسُّرُورِ وَ اللَّهِ مَا هُوَ إِلَّا أَنْ تَمِيلَ عَلَيْنَا هَذِهِ الطَّغَامُ بِسُيُوفِهِمْ فَنُعَانِقَ الْحُورَ الْعِينَ.

… #حبیب_بن_مظاهر از آن هفتاد نفرى بود كه #امام_حسین را يارى كردند و كوه‏هاى آهن را ديدند و نيزه‏ها را بوسيله سينه‏هاى خود و شمشيرها را با صورتهاى خود استقبال نمودند. آنان همان افرادى بودند كه امان و اموال بر آنان عرضه ميشد ولى نمى‏پذيرفتند و ميگفتند: ما نزد #پیامبر_اکرم عذرى نداريم اگر #اباعبدالله كشته شود و چشمى از ما باز باشد. آنان بالاخره در اطراف #حضرت_حسین كشته شدند.
#حبیب_بن_مظاهر_اسدی مزاح ميكرد و #یزید_بن_حصین_همدانی كه او را سيد الفقراء ميگفتند ميگفت: اى برادر! اكنون وقت #خنده نيست! حبيب ميگفت:
چه موضعى از اين موضع براى مسرت سزاوارتر است؟ بخدا قسم چيزى مانع ما نيست غير از اينكه اين گروه ستمكار ما را با شمشيرهاى خود #شهيد كنند و بعدا ما با حور العين معانقه نمائيم.

📚 رجال کشی ص۷۸   ؛  بحار الأنوار (ط – بيروت) ج٤۵‏ ص۹۳

***************************************************************************

ای عمو به فریادم برس 😭

●…فوقع القاسم على الأرض [فضربه شيبة بن سعد الشامي بالرمح على ظهره فاخرجه من صدره، فوقع القاسم‌] [2] يخور بدمه، و نادى: يا عمّ أدركني

●…پس حضرت قاسم علیه السلام با صورت بر زمين افتادند، و شيبة بن سعد شامى با نيزه اى به كمر حضرت قاسم علیه السلام زد، كه از سينه ایشان خارج شد. پس حضرت قاسم علیه السلام ناتوان در خون خود قرار گرفتند، و صدا زدند: اى عمو! مرا درياب…

المنتخب صفحه 366
مدينة معاجز الأئمة الإثني عشر و دلائل الحجج على البشر جلد 3 صفحه 371
مخزن البكاء في مقتل سيد الشهداء عليه السلام جلد 2 صفحه 274

***************************************************************************

●قال الامام الحسين (عليه السلام)؛
يا بنيّ كيف الموت عندك؟!
قال: يا عمّ أحلى من العسل.
فقال: أي و اللّه فداك عمّك إنّك لأحد من يقتل من الرجال معي، بعد أن تبلو ببلاء عظيم، و ابني عبد اللّه.

●امام حسین صلوات الله علیه به حضرت قاسم سلام الله علیه فرمود: ای فرزندم! مرگ در نزدت چگونه است؟
قاسم سلام الله علیه فرمود: ای عمو! از عسل شیرین تر است. پس فرمود: بله به خدا سوگند! عمویت فدایت باد! تو یکی از مردانی هستی که همراهم کشته می شوی؛ بعد از آنکه به بلای عظیم گرفتار شوی.
و فرزند من عبدالله نیز کشته می شود

مدينة معاجز الائمة الاثني عشر جلد 4 صفحه 215
نفس المهموم صفحه 208

***************************************************************************

أمیرالمؤمنین صلوات الله علیه و آله فرمودند: پدر و مادرم فدای حسین باد که در پشت كوفه كشته خواهد شد. بخدا قسم گویا مى‌بينم كه وحوش گردن‌های خود را بر قبرش كشیده و بر او می‌گريند و از شب تا صبح بر او مرثیه می‌خوانند و وقتی حال وحوش چنین باشد پس شما انسان‌‌ها از جفاء به او حذر كنید.

📓كامل الزيارات‏، باب۲۶، ح۲

***************************************************************************

🏴نفرین سیدالشهدا علیه السلام بعد از کشته شدن عبدالله بن الحسن علیهما السلام

🔴فرَمَاهُ حَرْمَلَةُ فَذَبَحَهُ. فَقَالَ الْحُسَيْنُ ع اللَّهُمَّ إِنْ مَتَّعْتَهُمْ إِلَى حِينٍ فَفَرِّقْهُمْ فِرَقاً وَ اجْعَلْهُمْ طَرائِقَ قِدَداً وَ لَا تَرْضَ عَنْهُمْ أَبَداً…

⚫️و آن گاه حرمله گلوى او را هدف تير ساخت و سرش را از پيكرش جدا كرد! آنگاه امام حسين عليه السّلام فرمود: خدايا، اگر اين ها را تاكنون از نعمت‏ هايت بهره مند ساخته‏ اى، اينك آنان را تار و مار و مايه عبرت ديگران قرار ده و هرگز از آنان خشنود مباش.

📚مثير الأحزان ابن نما حلي: ص ٧٣، روضة الواعظين ابن فتّال نيشابوري: ص ٢٠٨

***************************************************************************

وقال الامام جعفربن محمد الصادق (سلام الله علیه و آله)من زار و بات عنده في ليلة عاشورا حتي يصبح حشره الله تعالي ملطخاً بدم الحسين في جملة الشهداء معه.
امام صادق (صلوات الله علیه و آله)فرمودند:
هرکس حضرت سسدالشهدا سلام الله علیه و آله را زیارت کند و شب عاشوراء نزد ایشان بماندتا وقتی صبح شود،خداوندمتعال او را آغشته به خون امام حسین (صلوات الله علیه و آله)در میان شهدای همراه ایشان (علیهم السلام)محشور می کند.
📓مسارالشیعه،۴۴

***************************************************************************

🔴 قَالَ آيَةَ اَللهِ اَلْعُظْمَى اَلْإِمَامُ اَلصَّادِقُ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : أَنَّ مَرِیضاً شَدِیدَ الْحُمَّی عَادَهُ الْحُسَیْنُ علیه السلام فَلَمَّا دَخَلَ مِنْ بَابِ الدَّارِ طَارَتِ الْحُمَّی عَنِ الرَّجُلِ فَقَالَ لَهُ رَضِیتُ بِمَا أُوتِیتُمْ بِهِ حَقّاً حَقّاً وَ الْحُمَّی تَهْرُبُ عَنْکُمْ فَقَالَ لَهُ الْحُسَیْنُ علیه السلام وَ اللَّهِ مَا خَلَقَ اللَّهُ شَیْئاً إِلَّا وَ قَدْ أَمَرَهُ بِالطَّاعَةِ لَنَا قَالَ فَإِذَا نَحْنُ نَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ لَا نَرَی الشَّخْصَ یَقُولُ لَبَّیْکَ قَالَ أَ لَیْسَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَمَرَکِ أَنْ لَا تَقْرَبِی إِلَّا عَدُوّاً أَوْ مُذْنِباً لِکَیْ تَکُونِی کَفَّارَةً لِذُنُوبِهِ فَمَا بَالُ هَذَا فَکَانَ الْمَرِیضُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ شَدَّادِ بْنِ الْهَادِ اللَّیْثِیَ.

⚫️ حضرت آیت الله العظمی امام صادق صلوات الله علیه می فرمایند : یک روز امام حسین علیه السلام برای عیادت مردی که دچار تب شدیدی شده بود رفت ، وقتی آن حضرت وارد خانه آن مرد شد ، تب او قطع گردید ، وی به امام حسین گفت : حقیقتا من به آن مقامی که به شما عطا شده راضی شدم ، تب از شما فرار می‌ کند ، امام حسین صلوات الله علیه فرمود : به خدا قسم خدا چیزی را نیافریده مگر اینکه آن را به فرمانبرداری ما مأمور نموده است ، هر گاه ما صدا را بشنویم و شخص را نبینیم می‌گوید : لبیک. آنگاه (به تب خطاب) فرمود : آیا نه چنین است که امیر المؤمنین به تو فرمود : دچار احدی نشوی جز کافر و شخص گنهکار که کفاره گناهان وی باشی؟ گناه این شخص چیست؟ آن مریض ، عبد الله بن شداد بن هاد لیثی بود.

📚مناقب آل أبی طالب: ج ۴ ص ۵۱

***************************************************************************

🏴 کندن قبر برای حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام و اصحابش …

🔴 قَالَ آيَةَ اَللهِ اَلْعُظْمَى اَلْإِمَامُ اَلصَّادِقُ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : أَصْبَحَتْ یَوْماً أُمُّ سَلَمَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا تَبْکِی فَقِیلَ لَهَا مِمَّ بُکَاؤُکِ فَقَالَتْ لَقَدْ قُتِلَ ابْنِیَ الْحُسَیْنُ اللَّیْلَةَ وَ ذَلِکَ أَنَّنِی مَا رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ مُنْذُ مَضَی إِلَّا اللَّیْلَةَ فَرَأَیْتُهُ شَاحِباً کَئِیباً فَقَالَتْ قُلْتُ مَا لِی أَرَاکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ شَاحِباً کَئِیباً قَالَ مَا زالت [زِلْتُ] اللَّیْلَةَ أَحْفِرُ الْقُبُورَ- لِلْحُسَیْنِ وَ أَصْحَابِهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ.

⚫️ حضرت آیت الله العظمی امام صادق صلوات الله علیه می فرمایند : یک روز صبح دیدند که‌ ام سلمه رضی الله عنها گریه می‌ کند. به وی گفته شد : برای چه گریه می‌کنی؟ گفت : امشب پسرم حسین کشته شده است ، زیرا من پیغمبر خدا را از موقعی که از دنیا رحلت کرده در خواب ندیدم ، ولی دیشب آن حضرت را در حالی خواب دیدم که رنگ مبارکش تغییر کرده بود و محزون بود. گفتم : یا رسول الله ! چرا محزونی؟ فرمود : شب گذشته برای حسین و اصحابش علیه و علیهم السّلام قبر می‌کندم.

📚امالی صدوق : ۲۹/ ۱

***************************************************************************

🏴 «لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه‌ السلام» هیچ روزی عاشورا نیست و هیچ زمینی کربلا نیست …

🔴 قَالَ آيَةَ اَللهِ اَلْعُظْمَى اَلْإِمَامُ اَلصَّادِقُ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : أَنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ علیهما السلام دَخَلَ یَوْماً إِلَی الْحَسَنِ علیه السلام فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِ بَکَی فَقَالَ لَهُ مَا یُبْکِیکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قَالَ أَبْکِی لِمَا یُصْنَعُ بِکَ فَقَالَ لَهُ الْحَسَنُ علیه السلام إِنَّ الَّذِی یُؤْتَی إِلَیَّ سَمٌّ یُدَسُّ إِلَیَّ فَأُقْتَلُ بِهِ وَ لَکِنْ لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یَزْدَلِفُ إِلَیْکَ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ یَدَّعُونَ أَنَّهُمْ مِنْ أُمَّةِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ یَنْتَحِلُونَ دِینَ الْإِسْلَامِ فَیَجْتَمِعُونَ عَلَی قَتْلِکَ وَ سَفْکِ دَمِکَ وَ انْتِهَاکِ حُرْمَتِکَ وَ سَبْیِ ذَرَارِیِّکَ وَ نِسَائِکَ وَ انْتِهَابِ ثِقْلِکَ فَعِنْدَهَا تَحِلُّ بِبَنِی أُمَیَّةَ اللَّعْنَةُ وَ تُمْطِرُ السَّمَاءُ رَمَاداً وَ دَماً وَ یَبْکِی عَلَیْکَ کُلُّ شَیْ ءٍ حَتَّی الْوُحُوشُ فِی الْفَلَوَاتِ وَ الْحِیتَانُ فِی الْبِحَارِ.

⚫️ حضرت آیت الله العظمی امام صادق صلوات الله علیه می فرمایند : یک روز امام حسین علیه السّلام نزد امام حسن علیه السلام رفت و وقتی به امام حسن علیه السلام نظر کرد ، گریان شد. امام حسن علیه السّلام فرمود : یا حسین! برای چه گریان شدی؟ فرمود : برای آن ظلمی که در حق تو خواهد شد. امام حسن علیه السلام فرمود : آنچه موجب قتل من می‌ شود ، یک زهری است که به وسیله دسیسه ای به خورد من داده خواهد شد. ولی هیچ روزی مثل روز (عاشورای) تو نخواهد بود یا ابا عبدالله ! زیرا تعداد سی هزار نفر مرد در اطراف تو اجتماع می‌کنند که گمان می‌نمایند از امت جد ما خواهند بود و خود را به دین اسلام می‌بندند. آنان برای کشتن، ریختن خون، هتک حرمت، اسیر کردن فرزندان و زنان و تاراج نمودن اموال تو ازدحام خواهند کرد! در یک چنین موقعی است که لعنت خدا دامنگیر بنی امیه می‌شود؛ آسمان خاکستر و خون می‌بارد؛ و هر چیزی برای مظلومیت تو گریان می‌شود، حتی وحوش صحرا و ماهیان در دریاها!

📚امالی صدوق: ۱۱۵

***************************************************************************

🏴 کبوتری که لعن می کند …

🔴 عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: اتَّخِذُوا الْحَمَامَ الرَّاعِبِیَّةَ فِی بُیُوتِکُمْ فَإِنَّهَا تَلْعَنُ قَتَلَةَ الْحُسَیْنِ علیه السلام.

⚫️ حضرت آیت الله العظمی امام صادق صلوات الله علیه می فرمایند : کبوتر راعبی را در خانه هایتان نگه دارید که قاتلان حسین علیه السلام را لعن می‌کند.

📚کامل الزیاره: ۹۸

***************************************************************************

🏴 گریه ی آسمان در عزای حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام …

🔴 قَالَ آيَةَ اَللهِ اَلْعُظْمَى اَلْإِمَامُ اَلصَّادِقُ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : إِنَّ السَّمَاءَ بَکَتْ عَلَی الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام وَ یَحْیَی بْنِ زَکَرِیَّا وَ لَمْ تَبْکِ عَلَی أَحَدٍ غَیْرِهِمَا قُلْتُ وَ مَا بُکَاؤُهَا قَالَ مَکَثُوا أَرْبَعِینَ یَوْماً تَطْلُعُ الشَّمْسُ بِحُمْرَةٍ وَ تَغْرُبُ بِحُمْرَةٍ قُلْتُ فَذَلِکَ بُکَاؤُهَا قَالَ نَعَمْ.

⚫️ حضرت آیت الله العظمی امام صادق صلوات الله علیه می فرمایند : برای قتل حسین صلوات الله علیه و یحیی بن زکریا آسمان گریان شد و بر احدی جز یحیی بن زکریا و حسین بن علی صلوات الله علیهم نگریستند. من عرض کردم: گریه آسمان چیست؟ فرمود: چهل روز مکث کردند و خورشید با سرخی طلوع می‌کرد و با سرخی غروب می‌کرد. من عرض کردم: گریه آسمان این بود؟ فرمود: بله!

📚کامل الزیاره ۲/ ۱۵

***************************************************************************

🏴 خبر شهادت حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام

🔴 عَنْ جَبَلَةَ الْمَکِّیَّةِ قَالَ سَمِعْتُ مِیثَمَ التَّمَّارِ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ یَقُولُ: وَ اللَّهِ لَتَقْتُلُ هَذِهِ الْأُمَّةُ ابْنَ نَبِیِّهَا فِی الْمُحَرَّمِ لِعَشْرٍ یَمْضِینَ مِنْهُ وَ لَیَتَّخِذَنَّ أَعْدَاءُ اللَّهِ ذَلِکَ الْیَوْمَ یَوْمَ بَرَکَةٍ وَ إِنَّ ذَلِکَ لَکَائِنٌ قَدْ سَبَقَ فِی عِلْمِ اللَّهِ تَعَالَی ذِکْرُهُ أَعْلَمُ ذَلِکَ لِعَهْدٍ عَهِدَهُ إِلَیَّ مَوْلَایَ- أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ لَقَدْ أَخْبَرَنِی أَنَّهُ یَبْکِی عَلَیْهِ کُلُّ شَیْءحَتَّی الْوُحُوشُ فِی الْفَلَوَاتِ وَ الْحِیتَانُ فِی الْبَحْرِ وَ الطَّیْرُ فِی السَّمَاءِ وَ یَبْکِی عَلَیْهِ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ السَّمَاءُ وَ الْأَرْضُ وَ مُؤْمِنُو الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ وَ جَمِیعُ مَلَائِکَةِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ وَ رِضْوَانُ وَ مَالِکٌ وَ حَمَلَةُ الْعَرْشِ وَ تَمْطُرُ السَّمَاءُ دَماً وَ رَمَاداً ثُمَّ قَالَ وَجَبَتْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی قَتَلَةِ الْحُسَیْنِ کَمَا وَجَبَتْ عَلَی الْمُشْرِکِینَ الَّذِینَ یَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ وَ کَمَا وَجَبَتْ عَلَی الْیَهُودِ وَ النَّصَارَی وَ الْمَجُوسِ قَالَ جَبَلَةُ فَقُلْتُ لَهُ یَا مِیثَمُ فَکَیْفَ یَتَّخِذُ النَّاسُ ذَلِکَ الْیَوْمَ الَّذِی قُتِلَ فِیهِ الْحُسَیْنُ یَوْمَ بَرَکَةٍ فَبَکَی مِیثَمٌ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ ثُمَّ قَالَ یَزْعُمُونَ لِحَدِیثٍ یَضَعُونَهُ أَنَّهُ الْیَوْمُ الَّذِی تَابَ اللَّهُ فِیهِ عَلَی آدَمَ وَ إِنَّمَا تَابَ اللَّهُ عَلَی آدَمَ فِی ذِی الْحِجَّةِ وَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُ الْیَوْمُ الَّذِی قَبِلَ اللَّهُ فِیهِ تَوْبَةَ دَاوُدَ وَ إِنَّمَا قَبِلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ تَوْبَتَهُ فِی ذِی الْحِجَّةِ وَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُ الْیَوْمُ الَّذِی أَخْرَجَ اللَّهُ فِیهِ- یُونُسَ مِنْ بَطْنِ الْحُوتِ وَ إِنَّمَا أَخْرَجَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یُونُسَ مِنْ بَطْنِ الْحُوتِ فِی ذِی الْحِجَّةِ وَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُ الْیَوْمُ الَّذِی اسْتَوَتْ فِیهِ سَفِینَةُ نُوحٍ عَلَی الْجُودِیِّ

⚫️جبله می‌گوید: شنیدم که میثم تمار می‌گفت: به خدا قسم این امت پسر دختر پیغمبر خود را در روز دهم ماه محرم می‌کشند، بعد دشمنان خدا روز شهادت حسین علیه السّلام را روز خیر و برکت می‌دانند. این موضوع عملی خواهد شد، زیرا در علم خدای علیم این طور سبقت گرفته است. من این خبر را از آن عهدی که مولای من علی بن ابی طالب علیه السّلام با من کرد می‌دانم. امیرالمؤمنین علی علیه السّلام به من خبر داد که هر چیزی برای مظلومیت حسین علیه السّلام گریه خواهد کرد، حتی وحشیان صحراها، ماهیان دریاها، پرندگان آسمان آفتاب، ماهتاب، ستارگان، آسمان، زمین، مؤمنین انس و جن، جمیع ملائکه آسمان‌ها و زمین ها، رضوان، مالک و حاملین عرش. آسمان خون و خاکستر می‌بارد. سپس فرمود: لعنت خدا بر قاتلین حسین علیه السّلام واجب شد، «الَّذِینَ یَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَر. » -. حجر / ۹۶- همان طور که بر {مشرکینی که برای خدا شریک قرار دادند واجب گردید.} و همان طور که لعن خدا بر یهود و نصارا و مجوس لازم شد. جبله می‌گوید: به میثم گفتم: چگونه مردم آن روزی را که امام حسین علیه السّلام در آن شهید می‌شود، روز خیر و برکت قرار می‌دهند؟ میثم پس از این که گریان شد گفت: به جهت آن حدیث ساختگی که می‌گویند: خدا در یک چنین روزی توبه حضرت آدم را قبول کرد. نیز می‌پندارند که خدا توبه حضرت داود را در یک چنین روزی قبول نمود. در صورتی که خداوند عزوجل توبه حضرت داود را در ماه پذیرفت. آنان گمان می‌کنند که آن روز، همان روزی است که خداوند حضرت یونس را از شکم ماهی خارج کرده است. در صورتی که خداوند عزوجل حضرت یونس را در ماه ذی حجة از شکم ماهی اخراج نمود. ایشان گمان می‌کنند که روز شهادت حسین، همان روزی است که کشتی نوح بر فراز جودی قرار گرفت. در صورتی که کشتی نوح در روز هیجدهم ماه ذی حجه بر فراز جودی قرار گرفت. آنان گمان می‌نمایند که آن روز، روزی است که خدا دریا را برای بنی اسرائیل شکافت. در صورتی که این موضوع در ماه ربیع الاول واقع شد. بعد میثم گفت: ای جبله! بدان که حسین علیه السّلام روز قیامت بزرگ شهیدان است و اصحاب حسین عزوجل را بر سایر شهیدان درجه رفیعه ای می‌باشد. ای جبله! هر گاه دیدی قرمزی آفتاب نظیر خون تازه گردید، بدان که امام حسین عزوجل شهید شده است. جبله می‌گوید: یک روز من خارج شدم و آفتاب را دیدم که نظیر چادرهای قرمزی که به خون تازه رنگین شده باشند، بر دیوارها تابیده است. من فریاد زدم و گریان شدم و گفتم: به خدا قسم که مولای ما امام حسین علیه السّلام کشته شده است!

📚علل الشرایع ۱: ۲۱۷

***************************************************************************

🏴 گریه و اندوه مکروه …

🔴 قَالَ آيَةَ اَللهِ اَلْعُظْمَى اَلْإِمَامُ اَلصَّادِقُ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : کلّ الجزع و البکاء مکروه سوی الجزع و البکاء علی الحسین علیه السّلام.

⚫️ حضرت آیت الله العظمی امام صادق صلوات الله علیه می فرمایند : هر نالیدن و گریه ای مکروه است ، مگر ناله و گریه بر حسین علیه السّلام.

📚 بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۱۳

***************************************************************************

🏴 بیست سال گریه …

🔴 قَالَ آيَةَ اَللهِ اَلْعُظْمَى اَلْإِمَامُ اَلصَّادِقُ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : بکی علیّ بن الحسین علیه السّلام عشرین سنة و ما وضع بین یدیه طعام الاّ بکی.

⚫️ حضرت آیت الله العظمی امام صادق صلوات الله علیه می فرمایند : امام زین العابدین علیه السّلام بیست ساله (به یاد عاشورا) گریست و هرگز طعامی پیش روی او نمی گذاشتند مگر اینکه گریه می‌کرد.

📚بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۱۰۸

***************************************************************************

🏴 نامگذاری فرزندان در اهل بیت علیهم السلام

🔴 عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَرْزَمِیِّ قَالَ: اسْتَعْمَلَ مُعَاوِیَةُ مَرْوَانَ بْنَ الْحَکَمِ عَلَی الْمَدِینَةِ وَ أَمَرَهُ أَنْ یَفْرِضَ لِشَبَابِ قُرَیْشٍ فَفَرَضَ لَهُمْ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهما السلام فَأَتَیْتُهُ فَقَالَ مَا اسْمُکَ فَقُلْتُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ فَقَالَ مَا اسْمُ أَخِیکَ فَقُلْتُ عَلِیٌّ فَقَالَ عَلِیٌّ وَ عَلِیٌّ مَا یُرِیدُ أَبُوکَ أَنْ یَدَعَ أَحَداً مِنْ وُلْدِهِ إِلَّا سَمَّاهُ عَلِیّاً ثُمَّ فَرَضَ لِی فَرَجَعْتُ إِلَی أَبِی علیه السلام فَأَخْبَرْتُهُ فَقَالَ وَیْلِی عَلَی ابْنِ الزَّرْقَاءِ دَبَّاغَةِ الْأُدُمِ لَوْ وُلِدَ لِی مِائَةٌ لَأَحْبَبْتُ أَنْ لَا أُسَمِّیَ أَحَداً مِنْهُمْ إِلَّا عَلِیّاً .

⚫️معاویه مروان بن حکم را عامل مدینه قرار داد و به وی دستور داد به جوانان مدینه جایزه ای بپردازد، مروان اطاعت نمود. علی بن الحسین علیهما السّلام می‌فرماید: هنگامی که من نزد مروان رفتم گفت: نام تو چیست؟ گفتم: علی بن الحسین گفت: نام برادرت چیست؟ گفتم: علی. مروان گفت: چه خبر است! علی علی؟ منظور پدرت چیست که نام تمام فرزندان خود را علی می‌گذارد! سپس جایزه ای به من داد و من به سوی پدرم بازگشتم و جریان را برایش شرح دادم. پدرم فرمود: وای بر پسر زن کبود چشم دباغ باد! اگر صد پسر برای من متولد شود، دوست دارم نام همه آنان را علی بگذارم.

📚الکافی ج ۶ ص ۱۹

***************************************************************************

🏴دشمنی مروان لعنت الله علیه
با اهل بیت علیهم السلام

🔴عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ السَّائِبِ أَنَّهُ قَالَ: قَالَ مَرْوَانُ بْنُ الْحَکَمِ یَوْماً لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام لَوْ لَا فَخْرُکُمْ بِفَاطِمَةَ بِمَا کُنْتُمْ تَفْتَخِرُونَ عَلَیْنَا فَوَثَبَ الْحُسَیْنُ علیه السلام وَ کَانَ علیه السلام شَدِیدَ الْقَبْضَةِ فَقَبَضَ عَلَی حَلْقِهِ فَعَصَرَهُ وَ لَوَی عِمَامَتَهُ عَلَی عُنُقِهِ حَتَّی غُشِیَ عَلَیْهِ ثُمَّ تَرَکَهُ وَ أَقْبَلَ الْحُسَیْنُ علیه السلام عَلَی جَمَاعَةٍ مِنْ قُرَیْشٍ فَقَالَ أَنْشُدُکُمْ بِاللَّهِ إِلَّا صَدَّقْتُمُونِی إِنْ صَدَقْتُ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ فِی الْأَرْضِ حَبِیبَیْنِ کَانَا أَحَبَّ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ مِنِّی وَ مِنْ أَخِی أَوْ عَلَی ظَهْرِ الْأَرْضِ ابْنَ بِنْتِ نَبِیٍّ غَیْرِی وَ غَیْرَ أَخِی قَالُوا لَا قَالَ وَ إِنِّی لَا أَعْلَمُ أَنَّ فِی الْأَرْضِ مَلْعُونَ بْنَ مَلْعُونٍ غَیْرَ هَذَا وَ أَبِیهِ طَرِیدِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ اللَّهِ مَا بَیْنَ جَابَرَسَ وَ جَابَلَقَ أَحَدُهُمَا بِبَابِ الْمَشْرِقِ وَ الْآخَرُ بِبَابِ الْمَغْرِبِ رَجُلَانِ مِمَّنْ یَنْتَحِلُ الْإِسْلَامَ أَعْدَی لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَهْلِ بَیْتِهِ مِنْکَ وَ مِنْ أَبِیکَ إِذْ کَانَ وَ عَلَامَةُ قَوْلِی فِیکَ أَنَّکَ إِذَا غَضِبْتَ سَقَطَ رِدَاؤُکَ عَنْ مَنْکِبِکَ قَالَ فَوَ اللَّهِ مَا قَامَ مَرْوَانُ مِنْ مَجْلِسِهِ حَتَّی غَضِبَ فَانْتَقَضَ وَ سَقَطَ رِدَاؤُهُ عَنْ عَاتِقِهِ .

⚫️یک روز مروان بن حکم به امام حسین گفت: اگر فخر و مباهات شما بر ما به واسطه فاطمه زهرا [سلام الله علیها] نباشد، پس به چه وسیله ای به ما تفاخر خواهید کرد؟ امام حسین علیه السّلام از جای برجست و به شدت گلوی مروان را گرفت و فشار داد. آنگاه عمامه مروان را به گردنش پیچید. کار به جایی رسید که مروان غش کرد. سپس امام حسین علیه السّلام نزد گروهی از قریش آمد و فرمود: شما را به خدا قسم می‌دهم، اگر این سخنانی که من می‌گویم صحیح است سخن مرا تصدیق کنید: آیا شما در زمین دو محبوبی که از من و برادرم نزد پیامبر خدا محبوب تر باشند سراغ دارید؟ و یا اینکه روی زمین کسی را غیر از من و برادرم که پسر دختر پیغمبر باشند می‌شناسید؟ گفتند: نه. فرمود: من هم در روی زمین کسی را که ملعون بن ملعون باشد نمی شناسم غیر از مروان بن حکم و پدرش که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله او را طرد کرده بود. به خدا قسم بین جابرس و جابلق که یکی از آن‌ها در مشرق و دیگری در مغرب است، مردی نیست که خود را به اسلام منسوب بداند و از تو و پدرت نسبت به خدا و رسول و اهل بیتش خصومت بیشتری داشته باشد. نشانه درست بودن سخن من درباره تو این است که هر گاه خشمگین می‌شوی عبای تو از دوش تو می‌افتد. راوی می‌گوید: به خدا قسم مروان خشمگین شد و هنوز از جای خود برنخاسته بود که عبایش از دوشش افتاد.

📚الاحتجاج: ص ۱۵۳
📚مناقب آل أبی طالب ج ۴ ص ۵۱

***************************************************************************

🔴 قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقُ علیه السلام: إِنَّ أَرْبَعَةَ آلَافِ مَلَکٍ هَبَطُوا یُرِیدُونَ الْقِتَالَ مَعَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام فَلَمْ یُؤْذَنْ لَهُمْ فِی الْقِتَالِ فَرَجَعُوا فِی الِاسْتِئْذَانِ وَ هَبَطُوا وَ قَدْ قُتِلَ الْحُسَیْنُ علیه السلام فَهُمْ عِنْدَ قَبْرِهِ شُعْثٌ غُبْرٌ یَبْکُونَهُ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ رَئِیسُهُمْ مَلَکٌ یُقَالُ لَهُ مَنْصُورٌ.

⚫️امام جعفر صادق علیه السّلام فرمودند: تعداد چهار هزار ملک به زمین هبوط کردند تا در رکاب حسین بن علی علیهما السّلام قتال کنند، ولی چون آن حضرت اجازه قتال به آنان نداد، لذا ایشان مراجعت کردند و هنگامی به زمین هبوط نمودند که امام حسین علیه السّلام شهید شده بود. آنان در حالی که غبار آلوده اند، تا روز قیامت نزد قبر امام حسین علیه السّلام گریه می‌کنند و رئیس ایشان ملکی به نام منصور است.

📚کامل الزیاره: ۱۱۹
📚کامل الزیاره: ۸۳

***************************************************************************

🏴هفتاد هزار ملک در عزای حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام

🔴عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: وَکَّلَ اللَّهُ بِالْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ سَبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ یُصَلُّونَ عَلَیْهِ کُلَّ یَوْمٍ شُعْثاً غُبْراً مُنْذُ یَوْمَ قُتِلَ إِلَی مَا شَاءَ اللَّهُ یَعْنِی بِذَلِکَ قِیَامَ الْقَائِمِ علیه السلام.

⚫️امام صادق علیه السّلام فرمودند: خدا بر حسین بن علی علیهما السّلام هفتاد هزار فرشته موکل فرموده که از روزی که شهید شد تا روزی که خدا بخواهد یعنی تا قیام قائم علیه السّلام، هر روز پراکنده موی و غبارآلوده بر او درود می‌فرستند.

📚کامل الزیاره: ۸۴

***************************************************************************

🏴 #سرنوشت_قاتلان_امام_حسین_علیه‌السلام

🔴 قالَ: کَانَ رَجُلٌ مِنْ أَبَانِ بْنِ دَارِمٍ یُقَالُ لَهُ زُرْعَةُ شَهِدَ قَتْلَ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَرَمَی الْحُسَیْنَ بِسَهْمٍ فَأَصَابَ حَنَکَهُ فَجَعَلَ یَتَلَقَّی الدَّمَ ثُمَّ یَقُولُ هَکَذَا إِلَی السَّمَاءِ فَیَرْمِی بِهِ وَ ذَلِکَ أَنَّ الْحُسَیْنَ علیه السلام دَعَا بِمَاءٍ لِیَشْرَبَ فَلَمَّا رَمَاهُ حَالَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْمَاءِ فَقَالَ اللَّهُمَّ ظَمِّئْهُ اللَّهُمَّ ظَمِّئْهُ قَالَ فَحَدَّثَنِی مَنْ شَهِدَهُ وَ هُوَ یَمُوتُ وَ هُوَ یَصِیحُ مِنَ الْحَرِّ فِی بَطْنِهِ وَ الْبَرْدِ فِی ظَهْرِهِ وَ بَیْنَ یَدَیْهِ الْمَرَاوِحُ وَ الثَّلْجُ وَ خَلْفَهُ الْکَانُونُ وَ هُوَ یَقُولُ اسْقُونِی أَهْلَکَنِی الْعَطَشُ فَیُؤْتَی بِعُسٍّ عَظِیمٍ فِیهِ السَّوِیقُ وَ الْمَاءُ وَ اللَّبَنُ لَوْ شَرِبَهُ خَمْسَةٌ لَکَفَاهُمْ قَالَ فَیَشْرَبُهُ ثُمَّ یَعُودُ فَیَقُولُ اسْقُونِی أَهْلَکَنِی الْعَطَشُ قَالَ فَانْقَدَّ بَطْنُهُ کَانْقِدَادِ الْبَعِیرِ. وَ ذَکَرَ أَعْثَمُ الْکُوفِیُّ هَذَا الْحَدِیثَ مُخْتَصَراً قَالَ: اسْمُ الرَّامِی لَعَنَهُ اللَّهُ عَبْدُ الرَّحْمَنِ الْأَزْدِیُّ فَقَالَ لَهُ الْحُسَیْنُ علیه السلام اللَّهُمَّ اقْتُلْهُ عَطَشاً وَ لَا تَغْفِرْ لَهُ أَبَداً قَالَ الْقَاسِمُ بْنُ أَصْبَغَ لَقَدْ رَأَیْتُنِی عِنْدَ ذَلِکَ الرَّجُلِ وَ هُوَ یَصِیحُ وَ الْمَاءُ یُبَرَّدُ لَهُ فِیهِ السُّکَّرُ وَ الْأَعْسَاسُ فِیهَا اللَّبَنُ وَ هُوَ یَقُولُ وَیْلَکُمْ اسْقُونِی فَقَدْ قَتَلَنِیَ الْعَطَشُ فَیُعْطَی الْقُلَّةَ أَوِ الْعُسَّ فَإِذَا نَزَعَهُ مِنْ فِیهِ یَصِیحُ حَتَّی انْقَدَّ بَطْنُهُ وَ مَاتَ شَرَّ مِیتَةٍ لَعَنَهُ اللَّهُ.

⚫️محمد کوفی می‌گوید: مردی از قبیله ابان بن دارم که به او زرعه گفته می‌شد، در قتل حسین علیه السّلام شرکت کرده بود و تیری به سمت امام انداخته بود که به گلوی حضرت اصابت کرده بود! این مرد خون بالا می‌آورد و سپس می‌گفت: این چنین به آسمان می‌رود، پس او را با آن رمی می‌کنند! و علت آن بود که امام حسین علیه السّلام آب طلب کرد تا بنوشد، وقتی به حضرت تیر زد، بین امام و آب جدایی انداخت. پس حضرت عرض کرد: خدایا او را تشنه فرما! خدایا او را تشنه فرما! راوی می‌گوید: کسی که این مرد را در حال مرگ دیده بود، برای من حدیث کرد که از حرارت در شکمش فریاد می‌زد و در مقابلش بادبزن و یخ بود و پشت سرش حرارت بود و می‌گفت: آبم دهید که عطش مرا کشت! برایش قدح عظیمی که آب گوشت و آب و شیر بود می‌آوردند که اگر پنج نفر آن را می‌خوردند برایشان کافی بود! آن مرد این طعام را می‌خورد و سپس می‌گفت: آبم دهید که عطش مرا کشت. راوی می‌گوید: شکمش مثل شکافتن شکم شتر شکافته شد. اعثم کوفی این حدیث را به اختصار نقل نموده و گفته: اسم پرتاب کننده تیر عبدالرحمان ازدی لعنه الله بود. پس امام حسین علیه السّلام در حق او چنین دعا کرد: خدایا او را به عطش بکش و ابدا او را نیامرز! قاسم بن اصبغ می‌گوید: من خویش را نزد آن مرد دیدم که فریاد می‌زد و آب برایش خنک می‌کردند و در آن شکر و ظرفی که شیر داشت می‌آوردند، اما او می‌گفت: وای بر شما! مرا آب دهید که عطش مرا کشت! پس به او کوزه و قدح داده می‌شد. وقتی این ظروف را از دهانش جدا می‌کرد، فریاد می‌زد تا شکمش می‌شکافت و به بدترین مردن جان داد! لعنت خدا بر او باد!

📚مناقب ابن شهر آشوب ۴: ۵۷

***************************************************************************

🏴شهادت حضرت عبدالله ابن الحسن علیه‌السلام

🔴فخَرَجَ إِلَيْهِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ وَ هُوَ غُلَامٌ لَمْ يُرَاهِقْ مِنْ عِنْدِ النِّسَاءِ يَشْتَدُّ حَتَّى وَقَفَ إِلَى جَنْبِ الْحُسَيْنِ ع فَلَحِقَتْهُ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيٍّ ع لِتَحْبِسَهُ فَامْتَنَعَ امْتِنَاعاً شَدِيداً وَ قَالَ لَا أُفَارِقُ عَمّی.

⚫️در همان لحظاتى كه حسين عليه السّلام بر شهادتگاه، خود با لب تشنه و غرق در خون در انتظار شهادت بود، «عبد اللَّه»، از سراپرده بانوان بيرون آمد و شتابان خود را به عموىش حسين عليه السّلام رسانيد تا عمو را يارى كند.
عمه‏ اش «زينب» خود را به او رساند تا وى را به خيمه‏ ها بازگرداند، امّا او پايدارى كرد و بازنگشت و فرياد بر آورد كه: به خداى سوگند از عمويم جدا نخواهم شد و او را تنها نخواهم گذاشت!

📚مثير الأحزان ابن نما حلي: ص ٧٣، روضة الواعظين ابن فتّال نيشابوري: ص ٢٠٨

***************************************************************************

لحطه سوزناک حلقه زدن اطفال امام حسین صلوات الله علیه حول ایشان

●روي انّ الحسين عليه السّلام لما نزل بقصر بني مقاتل و رأى فسطاط عبيد اللّه بن الحر أرسل إليه الحجاج بن مسروق و دعاه فلم يلبّ الدعوة، فجاء الحسين عليه السّلام بنفسه إليه، و ينقل عن عبيد اللّه بن الحر انّه قال:
دخل عليّ الحسين و لحيته سوداء كجناح الغراب فلم أر أحدا مثله قط في الحسن و الهيبة و لم أتأثر كتأثري حينما رأيت اجتماع صبيانه و أطفاله حوله.

●روایت شده چون حضرت امام حسین علیه السّلام به قصر بنی مُقاتل رسید و خیمه عبیداللّه بن حُرّ جُعْفی را دید، حجّاج بن مسروق را فرستاد به نزد او و او را طلبید و او نیامد خود حضرت به سوی او تشریف برد.از عبیداللّه بن حُرّ نقل است که وارد شد بر من حسین علیه السّلام و محاسنش مثل بال غُراب (کلاغ) سیاه بود، پس ندیدم احدی را هرگز نیکوتر از او نه مثل او کسی را که چشم را پر کند، و رقّت نکردم هرگز مانند رقّتی که بر آن حضرت کردم در وقتی که دیدم راه می رفت و صِبیانش (اطفالش) در دورش بودند.

منتهی الآمال بخش امام حسین صلوات الله علیه

***************************************************************************

💎[علل الشرائع] الطَّالَقَانِیُّ عَنِ الْجَلُودِیِّ عَنِ الْجَوْهَرِیِّ عَنِ ابْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَخْبِرْنِی عَنْ أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ وَ إِقْدَامِهِمْ عَلَی الْمَوْتِ فَقَالَ إِنَّهُمْ کُشِفَ لَهُمُ الْغِطَاءُ حَتَّی رَأَوْا مَنَازِلَهُمْ مِنَ الْجَنَّةِ فَکَانَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ یُقْدِمُ عَلَی الْقَتْلِ لِیُبَادِرَ إِلَی حَوْرَاءَ یُعَانِقُهَا وَ إِلَی مَکَانِهِ مِنَ الْجَنَّةِ .

🔹 پدر ابو عماره می گوید: به امام جعفر صادق علیه السّلام گفتم: مرا از اینکه چرا یاران امام حسین علیه السّلام برای شهید شدن اقدام نمودند آگاه کن. فرمود: پرده از جلوی چشم آنان به گونه ای کنار رفت که جایگاه خویش را در بهشت دیدند. لذا بعضی از ایشان در شهید شدن بر دیگری سبقت می‌گرفت تا زودتر به حوریه ای که در انتظار او است برسد و او را در آغوش بگیرد و به جایگاه خود در بهشت برود.

📖علل الشرائع، ج ۱ ،ص ۲۲۹، باب ۱۶۳،ح۱
📖بحارالانوار، ج۴۴،ص۲۹۷،ح۱

***************************************************************************

عنایت الهی به مجالس اهل بیت

●عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ صلوات الله علیه قَالَ: إِنَّ مِنَ الْمَلَائِكَةِ الَّذِينَ فِي سَمَاءِ الدُّنْيَا لَيَطَّلِعُونَ عَلَى الْوَاحِدِ وَ الِاثْنَيْنِ وَ الثَّلَاثَةِ وَ هُمْ يَذْكُرُونَ فَضْلَ آلِ مُحَمَّدٍ فَيَقُولُونَ أَ مَا تَرَوْنَ هَؤُلَاءِ فِي قِلَّتِهِمْ وَ كَثْرَةِ عَدُوِّهِمْ يَصِفُونَ فَضْلَ آلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) فَتَقُولُ الطَّائِفَةُ الْأُخْرَى مِنَ الْمَلَائِكَةِ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ (جمعه 4)

●امام صادق صلوات الله علیه: همانا بعضی از فرشتگانی که در آسمان دنیا هستند متوجه یک نفر و دو نفر و سه نفر [در زمین] میشوند که فضائل آل محمد -صلوات الله علیهم- را یاد میکنند، پس میگویند: آیا ایشان را میبینید که با وجود کمیِ تعدادشان و فراوانیِ دشمنشان فضائل آل محمد (صلی الله علیه و آله) را بیان می‌کنند؟ پس گروه دیگری از ملائکه گویند: «این فضل و بخشش خداست که به هر کس بخواهد آن را عطا می‌کند و خدا صاحب فضل عظیم است».

الكافي جلد 2 صفحه 187 بَابُ تَذَاكُرِ الْإِخْوَانِ‌ حدیث 4

***************************************************************************

●…فَقُلنا لَهُ : نَنشُدُكَ اللّه في نَفسِكَ وأهلِ بَيتِكَ ، إلَا انصَرَفتَ مِن مَكانِكَ هذا ، فَإِنَّهُ لَيسَ لَكَ بِالكوفَةِ ناصِرٌ ولا شيعَةٌ ، بَل نَتَخَوَّفُ أن يَكونوا عَلَيكَ . فَنَظَرَ إلى بَني عَقيلٍ ، فَقالَ : ما تَرَونَ ؟ فَقَد قُتِلَ مُسلِمٌ؟ فَقالوا : وَاللّه لا نَرجِعُ حَتّى نُصيبَ ثَأرَنا ، أو نَذوقَ ما ذاقَ . فَأَقبَلَ عَلَينَا الحُسَينُ عليه السلام وقالَ : لا خَيرَ فِي العَيشِ بَعدَ هؤُلاءِ …

●از دو شخص روایت است گویند در منزل ثعلبیه (بین مکه و کوفه) بعد از خبر شهادت حضرت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه سلام الله علیهما به او (امام حسین صلوات الله علیه) گفتیم: تو را به خدا ، جان خود و خانواده ات را دریاب و از این جا باز گرد ؛ زیرا که در کوفه ، یار و پیروی نداری ؛ بلکه می ترسیم بر ضدّ تو باشند. او به فرزندان عقیل نگریست و فرمود: «نظرتان چیست؟ مسلم ، کشته شد!» . گفتند: به خدا برنمی گردیم تا انتقام بگیریم و یا آنچه را او چشید ، بچشیم . حسین علیه السلام رو به ما کرد و فرمود : «پس از اینان ، زندگی، خیری ندارد» …

الإرشاد جلد 2 صفحه 75
وقعة الطّف صفحه 165
إعلام الورى بأعلام الهدى جلد 1 صفحه 448
بحار الأنوار جلد 44 صفحه 373
الفوائد الرجالية (رجال السيد بحر العلوم) جلد 4 صفحه 31
رياض الأبرار جلد 1 صفحه 218
مقتل الحسین (خوارزمی) جلد 1 صفحه 328
مقتل مقرم صفحه 178
نفس المهموم صفحه 166
العوالم صفحه 224
أعيان الشيعة جلد 1 صفحه 590
روضة الشهداء صفحه 318

***************************************************************************

سفارش امیرالمومنین صلوات الله علیه درباره یتیم ها 😭

●قال امیرالمومنین صلوات الله علیه: أَللَّهَ اللَّهَ فِي الْأَيْتَامِ، فَلَا تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ، وَ لَايَضِيعُوا بِحَضرَتِكُمْ.

●امیرالمومنین صلوات الله علیه: خدا را! خدا را! در مورد «يتيمان»، نكند آنها گاهى سير و گاهى گرسنه بمانند، نكند آنها در حضور شما در اثر عدم رسيدگى از بين بروند!.

نهج‌البلاغه، (وصيت) نامه 47

***************************************************************************

عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ جُمْهُورٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیُّوبَ عَنِ اَلسَّکُونِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ أَنَا مَغْمُومٌ مَکْرُوبٌ فَقَالَ لِی یَا سَکُونِیُّ مِمَّا غَمُّکَ قُلْتُ وُلِدَتْ لِی اِبْنَةٌ فَقَالَ یَا سَکُونِیُّ عَلَی اَلْأَرْضِ ثِقْلُهَا وَ عَلَی اَللَّهِ رِزْقُهَا تَعِیشُ فِی غَیْرِ أَجَلِکَ وَ تَأْکُلُ مِنْ غَیْرِ رِزْقِکَ فَسَرَّی وَ اَللَّهِ عَنِّی فَقَالَ لِی مَا سَمَّیْتَهَا قُلْتُ فَاطِمَةَ قَالَ آهِ آهِ ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی جَبْهَتِهِ فَقَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَقُّ اَلْوَلَدِ عَلَی وَالِدِهِ إِذَا کَانَ ذَکَراً أَنْ یَسْتَفْرِهَ أُمَّهُ وَ یَسْتَحْسِنَ اِسْمَهُ وَ یُعَلِّمَهُ کِتَابَ اَللَّهِ وَ یُطَهِّرَهُ وَ یُعَلِّمَهُ اَلسِّبَاحَةَ وَ إِذَا کَانَتْ أُنْثَی أَنْ یَسْتَفْرِهَ أُمَّهَا وَ یَسْتَحْسِنَ اِسْمَهَا وَ یُعَلِّمَهَا سُورَةَ اَلنُّورِ وَ لاَ یُعَلِّمَهَا سُورَةَ یُوسُفَ وَ لاَ یُنْزِلَهَا اَلْغُرَفَ وَ یُعَجِّلَ سَرَاحَهَا إِلَی بَیْتِ زَوْجِهَا أَمَّا إِذَا سَمَّیْتَهَا فَاطِمَةَ فَلاَ تَسُبَّهَا وَ لاَ تَلْعَنْهَا وَ لاَ تَضْرِبْهَا.

سکونی گوید: روزی با اندوه خدمت امام صادق علیه السّلام شرف یاب شدم، فرمود:
ای سکونی! چرا اندوهگین هستی؟
عرض کردم:
#دختری برایم متولّد شده است.
فرمود: ای سکونی! سنگینی دخترت بر زمین و روزی او به عهده خداوند است؛ او در غیر زندگی تو زندگی می‌کند و خوردن او هم روزی تو را کم نمی کند.
سکونی گوید: به خدا سوگند! سخن حضرتش غم را از من زدود.
آن گاه فرمود:
نام او را چه گذاشته ای؟
عرض کردم: #فاطمه.
آن حضرت به یاد مظلومیّت حضرت زهرا علیها السّلام افتاد و فرمود: آه! آه.
سپس دست مبارک را بر پیشانی گذاشت و فرمود: پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود:
حق فرزند پسر بر پدرش این گونه است که برای او، مادر زیرک و با شرافتی انتخاب کند،(یا مادر او را خوشحال کند)،
برایش نام زیبا و #نیکویی بگذارد،
به او #قرآن بیاموزد،
او را #ختنه کند و بر او #شنا آموزش دهد.
و برای فرزند #دختر، مادر زیرک برگزیند،(یا مادرش را خوشحال کند)
برایش نام #زیبا و نیکویی انتخاب کند،
به او سورۀ #نور بیاموزد، سورۀ #یوسف را #نیاموزد
و او را در طبقه فوقانی خانه جای ندهد(او را در مکانی که در معرض دید و عبور مردمان است، قرار ندهد) و در فرستادن او به خانه شوهرش #شتاب کند.
آن گاه که نام دخترت را #فاطمه نهادی؛ به او دشنام نده، او را لعنت نکن و او را کتک نزن.

📚الکافی , جلد ۶ , صفحه ۴۸

***************************************************************************

وقتی یزید زنازاده کافر، علنا منکر نبوت و وحی و همه چیز دین می شود.

●رَوَى شَيْخٌ صَدُوقٌ مِنْ مَشَايِخِ بَنِي هَاشِمٍ وَ غَيْرُهُ مِنَ النَّاسِ‌: أَنَّهُ لَمَّا دَخَلَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ (صلوات الله علیه) وَ حَرَمُهُ عَلَى يَزِيدَ وَ جِي‌ءَ بِرَأْسِ الْحُسَيْنِ (صلوات الله علیه) وَ وُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ فِي طَسْتٍ فَجَعَلَ يَضْرِبُ ثَنَايَاهُ بِمِخْصَرَةٍ كَانَتْ فِي يَدِهِ وَ هُوَ يَقُولُ:
لَعِبَتْ هَاشِمُ بِالْمُلْكِ فَلَا
خَبَرٌ جَاءَ وَ لَا وَحْيٌ نَزَلَ‌
لَيْتَ أَشْيَاخِي بِبَدْرٍ شَهِدُوا
جَزَعَ الْخَزْرَجِ مِنْ وَقْعِ الْأَسَلِ‌
لَأَهَلُّوا وَ اسْتَهَلُّوا فَرَحاً
وَ لَقَالُوا يَا يَزِيدُ لَا تَشَلَ‌
فَجَزَيْنَاهُ بِبَدْرٍ مَثَلًا
وَ أَقَمْنَا مِثْلَ بَدْرٍ فَاعْتَدَلَ‌
لَسْتُ مِنْ خِنْدِفَ إِنْ لَمْ أَنْتَقِمْ‌
مِنْ بَنِي أَحْمَدَ مَا كَانَ فَعَلَ‌

●الاحتجاج_ به نقل از پیرمردی راستگو از بزرگان بنی هاشم و نیز از کسان دیگری _: هنگامی که علی بن حسین (امام سجاد صلوات الله علیه) و اهل حرمش بر یزید (لعنه الله)، وارد شدند و سرِ امام حسین (صلوات الله علیه) را آوردند و پیشِ رویش در تَشت گذاشتند ، یزید با چوب دستی اش بر دندان های پیشِ (ثنایا) امام حسین (صلوات الله علیه) می زد و می خواند:
هاشمیان ، با فرمان روایی (حکومت) ، بازی کردند
وگرنه نه خبری آمده و نه وحیی نازل شده است
کاش پدرانم در بدر ، اکنون بودند
و بی تابی خزرج را از زخم سلاح می دیدند!
هلهله می کردند و از شادی ، فریاد می کشیدند
و می گفتند: ای یزید ! پاینده و سربلند باشی.
ما جزای بدر را به آنها دادیم
و مانند آن را بر سرشان در آوردیم و اکنون، برابریم
من از خِندِف (خِندِف ، تیره ای از قبیله مُضَر و لقب یکی از اجداد شاعر است .) نیستم ، اگر انتقام آنچه را خاندان احمد کرده اند ، از آنها نگیرم.

الإحتجاج جلد 2 صفحه 307
بحار الأنوار – ط مؤسسةالوفاء جلد 45 صفحه 157 روایت 5

***************************************************************************

عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: اَلْمُؤْمِنُونَ یُبْتَلَوْنَ ثُمَّ یُمَیِّزُهُمُ اَللَّهُ عِنْدَهُ إِنَّ اَللَّهَ لَمْ یُؤْمِنِ اَلْمُؤْمِنِینَ مِنْ بَلاَءِ اَلدُّنْیَا وَ مَرَائِرِهَا وَ لَکِنْ آمَنَهُمْ فِیهَا مِنَ اَلْعَمَی وَ اَلشَّقَاءِ فِی اَلْآخِرَةِ ثُمَّ قَالَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَضَعُ قَتْلاَهُ بَعْضَهُمْ إِلَی بَعْضٍ ثُمَّ یَقُولُ قَتْلاَنَا قَتْلَی اَلنَّبِیِّینَ.

*فضل بن ابی قرّۀ تفلیسیّ از امام صادق علیه السّلام روایت کرده و آن حضرت از پدر خویش (امام باقر علیه السّلام) روایت فرموده که آن حضرت فرمود: «مؤمنان گرفتار خواهند شد و خداوند در آن حال ایشان را مورد جداسازی از یک دیگر و بازشناسی قرار می‌دهد، همانا خدا هرگز مؤمنان را از بلای دنیا و تلخکامی‌های آن در امان نداشته است، بلکه آنان را در این جهان از کوری در آخرت از سیه روزی در امان داشته، سپس فرمود علیّ بن الحسین علیهما السّلام کشته شدگان خود (اجساد کشتگان خانواده اش را که در روز عاشورا به شهادت رسیدند) بعضی را بر روی بعضی دیگر می‌گذاشت و می‌فرمود: کشتگان ما[همچون]کشتگان پیامبران هستند».*

📚الغیبة (للنعمانی) , جلد ۱ , صفحه ۲۱1

***************************************************************************

▪️و رُوِیَ: أَنَّ عَلِیَّ بْنَ سَالِمٍ الْجُعْفِیَّ قَالَ لِأَبِی جَعْفَرٍ (صلوات الله علیه) ادْعُ لِی فَقَالَ اللَّهُمَّ أَحْیِهِ مَحْیَانَا وَ أَمِتْهُ مَمَاتَنَا وَ اسْلُکْ بِهِ سَبِیلَنَا قَالَ فَاسْتُشْهِدَ.

◾️روایت است، علی بن سالم جعفیّ به امام باقر (صلوات الله علیه) عرض کردند: برایم دعا کنید، پس فرمود: خداوندا او را به زندگانی ما زنده بدار و به مرگ ما بمیران و او را در راه ما سلوک بده. روایت است: آن شخص شهید شد.

بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار عليهم السلام جلد 92 صفحه 362

***************************************************************************

به حضرت امام صادق علیه‌السلام عرض شد: آقای من! فدایتان شوم! وقتی کسی می‌میرد یا کشته می‌شود جلسه نوحه‌ای برای او می‌گیرند و من مشاهده می‌کنم که شما و شیعیانتان از اول ماه محرم اقامه ماتم و عزاداری می‌کنید؟

امام صادق علیه السلام فرمودند: این چه حرفی است؟

هنگامی که ماه محرم دمیده می‌شود ملائکه پیراهن امام حسین علیه السلام را آویزان می‌کنند.

در حالی که پاره پاره شده از ضربه‌های شمشیر و آغشته به خون است.

ما و شیعیان ما این پیراهن را با چشم بصیرت و نه بصر می‌بینیم، پس اشک‌های ما سرازیر می‌شود.

📓ثمرات الأعواد، ج۱، ص۳۶

***************************************************************************

حضرت رقیه سلام الله علیها در تواریخ🟢

اشعار سیف بن عمیره نخعی کوفی که در دوران امام صادق(سلام الله علیه) می زیسته است، در ضمن این قـصیده آشـکارا دوبـار، نام رقیه را آورده است:

وَسکینَةُ عَنْها السَّکینَةُ فـارَقَتْ
لَمَّا اَبـتَدَیتَ بِفُرقَةِ وَتَغَیرِ
وَ رُقَیةُ رَقَّ الْحَسُودُ لِضَعْفِها
وَ غدا لِیعْذِرَهَا الَّذِی لَمْ یعْذَرُ
وَ لِاُمِّ کلْثُومَ یجِدْ جَدِیدها
لثم عقیبٍ دَمُوعُها لَمْ یکرر
لَمْ اَنْسِها وَسَکینَة وَ رُقَیةَ
یبْکینَهُ بـَتَحسُّرٍ وَتـَزَفُّرٍ
یدْعُونَ اُمـَّهُم البتولة فاطماً
دعوی الحزین الواله المُتَحیرُ
یا اُمَّنا هَذا الْحُسَینُ مَجدلاً
مُلْقی عَفیراً مـَثْلُ بَدر فرهر…
وَ عَبیدُکمْ سَیفُ فَتی ابن عُمَیرة
عـَبْدٌ لِعـَبْدٍ عَبِید حِیدَر قَنْبَرُ…در اشعار فوق دو بار به نام رقیه اشاره شده است.

هلال بـن نـافع می گوید که در میان دو صف لشکر(دشمن) ایستاده بودم. کودکی از حرم امام حسین(صلوات الله علیه) بیرون آمد. امـام بـه سـوی میدان می آمد که کودک با گام های لرزان، دوان دوان خود را به امام رسانید و دامن آن حضرت را گرفت و گفت: «یا اَبَة! اُنـْظُرْ اِلَی فـَاِنِّی عَطْشانٌ؛ ای پدر! به من بنگر و ببین من تشنه ام.»این تقاضا آن چنان جانسوز بود که اشـک از دیدگـان امـام حسین(سلام الله علیه) جاری ساخت و فرمود: «بُنَیةُ اَللَّهُ یسْقِیک فَاِنَّهُ وَکیلِی؛ دخترم[می دانم تشنه ای]خداوند تو را سیراب کنـد که او وکیل[و پنـاهگاه] مـن است.» هلال گفت: «پرسیدم این دختر چه کسی بود و با امام حسین(صلوات الله علیه) چـه نـسبتی داشت؟» گفتند: «او رقیه دختر سه ساله امام حسین (سلام الله علیهما) بود.»در قصّۀ کربلا داستان به این صورت آمده اسـت که چـون حضرت خواست به میدان برود، التفاتی به سوی دخترش کرد. او از زنان جدا شـده بـود و در گوشه ای می گریست و ندبه می کرد. امام نزد او آمـد و وی را تـسلّی داد و این زبـان حال اوست:

هَذَا الْوَدَاعُ عَزیزَتِی وَ الْمَلْتَقَی

یوْمَ الْقِیامَۀِ عـِنْدَ حـَوْضِ الْکوْثَرِ

ای عزیز من! این آخرین وداع است و ملاقات روز قیامت نزد حـوض کوثـر خواهد بود.

#حضرت_رقیه_سلام الله علیها

فَدَعَی الْبُکاءَ وَ لِلْاَسـَارِ تـَهَییء

وَاسْتَشْعِرِی الصـَّبْرَ الْجَمِیلَ وَ بَادِرِی

گـریه را رهـا کن، برای اسارت مهیا بـاش و بـردباری نیکو را شعار خود قرار بده:

وَ اِذَا رَاَیتَنِی عَلَی وَجْهِ الثَّرَی

دامِی الْوَریدِ مُبَضَّعاً فَتَصَبِّرِی

و چون پیکر قطعه قطعۀ مـن را روی خـاک مشاهده کردی، در حالی که از رگ هایم خون جاری اسـت، شـکیبایی کن. در پاورقی، صـفحه ص 518، اضـافه کرده اسـت که در لحظه وداع، دخترکی از آن حضرت، آب مـطالبه کرد. حضرت به او فرمود که به نزد تو باز خواهم گشت و شاید مراد از بازگشت، سر مقدس آن حـضرت بوده است.[که نزد رقیه سلام الله علیها بازگشت]؛ واللّه العـالم.

الوقـایع والحـوادث، محمّد باقر ملبوبی، قم، انتشارات دین و دانـش، ج 3، ص 192؛ سوگنامه آل محمد(صلی الله علیه و آله)، محمدی اشـتهاردی، قـم، انتشارات ناصر، 1375 ش، ص 340،

نامبرده از انوار الشـهاده نـقل کرده است؛ سرگذشت جانسوز حضرت رقیه، ص 22و518و519سیف از اصحاب بزرگوار امام صادق (سلام الله علیه) و امام کاظم (صلوات الله علیه) و از راویان برجسته و مشهور شیعه بـوده اسـت که رجال شناسان بزرگی چون شیخ طوسی در فهرست، نجاشی در رجال، علّامه حـلّی در خـلاصة الاقوال، ابن داوود در رجال و علّامه مجلسی در وجیزه به وثاقت وی تصریح کرده اند.ابن ندیم در فهرست خویش، وی را از آن دسته از مـشایخ شـیعه مـی شمارد که فقه را از ائمه (علیهم السلام) روایت کرده اند. شیخ طوسی در رجال خویش، وی را صاحب کتابی می داند که در آن از امام صـادق(سلام الله علیه) روایت نـقل کرده اسـت. مرحوم سید بحر العلوم در الفوائد الرجالیه لیستی از راویان شهیر شیعه، همچون: محمّد بن أبی عمیر و یونـس بـن عـبد الرحمان را آورده است که از وی روایت نقل کرده اند. همچنین وی، طبق نقل امام باقر(صلوات الله علیه)از جمله راویان زیارت معروف عاشورا

سـیاهپوشی در سوگ ائمه نور، شیخ علی ابو الحسنی (منذر)، ص 140 و 141، به نقل از: ستاره درخشان شـام، ص 20..
المنتخب فی جمع المراثی والخطب المشتهر بالفخری، شیخ فخر الدین طریحی، بیروت، مـؤسسة الاعـلمی، 1412 ق / 1992م، ج 2، ص436؛ سیاهپوشی در سوگ ائمّه نور، هـمان، ص 320؛ اعـیان الشیعه، سـید مـحسن امـین، تحقیق سید حسن امین، بیروت، دار التـعارف للمـطبوعات، 1403 ق، ج 7، ص 326؛ ستاره درخشان شام، همان، ص 21 و ادب الطف، سید جواد شبّر، بیروت، مؤسسة البلاغ، ج 1، ص 196.

#حضرت_رقیه_سلام الله علیها

***************************************************************************

اهمیت زیارت امام حسین علیه السلام و نگاه و دعای حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها به زوار امام حسین علیه السلام!

امام صادق علیه السلام فرمودند:

و اگر خير و بركتى كه در زيارت آن جناب است مردم مى‌دانستند قطعا و به طور حتم در نائل شدن به زيارت آن حضرت با شمشير با یک ديگر به مقاتله پرداخته و مال‌هاى خود را فروخته و به زيارت آن حضرت مى‌رفتند…

سپس فرمودند: حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها به كسانى كه از شما به زيارت سيّد الشّهداء علیه السلام میروند نگاه می‌کند و از خداوند منّان براى ايشان هر خير و خوبى را مسألت مى‌نمايند!

مبادا در رفتن به زيارت آن حضرت بى‌رغبت باشيد، برای آنكه خيرى كه در زيارت آن حضرت است بيشتر از آن است كه بتوان احصاء و شمارش نمود!

📓 کامل الزیارات، ص۱۷۸

***************************************************************************

در روایات شیعه آمده است که حضرت سیدالشهدا امام حسین (سلام الله علیه و آله)با اصحابش و یزیدبن معاویه با اصحابش (علیهم العنه)بر می گردند،آن گاه امام حسین(صلوات الله علیه و آله)از آن ها انتقام می گیرد و برای هرضربتی یک ضربت می زند.
📓تفسیر عیاشی،ج۲ص۲۸۲

البته در روایات شیعه آمده است که امام عصر سلام الله علیه و عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز انتقام خون اجداد طاهرینش علیهم السلام را خواهد گرفت.

***************************************************************************

#امام_رضا علیه السلام فرمود:

هر گاه ماه محرم فرا مى ‏رسید، پدرم #موسی_بن_جعفر علیه السلام دیگر خندان دیده نمى ‏شد و غم و افسردگى بر او غلبه مى ‏یافت تا آن که ده روز از محرم مى‏ گذشت، روز دهم محرم که مى ‏شد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود.

📚وسایل الشیعه ج 10 ص 505

***************************************************************************

صفوان جمال از امام صادق (سلام الله علیه و آله) روایت کرده که فرمود:
وقتی نور خورشید بر زائر امام حسین(صلوات الله علیه و آله) می افتد گناهانش را از بین می برد و تمام میکند همانگونه که آتش هیزم را از بین می برد، خورشید تمام گناهان او را از بین می برد و بر میگردد، در حالی که هیچ گناهی ندارد و آنقدر رتبه اش بالا میرود که حتی کسی که در راه خدا به خون خود آغشته شده به مقام او نمی رسد.
📓کامل الزیارات،ص۴۹۵-۴۹۶
📓بحار،ج۱۰۱ص۱۴-۱۵
📓مستدرک الوسائل،ج۱۰ص۳۴۳
📓جامع احادیث الشیعه،ج۱۲ص۴۴۴

محمد بن مشهدی در کتاب مزار میگوید:
روایت شده که خداوند متعال از هر عرق زائر قبر امام حسین(سلام الله علیه و آله) هفتاد هزار فرشته خلق میکند که خداوند را تسبیح میگویند و برای امام حسین(صلوات الله علیه و آله) و زائرانش تا روزی که قیامت برپا می شود استغفار می کنند.
📓المزارکبیر،ص۴۱۷
📓بحار،ج۱۰۱ص۳۵۷
📓مستدرک الوسائل،ج۱۰ص۲۵۶
📓جامع احادیث الشیعه،ج۱۲ص۳۷۷

***************************************************************************

امام حسين‌ سلام الله علیه فرمودند :

مااهل‌بیت كسانى هستيم كه علم قرآن، و بيان آنچه در آن است، نزد ماست و آنچه در نزد ماست نزد هيچيك از آفريدگان خدا نيست، زيرا ما مَحرم راز خداييم .

📓بحار الانوار، ج 44 ص 184 ح11

***************************************************************************

عنه عليه السلام : فِقدانُ الرُّؤَساءِ أهوَنُ مِن رِياسَةِ السُّفَّلِ .

امیرالمومنین علی سلام الله علیه و آله فرمودند:

نبودِ رُؤَسا آسانتر از رياست فرومايگان است .

غرر الحكم : 6569 .

***************************************************************************

محمّدبن‌سلیمان از پدرش نقل کرده است: «کُنْتُ عِنْدَ أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ علیه‌السلام إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ أَبُوبَصِیرٍ وَ قَدْ خَفَرَهُ النَّفَسُ فَلَمَّا أَخَذَ مَجْلِسَهُ قَالَ لَهُ أَبُوعَبْدِ‌اللَّهِ علیه‌السلام یَا أَبَامُحَمَّدٍ مَا هَذَا النَّفَسُ الْعَالِی فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا ابن‌رَسُولِ اللَّهِ کَبِرَ سِنِّی وَ دَقَّ عَظْمِی وَ اقْتَرَبَ أَجَلِی مَعَ أَنَّنِی لَسْتُ أَدْرِی مَا أَرِدُ عَلَیْهِ مِنْ أَمْرِ آخِرَتِی فَقَالَ أَبُوعَبْدِ‌اللَّهِ علیه‌السلام یَا أَبَا مُحَمَّدٍ وَ إِنَّکَ لَتَقُولُ هَذَا قَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ کَیْفَ لَا أَقُولُ هَذَا فَقَالَ یَا أَبَامُحَمَّدٍ أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی یُکْرِمُ الشَّبَابَ مِنْکُمْ وَ یَسْتَحْیِی مِنَ الْکُهُولِ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَکَیْفَ یُکْرِمُ الشَّبَابَ وَ یَسْتَحْیِی مِنَ الْکُهُولِ فَقَالَ یُکْرِمُ اللَّهُ الشَّبَابَ أَنْ یُعَذِّبَهُمْ وَ یَسْتَحْیِی مِنَ الْکُهُولِ أَنْ یُحَاسِبَهُمْ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ هَذَا لَنَا خَاصَّهْ أَمْ لِأَهْلِ التَّوْحِیدِ قَالَ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ إِلَّا لَکُمْ خَاصَّهْ دُونَ الْعَالَم … قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ زِدْنِی فَقَالَ یَا أَبَامُحَمَّدٍ لَقَدْ ذَکَرَنَا اللَّهُ عزّوجل وَ شِیعَتَنَا وَ عَدُوَّنَا فِی آیَهْ مِنْ کِتَابِهِ فَقَالَ عزّوجل هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ فَنَحْنُ الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ عَدُوُّنَا الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ وَ شِیعَتُنَا هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ یَا أَبَامُحَمَّدٍ فَهَلْ سَرَرْتُک»

، «نزد امام صادق علیه‌السلام بودم که ابوبصیر نفس‌زنان بر ایشان وارد شد، و وقتی که در جای خود نشست، امام علیه‌السلام به ایشان فرمودند: ای ابا محمّد! چرا به این تندی نفس می‌زنی»؟ او در پاسخ عرض کرد: فدایت شوم ای فرزند پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله! پیر شدم و استخوانم پوک شده است و مرگم نزدیک است و نمی‌دانم در آخرت چه وضعی خواهم داشت». امام علیه‌السلام فرمودند: ای ابامحمّد! تو هم از این سخنان می‌گویی؟ عرض کرد: فدایت شوم! چرا چنین نگویم؟ حضرت علیه‌السلام فرمودند: ای ابامحمّد! نمی‌دانی که خداوند متعال جوانان شما شیعه را گرامی می‌دارد و از سالخورده‌های شما شرم دارد؟ عرض کرد: فدایت شوم! چگونه جوانان را گرامی می‌دارد و از سالخورده‌ها شرم دارد؟ فرمودند: جوانان را با این سخن که عذاب‌شان نمی‌کند، کرامت‌شان کرده و از اینکه سالخوردگان
را مورد حساب و کتاب قرار دهد شرم می‌کند.
ابوبصیر گفت، عرض کردم: فدایت شوم! این کرامت مخصوص به ماست یا همه‌ اهل توحید؟ فرمودند: نه به خدا سوگند که مخصوص شماست، نه همه مردم. عرض کردم: فدایت شوم! باز بفرمایید.

فرمودند: ای ابامحمّد! خداوند ما و شیعیان و دشمنان ما را در یک آیه‌ قرآن یاد نموده و فرموده: «﴿هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ﴾ منظور از اهل علم و دانش، ما و منظور از نادانان، دشمنان ما و شیعیان ما هم خردمندانند، آیا (از این خبر) خوشحال شدی؟!».

📗الکافی، ج۸، ص۳۵/
📗بحارالأنوار، ج۶۵، ص۵۰/
📗فرات الکوفی، ص۳۶۴
📗کنوزالبرائه، حسین رزاقی، ج1، ص615

***************************************************************************

امیرعوالم علی سلام الله علیه و آله فرموده اند:
«مَنْ مَکرَ بِالنّاسِ رَدَّ اللَّهُ سُبْحانَهُ مَکرَهُ فی عُنُقِهِ»
هرکس با مردم حیله کند، خدای سبحان حیله اش را به خودش بازمیگرداند.

📗غرر الحکم و درر الکلم، ج 1، ص 385

***************************************************************************

محمّدبن‌سلیمان دیلمی از پدرش نقل کرده است: «دَخَلَ سَمَاعَهْ ‌بْنُ‌مِهْرَانَ عَلَی الصَّادِقِ علیه‌السلام فَقَالَ لَهُ. یَا سَمَاعَهْ مَنْ شَرُّ النَّاسِ قَالَ نَحْنُ یَا ابن‌رَسُولِ اللَّهِ قَالَ فَغَضِبَ حَتَّی احْمَرَّتْ وَجْنَتَاهُ ثُمَّ اسْتَوَی جَالِساً وَ کَانَ مُتَّکِئاً فَقَال یَا سَمَاعَهْ مَنْ شَرُّ النَّاسِ عِنْدَ النَّاسِ فَقُلْتُ وَ اللَّهِ مَا کَذَبْتُکَ یَا ابن‌رَسُولِ اللَّهِ نَحْنُ شَرُّ النَّاسِ عِنْدَ النَّاسِ لِأَنَّهُمْ سَمَّوْنَا کُفَّاراً وَ رَافِضَهْ فَنَظَرَ إِلَیَّ ثُمَّ قَالَ کَیْفَ بِکُمْ إِذَا سِیقَ بِکُمْ إِلَی الْجَنَّهْ وَ سِیقَ بِهِمْ إِلَی النَّارِ فَیَنْظُرُونَ إِلَیْکُمْ وَ یَقُولُونَ ما لَنا لا نَری رِجالًا کُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ یَا سَمَاعَهْ ‌بْنَ‌مِهْرَانَ إِنَّهُ مَنْ أَسَاءَ مِنْکُمْ إِسَاءَهْ مَشَیْنَا إِلَی اللَّهِ تَعَالَی یَوْمَ الْقِیَامَهْ بِأَقْدَامِنَا فَنَشْفَعُ فِیهِ فَنُشَفَّعُ وَ اللَّهِ لَا یَدْخُلُ النَّارَ مِنْکُمْ عَشَرَهْ رِجَالٍ وَ اللَّهِ لَا یَدْخُلُ النَّارَ مِنْکُمْ خَمْسَهْ رِجَالٍ وَ اللَّهِ لَا یَدْخُلُ النَّارَ مِنْکُمْ ثَلَاثَهْ رِجَالٍ وَ اللَّهِ لَا یَدْخُلُ النَّارَ مِنْکُمْ رَجُلٌ وَاحِدٌ فَتَنَافَسُوا فِی الدَّرَجَاتِ وَ أَکْمِدُوا عَدُوَّکُمْ بِالْوَرَعِ»

، «سماعه‌بن‌مهران خدمت امام صادق علیه‌السلام رسید. امام علیه‌السلام فرمودند: ای سماعه! نزد مردم چه کسانی بدکارترین آن‌ها هستند؟ من عرض کردم: به خدا سوگند! دروغ نمی­گویم، ای پسر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله! ما نزد مردم بدکارترین آن‌ها هستیم، چرا که آن‌ها ما را کافر و رافضی می­نامند. حضرت علیه‌السلام به من نگریست، سپس فرمودند: در چه حالی خواهید بود در آن‌ هنگام که شما راهی بهشت می‌شوید و آنان راهی دوزخ می­شوند و آنگاه چشم درپی شما می­اندازند و می‌گویند: ﴿مَا لَنَا لَا نَرَی رِجَالًا کُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَار﴾، ای سماعه! اگر کسی از شما کاری ناپسند انجام دهد، ما در روز قیامت با پای خود نزد خداوند می­آییم و او را شفاعت می­کنیم و شفاعتمان پذیرفته می­شود. به خدا سوگند! شمار کسانی که از شما به دوزخ می­روند، ده مرد نمی‌باشد.

به خدا سوگند! شمار کسانی که از شما به دوزخ می­روند، پنج مرد نمی‌باشد. به خدا سوگند! شمار کسانی که از شما به دوزخ می‌روند، سه مرد نمی‌باشد. به خدا سوگند! شمار کسانی که از شما به دوزخ می­روند، یک مرد هم نمی‌باشد، پس برای درجات برتر، از هم پیشی بگیرید و با پارسایی، دشمنان خود را در اندوه بگذارید».

📗بحارالأنوار، ج۶۵، ص۱۱۷/
📗 الأمالی للطوسی، ص۲۹۵/
📗 تأویل الآیات الظاهره، ص۴۹۶/
📗 الصراط المستقیم، ج۳، ص۷۶/
📗دعائم‌الإسلام، ج۱، ص۷۴
📗کنوزالبرائه، حسین رزاقی، ج1، ص607

***************************************************************************

امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند؛
درشگفتم از کسی که خوبیی را به او نسبت می دهند و خودش می داند که آن خوبی راندارد ، چگونه خوشحال می شود.

📕میزان الحکمه ۷:ص۶۳

***************************************************************************

الصّادق (علیه السلام): فِی قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ قَالَ کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا مَا أُرِیدَ بِهِ وَجْهُ اللَّهِ وَ وَجْهُ اللَّهِ عَلِیٌّ (علیه السلام).

امام صادق (سلام الله علیه و آله)فرمودند:

کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ؛
هر چیزی نابود می‌شود مگر آنچه که از آن وجه‌الله قصد شده باشد و وجه‌الله همان امیرالمومنین علی (علیه السلام) است (ولایت امیرالمومنین علی (علیه السلام) شرط جاودانگی است).

📗 بحار الأنوار، ج۳۶، ص۱۵۱
📗تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۴۱۷

عَنْ أَبِی‌حَمْزَهًْ قَالَ قَالَ أبوجَعفَر (علیه السلام) نَحْنُ الْوَجْهُ الَّذِی یُؤْتَی اللَّهُ مِنْهُ لَمْ نَزَلْ فِی عِبَادِهِ مَا دَامَ اللَّهُ لَهُ فِیهِمْ رَوِیَّهًْ فَإِذَا لَمْ یَکُنْ لَهُ فِیهِمْ رَوِیَّهًْ رَفَعَنَا إِلَیْهِ فَفَعَلَ بِنَا مَا أَحَبَّ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا الرَّوِیَّهًْ قَالَ الْحَاجَهًْ.
ابوحمزه گوید: امام باقر (علیه السلام) فرمود: ما وجه خداییم که خدا از طریق ما به بندگان خود رزق می‌دهد، ما همواره در میان بندگان خواهیم بود و هرگاه «رویّه» و صلاحی در بودنشان ندید ما را به جانب خود می‌برد و آنچه مایل باشد درباره ما انجام خواهد داد». گفتم: «فدایت شوم «رویّه» چیست»؟ فرمود: «حاجت و نیاز [یعنی تا خدا صلاح در بقای مردم بداند]».

📗 بحار الأنوار، ج۲۴، ص۱۹۳
📗القمی، ج۲، ص۱۴۷؛
📗 بصائرالدرجات، ص۶۵؛

***************************************************************************

امیرالمومنین علی صلوات‌الله‌علیه فرمودند: «إِنَّمَا هَلَکَ النَّاسُ حِینَ سَاوَوْا بَیْنَ أَئِمَّهْ الْهُدَی وَ بَیْنَ أَئِمَّهْ الْکُفْرِ وَ قَالُوا إِنَّ الطَّاعَهْ مَفْرُوضَه لِکُلِّ مَنْ قَامَ مَقَامَ النَّبِیِّ بَرّاً کَانَ أَوْ فَاجِراً فَأْتُوا مِنْ قِبَلِ ذَلِکَ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کَالْمُجْرِمِینَ ما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ … فَأَخْبَرَهُمُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِعَظِیمِ افْتِرَائِهِمْ عَلَی جُمْلَهْ أَهْلِ الْإِیمَانِ بِقَوْلِهِ تَعَالَی إِنَّما یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللهِ وَ قَوْلِهِ تَعَالَی وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَیْرِ هُدیً مِنَ اللهِ وَ بِقَوْلِهِ سُبْحَانَهُ أَ فَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لا یَسْتَوُونَ وَ بِقَوْلِهِ تَعَالَی أَ فَمَنْ کانَ عَلی بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ،أَ فَمَن یَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ الْحَقُّ کَمَنْ هُوَ أَعْمَی کَمَنْ هُوَ أَعْمی فَبَیَّنَ اللَّهُ عزّوجل بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ فِی کَثِیرٍ مِنْ آیَاتِ الْقُرْآنِ وَ لَمْ یَجْعَلْ لِلْعِبَادِ عُذْراً فِی مُخَالَفَهْ أَمْرِهِ بَعْدَ الْبَیَانِ وَ الْبُرْهَانِ وَ لَمْ یَتْرُکْهُمْ فِی لَبْسٍ مِنْ أَمْرِهِمْ»،

«مردم هنگامی هلاک شدند که بین رهبران حقّ و کفر فرقی قائل نشدند همه را یکسان دانستند و گفتند: «هر کسی که در جای رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نشست اطاعتش واجب می‌باشد خواه نیکوکار و یا بدکار باشند. و از همین‌جا هلاک شدند». خداوند متعال فرمود: «آیا با تسلیم‌شدگان چون مجرمان رفتار می‌کنیم شما را چه می‌شود؟ چه سان داوری می‌کنید؟»،(1)

خداوند آنان را به سخت و بزرگ‌بودن دروغی که به تمامی افراد اهل ایمان بسته‌اند مطلع کرده و در قرآن فرموده است: «کسانی دروغ می‌بافند که به آیات خدا ایمان ندارند»،(2)

در قرآن فرموده است: «کیست گمراه‌تر از آن کسی که بی‌آنکه راهنمایی از خدا خواهد، از پی هوای نفس خویش رود»،(3)

در جای دیگر فرمود: «آیا آن کسی که ایمان آورده همانند کسی است که عصیان می‌ورزد؟ نه، برابر نیستند»،(4)

در آیه‌ای دیگر فرمود: ﴿أَ فَمَن کاَنَ عَلیَ بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَ یَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَ مِن قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسیَ إِمَامًا وَ رَحْمَةً أُوْلَئکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ﴾.

در آیه‌ دیگر چنین فرموده است: «آیا کسی که می‌داند آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده حق است، همانند کسی است که نابیناست»،(5) خداوند عزّوجل در آیات بسیاری از قرآن کریم اختلاف بین حق و باطل را آشکار کرده و با وجود این بیانات آشکار و ادلّه و برهان‌ها دیگر هیچ جای عذر و بهانه‌ای برای مخالفت بندگان از فرمان الهی در اطاعت از ائمّه هدی علیهم‌السلام وجود ندارد، خداوند مردم را در مورد فرمان خود، در شکّ و شبهه قرار نداده است».(6)

📗1 . قلم/ 35-
📗 2 . نحل/ 35
📗3  . قصص/ 50
📗4  . سجده/ 18
📗5 . رعد/ 19
📗6  . بحارالأنوار، ج۶۶، ص۸۲
📗کنوزالبرائه، ج1، ص550

***************************************************************************

خطبه مشهور مولاناامیرالمومنین علی سلام الله علیه:❤️
پس بدانيد كه بزودى پس از من
زمانى بر شما بيايد كه در آن روزگار چيزى پوشيده‌تر از حق و آشكارتر از باطل و فزونتر از دروغ بر خداى تعالى و رسولش صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم نيست
و در ميان مردم آن روزگار
بى‌ارزشترين كالا كتاب خداست
اگر آن گونه كه بايد خوانده شود،و هيچ كالايى پر مشترى‌تر از همان كتاب خدا نيست اگر آياتش از جاى خود تحريف و تغيير يابد
.در ميان بندگان و هم در ميان شهرها
در آن روزگار چيزى مورد انکارتر از معروف و خیر نمى‌باشد، و
چيزى هم مطلوبتراز گناه و منكر، نيست.
در آن زمان هيچ كار هرزه‌اى بدتر و هيچ كيفرى جانگيرتر
،از راهيابى به وقت گمراهى نيست
،زيرا قرآن‌دانان،قرآن را پشت سر اندازند و حافظانش،آن را در طاق فراموشی گذارند
تا آنكه هواهای نفسانى
. ايشان را در پى خود كشاند،و
اين شيوه را از پدران خود به ارث برند و
به دروغ .دست به تفسير و تحريف قرآن زنند و آن را به بهاى كمى بفروشند و
بدان تمايلى نداشته باشند.
در اين زمان است كه قرآن و اهل آن
مطرود از جامعه مى‌گردند،
و هر دوى آنها همراهان يك راهند
،و كسى پناهشان ندهد
.وه كه چه همراهان پسنديده‌اى!
خوشا به حال آن دو و آنچه كه به خاطرش مى‌كوشند.
در آن روزگار .قرآن و اهل قرآن در ميان مردمند
،ولى در حقيقت همراه با مردم نيستند
.اين مردم بر اساس جدايى گرد هم جمع شوند و از جماعت جدا گردند
.سرپرستى كار اين مردم و كار دينشان را كسانى عهده دارند كه به نيرنگ و زشتكارى و رشوه و آدمكشى در ميان آنها رفتار كنند
،گويا خود را جلوداران قرآن مى‌انگارند
،و حال آنكه قرآن،جلودار آنها نيست
. از حق جز اسمی در ميان آنها ديده نمى‌شود و از قرآن جز خط‍‌ و نوشته‌اى در ميان ايشان بر جاى نمانده است.
كسى است كه آوازۀ حكمتهاى قرآن به گوشش خورده و به پيروى آن درآيد،
ولى هنوز از آن مجلس برنخاسته كه از دين بيرون رود
و از روش پادشاهى به آيين پادشاهى ديگر درآيد
و از تحت سرپرستى حاکمی به سرپرستى حاکمی،ديگر برآيد و
از پيروى زمامدارى به پيروى زمامدارى،ديگر درآيد
و از تعهّدات سلطانى،به زير بار تعهّدات سلطانى ديگر برود
،و بتدريج آن گونه كه خود خبر ندارند خداى تعالى آنان را با آرزو و اميد به نابودى كشاندو براستى كه دام خدا بسيار استوار است
تا بدان جا كه در گناه و نافرمانى زاده شوند و به ستم،ديندارى كنند،و
حال آنكه قرآن كريم از جور و ستم هرگز نگذرد
.گمراهانى هستند سرگردان
كه به غير دين خداى عزّ و جلّ‌،ديندارى كنند و براى غير خدا سر تعظيم فرود آرند. مساجد ايشان در آن روزگار از گمراهى آباد و
از هدايت ويران است،[حق هدايت در آنها دگرگون گشته]
قاريان قرآن و آبادكنندگان مساجد در آن زمان نوميدترين خلق خدا و آفريدگان آنند.
گمراهى از آنان سرچشمه گيرد و
به آنان باز گردد،و
لذا حضور در مساجد آنها و رفتن به سوى ايشان
،كفر است بخداى بزرگ
،مگر كسى كه به مساجد آنان برود در حالى كه از گمراهى آنان آگاه باشد.
در نتيجۀ رفتار و كردار آنها بر اين شيوه، مساجدشان از هدايت ويران
و از گمراهى آباد است.
سنّت خدا دگرگون گشته و
به حدود و مقرّراتش تجاوز شده،و
به سوى رهنمايى دعوت نكنند
و غنايم را ميان اهلش تقسيم نكنند
و به عهد و پيمان،وفادار نيستند.
كشته‌هاى خود را كه به دستور  زمامداران آنزمان در جنگها كشته شوندشهيد خوانند
.با افترا و انكار سوى خداوند آمده‌اند.و
با جهل و نادانى از دانش بى‌نيازى مى‌جويند،و اينها بيشتر مردان نيك و شايسته را به انواع شكنجه‌ها عذاب دادند،
سخن راست آنها را افتراء بر خدا ناميدند،
و كار نيك آنها را به بدى پاداش دادند.

۱.اصول کافي ج ۸، ص ۳۸۶
عنوان باب: الجزء الثامن > كِتَابُ اَلرَّوْضَةِ > خُطْبَةٌ لِأَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ

۲.الوافي ج ۲۶، ص ۸۳
عنوان باب: الجزء السادس و العشرون > [كتاب الروضة] > أبواب الخطب و الرسائل > باب خطبته عليه السلام في إنذاره بما يأتي من زمان السوء > [1]

۳.بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۷۴، ص ۳۶۵
عنوان باب: الجزء الرابع و السبعون > كتاب الروضة > أبواب المواعظ و الحكم > باب 14 خطبه صلوات الله عليه المعروفة عنه، عن عثمان بن عيسى، عن إسحاق بن عمار وغيره، عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: لا تغتروا بصلاتهم ولا بصيامهم، فإن الرجل ربما لهج بالصلاة و الصوم حتى لو تركه استوحش، ولكن اختبروهم عند صدق الحديث وأداء الأمانة.

‌امام صادق علیه السلام فرمودند: فریب نماز و روزه مردم را نخورید، زيرا آدمی گاه چنان به نماز و روزه خو می‌کند که اگر آن‌ها را ترک گوید، احساس ترس می‌کند؛ بلکه آن‌ها را به راست‌گویی و امانت‌داری بيازمایید.

📗الکافی، جلد ۲، صفحه ۱۰۴، حدیث ۲

***************************************************************************

♦️❤️رسول الله ص:
پسر مسعود:پس از من مردمى مى‌آيند كه غذاهاى لذيذ و رنگارنگ مى‌خورند،و بر مركبهاى راهوار مى‌نشيند و خود را بزيورهائى كه زنان خود را براى شوهر آرايش ميكنند مى‌آرايند و چون زنان خودنمايى و تفرّج ميكنند و زىّ‌ و روش جبابره و قدرتمندان بخود مى‌گيرند،آنها منافقان اين امت اسلامند،در آخر الزمان شراب مى‌نوشند،با نرد بازى مى‌كنند،بر مركب هوسها سوارند،نماز جماعت را رها مى‌سازند از نماز شب و نمازهاى شبانه در خوابند و در شبها در پى افراط‍‌ در لذت و دنيا ميدوند خداوند ميفرمايد:(پس از خود نسلى بجاى نهادند كه نماز را ضايع ساختند و از شهوات پيروى كردند و بزودى گمراهى و عذاب را ديدار كنند-مريم ۶۰).پسر مسعود:مثل اينها چون( خرزهره)است كه رنگش زيبا ولى مزه‌اش تلخ است،سخنانشان زيباست،و اعمالشان بيمارى شفاء ناپذير مى‌باشد(آيا در قرآن نمى‌انديشند يا بر دلهاشان قفلها است).يا ابن مسعود:آن كس كه در دنيا در لذت و نعمت است چه سودى مى‌برد وقتى در آتش ابدى دوزخ خواهد بود(فقط‍‌ ظاهرى از زندگى دنيا مى‌دانند و از آخرت در غفلتند)خانه‌ها مى‌سازند و كاخها بر افراشته مى‌كنند و مسجدها را بزيور مى‌آرايند،همتشان جز دنيا نميباشد خود را بر دنيا افكنده‌اند و بر آن تكيه كرده‌اند،خدايشان شكمهايشان است،خداوند ميفرمايد:(خانه‌هايى ساخته‌ايد گويا در آنها ابدى خواهيد بود،و چون جباران شكل و قيافه مى‌گيريد و رفتار مى‌كنيد،از خدا بترسيد و از وى اطاعت كنيد)و ميفرمايد:(آيا مى‌بينى افرادى را كه هواى خود را خداى خود قرار داده‌اند؟و خداوند با داشتن آگاهى گمراهشان ساخته و بر دل و گوششان مهر نهاده)تا آنجا كه:(آيا متذكر نمى‌شويد؟)و اين كس جز منافقى كه هوا و هوسش دينش و شكمش خدايش است نمى‌باشد،از هيچ چيز كه بدان ميل پيدا كند حلال يا حرام سرباز نمى‌زند،خداوند ميفرمايد:(و بزندگى دنيا سخت دلخوش شدند و زندگى دنيا در جنب آخرت جز متاعى ناچيز نمى‌باشد).پسر مسعود:محراب آنها زنانشان و شرف آنها زر و سيم و همّت ايشان شكمهايشان است،آنها بدترين بدانند،و فتنه از ايشان بر آيد و هم بديشان باز گردد.پسر مسعود:اين آيه را بخوان:(آيا نمى‌بينى كه اگر سالهايى به آنها ناز و نعمت دهيم و بعد وعده‌اى كه بايشان داده‌ايم(دوزخ) بيايد،لذايذى كه برده‌اند بر ايشان سودى نبخشد؟).پسر مسعود:بدنهاشان سير و دلهاشان خاشع نگردد.پسر مسعود:اسلام در آغاز غريب بود و در آينده نيز چون گذشته غريب خواهد شد،پس بهشت و سعادت براى غريبان است،پس هر كه از نسل شما آن زمان را در يابد بر آن مردم سلام نكند،و بر جنازهاشان حاضر نگردد و مريضانشان را عيادت ننمايد،كه آنها بروش شما و به عقايد و به گفته‌هاى شما تظاهر مينمايند ولى با كردارهايتان مخالفت ميورزند و بر غير دين شما مى‌ميرند،آنها از من نيستند و من از آنها نيستم.پسر مسعود:از هيچ كس جز از خدا مترس،كه خداوند متعال ميفرمايد:(هر جا باشيد مرگ گريبان‌تان را خواهد گرفت،اگر چه در برجهاى محكم و سر بر افراشته باشيد)و ميفرمايد:(روزى كه زن و مرد منافق بمؤمنان خواهند گفت،بما مهلت دهيد تا از نورتان بهره گيريم …و سرنوشت شومى خواهند داشت،حديد ۱۳ و ۱۴).پسر مسعود:بر ايشان است لعنت من و همۀ انبياء و ملائكۀ مقرّب،و بر ايشان است خشم خدا و بدى حساب در دنيا و آخرت،و فرمود:(لعنت بر كسانى از بنى اسرائيل كه كافر گشتند)…تا آنجا كه (ولى بسيارى از ايشان فاسقند).اى پسر مسعود:آنان حرص فراوان و حسد آشكار نشان مى‌دهند و قطع رحم ميكنند و بكارهاى خوب بى‌ميلند و خداوند ميفرمايد:(آنان كه عهد خدا را پس از محكم ساختن آن مى‌شكنند و نسبت به كسانى كه خدا فرموده صله رحم كنند قطع رحم مى‌كنند،و در زمين فساد راه مى‌اندازند آنها كسانيند كه لعنت و خانه‌اى نكتب بار بر ايشان خواهد بود)و ميفرمايد (مثل كسانى كه تورات را گرفتند و بآن عمل نكردند چون الاغى است كه كتابها بر دوش مى‌كشد).
♦️
پسر مسعود:زمانى خواهد آمد كه: صبركننده بر دين چون نگهدار آتش است در دست مگر كسى گرگ باشد و گر نه گرگها مى‌خورندش.

پسر مسعود:علماء و فقهاء آنها خائن و فاجرند آنها بدترين خلق خدايند،و همچنين پيروان ايشان و كسانى كه بنزد ايشان مى‌روند،و از ايشان(فتوى)مى‌گيرند و بآنها محبّت مى‌ورزند و با آنها مجالست و مشورت مى‌نمايند و آنها كه اشرار خلق هستند ايشان را به دوزخ مى‌كشانند(كر و كور و لالند و باز نخواهند گشت)(و در قيامت كر و كور و لال محشور ميگردند،جايشان دوزخ است كه هر گاه شعله‌اى از آن فرونشيند بر شعله‌هايش مى‌افزاييم)،(هر گاه پوستهاشان بريان شود،پوستهايى ديگر بجايش برويانيم تا عذاب را بچشند)(چون بدوزخ در افتند صداى شعله‌هاى آتش را بشنوند كه بر هم مى‌غلطد)(هر گاه خواهند كه از دوزخ بدر آيند بدان در افكنده شوند و بآنها گفته مى‌شود كه عذاب آتش را بچشيد)(در آنجا براى ايشان شعله‌ها و بازدمها است كه آنها نمى‌شنوند)
پسر مسعود:آنها ادعا مى‌كنند كه بر دين و روش و احكام
من هستند و حال آنكه از من بيزارند و من هم از آنها بيزارم

.پسر مسعود:در ملاء و آشكار با ايشان منشين،و در بازارها با آنها معامله مكن،و راه را نشانشان مده،و آب بآنها مياشام،
خداوند ميفرمايد:(هر كه زندگى و زيور دنيا بخواهد اعمالش را در دنيا پاداش مى‌دهيم و در آنجا ضررى نمى‌برند)و ميفرمايد:(هر كه دانه دنيا ميخواهد مى‌دهيمش و در آخرت نصيبى نخواهد داشت).پسر مسعود:جمعى از امت من بيايند كه:عداوت و دشمنى و جدال در ميان ايشان برخيزد كه در دنيا گمراه‌كنندۀ اين امّت ميباشند،قسم بخدائى كه مرا بحق پيغمبر گردانيد خداوند آنها را بزمين فرو برد و بوزينه و خنزيرشان گرداند،گويد:پيغمبر(صلّى اللّه عليه و آله)بگريه افتاد و ما از گريه‌اش بگريه افتاديم،پرسيديم يا رسول الله(صلّى اللّه عليه و آله)چرا مى‌گرييد؟

فرمود:دلم بر بيچارگان و اشقياء ميسوزد كه خداوند ميفرمايد:آن هنگام كه ناله و فريادشان را بشنوى و فرار نتوانند بلكه دستگير شوند . و مراد آيه علماء و فقها مى‌باشند

.پسر مسعود:هر كه علم را براى دنيا آموزد،و مهر دنيا و زيورهاى آن را بر علم برترى دهد و برگزيند مستوجب خشم خداوند است و با يهود و نصارى كه كتاب خدا پشت سر نهادند در طبقۀ پائين‌ترين قسمتهاى دوزخ بماند كه خداوند فرمايد چون آنچه را كه ميشناختند و خبر داشتند بر ايشان آمد بدان كافر شدند پس لعنت خدا بر مردم كافر .پسر مسعود:هر كه قرآن را براى دنيا و زيورهاى آن آموزد خداوند بهشت را بر او حرام گرداند.پسر مسعود:هر كه بياموزد و عمل نكند خداوندش در قيامت كور محشور سازد،و هر كه دانش را براى رياء و بدست آورى دنيا فرا گيرد، خداوند بركت آن را از وى بگيرد و روزى را بر او تنگ سازد،و او را بخود واگذارد،و هر كه را كه خدا بخودش واگذارد هلاك گردد كه خداوند ميفرمايد هر كه لقاء و ديدار خدا را خواهد بايد عمل صالح كند و كسى را در عبادت خداوند شريك نگيرد.پسر مسعود:بايد همنشينان تو خوبان باشند و برادران تو پاكان و مردم زاهد كه خداوند ميفرمايد:دوستان اين دنيا در آن جهان با هم دشمنانند مگر متقيان-زخرف/۶۷).پسر مسعود:بدان كه آنها خوب را بد و بد را خوب ميدانند و از اين رو خداوند بر دلهاشان مهر نهد و در ميان آنها كسى كه بحق شهادت دهد و يا عدالت را بپا دارد نخواهد بود كه خداوند ميفرمايد:بپا دارندۀ عدل باشيد و براى خدا گواهى دهيد گرچه بضرر شما و يا والدين و اقوام شما باشد-نساء/۱۳۴).پسر مسعود:آنان بمال و مقام بر هم برترى جويند خداوند ميفرمايد:(هيچ بنده‌اى را نزد حق پاداشى نيست مگر آنكه براى رضاى خداى بزرگ كار كند كه اين كس بزودى خشنود خواهد شد-و الليل ۱۹-۲۰-۲۱).پسر مسعود:بر تو باد ترس از خدا،و اداء واجبات كه خداوند ميفرمايد:(او طرفدار تقوى و آمرزش است-المدثر ۵۵)و ميفرمايد: (خدا از آنها راضى و آنها از وى راضى شدند و اين مقام براى كسانى است كه تقوى داشته باشند و از خدا بترسند-البيّنة ۸).پسر مسعود:آنچه را فايده ندارد واگذار كن و بدنبال چيزى برو كه ترا سود بخشد كه خداوند ميفرمايد:هر مردى را در آن روز(در قيامت) براى خود كار و گرفتارى است كه او را بخويش مشغول ميدارد-عبس ۳۷).پسر مسعود:بپرهيز كه بخاطر اهل خود(خانواده و بستگان خود) اطاعت خدا را رها كنى و به معصيتش روى آرى كه خدا ميفرمايد:(اى مردم از خدا بترسيد و از روزى بترسيد كه نه پدرى بجاى پسر پاداش، بيند و نه فرزندى عوض از پدر جزا داده شود كه وعدۀ خدا حق است و زندگى دنيا شما را نفريبد،و خود را برحمت خدا بفريبد-لقمان ۳۳).

حدیث بسیارزیباوطولانیست

اسناد♦️
مکارم الأخلاق ج ۱، ص ۴۴۶
عنوان باب: الباب الثاني عشر في نوادر الكتاب > الفصل الرابع في موعظة رسول الله صلّى اللّه عليه و آله لابن مسعود

الوافي ج ۲۶، ص ۲۰۲
عنوان باب: الجزء السادس و العشرون > [كتاب الروضة] > أبواب المواعظ > باب مواعظ رسول اللّٰه صلى اللّٰه عليه و آله و سلم > [11] > بيان

بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۷۴، ص ۹۲
عنوان باب: الجزء الرابع و السبعون > كتاب الروضة > أبواب المواعظ و الحكم > باب 5 وصية النّبيّ صلّى اللّه عليه و آله إلى عبد الله بن مسعود

***************************************************************************

این حدیث را نقل میکنند برای #انتخابات
ولی این حدیث غلط است🔴

شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید:
– بین دو حاکم در تردیدم، چه کنم؟
– عادل، صادق، فقیه و با تقواترین را انتخاب کن!
– اگر به تشخیص نرسیدم؟
– ببین افراد متدین به کدامیک متمایل اند.
– اگر نفهمیدم؟
– بنگر به مخالفان آئین ما ، کدام یک را بیشتر می پسندند، او را کنار
بگذار و ببین کدام بیشتر خشمگینشان می کند، او را برگزین.

📕اصول کافی- جلد 1 ص 86″

🟢🟢🟢🟢🟢🟢🟢🟢🟢🟢🟢
متن اصلی حدیث چنین است:

📗اصول کافى جلد 1 ص : 86 روایة:
«« مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ
مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنْ دَاوُدَ بْنِ
الْحُصَیْنِ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ
اللَّهِ ع- عَنْ رَجُلَیْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا بَیْنَهُمَا مُنَازَعَةٌ
فِی دَیْنٍ أَوْ مِیرَاثٍ فَتَحَاکَمَا إِلَى السُّلْطَانِ وَ إِلَى
الْقُضَاةِ أَ یَحِلُّ ذَلِکَ قَالَ مَنْ تَحَاکَمَ إِلَیْهِمْ فِی حَقٍّ
أَوْ بَاطِلٍ فَإِنَّمَا تَحَاکَمَ إِلَى الطَّاغُوتِ وَ مَا یَحْکُمُ
لَهُ فَإِنَّمَا یَأْخُذُ سُحْتاً وَ إِنْ کَانَ حَقّاً ثَابِتاً
لِأَنَّهُ أَخَذَهُ بِحُکْمِ الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أَمَرَ اللَّهُ أَنْ
یُکْفَرَ بِهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا
إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ قُلْتُ
فَکَیْفَ یَصْنَعَانِ قَالَ یَنْظُرَانِ إِلَى مَنْ کَانَ مِنْکُمْ
مِمَّنْ قَدْ رَوَى حَدِیثَنَا وَ نَظَرَ فِی حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا
وَ عَرَفَ أَحْکَامَنَا فَلْیَرْضَوْا بِهِ حَکَماً فَإِنِّی قَدْ
جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حَاکِماً فَإِذَا حَکَمَ بِحُکْمِنَا فَلَمْ
یَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا اسْتَخَفَّ بِحُکْمِ اللَّهِ وَ عَلَیْنَا
رَدَّ وَ الرَّادُّ عَلَیْنَا الرَّادُّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلَى
حَدِّ الشِّرْکِ بِاللَّهِ قُلْتُ فَإِنْ کَانَ کُلُّ رَجُلٍ اخْتَارَ
رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِنَا فَرَضِیَا أَنْ یَکُونَا النَّاظِرَیْنِ فِی
حَقِّهِمَا وَ اخْتَلَفَا فِیمَا حَکَمَا وَ کِلَاهُمَا اخْتَلَفَا فِی
حَدِیثِکُمْ- قَالَ الْحُکْمُ مَا حَکَمَ بِهِ أَعْدَلُهُمَا وَ
أَفْقَهُهُمَا وَ أَصْدَقُهُمَا فِی الْحَدِیثِ وَ أَوْرَعُهُمَا وَ لَا
یَلْتَفِتْ إِلَى مَا یَحْکُمُ بِهِ الْآخَرُ قَالَ قُلْتُ فَإِنَّهُمَا
عَدْلَانِ مَرْضِیَّانِ عِنْدَ أَصْحَابِنَا لَا یُفَضَّلُ وَاحِدٌ
مِنْهُمَا عَلَى الْآخَرِ قَالَ فَقَالَ یُنْظَرُ إِلَى مَا کَانَ مِنْ
رِوَایَتِهِمْ عَنَّا فِی ذَلِکَ الَّذِی حَکَمَا بِهِ الْمُجْمَعَ
عَلَیْهِ مِنْ أَصْحَابِکَ فَیُؤْخَذُ بِهِ مِنْ حُکْم
بِهِ مِنْ حُکْمِنَا وَ یُتْرَکُ
الشَّاذُّ الَّذِی لَیْسَ بِمَشْهُورٍ عِنْدَ أَصْحَابِکَ فَإِنَّ
الْمُجْمَعَ عَلَیْهِ لَا رَیْبَ فِیهِ وَ إِنَّمَا الْأُمُورُ ثَلَاثَةٌ
أَمْرٌ بَیِّنٌ رُشْدُهُ فَیُتَّبَعُ وَ أَمْرٌ بَیِّنٌ غَیُّهُ
فَیُجْتَنَبُ وَ أَمْرٌ مُشْکِلٌ یُرَدُّ عِلْمُهُ إِلَى اللَّهِ وَ
إِلَى رَسُولِهِ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَلَالٌ بَیِّنٌ وَ حَرَامٌ
بَیِّنٌ وَ شُبُهَاتٌ بَیْنَ ذَلِکَ فَمَنْ تَرَکَ الشُّبُهَاتِ نَجَا
مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَکَبَ
الْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَکَ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُ قُلْتُ فَإِنْ کَانَ
الْخَبَرَانِ عَنْکُمَا مَشْهُورَیْنِ قَدْ رَوَاهُمَا الثِّقَاتُ
عَنْکُمْ قَالَ یُنْظَرُ فَمَا وَافَقَ حُکْمُهُ حُکْمَ الْکِتَابِ وَ
السُّنَّةِ وَ خَالَفَ الْعَامَّةَ فَیُؤْخَذُ بِهِ وَ یُتْرَکُ مَا
خَالَفَ حُکْمُهُ حُکْمَ الْکِتَابِ وَ السُّنَّةِ وَ وَافَقَ
الْعَامَّةَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَ رَأَیْتَ إِنْ کَانَ
الْفَقِیهَانِ عَرَفَا حُکْمَهُ مِنَ الْکِتَابِ وَ السُّنَّةِ وَ
وَجَدْنَا أَحَدَ الْخَبَرَیْنِ مُوَافِقاً لِلْعَامَّةِ وَ الْآخَرَ
مُخَالِفاً لَهُمْ بِأَیِّ الْخَبَرَیْنِ یُؤْخَذُ قَالَ مَا خَالَفَ
الْعَامَّةَ فَفِیهِ الرَّشَادُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَإِنْ
وَافَقَهُمَا الْخَبَرَانِ جَمِیعاً قَالَ یُنْظَرُ إِلَى مَا هُمْ
إِلَیْهِ أَمْیَلُ حُکَّامُهُمْ وَ قُضَاتُهُمْ فَیُ
تْرَکُ وَ یُؤْخَذُ بِالْآخَرِ قُلْتُ فَإِنْ وَافَقَ حُکَّامُهُمُ
الْخَبَرَیْنِ جَمِیعاً قَالَ إِذَا کَانَ ذَلِکَ فَأَرْجِهْ حَتَّى
تَلْقَى إِمَامَکَ فَإِنَّ الْوُقُوفَ عِنْدَ الشُّبُهَاتِ خَیْرٌ مِنَ
الِاقْتِحَامِ فِی الْهَلَکَاتِ‏

عمربن حنظله گوید: از امام صادق  (سلام الله علیه) پرسیدم: دو مرد از هم مذهبان ما در
باره دین یا ارث اختلاف کنند، نزد سلطان وقت یا قاضیان معروف به محاکمه
روند، آیا حلال است این کار؟
فرمود: هر که به حق یا ناحق نزد آنها به محاکمه رود پیش طاغوت به محاکمه
رفته با اینکه خدا فرمان داده به طاغوت کفر ورزند و پشت کنند،

خداى تعالى
فرماید (23 سوره 4): «مى‏خواهند پیش طاغوت به محاکمه روند با اینکه دستور
دارند بدان کافر باشند» (طاغوت یعنى بسیار سرکش و مقصود از آن شیطان است
و قاضیان ناحق که از طرف حکومت جور باشند طاغوت خوانده شده‏اند).
عرض کردم: پس چه کنند؟
فرمود: متوجه شوند به یکى از شماها که حدیث ما را روایت کند و در حلال و
حرام ما نظر دارد و احکام ما را مى‏داند و به حکمیت او راضى شوند که او
را حاکم شماها مقرر ساختم و اگر طبق حکم ما قضاوت کند و از او نپذیرد
(یعنى کسى که حکم بر ضرر او است) همانا حکم ما را سبک شمرده و ما را رد
کرده و راد بر ما بر خدا رد کرده و این خود در مرز شرک به خدا است.
گفتم: اگر هر کدام شخصى را حکم ساخت و راضى شدند که آن دو شخصى ناظر در
حق آنها باشند و آن دو حکم حکم مختلف دادند و هر دو حدیث از شما دارند و
حدیث‏ها مختلف‏ هستند؟

***************************************************************************

امام كاظم سلام الله علیه  فرمودند:

إنَّ لِلّهِ عِبادا فِي الأرضِ يَسعَونَ في حَوائجِ النّاسِ هُمُ الآمِنونَ يَومَ القِيامَةِ؛
خداوند در زمين بندگانى دارد كه براى برآوردن نيازهاى مردم می‌كوشند؛ اينان ايمنى يافتگان روز قيامت‏‌اند.
📗الكافى: ج۲، ص۱۹۷

***************************************************************************

آیا انتخاب ولایت و امامت انتصابی است؟

آیا ولایت و امامت با جمهوریت و انتخاب مردم صورت می پذیرد اگر سوال آری است پس اهل سنت برحق هستند و خلیفه های آنان علیهم العنه جانشینان حق تعالی هستند چون با رای اکثریت ولایت و امامت را غصب کردند و با کمک همان مردم خون بدل اهل بیت علیهم السلام کردند!
ادعای شما دقیقا مخالف اعتقادات امامیه است به دلائل متقن کتاب و عترت علیهم السلام.

﴿وَرَبُّک یخْلُقُ ما یشاءُ وَ یخْتارُ ما کانَ لَهُمُ الْخِیرَةُ سُبْحانَ اللهِ‌ وَ تَعالى عَمَّا یشْرِکونَ﴾(1)
«پروردگار تو هرچه بخواهد مى‌آفریند، و هر چه بخواهد برمى‌گزیند، آنان (در برابر او) اختیارى ندارند، منزّه است خداوند، و برتر است از آنچه همتاى او قرار مى‌دهند»

علی‌بن‌ابراهیم گوید: «وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ مَا یَشاءُ وَ یَخْتارُ مَا کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ قَالَ: یَخْتَارُ اللَّهُ الْإِمَامَ وَ لَیْسَ لَهُمْ أَنْ یَخْتَارُوا»، «﴿وَرَبُّکَ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ یَخْتارُ مَا کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ﴾، خداوند متعال امام را انتخاب می‌کند و انتخاب امام توسّط مردم ممکن نیست».(2)

انس‌بن‌مالک گوید از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله درباره‌ معنی آیه ﴿وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ﴾ سؤال کردم»؟

حضرت صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند:

«خَلَقَ آدَمَ مِنْ طِینٍ کَیْفَ شَاءَ ثُمَّ قَالَ وَ یَخْتارُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی اخْتَارَنِی وَ اهل‌بیتی عَلَی جَمِیعِ الْخَلْقِ فَانْتَجَبَنَا فَجَعَلَنِیَ الرَّسُولَ وَ جَعَلَ عَلِیَّ بن‌أَبِی طَالِبٍ الْوَصِیَّ ثُمَّ قَالَ ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ یَعْنِی مَا جَعَلْتُ لِلْعِبَادِ أَنْ یَخْتَارُوا وَ لَکِنِّی أَخْتَارُ مَنْ أَشَاءُ فَأَنَا وَ اهل‌بیتی صَفْوَهْ اللَّهِ وَ خِیَرَتُهُ مِنْ خَلْقِهِ ثُمَّ قَالَ سُبْحانَ اللهِ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ یَعْنِی اللَّهُ مُنَزَّهٌ عَمَّا یُشْرِکُونَ بِهِ کُفَّارُ مَکَّهْ ثُمَّ قَالَ وَ رَبُّکَ یَعْلَمُ یَا مُحَمَّدُ ما تُکِنُّ صُدُورُهُمْ مِنْ بُغْضِ الْمُنَافِقِینَ لَکَ وَ لِاهل‌بیتکَ وَ ما یُعْلِنُونَ مِنَ الْحُبِّ لَکَ وَ لِاهل‌بیتک»،

«خداوند آدم علیه‌السلام را هر طوری که می‌خواست از گل آفرید. خداوند متعال مرا و اهل‌بیت من علیهم‌السلام را بر جمیع خلق اختیار کرد و ما را از میان آن‌ها برگزید به این ترتیب که مرا پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و علیِ امیر علیه‌السلام را وصیّ و جانشین قرار داد

سپس فرمود: ﴿ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ﴾، یعنی برای مردم حقّ انتخاب قرار داده نشده است و حقّ انتخاب (امام) با من است هرکه را بخواهم من انتخاب می‌کنم. پس من و اهل‌بیت من علیهم‌السلام از میان خلق او، برگزیده او هستیم و ﴿سُبْحانَ اللهِ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ﴾، یعنی منزّه است خداوند از شریک‌هایی که کفار مکّه برای او قائل می‌شوند ﴿وَ رَبُّکَ یَعْلَمُ﴾، یعنی ای محمد! پروردگار تو می‌داند. ﴿ما تُکِنُّ صُدُورُهُمْ﴾، آنچه را که منافقان از عداوت و کینه نسبت به تو و اهل‌بیت تو علیهم‌السلام در سینه‌های خود پنهان می‌دارند ﴿وَ ما یُعْلِنُونَ ﴾،(3) و آنچه را که (مؤمنان) با زبان‌های خود از محبّت و دوستی نسبت به تو و به اهل‌بیت تو علیهم‌السلام آشکار می‌سازند».(4)

سعد بن‌عبداللَّه قمی حدیثی طولانی از امام مهدی سلام‌الله‌علیه و عجل‌الله‌تعالی فرجه‌الشریف نقل می‌کند و گوید:

«فَقُلْتُ أَخْبِرْنِی یَا مَوْلَایَ عَنِ الْعِلَّهْ الَّتِی تَمْنَعُ الْقَوْمَ مِنِ اخْتِیَارِ الْإِمَامِ لِأَنْفُسِهِمْ قَالَ مُصْلِحٌ أَوْ مُفْسِدٌ؟ فَقُلْتُ: مُصْلِحٌ قَالَ: هَلْ یَجُوزُ أَنْ یَقَعَ خِیَرَتُهُمْ عَلَی الْمُفْسِدِ بَعْدَ أَنْ لَا یَعْلَمَ أَحَدٌ مَا یَخْطُرُ بِبَالِ غَیْرِهِ مِنْ صَلَاحٍ أَوْ فَسَادٍ؟ قُلْتُ بَلَی قَالَ فَهِیَ الْعِلَّهْ أَیَّدْتُهَا لَکَ بِبُرْهَانٍ یَقْبَلُ ذَلِکَ عَقْلُکَ؟ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ أَخْبِرْنِی عَنِ الرُّسُلِ الَّذِینَ اصْطَفَاهُمُ اللَّهُ وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِمُ الْکُتُبَ وَ أَیَّدَهُمْ بِالْوَحْیِ وَ الْعِصْمَهْ إِذْ هُمْ أَعْلَامُ الْأُمَمِ فَأَهْدَی إِلَی ثَبْتِ الِاخْتِیَارِ وَ مِنْهُمْ مُوسَی علیه‌السلام وَ عِیسَی علیه‌السلام هَلْ یَجُوزُ مَعَ وُفُورِ عَقْلِهِمَا وَ کَمَالِ عِلْمِهِمَا إِذْ هُمَا عَلَی الْمُنَافِقِ بِالاخْتِیَارِ أَنْ یَقَعَ خِیَرَتُهُمَا وَ هُمَا یَظُنَّانِ أَنَّهُ مُؤْمِنٌ؟ قُلْتُ لَا قَالَ فَهَذَا مُوسَی علیه‌السلام کَلِیمُ اللَّهِ مَعَ وُفُورِ عَقْلِهِ وَ کَمَالِ عِلْمِهِ وَ نُزُولِ الْوَحْیِ عَلَیْهِ اخْتَارَ مِنْ أَعْیَانِ قَوْمِهِ وَ وُجُوهِ عَسْکَرِهِ لِمِیقَاتِ رَبِّهِ سَبْعِینَ رَجُلًا مِمَّنْ لَمْ یَشُکَّ فِی إِیمَانِهِمْ وَ إِخْلَاصِهِمْ فَوَقَعَ خِیَرَتُهُ عَلَی الْمُنَافِقِینَ قَالَ اللَّهُ عزّوجل وَ اخْتارَ مُوسی قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِمِیقاتِنا الْآیَهْ فَلَمَّا وَجَدْنَا اخْتِیَارَ مَنْ قَدِ اصْطَفَاهُ اللَّهُ لِلنُّبُوَّهْ وَاقِعاً عَلَی الْأَفْسَدِ دُونَ الْأَصْلَحِ وَ هُوَ یَظُنُّ أَنَّهُ الْأَصْلَحُ دُونَ الْأَفْسَدِ

عَلِمْنَا أَنْ لَا اخْتِیَارَ لِمَنْ لَا یَعْلَمُ مَا تُخْفِی الصُّدُورُ وَ مَا تُکِنُّ الضَّمَائِرُ وَ یَنْصَرِفُ عَنْهُ السَّرَائِرُ وَ أَنْ لَا خَطَرَ لِاخْتِیَارِ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ بَعْدَ وُقُوعِ خِیَرَهْ الْأَنْبِیَاءِ عَلَی ذَوِی الْفَسَادِ لَمَّا أَرَادُوا أَهْلَ الصَّلَاحِ»،

«از حضرت صاحب‌الزمان عجل‌الله‌تعالی فرجه‌الشریف (که آن وقت در دامن پدر بزرگوترشان علیه‌السلام نشسته بودند) پرسیدم: به چه دلیل مردم نمی‌توانند برای خود امام انتخاب کنند»؟ فرمودند: امام خوب یا بد؟ عرض کردم: امام خوب و شایسته. فرمودند: امکان دارد انتخابی که می‌کنند به جای خوب بد از کار درآید با اینکه هیچ‌کسی اطّلاع از دل دیگری ندارد که چه چیز به خاطرش می‌گذرد، فکر خوب یا فکر بد»؟ عرض کردم: «آری ممکن است». فرمودند: «همین موجب نداشتن چنین اختیاری است که با دلیلی برای تو توجیه کردم که عقلت بپذیرد». فرمودند: بگو ببینم پیامبرانی که خداوند آن‌ها را برگزیده و کتاب آسمانی بر آن‌ها نازل ‌کرده و ایشان را به وحی ممتاز نموده و عصمت بخشیده چون برجسته‌ترین افراد مردم‌اند و از همه بهتر می‌توانند انتخاب نمایند که از جمله‌ این پیامبران موسی علیه‌السلام و عیسی علیه‌السلام نیز هستند، اگر به ایشان اختیار بدهند با توجه به کمال عقل و دانشی که این دو داشتند آیا ممکن است انتخاب آن‌ها در مورد کسی که خیال می‌کردند مؤمن است منافق از کار در آید؟ عرض کردم: نه. فرمودند: همین موسی علیه‌السلام با کمال عقل و دانشی که داشت و به او وحی شد: «از میان قوم خود برای میقات خدا هفتادنفر را انتخاب کن». و او با اینکه یقین داشت منتخبان او مؤمن و مخلص هستند این انتخاب بر خلاف تصوّر او، بر منافقین قرارگرفت. خداوند در این آیه به همین مطلب اشاره می‌کند: «موسی از قوم خود، هفتاد تن از مردان را برای میعادگاه ما برگزید»،(5)

وقتی انتخاب پیامبری که خدا او را برگزیده بر شخص فاسدی قرار گیرد با اینکه او خیال می‌کرد صالح است می‌فهمیم اجازه‌ انتخاب فقط به کسی داده شده که از راز دلها و افکار پنهان و آینده‌ اشخاص خبر دارد،
داده شده، با این حال انتخاب مهاجرین و انصار چه اهمیتی دارد وقتی که انتخاب بهترین پیامبران وقتی قصد انتخاب صالحان را داشتند، اهل فساد از آب درآمد».(6)

امام رضا علیه‌السلام فرمودند:

«الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لَا یُدَانِیهِ أَحَدٌ وَ لَا یُعَادِلُهُ عَالِم … وَ کَیْفَ یُوصَفُ بِکُلِّهِ أَوْ یُنْعَتُ بِکُنْهِهِ أَوْ یُفْهَمُ شَیْءٌ مِنْ أَمْرِهِ أَوْ یُوجَدُ مَنْ یَقُومُ مَقَامَهُ وَ یُغْنِی غِنَاهُ لَا کَیْفَ وَ أَنَّی وَ هُوَ بِحَیْثُ النَّجْمِ مِنْ یَدِ الْمُتَنَاوِلِینَ وَ وَصْفِ الْوَاصِفِینَ فَأَیْنَ الِاخْتِیَارُ مِنْ هَذَا وَ أَیْنَ الْعُقُولُ عَنْ هَذَا وَ أَیْنَ یُوجَدُ مِثْلُ هَذَا أَ تَظُنُّونَ أَنَّ ذَلِکَ یُوجَدُ فِی غَیْرِ آلِ الرَّسُولِ مُحَمَّدٍ کَذَبَتْهُمْ وَ اللَّهِ أَنْفُسُهُمْ وَ مَنَّتْهُمُ الْأَبَاطِیلَ فَارْتَقَوْا مُرْتَقاً صَعْباً دَحْضاً تَزِلُّ عَنْهُ إِلَی الْحَضِیضِ أَقْدَامُهُمْ رَامُوا إِقَامَهْ الْإِمَامِ بِعُقُولٍ حَائِرَهْ بَائِرَهْ نَاقِصَهْ وَ آرَاءٍ مُضِلَّهْ فَلَمْ یَزْدَادُوا مِنْهُ إِلَّا بُعْداً قَاتَلَهُمُ اللهُ أَنَّی یُؤْفَکُونَ وَ لَقَدْ رَامُوا صَعْباً وَ قَالُوا إِفْکاً وَ ضَلُّوا ضَلَالًا بَعِیداً وَ وَقَعُوا فِی الْحَیْرَهْ إِذْ تَرَکُوا الْإِمَامَ عَنْ بَصِیرَهْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَ کَانُوا مُسْتَبْصِرِینَ رَغِبُوا عَنِ اخْتِیَارِ اللَّهِ وَ اخْتِیَارِ رَسُولِ اللَّهِ وَ اهل‌بیتهِ إِلَی اخْتِیَارِهِمْ وَ الْقُرْآنُ یُنَادِیهِمْ وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ یَخْتارُ ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ سُبْحانَ اللهِ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُون»،

«امام یگانه‌ روزگار خود است کسی با او برابر نیست و دانشمندی با او هم‌سطح نیست … و چگونه می‌توان همه‌ اوصاف امام را گفت و کنه ذاتش را توصیف کرد و یا چیزی از امر امامت را فهمید و یا کسی را به قائم مقامی او یافت، که همچون او (مردم را از مراجعه به افراد دیگر) بی‌نیاز گرداند؟ نه، چگونه و کجا ممکن است و حال آنکه او همچون ستاره از دسترس دست اندازها و توصیف توصیف‌کنندگان به دور است، این کجا و اختیار (و انتخاب مردم) کجا؟ این کجا و (اختیار) خردها کجا؟ کجا مانند این یافت می‌شود؟ شما گمان می‌کنید که چنین چیزی در غیر خاندان پیامبر، محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله یافت می‌شود؟

به خدا قسم که بر خودشان دروغ گفته‌اند و

سخنان باطل، آن‌ها را به آرزوهای دروغین کشانده است و به جایگاه بلند و دشوار و لغزنده‌ای برآمده‌اند که پایشان در آن لغزیده و به گودال خواهند افتاد، اینان خواستند با خردهای حیران و سرگردان و ناقص خود و با رأی‌های گمراه‌کننده‌شان، امام بسازند و جز دوری از ساحت امام چیزی به خود نیافزودند. خداوند آن‌ها را بکشد، چگونه از حق منحرف می‌شوند»،(7)

به راستی که کار مشکلی را در نظر گرفتند و بهتان بر زبان راندند و به گمراهی دور و درازی گرفتار آمدند و در حیرت و سرگردانی افتادند که امام را با آنکه به چشم می‌دیدند رها کردند و شیطان کارهاشان را برایشان آرایش داد و آنان را از راه بازداشت و با آنکه راه را می‌دیدند از آنچه خدا اختیار کرده بود و رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اهل‌بیتش علیهم‌السلام اختیار کرده بودند به اختیاری که خود کرده بودند رو آوردند و

حال آنکه قرآن فریادشان می‌زند:

﴿وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ یَخْتارُ ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ سُبْحانَ اللهِ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرکُونَ﴾».(8)

در کتاب «الغارات» روایت شده است امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه نامه‌ای به معاویه نوشت: « مِنْ عَبْدِ اللَّهِ امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه عَلِیِّ بن‌أَبِی طَالِبٍ إِلَی مُعَاوِیَهْ وَ بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ خَلَقَ الْخَلْقَ وَ اخْتَارَ خِیَرَهْ مِنْ خَلْقِهِ وَ اصْطَفَی صَفْوَهْ مِنْ عِبَادِهِ یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ یَخْتارُ ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ سُبْحانَ اللهِ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ فَأَمَرَ الْأَمْرَ وَ شَرَعَ الدِّینَ وَ قَسَمَ الْقَسْمَ عَلَی ذَلِکَ وَ هُوَ فَاعِلُهُ وَ جَاعِلُهُ وَ هُوَ الْخَالِقُ وَ هُوَ الْمُصْطَفِی وَ هُوَ الْمُشَرِّعُ وَ هُوَ الْقَاسِمُ وَ هُوَ الْفَاعِلُ لِمَا یَشَاءَ لَهُ الْخَلْقُ وَ لَهُ الْأَمْرُ وَ لَهُ الْخِیَرَهْ وَ الْمَشِیئَهْ وَ الْإِرَادَهْ وَ الْقُدْرَهْ وَ الْمُلْکُ وَ السُّلْطَانُ أَرْسَلَ رَسُولَهُ خِیَرَتَهُ وَ صَفْوَتَهُ بِالْهُدَی وَ دِینِ الْحَقِّ وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِ کِتَابَهُ فِیهِ تِبْیَانُ کُلِّ شَیْءٍ مِنْ شَرَائِعِ دِینِهِ فَبَیَّنَهُ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ وَ فِیهِ فَرَضَ الْفَرَائِضَ وَ قَسَّمَ فِیهِ سِهَاماً أَحَلَّ بَعْضَهَا لِبَعْضٍ وَ حَرَّمَ بَعْضَهَا لِبَعْض»،

«از بنده خدا، امیرالمؤمنین، علی‌بن‌ابیطالب به معاویه، خداوند تبارک‌وتعالی که صاحب بزرگی و بزرگواری است مخلوقات را آفرید و از میان آن‌ها بهترین را اختیار کرد و از بین بندگانش، برگزیده‌ای را انتخاب کرد هرچه بخواهد می‌آفریند و بهترین آن‌ها را برمی‌گزیند خداوند منزّه و بلندمرتبه است از آنچه شریک او قرار می‌دهند بعد از آن به اموری دستور داد و دین را تشریع کرد و امور را بر همین روال تقسیم کرد و اوست که این کار را کرد و این امور را وضع کرد و اوست که خلق کرد و برگزید و اوست تشریع‌کننده و اوست قسمت‌کننده و او آنچه بخواهد انجام می‌دهد. آفرینش و امر و برگزیدن و خواست و اراده و قدرت و مُلک و سلطنت از آن اوست، رسولش صلی‌الله‌علیه‌وآله را که برگزیده و بهترین خلق بود را به همراه هدایت و دین حقّ فرستاد و کتابش را بر او نازل‌کرد که در آن همه چیز از شریعت‌های دینش را بیان‌کرد و آن را برای قومی که می‌دانند تبین و روشن‌کرد و در آن، واجبات را بیان‌کرد و سهم‌هایی در آن تقسیم کرد که بعضی از آن‌ها را برای بعضی افراد حلال و بعضی را برای بعضی از افراد حرام کرد».(9)

📕1 . قصص/68
📕 2 . القمی، ج۲، ص۱۴۳
📕3 . قصص/ 69
📕 4 . بحارالأنوار، ج۳۶، ص۱۶۷/📕 الطرائف، ج۱، ص۹۷/ 📕الصراط المستقیم، ج۱، ص۷۲
📕5 . اعراف/ 155
📕6 . الإحتجاج، ج۲، ص۴۶۴
📕7 . منافقون/ 4
📕8 . الکافی، ج۱، ص۲۰۱/ 📕بحارالأنوار، ج۲۵، ص۱۲۴، 📕عیون أخبارالرضا سلام‌الله‌علیه، ج۱، ص۲۲۰/📕 الغیبه للنعمانی، ص۲۲۱/📕 کمال الدین، ج۲، ص۶۷۸/ 📕معانی الأخبار، ص۹۸
📕9 . بحارالأنوار، ج۳۳، ص۱۳۳
📕کنوزالبرائه، ج1، ص543

***************************************************************************

وَ قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام) وَلَايَتِي لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام) أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ وِلَادَتِي مِنْهُ لِأَنَّ وَلَايَتِي لَهُ فَرْضٌ وَ وِلَادَتِي مِنْهُ فَضْلٌ.

امام صادق (سلام الله علیه و آله)فرمودند: “ولایت” علی ابن ابی طالب علیهما السلام بر من ، برایم محبوب تر از “ولادت” من از اوست؛ چرا که ولایت او بر من “فرض” است و ولادت من از او ، “فضل”!
📗 الفضائل (لابن شاذان القمی) ؛ ص125

***************************************************************************

ایتام آل محمد صلی الله علیه و آله…
سلام عليكم ورحمة الله وبركاته
عیدکم مبارك .

«الْحَمْدُ للهِ الَّذی جَعَلَنا مِنَ الْمُتَمَسِّکینَ بِوِلایةِ امیرِالْمُؤْمِنینَ وَالائِمَّةِ»
«الْحَمْدُ للهِ الَّذی اکْرَمَنا بِهذَا الْیوْمِ، وَجَعَلَنا مِنَ الْمُؤْمِنینَ،

الحَمْدُ للهِ الَّذِي أكْرَمَنا بِهذا اليَوْمِ وَجَعَلَنا مِنَ المُوْفِينَ بِعَهْدِهِ إلَيْنا وَمِيثاقِهِ الَّذِي وَاثَقَنا بِهِ مِنْ ولايَةِ وُلاةِ أمْرِهِ وَالقُوَّامِ بِقِسْطِهِ وَلَمْ يَجْعَلْنا مِنَ الجاحِدِينَ وَالمُكذِّبِينَ بِيَومِ الدِّينِ.

اخيتكم في الله
و صافيتكم في الله
و صافحتكم في الله
و عاهدت الله و ملائكته
وكتبه و رسله و انبيائه
والائمة المعصومين عليهم السلام على اني ان كنت من اهل الجنة
والشفاعه
واذن لي بأن ادخل الجنة لا ادخلها الا و انتم معي

*قبلت*

اسقطت عنكم جميع حقوق الأخوة ما خلا الشفاعة و الدعاء و الزيارة

و متباركين بعيد الغدير الاغر و هنيئا لكم الولاية
ياشيعة علي

اللهم ثبتنا على ولاية أمير المؤمنين سلام الله عليه

نسألكم خالص الدعاء والزيارة

***************************************************************************

ابوحمزه ثمالی گوید امام باقر ‌علیه‌السلام فرمود‌‌‌: خدا به پیغمبرش صلی‌الله‌علیه‌وآله وحی کرد‌‌‌: «به آنچه به سویت وحی شده چنگ زن، همانا تو به شاه‌راهی مستقیم هستی»(1)؛

یعنی تو به ولایت علی ‌علیه‌السلام هستی و علی علیه‌السلام همان شاه‌راه مستقیم است(2)

محمّدبن فضیل گوید امام رضا ‌علیه‌السلام فرمود‌‌‌: ولایت علیِ‌امیر ‌علیه‌السلام در کتاب‌های انبیاء نوشته شده، و خداوند هرگز پیامبری را مبعوث نکرده مگر [با اقرار] به نبوّت محمّد و وصیّ او علی صلوات‌الله‌علیهما(3).

ابوسعید خدری گوید از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله شنیدم که خطاب به حضرت علیِ‌امیر ‌علیه‌السلام ‌می‌فرمود‌‌‌: یاعلی! خداوند پیامبری را مبعوث نکرد مگر اینکه او را به ولایت تو دعوت کرد، چه بخواهد و چه نخواهد(4).

حسن بن راشد گوید امام صادق ‌علیه‌السلام در تفسیر آیۀ شریفۀ‌‌‌: «آیا ما سینه تو را گشاده نساختیم»(5)

؛ فرمود‌‌‌: یعنی به ولایت امیرالمؤمنین علی ‌علیه‌السلام(6).

محمّدبن مسلم گوید شنیدم امام باقر ‌علیه‌السلام ‌می‌فرمود‌‌‌: به راستی که خداوند میثاق پیامبران را بر ولایت علی ‌علیه‌السلام و پیمان پیامبران را به ولایت علی ‌علیه‌السلام گرفت(7).

سالم بن حنّاط گوید امام باقر ‌علیه‌السلام در تفسیر آیۀ‌‌‌: «جبرئیل قرآن را به زبان عربی واضح (و آشکار) بر دل تو فرود آورد، تا از بیم‌دهندگان باشی»(8)

فرمود‌‌‌: آن ولایت امیرالمؤمنین ‌علیه‌السلام است(9)

ابومحمّد حنّاط گوید به امام باقر ‌علیه‌السلام عرض کردم‌‌‌: مرا خبر ده از ولایتی که جبرئیل روز غدیرخم از جانب خداوند نازل کرد‌‌‌:

«جبرئیل قرآن را به زبان عربی واضح (و آشکار) بر دل تو فرود آورد، تا از بیم دهندگان باشی و توصیف آن در کتاب‌‌های پیشینیان نیز آمده است». حضرت فرمود‌‌‌: آن [که توصیفش در کتب پیشینیان آمده]، ولایت برای امیرمؤمنان ‌علیه‌السلام است(10).

امام باقر ‌علیه‌السلام فرمود؛ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود‌‌‌: بدانید! به راستی که جبرئیل نزد من آمد و گفت‌‌‌:‌ای محمّد! پروردگارت تو را به دوستی علی بن ابی طالب ‌علیهما‌السلام و ولایت او فرمان می‌دهد(11).

📗1 . زخرف/ 43

📗2 . الکافی ج1 ص471 ح 24/ 📗تفسیر أبی حمزة الثمالی، ص299 ح 280/📗 تفسیر القمی، ج2، ص286 /📗 تأویل الآیات، ج2، ص560 ح 22/📗 بحارالانوار، ج35 ص369 ح 13/ 📗تفسیر نورالثقلین ج1 ص22ح 99
📗3 . الکافی ج1 ص437 ح 6/ 📗الإختصاص، ص18/ بحارالانوار، ج26 ص280 ح 24/📗 البیان فی تفسیرالقرآن، ص230
📗 4 . الإختصاص، ص343/📗 بحارالانوار، ج11ص60 البحارح 69
📗5 . شرح/ 1
📗6 . بحارالانوار، ج36 ص95 ح 27
📗 7 . بحارالانوار، ج26 ص280 ح 26
📗8 . شعرا/ 193-194
📗9 . بحارالانوار، ج26 ص95 ح 25
📗10 . بحارالانوار، ج36 ص95 ح 29
📗11 . بحارالانوار، ج39 ص273 ح50
عوالم، حسین رزاقی، ج1، ص267

***************************************************************************

امام رضا سلام اللّٰه علیه و آله فرمودند:
غدیر، روز از هم سبقت گرفتن (در کارهای خیر) و روز زیاد صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد صلوات اللّٰه علیه و آله است .

📗 اقبال الاعمال جلد ۱ص۴۶۴

***************************************************************************

امام هادی سلام الله علیه و آله فرمودند:

اَلغَضَبُ عَلى مَن تَملِكُ لُؤمٌ؛

بر زيردستان خشمگين شدن نشانه پَستى است.

📗 بحارالأنوار، ج۷۸، ص۳۷۰، ح۴

***************************************************************************

امام هادی سلام الله علیه:
لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ساواکَ بِمَنْ ناواکَ.

خدا لعنت کند کسی را که تو را با آن که در مقابل تو ايستاد مساوی بداند.

[زیارت غدیریه]

📗بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏ ۹۷، ص ۳۶۱٫

***************************************************************************

ازضروریات  اعتقادات و ایمان امامیه به طهارت حضرات محمّد و آل محمّد صلوات الله علیهم است که از اصول دین است.
این مسئله از مسائل عظیمه و جلیل القدر است

زیرا که مربوط است به عقیده و مدار تشیع برآن است که رهبران معصومش طاهرند از جمیع جهات، نه با کسی و نه کسی با آنان قیاس می شود چنان که فرمودند:

انا اهل بیت لا يُقاس بنا أحَدًا و

بر طهارت کل وجود و اطوار آنان دلائلی از قرآن و سنت مطهره عترت و عقل و غیر آن ها می باشد، و ما(در این نوشته) به یک دلیل اکتفا و به برخی دیگر اشاره ای می نماییم)

آیه کریه تطهیر إِنَّما يُريدُ الله ليذهب عنكمْ الرّجْسَ أهْل البَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تطهيراً:

جمع تحلى به الف ولام در (الرّجُس» إفاده عموم جنس رجاست و نجاست هارا می کند، و
کلام در اذهاب مطلق رجس است در سیاق نفی
و این نیست مگر دفع مطلق جنس رجس به کل چه مادی و چه معنوی و نه رفع آن، و مفید نفی جمیع افراد آن است
با خصوص که در آخر فرموده است:

«و یطهرکم تطهیراً، و مفید طهارت کامله آنان؛ عصمت که مبرا نماید آنان را از هر معصیتی، و طهارت مادی ایشان چنانکه هیچ گونه شمسی در آن ها نباشد.

رسول الله صلی الله علیه وآله در دعای خود برای اهل بیت خود فرمود:

اللهم
…، والجعلهُمْ مُطهرين من كل رجس، معصومين من كل ذنب
،📗الامالی صدوق ص۴۸۵مجلسی ج۷۳ح۱۸

وامیرعوالم علی عليه السلام پس از ذکر آیه تطهیر فرمودند: فقد طهرنا اللهٔ عن الفواحش، ما ظاهر منها و ما بطن؛ تاویل الایات الظاهره ص۴۹۹ وتفسیرالبرهان ج۴ص۴۴۹ح۸۵۹۶و در زیارت جامعه کبیره آمده است: .. عصمكمُ الله من الزلل، وآمنکم من الفتن، وطهركة من الدّنس، وأذهب
عنکم  الرجس اهل البیت و طهرکم تطهیرا

…:من لایحضرالفقیه ج۲ص۶۱۳ح۳۲۱۳و
عیون اخبارالرضا سلام الله علیه ج۲ص۲۷۵و
تهذیب الاحکام ج۲ص۹۸ب۴۶
حیک ممیز۱۷۷و
المزارالکبیرابن المشهدی ص۵۲۹ب۱
البلد الامین ص۲۹۹

از هرگونه آلودگی و کثیفی

آنان را طاهر نموده است به دفع، و
اختیار معنای حقیقت رجس مقدم بر معنای مجازی است، و خلاف آن دلیل می خواهد، و ذکر بعضی از وجوه معنای رجس، در احادیث مانند: اذهاب رجس، جهل و جاهلیت و شک، مستلزم نفی بعضی دیگر معانی نیست،
و تقید زدن به مواردی خاص خلاف اصل إطلاق است.
دیگر اینکه: طهارت نطفه و خون و بول و میت اهل بیت نبوت
که امناء الرحمان و خلفاء الله تعالى على جميع ما خلق هستند و
آنچه از آنان خارج گردد،

از شروط عصمت است

، و اقرار به طهارت آن ها از ایشان ، از لوازم ایمان، ضروری قرآنی و تشیع است.
. و
احادیث تصریح دارد بر اینکه خلقت جسم آنان از طینت علیین است و

خلقت ملائکه و انبیاء و کروبیین و
روح شیعیان از فاضل و زیادت طینت جسم آنان است،

روح شیعیان را هیچ گونه نجاستی نمی رسد
و
جسم اهل بیت که الطف است به طریق اول طیب و طاهر است و جز طاهر تولید نمی کند. و

سید الساجدین علیه السلام پس از شنیدن شهادتین خطیب اموی
به امر
یزید بن معاویه لعنة الله علیهما

چنین فرمود: شعری وبشری ولحمی ودمی ومخی وعظمی.
و

شهادت دادن اعضاء جسمانى آنان
به وحدانيّت الله تعالى ونبوّت خاتم الأنبياء

دلالت برطهارت مطلق وخاص و ہی نظیرو فوق تصوّرغیراهل بیت علیہم السّلام است.

و اینکه: طهارت هر طاهری از فاضل شعاع طهارت اهل بیت نبوت علیهم السلام است که به سبب قبول ولايت آنان حاصل می گردد،

و

گواه بر آن است این فراز از زیارت شریفه جامعه کبیره:

و جعل صلواتنا علیکم،
و ما خصنا به من ولایتکم
، طيباً لِخَلّقنا،
وطهارة لأنفسنا،
وتزكية لنا،
وكفارة لذنوبناء-

من لایحضرج۲ص۶۱۳ح۳۲۱۳و
عیون اخبارالرضا ج۲ص۲۷۵ح۱و
تهذیب الاحکام ج۶ص۹۸ب۴۶ح۱ممیز۱۷۷و
المزارالکبیرابن المشهدی ص۵۲۹ب۱
و

زیارت حضرت صدیقه کبری فاطمة الزهراء سلام الله علیها که از امام محمد باقر عليه السلام است:

(…و زعمنا أنا لك أولياءً. وَ مُصَدِّقونَ وصابِرُونَ. لكل ما أتانا به أبوک صلى الله عليه وآله، وأتانا به وصيه عليه السلام، فإنا نسالک إن كنا صدّقناك إلا ألحقتنا بتضديقنا لهما بالبشری،لنبشر انفسنا بانا قد طهرنا بولایتک.»

تهذیب الاحکام ج۶ص۱۰ب۳ح۱۹و۱۲
مصباح المتهجدوسلاح المتعبدج۲ص۷۱۱
المزارشیخ مفیدص۱۷۸ب۷
المزارکبیرابن المشهدی ص۸۰زیارات ۲
والمزارشهیداول ص۲۱
و

مطهریت آب و دیگر مطهرات به
سبب قبول ولایت حضرات اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) است

، و آنان که مخلوق از نور ذات الله عزوجل هستند خود سبب طهارت هر مطهر و مطهری می باشند

وچون ولی معصوم حجّة الله برماسوى الله وخليفة الله برمخلوقات است، واجب است که مبرا از همه بدیها و منزه از همه نقائص باشد، چه ظاهری و باطنی، خلقی و خلقی، و ظاهر است که نجاسات از بدترین نقائص و شدیدترین آنهاست، به همین دلیل است که خداوند تعالی نطفه امام را در عالم دنیا نیز طهرو طاهرو مطهر در ارحام و اصلاب طیبه وطاهره انتقال داده است، چنانچه در زیارت های چند

از معصومین علیهم السلام آمده است. . . و

به سبب آنکه رشه ای از خون پیامبر ویا وصیی به زمینی رسیده است و به
سبب آن خون محبوب خداوند قرار گرفته و مسجد گردیده است

.الکافی ج۳ص۳۷۰ح۱۴
و

بنابرخبرى رسول الله صلى الله علیه و آله در هنگام احتضار خونی را قی فرمودند و امیرالمؤمنین علیه السلام آن خون را گرفته و آن را به صورت مبارک خودشان
مالیدند.

شرح نهج البلاغه ابن میثم البحرانی:ج۳ص۴۴۱

و

سیدالشهداء علیه السلام خون خود را و خون برخی از شهداء ازاهل بیت و از آن ها حضرت طفل شیرخوار خود علی اصغر و

عبد الله را بر . صورت خود می مالید و می فرمود: هکذا القی الله و القی جدّي رسول الله صلى الله عَلَيْهِ وَآله وسلّم

-ینابیع الموده ج۳ص۸۲
هکذاالقی جدی بدمی
-ریاض الابرارفی مناقب ائمه الاطهارعلیهم السلام ج۱ص۲۳۰

***************************************************************************

﴿وَالْحَقُّ مَعَکمْ وَ فیکمْ وَ مِنْکمْ وَاِلَیکمْ، وَاَنْتُمْ اَهْلُهُ وَ مَعْدِنُهُ‌﴾

امام هادی صلوات‌الله‌علیه فرمود:
… و حق همراه شما و در میان شما خاندان و از جانب شماست و بسوى شما بازگردد و شمایید اهل حق و معدن آن…

حق بر محور ولایت است یعنی امیرعوالم علی صلوات‌الله‌علیه.
رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: «عَلِی مَعَ الحَقِّ وَ الحَقُّ مَعَ عَلِی وَ لَنْ یفْتَرِقَا حَتّی یرِدَا عَلَی الحَوْضِ یوْمِ القِیامَه. وَ قَالَ صلی‌الله‌علیه‌وآله: عَلِی مَعَ القُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِی لَنْ یفْتَرِقَا حَتَّی یرِدَا عَلَی الحَوْضِ».(1)
یکی از روایاتی که عصمت مطلق امیرمومنان علیه‌السّلام و برتری بی‌چون و چرای آن حضرت را بر تمام اصحاب و بلکه بر تمام امت ثابت می‌کند، روایت مشهور «عَلِی مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِی یدُورُ حَیثُمَا دَارَ»(2) است. چرا که طبق این روایت، امیرمومنان علیه‌السّلام همواره با حق است و هرگز از حق جدا نخواهد شد و حق گرداگرد آن حضرت صلوات‌الله‌علیه می‌چرخد، هرجا که علی بن‌ابی‌طالب علیهما‌السّلام باشد. و این همان عصمت مطلقی است که شیعیان قائل هستند، زیرا معنای عصمت مطلق، چیزی غیر از «همراهی همیشگی با حق و صواب، و عدم اشبتاه در گفتار و کردار» نیست و زمانی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم شهادت دهد که امیرمومنان علیه‌السلام در همه حالات و همواره با حق است و هیچگاه از حق جدا نمی‌شود، عصمت مطلق آن حضرت علیه‌السلام ثابت می‌شود، زیرا کردار و گفتار انسان خطا کار، همواره با حق نیست و ممکن است گاهی بر خلاف حق باشد، چون امکان خطا و اشتباه برای افراد غیر معصوم همواره وجود دارد.
فیض کاشانی گوید امیرمومنان علیه‌السلام فرمود: هر کتابی را برگزیده ‏ای است، و برگزیده این کتاب حروف تهجّی است»‌. و از اسرار غریب در این مقطّعات آن است که آنها پس از ترکیب و حذف مکررات این جمله را تشکیل می‏دهد: «عَلی صراطُ حَقٍّ نُمْسِکُهُ»، « صِراطُ عَلی حَقٌّ نُمْسِکُهُ»، «علی راه حق است»، یا «راه علی حق است که ما آن را نگاه می‏داریم»‌.(3) می‌بایست توجه شود که این جمله روایت نمی‌باشد،

بلکه حروف مقطعه بدون تکرار است بدین توضیح که در ابتدای بیست و نه سوره از سوره‌های قرآن یک یا چند حرف از حروف الفبا وجود دارد که مجموعا هفتاد و هشت حرف است که با حذف مکررات، چهارده حرف می‌شود، یعنی نصف حروف هجاء که بیست و هشت حرف است. این حروف را «حروف مقطعه» گویند. یعنی حروفی که پیش هم چیده شده‌اند اما کلمه‌ای را تشکیل نداده‌اند اگر چه در کتابت سر هم نوشته شوند ولی در قرائت جدا از هم خوانده می‌شوند مانند «الم» که خوانده می‌شود «الف، لام، میم».
جناب فیض کاشانی از ترکیب حروف چهارده گانه «أ، ح، ر، س، ص، ط، ع، ق، ک، ل، م، ن، ه، ی» جمله «صراط علی حق نمسکه» را ساخته است. و به معنای این است که «راه علیِ امیر علیه‌السلام حق است که ما آن راه را تبعیت می‌کنیم». واما بعد…
معنی ضلالت به معنای عدول از صراط مستقیم است و در اخبار شیعه و عامه به تواتر آمده است که مراد از صراط مستقیم امیرعوالم علی سلام‌الله‌علیه است و منهج اصلی در نزد امامیه ولایت است و حتی در اخبار کثیره حی علی خیرالعمل را به ولایت و معرفت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها ‌شان صدور فرموده‌اند. حال هر کسی مردم را به جز این طریق راهنمایی و یا هدایت کرد از دجال پست تر و بدتر است و اهل دقت و معرفت می‌فهمند چه کسی در مسیر ولایت است و چه کسی نیست و یا مدعی ولایت مداری است، اما در عمل دشمن راه حق که همانا «عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ» است، هرکسی با هر شکل و ظاهری در غیر هدایت شیعیان در مسیر ثقلین بود او پیشوای ضلالت وگمراهی است. و حق، با شما و در وجود شماست و از شما، نشئت گرفته و به سوى شما، باز مى‌گردد و شما، اهل حق و معدن آن هستید.
📗1 . بحارالانوار، ج38، ص36/📗 کشف الغمه، ج1، ص148
📗2 .  الأمالی (للصدوق)، ص89، /📗 الإمامه و السیاسه، ج 1، ص98/📗 المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص135/ 📗تاریخ مدینه دمشق، ج 42، ص448/ 📗المناقب، ص104/الجمل، ص81/📗 الأمالی (للطوسی)، ص548/ 📗کفایه الأثر فی النص علی الأئمه الإثنی عشر، ص20/ 📗سنن الترمذی، ج 5، ص633.
📗3 . تفسیر صافی، ج1، ص78
📗شرح زیارت جامعه کبیره،خزان العلم،العبد حسین رزاقی، ج3، ص۱۰۷

***************************************************************************

عن سعيد بن المسيب قال: قال عمر ابن الخطاب لعنت الله علیه

: اعوذ بالله من معضلة ليس لها أبو الحسن، علي بن ابي طالب..

سعيد ابن مسيب گويد، از عمرخطاب لعنت الله علیه شنيدم که گفت:

به خدا پناه می برم از مشکلی که برای حل آن ابو الحسن (علی عليه السلام) نباشد.

قال عمر ابن الخطاب لعنه الله تعالی: اللهم لا تنزل بي شديدة الا و ابو الحسن الي جنبي..
عمر ابن خطاب ملعون گفت:
بار خدايا کار سختی بر من نازل مفرما مگر آنکه ابو الحسن (علی عليه السلام) در کنار من باشد.

📕آثار الصادقين، ج 14، ص 492، به نقل از«امام الصادق سلام الله علیه»ج 2، ص 825».
📕راغب در محاضرات، ج 7، ص 213.

***************************************************************************

شخصی نزد امیرمؤمنان علیه‌السلام آمد و عرض کرد:

«ای امیرمؤمنان! امروز بلال با فلانی مناظره می‌کرد امّا چون بلال قدرت تلفظ صحیح کلمات را نداشت، به‌همین‌خاطر بر وی می‌خندید».

حضرت امیر صلوات‌الله‌علیه فرمودند:

«یَا عَبْدَ اللَّهِ، إِنَّمَا یُرَادُ إِعْرَابُ الْکَلَامِ وَ تَقْوِیمُهُ لِتَقْوِیمِ الْأَعْمَالِ وَ تَهْذِیبِهَا، مَا ذَا یَنْفَعُ فُلَاناً إِعْرَابُهُ وَ تَقْوِیمُهُ لِکَلَامِهِ إِذَا کَانَتْ أَفْعَالُهُ مَلْحُونَهْ أَقْبَحَ لَحْنٍ وَ مَا یَضُرُّ بِلَالًا لَحْنُهُ فِی کَلَامِهِ إِذَا کَانَتْ أَفْعَالُهُ مُقَوَّمَهْ أَحْسَنَ تَقْوِیمٍ، مُهَذَّبَهْ أَحْسَنَ تَهْذِیبٍ»،

«ای بنده‌ خدا! منظور از درست اداکردن کلام و سخن این است که کارها و اعمال انسان، درست و پاک گردد، بنابراین آن کسی که کردارش بد است، کلام خوب چه نفعی برایش خواهد داشت و بلال که افعالش نیک و زیباست، لکنت زبان چه ضرری به حالش دارد»؟ آن مرد عرض کرد:

«ای امیرمؤمنان و آن چگونه است»؟ حضرت امیر صلوات‌الله‌علیه فرمودند: «حَسْبُ (بِلَالٍ) مِنَ التَّقْوِیمِ لِأَفْعَالِهِ وَ التَّهْذِیبِ لَهَا أَنَّهُ لَا یَرَی أَحَداً نَظِیراً لِمُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ ثُمَّ لَا یَرَی أَحَداً بَعْدَهُ نَظِیراً لِعَلِیِّ‌بْنِ‌أَبِی‌طَالِبٍ، وَ أَنَّهُ یَرَی أَنَّ کُلَّ مَنْ عَانَدَ عَلِیّاً فَقَدْ عَانَدَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ، وَ مَنْ أَطَاعَهُ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ. وَ حَسْبُ فُلَانٍ مِنَ الِاعْوِجَاجِ وَ اللَّحْنِ فِی أَفْعَالِهِ الَّتِی لَا یَنْتَفِعُ مَعَهَا بِإِعْرَابِهِ لِکَلَامِهِ بِالْعَرَبِیَّهْ، وَ تَقْوِیمِهِ لِلِسَانِهِ أَنْ یُقَدِّمَ الْأَعْجَازَ عَلَی الصُّدُورِ، وَ الْأَسْتَاهَ عَلَی الْوُجُوهِ وَ أَنْ یُفَضِّلَ الْخَلَّ فِی الْحَلَاوَهْ عَلَی الْعَسَلِ، وَ الْحَنْظَلَ فِی الطِّیبِ، وَ الْعُذُوبَهْ عَلَی اللَّبَنِ یُقَدِّمُ عَلَی وَلِیِّ اللَّهِ عَدُوَّ اللَّهِ الَّذِی لَا یُنَاسِبُهُ فِی شَیْءٍ مِنَ الْخِصَالِ (وَ) فَضْلِهِ. هَلْ هُوَ إِلَّا کَمَنْ قَدَّمَ مُسَیْلَمَهْ عَلَی مُحَمَّدٍ فِی النُّبُوَّهْ وَ الْفَضْلِ مَا هُوَ إِلَّا مِنَ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی: قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا. الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً (هَلْ هُوَ إِلَّا مِنْ إِخْوَانِ) أَهْلِ حَرُورَا»،

«در درستی اعمال و پاک بودن آن‌ها همین برای بلال کافی است که او کسی را همتا و همسان محمّد رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نمی‌بیند.

سپس کسی را بعد از او همتا و همسان علیّ‌بن‌ابی‌طالب علیهماالسلام نمی‌بیند و او معتقد است که هر کسی با علیِ امیر علیه‌السلام دشمنی کند، با خدا و رسولش صلی‌الله‌علیه‌وآله دشمنی کرده و هر کسی از او اطاعت کند، از خدا و رسولش اطاعت کرده است، و برای فلانی از بد اخلاقی و نادرستی در کارها که با وجود آن‌ها از تلفظ درست کلامش به عربی و از درست حرف‌زدن سود نمی‌برد همین کافی است که پایین‌های بدن را بر سینه‌ها و پشت‌ها را بر صورت‌ها مقدّم بدارد و سرکه را در شیرینی بر عسل و هندوانه ابوجهل را در دلچسبی و گوارایی بر شیر ترجیح دهد و دشمن خدا را بر دوست خدا مقدّم بدارد در حالی‌که دشمن خدا در هیچ‌یک از خصلت‌ها شبیه فضیلت‌های دوست خدا نیست. آیا او جز همانند کسی است که مسیلمه را در پیامبری و فضیلت بر محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله مقدّم داشته است؟ او نیست مگر از کسانی که خدای تعالی فرمود: ﴿قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً﴾، آیا او جز از برادران خوارج است».
📗تفسیر الإمام العسکری، ص۹۰
📗کنوزالبرائه، ج1، ص437

***************************************************************************

امیرالمومنین صلوات‌الله‌علیه در بخشی حدیث مفصلی موسوم به حدیث طارق فرمودند:

«السَّنَامُ الْأَعْظَمُ وَ الطَّرِیقُ الْأَقْوَمُ مَنْ عَرَفَهُمْ وَ أَخَذَ عَنْهُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ وَ إِلَیْهِ الْإِشَارَةُ بِقَوْلِهِ فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی. خَلَقَهُمُ اللَّهُ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ وَ وَلَّاهُمْ أَمْرَ مَمْلَکتِهِ»،

«ایشان رکن و مقامى والا و راهى استوارند، هرکه آن‌ها را بشناسد و از ایشان بیاموزد از آن‌ها است. به همین معنى اشاره دارد آیه «فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی»

هرکسی از من پیروی کند بی‌گمان از من است. خدا آن‌ها را از نور عظمت خویش آفریده و اختیار جهان را به آن‌ها داده»،

«فَهُمْ سِرُّ اللَّهِ الْمَخْزُونُ وَ أَوْلِیَاؤُهُ الْمُقَرَّبُونَ وَ أَمْرُهُ بَیْنَ الْکافِ وَ النُّونِ، إِلَى اللَّهِ یَدْعُونَ وَ عَنْهُ یَقُولُونَ وَ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ»،

«امامان سرّ پنهان خداوند و اولیاء مقرّب اویند، و آن‌ها همان امر خدا بین کاف و نونند، «کُنْ» هستند، دعوت به سوى او مى‏کنند و از جانب او سخن مى‏کنند و به امرش عمل می‌نماین»،

«عِلْمُ الْأَنْبِیَاءِ فِی عِلْمِهِمْ وَ سِرُّ الْأَوْصِیَاءِ فِی سِرِّهِمْ وَ عِزُّ الْأَوْلِیَاءِ فِی عِزِّهِمْ کالْقَطْرَةِ فِی الْبَحْرِ وَ الذَّرَّةِ فِی الْقَفْرِ وَ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ عِنْدَ الْإِمَامِ کیَدِهِ مِنْ رَاحَتِهِ یَعْرِفُ ظَاهِرَهَا مِنْ بَاطِنِهَا وَ یَعْلَمُ بَرَّهَا مِنْ فَاجِرِهَا وَ رَطْبَهَا وَ یَابِسَهَا»،

«علم انبیاء در مقابل علم آن‌ها و سرّ اوصیاء در برابر سرّ ایشان و عزّت اولیاء در مقابل عزّت آن‌ها، مانند قطره‌ای است در مقابل دریا، و ذره‏اى در مقابل بیابان.
آسمان‌ها و زمین در نزد امام مانند کف دست اوست، ظاهرش را از باطن و درست‌کاری‌اش را از نافرمان و خشکش را از تر تمیز می‌دهد»،

«لِأنَّ اللَّهَ عَلَّمَ نَبِیَّهُ عِلْمَ مَا کانَ وَ مَا یَکونُ وَ وَرِثَ ذَلِک السِّرَّ الْمَصُونَ الْأَوْصِیَاءُ الْمُنْتَجَبُونَ وَ مَنْ أَنْکرَتْ ذَلِک فَهُوَ شَقِیٌّ مَلْعُونٌ یَلْعَنُهُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُ اللَّاعِنُونَ»، «زیرا خداوند پیامبرش را از علم گذشته و آینده مطلع کرده و اوصیاء برگزیده او آن سرّ محفوظ را ارث برده‌اند، هر کسی منکر این مقام باشد شقى و ملعون است که مورد لعنت لعنت‏کنندگان قرار دارد».
📗بحارالانوار، ج25، ص173
📗خزان العلم، ج3، ص83

***************************************************************************

از حقوق اهل‌بیت علیهم‌السلام تبری در نماز است.

از امام جعفر صادق علیه‌السلام روایت است که فرمودند

: «مِنْ حَقِنا عَلَى أَوْلِیائِنَا وَ أَشْیاعِنَا أَنْ لا ینْصَرِفَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ مِنْ صَلاتِهِ حَتَّى یدْعُوَ بِهَذَا الدُّعاءِ وَهُوَ»، «از جمله حقوق ما (اهل‌بیت علیهم‌السلام) بر دوستان و شیعیان‌مان این است که از نماز خود فارغ نشوند جز آن که این دعا را بخوانند».[1]

و آن دعا این است: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک بِحَقِّک الْعَظِیمِ الْعَظِیمِ أَنْ تُصَلِّی عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آل‌محمّد الطَّاهِرِینَ وَ أَنْ تُصَلِّی عَلَیهِمْ صَلَاةً تَامَّةً دَائِمَةً وَ أَنْ تُدْخِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آل‌محمّد وَ مُحِبِّیهِمْ وَ أَوْلِیائِهِمْ حَیثُ کانُوا وَ أَینَ کانُوا فِی سَهلٍ أَوْ جَبَلٍ أَوْ بَرٍّ أَوْ بَحْرٍ مِنْ بَرَکةِ دُعَائِی مَا تَقَرُّ بِهِ عُیونُهُمْ احْفَظْ یا مَوْلَای الْغَائِبِینَ مِنْهُمْ وَ ارْدُدْهُمْ إِلَى أَهَالِیهِمْ سَالِمِینَ وَ نَفِّسْ عَنِ الْمَهمُومِینَ وَ فَرِّجْ عَنِ الْمَکرُوبِینَ وَ اکسُ الْعَارِینَ وَ أَشْبِعِ الْجَائِعِینَ وَ أَرْوِ الظَّامِئِینَ وَ اقْضِ دَینَ الْغَارِمِینَ وَ زَوِّجِ الْعَازِبِینَ وَ اشْفِ مَرْضَى الْمُسْلِمِینَ وَ أَدْخِلْ عَلَى الْأَمْوَاتِ مَا تَقَرُّ بِهِ عُیونُهُمْ وَ انْصُرِ الْمَظْلُومِینَ مِنْ أَوْلِیاءِ آل‌محمّد علیهم‌السلام وَ أَطْفِئْ نَائِرَةَ الْمُخَالِفِینَ اللَّهُمَّ وَ ضَاعِفْ لَعْنَتَک وَ بَأْسَک وَ نَکالَک وَ عَذَابَک عَلَى اللَّذَینِ کفَرَا نِعْمَتَک وَ خَوَّنَا رَسُولَک وَ اتَّهَمَا نَبِیک وَ بَاینَاهُ وَ حَلَّا عَقْدَهُ فِی وَصِیهِ وَ نَبَذَا عَهدَهُ فِی خَلِیفَتِهِ مِنْ بَعْدِهِ وَ ادَّعَیا مَقَامَهُ وَ غَیرَا أَحْکامَهُ وَ بَدَّلَا سُنَّتَهُ وَ قَلَّبَا دِینَهُ وَ صَغَّرَا قَدْرَ حُجَجِک وَ بَدَا بِظُلْمِهِمْ وَ طَرَّقَا طَرِیقَ الْغَدْرِ عَلَیهِمْ وَ الْخِلَافِ عَنْ أَمْرِهِم وَ الْقَتْلِ لَهُمْ وَ إِرْهَاجِ الْحُرُوبِ عَلَیهِمْ وَ مَنْعِ خَلِیفَتِک مِنْ سَدِّ الثَّلْمِ وَ تَقْوِیمِ‏ الْعِوَجِ‏ وَ تَثْقِیفِ الْأَوَدِ وَ إِمْضَاءِ الْأَحْکامِ وَ إِظْهَارِ دِینِ الْإِسْلَامِ وَ إِقَامَةِ حُدُودِ الْقُرْآنِ اللَّهُمَّ الْعَنْهُمَا وَ ابْنَتَیهِمَا وَ کلَّ مَنْ مَالَ مَیلَهُمْ وَ حَذَا حَذْوَهُمْ وَ سَلَک طَرِیقَتَهُمْ وَ تَصَدَّرَ بِبِدْعَتِهِمْ لَعْناً لَا یخْطُرُ عَلَى بَالٍ وَ یسْتَعِیذُ مِنْهُ أَهلُ النَّارِ الْعَنِ اللَّهُمَّ مَنْ دَانَ بِقَوْلِهِمْ وَ اتَّبَعَ أَمْرَهُمْ وَ دَعَا إِلَى وَلَایتِهِمْ وَ شَک فِی کفْرِهِمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ».

ترجمه: «پروردگارا! از تو به خاطر حق بزرگت درخواست می‌کنم که بر حضرت محمد و آل پاکش صلوات فرستی و به برکت دعایم بر محمد و آل‌محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله و دوست‌داران و پیروان‌شان در هر جا که باشند از دشت و کوه و خشکی و دریا آنچه باعثی روشنی چشم‌شان می‌شود وارد نمایی! آقای من غائبان و مسافران شیعه را حفظ نموده و سالم و صحیح به اهل‌شان بازگردان! غمگینان شیعه را خوشی ده! گره از مشکل گرفتاران شیعه باز کن! گرسنگان‌شان را سیر و تشنه کامان‌شان را سیراب گردان! قرض قرض داران‌شان را ادا نموده و مجردان‌شان را به ازدواج برسان! مریضان مسلمان را شفا عنایت فرما و بر اموات ایشان آنچه باعث روشن چشمی‌شان میگردد وارد نما! پیروان مظلوم آل‌محمد علیهم‌السلام را یاری نما! و آتشی که مخالفین اهل‌بیت علیهم‌السلام و شیعیان‌شان بر افروخته‌اند را خاموش نما! پرودگارا لعنت و غضب و خشم و عذابت را بر آن دو نفری که نعمت ولایت را کفر ورزیدند و به رسولت خیانت نمودند دو چندان بنما! همان دو نفری که پیغمبرت صلی‌الله‌علیه‌وآله را به پارتی بازی متهم نموده و از او جدا گشتند و پیمانی که برای وصیش امیرالمومنین علیه‌السلام بسته بود را بگشودند و عهدی که برای خلیفه پس از خودش در بین مردم گذاشته بود دور افکندند! همان دو نفری که به دروغ جایگاه نبی مکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله را برای خود ادعا کردند، احکام دینش را تغییر داده و سنتش را عوض کردند و دینش را زیر و رو نمودند! پرودگارا لعنت و غضب و خشم و عذابت را بر آن دو نفری که جایگاه حجت‌هایت را کوچک شمرده و ستم به ایشان را آغار کردند و راه خیانت به ایشان و مخالفت با تعالمی‌شان و کشتن نفوس طیبه آنها و به راه انداختن جنگ علیه ایشان را گشودند دو چندان بنما! پرودگارا لعنت و غضب و خشم و عذابت را بر آن دو نفری که خلیفه ات را از بستن شکاف‌های ایجاد شده در دین و دنیا، راست نمودن کجی‌های آن، مساوی نمودن نامیزانی هایش،

نمودن نامیزانی هایش،
اجرای احکام دینت و آشکار کردن دین اسلام و برپایی حدود قرآن منع نمودند دو چندان بنما! پروردگارا آن دو مرد را لعنت بنما و دو دختران‌شان را و همچنین لعنت بفرما هر کسی که تمایلی به ایشان دارد و پا جای پای ایشان می‌نهد و در راه و روش ایشان زندگی می‌کند و به خاطر بدعت‌های ایشان در مقام امارت و ولایت قرار گرفته است! لعنتی ایشان را بکن که به ذهن کسی نگنجد و تمامی جهنمیان از شدت آن لعنت به تو پناه برند! لعنت بفرست پروردگارا بر هر کسی که دین خودش را سخنان آنها میداند و به دوست داشتن ایشان مردم را دعوت می‌کند و در کافر بودن اینها شک دارد از ابتدای جهان تا آخر آن».

📗 مهج الدعوات و منهج العبادات، سید بن طاووس، ص334/ 📗بحارالأنوار، ج‏83، ص59
📗کنوزالبرائه، ج2، ص545

***************************************************************************

سیدحمیری رحمه الله تعالی علیه .

کذَّبَ الزّاعِمُونَ انَّ علیاً

لَنْ ینَجّی مُحِبَّهُ مِنْ هَناتِ

دروغ می گویند کسانی که گمان می کنند علی بن ابی طالب(علیهما السلام) دوستان خود را در گرفتاری نجات نمی دهد.

📗بحار ،ج۱۰۸ص ۸۶

***************************************************************************

ابن مزید گفت: در مکه با امام حسین علیه السلام آشنا شدم و با ایشان به عراق رفتم ولی در راه از ایشان اجازه گرفتم تا به مدینه برگردم. ایشان نیز به من اجازه دادند.

ناگهان دیدم شیری نزد امام حسین سلام الله علیه و آله رفت و ایشان از آن شیر پرسید: ای شیر، اوضاع اهل کوفه چگونه است؟ آن شیر گفت: به راستی که دل‌های آنان با شما و شمشیرهایشان علیه شما است!

امام حسین علیه السلام پرسید:
وقتی از آن جا می‌آمدی چه کسی امیر کوفه بود؟ گفت: عبیداللَّه بن زیاد. او مسلم بن عقیل را به شهادت رساند، حضرت پرسید: اکنون به کجا می‌روی؟ شیر گفت: به سرزمین عدن می‌روم.

امام حسین علیه السلام پرسید: آیا آب کوفه را می‌شناسی؟

گفت: ما از علم تو نمی‌دانیم جز آنچه را که به ما آموخته‌ای!

سپس بازگشت در حالی که می‌گفت: {پروردگارت ستم کننده به بندگان نیست}، شهادت می‌دهم تو ولی خدا هستی و فرزند ولی خدا.

[ در انتهای نسخه‌ی دلائل الإمامة آمده است: این کرامتی است از ولی، فرزند ولی]

📓نوادر المعجزات، ص۲۴۲
📓دلائل الإمامة، ص۱۸۲

البته باید توجه داشت که :
حضرت صادق علیه السلام فرمود: قرآن مانند این ضرب المثل عربی نازل شده (كه گويند:) «اياك عنى و اسمعى يا جاره»(يعنى بتو ميگويم ولی همسايه تو گوش كن).
اصول کافی ،ج ۴ ص ۴۳۹

یا همان به در بگو دیوار بشنود و

امام حسین سلام الله علیه قبل از عالم خاک می دانست کجا شهادت به فیض او خواهد رسید.

***************************************************************************

سخنان آقای مرتضی مطهری  درباره سوء استفاده فقها در مسائل اقتصادی و سیاسی

ایشان در یادداشت‌هایش می‌نویسد:
علمای شیعه و فقهای شیعه خود را نایب حضرت حجه بن الحسن (عجل الله تعالی فرجه وسلام الله علیه) معرفی میکنند، ولی فقط در بعضی کارها هر کاری که منفعت دارد و از آن کار پولی و مقامی در می‌آید، نیابت آن کارها را قبول دارند مثل گرفتن وجوه و ولایت بر مردم، و هر کاری که فقط زحمت و مجاهده می‌خواهد میگویند خود حضرت بیایند و آن کار را درست کنند. علیهذا بودجه مصالح عامه را آقایان میگیرند و به خود اصلاحات عمومی کاری ندارند و بلکه ایمان به آن کار هم ندارند و عقیده خلاف دارند و درست مثل قوم بنی اسرائیل می‌گویند: فاذهب أنت و ربک فقاتلا انا ههنا قاعدون.
از اینجا باید فهمید که چرا در روایات وارد شده که فقها به قتل حجه بن الحسن فتوا خواهند داد! البته قضیه علت طبیعی دارد؛ وقتی که کسی ظاهر شود که دکان آقایان را می‌بندد، با او کاری ندارند بلکه صد درصد با او مخالف‌اند. اینها امروز از نام او، از جشن تولد او و از مقام او بهره برداری می کنند و این بهره برداری در صورتی است که خود او حاضر نباشد؛ اگر خود او حاضر باشد این بهره برداری میسر نیست!
📕 یادداشت‌های استاد مطهری، ج۱۵ ، ص۱۵۰-۱۵۱

🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴

امام محمد باقر عليه السلام به ابا ربيع شامى فرمودند:
“ويحك يا أبا الربيع لا تطلبن الرئاسة و لا تكن ذئبا – و لا تأكل بنا الناس فيفقرك الله”
«واى بر تو، اى ابا ربيع، رياست مجو و گرگ مباش كه به نام ما مردم را بخورى كه خدا محتاجت می‌كند.»
📕الكافي، ج‏۲، ص۲۹۸، باب طلب الرئاسة، ح۶

امام صادق علیه السلام فرمودند:
“عن أبي عبد الله علیه السلام قال: إذا رأيتم العالم محبا لدنياه فاتهموه على دينكم”
«چون عالم را دنيا دوست ديديد او را نسبت بدينتان متهم دانيد.»
📕الكافي، ج۱، ص۴۶، ح۴

***************************************************************************

🔴 قَالَ آيَةُ اَللهِ اَلْعُظْمَى اَلْإِمَامُ اَلصَّادِقُ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : کانَ أبو جَعفَرٍ علیه السلام أحسَنُ الناسِ صَوتا.

🟠 حضرت آیت الله العظمی امام صادق صلوات الله علیه می فرمایند : امام محمّد باقر سلام‌ الله‌ علیه خوش صداترین مردم بود.

📚الکافي ج۲ ص۶۱۶ ح۱۱

***************************************************************************

{روز ترویه، خروج امام حسین علیه‌ السّلام از مکه به سوی عراق}

⚫️سیّد بن طاووس رحمه‌ اللّه می‌نویسد: روایت‌ شده‌ است‌ که‌ چون‌ حضرت‌ امام حسین علیه‌ السّلام آهنگ‌ رفتن به سوی‌ عراق‌ نمودند، در مکّه‌ مکرّمه‌ برای‌ ایراد خطبه‌ برخاسته و چنین‌ فرمودند:
حمد و سپاس‌ سزاوار خداست‌ و آن چه‌ را که‌ بخواهد خواهد شد و قدرتی‌ نیست‌ مگر از خدا و درود بر رسول‌ او باد؛
مرگ‌ بر فرزندان‌ آدم‌، مانند گردنبند بر گردن‌ دختر جوان‌ بسته‌ شده‌ است‌ و من در آرزو و مشتاق ملاقات‌ رفتگان‌ از خاندانم هستم‌، همانند اشتیاقی‌ که‌ یعقوب‌ به‌ دیدار یوسف‌ داشت‌، و برایم‌ جایی‌ معین‌ و انتخاب‌ شده‌ است‌ که‌ باید پیکرم‌ در آنجا بیفتد و باید به‌ آنجا برسم‌؛
گویا می‌بینم‌ که‌ بندبند پیکرم را گرگان‌ بیابان‌ بین‌ نَواویس‌ و کربلا از هم‌ جدا می‌سازند و از من‌ شکم‌های‌ تهی‌ خود را پر می‌کنند و انبان‌های‌ گرسنه‌ خود را سرشار می‌نمایند! فرارگاهی‌ نیست‌ از روزی که‌ در قلم‌ تقدیر پروردگار گذشته‌ است‌؛ رضای‌ خدا، رضای‌ ما اهل‌بیت‌ است‌؛ پس بر امتحانات‌ و بلاهای‌ او صبر و شکیبایی‌ می‌کنیم و او اجر و مزد صابران را به‌ ما عنایت‌ خواهد نمود؛
پاره تن رسول خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله از او دور نمى‏‌شود و در بهشت به او خواهد پیوست و باعث روشنى چشمش و انجام شدن وعده‏‌اش مى‏‌شود، پس‌ هر که‌ در میان‌ ماست‌ و حاضر است‌ جان‌ خود را ایثار نموده و خون‌ دل‌ خود را فدا کند و برای‌ لقای‌ خدا، نفس‌ خود را آماده‌ نموده‌ است‌، با ما همراه شود و کوچ‌ کند که‌ من‌ صبح فردا (روز ترویه) عازم‌ هستم‌، إن‌‌شاء‌الله‌‌ تعالی‌!

📚اللّهوف ص۶۰

***************************************************************************

⚫️امام باقر علیه‌السّلام:

إنّی لَأَعلَمُ أنَّ هَذَا الحُبَّ الَّذِی تُحِبُّونَا لَيسَ بِشَیءٍ صَنَعتُمُوهُ وَلَكِنَّ اللّهَ صَنَعَهُ

من مى‌دانم كه اين محبّت شما نسبت به ما چيزى نيست كه خود شما آن را ساخته باشيد، بلكه كار خداست.

📚المحاسن ج۱ ص۲۴۶

***************************************************************************

فراز ۱۸ خطابه غدیر ؛

مَعاشِرَ النّاسِ ، بی وَ اللهِ بَشَّرَ الأوَّلونَ مِنَ النَّبِيّينَ و المُرسَلينَ ، و أنا و اللهِ خاتَمُ الأنبياءِ و المُرسَلينَ و الحُجَّةُ عَلی جَميعِ المَخلوقينَ مِن أهلِ السَّماواتِ و الأرَضينَ ، فَمَن شَكَّ فی ذلكَ فقد كَفَرَ كُفرَ الجاهِلِيَّةِ الأولی ، و مَن شَكَّ فی شَیْءٍ مِن قَولی هذا فقد شَكَّ فی كُلِّ ما اُنزِلَ إلَیَّ ، و مَن شَكَّ فی واحِدٍ مِنَ الأئمَّةِ فقد شَكَّ فی الكُلِّ مِنهم و الشّاكُ فينا فی النّارِ.

هان ای مردم ؛
به خدا ، که پیامبران پیشین به ظهورم بشارت داده اند ، و همانا من خاتم آنان و برهان بر آفریدگانِ آسمانیان و زمینیانم. آن کس که راستی و درستی مرا باور نکند به کفر جاهلی گذشته در آمده ، و تردید در سخنان امروزم همسنگ تردید در تمامی رسالت من است ، و ناباوری در إمامت یکی از إمامان ، بسان ناباوری در تمامی آنان است و جایگاه ناباورانِ إمامتِ ما ، آتش دوزخ خواهد بود.

🌺 الْحَمْدُلِله الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلایَةِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ بنِ أَبِی طالِبٍ وَ الْأَئِمَّةِ الْمَعْصُومیٖن عَلَیْهِمُ السَّلامُ 🌺

***************************************************************************

یکی از منتظران ظهور حضرت مهدی عجّل الله فرَجَه ، شخصی است به نام عبدالحمید واسطی ، که در زمان إمامت حضرت باقر العلوم علیه السّلام میزیسته است .
یک بار وی بعد از بیان حالت انتظار خود ، به خدمت إمام عرضه میدارد اگر پیش از آنکه قائم را درک کنم ، بمیرم ،  چگونه خواهد بود؟
حضرت فرمودند ؛
إنَّ القائِلَ مِنكم إذا قالَ إن أدرَكتُ قائِمَ آلِ مُحَمَّدٍ ، نَصَرتُهُ ، كَالمُقارِعِ مَعَهُ بِسَيفِهِ.

کسی از شما که به دل و جان بگوید اگر قائم آل محمّد را درک کنم ، او را یاری میکنم ، همچون کسی است که در رکاب آن حضرت شمشیر بزند.

کافی ۸ / ۸۰ ، حدیث ۳۷

***************************************************************************

إمام صادق علیه السّلام

در ضمن روایتی طولانی ، شباهت حضرت مهدی عجّل الله تعالی فَرَجَه به حضرت عیسی علیه السّلام را اینگونه بیان ميفرمايد ؛

….. وَ أَمَّا غَیْبَةُ عِیسَی علیه السّلام فَإِنَّ الْیَهُودَ وَ النَّصَارَی اتَّفَقَتْ عَلَی أَنَّهُ قُتِلَ وَ کَذَّبَهُمُ الله عَزَّ وَ جَلَّ بِقَوْلِهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ ، کَذَلِکَ غَیْبَةُ الْقَائِمِ علیه السّلام فَإِنَّ الْأُمَّةَ تُنْکِرُهَا لِطُولِهَا ،
فَمِنْ قَائِلٍ بِغَیْرِ هُدًی بِأَنَّهُ لَمْ یُولَدْ ،
وَ قَائِلٍ یَقُولُ إِنَّهُ وُلِدَ وَ مَاتَ ،
وَ قَائِلٍ یَکْفُرُ بِقَوْلِهِ إِنَّ حَادِیَ عَشَرَنَا کَانَ عَقِیماً ،
وَ قَائِلٍ یَمْرُقُ بِقَوْلِهِ إِنَّهُ یَتَعَدَّی إِلَی ثَالِثَ عَشَرَ فَصَاعِداً ،
وَ قَائِلٍ یَعْصِی الله عَزَّ وَ جَلَّ بِقَوْلِهِ إِنَّ رُوحَ الْقَائِمِ علیه السّلام یَنْطِقُ فِی هَیْکَلِ غَیْرِهِ …..

در غيبت عيسى عليه السّلام ، يهود و نصارى اتّفاق كردند كه او كشته شده است . امّا خداوند تبارك و تعالى آنان را تكذيب نمود ، آنجا که فرمود وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ ، و همچنین است غيبت حضرت مهدی عجّل الله تعالی فَرَجَه ، زيرا اين أمّت بواسطه طول مدت غيبت حضرتش را انكار می‌کنند ،
عدّه ای گويند او متولّد نشده است ،
و عدّه ای ديگر گویند كه إمام يازدهم عقيم بود ،
و عدّه ای ديگر گویند تعداد ائمّه به سيزده و يا بيشتر رسيده است ،
و عدّه ای ديگر نافرمانى خداى تعالى کرده و گويند روح مهدی در جسد شخص ديگرى سخن مى گويد.

بحارالأنوار ۵۱ / ۲۱۹ ، حدیث ۹ ، از
کمال الدین صدوق / باب ۳۳ ، حدیث ۵۱ .

***************************************************************************

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ رِبْعِيٍّ عَنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَا مِنْ إِنْسَانٍ يَطْعُنُ فِي عَيْنِ مُؤْمِنٍ إِلَّا مَاتَ بِشَرِّ مِيتَةٍ وَ كَانَ قَمِناً أَنْ لَا يَرْجِعَ إِلَى خَيْر

#امام_باقر علیه السلام فرمودند:
هيچ بشرى چشم در چشم مؤمن به او #طعن نزند جز اينكه به #بدترین_مرگ بميرد و سزاوار باشد كه به خير برنگردد.

📚كافي (ط – الإسلامية) ج۲ ص۳۶۱

***************************************************************************

●عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ صلوات الله علیه قَالَ: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُ الَّذِي إِذَا رَضِيَ لَمْ يُدْخِلْهُ رِضَاهُ فِي إِثْمٍ وَ لَا بَاطِلٍ وَ إِذَا سَخِطَ لَمْ يُخْرِجْهُ سَخَطُهُ مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ وَ الَّذِي إِذَا قَدَرَ لَمْ تُخْرِجْهُ قُدْرَتُهُ إِلَى التَّعَدِّي إِلَى مَا لَيْسَ لَهُ بِحَقٍّ.

●امام باقر صلوات الله علیه:
مؤمن آن كسى است كه هر گاه خشنود شود ، خشنودى اش او را به گناهى يا باطلى نكشاند

و هر گاه خشمگین شود ،
خشمش او را از گفتار حق خارج نسازد
. و مومن كسى است كه هر گاه قدرت يابد ، قدرتش او را
به تجاوز (دست اندازى) به آنچه حقّ او نيست ، نكشانَد.

الخصال صفحه 105

الكافي- ط الاسلامية جلد 2 صفحه 234
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار جلد 68 صفحه 358   باب 88 من ملك نفسه عند الرغبة و الرهبة و الرضا و الغضب و الشهوة حدیث 3

***************************************************************************

🔴 عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا صلوات الله علیه يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا تَقُولُ فِي حَدِيثٍ رُوِيَ عَنِ الصَّادِقِ صلوات الله علیه أَنَّهُ قَالَ «إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ عجل الله فرجه قَتَلَ ذَرَارِيَّ قَتَلَةِ الْحُسَيْنِ صلوات الله علیه بِفِعَالِ آبَائِهِمْ» فَقَالَ هُوَ كَذَلِكَ فَقُلْتُ وَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏» مَا مَعْنَاهُ قَالَ صَدَقَ اللَّهُ فِي جَمِيعِ أَقْوَالِهِ وَ لَكِنْ ذَرَارِيُّ قَتَلَةِ الْحُسَيْنِ يَرْضَوْنَ بِأَفْعَالِ آبَائِهِمْ وَ يَفْتَخِرُونَ بِهَا وَ مَنْ رَضِيَ شَيْئاً كَانَ كَمَنْ أَتَاهُ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا قُتِلَ بِالْمَشْرِقِ فَرَضِيَ بِقَتْلِهِ رَجُلٌ فِي الْمَغْرِبِ لَكَانَ الرَّاضِي عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ شَرِيكَ الْقَاتِلِ وَ إِنَّمَا يَقْتُلُهُمُ الْقَائِمُ عجل الله فرجه إِذَا خَرَجَ لِرِضَاهُمْ بِفِعْلِ آبَائِهِمْ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ بِأَيِّ شَيْ‏ءٍ يَبْدَأُ الْقَائِمُ عجل الله فرجه مِنْكُمْ إِذَا قَامَ قَالَ يَبْدَأُ بِبَنِي شَيْبَةَ فَيُقَاطِعُ أَيْدِيَهُمْ لِأَنَّهُمْ سُرَّاقُ بَيْتِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.

🟠 از عبدالسلام بن صالح هَرَوی نقل شده است که گفت: به اباالحسن امام رضا صلوات الله علیه عرض کردم: ای فرزند پیامبر خدا! نظرتان در مورد حدیثی که از امام صادق صلوات الله علیه روایت شده است چیست؛ که فرمود: هنگامی که قائم عجل الله فرجه قیام کند، کسانی را که از نسل قاتلان امام حسین صلوات الله علیه باشند، به خاطر کارهای پدرانشان لعنهم الله می کشد. امام رضا صلوات الله علیه فرمودند: همین طور است. عرض کردم: پس معنای این کلام خداوند عز و جل چیست؟
وَ لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ﴿سورة الأنعام ١٦٤﴾

و هيچ گنهكارى، گناه ديگرى را متحمل نمی شود.

امام رضا صلوات  الله علیه فرمودند : خداوند در تمام گفته هایش راست گفته است؛ اما کسانی که از نسل قاتلان حسین صلوات الله علیه هستند، از کارهای پدرانشان راضی هستند و به آن افتخار می کنند؛ و هرکس از کاری راضی باشد مثل آن است که آن را انجام داده است. حتی اگر مردی در مشرق کشته شود و مردی در مغرب به کشته شدن او راضی باشد، کسی که راضی است، نزد خداوند عزّ و جلّ، با قاتل شریک است.و  قائم عجل الله فرجه نیز وقتی خروج کند، آنان را به خاطر رضایت از کردار پدرانشان خواهد کشت. گوید به حضرت عرض کردم: قیام کننده از شما عجل الله فرجه وقتی قیام کند، با چه کاری آغاز می کند؟ امام رضا صلوات الله علیه فرمودند: ابتدا دستان بنی شیبة را قطع می کند؛ زیرا آنها دزدهای خانه خداوند عزّ و جلّ هستند.

📚عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏1، ص273
📚علل الشرائع، ج‏1، ص229
📚بحار الأنوار ج‏45، ص29

***************************************************************************

🔴 قَالَ آيَةُ اَللهِ اَلْعُظْمَى اَلْإِمَامُ اَلرَّحْمَة سَيِّدُ اَلْمُرْسَلِين رَسُولُ اَللهِ صَلَّى اَلله عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : ا تَکُونَنَّ مِمَّنْ یَهْدِی النَّاسَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُهُمْ بِالْخَیْرِ وَ هُوَ غَافِلٌ عَنْهُ .

🟠 حضرت آیت الله العظمی امامِ رحمت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند : از کسانی که مردم را به نیکی راهنمایی کرده و به نیکی فرمان می‌دهند ولی خودشان از آن نیکی غافلند، مباش!

📚مستدرک الوسایل، ج۱۲، ص۲۰۲
📚بحارالأنوار، ج۷۴، ص۱۱۱

***************************************************************************

⚫️امام باقر علیه‌‌السّلام:

وَ اللَّهِ مَا يَنْجُو مِنَ الذَّنْبِ إِلَّا مَنْ أَقَرَّ بِهِ

به خدا سوگند! کسی از گناه نجات نمی یابد مگر کسی که به آن اقرار داشته باشد.

📚كافی ج‏۲ ص۴۲۶

***************************************************************************

⚫️امام باقر عليه‌السّلام:

اَلنّاسُ رَجُلانِ مَسْتَرِيحٌ بِالْمَوْتِ وَ مُسْتَرَاحٌ بِهِ مِنْهُ

مردم بر دو دسته‌اند، آن كه با مرگ آسوده شود، و آن كه با مرگش ديگران آسوده شوند!!!

📚معانى الاخبار ص۲۹۰

***************************************************************************

امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند .
هر فقیهی که مراقب نفسش باشد و از دینش محافظت کند و با هوای نفسش مخالفت کند و مطیع امر امام معصوم ‌باشد،

پس بر عوام است که از چنین فقیهی تقلید کنند، و
این شرایط فقط شامل برخی از فقهای شیعه است نه تمامشان.

زیرا از هر فقیه شیعه که مرتکب عملی قبیح و فاحشی، همچون فقهای فاسق عامه گردد؛ مطالبی را که از ما می‌گویند را قبول نکنید، و حرمتشان را نیز نگه ندارید…

و گروه دیگری از فقهای شیعه از سر عمد بر ما دروغ می‌بندند!!…

و گروهی نیز از فقهای شیعه از دشمنان مذهبند…
و از ما نزد دشمنان عیب جویی می‌کنند، و چندین برابر آن دروغ و چندین برابر آن اکاذیب بر ما می‌افزایند که ما از همه آن‌ها مبرا هستیم، ..
. پس آنان گمراه هستند و ضعفای شیعیان ما را هم گمراه می‌کنند.

و ضرر این فقهای شیعه بر شیعیان ضعیف ما، از لشکر یزید بر امام حسین علیه السلام و اصحاب آن حضرت بیشتر است…!!

و این گروه از علمای سوء شیعه، ناصبی مذهب هستند که خود را به ظاهر از دوستان ما و دشمن دشمنان ما می‌شمارند، و شک و شبهه را بر شیعیان ضعیف ما وارد نموده و گمراهشان می‌سازند و مانع ایشان از رسیدن به مقصد حق می‌گردند.

***************************************************************************

امام عسکری علیه السلام

مهدی جان!
روزی که بیایی ، حتی کودکانِ در گهواره
دوست دارند از جا برخیزند و به سوی تو بیایند.

📗کمال الدین ج ۲ ص ۴۴۹

چه حکایت عجیبی است
این غیبت و دوری از صاحبمان حجت بن الحسن العسکری سلام الله علیه و
ظلم ظالمان،
مکر مکاران و فتنه ی بدعتگزاران،و
نیز امتحانهای سخت و طاقت فرسا…!

***************************************************************************

ابوغانم می گوید:
ابوغانم خادم امام حسن عسکری (سلام الله علیه) که یک عمر در این خانه خدمت کرده است، می گوید:
«حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه وسلام الله علیه) در گهواره بود که به محضرش شرفیاب شدم فرمود:صندل قرمز پیش من بیاور، (صندل یک چوب هندی بسیار معطری است که از آن تسبیح می سازند) وقتی آوردم فرمود: «مرا می شناسی؟»
گفتم آری شما مولای من و فرزند مولای من می باشید.
فرمود: «آنرا نپرسیدم».
گفتم: منظور خود را بیان فرمائید. فرمود:

أنا خاتِمُ الأوصِياءِ ، بي يُدفَعُ البَلاءُ مِن أهلي و شيعَتي ؛

من وصىّ آخرين ام ؛ به وسيله من بلا از خانواده و شيعيانم دفع مى شود .

📗كشف الغمّه، جلد ۳، صفحه ۲۸۹ ،
📗محجّة البيضاء ،جلد ٤ صفحه، ٣٤٦،
📗الزام الناصب، صفحه،۱۰۰و۱۰۴
📗منتخب الاثر، صفحۀ ٣٦٠ ،
📗غیبت شیخ طوسی، صفحۀ ١٤٨
📗 وينابيع الموده جلد ۳، صفحه،۱۲۶

***************************************************************************

🔴 قَالَ الفَضْلُ‌بْنُ‌شَاذَانَ: … قَالَ: فَلِمَ بَدَأَ بِالْحَمْدِ فِی کُلِ قِرَاءَهًْ دُونَ سَائِرِ السُّوَرِ قِیلَ لِأَنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ فِی الْقُرْآنِ وَ الْکَلَامِ جُمِعَ فِیهِ جَوَامِعُ الْخَیْرِ وَ الْحِکْمَهًْ مَا جُمِعَ فِی سُورَهًْ.

🟠 فضل‌بن‌شاذان گوید : … چرا در هر قرائتی فقط به سوره‌ی حمد باید ابتداء نمود نه سوره‌های دیگر»؟ در جواب امام رضا صلوات الله علیه فرمودند : برای اینکه هیچ سوره‌ای از سوره‌های قرآن مثل سوره‌ی حمد مشتمل بر جوامع خیر و حکمت نیست.

📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۱۰
📚عیون أخبارالرضا ج۲، ص۱۰۷

***************************************************************************

💠حجت الله علی خلقه
مولانا امیر المومنین علی علیه‌السّلام:

الرَّاضِى بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُمْ
وَ عَلَى كُلِّ دَاخِلٍ فِى بَاطِلٍ إِثْمَانِ
إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ الرِّضَى بِهِ

هر كس كه از كارِ اشخاص یا گروهی راضی باشد،
مثل کسیست که در آن کار .
همراه آنهاست
و برای هر که همراهیِ باطل کند

، دو گناه است،

گناه عملِ باطل و
گناه رضایت به آن!

📚نهج‌البلاغه حکمت ۱۵۴

***************************************************************************

💠رسول خدا صلّی‌ اللّه علیه و آله:

مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَجْمَعَ اللَّهُ لَهُ الْخَيْرَ كُلَّهُ فَلْيُوَالِ عَلِيّاً بَعْدِی وَ لْيُوَالِ أَوْلِيَاءَهُ وَ لْيُعَادِ أَعْدَاءَهُ

هر کس دوست دارد خداوند تمام خوبی‌ها را نصیبش کند، بعد از من ولایت علی (علیه‌ السّلام) را قبول کند، با دوستانش دوست و با دشمنانش دشمن باشد.

📚امالی شیخ صدوق ص۴۷۴

***************************************************************************

🟡 نماز تکذیب کنندگان مقام و ولایت اهلبیت معصومین
. لعنت خدا را به همراه دارد …

🔴 عن سعید بن ابی سعید البخی قال: سمعت ابا الحسن علیه السلام یقول: ان الله عزوجل فی کل وقت صلاة یصلیها مصلّیها ارسل رحمة لعباده المؤمنین و المعتقدین .و فی بعض هذا الخلق لعنة. قال: قلت: جعلت فداک و لم؟ قال: بجحودهم حقّنا و تکذبیهم ایّانا.

🟠 سعید بن ابی سعید گوید : از امام کاظم علیه السلام شنیدم که می فرمودند : به راستی که خداوند در هنگام هر نماز که نمازگزار به جا می آورد، رحمتی می فرستد بر بندگان مؤمن و معتقدش و درباره پاره ای دیگر از این خلق، لعنتی آماده کرده است، راوی گوید:

پرسیدم: فدایت شوم، این لعنت برای چیست؟ فرمودند :

به سبب  اینکه حق ما را انکار کردند، و ما را تکذیب نمودند.

📚ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ح8

***************************************************************************

🟡 اگر چنين نباشد ميان حجت و امام با رعيت و ساير مردم فرقى نخواهد بود …

🔴 و بهذا الإسنادِ ، عن أَحمدَ بن محمد الأقرع قالَ : حَدَّثَني (أَبو حمزة نصير الخادم ) قالَ : سَمِعْتً أَبا محمد علیه‌السلام غَيْرَ مَرّةٍ يُكلّمُ غِلْمانَه بلُغاتِهم ، وفيهم تُرْكٌ ورومٌ وصَقالبة ، فتَعجبْتُ من ذلك وقُلْتُ : هذا وُلدَ بالمدينة ، ولم يَظْهَرْ لأحَدٍ حتى مَض أَبو الحسن 7 ولا رَآه أَحَدٌ ، فكيفَ هذا؟! أُحدِّثُ نَفْسي بذلك ، فاَقَبَلَ عليٌ فقالَ : «إن اللهَ جَلَّ ذِكْرُه أَبانَ حجٌتَه من سائرِ خَلْقِه ، وأَعْطاه مَعْرِفَةَ كُلِّ شيءٍ ، فهو يَعْرفُ اللغات والأسباب والحوادثَ ، ولولا ذلك لم يكُنْ بين الحجّةِ والمحجوجَ فرقُ

🟠 نصير خادم می گوید : بارها از حضرت امام حسن عسكرى صلوات الله علیه شنيدم كه با غلامان خود به زبان آن ها سخن می‌ فرمودند و در ميان ايشان ترك و رومى و صقالبى بود من در شگفت شدم و با خود گفتم:
ایشان در مدينه بدنيا آمده و تا (پدرشان) امام هادى صلوات الله علیه به شهادت رسیدند خود را به كسى نشان نداد و كسى او را نديد! اين چگونه است‌؟!

حضرت امام حسن عسکری صلوات  الله علیه رو بمن كرده فرمودند:

همانا خداوند جلّ ذکره   حجت خود را از ميان ساير خلقش آشكار و ممتاز کرده است، و معرفت و شناخت همه چيز را به او عطاء کرده است و او لغتها و نسبها و پيش آمدها را می‌ شناسد و می‌‌داند، و

اگر چنين نباشد ميان حجت و امام با رعيت و ساير مردم فرقى نخواهد بود.

📚الإرشاد، ج۲، ص۳۳۰

***************************************************************************

{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج}…

وجود نازنین امام‌ صادق علیه‌ السّلام فرمودند:

آبنی اسرائیل برای نجاتشان از این وضعیت چهل‌ روز به درگاه خدا ضجّه زدند و گریه کردند،
تا این که خدا با [ظهور حضرت موسی علیه السّلام] فرج آن‌ها را رساند؛

امر شما هم همین‌گونه است و اگر کاری که بنی‌اسرائیل انجام دادند را انجام‌ دهید،

خدا فرج و گشایش ما [اهل‌بیت] را می‌رساند و اگر این کار را نکنید، این امر [فرج] تا انتهای خودش طول می‌کشد…

📚تفسیر کنز الدّقائق ج۶ ص۲۰۰

***************************************************************************

💠رسول خدا صلّی‌ اللّه علیه و آله:

يَا عَلِیُّ مَا عَرَفَ اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ غَيْرِی وَ غَيْرُکَ وَ مَا عَرَفَکَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ غَيْرُ اللَّهِ وَ غَيْرِی

یا علی، هیچ‌ کس خدا را آن‌طور که باید نشناخته، جز من و تو، و هیچ‌ کس تو را آن‌طور که باید نشناخته، جز خدا و من!

📚مناقب لابن شهرآشوب ج‏۳ ص۲۶۸

***************************************************************************

💠رسول خدا صلّی‌ اللّه علیه و آله:

سَيَأْتِي فِی آخِرِ اَلزَّمَانِ عُلَمَاءُ يُزَهِّدُونَ فِی اَلدُّنْيَا وَ لَا يَزْهَدُونَ وَ يُرَغِّبُونَ فِی اَلْآخِرَةِ وَ لَا يَرْغَبُونَ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ اَلدُّخُولِ عَلَى اَلْوُلاَةِ وَ لَا يَنْتَهُونَ وَ يُبَاعِدُونَ اَلْفُقَرَاءَ وَ يَقْرُبُونَ اَلْأَغْنِيَاءَ أُولَئِکَ هُمُ اَلْجَبَّارُونَ أَعْدَاءُ اَللَّهِ

در آخرالزّمان عالمانی خواهند آمد كه بر زهد در دنیا تأکید می‌کنند، ولی خودشان پارسا نیستند؛ به آخرت تشویق می‌کنند، امّا خودشان رغبتی در عمل برای ذخیرهٔ آخرت ندارند! از ورود به دستگاه حاکمان نهی می‌کنند، ولی خودشان اهل عمل نیستند، و از فقرا دور و به ثروتمندان نزدیک می‌شوند، آنان واقعاً جبّار و دشمن خدایند!!!

📚مجموعهٔ ورام ج۱ ص۳۰۱

***************************************************************************

💠امام صادق علیه‌السّلام:

ثَلَاثَةٌ لَيْسَ لَهُمْ حُرْمَةٌ صَاحِبُ هَوًى مُبْتَدِعٌ وَ الْإِمَامُ الْجَائِرُ وَ الْفَاسِقُ الْمُعْلِنُ بِالْفِسْقِ

سه نفر هستند که احترام ندارند،

کسی که بدعت‌گذار باشد

، امام جائر (یعنی فرمانروایی که بدون اجازهٔ خداوند، خود را حاکم مردم قرار داده‌!)، و

تظاهر کننده به فسق.

📚وسائل‌الشّیعه ج۱۲ ص۲۸۹

***************************************************************************

⚪️رسول خدا صلّی‌ اللّه علیه و آله:

عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ مِحْنَةٌ لِلْعَالَمِ بِهِ يَمِيزُ اَللَّهُ اَلْمُنَافِقِينَ مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ

علی بن ابیطالب (علیهما السّلام) بلاء و آزمایشی برای جهانیان است، خداوند با او منافقان را از مؤمنان جدا می‌کند.

📚امالی شیخ طوسی ج۱ ص۳۶۳

***************************************************************************

💠امام صادق علیه‌السّلام:

اِذَا كَانَتْ عَشِيَّةُ الخَميِسِ وَ ليَلةُ الجُمُعَةِ نَزَلَتْ مَلائِكَةٌ مِنَ السَّمَاءِ مَعَهَا أقلَامُ الذَّهَبِ وَ صُحُفُ الفِضِّةِ لَا يَكتُبونَ عَشِيَّةَ الخَميِسِ وَ لیَلَةَ الجُمعَةِ اِلَی اَنْ تَغيِبَ الشَّمسُ اِلاّ الصَّلاةَ عَلَی النَّبِیِّ وَ آلِهِ

از شامگاه پنج‌شنبه و شب جمعه، فرشتگانی با قلم‌هایی از طلا و لوح‌هایی از نقره، از آسمان به سوی زمین می‌آیند و تا غروب روز جمعه ثواب هیچ عملی را نمی‌نویسند، به جز صلوات بر محمّد و آل محمّد (علیهم‌ السّلام)؛

📚من‌ لایحضره‌ الفقیه ج۱ ص۴۲۴

«اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم وَالعَن اَعدَائَهُم اَجمَعِین»»

***************************************************************************

💠زُرعَه گويد: به (وجود نازنین) امام صادق عليه السّلام عرض كردم: پس از شناخت، بهترين كردار چيست‌؟
حضرت فرمودند: پس از شناخت، چيزى برابر اين نماز نيست و پس از شناخت و نماز، چيزى معادل زكات نيست و پس از اين‌ها، چيزى هم‌طراز روزه نيست و پس از آن، چيزى برابر با حج نيست و آغاز همۀ اين‌ها، شناخت ما و فرجامشان هم شناخت ما امامان معصومست.

📚الامالی للطّوسی  ج۱ ص۶۹۴

***************************************************************************

💠امام حسن عسکری علیه‌السّلام:

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ يُخْرِجْنِی مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى أَرَانِیَ الْخَلَفَ مِنْ بَعْدِی مَا أَشْبَهَ النَّاسِ بِرَسُولِ اللَّهِ خَلْقاً وَ خُلُقاً يَحْفَظُهُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فِی غَيْبَتِهِ وَ يُظْهِرُهُ فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً

سپاس خدایی را که مرا از دنیا نبرد، تا این که جانشین پس از خود را به من نشان داد، و او کسی است که شبیه‌ترین مردم در صورت و سیرت به رسول اللّه (صلّی اللّه علیه و آله) است، و خداوند متعال در غیبتش نگهدار او است، تا این‌ که ظهور می‌کند و زمین را پس از آن‌ که از ظلم و ستم لبریز شده، از عدل و مساوات لبریز می‌کند.

📚کفایة‌ الاثر ص۲۹۵

***************************************************************************

💠رسول خدا صلّی‌ اللّه علیه و آله:

عُلِّمْتُ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی وَ مُثِّلَتْ لِی أُمَّتِی فِی الطِّینِ حَتَّی نَظَرْتُ إِلَی صَغِیرِهَا وَ کَبِیرِهَا وَ نَظَرْتُ فِی السَّمَاوَاتِ کُلِّهَا فَلَمَّا رَأَیْتُ رَأَیْتُکَ یَا عَلِیُّ فَاسْتَغْفَرْتُ لَکَ وَ لِشِیعَتِکَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ

سبع مثانی (سورهٔ مبارکهٔ حمد) را آموختم و امّتم در خاک، برای من نمایش داده شده، به طوری که کوچک و بزرگ آن‌ها را دیدم و به تمام آسمان‌ها نظر انداختم؛ چون نگاه کردم، تو را دیدم یا علی، پس برای تو و شیعیانت تا روز قیامت از خداوند آمرزش خواستم.

📚منابع:
مجالس مفید ص۶۱
بحارالانوار ج۶۵ ص۳۸

***************************************************************************

💠ابن اذینه از وجود نازنین امام صادق علیه‌ السّلام روایت کرده که حضرت دربارهٔ آیهٔ شریفهٔ «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ» فرمودند: (الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ) ناصبیان‌ هستند و (الضَّالِّینَ) شکّاکانی که عارف به امام معصوم نیستند.

📚بحارالانوار ج۲۴ ص۲۰

***************************************************************************

💠عبدالکریم قشیری روایت کرده است که شقیق بلخى از حضرت امام صادق علیه السّلام راجع به فتوّت (جوانمردی) پرسيد؛
حضرت فرمودند: تو خود راجع به فتوّت چه می‌گویی؟
شقیق گفت: اگر به ما عطا شود، شکر می‌گزاریم و اگر از ما دریغ گردد، شکیبایی می‌ورزیم؛
امام فرمودند: سگ‌های مدینه نیز چنین می‌کنند!
شقیق گفت: اى پسر دختر پیامبر خدا، به نظر شما فتوّت چیست؟
آن حضرت فرمودند: اگر به ما عطا شود، ایثار می‌کنیم و اگر از ما دریغ گردد، شکر می‌گزاریم.

📚الرسالة القشیریة ص۳۴۱

***************************************************************************

💠وجود نازنین امام صادق صلوات اللّه علیه در تفسیر این آیهٔ شریفهٔ •وَ الشَّمْسِ وَ ضُحَاهَا• قسم به خورشید و تابش آن،
سورهٔ مبارکهٔ شمس آیهٔ ۱،
فرمودند: مراد از خورشید، (وجود مقدّس) اميرالمؤمنین علیه السّلام، و مقصود از تابشِ آن، قیام قائم ارواحنا فداه است.

📚منابع:
تفسيرالبرهان ج۵ ص۶۷۲
بحارالانوار ج۲۴ ص۷۲

***************************************************************************

💠مولا علی علیه‌السّلام:

ای پسر آدم، خودت وصیّ خویش در دارایی‌ات باش، و آن چه می‌خواهی پس از تو در ثروتت کنند، به دست خود بکن!

📚نهج‌البلاغه حکمت ۲۵۴

***************************************************************************

💠در حدیث قدسی آمده است که:

الله جل جلاله فرمود
اگر امیرالمؤمنین علی صلوات اللّه علیه نبود، هیچ پیامبر و فرستاده‌ای را خلق نمی‌کردم!

📚المحتضر ص۱۲۹

***************************************************************************

💠صحبت می‌کردیم نزد امام صادق صلوات اللّه علیه و از چشمهٔ حیات سخن به میان آمد؛
حضرت فرمودند: آیا می‌دانید عین الحیات چیست؟
گفتیم: خدا و فرزند رسول خدا اعلم هستند؛
امام فرمودند: ما اهل‌بیت (علیهم السّلام) چشمهٔ حیات هستیم، هر که ما را دوست داشته باشد و بشناسد، از چشمهٔ حیات نوشیده است و خدا او را با زندگی دائمی در بهشت زنده بدارد و از آتش نجات دهد.

📚شرح الاخبار فی فضائل الأئمة الأطهار عليهم السّلام ج۳ ص۴۹۴

***************************************************************************

⚫️بر روی منصور دوانیقی لعنة اللّه علیه مگسی نشست و منصور مگس را راند، دوباره مگس بر روی او نشست؛
در این حال آن ملعون به امام صادق علیه السّلام گفت: ای ابا عبداللّه، برای چه خداوند عزّوجل مگس را آفرید؟
حضرت فرمودند: برای این که جبّاران را با آن خوار کند!!!

📚بحارالانوار ج۶۱ ص۳۱۱

***************************************************************************

{به مردم فشار نياوريد!}

⚫️امام صادق علیه‌السّلام:

آيا نمی‌دانيد كه روش حكومت‌داری بنی‌اميّه، متّکی به زور شمشير و فشار و ستم بود، ولی روش حكومت‌داری ما اهل‌بیت (علیهم السّلام)، به نرمی، مهربانی، متانت، تقيّه، خوش‌‌اخلاقی، پاكدامنی و كوشش است؟
پس كاری كنيد كه مردم به دين شما و مسلكی كه داريد، رغبت پيدا كنند!

📚منابع:
الخصال ج۲ ص۳۵۵
وسائل‌الشّيعه ج۱۱ ص۴۳۰

***************************************************************************

⚫️هشام بن سالم گوید: روش و سیره‌ امام صادق صلوات‌ اللّه‌ علیه بر این بود که وقتی پاسی از شب می‌گذشت، کیسه‌ای از نان و گوشت و پول بر می‌داشت و بر دوش شریف خود گذاشته و نزد نیازمندان مدینه می‌برد و در میانشان تقسیم می‌کرد، ولی آنان حضرت را نمی‌شناختند؛
وقتی که ایشان به شهادت رسید، دیگر آن صدقات شبانه را ندیدند و فهمیدند که آن مرد، امام صادق علیه‌ السّلام بوده است!

📚منابع:
کافی ج۴ ص۸
وسائل‌الشّیعه ج۶ ص۲۷۸

***************************************************************************

💠امام صادق علیه‌السّلام:

الصَّلَاةُ عَلَى مُحَمَّدٍ و آلِهِ لَيلَةَ الجُمُعَةِ بِأَلفٍ مِنَ الحَسَنَاتِ وَ يَحُطُّ اللّهُ فِيهَا ألفاً مِنَ السَّيِّئاتِ وَ يَرفَعُ فِيهَا ألفاً مِنَ الدَّرَجاتِ وَ إنَّ المُصَلِّیَ عَلَى النَّبِیِّ و آلِهِ فِی لَيلَةِ الجُمُعَةِ يَزهَرُ نورُهُ فِی السَّمَاوَاتِ اِلَى يَومِ السّاعَةِ وَ إنَّ مَلَائِكَةَ اللّهِ عَزَّ وَ جَلّ فِی السَّمَاوَاتِ لَيَستَغفِرُونَ لَهُ وَ يَستَغفِرُ لَهُ المَلَکُ المُوَكَّلُ بِقَبرِ رَسُولِ اللّهِ اِلَى اَن تَقُومُ السّاعَةُ

صلوات در شب جمعه، معادل هزار ثواب است، و خداوند هزار گناه از صلوات فرستنده محو می‌کند، و هزار درجه او را بالا می‌برد، و نور او تا روز قيامت در آسمان‏ها مى‏‌درخشد، و همهٔ فرشتگان خدا در آسمانها برايش طلب آمرزش مى‏‌كنند، و فرشتهٔ گماشته شده بر قبر پيامبر (صلّی اللّه علیه و آله)، تا قيامِ قيامت، برايش آمرزش مى‏‌طلبد.

📚وسائل‌الشّیعه ج۷ ص۴۱۳

***************************************************************************

💠امام باقر علیه‌السّلام:

زمانی که قائم (علیه السّلام) به سوی کوفه می‌رود، پس بیش از ده هزار نفر از بتریه با سلاح از آن جا بیرون می‌آیند و به او می‌گویند: از همان جا که آمده‌ای، بازگرد که ما نیازی به فرزندان فاطمه (سلام اللّه علیها) نداریم، پس قائم با آنها می‌جنگد، تا همهٔ آنان را تا آخرین نفر نابود سازد و داخل کوفه می‌شود و هر منافق دودلی را می‌کشد و قصرهای آن جا را ویران می‌کند و جنگجویانش را می‌کشد، تا آن جا که خدای عزّوجل خشنود می‌گردد.

📚الارشاد ج۲ ص۳۸۴

***************************************************************************

💠امام صادق علیه‌السّلام:

لَوْ أَنَّ مَرِيضاً مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ يَعْرِفُ حَقَّ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ حُرْمَتَهُ وَ وَلاَيَتَهُ أَخَذَ مِنْ طِينِ قَبْرِهِ مِثْلَ رَأْسِ أَنْمُلَةٍ كَانَ لَهُ دَوَاءً

مریضی که از مؤمنین است و حقّ و حرمت و ولایت امام حسین سلام اللّه علیه را می‌شناسد، اگر از خاک قبر حضرت به اندازهٔ سر انگشت استفاده کند، برای او دوا خواهد بود.

📚وسائل‌الشّیعه ج۱۴ ص۵۳۰

***************************************************************************

آیت‌اللّه سیّد محمود بحرالعلوم میردامادی :

🔹ضرورت اهتمام به عقاید،

طلّاب علوم دینیه بعد از ادبیّات، بلافاصله به خواندن شرح لمعه، شرایع، مکاسب و متون اصول فقه می‌پردازند

🔴 و متأسفانه از اعتقادات، چندان خبری در حوزه‌های علمیه نیست!

این در حالی است که بیشتر اندیشمندان حوزۀ دین به وجود شبهات اعتقادی فراوان و انحراف‌های ویرانگر در حوزۀ معارف دینی آگاه‌اند
ولی بیشتر همّت خود را صرف مسائل فقهی و اصولی مصطلح می‌کنند.

📒آفاق الولايه فی فقه الامامه ج۱ ص۳٧
دروس و مباحث آیت‌اللّه سیّد محمود بحرالعلوم میردامادی؛

***************************************************************************

💠رسول خدا صلّی‌ اللّه علیه و آله:

یَا عَلِیُّ إنَّ بِنَا خَتَمَ اللّهُ الدِّینَ کَمَا بِنَا فَتَحَهُ

یا علی، خدا دین را به واسطهٔ ما ختم کرد، هم چنان که به واسطهٔ ما آغاز نمود.

📚الامالی للمفید ص۲۵۱

***************************************************************************

💠امام صادق علیه‌السّلام:

إِنْ أَخَذْتُمْ بِهَا رَشَدتُمْ وَ نَجَوْتمْ وَ إنْ تَرَكْتُمُوهَا ضَلَلتُم وَ هَلَكْتُمْ فَخُذُوا بِهَا وَ أَنَا بِنَجَاكُمْ زَعِيمٌ

اگر احادیث ما را فرا گرفتید، رشد می‌کنید و نجات می‌یابید و اگر آن‌ها را رها کنید، گمراه و هلاک می‌شوید، پس احادیث ما را اخذ کنید، در این صورت، من ضامن و عهده‌دار نجات شما هستم.

📚وسائل‌الشّیعه ج۲۷ ص۸۷

***************************************************************************

💠امام باقر علیه‌السّلام:

إِنَّ اللَّهَ أَخَذَ مِیثَاقَ شِیعَتِنَا مِنْ صُلْبِ آدَمَ فَنَعْرِفُ بِذَلِکَ حُبَّ الْمُحِبِّ وَ إِنْ أَظْهَرَ خِلَافَ ذَلِکَ بِلِسَانِهِ وَ نَعْرِفُ بُغْضَ الْمُبْغِضِ وَ إِنْ أَظْهَرَ حُبَّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ

خداوند عهد و پیمان شیعیان را از صلب آدم گرفت، پس ما بدین وسیله محبّت دوستمان را می‌‌شناسیم، اگرچه در زبانش خلاف آن را اظهار کند و کینه و دشمنی دشمنمان را هم می‌شناسیم، اگرچه با ما اظهار محبّت کند.

📚بحارالانوار ج۲۶ ص۱۲۰

***************************************************************************

💠رسول خدا صلّی‌ اللّه علیه و آله:

يَا عَلِیُّ مَا عَرَفَ اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ غَيْرِی وَ غَيْرُکَ وَ مَا عَرَفَکَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ غَيْرُ اللَّهِ وَ غَيْرِی

یا علی، هیچ‌ کس خدا را آن‌طور که باید نشناخته، جز من و تو، و هیچ‌ کس تو را آن‌طور که باید نشناخته، جز خدا و من!

📚مناقب لابن شهرآشوب ج‏۳ ص۲۶۸

***************************************************************************

💠امام صادق علیه‌السّلام:

إنّ اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعَالَى لَا يُوصَفُ بِزَمانٍ وَ لَا مَكَانٍ وَ لَا حَرَكَةٍ وَ لَا انتِقَالٍ وَ لَا سُكُونٍ بَل هُوَ خَالِقُ الزَّمَانِ وَ المَكَانِ وَ الحَرَكَةِ وَ السُّكُونِ

خداوند تبارک و تعالى نه به زمان وصف مى‌شود، نه به مكان، نه به حركت، نه به انتقال (جابه‌جايى)، و نه به سكون، بلكه او آفرينندهٔ زمان و مكان و حركت و سكون است.

📚توحيد ص۱۸۴

***************************************************************************

او خواهد آمد

●قال الامام الجواد صلوات الله علیه: إِنَّهُ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فِيهِ فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً

●امام جواد صلوات الله علیه:

هر آينه اگر نماند از دنيا جز يك روز، خدا آن روز را طولانى كند تا اینکه در آن خروج كند و زمين را پر از عدل و داد كند چنانچه پر از جور و ستم شده است

كمال الدين و تمام النعمة جلد 2 صفحه 377 باب 36 ما روي عن أبي جعفر الثاني محمد بن علي الجواد في النص على القائم و غيبته و أنه الثاني عشر من الأئمة عليهم السلام‌ حدیث 1

***************************************************************************

امیرالمومنین علیه‌السلام فرمودند

:«أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ عزّوجل لَا یُعَذِّبُ الْعَامَّهْ بِذَنْبِ الْخَاصَّهْ إِذَا عَمِلَتِ الْخَاصَّهْ بِالْمُنْکَرِ سِرّاً مِنْ غَیْرِ أَنْ تَعْلَمَ الْعَامَّهْ فَإِذَا عَمِلَتِ الْخَاصَّهْ بِالْمُنْکَرِ جِهَاراً فَلَمْ یُغَیِّرْ ذَلِکَ الْعَامَّهْ اسْتَوْجَبَ الْفَرِیقَانِ الْعُقُوبَهْ مِنَ اللَّهِ عزّوجل وَ قَالَ لَا یَحْضُرَنَّ أَحَدُکُمْ رَجُلًا یَضْرِبُهُ سُلْطَانٌ جَائِرٌ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً وَ لَا مَقْتُولًا وَ لَا مَظْلُوماً إِذَا لَمْ یَنْصُرْهُ لِأَنَّ نُصْرَهْ الْمُؤْمِنِ عَلَی الْمُؤْمِنِ فَرِیضَه وَاجِبَه إِذَا هُوَ حَضَرَهُ وَ الْعَافِیَهْ أَوْسَعُ مَا لَمْ تُلْزِمْکَ الْحُجَّهْ الْحَاضِرَهْ قَالَ وَ لَمَّا جُعِلَ التَّفَضُّلُ فِی بَنِی‌إِسْرَائِیلَ جَعَلَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ یَرَی أَخَاهُ عَلَی الذَّنْبِ فَیَنْهَاهُ فَلَا یَنْتَهِی فَلَا یَمْنَعُهُ ذَلِکَ أَنْ یَکُونَ أَکِیلَهُ وَ جَلِیسَهُ وَ شَرِیبَهُ حَتَّی ضَرَبَ اللَّهُ عزّوجل قُلُوبَ بَعْضِهِمْ بِبَعْضٍ وَ نَزَلَ فِیهِ الْقُرْآنُ حَیْثُ یَقُولُ عزّوجل لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ عَلی لِسانِ داوُدَ وَ عِیسَی ابن‌مَرْیَمَ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ* کانُوا لا یَتَناهَوْنَ عَنْ مُنکَرٍ فَعَلُوهُ…»

، «ای مردم! مسلّما خداوند عزّوجل عموم مردم را به خاطر افراد انگشت شماری که پنهانی گناه می‌کنند، بی‌آنکه عموم مردم از آن مطّلع گردند، عذاب نمی‌فرماید، ولی اگر همان افراد انگشت شمار و ناچیز، آشکارا و در حضور مردم همان گناه را مرتکب گردند و مردم، آنان را به خاطر کار زشتی که می‌کنند مورد سرزنش قرار ندهند، هر دو گروه مستوجب کیفر و عذاب خداوند می‌گردند. نیز فرمود: هیچ‌یک از شما در حالی که سلطان از روی ستم و دشمنی، مردی را می‌زند، یا بی‌گناهی را می‌کشد و یا ستمدیده‌ای را آزار می‌کند، اگر در صدد دفاع از او نیستید در آنجا حضور پیدا نکنید، زیرا یاری رساندن مؤمن به مؤمن هنگامی که در صحنه حضور داشته باشد، واجب است، و سلامت و عافیت برای شما آسان‌تر است. البته تا زمانی که حجت بر شما تمام شده باشد، و نیز فرمود: هنگامی که در میان بنی‌اسرائیل رخوت و سستی پیدا شد، در چنین شرایطی مردی برادر ایمانی خود را در حال ارتکاب گناه می‌دید و او را از آن کار زشت باز می‌داشت ولی آن مرد همچنان به کار خود ادامه می‌داد،

و این نصیحت‌ناپذیری مانع آن نمی‌شد که همان شخص پنددهنده، هم‌پیاله و همنشین و همسفره آن مرد گناهکار باشد!! تا آنکه خداوند به مکافات این بی‌تفاوتی و عدم احساس مسئولیّت دل‌های آنان را نسبت به هم برگرداند و آنان را به دشمنی با یکدیگر واداشت، و این آیات را درباره‌ آن‌ها فرو فرستاد: ﴿لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ عَلی لِسانِ داوُدَ وَ عِیسَی ابن‌مَرْیَمَ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ* کانُوا لا یَتَناهَوْنَ عَنْ مُنکَرٍ فَعَلُوهُ﴾»

📕بحارالأنوار، ج۹۷، ص۷۸/
📕ثواب الأعمال، ص۲۶۱/
📕 وسائل‌الشیعه، ج۱۶، ص۱۳۶
📕کنوزالبرائه، ج1، ص223

***************************************************************************

🟡 بی‌معرفتی مردم نسبت به امام‌زمان‌شان

🔴 ذَكَرَ هِشَامٌ، عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِّ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه‌السلام قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ علیه‌السلام عِنْدَكُمْ بِالْعِرَاقِ يُقَاتِلُ عَدُوَّهُ وَ مَعَهُ أَصْحَابُهُ وَ مَا كَانَ فِيهِمْ خَمْسُونَ رَجُلًا يَعْرِفُونَهُ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ، وَ حَقَّ مَعْرِفَةِ إِمَامَتِهِ.

🟠 حضرت آیت الله العظمی امام باقر صلوات الله علیه می فرمایند :

【امیرالمؤمنین 】علی بن ابیطالب علیه‌السلام نزد شما در عراق بودند و
با دشمنان خود می‌جنگیدند و
اصحاب ایشان همراهشان بودند
و در بین آن‌ها
پنجاه مرد نبود که به شایستگی
و حق معرفت ایشان را بشناسند
و حقیقتِ معرفت امامت او را بدانند.

📚رجال کشی ج ۱ ص ۶

***************************************************************************

🔴 عَنِ اِبْنِ أَسْبَاطٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ… قَالَ يَقُومُ اَلْقَائِمُ بِلاَ سُفْيَانِيٍّ إِنَّ أَمْرَ اَلْقَائِمِ حَتْمٌ مِنَ اَللَّهِ وَ أَمْرُ اَلسُّفْيَانِيِّ حَتْمٌ مِنَ اَللَّهِ وَ لاَ يَكُونُ قَائِمٌ إِلاَّ بِسُفْيَانِيٍّ

🟠 اسباط از حضرت آیت الله العظمی امام رضا صلوات الله علیه سوال کرد

آیا قائم بدون خروج سفیانی قیام می‌کند؟!

حضرت فرمودند : قیام قائم ما از جانب خدا حتمی است؛
و آمدن سفیانی هم حتمی است؛
و هرگز بدون سفیانی،

حضرت قائم علیه السلام، قیام نخواهد کرد.

📚قرب الإسناد، ج ۱، ص ۳۷۴
📚بحاالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۸۲

***************************************************************************

🔴 قَالَ آيَةُ اَللهِ اَلْعُظْمَى اَلْإِمَامُ اَلْبَاقِرُ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : يَا سُلَيْمَانُ، أتَدْرِي مَنِ الْمُسْلِمُ؟ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، أَنْتَ أَعْلَمُ، قَالَ: الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ يَدِهِ‏؛ ثُمَّ قَالَ: وَتَدْرِي‏ مَنِ الْمُؤْمِنُ؟ قَالَ‏: قُلْتُ: أَنْتَ أَعْلَمُ، قَالَ‏: الْمُؤْمِنُ مَنِ ائْتَمَنَهُ الْمُسْلِمُونَ‏ عَلى‏ أَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ، وَالْمُسْلِمُ حَرَامٌ عَلَى الْمُسْلِمِ أَنْ يَظْلِمَهُ، أَوْ يَخْذُلَهُ‏، أَوْ يَدْفَعَهُ دَفْعَةً تُعَنِّتُهُ‏

🟠 سليمان بن خالد می گوید
كه امام باقر علیه السلام فرمود:

اى سليمان، تو مى‏ دانى كه مسلمان كيست؟ گفتم: شما بهتر مى‏ دانيد،

فرمودند: مسلمان كسى است كه مسلمانان از زبان و دستش سالم بمانند؛

سپس فرمودند: مى‏ دانى مؤمن كيست؟

گويد: گفتم: شما داناتريد،

فرمودند: همانا مؤمن كسى است كه مسلمانان مال و جانشان را به او بسپارند،

بر مسلمان حرام است كه به مسلمان ديگر ستم كند يا او را واگذارد و يارى نكند
، يا او را از خود براند بطورى كه در رنجش اندازد.

📚کافی ج2  ص234 ح12

***************************************************************************

جابر انصاری گوید امام باقر علیه‌السلام فرمود: «اللَّهِ تَعَالَی إِنَّ اللهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِه
یَا جَابِرُ إِنَّ اللهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِوَلَایَهْ عَلِیِّ‌بن‌ابی‌طالب علیهما‌السلام وَ طَاعَتِهِ
وَ أَمَّا قَوْلُهُ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ فَإِنَّهُ مَعَ وَلَایَتِهِ»،

«ای جابر! خداوند، شرک به ولایت امیرامومنین علی علیه‌السلام (و قبول‌نکردن آن) را گناه نابخشودنی می‌داند و هر گناه دیگری را اگر ولایت علی امیرالمومنین علیه‌السلام را پذیرفته باشد می‌بخشد».

📕بحارالأنوار، ج۳۶، ص۱۳۶/
📕 العیاشی، ج۱، ص۲۴۵/
📕 فرات الکوفی، ص۱۰۵
📕کنوزالبرائه، ج1، ص188

امام باقر علیه‌السلام فرمودند:
«إِذا دُعِیَ اللَّهُ بِوَلَایَهْ عَلِیٍّ علیه‌السلام وَحْدَهُ کَفَرْتُمْ
وَ إِنْ یُشْرَکْ بِهِ یَعْنِی بِعَلِیٍ علیه‌السلام تُؤْمِنُوا أَیْ إِذَا ذُکِرَ إِمَامٌ غَیْرُهُ تُؤْمِنُوا بِه»،
«﴿ذلِکُمْ بِأَنَّهُ إِذا دُعِیَ اللهُ﴾

به ولایت امیرالمومنین علی علیه‌السلام، ﴿وَحْدَهُ کَفَرْتُمْ وَإِن یُشْرَکْ بِهِ﴾

یعنی به علیِ امیر علیه‌السلام، ﴿

تُؤْمِنُوا﴾ یعنی زمانی که امامی غیر از او ذکر شود به او ایمان می‌آورید».

📕بحارالانوار، ج۲۳، ص۳۶۳

***************************************************************************

ابوبكر حضرمى گويد: خدمت امام صادق عليه السلام عرض کردم:
اهل شام ( نواصب عمری فلسطین و سوریه ) بدترند يا اهل روم ( اهل کتاب )؟
فرمود:
رومیان كفر ورزیدند ولى با ما دشمنى نكردند.
اما اهل شام هم كافر شدند، هم با ما دشمنى كردند.

📗الکافی- ط دار الحدیث، جلد۴، صفحه۱۹۰، حدیث ۵

***************************************************************************

امام حسین علیه‌السلام از امیرالمومنین علی صلوات‌الله‌علیه نقل می‌کنند که حضرت علیه‌السلام فرمودند: از حبیبم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله شنیدم که می‌فرمود: «لَوْ أَنَّ الْمُؤْمِنَ خَرَجَ مِنَ الدُّنْیَا وَ عَلَیْهِ مِثْلُ ذُنُوبِ أَهْلِ الْأَرْضِ لَکَانَ الْمَوْتُ کَفَّارَهْ لِتِلْکَ الذُّنُوبِ ثُمَّ قَالَ مَنْ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بِإِخْلَاصٍ فَهُوَ بَرِیءٌ مِنَ الشِّرْکِ وَ مَنْ خَرَجَ مِنَ الدُّنْیَا لَایُشْرِکُ بِاللَّهِ شَیْئاً دَخَلَ الْجَنَّهْ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَهْ إِنَّ اللهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ شِیعَتِکَ وَ مُحِبِّیکَ یَا عَلِیُّ قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَا لِشِیعَتِی قَالَ إِی وَ رَبِّی إِنَّهُ لِشِیعَتِکَ وَ إِنَّهُمْ لَیَخْرُجُونَ یَوْمَ الْقِیَامَهْ مِنْ قُبُورِهِمْ وَ هُمْ یَقُولُونَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِیُّ‌بن‌ابی‌طالب حُجَّهْ اللَّهِ فَیُؤْتَوْنَ بِحُلَلٍ خُضْرٍ مِنَ الْجَنَّهْ وَ أَکَالِیلَ مِنَ الْجَنَّهْ وَ تِیجَانٍ مِنَ الْجَنَّهْ وَ نَجَائِبَ مِنَ الْجَنَّهْ فَیَلْبَسُ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ حُلَّهْ خَضْرَاءَ وَ یُوضَعُ عَلَی رَأْسِهِ تَاجُ الْمَلِکِ وَ إِکْلِیلُ الْکَرَامَهْ ثُمَّ یَرْکَبُونَ النَّجَائِبَ فَتَطِیرُ بِهِمْ إِلَی الْجَنَّهْ لایَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ هذا یَوْمُکُمُ الَّذِی‌کُنْتُمْ تُوعَدُونَ»،

«اگر مؤمنی هم‌سنگ گناهان اهل زمین بر شانه‌اش سنگینی کند، مرگ، کفّاره‌ تمام این گناهان خواهد بود. هرکسی با اخلاص «لَا اللهَ إلَّا اللهُ» بگوید از شرک خدا بَری است و هرکسی، درحالی از دنیا برود که هیج شرکی به خدا نورزد، به بهشت می‌رود. سپس این آیه را تلاوت نمود: ﴿إِنَّ اللهَ لاَ یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَن یَشَاء﴾. ای علی! خداوند هر کسی را که از مریدان و پیروان تو باشد، بخواهد می‌بخشد. امیرعوالم علی صلوات‌الله‌علیه فرمودند عرض کردم: ای رسول خدا! این استثناء برای پیروان من است؟ فرمودند: به خدا سوگند، آری، این برای پیروان توست و آن‌ها در روز قیامت درحالی‌که این عبارت «لا الله الا الله، محمّد رسول الله، علیّ‌بن‌ابی‌طالب حجه‌الله» را بر زبان جاری می‌کنند، از قبرهای خود بیرون می‌آیند. برای پیروان علیِ امیر علیه‌السلام لباس‌هایی سبز رنگ و حلقه‌های گل و مرکب‌هایی از بهشت خواهند آورد.

پس هریک از آنان لباسی سبز رنگ بر تن کرده و بر سر، تاج شاهی و تاج گل کرامت نهاده و سپس بر این مرکب‌های نجیب، سوار شده و به پرواز در می‌آیند. مرکب‌ها پرواز کرده و آن‌ها را به بهشت می‌برند، آن وحشت بزرگ غمگین‌شان نکند. و فرشتگان به دیدارشان آیند که این همان روزی است که به شما وعده داده بودند».
📗(انبیا/ 103)
📗من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۴۱۱/
📗 بحارالأنوار، ج۶۵، ص۱۴۰/
📗 جامع الأخبار، ص۳۴.
📗کنوزالبرائه، ج1، ص186

***************************************************************************

🟡 بر حذر باش از ترک تقیه …

🔴 قَالَ آيَةُ اَللهِ اَلْعُظْمَى أَمِيرُاَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ ابي طَالِبٍ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهما : وإياك ثم إياك أن تترك التقية التي أمرتك بها فإنك شائط بدمك ودماء إخوانك معرض لنعمتك ونعمتهم للزوال، ومذل لهم في أيدي أعداء دين الله، وقد أمرك الله باعزازهم فإنك ان خالفت وصيتي كان ضررك على إخوانك ونفسك أشد من ضرر الناصب لنا الكافر بنا.

🟠 حضرت آیت الله العظمی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیهما می فرمایند : بر حذر باش از ترک تقیه که تو را به آن امر کردم، چرا که (با ترک آن) خون خود و برادران دینی ات را هدر می دهی و باعث زوال نعمت ها بر خود و آنان می شوی و باعث ذلیل شدن انها در دست دشمنان دین خدا میشوی با اینکه خدا امرت کرده به عزیز کردند انها پس اگر با توصیه من مخالفت کنی ضرر تو بر خودت و برادران دینی ات از ناصبی بر ما و کافر بما بیشتر است.

📚وسائل الشیعة ج۱۶،ص۲۲۸

***************************************************************************

🔴 قَالَ آيَةُ اَللهِ اَلْعُظْمَى اَلْإِمَامُ اَلصَّادِقُ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : الجبّارون أبعد النّاس من الله يوم القيامة.

🟠 حضرت آیت الله العظمی امام صادق صلوات الله علیه می فرمایند : جباران
( بمعنای دیکتاتوران و ظالمان و طغیان گران)
دورترین مردم از خداوند در روز قیامت هستند.

📚ثواب الاعمال ص۲۲۲

***************************************************************************

امام حسین علیه‌السلام از امیرالمومنین علی صلوات‌الله‌علیه نقل می‌کنند که حضرت علیه‌السلام فرمودند: از حبیبم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله شنیدم که می‌فرمود: «لَوْ أَنَّ الْمُؤْمِنَ خَرَجَ مِنَ الدُّنْیَا وَ عَلَیْهِ مِثْلُ ذُنُوبِ أَهْلِ الْأَرْضِ لَکَانَ الْمَوْتُ کَفَّارَهْ لِتِلْکَ الذُّنُوبِ ثُمَّ قَالَ مَنْ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بِإِخْلَاصٍ فَهُوَ بَرِیءٌ مِنَ الشِّرْکِ وَ مَنْ خَرَجَ مِنَ الدُّنْیَا لَایُشْرِکُ بِاللَّهِ شَیْئاً دَخَلَ الْجَنَّهْ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَهْ إِنَّ اللهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ شِیعَتِکَ وَ مُحِبِّیکَ یَا عَلِیُّ قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَا لِشِیعَتِی قَالَ إِی وَ رَبِّی إِنَّهُ لِشِیعَتِکَ وَ إِنَّهُمْ لَیَخْرُجُونَ یَوْمَ الْقِیَامَهْ مِنْ قُبُورِهِمْ وَ هُمْ یَقُولُونَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِیُّ‌بن‌ابی‌طالب حُجَّهْ اللَّهِ فَیُؤْتَوْنَ بِحُلَلٍ خُضْرٍ مِنَ الْجَنَّهْ وَ أَکَالِیلَ مِنَ الْجَنَّهْ وَ تِیجَانٍ مِنَ الْجَنَّهْ وَ نَجَائِبَ مِنَ الْجَنَّهْ فَیَلْبَسُ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ حُلَّهْ خَضْرَاءَ وَ یُوضَعُ عَلَی رَأْسِهِ تَاجُ الْمَلِکِ وَ إِکْلِیلُ الْکَرَامَهْ ثُمَّ یَرْکَبُونَ النَّجَائِبَ فَتَطِیرُ بِهِمْ إِلَی الْجَنَّهْ لایَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ هذا یَوْمُکُمُ الَّذِی‌کُنْتُمْ تُوعَدُونَ»،

«اگر مؤمنی هم‌سنگ گناهان اهل زمین بر شانه‌اش سنگینی کند، مرگ، کفّاره‌ تمام این گناهان خواهد بود. هرکسی با اخلاص «لَا اللهَ إلَّا اللهُ» بگوید از شرک خدا بَری است و هرکسی، درحالی از دنیا برود که هیج شرکی به خدا نورزد، به بهشت می‌رود. سپس این آیه را تلاوت نمود: ﴿إِنَّ اللهَ لاَ یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَن یَشَاء﴾. ای علی! خداوند هر کسی را که از مریدان و پیروان تو باشد، بخواهد می‌بخشد. امیرعوالم علی صلوات‌الله‌علیه فرمودند عرض کردم: ای رسول خدا! این استثناء برای پیروان من است؟ فرمودند: به خدا سوگند، آری، این برای پیروان توست و آن‌ها در روز قیامت درحالی‌که این عبارت «لا الله الا الله، محمّد رسول الله، علیّ‌بن‌ابی‌طالب حجه‌الله» را بر زبان جاری می‌کنند، از قبرهای خود بیرون می‌آیند. برای پیروان علیِ امیر علیه‌السلام لباس‌هایی سبز رنگ و حلقه‌های گل و مرکب‌هایی از بهشت خواهند آورد.

پس هریک از آنان لباسی سبز رنگ بر تن کرده و بر سر، تاج شاهی و تاج گل کرامت نهاده و سپس بر این مرکب‌های نجیب، سوار شده و به پرواز در می‌آیند. مرکب‌ها پرواز کرده و آن‌ها را به بهشت می‌برند، آن وحشت بزرگ غمگین‌شان نکند. و فرشتگان به دیدارشان آیند که این همان روزی است که به شما وعده داده بودند»

📗(انبیا/ 103)
📗من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۴۱۱/
📗 بحارالأنوار، ج۶۵، ص۱۴۰/
📗 جامع الأخبار، ص۳۴.
📗کنوزالبرائه، ج1، ص186

***************************************************************************

على بن جعفر گويد: شنيدم امام كاظم عليه السّلام ميفرمود: چنين نيست كه هر كه بولايت ما معتقد شد مؤمن باشد ، بلكه آنها همدم مؤمنين قرار داده شده‌‏اند.

📗الكافي، ج‏۲، ص۲۴۴، ح۷ –

[ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ لَيْسَ كُلُّ مَنْ قَالَ بِوَلَايَتِنَا مُؤْمِناً وَ لَكِنْ جُعِلُوا أُنْساً لِلْمُؤْمِنِينَ. ]

***************************************************************************

مفضل بن عمر از صحابه شریف امام صادق رحمة الله علیه می‌گوید:
از امام صادق (سلام الله علیه و آله) شنیدم که فرمودند، مردم درباره ما سه گروهند:

۱- گروهی ما را دوست دارند، سخن ما را‌ می‌‌گویند و منتظر فرج ما هستند، ولی عمل ما را انجام نمی‌‌دهند؛ اینان اهل دوزخند!

۲- گروه دوم نیز ما را دوست دارند، سخن ما را‌ می‌‌گویند، منتظر فرج ما هم هستند، عمل ما را انجام‌ می‌‌دهند، اما برای رسیدن به دنیا و دریدن مردمان. اینان نیز جایگاهشان دوزخ است!

۳- گروه سوم ما را دوست دارند، سخن ما را می‌گویند، و منتظر فرج ما هستند و عمل‌ می‌کنند اینان از ما و ما از آنانیم.

📓بحار الأنوار، ج۷۵، ص۳۸۲

***************************************************************************

حضرت #امام_جواد صلوات الله علیه در پاسخ نامه‌ی یکی از شیعیان، این گونه مرقوم فرمودند:

🔹اما از اين دنيا، فقط غرفه‌ای (قبر) نصیب‌مان می‌شود؛ ولیکن هركه علاقه و خواست دل او، هماهنگ با خواست و علاقه‌ی امامش باشد و متديّن به دين و آئین او گردد، هرجا كه باشد با اوست و جهان آخرت، سراى قرار و آرامش است.

💠 «كَتَبَ علیه‌السلام إِلى بَعْضِ أَوْلِيائِهِ: أَمّا هذِهِ الدُّنْيا فَإِنّا فيها مُغْتَرَفُونَ وَ لكِنْ مَنْ كانَ هَواهُ هَوى صاحِبِهِ وَ دانَ بِدينِهِ فَهُوَ مَعَهُ حَيْثُ كانَ وَ الاْخِرَةُ هِىَ دارُ الْقَرارِ.»

📜تحف العقول، ص۴۵۶
بحار الانوار، ج۷۵، ص۳۵۸

***************************************************************************

امام صادق علیه السلام به نقل از رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود:

بپرهیزید از #بحث و #جدل با هر کسی که گرفتار #فتنه شده و #فریب خورده

چرا که هر #مفتون و فریب خورده ای دلیل و حجّتش [هر چند بی پایه و اساس، از جانب #شیاطین] به او تلقین می شود
تا پایان مهلتش
و چون مدّتش سپری گشت #فتنه اش او را به #آتش بسوزاند.

بعضی از افرادی که گرفتار انحرافات فکری هستند غیر قابل اصلاحند
زیرا دائماً به دنبال مطالبی #باطل می روند که افکار و اعمالشان را توجیه و تقویت می کند و با آن توجیهات باطل،
خود را فریب می دهند تا اینکه سرانجام پرده ها کنار رفته
گرفتار عذاب ابدی گردند.

📗التوحيد (للصدوق)، ص: 459
📗الغيبة للنعماني، النص، ص: 28
📗علل الشرائع ؛ ج‏2 ؛ ص599

***************************************************************************

عبارتی از زیارت امیرمؤمنان علیه‌السلام:

«السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا حَافِظَ سِرِّ اللّه، وَ مُمْضِیَ حُکْمِ اللّه، وَ مُجَلِّیَ إِرَادَةِ اللّه، وَ مَوْضِعَ مَشِیَّةِ اللّه»؛

سلام بر تو‌ ای حفظ کننده سر و راز الله
و ای امضا کننده حکم الله
و ای تجلی دهنده اراده ی الله
و ای جایگاه مشیت الله

ابن مشهدی، المزار الکبیر، ص 304.

***************************************************************************

خورازمی یکی از علمای اهل سنت

در کتاب مقتل الحسین (علیه السلام) خود چنین می نویسد:فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ وَ قَدْ ضَعُفَ عَنْ الْقِتَالِ فَبَیْنَا هُوَ وَاقِفٌ إِذْ أَتَاهُ حَجَرٍ فَوَقَعَ عَلَى جَبْهَتِهِ فَسَأَلْتُ الدِّمَاءَ مِنْ جَبْهَتِهِ فَأَخَذَ الثَّوْبِ لیسمح عَنْ جَبْهَتِهِ فَأَتَاهُ سَهْمٌ مُحَدَّدٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ فِی قَلْبِهِ فَقَالَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّهِ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ قَالَ إِلَهِی إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ رَجُلًا لَیْسَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ ابْنُ نَبِیٍّ غَیْرُهُ ثُمَّ أَخَذَ السَّهْمَ وَ أَخْرَجَهُ مِنَ وَرَاءِ ظَهْرِهِ فَانْبَعَثَ الدَّمِ کَالْمِیزَابِ فَوَضَعَ یَدَهُ عَلَى الْجُرْحِ فَلَمَّا امْتَلَأَتْ دَمًا رَمَى بِهِ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ فَمَا رَجَعَ مِنْ ذَلِکَ قَطْرَهً وَ مَا عَرَفْتَ الْحُمْرَهُ فِی السَّمَاءِ حَتَّى رَمَى الْحُسَیْنِ بِدَمِهِ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى الْجُرْحِ ثَانِیًا فَلَمَّا امْتَلَأَتْ لَطَخَ بِهَا رَأْسُهُ وَ لِحْیَتِهِ وَ قَالَ هَکَذَا وَ اللَّهِ أَکُونَ حَتَّى أَلْقَى جَدِّی مُحَمَّداً وَ أَنَا مَخْضُوبٌ بِدَمِی وَ أَقُولُ یَا رَسُولَ اللَّهِ
قَتَلَنِی ابابکر وعمر».

چون بر بدن مبارک امام حسین (علیه السلام) هفتاد دو زخم وارد شد ایستادند تا اندکى استراحت کنند، ضعف بر بدنشان غالب شده بود، به طوری که دیگر توان جنگ را نداشت، در این هنگام ناگاه سنگى آمد و بر پیشانیش خورد و خون جاری شد، پس پیراهنش را بالا گرفت تا خون را از پیشانیش پاک کند که ناگاه تیر تیز سه شعبه و مسمومى آمد و بر قلب حضرت نشست. امام حسین (علیه السلام) گفت: «بسم اللّه و باللّه و على مله رسول اللّه. آنگاه سر به آسمان بلند کرد و عرضه داشت: خداى من! تو مى‌دانى که اینان کسى را مى‌کشند که روى زمین فرزند پیامبرى جز او نیست. امام تیر را از پشت سر بیرون آورد و خون مانند ناودان جارى شد. دستش را زیر محل زخم گرفت و چون پر از خون شد به آسمان پاشیدند. که قطره ای از این خون به زمین بازنگشت و پیش از آن سرخى در آسمان دیده نشده بود. دو مرتبه دسته مبارک را زیر زخم گرفت و چون از خون پر شد به صورت و محاسنش مالید و فرمود: اینگونه به خون خضاب خواهم بود تا جدّم محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را دیدار کنم و بگویم اى رسول خدا صلی الله علیه وآله، (ابوبکر و عمر) مرا کشتند».

📓(مقتل الحسین، خوارزمی [متوفی ۵۶۸ هجری قمری] ج۲، ص۳۴

امام حسین سلام الله علیه را بخاطر اختلاف برسر ولایت مولاعلی سلام الله علیه کشتند و اصحابش را تکه تکه کردند!

***************************************************************************

مگر اسلام بدون امیرالمومنین علی سلام الله علیه و آله مورد پذیرش حق تعالی است؟
مگر شرط اسلام و ایمان و نجات .

ولایت نیست؟

تکلیف این روایات معتبر چیست؟

افتراق امت به هفتاد و سه گروه.

ابان می گوید سلیم می گفت : از علی بن ابیطالب علیهما السلام شنیدم که می فرمود : به زودی امت به هفتاد و سه گروه متفرق خواهند شد که هفتاد و دو گروه در آتش و یک گروه در بهشت خواهند بود . سیزده گروه از هفتاد و سه گروه محبت ما اهل بیت را ادعا می کنند ولی یکی از آنها در بهشت و دوازده گروه در آتش اند.
📗اسرار آل محمد ص265 و 266.

***************************************************************************

سوال: ظاهر آیات ‌می‌گوید حتی معصومین علیهم­ السلام فدای دین هستند؛ آیات زیادی داریم.

جواب
کدام آیه ‌می‌گوید آن‌ها فدای دین هستند؟! البته در راه خدا فداکاری کردند؛ ولی من یک آیه هم به یاد ندارم که بگوید این فداکاری در راه دین است! چون اصلاً کلمه «دین» در قرآن زیاد تکرار نشده است. ﴿یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ‌اللّه﴾ است یا «فی سبیل الدین»؟

شهادت انبیاء و ائمه علیهم­ السلام فی سبیل‌اللّه است؛ ﴿أَشْهَدُ أَنَّکَ جَاهَدْ فِی‌اللّه حَقَّ جِهادِهِ وَ عَمِلْتَ بِکِتَابِه﴾

(1). اقدام سید الشهداء علیه‌السّلام برای احیاء دین است؛ ولی آیا خود دین ذاتاً موضوعیت دارد یا احیاء دین برای عبادت است؟ یعنی سجده در مقابل خدای متعال موضوعیت دارد؛ ﴿أَشْهَدُ أنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ‌اللّه وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ‌اللّه وَ عَبَدْتَ‌اللّه مُخْلِصاً حَتَّی أَتَاکَ الْیَقِین﴾؛

(2) وفاء به عهد است. باطنِ فداکاری آن‌ها، وفای به عهدشان است؛ عبادت است؛ سجده در مقابل خدای متعال است. البته دین را باید معنا کرد. یکی از مسائل خیلی مشکل و جدی علم کلام که جداً هم باید از نو به آن پرداخت، بحث تعریف دین است. دین چیست؟
سوال: بنا به فرمایش شما دین اصلاً یک چیز دیگری غیر از تعریف اصطلاحی است.
این تعریف اصطلاحی ممکن است مرتبه نازله دین باشد. دین با ولایت کامل می‌شود؛ ﴿الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ﴾(3) دین که صرف قاعده نیست.
📓ولایت کلیه حضرات آل الله علیهم السلام، حسین رزاقی:ص۲۸۹و۲۹۰
📓1 . زیارت امین اللّه.
📓2 . زیارت اربعین.
📓3 . سوره مائده، آیه 3.

لقَدْ قَتَلُوا بِقَتْلِکَ الاِْسْلامَ
با كشتن شما قطعا اسلام را كشتند.

و عَطَّلُوا الصَّلوةَ وَ الصِّیامَ
ونماز و روزه را تعطیل کردند.

و نَقَضُوا السُّنَنَ وَ الاَْحْکامَ
و سنت‌ ها و احکام دین را نقض کردند.

و هَدَمُوا قَواعِدَ الاْیمانِ
و پایه هایِ ایمان را منهدم نمودند.

و حَرَّفُوا ایاتِ الْقُرْآنِ
و آیاتِ قرآن را تحریف کردند.

و هَمْلَجُوا فِی الْبَغْیِ وَالْعُدْوانِ
و در طغیان و عداوت پیش تاختند.

لقَدْ أَصْبَحَ رَسُولُ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) مَوْتُوراً
به راستی رسولِ خدا که درود خدا بر او و آل او باد، با شهادتِ شما تنها ماند!

و عادَ کِتابُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ مَهْجُوراً
و کتاب خداوندِ عزّوجلّ مَتروک گردید.

و غُودِرَ الْحَقُّ إِذْ قُهِرْتَ مَقْهُوراً
و آنگاه که شما مقهور و مغلوب گشتید، حقّ و حقیقت موردِخیانت واقع شد.

و فُقِدَ بِفَقْدِکَ التَّکْبیرُ وَالتَّهْلیلُ، وَالتَّحْریمُ وَالتَّحْلیلُ، وَالتَّنْزیلُ وَالتَّأْویلُ
و با فقدانِ شما تکبیرِ خدا و کلمه توحید، حرام و حلالِ دین، تنزیل و تأویلِ قرآن جملگی ازبین رفت.

و ظَهَرَ بَعْدَکَ التَّغْییرُ وَالتَّبْدیلُ، وَ الاِْلْحادُ وَالتَّعْطیلُ، وَ الاَْهْوآءُ وَ الاَْضالیلُ، وَ الْفِتَنُ وَ الاَْباطیلُ
و پس از شما تغییر و تبدیلِ (احکام)، کفر و إلحاد و بی سرپرستیِ دین، هوی و هوس ها و گمراهی ها، فتنه ها و باطلها جملگی (بر صفحه روزگار) ظاهر شد.

اللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ
اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَيْنَ، وَشٰايَعَتْ وَبٰايَعَتْ وَتٰابَعَتْ عَلىٰ قَتْلِهِ
اَللّٰهُمَّ الْعَنْهُمْ جَميعاً.

📓 فرازهایی از زیارت ناحیه مقدسه، المزار الكبير (لابن المشهدي)، ص ۵۰۵

🖋بعداز خدای تعالی در تمام عالم خلق، رکنی مهم تر از امامت نیست.

***************************************************************************

نُباته گوید در مسجد کوفه خدمت امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه نشسته ‌بودم که مردی از «بَجیلَه» که کنیه‌اش ابوخدیجه بود وارد شد. همراه او شصت مرد از قبیله‌ بَجیلَه بودند. او و همراهیانش سلام کرده و نشستند. پس ابوخدیجه عرض کرد: «ای امیرالمؤمنین! آیا سرّی از اسرار پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در خدمت شما است که ما را به شنیدن آن مفتخر فرمایی»؟ فرمود: آری ! (آن‌گاه) روی به قنبر نموده و فرمودند: «ائْتِنِی بِالْکِتَابَهْ فَفَضَّهَا فَإِذَا هِیَ أَسْفَلُهَا سُلَیْفَه مِثْلُ ذَنَبِ الْفَأْرَهْ مَکْتُوبَه فِیهَا بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ إِنَّ لَعْنَهْ اللَّهِ وَ مَلَائِکَتِهِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ عَلَی مَنِ انْتَمَی إِلَی غَیْرِ مَوَالِیهِ وَ لَعْنَهْ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَهْ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ عَلَی مَنْ أَحْدَثَ فِی الْإِسْلَامِ حَدَثاً أَوْ آوَی مُحْدِثاً وَ لَعْنَهْ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَهْ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ عَلَی مَنْ ظَلَمَ أَجِیراً وَ لَعْنَهْ اللَّهِ عَلَی مَنْ سَرَقَ شِبْراً مِنَ الْأَرْضِ وَ حُدُودِهَا یُکَلَّفُ یَوْمَ الْقِیَامَهْ أَنْ یَجِیءَ بِذَلِکَ مِنْ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ وَ سَبْعِ أَرَضِینَ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَی النَّاسِ فَقَالَ وَ اللَّهِ لَوْ کُلِّفَتْ هَذَا دَوَابُّ الْأَرْضِ مَا أَطَاقَتْهُ فَقَالَ لَهُ: یَا أَبَا خَدِیجَهْ ! إِنَّا أَهْلَ‌الْبَیْتِ کُلِّ مُسْلِمٍ فَمَنْ تَوَلَّی غَیْرَنَا فَعَلَیْهِ مِثْلُ ذَلِکَ وَ الْأَجِیرُ لَیْسَ بِالدِّینَارِ وَ لَا بِالدِّینَارَیْنِ وَ لَا بِالدِّرْهَمِ وَ لَا بِالدِّرْهَمَیْنِ بَلْ مَنْ ظَلَمَ رَسُولَ اللَّهِ أَجْرَهُ فِی قَرَابَتِهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی فَمَنْ ظَلَمَ رَسُولَ اللَّهِ أَجْرَهُ فِی قَرَابَتِهِ فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللهِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ»، «آن نوشته را بیاور»! نوشته را گشود، در پایین آن پوست نازک نوشته بود: «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لعنت خدا و ملائکه و تمام مردم بر کسی که خود را به غیر موالیان خویش نسبت دهد و بر کسی که در اسلام فتنه‌ای به‌پا کند یا فتنه‌گر را پناه دهد و نیز بر هرکسی که در قبال دریافت مزدی، ستم روا دارد. لعنت خدا بر کسی که یک وجب زمین را بدزدد و از حدود زمین خود تجاوز کند که او را در قیامت وادار می‌کنند که آن (زمینی) را از هفت آسمان و هفت زمین بیاورد.

به خدا قسم! اگر این را بر چهارپایان زمین تکلیف کنند، طاقت آن را نخواهندداشت». آنگاه فرمود: «ابا خدیجه! ما اهل‌بیت (علیهم‌السلام) پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله موالی همه‌ مسلمانان هستیم، هرکه غیر ما را دوست بدارد، چنین چیزی (لعنت خدا) نصیب او می‌شود. و منظور از کسی که در قبال مزدی، ستم می‌کند، آن کسی نیست که یک یا دو دینار و یک یا دو درهم را می‌گیرد تا ظلم کند (و چنین کسی گرچه گناه کرده امّا مخاطبِ لعن خدا نیست) بلکه منظور آن کسی است که در مزد رسالت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله ظلم کند، مزد رسالتی که خداوند فرمود: «بگو: من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست‌داشتن نزدیکانم (اهل‌بیتم)»،(1) چنین ظالمی مورد لعنت خداست، «عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللهِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ النّاسِ أَجْمَعینَ»».(2)

﴿خالِدینَ فیها لا یخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ ینْظَرُونَ﴾(3)
«و همیشه در آن (لعن و دورى از رحمت پروردگار) باقى مى‌مانند، ‌نه از عذابشان کاسته مى‌شود، و نه مهلتى به آنان داده ‌مى‌شود».

📗 1 . شوری/۲۳
📗2 . بحارالأنوار، ج۲۳، ص۲۴۴
📗3 . بقره/ 162
📗کنوز البرائه، ج1، ص154

***************************************************************************

شیخ کلینی رضوان الله علیه روایت کرده است:

علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن ابن أذينة، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: قال: ما تروي هذه الناصبة؟ فقلت: جعلت فداك فيماذا؟ فقال: في أذانهم وركوعهم وسجودهم، فقلت: إنهم يقولون: إن أبي بن كعب رآه في النوم، فقال: كذبوا فإن دين الله عزوجل أعز من أن يرى في النوم، قال: فقال له سدير الصيرفي.

امام صادق علیه السلام فرمود :این نواصب چه مطلبی است که مدام روایت می‌کنند؟! راوی می‌گوید که گفتم: فدایت گردم در چه بابی؟! حضرت فرمودند: در اذان ها و رکوع ها و سجده‌هایشان. عرض کردم: می‌گویند که ابی بن کعب در خواب چنین دیده است. امام صادق علیه السلام فرمود: آن‌ها دروغ گفته‌اند، همانا دین خدای عز و جل بسیار عزتمندتر از آن است که به خواب دیدن مشخص شود.

📕الکافی، جلد ۳، صفحه ۴۸۲

***************************************************************************

علامه مجلسی رضوان الله علیه می‌نویسد:
این سخن باقی ماند که آیا خواب دیدن (پیامبر و ائمه علیهم السلام) در احکام شرعی حجت هست یا خیر؟ می‌توان اشکال گرفت و گفت: خیر حجت نیست، چون از امام صادق علیه السلام به چند سند صحیح حدیث آمده که، دین خدا تبارك و تعالی عزیزتر از آن است که در خواب دیده شود.
و ممکن است گفته شود مقصود این است که اصل شرعیت احکام به خواب ثابت نمی‌شود، بلکه به وحی روشن است و به هر حال باید آن را به خواب انبیاء و ائمه علیهم السلام تخصیص داد، زیرا خواب آن‌ها چون وحی است.
📗بحار الأنوار، ج۵۸، ص۲۳۷

***************************************************************************

ابوخالد كابلى گوید: از امام باقر علیه السلام درباره نام امام مهدی عجل الله فرجه سوال کردم، حضرت فرمودند: «چيزى را از من پرسيدى كه اگر بنى‌فاطمه (سادات) او را بشناسند بحرص او را تكه تكه خواهند كرد.»!!

سید احمد فهرى زنجانی در شرح روایت می‌نویسد:
ظاهراً آن حضرت ميخواهد بفرمايد كه مردم نه تنها به انتظار دولت حق نيستند بلكه حتى در بنى‌فاطمه(سادات) كه نسبتاً خودى هستند، كسانى يافت مى‏‌شود كه با آن حضرت كه برپاكننده #دولت_حق و مجرى عدالت واقعى است، تا آن پايه(حد) كينه دارند كه حاضرند او را بكشند و قطعه قطعه‌‏اش نمايند تا براى رسيدن به اميال خود مانعى در پيش نباشد..!!

📕غییبه نعمانی، ترجمه سید احمد زنجانی، ص۳۳۹

***************************************************************************

نبی اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

إذا رَأَیتُم أهلَ الرَّیبِ وَ البِدَعِ مِن بَعدى ، فَأَظهِرُوا البَراءَةَ مِنهُم ، وَ أَكثِروا مِن سَبِّهِم وَ القَولِ فیهِم وَ الوَقیعَةِ ، وَ باهِتوهُم كَى لا یطمَعوا فِى الفَسادِ فِى الإِسلامِ وَ یحذَرَهُمُ النّاسُ وَ لا یتَعَلَّمونَ مِن بِدَعِهِم ، یكتُبِ اللّهُ لَكُم بِذلِكَ الحَسَناتِ ، وَ یرفَع لَكُم بِهِ الدَّرَجاتِ فِى الآخِرَةِ .
پس از من، هر گاه شكّاكان و بدعت گذاران را دیدید ، از آنان بیزارى نشان دهید و بسیار به آنان ناسزا گویید و در باره شان بدگویى و افشاگرى كنید و آنان را مبهوت [و محكوم ]سازید تا به تباه كردن اسلام، طمع نكنند و مردم از آنها بر حذر باشند و از بدعت هایشان چیزى نیاموزند . براى این كار ، خداوند برایتان ثواب ها مى نویسد و در آخرت بر درجات شما مى افزاید .

الكافى : ج ۲ ص ۳۷۵ ح ۴ ، بحار الأنوار : ج ۷۴ ص ۲۰۲ ح ۴۱ .
لیكن علّامه مجلسى رحمه الله در توضیح حدیثِ یاد شده، مى گوید :
وَ الظاهر أنّ المراد بالمباهتة إلزامهم بالحجج القاطعة و جعلهم متحیرین لا یحیرون جوابا كما قال تعالى :  «فَبُهِتَ الَّذِى كَفَرَ»بقره : (آيه ۲۵۸)
، ویحتمل أن یكون من البهتان للمصلحة فإنّ كثیرا من المساوى یعدّها أكثر الناس محاسن خصوصا العقائد الباطلة ، وَ الأوّل أظهر ، قال الجوهرى : بهته بهتا أخذه بغتةً .
ظاهرا مراد از «مباهته» ، محكوم كردن آنها با دلایل قاطع است، به طورى كه حیران بمانند و از عهده پاسخ بر نیایند ، چنان كه خداى متعال مى فرماید :  «پس آن كس كه كفر ورزیده بود، مبهوت ماند»  . احتمال هم دارد كه به معناى بهتان زدن مصلحتى باشد ؛ زیرا بیشتر مردم، بسیارى از بدى ها و معایب را حسن و خوبى مى شمارند ، بویژه عقاید باطل را . وجه اوّل ، ظهور بیشترى دارد . جوهرى مى گوید : «بَهَتَهُ بَهْتا» یعنى: او را غافلگیر كرد .

📕مرآة العقول : ج ۱۱ ص ۸۱ .

***************************************************************************

حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها فرمودند: «وَ مَا نَقَمُوا مِنْ أَبِی الْحَسَنِ نَقَمُوا وَ اللَّهِ مِنْهُ نَکِیرَ سَیْفِهِ وَ شِدَّهْ وَطْئِهِ وَ نَکَالَ وَقْعَتِهِ وَ تَنَمُّرَهُ فِی ذَاتِ اللَّهِ عزّوجل … أَلَا هَلُمَّ فَاسْمَعْ وَ مَا عِشْتَ أَرَاکَ الدَّهْرُ الْعَجَبَ وَ إِنْ تَعْجَبْ فَقَدْ أَعْجَبَکَ الْحَادِثُ إِلَی أَیِّ سِنَادٍ اسْتَنَدُوا وَ بِأَیِّ عُرْوَهْ تَمَسَّکُوا اسْتَبْدَلُوا الذُّنَابَی وَ اللَّهِ بِالْقَوَادِمِ وَ الْعَجُزَ بِالْکَاهِلِ فَرَغْماً لِمَعَاطِسِ قَوْمٍ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لکِنْ لا یَشْعُرُونَ»، «چه عیب و ایرادی از امیرالمومنین صلوات‌الله‌علیه گرفته‌اند؟! به خدا سوگند عیب او، شمشیر برّنده‌ او، بی‌اعتنایی‌اش به مرگ، جدّی و شدید بودن در برخوردها (عمل به احکام خدا) و عقوبت دردناک (به سزای اعمال‌ رساندن مجرمان) و غضبش در راه خدا بود … بیا و بشنو! هرچه زندگی کنی، روزگار عجائب (بیشتری) را به تو نشان می‌دهد و اگر (می‌خواهی از چیزی) تعجّب کنی، از گفتار اینان (مخالفان امیرالمومنین صلوات‌الله‌علیه) تعجّب کن که گفتارشان تعجّب‌آور است. ای کاش می‌دانستم به چه چیزی پناهنده شده‌اند و به چه ستون و تکیه­گاهی تکیه‌داده‌اند (و اعتماد کرده‌اند)! به خدا قسم که آنان دُم مرغ را گرفته و سر آن را رها کرده‌اند و گردن آن را رها کرده و دُمش را گرفته‌اند (ضرب المثلی است به معنای ترک ‌کردن امر مهم و مشغول ‌شدن به کار پست) قومی که می‌پندارد با این کار، عمل خوبی انجام داده است، ذلیل خواهد شد، آنها فاسدند امّا خود نمی‌دانند».(1)
امام کاظم علیه‌السلام فرمودند: «الْمُنَافِقِینَ الَّذِینَ خَالَفُوا بَعْدَ النَّبِیِّ»، «منافقین کسانی هستند که پس از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله مخالفت کردند».(2)
باچه مخالفت کردند؟ توحید، نبوت و امر رسالت، غدیر، ولایت، امامت!
📗1 . بحارالأنوار، ج۴۳، ص۱۵۸/ الأمالی للطوسی، ص۳۷۴
📗 2 . تفسیر الإمام العسکری سلام الله علیه، ص۱۱۸
📗کنوزالبرائه، ج1، ص36

***************************************************************************

شخصی مغرض به امام صادق صلوات الله علیه گفت: بعضی از شیعیان شما محارم را مرتکب می‌شود و به گناهان بزرگ دست می‌زنند؟!
امام صلوات الله علیه فرمود: امید است توبه کند و گناهانش را جبران سازد.
گفت: گاه بدون توبه از دنیا می‌رود؟!
فرمود:خدا گناهانشان را با بیماری‌ها، کاستی در اموال و اولاد (و غیر آن) می‌پوشاند.
گفت: گاه اینگونه نیست.!
فرمود: شاید آنها را با سلطان جور به وسیله ستمی که بر آنها روا می‌دارد بپوشاند و این کار، کفاره گناهانشان باشد.
گفت: گاهی چنین نیست.!!
فرمود: شاید آن گناهان را با همسایه بدی که آزارشان می‌رساند، بپوشاند.
گفت: گاهی چنین نیست.!!!
فرمود: گاه با زن بدی که از همه این موارد سخت‌تر است، گناه وی را می‌پوشاند.
گفت: گاه این چنین نیست.!
امام صلوات الله علیه به خشم آمد و فرمود: برای به خاک مالیدن بینی تو، شفاعت ما به داد آنها می‌رسد (و کفاره گناهانشان می‌شود).

📗صحیفة الابرار، ج۲، ص۴۴۸

***************************************************************************

امام الحجه القائم
بقیه الله الاعظم عجل الله فرجه الشریف فرمودند :
أَکْثِرُوا الدُّعآءَ بِتَعْجِیلِ الفَرَجِ فَإِنَّ ذلِکَ فَرَجُکُمْ؛

برای نزدیک شدن ظهور و فرج زیاد دعا کنید به راستی همین دعا فرج شماست».

کمال الدین ج ٢ص٢٣٩

استاد زارع شیرازی :12 خرداد 403
🔴مداح و روضه خوان باید چندین بار در طول یک مجلس و هرمجلس . نام حضرت بقیه الله را ببرد و برای فرجشان . از مردم تمنا کند و بخواهد در حین روضه و اشک بر اباعبدالله صلوات الله علیه
از سوز دل . اللهم عجل لولیک الفرج بگویند
در شروع مجلس در اوج مجلس و درنهایت مجلس . لبیک یا حجت بن الحسن العسکری❤️

***************************************************************************

روایت شده که مأمون لعنت الله علیه
جلسه‌ای را ترتیب داد و از علمای تمامی ادیان گرد آورد تا با امام رضا (علیه السلام) مناظره کنند در قسمتی از این حدیث آمده که:

جاثلیق نصرانی پرسید: درباره نبوّت عیسى و کتابش چه عقیده‌‏اى دارى؟ آیا منکر آن دو هستى؟

حضرت فرمودند: من به نبوّت عیسى و کتابش و به آنچه امّتش را بدان بشارت داده و حواریون نیز آن را پذیرفته‌‏اند، ایمان دارم و به هر عیسایى که به نبوّت محمّد صلى اللَّه علیه و آله و کتابش ایمان نداشته و امّت خود را به او بشارت نداده، کافرم.

📗عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏۱، ص۱۵۶و۱۵۷
📗مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج‏۴، ص۳۵۲
📗الإحتجاج (للطبرسي)، ج‏۲، ص۴۱۷

***************************************************************************

الصّادق (علیه السلام):إِنَّ الْقَائِمَ (عجل الله تعالی فرجه الشریف و سلام الله علیه) إِذَا خَرَجَ دَخَلَ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ فَیَسْتَقْبِلُ الْکَعْبَهًْ وَ یَجْعَلُ ظَهْرَهُ إِلَی الْمَقَامِ ثُمَّ یُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ یَقُومُ فَیَقُولُ یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنَا أَوْلَی النَّاسِ بِآدَمَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنَا أَوْلَی النَّاسِ بِإِبْراهِیمَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنَا أَوْلَی النَّاسِ بِإِسْمَاعِیلَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنَا أَوْلَی النَّاسِ بِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) ثُمَّ یَرْفَعُ یَدَیْهِ إِلَی السَّمَاءِ فَیَدْعُو وَ یَتَضَرَّعُ حَتَّی یَقَعَ عَلَی وَجْهِهِ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللهِ قَلِیلًا ما تَذَکَّرُونَ.

امام صادق (سلام الله علیه و آله) فرمودند:
چون قائم (سلام الله علیه عجل الله تعالی فرجه الشریف) خروج کند، وارد مسجد الحرام می‌شود و رو به قبله ایستاده به‌گونه‌ای که مقام در پشت سر وی قرارگرفته باشد. سپس دو رکعت نماز می‌خواند و آنگاه برخاسته و می‌گوید: «ای مردم! من نزدیک‌ترین مردم به آدم (علیه السلام) هستم؛ ای مردم! من نزدیک‌ترین مردم به ابراهیم (علیه السلام) هستم. ای مردم! من نزدیک‌ترین مردم به اسماعیل (علیه السلام) هستم. ای مردم! من نزدیک‌ترین مردم به محمّد (صلی الله علیه و آله) هستم». سپس دستان خود را به طرف آسمان بلندکرده و آن‌قدر دعا می‌خواند و تضرّع می‌جوید تا اینکه به‌صورت بر زمین می‌افتد و این خود نشان می‌دهد که مصداق آیه: أَمَّن یُجِیبُ المُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللهِ قَلِیلًا مَّا تَذَکَّرُونَ، خود اوست.

📗 بحار الأنوار، ج۵۱، ص۵۹/📗 تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۳۹۹

حضرت سجاد سلام الله علیه و آله فرمودند: در پرتو وجود ماست كه خداوند آسمان را از فرو پاشى جز به اذن او نگه مى‏ دارد. در پرتو وجود ماست كه خداوند زمين را از لرزش و سلب آرامش ساكنانش، نگه مى ‏دارد. به واسطه ماست كه خداوند باران نازل مى‏ كند و رحمت خود را مى‏ گستراند و بركات و نعمت هاى زمين را بيرون مى‏ آورد. و اگر آن كس از ما كه در زمين است نبود، زمين اهل خود را فرو مى ‏برد.
📗(1). كلينى، اصول کافی، ج 1، ص 179؛ 📗كمال الدين، قم مؤسسه النشر الاسلامیه (التابعه) لجماعه المدرسين بقم المشرفه، 1405 ه. ق، ج 1 ص 201 – 210.  📗 أمالى صدوق، قم، مطبعه الحكمه، ص 112، مجلس 35.

امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در توقيع اول خود به شيخ مفيد(رحمة الله عليه) مى فرمايد: «إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاءُ»؛ (ما در رسيدگى و سرپرستى شما كوتاهى و اهمال نكرده و ياد شما را از خاطر نبرده ايم كه اگر جز اين بود، دشوارى ها و مصيبت ها بر شما فرود مى آمد و دشمنان شما را ريشه كن مى نمودند).

📗 الإحتجاج على أهل اللجاج، طبرسى، ج ‏2، ص 497،
📗 كمال الدين و تمام النعمة،  ج ‏2، ص 441، باب 43 (ذكر من شاهد القائم(علیه السلام) و رآه و كلمه)، ح 12.

***************************************************************************

«مضطر» به معنای اجبار، ناچار و… است.
در دعای ندبه می خوانیم: «أَيْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذِي‏ يُجَابُ‏ إِذَا دَعَا»؛ کجاست آن مضطری که چون دعا کند، خواست او به اجابت می رسد.دعای ندبه.

«اين المضطرّ الذى يجاب اذا دعى، كجاست آن مضطرى كه چون دعا كند، خواست او به اجابت مى‌رسد.ندبه.

همين‌طور در روايتى كه از امام صادق عليه السّلام دربارۀ تفسير آيه: «أَمَّنْ يُجِيبُ اَلْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ اَلسُّوءَ…» وارد شده چنين آمده است: سوگند به خدا منظور از مضطر در اين آيه قائم آل محمد صلّى اللّه عليه و اله است. وقتى كه در آخر الزمان ستم و بيداد و فساد در نتيجه سلطه پيدا كردن مستكبران و انحراف مردم از صراط مستقيم سرتاسر جهان را پر ساخت، آن حضرت در بين ركن و مقام [در مسجد الحرام]دو ركعت نماز مى‌خواند و آن‌گاه دست به دعا برداشته از خداوند تعجيل در فرج خود را مى‌خواهد و پروردگار عالم نيز دعاى او را اجابت نموده و به او اذن ظهور مى‌دهد و به دنبال اين واقعه مبارك آن حضرت به بركت امدادهاى غيبى و هم‌چنين يارى انسان‌هاى مؤمن و شجاع-كه در آن زمان از سرتاسر عالم به گرد آن حضرت جمع شده‌اند- بساط ستم را از روى زمين برخواهد چيد.
📗سوره نمل، 62
📗بحار الانوار، ج 51 ، ص 48
📗موعود نامه فرهنگ الفبایی مهدویت، مجتبی تونه ای ص670

آیه أَمَّنْ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللهِ قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ [نمل64]
یا کسى‌ که آفرینش را آغاز مى‌کند، سپس آن را باز مى‌گرداند و کسى ‌که شما را از آسمان و زمین روزى مى‌دهد؛ آیا معبودى با خداست؟! بگو: «اگر راست مى‌گویید دلیلتان را بیاورید»!

یا کسی که [دعای] مضطر را هنگامی‌که او را بخواند اجابت می‌کند و ناراحتی [او] را برطرف می‌سازد!

أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللهِ قَلِیلاً ما تَذَکَّرُونَ [نمل62]
یا کسى ‌که [دعاى] مضطر را هنگامى‌که او را بخواند اجابت مى‌کند و ناراحتى [او] را برطرف مى‌سازد و شما را خلفاى زمین قرار مى‌دهد؛ آیا معبودى با خداست؟! کمتر متذکّرمى‌شوید.

الصّادق (علیه السلام):عَن صَالِحِ‌بْنِ‌عُقْبَهًْ عَنْ أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَالَ نَزَلَتْ فِی الْقَائِمِ (علیه السلام) هُوَ وَ اللَّهِ الْمُضْطَرُّ إِذَا صَلَّی فِی الْمَقَامِ رَکْعَتَیْنِ وَ دَعَا اللَّهَ فَأَجَابَهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُهُ خَلِیفَهًْ فِی الْأَرْضِ.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: این آیه درباره‌ی قائم آل محمّد (علیهم السلام و عجل الله تعالی فرجه الشریف) نازل گردیده است. به خدا سوگند! مضطرّ اوست، آنگاه که در مقام، دو رکعت نماز به‌جا آورد و به درگاه خدا دعا کند و خداوند دعای وی را مستجاب نموده، بدی را از او دور نماید و او را خلیفه‌ی روی زمین قرار می‌دهد.

📗بحار الأنوار، ج۵۱، ص۴۸

***************************************************************************

در تفسیر آیه ان من یجیب المضطر

امام باقر(علیه السلام) در تفسیر این آیه و بیان مصداقِ آن مضطری که دعایش به اجابت می رسد، فرمود:
نَزَلتْ فِی القائِمِ.
[این آیه] در مورد قائم، نازل شده است.
در روایتی دیگر از ایشان، آمده است که فرمود:
وَ اللّهِ ! کَأَنّی أنْظُرُ إلَی القائِمِ، وَ قدْ أسْنَدَ ظَهْرَه إلی حَجَرٍ ثُمَّ یَنشُدُ اللّهَ … هُوَ وَ اللّهِ المُضطَرُّ فی کِتابِ اللّهِ فی قَولِهِ: (أَمَّن یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ).
به خدا سوگند! گویا من مهدی را می بینم که پشت به حجر الأسود زده و خدا را به حقّ خود می خوانَد… به خدا سوگند، مُضطر در کتاب خدا در آیه (أَمَّن یجِیبُ الْمُضْطَرَّ…) اوست!

در حدیث دیگری از امام صادق(علیه السلام) چنین آمده است:
نَزَلَتْ فی القائِمِ مِن آلِ مُحَمَّدٍ، هُوَ ـ وَ اللّهِ ـ المُضطَرُّ! إذا صَلَیٰ فِی المَقامِ رَکعَتَینِ وَ دَعا إلَی اللّهِ عز و جل فَأَجابَهُ، وَ یَکشِفُ السّوءَ وَ یَجعَلُهُ خَلیفَةً فِی الأرضِ.
این آیه در مورد قائم از آل محمّد(علیهم السلام) نازل شده است. به خدا سوگند، مضطر اوست. هنگامی که در «مقام»، دو رکعت نماز بگزارد و دست دعا به سوی خدا بردارد، خدا، دعایش را اجابت می کند و بدی را بر می دارد و او را جانشین خویش در زمین می گردانَد.

📗نمل: آیه ۶۲.
📗البرهان فی تفسیر القرآن: ج۴ ص۲۲۵.
📗الغیبة، نعمانی: ص۱۸۸.
📗تفسیر القمّی: ج۲ ص۱۲۹.

***************************************************************************

مولی العوالم ، علیِّ بنِ موسی الرّضا صلوات الله علیه فرمود ؛

إِذَا أَخَذَ النَّاسُ يَمِيناً وَ شِمَالًا فَالْزَمْ طَرِيقَتَنَا ، فَإِنَّهُ مَنْ لَزِمَنَا لَزِمْنَاهُ ، وَ مَنْ فَارَقَنَا فَارَقْنَاهُ. إِنَّ أَدْنَى مَا يُخْرِجُ الرَّجُلَ مِنَ الْإِيمَانِ أَنْ يَقُولَ لِلْحَصَاةِ هَذِهِ نَوَاةٌ ثُمَّ يَدِينُ بِذَلِكَ وَ يَبْرَأُ مِمَّنْ خَالَفَهُ . يَا ابْنَ أَبِی مَحْمُودٍ احْفَظْ مَا حَدَّثْتُكَ بِهِ فَقَدْ جَمَعْتُ لَكَ فِيهِ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ.

هرگاه‌ مردم‌ به‌ راست‌ و چپ‌ گراييدند ، تو فقط ملزم به راه و طریق ما باش ‌، چرا كه‌ هر کس همراه‌ ما شود ، ما همراه‌ او خواهيم‌ بود ،  و هر كه‌ از ما جدا شود ، ما نيز او را رها خواهيم‌ كرد . كمترين‌ چيزی‌ كه‌ مرد را از ايمان‌ خارج‌ می‌كند اين‌ است‌ كه‌ از پيش‌ خود‌ ريگی را هسته‌ خرما بداند و سپس‌ بر اساس‌ آن‌ اعتقاد ورزی نمايد و دین برای خويش‌ درست‌ كند ، و از هر کس كه‌ مخالف‌ او بود ، بيزاری جويد.
ای فرزند ابی محمود ،
آنچه‌ را اكنون‌ به‌ تو گفتم‌ ، به‌ خاطر بسپار كه‌ خير دنيا و آخرت‌ در اين‌ سفارش‌ جمع‌ است.

بحارالأنوار ۲۶ / ۲۳۹ .

***************************************************************************

🟡 دلیل #هلاکت پیشینیان چه بود ؟ …

🔴 قَالَ آيَةُ اَللهِ اَلْعُظْمَى اَلْإِمَامُ اَلرَّحْمَة سَيِّدُ اَلْمُرْسَلِين رَسُولُ اَللهِ صَلَّى اَلله عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : إنّما أهلك‏ الّذين من قبلكم أنّهم كانوا إذا سرق فيهم الشّريف تركوه و إذا سرق فيهم الضّعيف أقاموا عليه الحدّ.

🟠 حضرت آیت الله العظمی امامِ رحمت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند : هلاک پيشينيان شما از آنجا بود كه دزد #معتبر را رها می كردند و دزد #ضعيف را مجازات می دادند.

📚نهج الفصاحة ۳۴۵

***************************************************************************

🟡 دعایی که با خواندنش هیچ غذایی به بدن ضرر نمی زند …

🔴 محمّد بن يحيى عن محمّد بن الحسن عن موسى بن عمر عن جعفر بن بشير عن إبراهيم بن مهزم عن أبي مريم عن الأصبغ بن نباتة قال : دخلت على أمير المؤمنين عليه السّلام و بين يديه شواء، فقال لي: ادن فكل. فقلت : يا أمير المؤمنين! هذا لي ضارّ. فقال لي : ادن أعلّمك كلمات لا يضرّك معهنّ‌ شيء ممّا تخاف. قل : «بسم اللّه خير الأسماء ملء الأرض و السّماء الرّحمان الرّحيم الّذي لا يضرّ مع اسمه شيء و لا داء»؛ تغدّ معنا.

🟠 اصبغ بن نباته گويد : خدمت امير مؤمنان على عليه السّلام شرف‌ ياب شدم در برابر آن حضرت گوشت بريانى قرار داشت ، پس به من فرمود : نزديک بيا و بخور.  عرض كردم : اى امير مؤمنان! اين غذا براى من ضرر دارد ، حضرت به من فرمود : نزديك بيا تا كلماتى به تو بياموزم كه با آنها هيچ چيزی كه از آن بيمناكى ، به تو ضرر نمى‌زنند.

👈بگو «بسم اللّه خير الأسماء ملء الأرض والسّماء الرّحمان الرّحيم الّذي لا يضرّ مع اسمه شيء و لا داء» با ما صبحانه بخور.

📚فروع کافی جلد ۸ صفحه ۱۱۱

***************************************************************************

🟡 به چه کسی صدقه بدهیم ؟…

🔴 {قُلتُ لاَبى عَبدِ اللّه‏ علیه السلام} اُطعِمُ سائِلاً لا اَعرِفُهُ مُسلِما؟ فَقالَ: نَعَم اَعطِ مَن لا تَعرِفُهُ بِوِلايَةٍ وَ لا عَداوَةٍ لِلحَقِّ اِنَّ اللّه‏ عَزَّ وَ جَلَّ يَقولُ: و قولوا لِلنّاسِ حُسنا» و لا تُطعِم مَن نَصَبَ لِشَىْ‏ءٍ مِنَ الحَقِّ اَو دَعا اِلى شَىْ‏ءٍ مِنَ الباطِلِ ؛

🟠 {به امام صادق علیه السلام گفتم} آيا به فقيرى كه نمى ‏دانم مسلمان است غذا بدهم؟ حضرت فرمود: آرى، به كسى كه نمى ‏دانى دوست است يا دشمن حق، غذا بده؛ زيرا خداوند مى ‏فرمايد: با مردم به نيكى سخن بگوييد» ولى به كسى كه با حق دشمنى مى ‏كند و يا به باطلى دعوت مى‏ كند غذا مده .

📚تهذیب الاحکام(تحقیق خرسان) ج ۴ ، ص ۱۰۷ ، ح ۳۰۶
📚كافى(ط-الاسلامیه) ج ۴ ، ص ۱۳ ، ح ۱

***************************************************************************

🟡 علت ناراحتی و غمِ بدون دلیل چیست ؟

🔴 عنه ، عن أبيه،عن فضالة بن أيّوب ، عن عمر بن أبان ، عن جابر الجعفيّ‌ قال : تقبّضت بين يدي أبي جعفر عليه السّلام فقلت : جعلت فداك ربّما حزنت من غير مصيبة تصيبني أو أمر ينزل بي حتّى يعرف ذلك أهلي في وجهي ، و صديقي ،  فقال : نعم يا جابر ، إنّ‌ اللّه عزّ و جلّ‌ خلق المؤمنين من طينة الجنان و أجرى فيهم من ريح روحه ، فلذلك المؤمن أخو المؤمن لأبيه و أمّه ، فإذا أصاب روحا من تلك الأرواح في بلد من البلدان حزن حزنت هذه لأنّها منها .

🟠 جابر جعفى گفته است : در خدمت حضرت باقر عليه السّلام اظهار دلتنگى كرده ، گفتم : جانم فدايت زمانى پيش مى‌آيد كه بدون رسيدن مصيبتى يا فرود آمدن بلايى اندوهگين مى‌شوم ، چنان‌كه خانواده و دوستانم آن را در رخسارم درمى‌ يابند . حضرت فرمودند : آرى اى جابر ، خداوند عزّتمند مؤمنان را از سرشتِ بهشت آفريد و از نسيمِ روحش در آن جارى كرد ، براى همين است كه مؤمن ، 👈برادرِ پدر و مادرىِ👉 مؤمن ديگر است ، كه چون به روحى از آن روح‌ ها در سرزمينى از سرزمين‌ها اندوهى برسد ، روح ديگر هم اندوهگين مى‌شود ؛ زيرا كه هر دو از يک چيزند .

📚اصول کافی جلد ۳ صفحه ۳۷۰ و ۳۷۱

***************************************************************************

🔴 قَالَ آيَةُ اَللهِ اَلْعُظْمَى اَلْإِمَامُ اَلْبَاقِرُ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : المؤمنُ أخو المؤمِن لأبيهِ واُمِّهِ .

🟠 حضرت آیت الله العظمی امام باقر صلوات الله علیه می فرمایند : مؤمن برادر تنى مؤمن است.

📚اصول كافی ج ۳ ص ۳۷۰

***************************************************************************

عن أبي عبيدة الحذاء ، قال : سألت أبا جعفر عليه‌السلام عن هذا الأمر ، متى يكون؟
قال : إن كنتم تؤملون أن يجيئكم من وجه ، ثم جاءكم من وجه فلا تنكرونه.
ابی عبید گفت: از امام باقر (سلام الله علیه) پرسیدم: (زمان) فرج کی خواهد بود؟

امام (صلوات الله علیه و آله) فرمودند:
آن‌گاه که اگر شما آرزو دارید امام به گونه‌ای ظهور کند. ولی (اگر) امام به نحو دیگری ظاهر شد، او را انکار نکنید.!

📗الإمامة والتبصرة من الحيرة ، علی ابن بابويه القمي، ص۹۴

***************************************************************************

قُلْ هذِهِ سَبيلي أَدْعُوا إِلَى اللهِ عَلى بَصيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَني وَ سُبْحانَ اللهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكينَ [یوسف108]
بگو: «اين راه من است! من و پيروانم، با بصيرت كامل، به‌سوى خدا دعوت مى‌كنيم. منزّه است خدا! و من از مشركان نيستم».

الصّادق (علیه السلام)فِی قَوْلِهِ تَعَالَی قُلْ هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَی اللهِ عَلی بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی قَالَ هِیَ وَلَایَتُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ لَا یُنْکِرُهُ أَحَدٌ إِلَّا ضَالٌّ قَالَ وَ لَا یَنْتَقِصُ عَلِیّاً (علیه السلام) إِلَّا ضَالٌّ.
امام صادق (علیه السلام)فرمودند:
قُلْ هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَی الله عَلی بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی ولایت (http://erfanvahekmat.com/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87/%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA) ما اهل بیت است که هرکس منکر شود گمراه است و بر علی (علیه السلام) خورده نمی‌گیرد مگر شخص گمراه.

📗 بحارالأنوار، ج۲۴، ص۲۳
📗فرات الکوفی، ص۲۰۱
📗شواهدالتنزیل، ج۱، ص۳۷۴

***************************************************************************

▪️[الأمالی للصدوق] أَبِی عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَیُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ بِشْرِ بْنِ مَسْلَمَةَ عَنْ مِسْمَعٍ أَبِی سَیَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ تَصَدَّقَ حِینَ یُصْبِحُ بِصَدَقَةٍ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُ نَحْسَ ذَلِكَ الْیَوْمِ.

▪️امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس هنگامی که صبح شد صدقه بدهد خداوند نحسی آن روز را از او بر می­دارد.

📚 بحارالأنوار ٫ جلد 93 ٫ صفحه 176

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

پرداخت صدقه، نحوست روزهای شوم را برطرف می کند

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ أَحَدِهِمَا (صلوات الله علیهما) قَالَ كَانَ أَبِي إِذَا خَرَجَ يَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ مِنْ آخِرِ الشَّهْرِ وَ فِي يَوْمٍ يَكْرَهُهُ النَّاسُ مِنْ مُحَاقٍ أَوْ غَيْرِهِ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ ثُمَّ خَرَجَ

🔸از عبد اللّٰه بن سلیمان از یکی از آن دو (امام باقر یا امام صادق صلوات الله علیهما): چون پدرم در چهارشنبه آخرِ ماه یا روزهای دیگری که مردم مکروه میدانند، مثل روز محاق (آخر ماه) یا دیگر روزها، صدقه میداد و به سفر میرفت.

المحاسن جلد 2 صفحه 348 باب افتتاح السفر بالصدقة

***************************************************************************

مفضل بن عمر با حالت ناراحتی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: ای کاش این حکومت در دست شما بود و ما هم در راحتی آن همراه شما می‌شدیم! حضرت فرمودند: ای مفضل این را بدان که اگر آنگونه که میگویی می‌شد، برای ما و شما چیزی جز زحمت سیاست و تدبیر امور و رسیدگی به امور مردم در شب و روز و غذاهای نامطلوب و لباس خشن، مانند امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه و آله)نبود، در غیر این صورت که اگر این‌گونه نباشیم، جایگاهمان آتش است.!

📗غیبت نعمانی، باب۱۵، ص۲۸۷، ح۷

توضیح زیر روایت در کتاب

«این روایت اشاره دارد به سیره اهل بیت علیهم السلام در مسئله حکومت و اینکه ایشان در صورتی که حکومت در دست‌شان باشد، نظیر ضعیف‌ترین مردم زندگی می‌کنند …»

📔غیبت نعمانی، باب۱۵، ص۵۹۸و۵۹۹، ح۷

***************************************************************************

با اعتقاد قلبی این دعای تضمینی امام زین العابدین صلوات الله علیه را بخوانیم و از شیاطین جنی و انسی باکی نداشته باشید

«قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ: مَا أُبَالِي إِذَا أَنَا قُلْتُ هَذِهِ الْكَلِمَاتِ لَوِ اجْتَمَعَ عَلَيَّ الْجِنُّ وَ الْإِنْسُ، مَعَ الْقَضَاءِ بِالنُّصْرَةِ، تَقُولُ:
(امام سجاد صلوات الله علیه: هرگاه این کلمات را بر زبان آورم، از اجتماع جنیان و آدمیان علیه من باکی ندارم و پیروزی حتمی است، می گویی:):

بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ لِلَّهِ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ مِنَ اللَّهِ وَ إِلَى اللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْلَمْتُ نَفْسِي إِلَيْكَ، وَ فَوَّضْتُ أَمْرِي إِلَيْكَ، وَ وَجَّهْتُ وَجْهِي إِلَيْكَ، وَ أَلْجَأْتُ ظَهْرِي إِلَيْكَ. اللَّهُمَّ احْفَظْنِي بِحِفْظِ الْإِيمَانِ، مِنْ بَيْنِ يَدَيَّ، وَ مِنْ خَلْفِي، وَ عَنْ يَمِينِي، وَ عَنْ شِمَالِي، وَ مِنْ فَوْقِي، وَ مِنْ تَحْتِي. فَادْفَعْ عَنِّي بِحَوْلِكَ وَ قُوَّتِكَ، وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ»

قرب الإسناد – ط الحديثة صفحه 3
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار جلد 92 صفحه 212

***************************************************************************

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: من ضمانت مى‌کنم که زائر امیرالمومنین علیه‌السلام را از سختى‌ها و نگرانى‌هاى قیامت رهایى بخشم و او را در مقام و مرتبه خودم قرار دهم و همراه خود سازم(1).
در دسته‌اى از روایات آمده است که علاوه بر ثواب زیارت، براى هر قدمى که زائر برمى‌دارد، خداوند پاداش‌هاى گوناگونى عطا مى‌کند:
صفوان جمّال گوید با امام صادق علیه‌السلام به کوفه رسیدیم، امام علیه‌السلام فرمود: این‌جا حرم جدم امیرالمومنین علیه‌السلام است. سپس به سوى آن حرکت کرد و به من فرمود: قدم‌هایت را کوتاه بردار و سرت را پایین بیانداز، زیرا براى هر قدمى، براى تو صدهزار حسنه نوشته مى‌شود و صدهزار کار بد از تو پاک مى‌گردد و صدهزار درجه بالا برده مى‌شود و صدهزار خواسته‌ات برآورده مى‌شود و پاداش هر صدیق و شهید براى تو ثبت مى‌گردد(2).
در حدیث دیگرى، امام صادق علیه‌السلام مى‌فرماید: «مَنْ زَارَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع مَاشِیاً کتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ حَجَّةً وَ عُمْرَةً فَإِنْ رَجَعَ مَاشِیاً کتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ حَجَّتَینِ وَ عُمْرَتَینِ»، «کسى که امیرمومنان علی صلوات‌الله‌علیه را با پاى پیاده زیارت کند، خداوند براى هر قدمى یک حج و یک عمره بنویسد، پس اگر با پاى پیاده هم بازگردد، براى هر قدمى دو حج و دو عمره خواهد نوشت«.(3) سپس به راوى فرمود: این حدیث را با آب طلا بنویس(4).
امام صادق علیه‌السلام فرمود: «مَنْ زَارَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَارِفاً بِحَقِّهِ غَیرَ مُتَجَبِّرٍ وَ لامُتَکبِّرٍ کتَبَ اللَّهُ لَهُ أَجْرَ مِائَةِ أَلْفِ شَهِیدٍ وَ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ بُعِثَ مِنَ الْآمِنِینَ وَ هَوَّنَ عَلَیهِ الْحِسَابَ وَ اسْتَقْبَلَتْهُ الْمَلَائِکةُ فَإِذَا انْصَرَفَ شَیعَتْهُ إِلَى مَنْزِلِهِ فَإِنْ مَرِضَ عَادُوهُ وَ إِنْ مَاتَ تَبِعُوهُ بِالاسْتِغْفَارِ إِلَى قَبْرِهِ»، «کسى که امیرمومنان صلوات‌الله‌علیه را با شناخت حق او و بدون گردن‌کشى و تکبر زیارت کند، خداوند پاداش صدهزار شهید براى او مى‌نویسد و گناهان گذشته و آینده او را مى‌بخشد، و او را از افرادى که در امان هستند مبعوث مى‌کند، و حساب را بر او سبک مى‌گرداند،
و فرشتگان الهى از او استقبال مى‌کنند، و هنگامى که به منزلش بازگشت، او را بدرقه مى‌نمایند، پس اگر مریض شود، از او عیادت مى‌کنند، و اگر از دنیا رفت، تا قبر با استغفار براى او همراهى مى‌کنند»(5)

📗1 . اصول كافى، ج ۴، ص۵٧٩
📗2 . موسوعة زيارات المعصومين علیهم السلام، ج2، ص١۶.
📗3 . الغارات، ج2، ص854/ 📗وسائل الشیعه، ج14، ص380/ 📗تهذیب الاحکام، ج6، ص20/ 📗ملاذالاخیار، ج9، ص51
📗4 . بحار الانوار، ج ١٠٠، ص٢۶٠،
📗 5 . الامالی للطوسی، ص215/📗وسائل الشیعه، ج14، ص375/ 📗مدینه المعاجز، ج4، ص202/ 📗بحارالانوار، ج5، ص177 و ج97، ص257/📗 کشف الغمه، ج1، ص395
📗شرح زیارت جامعخ کبیره،خزان العلم،العبد حسین رزاقی، ج3، ص390

***************************************************************************

در زیارت جامعه کبیره میخوانیم
۱(﴿آخِذٌ بِقَولِکمْ، عامِلٌ بِأمْرِکم﴾

امام هادی صلوات‌الله‌علیه در زیارت جامعه فرمودند که چگونه بخوانیم

«اعتقادات و عقائد را از گفتار شما می‌گیرم، و عمل کننده به اوامر شما حضرات اهلبیت علیهم‌السلام هستم ».

امیرالمومنین صلوات‌الله‌علیه فرمود: «مَنْ أَخَذَ دِینَهُ مِنْ أَفْوَاهِ الرِّجَالِ أَزَالَتْهُ الرِّجَالُ وَ مَنْ أَخَذَ دِینَهُ مِنَ الْکتَابِ وَ السُّنَّةِ زَالَتِ الْجِبَالُ وَ لَمْ یزُل‏»،

«هر کسی دین خود را از دهان شخصیت ها و ادم ها بگیرد، (همان) شخص ها ، او را از دین بر مى‌گردانند و
هر کسی دین خود را از قرآن و سنّت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فراگیرد، کوه‌ها از بین مى‌روند، ولى ایمان او ماندگار است»(1).

امیر المومنین علی علیه‌السلام فرمودند: «یا کمَیلُ لَا تَأْخُذْ إِلَّا عَنَّا تَکنْ مِنَّا»،

« ای کمیل! (دین و علوم معارف را) تنها از ما فرا گیر تا در زمره ما و تحت ولایت ما باشی»(2).

امام سجاد علیه‌السلام فرمودند: « إِنَّ دِینَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ لَا یصَابُ بِالْعُقُولِ النَّاقِصَةِ وَ الْآرَاءِ الْبَاطِلَةِ وَ الْمَقَاییسِ الْفَاسِدَةِ وَ لَا یصَابُ إِلَّا بِالتَّسْلِیمِ فَمَنْ سَلَّمَ لَنَا سَلِمَ وَ مَنِ اقْتَدَى بِنَا هُدِی‏»،

«با عقل‌های ناقص و آرا و قیاس‌های بشری باطل و بی‌اساس به دین خدای تعالی نمی‌شود رسید، بلکه تنها با تسلیم در برابر وحی و اهل‌بیت وحی علیهم‌السلام به دست آورده می‌شود. پس هر کسی تسلیم ما شود، از انحراف در دین سالم می‌ماند و هر کسی به ما اقتدا کند هدایت می‌یابد»(3).

حضرت امام باقر علیه‌السلام فرمودند: «شَرِّقَا وَ غَرِّبَا فَلَا تَجِدَانِ عِلْماً صَحِیحاً إِلَّا شَیئاً خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَیتِ»، «در طلب علم درست و راستین دین، به مشرق و مغرب بروید (و به هر دری بزنید) که  آن را پیدا نخواهید کرد، جز در آنچه از نزد ما اهل‌بیت (علیهم‌السلام) صادر شده است».(4)

همچنین حضرت امام باقر علیه‌السلام فرمودند: «أَمَا لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَامَ لَیلَهُ وَ صَامَ نَهَارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمِیعِ مَالِهِ وَ حَجَّ جَمِیعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ یعْرِفْ وَلَایةَ وَلِی اللَّهِ فَیوَالِیهُ وَ یکونَ جَمِیعُ أَعْمَالِهِ بِدَلَالَتِهِ لَهُ عَلَیهِ مَا کانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ حَقٌّ فِی ثَوَابٍ وَ لَا کانَ مِنْ أَهْلِ الْإِیمَان‏»،\

«اگر کسی در شب‌های عمر خود به نماز ایستد و روزهایش را روزه بدارد و تمام اموالش را صدقه دهد و در تمام سال‌های عمر خود حج به جای آورد ولی با این اوصاف به ولایّت ولی خدا (یعنی امام معصوم و حجّت خدا) معرفت نداشته باشد تا در نتیجه آن معرفت، از او پیروی کند تمام اعمالش را با راهنمایی او به جا آورد، چنین کسی را در ثواب الهی بهره‌ای نیست و از اهل ایمان هم نخواهد بود»(5).

📗1 . کافی، ج1، ص14/
تصحیح الاعتقادات الامامیه، ص72/ 📗وسائل الشیعه، ج27، ص132/📗
روضه الواعظین، ج 1، ص28.📗

2 . تحف العقول، ص171/ 📗
بشاره المصطفی صلی الله علیه وآله لشیعه المرتضی علیه السلام، ص25/📗
وسائل الشیعه، ج27، ص30/ 📗
بحارالانوار، ج74، ص267/📗
سفینه البحار، ج8، ص503📗

3 . اصول کافی، ج1، ص500/📗
عیون اخبارالارضا علیه السلام، ج1، ص79/ 📗بحارالانوار، ج2، ص303/ 📗
تفسیر نورالثقلین، ج1، ص512/📗
مستدرک الوسائل، ج17، ص262📗

4 . الکافی، ج1، ص399/ 📗
الوافی، ج3، ص609/ 📗
بحرالانوار، ج46، ص335📗

5 . المحاسن، ج1، ص287/ 📗تفسیرالعیاشی، ج1، ص259/📗
الکافی، ج2، ص19/📗
الامالی للمفید، ص69/📗
الوافی، ج4، ص90/📗
وسائل الشیعه، ج1، ص119
📗شرح زیارت جامعه کبیره،خزان العلم، حسین رزاقی، ج۳، ص328

***************************************************************************

اثرات نوشتن و نشر حدیث اهل بیت حتی پس از مرگ

#باقیات_الصالحات
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) الْمُؤْمِنُ إِذَا مَاتَ وَ تَرَکَ وَرَقَةً وَاحِدَةً عَلَیْهَا عِلْمٌ تَکُونُ تِلْکَ الْوَرَقَةُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ سِتْراً فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّارِ وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بِکُلِّ حَرْفٍ مَکْتُوبٍ عَلَیْهَا مَدِینَةً أَوْسَعَ مِنَ الدُّنْیَا سَبْعَ مَرَّاتٍ.

رسول خدا صلی الله علیه و آله:
مومن زمانی که بمیرد و یک ورق از او بماند که دانشی بر آن باشد، آن ورقه در روز قیامت میان او و دوزخ پرده شود و خدای تبارک و تعالی به هر حرفی که در آن نوشته است، شهری به او دهد که هفت برابر دنیا باشد.

بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار علیهم السلام جلد 2 صفحه 144 باب 19 فضل کتابة الحدیث و روایته  حدیث 1

***************************************************************************

شیخ مفید می‌نویسد:

کوفیان پس از دو روز، هانی بن هانی سبیعی و سعید بن عبد الله حنفی را با نامه‌ای به جانب امام حسین (علیه السلام) فرستادند که مضمون آن این بود:

بسمِ اللهِّ الرّحمنِ الرّحيمِ ، للحسينِ بنِ عليٍّ من شيعتهِ منَ المؤمنينَ والمسلمينَ.
أمّا بعدُ : فحيَّ هلا ، فإِنّ النّاسَ ينتظرونَكَ ، لا رأيَ لهم غيركَ ، فالعجلَ العجلَ ، ثمّ العجلَ العجلَ ، والسلامُ.

بسم اللّه الرحمن الرحیم. به حسین بن علی از طرف شیعیان مؤمن و مسلمان او.
اما بعد؛ فوراً حرکت کن! زیرا مردم در انتظار تو هستند و کسی غیر از تو غمخوار آنان نیست. العجل! العجل! العجل! و السّلام!

📕الإرشاد، ج‏۲، ص۳۸

***************************************************************************

دعای ابطال سحر

فِی السِّحْرِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا علیه السلام عَنِ السِّحْرِ قَالَ هُوَ حَقٌّ وَ هُمْ یُضِرُّونَ بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذَا أَصَابَكَ ذَلِكَ فَارْفَعْ یَدَكَ بِحِذَاءِ وَجْهِكَ وَ اقْرَأْ عَلَیْهَا بِسْمِ اللَّهِ الْعَظِیمِ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ إِلَّا ذَهَبَتْ وَ انْقَرَضَتْ

🔸محمد بن عیسی گوید: از امام رضا علیه السلام در مورد سحر، سؤال کردم؛ امام فرمودن: سحر حقیقت دارد و آنها به اذن الله ضرر می رسانند، پس وقتی سِحر به تو رسید، دستت را روبروی صورتت بالا آور و بر آن بخوان :
بِسْمِ اللَّهِ الْعَظِیمِ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ إِلَّا ذَهَبَتْ وَ انْقَرَضَتْ

مکارم الأخلاق صفحه 475
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار جلد 92 صفحه 129

***************************************************************************

مرحوم شیخ‌علی نمازی‌شاهرودی نقل میکند:
در كتاب السلسبيل علامه جليل حاج ميرزا أبو الحسن إصطهباناتى آمده است: از بعضی از شاگردان صاحب جواهر شنیدم که در مجلس درس ایشان، طلبه‌ای وارد شد در حالیکه در دستش کتاب فلسفه بود. صاحب جواهر از آنچه در دست داشت، پرسید. وقتی که دید کتاب فلسفه است، گفت: بخدا سوگند که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از جانب خدا نیامد مگر برای ابطال این خرافات و مزخرفات.

📗مستدرك سفينة البحار، ج۸، صفحه۳۰۲
📗قصص العلماء مرحوم تنکابنی صفحه ۲۵۸

***************************************************************************

مردی از امام صادق علیه السلام پرسید: آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله در حق ابوذر رحمه الله چنین فرمود: «آسمان سایه نیافکنده و زمین بر خود حمل نکرده سخنگویی راستگوتر از ابوذر» حضرت فرمود: بله. راوی پرسید: پس رسول خدا و امیرالمؤمنین و حسن و حسین علیهم السلام کجا هستند؟ حضرت فرمود: یک سال چند ماه است؟ گفتم: دوازده ماه فرمود: چند ماه از میان آنها حرام است؟ گفتم: چهارماه. فرمود: آیا ماه رمضان از جمله آن ماه‌هاست؟ گفتم: نه. حضرت فرمود: در ماه رمضان شبی است که برتر از هزار ماه است. کسی را با ما اهل بیت نمی‌توان قیاس کرد.

📗معانی الاخبار، ص۵۶
📗اختصاص، ص۱۲ و ۱۳ (با سندی دیگر)

***************************************************************************

مقایسه کردن و هم رتبه قرار دادن افراد و اشخاص با «یاران خاص» امیرالمومنین علیه السلام که از «شیعیان خالص و واقعی» بودند موجب «آزار معصومین» علیهم السلام است!

📗البرهان في تفسير القرآن، ج‏۴، ص۶۰۵
📗بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج‏۶۵، ص۱۵۹
📗التفسير الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص۳۱۴

در حدیثی مشهور به حدیث الخیط  امام محمدباقر (صلوات الله علیه و آله) به جابر جعفی (رضوان الله علیه) فرمودند:

«ای جابر؛ به ‌درستی که با ما اهل بیت علیهم السلام احدی قابل قیاس نمی‌شود، پس هر کس شخصی را با ما مقایسه کند، همانا کافر شده است.»
📗نوادر المعجزات في مناقب الأئمة الهداة عليهم السلام، ص۲۶۷

***************************************************************************

منتظران ظهور حضرت قائم (سلام الله علیه و عجل الله تعالی فرجه)در شهر جابلقا

امام صادق (سلام الله علیه و آله)فرمودند: خداوند را در مشرق شهری به نام جابلقا است که دارای دوازده هزار درب است از طلا، بین هر درب تا درب دیگر یک فرسخ فاصله است، بر کنار هر درب برجی است که در آن دوازده هزار جنگجو است آماده جنگ، با اسب‌ها و شمشیر آخته و سلاح لازم، و منتظر قیام قائم ما(علیهم السلام) هستند. و من حجت خدا بر آنهایم.

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند کوهی محیط بر دنیا آفریده از زبرجد سبز و سبزی آسمان نیز از سبزی همین کوه است، و گروهی را در پشت آن کوه آفریده که هیچ یک از چیزهایی که بر مردم واجب نموده از قبیل نماز و زکات، بر آنها واجب نکرده و همه آنها دو نفر از این امت را لعنت می‌کنند. و نام آن دو را برد.

📕بحار الأنوار، ج۲۷، ص۴۷

***************************************************************************

خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ،
وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُمْ.

و فرمودند امیر عوالم علی مظلوم (سلام الله علیه و آله):

با مردم به گونه اى بياميزيد، كه اگر بميريد،
بر شما بگريند، و اگر بمانيد با شما دوستى كنند.

📗حکمت 10 نهج البلاغه

***************************************************************************

رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
«لَاٰ یَأْتِی عَلَیکُم زَماٰن إِلاّ الَّذي بَعْده شَرّ مِنْه!»
«هیچ زمانی پیش نمی‌آید، جز اینکه زمان بعدی بدتر از آن است!!»

🖋جبیر بن نوف بن ابی الوداک می‌گوید: به ابو سعید خدری گفتم:
«به خدا قسم هر سالی که بر ما می‌گذرد، از سال پیش بدتر است و هر حاکمی که بر ما مسلّط می‌گردد، از حاکم سابق ظالم‌تر است.» ابو سعید گفت: «آنچه را که گفتی من از پیامبر(صلی الله علیه و آله) و شنیدم که می‌فرمود: «همواره وضع شما چنین خواهد بود؛ تا آن هنگام که کسی متولد گردد که مردم او را نشناسند، آنگاه زمین پر از ظلم شود، تا جایی که کسی قدرت نداشته باشد نام خدا را ببرد. سپس خداوند عزوجل مردی از من و از اهل بیت من علیهم‌السلام را برانگیزد و او زمین را پر از عدل کند، چنان که دیگران پیش از وی، آن را پر از ستم کرده باشند..»

📗أمالی طوسی، ج۲، ص۲۸۷

***************************************************************************

خطبه مشهور مولاناامیرالمومنین علی سلام الله علیه:❤️
پس بدانيد كه بزودى پس از من
زمانى بر شما بيايد كه در آن روزگار چيزى پوشيده‌تر از حق و آشكارتر از باطل و فزونتر از دروغ بر خداى تعالى و رسولش صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم نيست
و در ميان مردم آن روزگار
بى‌ارزشترين كالا كتاب خداست
اگر آن گونه كه بايد خوانده شود،و هيچ كالايى پر مشترى‌تر از همان كتاب خدا نيست اگر آياتش از جاى خود تحريف و تغيير يابد
.در ميان بندگان و هم در ميان شهرها
در آن روزگار چيزى مورد انکارتر از معروف و خیر نمى‌باشد، و
چيزى هم مطلوبتراز گناه و منكر، نيست.
در آن زمان هيچ كار هرزه‌اى بدتر و هيچ كيفرى جانگيرتر
،از راهيابى به وقت گمراهى نيست
،زيرا قرآن‌دانان،قرآن را پشت سر اندازند و حافظانش،آن را در طاق فراموشی گذارند
تا آنكه هواهای نفسانى
. ايشان را در پى خود كشاند،و
اين شيوه را از پدران خود به ارث برند و
به دروغ .دست به تفسير و تحريف قرآن زنند و آن را به بهاى كمى بفروشند و
بدان تمايلى نداشته باشند.
در اين زمان است كه قرآن و اهل آن
مطرود از جامعه مى‌گردند،
و هر دوى آنها همراهان يك راهند
،و كسى پناهشان ندهد
.وه كه چه همراهان پسنديده‌اى!
خوشا به حال آن دو و آنچه كه به خاطرش مى‌كوشند.
در آن روزگار .قرآن و اهل قرآن در ميان مردمند
،ولى در حقيقت همراه با مردم نيستند
.اين مردم بر اساس جدايى گرد هم جمع شوند و از جماعت جدا گردند
.سرپرستى كار اين مردم و كار دينشان را كسانى عهده دارند كه به نيرنگ و زشتكارى و رشوه و آدمكشى در ميان آنها رفتار كنند
،گويا خود را جلوداران قرآن مى‌انگارند
،و حال آنكه قرآن،جلودار آنها نيست
. از حق جز اسمی در ميان آنها ديده نمى‌شود و از قرآن جز خط‍‌ و نوشته‌اى در ميان ايشان بر جاى نمانده است.
كسى است كه آوازۀ حكمتهاى قرآن به گوشش خورده و به پيروى آن درآيد،
ولى هنوز از آن مجلس برنخاسته كه از دين بيرون رود
و از روش پادشاهى به آيين پادشاهى ديگر درآيد
و از تحت سرپرستى حاکمی به سرپرستى حاکمی،ديگر برآيد و
از پيروى زمامدارى به پيروى زمامدارى،ديگر درآيد
و از تعهّدات سلطانى،به زير بار تعهّدات سلطانى ديگر برود
،و بتدريج آن گونه كه خود خبر ندارند خداى تعالى آنان را با آرزو و اميد به نابودى كشاندو براستى كه دام خدا بسيار استوار است
تا بدان جا كه در گناه و نافرمانى زاده شوند و به ستم،ديندارى كنند،و
حال آنكه قرآن كريم از جور و ستم هرگز نگذرد
.گمراهانى هستند سرگردان
كه به غير دين خداى عزّ و جلّ‌،ديندارى كنند و براى غير خدا سر تعظيم فرود آرند. مساجد ايشان در آن روزگار از گمراهى آباد و
از هدايت ويران است،[حق هدايت در آنها دگرگون گشته]
قاريان قرآن و آبادكنندگان مساجد در آن زمان نوميدترين خلق خدا و آفريدگان آنند.
گمراهى از آنان سرچشمه گيرد و
به آنان باز گردد،و
لذا حضور در مساجد آنها و رفتن به سوى ايشان
،كفر است بخداى بزرگ
،مگر كسى كه به مساجد آنان برود در حالى كه از گمراهى آنان آگاه باشد.
در نتيجۀ رفتار و كردار آنها بر اين شيوه، مساجدشان از هدايت ويران
و از گمراهى آباد است.
سنّت خدا دگرگون گشته و
به حدود و مقرّراتش تجاوز شده،و
به سوى رهنمايى دعوت نكنند
و غنايم را ميان اهلش تقسيم نكنند
و به عهد و پيمان،وفادار نيستند.
كشته‌هاى خود را كه به دستور  زمامداران آنزمان در جنگها كشته شوندشهيد خوانند
.با افترا و انكار سوى خداوند آمده‌اند.و
با جهل و نادانى از دانش بى‌نيازى مى‌جويند،و اينها بيشتر مردان نيك و شايسته را به انواع شكنجه‌ها عذاب دادند،
سخن راست آنها را افتراء بر خدا ناميدند،
و كار نيك آنها را به بدى پاداش دادند.

۱.اصول کافي ج ۸، ص ۳۸۶
عنوان باب: الجزء الثامن > كِتَابُ اَلرَّوْضَةِ > خُطْبَةٌ لِأَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ

۲.الوافي ج ۲۶، ص ۸۳
عنوان باب: الجزء السادس و العشرون > [كتاب الروضة] > أبواب الخطب و الرسائل > باب خطبته عليه السلام في إنذاره بما يأتي من زمان السوء > [1]

۳.بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۷۴، ص ۳۶۵
عنوان باب: الجزء الرابع و السبعون > كتاب الروضة > أبواب المواعظ و الحكم > باب 14 خطبه صلوات الله عليه المعروفة

***************************************************************************

امام صادق علیه السلام فرمود:

«اذا اصابَتْکمْ بَلِیةٌ وَعَناءٌ فَعَلَیکمْ بِقُمْ. فَانَّهُ مَأْوی الْفاطِمِیینَ، وَمُسْتَراحُ الْمُؤْمِنینَ. وَسَیأتی زَمانٌ ینْفَرُ اوْلِیائُنا وَمُحِبُّونا عَنَّا وَیبْعُدُونَ مِنّا، وَذلِک مَصْلَحَةٌ لَهُمْ لِکیلا یعْرَفُوا بِوِلایتِنا، وَیحْقِنُوا بِذلِک دِمائَهُمْ وَامْوالَهُمْ.
وَما ارادَ احَدٌ بِقُمْ وَأَهْلِه سُوءاً الّا اذَلَّهُ اللَّهُ وَابْعَدَهُ مِنْ رَحْمَتِهِ

؛ هر زمان بلاها و نگرانی های شما را فراگرفت به قم پناه ببرید. زیرا قم پناهگاه فاطمیین و محل راحتی مؤمنان است. و زمانی خواهد آمد که اولیاء و دوستان ما از ما دور می شوند و از شهرهای ما کوچ می کنند، واین کار به مصلحت آنان است، برای این که به ولایت ما شناخته نشوند، و جان و مال خود را حفظ کنند و هر کس به قم و اهل قم نظر بدی کند خداوند او را ذلیل کرده و از رحمتش دور می سازد».

بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 32

جماعتی از امام صادق علیه السلام نقل کرده اند که:

«اذا عَمَّتِ الْبَلایا فَالْامْنُ فی کوفَةِ وَنَواحیها مِنَ السَّوادِ وَقُمْ مِنَ الْجَبَلِ وَنِعْمَ الْمَوْضِعُ قُمْ لِلْخائِفِ الطَّائِفِ

؛ هنگامی که بلا فراگیر شود امنیت در کوفه و اطراف آن در عراق، و قم در منطقه جبل (ایران) خواهد بود و قم محل خوبی برای افراد خائف و سرگردان است».[24]
بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 28

امام صادق علیه السلام فرمود:

«اذا فَقَدَ الْامْنُ مِنَ الْعِبادِ، وَرَکبَ النَّاسُ عَلَی الْخُیولِ، وَاعْتَزَلُوا النّساءَ وَالطّیبَ، فَالْهَرْبُ الْهَرْبُ عَنْ جَوارِهِمْ، فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِداک: الی اینَ؟ قالَ: الی الْکوفَةِ وَنَواحیها، اوْ الی قُمْ وَحَوالیها فَانَّ الْبَلاءَ مَدْفُوعٌ عَنْهُما

؛ هنگامی که امنیت از میان مردم رخت بربست، و مردم سوار بر مرکب های جنگی شده، و از همسران خویش و بوی خوش فاصله گرفتند، از آنها فرار کنید. راوی می گوید عرض کردم: فدایت گردم به کجا فرار کنیم؟ فرمود: به سمت کوفه و حوالی آن، یا قم و نواحی آن، زیرا بلا از این دو شهر دفع شده است».[25]
بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 29

سلیمان بن صالح می گوید: روزی خدمت امام صادق علیه السلام بودم، که از فتنه های بنی عبّاس و مشکلاتی که از سوی آنها دامنگیر مردم شده بود سخن به میان آمد، عرض کردم: فدایت گردم، در چنین زمانی مردم به کجا پناه ببرند؟ فرمود:

«الی الْکوفَةِ وَحَوالیها وَالی قُمْ وَنَواحیها، ثُمَّ قالَ: فی قُمْ شیعَتُنا وَمَوالینا

؛ به کوفه و حوالی آن و قم و اطراف آن پناه ببرید. سپس فرمود: شیعیان و موالیان ما در قم هستند

بحارالانوار، ج 60، ص 215، ح 35

***************************************************************************

احادیث بلاها و فتنه های اخرالزمان و دستور اهلبیت معصومین به پناه به قم🔴

امام کاظم علیه السلام فرمود:

«قُمْ عُشُّ آلِ مُحَمّدٍ وَمَأْوی شیعَتِهِمْ، وَلکنْ سَیهْلَک جَماعَةٌ مِنْ شَبابِهِمْ بِمَعْصِیةِ آبائِهِمْ وَالْاسْتِخْفافِ وَالسُّخْرِیةِ بِکبَرائِهِمْ وَمَشایخِهِمْ وَمَعَ ذلِک یدْفَعُ اللَّهُ عَنْهُمْ شَرَّ الْاعادی وَکلَّ سُوءِ

؛ قم آشیانه آل محمد و پناهگاه شیعیان آنان است، ولی بزودی عدّه ای از جوانان آنها به خاطر نافرمانی از پدران و استخفاف و تمسخر بزرگان و مشایخشان مجازات می شوند امّا در عین حال خداوند شر دشمنان و هرگونه شر و بدی را از آن شهر دفع می کند».
[11]
بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 31

امام صادق علیه السلام فرمود:

«انَّ لِلَّهِ حَرَماً وَهُوَ مَکةَ، وَانَ لِلرَّسُولِ حَرَماً وَهُوَ الْمَدینَةُ، وَانَّ لِامیرِالْمُؤْمِنینَ حَرَماً وَهُوَ الْکوفَةُ، وَانَّ لَنا حَرَماً وَهُوَ بَلْدَةُ قُمْ، وَسَتُدْفَنُ فیها امْرَأَةٌ مِنْ اوْلادی تُسَمّی فاطِمَةُ، فَمَنْ زارَها وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ. قالَ الرَّاوی: وَکانَ هذا الْکلامُ مِنْهُ قَبْلَ انْ یولَدَ الْکاظِمُ علیه السلام؛

خداوند حرمی دارد که مکه است، و برای پیامبر صلی الله علیه و آله هم حرمی است وآن مدینه است. و حرم امیرالمؤمنین علیه السلام کوفه است. و حرم ما اهل البیت شهر قم است. و بزودی در قم، زنی از فرزندان من به نام فاطمه دفن می شود که هر کس مرقد او را زیارت کند بهشت بر وی واجب می گردد. راوی گوید: امام صادق علیه السلام این سخن را قبل از تولّد امام کاظم علیه السلام پدر بزرگوار حضرت فاطمه معصومه علیها السلام بیان کرد».[1]
بحارالانوار، ج 60، ص 216، ح 41؛ ج 48، ص 317

اباصلت می گوید: «خدمت امام رضا علیه السلام بودم، عدّه ای از مردم قم خدمت حضرت رسیده، و بر آن حضرت سلام کردند. حضرت جواب سلامشان را داد و آنها را گرامی داشت، سپس به آنها فرمود:

مَرْحَباً بِکمْ واهْلًا! فَأَنْتُمْ شیعَتُنا حَقّاً

؛ آفرین و درود بر شما! شما قمی ها شیعیان حقیقی ما هستید»
بحارالانوار، ج 60، ص 231، ح 62
✅✅✅✅✅✅✅✅✅
امام صادق علیه السلام فرمود:

«اذا عَمَّتِ الْبُلْدانَ الْفِتَنُ فَعَلَیکمْ بِقُمْ وَحَوالیها وَنَواحیها فَانَّ الْبَلاءَ مَدْفُوعٌ عَنْها

؛ هنگامی که فتنه ها و بلاها همه شهرها را فرا بگیرد
به قم و اطراف آن پناه ببرید که بلا از قم دفع شده است

بحار ج 60 ص 214 و
ص 228، ح 61؛
ص 217، ح 44
و
عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال ج ۲۱، ص ۳۴۸
✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅

امام رضا علیه السلام فرمودند:

«مَنْ زارَ الْمَعْصُومَةَ بِقُمْ کمَنْ زارَنی

؛ هرکس حضرت معصومه علیها السلام را در قم زیارت کند گویا مرا زیارت کرده است

ناسخ التواريخ، ج 3، ص 66؛ رياحين الشريعة، ج 5، ص 35

عبدالله بن سنان روایت مفصّلی از امام صادق علیه السلام نقل کرده، که در بخشی از آن آمده است:

«وَ هُوَ مَعْدِنُ شیعَتِنا

؛ قم کانون شیعیان ماست»
بحارالانوار، ج 60، ص 212، ح 20
ابوموسی اشعری از حضرت علی علیه السلام پرسید: سالم ترین و بهترین شهرها به هنگام نزول فتنه ها و شعله ور شدن آتش جنگ ها چه شهری است؟ حضرت فرمود:

«اسْلَمُ الْمَواضِعَ یوْمَئِذٍ ارْضُ الْجَبَلِ، فَاذَا اضْطُرِبَتْ خُراسانُ وَوَقَعَتِ الْحَرْبُ بَینَ اهْلِ جُرْجانَ وَطَبرِسْتانَ وَخَرِبَتْ سَجِسْتانُ فَاسْلَمُ الْمَواضِعَ یوْمَئِذٍ قَصَبَةُ قُمْ، تِلْک الْبَلْدَةُ الَّتی یخْرُجُ مِنْها انْصارُ خَیرِ النَّاسِ اباً وَامّاً وَجَدّاً وَجَدَّةً وَعَمّاً وَعَمَّةً، تِلْک الَّتی تُسَمَّی الزَّهْراءُ، بِها مَوْضِعُ قَدَمِ جِبْرَئیلِ، وَهُوَ الْمَوْضِعُ الَّذی نَبَعَ مِنْهُ الْماءُ الَّذی مَنْ شَرِبَ مِنْهُ امِنَ مِنَ الدَّاءِ

؛ سالم ترین مکان ها در آن روز سرزمین کوهستان (ایران) است. هنگامی که خراسان مضطرب و ناامن شود وجنگی میان اهالی گرگان و مازندران رخ دهد و سیستان خراب شود، سالم ترین شهرها در آن زمان قم است. شهری که یاران بهترین انسان از نظر پدر و مادر و جدّ و جده و عمو و عمه از آن خروج می کنند.

شهری که به نام زهرا نامیده می شود، شهری که در آن محلّ قدم جبرئیل یافت می شود و از آن قدمگاه چشمه ای جوشیده که هر کس از آن بنوشد از درد در امان خواهد بود».[18]

بحارالانوار، ج 60، ص 217، ح 47

***************************************************************************

✔️ سلام به رسول خدا صلی الله علیه و آله به معنای دعای در تعجیل فرج است!

🔹داود بن كثير رقى گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم:
معنای سلام بر رسول خدا چيست‌؟
فرمود: چون خداى تبارك و تعالى (در عالم ارواح) پيغمبرش را و وصى او و دختر و دو پسرش و امامان ديگر و همه شيعيان را خلق فرمود، از آنها پيمان گرفت كه (در بلاها) صبر و پايدارى و مرابطه كنند. و خدا (در مقابل اين امور) به آنها وعده فرمود كه زمين مبارك (مدينه يا بيت المقدس) و حرم امن (مكه) را تسليمشان كند و بيت المعمور را برايشان بياورد و سقف افراشته (تمام آسمانها و عرش يا بركات آسمان) را به آنها بنماياند و ايشان را از دشمنشان آسوده كند و هم از آفات زمين كه خدا به جهت سلامتى آنها از شرور تبديل فرموده و آنچه را در زمين است براى آنها سالم دارد و لكه‌اى در آن نباشد – يعنى در زمين ناسازگارى با دشمن وجود نداشته باشد – و هر چه را دوست داشته باشند در زمين براى آنها موجود باشد. و رسول خدا صلى اللّٰه عليه و آله نیز از همه امامان و شيعيانشان اين پيمان را گرفت و 👈سلام بر آن حضرت يادآورى اين پيمان و تجديد آن است بر خداوند (تا خدا فرستادن سلام را بر آن حضرت تجديد كند) و 👈تا شايد خدا در رسيدن وقت اين پيمان تعجيل كند و سلامت و سازش را با تمام آنچه در پيمان بود، براى شما به زودی آماده كند.

📌از این به بعد، هر گاه به رسول خدا صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام، سلام می دهیم با توجه به این معنا سلام بدهیم و نیت دعای تعجیل فرج کنیم.

دَاوُدَ بْنِ كَثِيرٍ الرَّقِّيِّ قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِاللَّهِ مَا مَعْنَى السَّلَامِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ.
فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمَّا خَلَقَ نَبِيَّهُ وَ وَصِيَّهُ وَ ابْنَتَهُ وَ ابْنَيْهِ وَ جَمِيعَ الْأَئِمَّةِ وَ خَلَقَ شِيعَتَهُمْ أَخَذَ عَلَيْهِمُ الْمِيثَاقَ وَ أَنْ يَصْبِرُوا وَ يُصَابِرُوا وَ يُرَابِطُوا وَ أَنْ يَتَّقُوا اللَّهَ وَ وَعَدَهُمْ أَنْ يُسَلِّمَ لَهُمُ الْأَرْضَ الْمُبَارَكَةَ وَ الْحَرَمَ الْآمِنَ وَ أَنْ يُنَزِّلَ لَهُمُ الْبَيْتَ الْمَعْمُورَ وَ يُظْهِرَ لَهُمُ السَّقْفَ الْمَرْفُوعَ وَ يُرِيحَهُمْ مِنْ عَدُوِّهِمْ وَ الْأَرْضِ الَّتِي يُبَدِّلُهَا اللَّهُ مِنَ السَّلَامِ وَ يُسَلِّمُ مَا فِيهَا لَهُمْ لا شِيَةَ فِيها قَالَ لَا خُصُومَةَ فِيهَا لِعَدُوِّهِمْ وَ أَنْ يَكُونَ لَهُمْ فِيهَا مَا يُحِبُّونَ وَ أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى جَمِيعِ الْأَئِمَّةِ وَ شِيعَتِهِمُ الْمِيثَاقَ بِذَلِكَ وَ 👈إِنَّمَا السَّلَامُ عَلَيْهِ تَذْكِرَةُ نَفْسِ الْمِيثَاقِ وَ تَجْدِيدٌ لَهُ عَلَى اللَّهِ لَعَلَّهُ 👈أَنْ يُعَجِّلَهُ جَلَّ وَ عَزَّ وَ يُعَجِّلَ السَّلَامَ لَكُمْ بِجَمِيعِ مَا فِيهِ.

كافي ج‏١ ص ۴۵١

***************************************************************************

🔴 قَالَ آيَةُ اَللهِ اَلْعُظْمَى أَمِيرُاَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ ابي طَالِبٍ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهما : يَا مَعْشَرَ التُّجَّار الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ وَ اللَّهِ لَلرِّبَا فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ أَخْفَى مِنْ دَبِيبِ النَّمْلِ عَلَى الصَّفَا.

🟠 حضرت آیت الله العظمی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیهما می فرمایند : اى گروه تاجران ! ابتدا احكام را ياد بگيريد ، سپس تجارت كنيد ! ابتدا احكام را ياد بگيريد ، سپس تجارت كنيد ! ابتدا احكام را ياد بگيريد ، سپس تجارت كنيد ! به خدا قسم كه ربا در ميان اين امت ناپيداتر از حركت مورچه بر روى تخته سنگ است.

📚کافی(ط-الاسلامیه) ج 5 ، ص 150 ، ح 1
📚من لا یحضره الفقیه ج 3 ، ص 195 ، ح 3731

***************************************************************************

اخذ دین از دهان رجال سبب خروج از دین توسط همان رجال!

امیرعوالم  علی صلوات الله علیه و آله فرمودند: «کسی که دینش را از قرآن و سنت پیامبرش صلی اللَّه علیه و آله بگیرد، کوه‌ها از جای خود حرکت می‌کنند قبل از اینکه چنین کسی از جای خود حرکت کند، و کسی که دین خود را از دهان‌های رجال بگیرد، همان رجال دین او را بر می‌گردانند!»

و قَالَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: «مَنْ أَخَذَ دِينَهُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ- صَلَوَات اللَّهِ عَلَيْه وَ آلِهِ- زَالَتِ الْجِبَالُ قَبْلَ أَنْ يَزُولَ، وَ مَنْ أَخَذَ دِينَهُ مِنْ أَفْوَاهِ الرِّجَالِ، رَدَّتْهُ الرِّجَالُ»

***************************************************************************

عن مولانا الصّادق  علیه السّلام قالَ ؛

يَا أَبَا سَيَّارٍ إِنَّ الْأَرْضَ كُلَّهَا لَنَا فَمَا أَخْرَجَ اللهُ مِنْهَا مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ لَنَا ، فَقُلْتُ لَهُ وَ أَنَا أَحْمِلُ إِلَيْكَ الْمَالَ كُلَّهُ؟ فَقَالَ يَا أَبَا سَيَّارٍ قَدْ طَيَّبْنَاهُ لَكَ وَ أَحْلَلْنَاكَ مِنْهُ فَضُمَّ إِلَيْكَ مَالَكَ ، وَ كُلُّ مَا فِی أَيْدِی شِيعَتِنَا مِنَ الْأَرْضِ فَهُمْ فِيهِ مُحَلَّلُونَ حَتَّى يَقُومَ قَائِمُنَا فَيَجْبِيَهُمْ طَسْقَ مَا كَانَ فِی أَيْدِيهِمْ وَ يَتْرُكَ الْأَرْضَ فِی أَيْدِيهِمْ ، وَ أَمَّا مَا كَانَ فِی أَيْدِی غَيْرِهِمْ فَإِنَّ كَسْبَهُمْ مِنَ الْأَرْضِ حَرَامٌ عَلَيْهِمْ حَتَّى يَقُومَ قَائِمُنَا فَيَأْخُذَ الْأَرْضَ مِنْ أَيْدِيهِمْ وَ يُخْرِجَهُمْ صَغَرَة.

امام صادق عليه السّلام فرمود ؛

ای أبویسار به تحقیق که تمام زمین برای ما است و هر چه خداوند از آن بیرون آوَرَد ، همه اش برای ما است.
أبویسار میگوید به آن حضرت عرض کردم پس همه اموالم را برای شما بیاورم؟
فرمود ای أبو سیّار البته ما آن را بر تو حلال کردیم ، و مباح گرداندیم پس مال خودت را بگیر. و هر آنچه از زمین در دست شیعیان ما هست بر آنها حلال است تا هنگامی که قائم ما به پا خیزد و خراج آن را از آنان بگیرد و زمین را در دست ایشان واگذارد ، و امّا آنچه در دست غیر شیعیان است هر سودی که از آن ببرند بر آنها حرام است ، و هنگامی که قائم ما بپاخیزد زمین را از دستشان بگیرد و آنها را به خواری از آن بیرون رانَد.

مکیال المکارم ۱ / ۹۲.

***************************************************************************

عبدالله بن سنان گوید ، إمام صادق علیه السّلام فرمودند ؛

سَتُصيبُكُم شُبهَةٌ فَتَبقَونَ بِلا عَلَمٍ يُرى ، وَ لا إمامٍ هُدىً ، وَ لا يَنجو مِنها إلّا مَن دَعَا بِدُعاءِ الغَريقِ ، قلتُ كَيفَ دُعاءُ الغَريقِ؟
قالَ ، يا أللهُ يا رَحمانُ يا رَحيمُ ، يا مُقَلِّبَ القُلوبِ ثَبِّت قَلبی عَلى دينِكَ .
قُلتُ  يا أللهُ يا رَحمانُ يا رَحيمُ يا مُقَلِّبَ القُلوبِ وَ الأبصارِ ثَبِّت قَلبی عَلي دينِكَ.
قالَ إنَّ الله عَزَّوَجَلَّ مُقَلِّبُ القُلوبِ وَ الأبصارِ ، وَلكِن قُل كَما أقولُ لَكَ ، يا مُقَلِّبَ القُلوبِ ثَبِّت قَلبی عَلى دينِكَ.

دچار سرگردانی و شبهه ای میشوید و در آن (دوران غیبت و شبهه) بدون نشانه ای که دیده شود و إمامی که هدایتگر باشد می مانید ، و از این شبهه نجات نمی یابد جز کسی که خدا را با دعاء غریق بخواند. عرض کردم  دعاء غریق چگونه است؟ فرمود يا أللهُ يا رَحمانُ يا رَحيمُ ، يا مُقَلِّبَ القُلوبِ … ای الله ، ای رحمان ، ای رحیم ، ای دگرگون کننده قلب ها ، قلبم را بر دین خودت ثابت گردان.
عرض کردم یا الله يا أللهُ يا رَحمانُ يا رَحيمُ ، يا مُقَلِّبَ القُلوبِ وَ الأبْصَار … ( یعنی کلمه و الأبصار را از خودم افزودم ) ، حضرت فرمودند  خدای بزرگ ، مُقلّبَ القلوبِ و الأبصارِ است ، لیکن همان طور که به تو میگویم بگو ، یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبی عَلی دینِک.

– کمال الدین ۳۵۱/۲ ، باب ۳۳ ، حدیث ۴۹ .
– بحار الانوار ۱۴۸/۵۲ ،باب ۲۲ ، حدیث ۷۳ .

دعای غریق

***************************************************************************

زيارت حضرت ولیّ عصر إمام زمان أرواحنا لِتُرابِ مَقْدَمِهِ الفِداء در روز جمعه ؛

السَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللهِ فى أرْضِهِ ،
السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللهِ فى خَلْقِهِ ،
السَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللهِ الَّذى يَهْتَدى بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَن الْمُؤْمِنينَ ،
السَّلامُ عَلَيْكَ أيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخائِفُ ،
السَّلامُ عَلَيْكَ أيُّهَا الْوَلِىُّ النّاصِحُ ،
السَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفينَةَ النَّجاةِ ،
السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَياةِ ،
السَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّى اللهُ عَلَيْكَ وَ عَلى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ ،
السَّلامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللهُ لَكَ ما وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الأمْرِ ،
السَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ ، أنـَا مَوْلاكَ عارِفٌ بِاُوليكَ و أُخْراكَ ، أَتَقَرَّبُ إلَى اللهِ تَعالى بِكَ وَ بِآلِ بَيْتِكَ ، وَ أنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلى يَدَيْكَ ، وَ أسْئَلُ اللهَ أنْ يُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أنْ يَجْعَلَنی مِن الْمُنْتَظِرينَ لَكَ ، وَ التّابِعينَ وَ النّاصِرينَ لَكَ عَلى أعْدائِكَ ، وَ الْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْكَ فى جُمْلَةِ أوْلِيائِكَ ، يا مَوْلاىَ يا صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ الله عَلَيْكَ وَ عَلى آلِ بَيْتِكَ ، هذا يَوْمُ الْجُمُعَةِ ، وَ هُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فيه ظُهُورُكَ وَ الْفَرَجُ فيهِ لِلْمُؤْمِنينَ عَلى يَدَيْكَ ، وَ قَتْلُ الْكافِرينَ بِسَيْفِكَ ، وَ أنَا يا مَوْلاىَ فيهِ ضَيْفُكَ وَ جارُكَ ، وَ أنْتَ يا مَوْلاىَ كَريمٌ مِنْ أوْلادِ الْكِرامِ ، وَ مَأْمُورٌ بِالضِّيافَةِ وَ الإجارَةِ ، فَأضِفْنى وَ أَجِرْنى ، صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَ عَلى أهْلِ بَيْتِكَ الطّاهِرينَ.

***************************************************************************

عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِالله علیه السلام ، فی حدیثٍ ، قالَ ؛

مَنْ سُرَّ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ کَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَکَهُ.

إمام صادق علیه السّلام فرمود ؛
هر کس دوست دارد از یاران حضرت قائم باشد ، پس منتظر ظهور او باشد ، و به پرهیزکاری واخلاق نیکو رفتار نماید.
پس چنانچه این شخص پیش از قیام حضرت قائم بمیرد پاداش کسی را دارد که حضرت را درک نموده.

بحارالأنوار ۵۲ / ۱۴۰ ، حدیث ۵۰.

***************************************************************************

موسی بن جعفر بن وهب بغدادی میگوید از إمام حسن عسکری سلام الله علیه شنیدم که فرمود ؛

كَأَنِّی بِكُمْ وَ قَدِ اخْتَلَفْتُمْ بَعْدِی فِي الْخَلَفِ مِنِّی ، أَلَا إِنَّ الْمُقِرَّ بِالْأَئِمَّةِ بَعْدَ رَسُولِ الله الْمُنْكِرَ لِوَلَدِی كَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ رُسُلِهِ ثُمَّ أَنْكَرَ نُبُوَّةَ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ، لِأَنَّ طَاعَةَ آخِرِنَا كَطَاعَةِ أَوَّلِنَا وَ الْمُنْكِرَ لِآخِرِنَا كَالْمُنْكِرِ لِأَوَّلِنَا.
أَمَا إِنَّ لِوَلَدِی غَيْبَةً يَرْتَابُ فِيهَا النَّاسُ إِلَّا مَنْ عَصَمَهُ اللهُ.

گویا می بینم که شما بعد از من در مورد جانشین من اختلاف میکنید ، بدانید و آگاه باشید کسی که بعد از رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیْه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ نسبت به ائمّة سلام الله علیهم إقرار نماید ، ولی نسبت به فرزندم إنکار کند مانند کسی است که به همه پیامبران و رسولان إقرار نماید ، ولی نبوّت رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیْه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ را إنکار کند ، زیرا که إطاعت آخرینِ از ما مانند إطاعت اوّلینِ از ما ، و منکر آخرينِ از ما ، منکر اوّلينِ از ما است.
بدانید برای فرزندم غیبتی است که مردم همه دچار تردید میشوند ، مگر کسی که خداوند او را حفظ کرده و مصونیّت بخشد.

كفاية الأثر فی النصّ على الأئمّة الإثنی عشر / ٢٩٦ .

***************************************************************************

روزی عمار پسر یاسر محضر امیرعوالم علی (سلام الله علیه و آله )رسید و متوجه خشم و خستگی مولایش شد. علت را از حضرت سوال کرد.

حضرت امیرعلیه‌السلام فرمودند: از کوچه عبور می‌کردم، متوجه شدم مردی در حال دعوا با زنی هست و بر سر او فریاد می‌کشد… همین حالا سراغش برو و بگو اگر دست ازین کار نکشد، علی با ذوالفقار می‌آید

عمار پیغام را رساند و مرد کوتاه آمد.

بعد عمار با صدایی رسا گفت: بدانید که اگر کسی بر سر زن‌ها فریاد بکشد؛ مولای من تحمل نمی‌کند و با ذوالفقار به سراغش می‌آید.

📗فضائل (تالیف ابن شاذان) جلد۱ صفحه ۶۴ .

***************************************************************************

بر اساس روایات شیعه و عامه
، در آخرالزمان،
ری قدیم یا تهران کنونی و یا زوراء،
با حوادث و بلاهای گوناگون و دهشتناکی رو به رو می شود،
و با توجّه به آنکه ری،
به ویژه زوراء، در آخرالزمان پایتخت ایران و مرکز ادارۀ امور این کشور است،

بی تردید، فرود هر گونه بلایی بر این شهر، بر دیگر شهرهای ایران نیز اثرگذار خواهد بود.

که آنجا را محلّ سکونت خویش قرار دهد؛ پس بی گمان، کسی درآن شهر می‏ماند که بدبخت باشد، و کسی از آنجا بیرون می‏رود که
در رحمت خدا باشد …
آن گاه، خداوند آن شهر را به سبب آن فتنه ها
و آن پرچمها ویران می کند تا آنکه رهگذر بر آن مکان می گذرد و می گوید: اینجا زوراء بود؟! سپس خروج می کندحسنی، جوان زیبارویی که از خطّۀ دیلم است…

«دارالفاسقین»  جایگاه فاسقان  واژه ای بر گرفته از قرآن کریم، سورۀ اعراف، آیۀ (146)، می باشد که مفضّل بن عمر آن را در بارۀ شهر «زوراء» به کار برده است.

امام موسی کاظم(علیه السلام) نیز از دارالخلافۀ هارون خلیفۀ عبّاسی علیهم العنه به «دارالفاسقین» تعبیر کرده است.

«فاسقان»، کسانی اند که از مسیر حق و راه درست خارج شده اند.

ابن اعثم کوفی، مورّخ شیعی، از امیرعوالم علی(سلام الله علیه و آله) نقل کرده است:
… بی گمان، «ری» شهری است که به وسیلۀ ساکنان خود به آشوب کشیده می شود و فتنۀ ناشنوا در آن ماندگار است.
ویرانی آنجا در آخرالزمان جز به دست دیلمها نیست. در ری، بر دروازۀ کوه، درآخرالزمان مردم  بسیاری که شمارشان را جز آفریدگارشان کسی
نمی داند، کشته می شوند. دیلمها در دروازۀ کوه، بر هشت تن ازبزرگان بنی هاشم که هر کدام مدّعی رهبری است، دست می یابند.
مردی بزرگ که نامش مطابق نام پیامبری است، در ری محاصره می شود و چهل روز در این حال می ماند. سپس دستگیر و کشته می شود.
در زمامداری سفیانی، خشکسالی،
سختی و بلایی بزرگ به مردم ری می رسد.

📗الفتوح، ج 2، ص 80 .
📗بحار الأنوار، ج 53، ص 5 – 14، ب 28.

امیرعوالم  علی(سلام الله علیه و آله) می فرماید:
… بی گمان، «ری» شهری است که به وسیلۀ ساکنان خود بهآشوب کشیده می شود و فتنۀ ناشنوا در آن ماندگار است…
«فتنۀ ناشنوا» آشوبی است که در آن، افراد فتنه گر و فتنه زده به سخن خیرخواهان گوش فرا نمی دهند و کسی به داد کسی نمی رسد، و چنان که امیر مؤمنان(صلوات الله علیه و آله) پیش بینی کرده است، این فتنه، مدّت زمانی طولانی در این شهر ماندگار شده و به فتنه های دیگری، مانند جنگ شروسی و سفیانی با اهل ری و مخالفت اهل ری با حسینی خراسانی و حسنی گیلانی، کشیده می شود و خرابیِ ری را در پی خواهد داشت.

امام صادق(علیه السلام)،

در بارۀ اوضاع دارالفاسقین (زوراء) در آخرالزمان، چنین فرمود:
… فتنه‏ها آن شهر را ویران و چون بیابانی رهایش می‏کنند..

📗الفتوح، ج 2، ص 80 .
📗بحار الأنوار، ج 53، ص 5 – 14، ب 28.
به نظر می رسد فتنۀ ناشنوا در ری، همان اختلافی است که شیخ مفید، از اخبار مرتبط با نشانه‏های پیش از قیام قائم(علیه‏السّلام)، دریافته است:
اختلاف میان ایرانیان
شیخ مفید، از اخبار مرتبط با نشانه‏های پیش از قیام قائم(سلام الله علیه و عجل الله تعالی فرجه)، چنین دریافته است:
… اختلاف دو گروه از عجم (ایرانیان) و خونریزیِ بسیار میان آنان…

📗1. فلا ح السائل، ص 9 – 308، ب 19، ح 40.
📗2. الفتوح، ج 2، ص 80 .
📗3. بحار الأنوار، ج 53، ص 5 – 14، ب 28.
📗4. الإرشاد، ج 2، ص 369

اختلاف میان زمامداران ایران و کشورهای عربی
امیرعوالم علی(سلام الله علیه و آله) می فرماید:
… سپس بین سران عرب و عجم، دشمنی و اختلاف رخ می‏دهد.در نتیجه، همواره با یکدیگر در اختلاف‏اند تا آنکه کار به دستمردی از فرزندان ابوسفیان بفتد.
📗منتخب کفایه ‏المهتدی ، ح ۳٫

***************************************************************************

محبت شیعیان به اهل بیت علیهم السلام لطف خداوند متعال به شیعیان است.

ابی المغرا ( حمید بن مثنی ) می گوید امام باقر علیه السلام می فرمود : من مى دانم اين محبّت شما نسبت به ما چيزى نيست كه خود شما آن را ساخته باشيد، بلكه كار خدای ( عزوجل ) است.

***************************************************************************

َنْ سَدِيرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِى جَعْفَرٍ إِنِّى تَرَكْتُ مَوَالِيَكَ مُخْتَلِفِينَ يَتَبَرَّأُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ؟ قَالَ فَقَالَ وَ مَا أَنْتَ وَ ذَاكَ إِنَّمَا كُلِّفَ النَّاسُ ثَلَاثَةً مَعْرِفَةَ الْأَئِمَّةِ ، وَ التَّسْلِيمَ لَهُمْ فِيما وَرَدَ عَلَيْهِمْ ، وَ الرَّدَّ إِلَيْهِمْ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ.

سدير میگويد
به إمام باقر عليه السّلام عرض كردم من دوستان شما را در حالى ترك گفتم و بسوى شما آمدم كه اختلاف داشتند و از يكديگر بيزارى مى‌جستند.

فرمود تُرا با وضع آنها چكار؟

همانا مردم سه تكليف دارند شناختن ائمه ، و تسليم بودن در برابر آنها ، و ارجاع اختلافاتشان  به ايشان .

کافی ۱ / ۳۹۰ ، باب التسلیم و فضل المسلّمین .

***************************************************************************

مولی العوالم ، علیِّ بنِ موسی الرّضا صلوات الله علیه فرمود ؛

إِذَا أَخَذَ النَّاسُ يَمِيناً وَ شِمَالًا فَالْزَمْ طَرِيقَتَنَا ، فَإِنَّهُ مَنْ لَزِمَنَا لَزِمْنَاهُ ، وَ مَنْ فَارَقَنَا فَارَقْنَاهُ. إِنَّ أَدْنَى مَا يُخْرِجُ الرَّجُلَ مِنَ الْإِيمَانِ أَنْ يَقُولَ لِلْحَصَاةِ هَذِهِ نَوَاةٌ ثُمَّ يَدِينُ بِذَلِكَ وَ يَبْرَأُ مِمَّنْ خَالَفَهُ . يَا ابْنَ أَبِی مَحْمُودٍ احْفَظْ مَا حَدَّثْتُكَ بِهِ فَقَدْ جَمَعْتُ لَكَ فِيهِ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ.

هرگاه‌ مردم‌ به‌ راست‌ و چپ‌ گراييدند ، تو فقط ملزم به راه و طریق ما باش ‌، چرا كه‌ هر کس همراه‌ ما شود ، ما همراه‌ او خواهيم‌ بود ،  و هر كه‌ از ما جدا شود ، ما نيز او را رها خواهيم‌ كرد . كمترين‌ چيزی‌ كه‌ مرد را از ايمان‌ خارج‌ می‌كند اين‌ است‌ كه‌ از پيش‌ خود‌ ريگی را هسته‌ خرما بداند و سپس‌ بر اساس‌ آن‌ اعتقاد ورزی نمايد و دین برای خويش‌ درست‌ كند ، و از هر کس كه‌ مخالف‌ او بود ، بيزاری جويد.
ای فرزند ابی محمود ،
آنچه‌ را اكنون‌ به‌ تو گفتم‌ ، به‌ خاطر بسپار كه‌ خير دنيا و آخرت‌ در اين‌ سفارش‌ جمع‌ است.

بحارالأنوار ۲۶ / ۲۳۹ .

***************************************************************************

امام محمد باقر (سلام الله علیه و آله) فرمودند : چنانچه گناهان مومن به مقدار شن های بیابان و کف دریا باشد مورد آمرزش خداوند قرار می گیرد ولی جرات (بر ارتکاب گناه) نداشته باشید.

📗المومن روایت ۶۴

***************************************************************************

در اعلام الدین دیلمی از کتاب فرج الکروب

از امام صادق علیه‌السلام

در تفسیر ﴿فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ﴾

نقل شده که فرمود:
کسانی که با فضل و عنایت خداوند به ولایت ما رسیده‌اند
از عقبه عبور می‌کنند و آن عقبه ما می‌باشیم که هر کسی از آن بگذرد رهائی پیدا می‌کند.(1)

امام صادق علیه‌السلام فرمودند:
«نَحْنُ الْعَقَبَه فَلَا یَصْعَدُ إِلَیْنَا إِلَّا مَنْ کَانَ مِنَّا»، «ما عقبه و گردنه هستیم به‌جانب ما بالا نمی‌رود، مگر کسی که از ما باشد».(2)

امام صادق علیه‌السلام فرمودند:
هر کسی ولایت ما را قبول کند از گردنه گذشته است ما آن عقبه‌ای هستیم که هر کسی از آن بگذرد نجات یافته است

سپس فرمود: آرام بگیر حرفی برایت بگویم که برایت از دنیا و هر چه در آن باشد بهتر است خدای تعالی می‌فرماید فک رقبه؟

یعنی خدای تعالی با ولایت ما، رقاب شما را از آتش آزاد کرده است،، و شما برگزیده خدای تعالی هستید و اگر کسی از شما در روز قیامت به‌اندازه ریگ‌های بیابانی گناه بیاورد ما در باره‌اش در پیشگاه خدای تعالی شفاعت می‌کنیم، پس به شما مژده باد « فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَفِی الْآخِرَةِ لَا تَبْدِیلَ لِکلِمَاتِ اللَّهِ ذَٰلِک هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»،(3) «در زندگی دنیا و آخرت، کلمات الهی عوض نشوند و آن سعادت بزرگی می‌باشد».(4)

📗شرح زیارت جامعه کبیره، خزان العلم، حسین رزاقی.ج۳، ص۲۹۸
📔1 . بحارالأنوار، ج۲۷، ص۱۲۵/
📔أعلام الدین، ص۴۵۵
📔2 . بحارالأنوار، ج۲۴، ص۲۸۱/
📔 تأویل الآیات الظاهره، ص۷۷۲/
📔 فرات الکوفی، ص۵۵۸
📗3 . یونس/ 64
📔4 . اعلام الدین فی صفات المومنین، ص۴۵۵/📔 بحارالانوار، ج۲۷، ص۱۲۵/
📔مستدرک سفینه البحار، ج۷، ص۲۹۷.

***************************************************************************

🔴 قَالَ آيَةُ اَللهِ اَلْعُظْمَى اَلْإِمَامُ اَلصَّادِقُ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : من وَجَدَ بَردَ حُبِّنا عَلي قَلبِهِ، فَليَكثُرِ الدُّعاءَ لاُمِّهِ فَاِنَّها لَن تخَُن اَبَاهُ.

🟠 حضرت آیت الله و حجت الله
امام صادق صلوات الله علیه می فرمایند :

هرکس خنکی محبت ما را در دلش بیابد ؛ باید زیاد برای مادرش دعا کند چون به پدرش خیانت نکرده.

📚من لا یحضره الفقیه جلد3 صفحه 493
📚بشاره المصطفي لشيعه المرتضي، ص 9

***************************************************************************

امام صادق سلام الله علیه و آله فرمود:
(فی امواج البحر)
اراده فرموده است
آن حضرت ازآنچه در دوره غیبت قائم (عجل الله فرجه وسلام الله علیه )به شیعیان رو میدهد

از موجهای فتنه های گمراه کننده
وبه هول وبیم اندازنده

وشعبه شعبه شدن مذهبهای باطله ی سرگردان کننده و

بلند شدن پرچمهای به شبهه اندازنده که

صاحبان آنها ادعای
(قائمیت وامامت)کننداز آل ابی طالب

وخروج کنندگان از ایشان برای جاه طلبی و وسایل عیش دنیوی فراهم کردن در هر زمانی.

واز فرمایشات حضرت که فرموده است: (رایه مشتبهه)(پرچم شبهه ناک)
چنین برمی آید که صاحبان آنها
از فروع شجره رسالت و ولایت باشند
که قیام کنند

.امرآنها بر مردم مشتبه شودبواسطه نسبت آنها که از دودمان رسالت اند

وضعفای شیعه چنین گمان کنند که ایشان برحق اند
وهمچنین غیر شیعیان

وحال آن که چنین نیست

وخداونددر مدت کوتاهی رگ حیات آنها را قطع کند
ونفوس کسانی که اهلیت این مقام را ندارند تلف ونابودمیکند.

وهمچنین نفوس پیروان ایشان را که به مظنه و شک و تردید به آنها گرویده اند

واگرچهار صباحی هم به آنها مهلت داده شود برای بروز دادن باطنهای ایشان وتابعین ایشان وتمام کردن جولان های ایشان است

وبرای شناخته شدن مومنین ثابت الایمان است که
خدا آنها را در وقوع فتنه ها ثابت داشته وثابت می دارد که
دنبال دعوتهاومذهب های باطله واختلاف اقوال وتشتت رای های ایشان نرود،

مومنین ثابت الایمان آب را از سراب تمیز داده
،فریب هرشیادی را نمیخورند.

📓غیبت نعمانی ص153و154
📓نوائب ج3ص57و58
📓بحارج51ص147ح18

***************************************************************************

ابن ابی الحدید از علمای سنی معتزله

در باب امیرالمومنین مولانا و سیدنا علی سلام الله علیه

میگوید:

چه بگویم درباره مردی که اهل ذمه با آنکه اسلام را نپذیرفته اند به او مهر می ورزند،فیلسوفان با آنکه میانه ای با اهل دین ندارند بزرگش می شمارند،شاهان روم وفرنگ شمایل اورا در کنیسه ها وپرستشگاههای خود نقش می کنند،وشاهان ترک ودیلم عکس اورا بر شمشیرهای خود حک می نمایند.
وچه گویم درباره مردی که دشمنانش وستیزه گانش نیز سربه آستانش فضائلش فروآورند وانکار مناقب وکتمان فضائل او را برنتابیدند،زیرا که دانستی بنی امیه برحکومت اسلامی درشرق وغرب زمین چیره شدند وبه هر نیرنگی در خاموشی ساختن نور او کوشیدند،وحقایق را علیه اوتحریف نمودند،عیبهایی برای او تراشیدند،اورا برسر منبرها لعن کردند،مداحان اوراتهدید بلکه حبس کردند وکشتند،از نقل روایتی که حاوی فضل او ومایه بلند آوازگی اومی شد جلوگیری نمودندتا آنجا که اجازه ندادند نام اورا بر کسی نهند،اما این ترفندها جز بر والایی وسربلندی او نیفزود،همچون مشک که هرچه برآن سرپوش نهندبویش بپیچد،وبسان خورشید که باکف دست نتوان آن چهره را پوشاند،وچون روز روشن که اگر چشم از آن فروبندی دیدگان بسیاری آن را می بیند.
وچه بگویم درباره مردی که همه فضیلتها بدوانتساب برد،وهرفرقه ای بدو منتهی می شود،وهرگروهی اورا به خود منتسب می دارند،پس او رئیس وسرچشمه وسالار همه فضیلتها ست.

📕شرح نهج البلاغه ج1 ص 17
و29

***************************************************************************

حضرت ولیّ امر . بقیه الله الاعظم
(عجل الله فرجه وسلام الله علیه) فرمودند:

کسی با ما ، در رابطه با مقام ولایت و امامت مشاجره و منازعه نمی‌کند ؛ مگر آنکه ستمگر و معصیت کار باشد.
همچنین کسی مدّعی ولایت و خلافت نمی‌شود ، مگر کسی که منکر و کافر باشد.

📕الزام الناصب: ج ۱ ، ص ۳۸۷.

***************************************************************************

امام صادق علیه‌السلام

در ضمن یک حدیث طولانی اهل آخرالزمان را توصیف می‌کند که فرازهائی را از آن در ادامه می‌آوریم:

فاسق را می‌بینی که در نافرمانی خداوند کوشاست، راه‌هاي خیر را می‌بینی که از رهروان خالی است، راه‌های ناشایست را می‌بینی که پررهرو است، ثروتمندان را می‌بینی که از مؤمن گرامی‌تر است، رباخواري را می‌بینی که علنی هست و اعتراض نمی‌شود، قمار را می‌بینی که علنی شده، شراب را می‌بینی که به‌صورت علنی عرضه می‌شود و کسی جلوگیري نمی‌کند، مردان بافضیلت و باشخصیت را می‌بینی که افراد پست از ترس نفوذ کلام آن‌ها، در تحقیر آن‌ها می‌کوشند، می‌بینی که هرج و مرج فراوان شده، مردم را می‌بینی که تابع قدرت شده‌اند، نشانه‌های آسمانی را می‌بینی که ظاهر می‌شود ولی در دل مردم اثر نمی‌گذارد، ترك امر به معروف و نهی از منکر و ترك احکام دین را می‌بینی که در میان مردم همگانی شده است، و می‌بینی که قاضی‌ها برخلاف حکم خدا داوري می‌کنند.(1)
او هنگامی ظاهر می‌شود که زمین‌های بایر آباد شود و کارهاي خیر ناشناخته گردد.(2)
همّ‌وغم مردم به تأمین خواسته‌های شکم و زیرشکم انحصار می‌یابد، دیگر اهمیت نمی‌دهند که آنچه می‌خورند حلال است یا حرام؟ و آنچه رابطه برقرار می‌کنند مشروع است یا نامشروع؟!(3)

📗 1 . بشاره‌الاسلام، ص۲۳، ۴۴و ۱۳۱/📗 منتخب‌الاثر، ص۴۲۸/📗 بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۹۳ و ۲۵۶/ 📗الزام‌الناصب، ص۱۸۳ /📗 الامام‌المهدی، ص۲۱۹.

📗2 . الزام‌الناصب، ص۱۸۳/ 📗بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۲۸ و ۲۵۸ / بشاره‌الاسلام، ص۴۷ و ۱۲۳.
📗3 . منتخب‌الاثر، ص۴۳۲/ 📗بشاره‌الاسلام، ص۱۳۵/ 📗الزام‌الناصب، ص۱۸۴ / 📗بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۶۰.
📗اکسیر مهدویت:العبد حسین رزاقی ، ص309

***************************************************************************

رسول خداصلی الله علیه وآله فرمودند:

زودباشد بیاید در آخرالزمان گروه هایی که روهایشان روهای آدمیان است ودلهاشان دل های شیاطین است،مانند گرگ های درنده.
دردلهاشان چیزی ازرحم نیست،ریزندگان خون هایند.
رعایت نمیکنند تجاوز از کارهای زشت را.
اگر تابع ایشان شوی تورا دورکنند،واگر دورشدی از ایشان، عیب گویی از تو کنند،واگر تورا حدیث کنند دروغ گویند،واگر امین دانستی ایشان را با تو خیانت کنند.
کودکانشان با ناز ونخوت باشند وجوانهاشان شوخ وبی باک،بنحوی که خبایث خود مردمان را عاجز کنند،وپیروانشان امر به معروف ونهی از منکر نکنند،مومن در میانشان ضعیف وناتوان باشد وفاسق در میانشان با شرافت شمرده شود،سنت در میانشان بدعت وبدعت در میانشان سنت باشد،پس درآن زمان مسلط میگرداندخدابر ایشان بدان وشریران ایشان را ودعا می کنند نیکانشان ومستجاب نمیشود برای ایشان.

📔الزام الناصب ج2 ص161و162

***************************************************************************

امام صادق سلام الله علیه و آله فرمودند:

هر کس از شيعيان ما در برابر يکی از برادران خود، اظهار حاجت کند و او در حالی که ميتواند از او دست گيری كند، کوتاهی نمايد خداوند او را مبتلا می کند به بر آوردن حاجت گروهی از دشمنان ما.

📔وسائل الشيعة ۱۱، باب ۳۷، ح ۲۱۸۳

***************************************************************************

قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام لِلْحَسَنِ علیه السلام:
لَا تَلُمْ إِنْسَاناً یَطْلُبُ قُوتَهُ فَمَنْ عَدِمَ قُوتَهُ
کَثُرَ خَطَایَاه…

امیرعوالم علی (سلام الله علیه و آله) به امام حسن (صلوات الله علیه) فرمودند:
فرزندم انسانی را که در پی تهیه نان شب خویش است، ملامت نکن؛ زیرا کسی که نان شب ندارد، لغزش هایش فراوان خواهد بود.

📕بحارالأنوار ج ۶۹ ،ص۴۷

***************************************************************************

اعتراف دشمنان به فضیلت امیرالمؤمنین (علیه السلام) (http://harimeshie.parsiblog.com/Posts/21/%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%81+%D8%AF%D8%B4%D9%85%D9%86%D8%A7%D9%86+%D8%A8%D9%87+%D9%81%D8%B6%D9%8A%D9%84%D8%AA+%D8%A7%D9%85%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%A4%D9%85%D9%86%D9%8A%D9%86+(%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%87+%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)/)

امیرالمومنین على (سلام الله علیه و آله)

از دیدگاه دشمنان قسم خورده (معاویه، عمروعاص و یزیدعلیهم العنه و العذاب)

اعتراف دشمنان به فضیلت امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب (علیه السلام)

نقل شده است که روزى معاویه با یزید (پسرش) و عمروعاص وزیرش (لعنة الله علیهم) نشسته بود، در آن حال جامه‌اى به رسم پیشکش براى معاویه آوردند، جامه بسیار نفیس بود و دل معاویه به آن جامه مایل شد.
عمروعاص خواست آن جامه را از معاویه بگیرد و گفت که این نیکو جامه‌اى بوده است، معاویه گفت: بلى، نیکو جامه‌اى بوده است! عمروعاص دانست که دل معاویه بدان جامه مایل است، دیگر سخن نگفت.
سپس یزید گفت: این نیکو جامه‌اى بوده است، معاویه گفت: بلى، نیکو جامه‌اى بوده است! یزید نیز فهمید که دل معاویه به آن جامه مایل است و دیگر سخن نگفت.
آنگاه عمروعاص خواست که جامه را از چنگ بیرون آورد، از راه شیطنتى که داشت گفت: هر کدام از ما در مدح على بن أبى طالب (علیهما السلام) شعرى مى‌گوییم، هر یک بهتر گفتیم جامه را برمى داریم؛ و گمانش این بود که معاویه به خاطر دشمنی، از مدح کردن علی (علیه السلام) امتناع خواهد کرد.

اما معاویه (لعنة الله علیه) گفت:
خَیرُ الْوَرَی مِن بعدِ أحمدِ حیدرُ
و النّاسُ أرضٌ و الوصىُ سماءُ
یعنى: بهترین مردم بعد از رسول خدا حیدر است، و مردمان زمین‌اند وصى پیمبر آسمان است.

عمروعاص (علیه اللعنة) گفت:
و هو الذى شَهِدَ العَدوُّ بِفضلِهِ
و الفضلُ ما شهِدَتْ به الأعداءُ
یعنى: آن حضرت کسى است که دشمنش (یعنی معاویه) شهادت به فضلش مى‌دهد، و فضیلت آن است که دشمن به آن شهادت دهد.

سپس یزید (علیه اللعنة و العذاب) گفت:
کَمَلیحةٍ شَهِدَتْ بِحُسنِها ضَرّاؤُها
و الحُسنُ ما شَهِدَتْ به الضَّراءُ
یعنى علی (علیه السلام) مثل زن صاحب جمالى است که هووى او (یعنی معاویه) شهادت دهد به نیکی و حُسن او، و حُسن و خوبی آن است که هوو به آن شهادت دهد.

بعد از این جریان بیتی که عمرو عاص سروده بود، مورد قبول دو نفر دیگر واقع شد و او توانست آن پیراهن نفیس را تصاحب کند، و از آن به بعد این بیت شعر در کلمات مردم و علماء رواج پیدا کرده و مشهور شد و به مناسبت از آن استفاده می‌کنند.

📗1- مجموعه‌ی خطی به شماره‌ی (189/15) کتابخانه‌ی آیت الله گلپایگانی.
📗2- چهره‌ی درخشان قمر بنی هاشم (علی ربانی خلخالی)، ج3، ص: 27-28.
📗3- التحصیل فی أیّام التعطیل [1] به نقل از کتاب مودّة القربى، (سید علی‌نقی طبسی حائری): ص: 356-357.
📗4- نور الأفهام فی علم الکلام [2] (سید حسن حسینى لواسانى‏)، ج‏2، ص: 41.

***************************************************************************

درحدیثی طولانی از علی بن صوفی است که با شیطان ملاقات کرد،وبه شیطان گفت:
تو رابه حق خداوند سوگند،مرا برکاری دلالت کن که با آن به خدای تقرب جویم ودر سختی های زندگی خویش مددگیرم،
ابلیس لعین گفت:
در دنیای خویش به عفاف وکفاف قناعت کن در کار آخرت به حب علی بن ابیطالب (علیهما السلام) ودشمنی دشمنان او یاری جوی؛که من خداوند را در هفت آسمان او پرستش ودر هفت زمین او نافرمانی کردم وهیچ فرشته مقرب ونبی مرسلی ندیدم مگر این که به دوستی او تقرب می جست.
راوی گوید :
سپس از برابر دیدگانم غایب شد.من نزد امام باقرسلام الله علیه رفتم واو را از این داستان آگاهاندم.
فرمود:
آن ملعون به زبان خویش ایمان آورد وبه دل خود کفر ورزیده است.

📕مناقب ابن شهرآشوب، ج3ص1344و1345

***************************************************************************

امام صادق سلام الله علیه فرمودند:

دوست دشمن علی امیر (سلام الله علیه و آله)،
دشمن علی امیر (صلوات الله علیه و آله) است!

صَدِيقُ عَدُوِّ عَلِيٍّ عَدُوُّ عَلِيٍّ.

📕الإختصاص،ص: 252

***************************************************************************

عَلِي بْنِ أبِي طَالِب (علیهما السلام)قَال قَالَ رسول اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)أدخلْتُ الْجَنّة فَرأَيْتُ علَى بابِها مكْتُوبا بالذَّهَبِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ محَمَّدٌ حبِيبُ اللَّهِ علِيٌّ وَلِيُّ اللَّهِ فاطِمَةُ أَمَةُ اللَّهِ الْحسَنُ وَ الْحسَيْنُ صَفْوةُ اللَّهِ عَلَى مُبْغِضِيهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ .

امیرعوالم علی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و وصیه وعلی‌آله فرمودند:
داخل بهشت شدم و دیدم که بر درب آن با طلا نوشته شده:
« لا اله الا اللَّه، محمّد حبیب اللَّه، علی ولی اللَّه، فاطمه أمة اللَّه، الحسن و الحسین صفوة اللَّه، بر کینه توزان آنها باد لعنت خدا.»

📗الخصال ١ : ١٥٧

***************************************************************************

امام صادق سلام الله علیه و آله فرمودند:

هر ڪسی خوش دارد ڪه همه ايمان را كامل گرداند، پس بگويد: قول من در همه چيز قول آل محمّد علیهم السلام است، در آنچه پنهان كرده اند و آنچه آشكار ساخته اند و در آنچه از جانب ايشان به من رسيده و در آنچه به من نرسيده است.

📕الکافی ج۲ص۳۰۶

***************************************************************************

آیا غیر شیعیان هم شهیدهستند؟!

برخی از روایاتی که اجر شهادت را فقط مختص بر شیعیان معرفی کرده و غیر آنان از این ثواب بی‌نصیب هستند..

تفسیر آیه ۱۹ سوره مبارکه الحدید ..

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:
«هر مؤمنی از امتِ من صدّیق و شهید است … سپس حضرت آیه نوزده سوره مبارکه حدید را تلاوت فرمودند.»
«کُلُّ مُؤْمِنٍ مِنْ أُمَّتِی صِدِّیقٌ وَ شَهِیدٌ … ثُمَّ تَلَا» ﴿وَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِکَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ﴾
📗دعائم الإسلام، ج‏۱، ص۳۴۳

مراد از مؤمن در آیات و روایات و کلام علما؟

امیرعوالم علی سلام الله علیه و آله فرمودند:
«مرده شیعه ما صدّیق و شهید است تصدیق امر ما را کرده و در راه ما دوست داشته و در راه ما دشمنی ورزیده که نیّتش خدای عزیز بوده و مؤمن به خدا و پیامبر اوست، سپس حضرت آیه ۱۹ سوره حدید را قرائت کردند.»
«الْمَیِّتُ مِنْ شِیعَتِنَا صِدِّیقٌ شَهِیدٌ صَدَقَ بِأَمْرِنَا وَ أَحَبَّ فِینَا وَ أَبْغَضَ فِینَا یُرِیدُ بِذَلِکَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ مُؤْمِنٌ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ» ﴿وَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِکَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُم.﴾
📗الخصال، ج۲، ص۶۳۶

امام حسین علیه السلام به زيد بن ارقم فرمود:
«شيعيان ما از شهداء و صديقان می‌‏باشند، زید گفت: از كجا چنين باشند در حالى كه در بستر خود می‌ميرند.! حضرت فرمود: مگر این آيه شريفه را نخوانده‌ای؟! …»
«عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ قَالَ قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ عَلَيْهِمَا السَّلَام مَا مِنْ شِيعَتِنَا إِلَّا صِدِّيقٌ شَهِيدٌ قُلْتُ أَنَّى يَكُونُ كَذَلِكَ وَ هُمْ يَمُوتُونَ عَلَى فُرُشِهِمْ» فَقَالَ أَ مَا تَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ ﴿الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ.﴾
📗مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، ص۹۲

سیدالساجدین امام سجاد علیه السلام هم درباره آیه مذکور فرمودند:
«این فضیلت (یعنی شهادت) تنها برای ما و شیعیان ما می‌باشد.»
«فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلَام إِنَّ الشُّهَدَاءَ إِذَنْ لَقَلِيلٌ» ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ الْآيَةَ ﴿الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ﴾ «الحدید:۱۹» ثُمَّ قَالَ هَذِهِ لَنَا وَ لِشِيعَتِنَا.
📗تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۶۷

امام صادق علیه السلام فرمودند:
«ای مالک اگر کسی از شما بر این عقیده (انتظار قیام امام زمان سلام الله علیه و عجل الله تعالی فرجه) بمیرد، مانند این است که در راه خدا شمشیر زده است.»
همچنین امام صادق (علیه السلام) فرمود: «فرقی نمی‌کند که هرکس از شیعیان ما چگونه از دنیا برود، حیوان درّنده‌‌ای او را بخورد یا در آتش بسوزد یا [در آب] غرق شود یا [در راه خدا] کشته شود، به خدا سوگند او در هر صورت، شهید به حساب آید.»
«یَا مَالِکُ إِنَ الْمَیِّتَ مِنْکُمْ عَلَی هَذَا الْأَمْرِ شَهِیدٌ بِمَنْزِلَهًْ الضَّارِبِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ مَا یَضُرُّ رَجُلًا مِنْ شِیعَتِنَا أَیَّهًْ مِیتَهًْ مَاتَ أَکَلَهُ السَّبْعُ أَوْ أُحْرِقَ بِالنَّارِ أَوْ غَرِقَ أَوْ قُتِلَ هُوَ وَ اللَّهِ شَهِیدٌ.»
📗المحاسن، ج۱، ص۱۶۴

و باز در روایتی دیگر حضرت امام صادق علیه السلام به مالک جهنی فرمودند:
«ای مالک به‌‌راستی که به‌خدا سوگند! هرکه از شما بر این امر [و عقیده] بمیرد شهید مرده و همانند آن کسی است که در راه خدا شمشیر زده است.»
«یَا مَالِکُ إِنَّ الْمَیِّتَ وَ اللَّهِ مِنْکُمْ عَلَی هَذَا الْأَمْرِ لَشَهِیدٌ بِمَنْزِلَهًْ الضَّارِبِ بِسَیْفِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ.»
📗الکافی، ج۸، ص۱۴۶
از امام صادق علیه السلام سؤال شد حکم کسانی(عامه مردم)  که در مرزهای حکومتی جهاد می‌کنند چیست؟ امام فرمود: «وای بر آنها! به خدا قسم بر کشته شدن در این دنیا عجله می‌کنند، و کشته آخرت نیز خواهند بود. (و شهید نیز محسوب نمی‌شوند!) به خدا سوگند تنها شیعیان ما شهید هستند، هر چند بر بسترهایشان بمیرند.»
عن عبد الله بن سنان قال : قلت لأبي عبد الله عليه‌السلام جعلت فداك ما تقول في هؤلاء الذين يقتلون في هذه الثغور؟ قال : فقال : الويل يتعجلون قتلة في الدنيا وقتلة في الآخرة ، والله ما الشهيد إلا شيعتنا ولو ماتوا على فرشهم.
📗تهذيب الأحكام، ج۶، ص۱۲۶

***************************************************************************

امام رضا علیه السلام در خطاب به أحمد بن محمد بن أبي نصر(بزنطی) فرمودند:

ما أحسن الصبر و انتظار الفرج أ ما سمعت قول العبد الصالح و ارتقبوا إني معكم رقيب و فانتظروا إني معكم من المنتظرين فعليكم بالصبر فإنه إنما يجي‏ء الفرج على اليأس و قد كان الذين من قبلكم أصبر منكم.

«چقدر صبر پیشه گرفتن و انتظار فرج را کشیدن نیکو است»! آیا نشنیده‌اید که پدرم امام کاظم علیه السلام فرمود:«چشم به راه باشید که من نیز چشم به راهم و منتظر باشید که من هم با شما منتظر هستم؟» پس صبر پیشه گیرید که فرج آل محمد صلی الله علیه و آله (و ظهور دولت حق) هنگام یأس و نومیدی خواهد رسید. و این را بدانید آنها که پیش از شما بودند، بیش از شما صبر کرده‌اند.

و قد قال أبو جعفر علیه السلام…. و أنتم قوم تحبونا بقلوبكم و يخالف ذلك فعلكم و الله ما يستوي اختلاف أصحابك و لهذا أسر على صاحبكم ليقال مختلفين ما لكم لا تملكون أنفسكم و تصبرون حتى يجي‏ء الله تبارك‏ و تعالى بالذي تريدون إن هذا الأمر ليس يجي‏ء على ما تريد الناس إنما هو أمر الله تبارك و تعالى و قضاؤه و الصبر و إنما يعجل من يخاف الفوت .

امام باقر علیه السلام فرمودند: شما مردمی هستید که با دل ما را دوست دارید، ولی عمل شما مخالف آن است. به خدا قسم اختلاف شیعیان آرام نمی‌گیرد و به همین جهت صاحب شما پنهان می‌گردد. چرا نمی‌توانید جلوی خود را بگیرید و صبر کنید تا خداوند متعال آن کس را که می‌خواهد بیاورد؟ این کار ( ظهور دولت آل محمد صلی الله علیه و آله و قیـام امام زمان علیه السلام ) به دلخواه مردم انجام نمی‌پذیرد، بلکه این امر خداوند و بسته به مشیت اوست. و بر شماست که صبر کنید (تا آن وقت که خدا خواهد او بیاید). همواره کسانی که از کشته شدن کاری وحشت دارند، در آن شتاب می‌کنند.

📕بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج۵۲ ، ص۱۱۰و۱۱۱ ، باب ۲۱ التمحيص و النهي عن التوقيت و حصول البداء في ذلك‏ (http://lib.eshia.ir/71860/52/110) ‏، به نقل از  قرب الإسناد حمیری رحمة الله

***************************************************************************

🔴 قَالَ آيَةُ اَللهِ اَلْعُظْمَى اَلْإِمَامُ اَلْكَاظِمُ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : الْمُکَذِّبِینَ بِکَلَامِهِ وَ بِنَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله النَّاصِبِینَ الْعَدَاوَهًْ لِوَلِیِّهِ وَ وَصِیِّهِ.

🟠 حضرت آیت الله العظمی امام کاظم صلوات الله علیه می فرمایند : عذاب برای کافرانی که منکر کلام خداوند و پیامبرند و دشمن ولی و وصیّ او هستند ، آماده شده است.

📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۱۹۰
📚بحارالأنوار، ج۹، ص۱۷۵
📚بحارالأنوار، ج۱۷، ص۲۱۴
📚بحارالأنوار، ج۸۹، ص۲۸
📚الإمام العسکری، ص۱۵۱
📚بحارالأنوار، ج۸، ص۲۹۹

***************************************************************************

🟡 کسی که اقرار به امام معصوم ندارد …

🔴 رُوِیَ عَنْ أَبِی‌هَاشِمٍ أَنَّهُ سَأَلَهُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَی ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ بِإِذْنِ اللهِ قَال: کُلُّهُمْ مِنْ آلِ مُحَمَّد الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ الَّذِی لَا یُقِرُّ بِالْإِمَامِ (وَ الْمُقْتَصِدُ الْعَارِفُ بِالْإِمَامِ وَ السَّابِقُ بِالْخَیْرَاتِ الْإِمَامُ فَجَعَلْتُ أُفَکِّرُ فِی نَفْسِی عِظَمَ مَا أَعْطَی اللَّهُ آلَ مُحَمَّدٍ وَ بَکَیْتُ فَنَظَرَ إِلَیَّ وَ قَالَ الْأَمْرُ أَعْظَمُ مِمَّا حَدَّثْتَ بِهِ نَفْسَکَ مِنْ عِظَمِ شَأْنِ آلِ مُحَمَّدٍ فَاحْمَدِ اللَّهَ أَنْ جَعَلَکَ مُتَمَسِّکاً بِحَبْلِهِمْ تُدْعَی یَوْمَ الْقِیَامَهًْ بِهِمْ إِذَا دُعِیَ کُلُّ  أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ إِنَّکَ عَلَی خَیْر.

🟠 از ابوهاشم روایت است که از امام عسکری صلوات اللَّه علیه درباره‌ی این آیه: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ بِإِذْنِ اللهِ سؤال کرد. فرمودند: تمام این‌ها که وارث کتاب هستند از آل محمّدند؛ کسی که ظالم به نفس خویش است آن کسی است که اقرار به امام ندارد، و مقتصد کسی است که عارف به امام است، و سابق در خیرات خود امام می باشد. من در دل درباره‌ی مقام و موقعیّت عظیمی که خداوند به آل محمّد داده است فکر می‌کردم و گریه‌ام گرفت. امام نگاهی به من نموده و فرمودند: امر بزرگ‌تر از آن است که تو در دل درباره‌ی عظمت مقام و موقعیّت آل محمّد خیال کردی. خدا را سپاسگزار باش که تو را از چنگ‌زنندگان به دست‌آویز ولایت این خاندان قرار داده. روز قیامت که هر گروه را با پیشوای خود فرا خوانند، ائمّه علیهم السلام را نیز خواهند خواست. تو عاقبت به خیر هستی.

📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۴۴۶
📚بحار الأنوار، ج۵۰، ص۲۵۸
📚الخرایج و الجرایح، ج۲، ص۶۸۷

***************************************************************************

🟡 خداوند ابا دارند …

🔴 …عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ» فَقَالَ: «هُوَ الْجِمَاعُ وَ لَكِنَّ اللَّهَ سَتِيرٌ يُحِبُ السَّتْرَ فَلَمْ يُسَمِّ كَمَا تُسَمُّونَ.»

🟠 عُبیدالله بن علی حلبی گوید : از امام صادق صلوات الله علیه در مورد (معنای) این سخن خداوند (عزّوجلّ) سؤال کردم : «أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ» «… یا اگر زنان را لمس کردید…» (نساء:۴۳)

حضرت فرمودند : منظور آمیزش است ،

اما خداوند بسیار پوشاننده است و پوشاندنِ (چیز های شرم‌آور) را دوست دارد ؛ به‌همین‌خاطر آن‌طور که شما (از آمیزش) نام می‌ برید ، خداوند (از آن) نام نمی‌ برد.

📚كافي، ج۵، ص۵۵۵

خداوند خالق ادب است

***************************************************************************

پس از اینکه امیرالمومنین علی
(سلام الله علیه و آله)
به حکومت ظاهری رسید
به هیچ وجه معترض گروه اندکی که از بیعت با آن حضرت سر برتافته بودند
نشد.
حقوقشان را از بیت المال قطع نکرد و آنها را کاملاً آزاد گذاشت.

📕شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج4، ص8 11.

***************************************************************************

🔴صوفیان عصر ائمه علیهم السلام

در روایتی که شیخ کلینی از امام باقر صلوات الله علیه وآله نقل نموده آمده است، آن حضرت به سدیر فرمودند:
ای سَدیر می‌خواهی که به تو بنمایم راهزنان و منع کنندگان دین خدا را؟ و نظر فرمود به سوی #ابوحنیفه و #سفیان‌ثوری، و ایشان حلقه زده بودند در مسجد. و فرمود که: ایشان راه‌زنان دین خدایند، که نه هدایتی از جانب خدا یافته‌‌اند و نه به کتابهای خدا عمل می‌‌نمایند. اگر این اخابیث و بدترین کفار در خانه‌‌های خود بنشینند و مردم را گمراه نکنند مردم به سوی ما خواهند آمد و ما ایشان را از جانب خدا و رسول خبر خواهیم داد.
📕الكافي (ط – الإسلامية)، ج۱،  ص۳۹۲-۳۹۳، ح۳
📕عین الحیات، ج۱، ص۹۱-۹۲

علامه مجلسی در شرح این روایت می‌نویسد:
ابوحنیفه از فقهای مخالفین و سفیان ثوری نیز از صوفیان است،… دلالت دارد بر آنکه صوفیه در عصر ائمه اطهار علیهم‌السلام از دشمنان و مخالفان ایشان بوده‌اند که همواره مردم را از دین خدا و هدایت‌های اهل بیت علیهم‌السلام مانع می‌شدند، لعنت خداوند بر آنها باد.
📕مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج۴، ص۲۸۸

یکی از علامات صوفیان . سبیل بزرگ گذاشتن است

***************************************************************************

حضرت امام صادق (سلام الله علیه و آله) می‌فرمایند:
«در ميان افرادى كه خود را به تشيع نسبت ميدهند
كسانى هستند كه از يهود و نصارى و مجوس و مشركين بدترند»!

📕شيعه در پيشگاه قرآن و اهل بيت عليهم السلام ( ترجمه جلد۶۵ بحار الأنوار)، ص۲۲۵ ؛ به نقل از رجال کشی، ج۲، ص۵۸۷

***************************************************************************

امیر عوالم علی سلام الله علیه و آله  به “کمیل بن زیاد”فرمودند:

ای کمیل!
شیفته کسانی که نماز طولانی می خوانند و مدام روزه می گیرند و صدقه می دهند و گمان می کنند که آدمهای موفقی هستند، مباش و فریب آنها را نخور.
زیرا ممکن است که به این عبادات “عادت” کرده باشند یا بخواهند عمداً مردم را فریب دهند.
ای کمیل!
شیطان وقتی قومی را دعوت به گناهانی مثل زنا، شراب خواری، ریا و آنچه شبیه این گناهان است می نماید، عبادات زیاد را با طول رکوع و سجود و خضوع و خشوع پیش آنان محبوب می گرداند.
وقتی خوب آنها را به دام انداخت، آنگاه آنان را دعوت به ولایت و دوستی پیشوایان ظلم و ستم می نماید.

📕بحارالانوار ، جلد ۸۱ ، صفحه ۲۲۹

***************************************************************************

هشام بن سالم گفت امام صادق علیه السّلام فرمود: دوست دارم من و اصحابم در بیابان خشکی باشیم و در چنین شرایطی بمیریم یا خدا فرج را برساند !

📗 أمالی الشیخ الطوسیّ صفحه ۵۸

***************************************************************************

امام حسن عسکری سلام الله علیه
به ابو هاشم جعفری
فرمودند

اگر یک موقع نیاز و حاجتی داشتی
از ما اهلبیت حیا نکن
و با ما خودی باش و با ما غریبی نکن

اصول کافی ج 1 ص 508

***************************************************************************

امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند .
هر فقیهی که مراقب نفسش باشد و از دینش محافظت کند و با هوای نفسش مخالفت کند و مطیع امر مولی ‌باشد، (پس) بر عوام است که از چنین فقیهی تقلید کنند، و این شرایط فقط شامل برخی از فقهای شیعه است نه تمامشان.

زیرا از هر(فقیه شیعه) که مرتکب عملی قبیح و فاحشی، همچون فقهای فاسق عامه گردد؛ مطالبی را که از ما می‌گویند را قبول نکنید، و حرمتشان را نیز نگه ندارید…

و گروه دیگری(از فقهای شیعه) از سر عمد بر ما دروغ می‌بندند!!…

و گروهی نیز (از فقهای شیعه) از دشمنان مذهبند… و از ما نزد دشمنان عیب جویی می‌کنند، و چندین برابر آن دروغ و چندین برابر آن اکاذیب بر ما می‌افزایند که ما از همه آن‌ها مبرا هستیم، … پس آنان گمراه هستند و ضعفای شیعیان ما را هم گمراه می‌کنند.

و ضرر این (فقهای شیعه) بر شیعیان ضعیف ما، از لشکر یزید بر امام حسین علیه السلام و اصحاب آن حضرت بیشتر است…!!

و این گروه از علمای سوء(شیعه)، ناصبی مذهبی هستند که خود را به ظاهر از دوستان ما و دشمن دشمنان ما می‌شمارند، و شک و شبهه را بر شیعیان ضعیف ما وارد نموده و گمراهشان می‌سازند و مانع ایشان از رسیدن به مقصد حق می‌گردند.

***************************************************************************

امام حسن عسکری سلام الله علیه
پدر آقا بقیه الله الاعظم عجل الله فرجه فرمودند

خواهد آمد بر مردم زمانی که چهره هایشان خندان و قلبهایشان تاریک و ظلمانی ست

تااینکه فرمود

علمایشان بدترین خلق خدا برروی زمین هستند
چون آن علما . به فلسفه و تصوف(صوفیه )میل دارند و خداوند گواهست که آنها اهل عدول و تحریف حقایق هستند

درآخر . فرمودند
این حدیث از اسرار ماست

اسناد♦️
إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات ج ۴، ص ۲۰۴

مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ج ۱۱، ص ۳۸۰

***************************************************************************

حدیثی که حتی ۳۱۳ یار خاص امام زمان (صلوات‌الله‌علیه وعجل الله تعالی فرجه )هم نمی‌توانند آن‌را تحمل کنند!

مفضّل بن عمر سلام الله علیه گويد: امام صادق صلوات‌الله‌علیه فرمودند: گويا به قائم صلوات‌الله‌علیه مى‌نگرم كه بر منبر كوفه است و اصحابش كه سيصد و سيزده تن و به شمار اصحاب جنگ بدر هستند در اطراف او هستند و آنان پرچمداران و حاكمان خداى تعالى بر خلقش در زمين هستند تا آنجا كه امام (زمان)سلام الله علیه از قباى خود نامه‌اى با مهر طلايى بيرون آورد كه وصيتى از جانب رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم است و چون آن را بر آنها مى‌خواند به مانند گوسفندان وحشت زده و گيج از اطرافش مى‌رمند و جز وزير و يازده نقيب كسى براى وى باقى نمى‌ماند، همچنان كه به همراه موسى بن عمران نيز همين شمار باقى ماندند، آنها در زمين گَردش مى‌كنند و مذهب حقى نمى‌يابند و به سوى او بازمى‌گردند. به خدا سوگند من مى‌دانم كه به آنها چه مى‌گويد كه به او كافر مى‌شوند.

[حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَمِّي مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي اَلْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ اَلْكُوفِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ] عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى اَلْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَى مِنْبَرِ اَلْكُوفَةِ وَ حَوْلَهُ أَصْحَابُهُ ثَلاَثُمِائَةٍ وَ ثَلاَثَةَ عَشَرَ رَجُلاً عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ وَ هُمْ أَصْحَابُ اَلْأَلْوِيَةِ وَ هُمْ حُكَّامُ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ عَلَى خَلْقِهِ حَتَّى يَسْتَخْرِجَ مِنْ قَبَائِهِ كِتَاباً  مَخْتُوماً  بِخَاتَمٍ مِنْ ذَهَبٍ  عَهْدٌ  مَعْهُودٌ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَيُجْفِلُونَ عَنْهُ إِجْفَالَ اَلْغَنَمِ اَلْبُكْمِ فَلاَ يَبْقَى مِنْهُمْ إِلاَّ اَلْوَزِيرُ وَ أَحَدَ عَشَرَ نَقِيباً كَمَا بَقَوْا مَعَ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَيَجُولُونَ فِي اَلْأَرْضِ وَ لاَ يَجِدُونَ عَنْهُ مَذْهَباً فَيَرْجِعُونَ إِلَيْهِ وَ اَللَّهِ إِنِّي لَأَعْرِفُ اَلْكَلاَمَ اَلَّذِي يَقُولُهُ لَهُمْ فَيَكْفُرُونَ بِهِ .

📕کمال الدين و تمام النعمة ج ۲، ص ۶۷۲

***************************************************************************

امام حسن عسکری علیه السلام به ابی هاشم الجعفری فرمودند :

یا اباهاشم ! زمانی بر مردم خواهد آمد که چهره هایشان خندان وبشاش و دلهایشان تیره و تار است !
سنت دربین آنها بدعت و بدعت در بین آنها سنت است !

مؤمن دربین آنها حقیر وخوار  و فاسق والا مرتبه است !

پیشوایان آنها نادان وستمگر هستند !  علمایشان بر  در خانه های سلاطین و امراء در رفت و آمدند(یا به خاطر مال و مقام و یا از روی ترس؛ به سلاطین اتکا می کنند و صلاح و مشورت حکومت آنها را در دین دخالت می دهند)
ثروتمندانشان حق فقرا را می دزدند و کوچکترها از بزرگترها سبقت می گیرند ( حرمت بزرگترها توسط کوچکترها حفظ نمی شود )! و هر نادانی در نزدشان خبیر وباتجربه است و فرقی بین انسان مخلص (اخلاص به خدا ) و شکاک (شک کننده به خدا و روز جزا ) قائل نمی شوند!
و بره (گوسفند) و گرگ را ازهم نمی شناسند ( یعنی گرگانی در لباس میشند ) !

علمایشان شرورترین افراد از خلق خدا بر روی زمین هستند چون که میل به فلسفه و تصوف دارند و بخدا قسم که ایشان اهل عدول و انحراف هستند و در حب دشمنان و مخالفین ما مبالغه می کنند
و محبین و شیعیان ما را گمراه می کنند ! اگر به مقام ومنصبی برسند از رشوه گرفتن سیر نمی شوند ! و در آنهنگام خدا را از روی ریا عبادت می کنند ! همانا آگاه باشید که ایشان راهزن های مؤمنین هستند ( یعنی دزد ایمان مؤمنین) ! و دعوت کنندگان به دین ملحدان می باشند !
پس هرکس که ایشان را در آن زمان درک کرد (با اینها همزمان شد ) حتماً از آنها حذر کند و حتماً از دین و ایمان خودش محافظت کند !!! سپس فرمودند :ای اباهاشم این یکی از اسرار ما بود که پدرم از پدرانش جعفر بن محمد (علیهماالسلام) نقل فرمودند پس این حدیث را از غیر اهلش مخفی بدار !
📔مستدرک الوسایل ج۲ ص۳۲۲ ط رحلی
📔وسایل الشیعه ج۱۱ ص ۲۷۸ ح ۱۱

***************************************************************************

🟡 تَل انبار کردن مال و منال برای وُرّاث؟

🔴وَ قَالَ لِابْنِهِ الْحَسَنِ عليهماالسلام: لَا تُخَلِّفَنَّ وَرَاءَكَ شَيْئاً مِنَ الدُّنْيَا، فَإِنَّكَ تَخَلِّفُهُ لِأَحَدِ رَجُلَيْنِ: إِمَّا رَجُلٌ عَمِلَ فِيهِ بِطَاعَةِ اللَّهِ، فَسَعِدَ بِمَا شَقِيتَ بِهِ؛ وَ إِمَّا رَجُلٌ عَمِلَ فِيهِ بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ، فَشَقِيَ بِمَا جَمَعْتَ لَهُ، فَكُنْتَ عَوْناً لَهُ عَلَى مَعْصِيَتِهِ؛ وَ لَيْسَ أَحَدُ هَذَيْنِ حَقِيقاً أَنْ تُؤْثِرَهُ عَلَى نَفْسِكَ.

🟠 حضرت آیت الله العظمی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیهما به فرزندشان امام حسن صلوات الله عليه می فرمایند : پسرم چیزى از دنيا را براى بعد از خود مگذار، زيرا براى يكى از دو نفر خواهى گذاشت: يا كسى كه مال را در طاعت خدا به مصرف خواهد رساند، پس او سعادتمند مى شود به چيزى كه تو به خاطر آن بدبخت شده اى. يا كسى كه آن را در معصيتِ الهی، خرج خواهد كرد؛ پس زيانكار گشته اى به سبب آنچه براى او فراهم آوردى، و وى را بر معصيت خدا کمک كردى. و هيچ كدام از اين دو نفر شايسته نيستند كه آنها را بر خود مقدّم بدارى.

📚نهج البلاغه حکمت 416

***************************************************************************

در معانی به سندش از علی بن‌ابی‌طالب امیرالمومنین علیهماالسلام فرمود: «راستی خدا تبارک و تعالی چهارصدو بیست وچهارهزار سال پیش از آسمان‌ها و زمین و عرش و کرسی و لوح و قلم و بهشت و دوزخ و پیش از آدم و نوح و ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و موسی و عیسی و داود و سلیمان و هر آنکه خدا در این آیه فرموده «و بدو بخشیدیم اسحاق و یعقوب را تا آنجا و رهنمودیمشان براہ راست»(1) و پیش از همه انبیاء نور محمد صلى‌الله‌علیه‌وآله را آفرید و به همراهش دوازده حجاب آفرید، حجاب قدرت، عظمت، منّت، رحمت، سعادت، کرامت، منزلت، هدایت، نبوت، رفعت، هیبت، شفاعت، سپس دوازده هزار سال نور محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله را در حجاب قدرت بازداشت که عرضه می‌داشت: «سُبْحَانَ رَبِّی الْأَعْلَى» و یازده هزار سال در حجاب عظمت که عرضه می‌داشت: «سُبْحَانَ عَالِمِ السِّرِّ»…«وَ أَخْفَى» و ده هزار سال در حجاب منّت که عرضه می‌داشت: «سُبْحَانَ مَنْ هُوَ قَائِمٌ لَا یلْهُو»، و نه هزار سال در حجاب رحمت که عرضه می‌داشت: «سُبْحَانَ الرَّفِیعِ الْأَعْلَى‏»، و هشت هزار سال در حجاب سعادت که عرضه می‌داشت: سُبْحَانَ مَنْ هُوَ دَائِمٌ لَا یسْهُو»، و هفت هزار سال در حجاب کرامت که عرضه می‌داشت: «سُبْحَانَ مَنْ هُوَ غَنِی لَا یفْتَقِر» و شش هزار سال در حجاب منزلت که عرضه می‌داشت: «سُبْحَانَ الْعَلِیمِ الْکرِیم»‏، و پنج هزار سال در حجاب هدایت که عرضه می‌داشت:

«سُبْحَانَ ذِی الْعَرْشِ الْعَظِیم»‏، و چهار هزار سال در حجاب نبوت که عرضه می‌داشت: «سُبْحَانَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یصِفُون»‏، و سه هزار سال در حجاب رفعت که عرضه می‌داشت: «سُبْحَانَ ذِی الْمُلْک وَ الْمَلَکوت‏»، و دو هزار سال در حجاب هیبت که عرضه می‌داشت: سبحان الله و بحمده و هزار سال در حجاب شفاعت که عرضه می‌داشت: «سُبْحَانَ رَبِّی الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِه‏». سپس عزوجل نامش را بر لوح پدید کرد و چهار هزار سال بر لوح درخشید سپس بر عرش پدید کرد و هفت هزار سال بر ساق عرش پایدار بود تا آنکه خدا عزوجل او را در پشت آدم نهاد(2).
📗خزان العلم، شرح زیارت جامعه کبیره، العبد حسین رزاقی،ج3، ص282
📗1 . الانعام/ 87
📗2 . بحارالانوار، ج15، ص4/
📗 معانی الاخبار، ص۳۰۶/
📗 خصال شیخ صدوق، ص482.

***************************************************************************

🟡شکایت امام معصوم از کسانیکه توجه مردم را به غیر از امام معصوم معطوف دارند …

🔴عَنْ سَدِيرٍ قَالَ: سَمِعْتُ الإمام محمد الباقر صلوات الله علیه وَ هُوَ دَاخِلٌ وَ أَنَا خَارِجٌ وَ أَخَذَ بِيَدِي، ثُمَ اسْتَقْبَلَ الْبَيْتَ فَقَالَ: يَا سَدِيرُ إِنَّمَا أُمِرَ النَّاسُ أَنْ يَأْتُوا هَذِهِ الْأَحْجَارَ فَيَطُوفُوا بِهَا ثُمَّ يَأْتُونَا فَيُعْلِمُونَا وَلَايَتَهُمْ لَنَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ: وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى، ثُمَّ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ إِلَى وَلَايَتِنَا.
ثُمَّ قَالَ: يَا سَدِيرُ فَأُرِيكَ الصَّادِّينَ عَنْ دِينِ اللَّهِ ثُمَّ نَظَرَ إِلَى أَبِي حَنِيفَةَ وَ سُفْيَانَ الثَّوْرِيِّ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ وَ هُمْ حَلَقٌ فِي الْمَسْجِدِ فَقَالَ هَؤُلَاءِ الصَّادُّونَ عَنْ دِينِ اللَّهِ بِلَا هُدًى مِنَ اللَّهِ وَ لَا كِتَابٍ مُبِينٍ إِنَّ هَؤُلَاءِ الْأَخَابِثَ لَوْ جَلَسُوا فِي بُيُوتِهِمْ فَجَالَ النَّاسُ فَلَمْ يَجِدُوا أَحَداً يُخْبِرُهُمْ عَنِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ عَنْ رَسُولِهِ ص حَتَّى يَأْتُونَا فَنُخْبِرَهُمْ عَنِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ عَنْ رَسُولِهِ صلوات الله علیه وآله.

🟠 سديرمی گويد : زمانى كه حضرت امام محمد باقر صلوات الله علیه وارد مسجد الحرام می شد و من خارج ميشدم ، دست مرا گرفت و رو به كعبه ايستاد و فرمودند : اى سدير! همانا مردم مأمور شدند كه نزد اين سنگ ها (كعبه) بیايند و گرد آن طواف كنند. سپس نزد ما بیايند و ولايت خود را نسبت به ما اعلام دارند، و همين است سخن خدا «و من هر کس را توبه کند، و ایمان بیاورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت شود می آمرزم» آنگاه با دست به سينه اش اشاره كرد و فرمودند: به سوى ولايت ما هدایت شود. سپس فرمودند: اى سدير، کسانی را که مانع مردم از دین خدا هستند به تو نشان می دهم، آنگاه به ابو حنيفه و سفيان ثورى كه در آن زمان مانع دين خدا بودند و در مسجد حلقه زده بودند، نگريست و فرمودند: اينهايند كه بدون هدايت از جانب خدا و کتابی روشن، مانع از دین خدا هستند، همانا اين پليدان اگر در خانه هاى خود می نشستند مردم به جستجو می افتادند و چون كسی را پیدا نمی کردند تا از خداوند تبارك و تعالى و رسولش به آنها خبر بدهد، نزد ما می آمدند، تا ما به آنها از خداوند تبارك و تعالى و رسولش صلوات الله علیه وآله خبر دهيم.

📚كافي ج 1، ص392
📚بحارالأنوار ج‏47، ص364

***************************************************************************

🟡 تفسیر امام‌ معصوم تغابن ۸ …

🔴 قَالَ آيَةُ اَللهِ اَلْعُظْمَى اَلْإِمَامُ اَلْبَاقِرُ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ :  وَ اللَّهِ یَا أَبَا خَالِدٍ لَنُورُ الْإِمَامِ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ أَنْوَرُ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِیئَهًْ بِالنَّهَارِ وَ هُمْ وَ اللَّهِ یُنَوِّرُونَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِینَ وَ یَحْجُبُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ نُورَهُمْ عَمَّنْ یَشَاءُ فَتُظْلَمُ قُلُوبُهُمْ وَ اللَّهِ یَا أَبَا خَالِدٍ لَا یُحِبُّنَا عَبْدٌ وَ یَتَوَلَّانَا حَتَّی یُطَهِّرَ اللَّهُ قَلْبَهُ وَ لَا یُطَهِّرُ اللَّهُ قَلْبَ عَبْدٍ حَتَّی یُسَلِّمَ لَنَا وَ یَکُونَ سِلْماً لَنَا فَإِذَا کَانَ سِلْماً لَنَا سَلَّمَهُ اللَّهُ مِنْ شَدِیدِ الْحِسَابِ وَ آمَنَهُ مِنْ فَزَعِ یَوْمِ الْقِیَامَهًْ الْأَکْبَر.

🟠 حضرت آیت الله العظمی امام باقر صلوات الله علیه می فرمایند : به خدا سوگند ، ای اباخالد! النُّور همانا ائمّه علیهم السلام هستند ، ای اباخالد! نور امام در قلوب مؤمنین از نور آفتاب درخشان در روز روشن بیشتر است، و آن‌ها هستند که قلوب مؤمنین را نورانی می‌کنند، و خداوند نور آن‌ها را از هرکسی که بخواهد می‌ پوشاند، پس قلب‌ های آن تاریک می‌شود و با آن ظلمت، دل آن‌ها را می‌پوشاند.

📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۶، ص۳۰۲
📚کافی، ج۱، ص۱۹۴
📚بحارالأنوار، ج۲۳، ص۳۰۸

***************************************************************************

قال الامام الصادق صلوات الله علیه: لَوْ لَا أَنَّ بَنِي أُمَيَّةَ وَجَدُوا مَنْ يَكْتُبُ لَهُمْ وَ يَجْبِي لَهُمُ الْفَيْ‌ءَ[2] وَ يُقَاتِلُ عَنْهُمْ وَ يَشْهَدُ جَمَاعَتَهُمْ لَمَا سَلَبُونَا حَقَّنَا وَ لَوْ تَرَكَهُمُ النَّاسُ وَ مَا فِي أَيْدِيهِمْ مَا وَجَدُوا شَيْئاً إِلَّا مَا وَقَعَ فِي أَيْدِيهِمْ

امام صادق صلوات الله علیه: «اگر بنی امیه کسی را پیدا نمی‌کردند که برایشان بنویسد و مالیات‌ها را برایشان جمع کند و در رکابشان بجنگد و در جماعت هایشان شرکت کند، هرگز حق ما (اهل بیت) را سلب نمی کردند و اگر مردم آن‌ها را و آن‌چه در دست دارند را رها کنند، جز آن‌چه در دستشان بود، چیزی برایشان باقی نمی‌ماند.»

الكافي- ط الاسلامية جلد 5 صفحه 106

هرکس به اندازه خویش در ظلم و جورِ حکومت های ظالم شریک است، ولو کم باشد.

***************************************************************************

امام صادق سلام الله علیه
همانا روز را شب کردیم در حالیکه برای ما دشمن تر از کسانیکه ادعای محبت و مودت ما داشتند نیافتیم
رجال کشی ص257

امام صادق سلام الله علیه
مردم گروه گروه در اخر الزمان از دین خارج خواهند شد همان طور که در صدر اسلام گروه گروه وارد میشدند
الملاحم و الفتن ص 144

یاآل محمد
بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ مِنَ الْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ الشَّيَاطِينِ وَ حِزْبِهِمُ الظَّالِمِينَ لَكُمْ [وَ] الْجَاحِدِينَ لِحَقِّكُمْ وَ الْمَارِقِينَ مِنْ وِلايَتِكُمْ وَ الْغَاصِبِينَ لِإِرْثِكُمْ [وَ] الشَّاكِّينَ فِيكُمْ [وَ] الْمُنْحَرِفِينَ عَنْكُمْ وَ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَكُمْ وَ كُلِّ مُطَاعٍ سِوَاكُمْ وَ مِنَ الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ فَثَبَّتَنِيَ اللَّهُ أَبَدا مَا حَيِيتُ عَلَى مُوَالاتِكُمْ وَ مَحَبَّتِكُمْ وَ دِينِكُمْ وَ وَفَّقَنِي لِطَاعَتِكُمْ وَ رَزَقَنِي شَفَاعَتَكُمْ، وَ جَعَلَنِي مِنْ خِيَارِ مَوَالِيكُمْ التَّابِعِينَ لِمَا دَعَوْتُمْ إِلَيْهِ وَ جَعَلَنِي مِمَّنْ يَقْتَصُّ آثَارَكُمْ وَ يَسْلُكُ سَبِيلَكُمْ وَ يَهْتَدِي بِهُدَاكُمْ وَ يُحْشَرُ فِي زُمْرَتِكُمْ وَ يَكِرُّ فِي رَجْعَتِكُمْ وَ يُمَلَّكُ فِي دَوْلَتِكُمْ وَ يُشَرَّفُ فِي عَافِيَتِكُمْ وَ يُمَكَّنُ فِي أَيَّامِكُمْ وَ تَقَرُّ عَيْنُهُ غَدا بِرُؤْيَتِكُمْ

بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي وَ أَهْلِي وَ مَالِي

یا آل محمد
خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَارا فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِينَ حَتَّى مَنَّ عَلَيْنَا بِكُمْ فَجَعَلَكُمْ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَ جَعَلَ صَلاتَنَا عَلَيْكُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلايَتِكُمْ طِيبا لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْكِيَةً لَنَا وَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا

یا آل محمد
أَشْهَدُ أَنَّكُمُ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ الْمَهْدِيُّونَ الْمَعْصُومُونَ الْمُكَرَّمُونَ الْمُقَرَّبُونَ الْمُتَّقُونَ الصَّادِقُونَ الْمُصْطَفَوْنَ الْمُطِيعُونَ لِلَّهِ الْقَوَّامُونَ بِأَمْرِهِ الْعَامِلُونَ بِإِرَادَتِهِ، الْفَائِزُونَ بِكَرَامَتِهِ

یاآل محمد
مَنْ وَالاكُمْ فَقَدْ وَالَى اللَّهَ وَ مَنْ عَادَاكُمْ فَقَدْ عَادَى اللَّهَ وَ مَنْ أَحَبَّكُمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ [وَ مَنْ أَبْغَضَكُمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ‏] وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِكُمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ، أَنْتُمُ الصِّرَاطُ الْأَقْوَمُ [السَّبِيلُ الْأَعْظَمُ‏] وَ شُهَدَاءُ دَارِ الْفَنَاءِ وَ شُفَعَاءُ دَارِ الْبَقَاءِ وَ الرَّحْمَةُ الْمَوْصُولَةُ وَ الْآيَةُ الْمَخْزُونَةُ وَ الْأَمَانَةُ الْمَحْفُوظَةُ وَ الْبَابُ الْمُبْتَلَى بِهِ النَّاسُ مَنْ أَتَاكُمْ نَجَا وَ مَنْ لَمْ يَأْتِكُمْ هَلَكَ إِلَى اللَّهِ تَدْعُونَ وَ عَلَيْهِ تَدُلُّونَ وَ بِهِ تُؤْمِنُونَ وَ لَهُ تُسَلِّمُونَ وَ بِأَمْرِهِ تَعْمَلُونَ وَ إِلَى سَبِيلِهِ تُرْشِدُونَ وَ بِقَوْلِهِ تَحْكُمُونَ

یاآل محمد
سَعِدَ مَنْ وَالاكُمْ وَ هَلَكَ مَنْ عَادَاكُمْ وَ خَابَ مَنْ جَحَدَكُمْ وَ ضَلَّ مَنْ فَارَقَكُمْ وَ فَازَ مَنْ تَمَسَّكَ بِكُمْ وَ أَمِنَ مَنْ لَجَأَ إِلَيْكُمْ وَ سَلِمَ مَنْ صَدَّقَكُمْ وَ هُدِيَ مَنِ اعْتَصَمَ بِكُمْ مَنِ اتَّبَعَكُمْ فَالْجَنَّةُ مَأْوَاهُ وَ مَنْ خَالَفَكُمْ فَالنَّارُ مَثْوَاهُ وَ مَنْ جَحَدَكُمْ كَافِرٌ وَ مَنْ حَارَبَكُمْ مُشْرِكٌ ، وَ مَنْ رَدَّ عَلَيْكُمْ فِي أَسْفَلِ دَرْكٍ مِنَ الْجَحِيمِ

***************************************************************************

امير مؤمنان على(سلام الله علیه و آله)  در خطبه شقشقيّه مى فرمايد:
«فصيّرها في حوزة خَشْناءَ، يَغلُظ كَلمُها ويخشُنُ مَسُّها»
سرانجام (ابوبكر) آن [= خلافت] را در اختيار كسى قرار داد كه جوّى از خشونت و سخت گيرى بود. سخن گفتنش به تندی بود و نزدیک شدنش با سخت گیری و خشونت همراه بود.
📕نهج البلاغه خطبه ۳.

ابن ابى الحديد معتزلى نیز مى نويسد:
«كان عمر شديدَ الغِلْظَة، وَعْرَ الجانب، خَشِنَ المَلْمَس، دائم العبوس، كان يعتقد أنّ ذلك هو الفضيلة وأنّ خلافه نقص»
عمر بسيار تندخو، (گستاخ) نامهربان و بد برخورد بود. او پيوسته عبوس و ترش رو بود و باورش اين بود كه اين تندخويى ها فضيلت است و خلاف آن نقص و عيب است.
📕شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 372

اعتراف عمر بن خطاب زنا زاده به خشونت خود!؟
خود عمر بن خطاب لعین وقتی به خلافت می رسد، روزی بالای منبر می رود و می گوید:
«اللهم إني غليظ فليّني»
خدایا من آدم خشنی هستم مرا نرم خو گردان.

📕كنز العمال متقی هندی ج 5 ص 273؛ 📕الكنى والأسماء، دولابی ج 2 ص 666 ؛📕الطبقات الكبرى ابن سعد ج 3 ص 274؛ 📕الصواعق المحرقة ج 1 ص 256،📕 تاريخ الخلفاء ج1 ص139

حضرت علی امیرسلام الله علیه در عهدنامه خود به مالک اشتر می فرماید:

مهربانی، عطوفت و نرم خویی با مردم را در دل خود جای ده [از صمیم قلب آنان را دوست بدار و به ایشان نیکی کن نسبت به ایشان به سان درنده ای مباش که خوردن آنان را غنیمت شماری. زیرا مردم دو گروهند، دسته ای برادر دینی تو هستند و گروه دیگر در آفرینش همانند تو. اگر گناهی از ایشان سر می زند، عیبهایی برایشان عارض می شود و خواسته و ناخواسته خطایی انجام می دهند، آنان را عفو کن و از خطاهایشان چشم بپوش همان گونه که دوست داری خداوند تو را ببخشد و از گناهانت چشم پوشی کند. زیرا تو مافوق مردم هستی و کسی که تو را به کار گمارده، مافوق تو و خداوند بالاتر از او … هیچ گاه از بخشش و گذشت پشیمان نشو و به کیفر و مجازات شادمان مباش. در عمل به خشم و غضبی که می توانی خود را از آن برهانی، شتاب نکن.

(عهدنامه امیر مؤمنان(علیه السلام) به مالک اشتر، نامه 53 نهج البلاغه)

***************************************************************************

امیرالمومنین علی صلوات الله علیه پادشاه تمام بهشت

از امیرالمومنین علی (سلام الله علیه ) روایت شده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله به ایشان فرمودند: «یا علی، همانا برای تو در بهشت گنجینه‌ای است و تو ذو القرنین آن هستی.»

🖋ابوبکر کلاباذی بخاری از علمای بزرگ اهل سقیفه (علیهم العنه) ذیل روایت می‌نویسد:
جایز است که معنای این سخن رسول خدا، این باشد که: ای علی تو تنها پادشاه بزرگ بهشت هستی و این که تو پادشاه تمام بهشت می‌باشی، همان‌طور که ذوالقرین پادشاه تمام زمین بود و شرق و غرب عالم را در اختیار داشت. خداوند در این آیات خبر می‌دهد که ذوالقرنین به شرق و غرب عالم رسید و فرمود: ما به او در روى زمین، قدرت و حکومت دادیم و اسباب هر چیز را در اختیارش گذاشتیم. (کهف/۸۴) پس خبر می‌دهد که ذو القرنین پادشاه تمام جهان از اول تا آخر آن بوده است؛ پس علی نیز اینچنین است و از رسول خدا روایت شده که: «در بهشت پادشاهانی وجود دارد و علی علیه السلام بزرگترین پادشاه بهشت است و او از کسانی است که پادشاه تمام بهشت است، همانطور که ذوالقرنین پادشاه تمام زمین بود.»

📗بحر الفوائد، ص۲۸۵-۲۸۶

***************************************************************************

مذمت سبیل بلند گذاشتن🔴

رسول گرامی صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:

«یا علیُّ مَن لَم یأخذ شاربهُ فلیس منّا» ؛ یا علی! کسی که سبیل خود را کوتاه نکند مسلمان واقعی نیست.

بی بهره از شفاعت: «وَلَم تنَل شفاعتنا التّارکَ لشاربه» ؛ و شفاعت ما شامل کسی که سبیل خود را کوتاه نمی کند، نمی شود.

ملعون خداوند و فرشتگان:

«لَم یَزَل فی لعنة اللهِ و الملائکةِ» ؛ و همیشه مورد لعن خداوند و فرشتگان است.

4- مانع اجابت دعا:

«و لا یُستجابُ لهُ دعاءٌ» ؛ دعای او به اجابت نمی رسد.

5- باعث سخت جان دادن:

«و اذا قُبضَ رَوحُه قُبضَ بِشدّةٍ» ؛ و در هنگام قبض روح با سختی، روحش از بدن جدا می شود.

6- سبب عذاب در قبر:

«و عذابُهُ فی القبرِ صَعبٌ» ؛ عذاب او در قبر بسیار سخت است.

7- تسلط مارها و عقرب ها:

«و یُسلَّطُ علیهِ الحیاتُ و العقاربُ بکلِّ شَعرَةٍ» ؛ برای هر موی سبیل مارها و عقرب ها بر او مسلّط می شوند.

8- عذاب همیشگی:

«و کان معذِّباً الی القیامةِ» ؛ انسانی که سبیل خود را کوتاه نکند، تا قیامت در قبر عذاب می شود.

9- اهل جهنم:

«و اذا خرجَ مِن قبرهِ کانَ مکتوباً بینَ عینَیهِ هذا مِن اهلِ النّارِ» ؛ و هنگامی که از قبرش خارج می شود، در پیشانیش نوشته شده که این شخص اهل جهنّم است.(2)

مکارم الاخلاق، ص 67.

2- زبدة العلوم: ج 2، ص 243.
♦️
امام صادق .
سلام الله علیه

هر كه شارب خود را نگيرد از ما نيست».

مكارم الأخلاق، ص ۶۷
♦️
همان طور که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: سبیل‌ها را کوتاه نموده و ریش‌ها را (تا حدی) بلند نمایید، تا شبیه مجوسیان نشوید.

حر عاملی،
وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۱۶، ح ۱۶۶۰، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.

***************************************************************************

🔴دلایل بلند گذاشتن سبیل توسط صوفیه🔴 که امام صادق سلام الله علیه همه شان را لعنت کرده است ، این است که دراویش این کار خود را اقتدا به حضرت علی (علیه السلام) می‌دانند و می‌گویند: «مولا علی بن ابی‌طالب (علیه السلام) آب سر ناف رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را هنگامی‌که او را غسل می‌داد آشامید! و دیگر شارب خود را نگرفت! ما هم اقتدا به مولا کردیم.»
این دلیل صوفیه ، واضح البطلان است، چراکه این جریان نه در روایات نقل شده و نه در تاریخ شیعه و سنی.

محلاتی، ذبیح‌الله، کشف الاشتباه، به کوشش فردوسی، نشر نسیم ظهور، قم، 1389، ص 432

♦️
خود امیرالمومنین حضرت علی (علیه السلام) در مذمت لشکر بنی مروان فرمودند: «آنان کسانی هستند که ریش را می‌تراشند و شوارب را رها و بلند می‌کنند.»

مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، نشر دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 ق، ج 25, ص 175

♦️
حضرت امام رضا(عليه السلام) فرمودند: «من ذكر عنده الصوفيه و لم ينكرهم بلسانه و قلبه فليس منا و من انكرهم فكانما جاهد الكفار بين يدى رسول اللّه» (هر كس در نزد او از صوفيه ذكرى بشود، و به زبان و دل انكار ايشان ننمايد؛ چنين كسى از ما نيست و هر كس «صوفيه» را انكار كند مانند آن كسى است كه در راه خدا و در حضور رسول خدا(صلى الله عليه و آله) جهاد كرده باشد).

حديقة الشيعة، همان، ص 747.

♦️
امام رضا(سلام الله علیه ) فرمودند: یکی از شیعیان به امام صادق(ع) عرضه داشت: امروزه گروهی تشکیل شده‌اند که به آنان «صوفیه» می‌گویند. نظرتان در مورد آنها چیست؟! امام فرمود: آنان دشمنان ما هستند. پس هر کس به آنها مایل باشد، از آنها محسوب شده و با آنها محشور می‌شود. به زودی افرادی می‌آیند که ادعای دوست داشتن ما را دارند؛ اما به این گروه صوفیه میل دارند و خود را شبیه آنها می‌کنند و القاب آنها را برای خود انتخاب می‌کنند. آگاه باشید کسی که به آنها میل داشته باشد از ما نیست و ما از آنها دوری می‌کنیم و کسی که آنها را انکار و رد کند، مانند کسی است که همراه پیامبر(ص) با کفار بجنگد.

مقدس اردبیلى،‏ حدیقة الشیعة، ج ‏4، ص 747، قم، انصاریان‏، چاپ سوم‏، 1383ش

***************************************************************************

معاویه به ضرار بن ضمره گفت:
علی را برایم توصیف کن.

گفت: سوگند به خدا در روز روزه می‌گرفت و در شب شب زنده داری می‌کرد،
از لباس‌‌ها خشن‌ترین آنها را می‌پسندید و
از غذاها غلیظ‌ترین آنها را.
علی میان ما می‌نشست و
هرگاه سؤال می‌کردیم جواب می‌داد
و هرگاه سکوت می‌کردیم خود شروع می‌کرد. به طور مساوی تقسیم می‌کرد و
با زیردستان با عدالت رفتار می‌کرد؛

❤️ضعیف از ظلمش نمی‌ترسید و قوی طمع سوء استفاده از وی را نداشت.
سوگند به خدا در شبی که تاریکی پرده‌ای خود را فروهشته بود و ستارگان فرورفته بودند
او را در محراب دیدم که همچون مارگزیده‌ای به خود می‌پیچید
و همچون اندوهگینی گریه می‌کرد.

دیدم او را در حالی که اشک صورتش را خیس کرده بود و
دنیا را این گونه خطاب قرار داد
: ای دنیا آیا به من شوق پیدا کردی و خود را بر من عرضه می‌کنی؟
زمان وصالت دور باد،
تو را سه طلاقه کردم که آن را بازگشتی نیست،
زندگی در تو کوتاه و خطرت آسان و در دسترس است.
آه از کمی توشه و دوری راه و وحشت مسیر.

📓مناقب آل أبي طالب(علیهم السلام)، ج۲، ص۱۰۳

***************************************************************************

علامه حلی از بزرگترین و بزرگترین علمای شیعه است
ایشان در کتابش مینویسد

به اجماع علما حاکم عادل . امام معصوم (سلام الله علیه)است!.

أجمع علماؤنا كافة على اشتراط عدالة السلطان وهو الإمام المعصوم.

تمام علما شیعه بر این اجماع دارند که حاکم باید عادل باشد و آن حاکم همان امام معصوم است.

📓تذکرة الفقهاء، تألیف علامه حلی، جلد ۴ صفحه ۲۰

***************************************************************************

عِند ما يُوَبِّخُ أصحابَهُ عَلَى التَّواني عنِ الجِهادِ ـ : إنّ أحَبَّ ما أنا لاقٍ إلَيَّ المَوتُ .

امیرعوالم،علی مظلوم (سلام الله علیه و آله )آن جا كه ياران خود را به دليل سستى در امر جهاد توبيخ كرد  فرمود :
براى من محبوبترين چيزى كه ملاقاتش كنم، مرگ است

📓نهج البلاغة : الخطبة 180 .

***************************************************************************

شعر خوانی و شادی عایشه ملعونه بعد از شهادت امیرعوالم علی صلوات الله علیه و آله!

بغض و عداوت عایشه ملعونه نسبت به اهل بیت (صلوات الله علیهم  اجمعین) به حدی است که حتی برخی از بزرگان جماعت اهل سنت عمر نیز به آن اعتراف دارند از جمله ابن سعد در کتاب الطبقات الکبیر ، نقل کرده‌ که وقتى خبر شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام به عائشه ملعونه رسید، براى نشان دادن شادى خود شعر خواند.

اين بيت از شعر كه از زمان جاهليت بر جاى مانده ، زمانى استفاده مى‌شود كه بعد از سختى ، اندوه و مشكلات زياد ، گشايش، راحتى و شادى نصيب انسان شود! کراهت عایشه از بردن نام امیرالمؤمنین علیه السلام!!

🖋 یکی از مسائل مسلم تاریخی، بغض عائشة نسبت به امیر المؤمنین (علیه السلام) می‌‌باشد که مخالفین شیعه همواره برای مخفی نگه داشتن آن تلاش کرده‌‌اند!!

🖋 یکی از مسائل مسلم طبق کتب مخالفین آن است که وقتی پیامبر در آخرین روزهای عمرشان بیمار شدند و نمی‌‌توانستند به خوبی راه بروند، یکی از کسانی که زیر شانه‌‌های ایشان را گرفته بودند، امیر المومنین بوده‌‌اند؛ اما وقتی به متن روایاتی که عائشة در این مسأله نقل کرده مراجعه می‌‌کنیم، عائشة اسم شخص دیگری که زیر شانه‌‌های پیامبر (ص) را گرفته‌‌اند می‌‌برد اما به جای نام بردن از امیر المومنین از ” رجل ” استفاده می‌کند!!

🖋جالب آن که ابن عباس  تصریح می‌‌کند که عائشة چون از امیر المومنین (علیه السلام) خوشش نمی‌‌آمده، نام او را نبرده است. یعنی بغض عائشة نسبت به امیر المومنین تا حدی بوده که دوست نداشته حتی نام امیر المومنین را هم ببرد !

***************************************************************************

وقایع بعد از شهادت امیرعوالم علی صلوات الله علیه و آله…

▪️امام صادق علیه السلام فرمودند:
لما قبض أمير المؤمنين لم يرفع من وجه الأرض حجر إلا وجد تحته دم عبيط.
وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام کشته شد هیچ سنگی را در این زمین بلند نمی‌کردند الا اینکه زیرش خون تازه پیدا می‌شد!

📓مدينة المعاجز – السيد هاشم البحراني – ج٣ – ص٦٩

***************************************************************************

بعد از آنکه ابن ملجم لعنت الله علیه را اسیر کردند و
به نزد امیر المومنین علیه السلام آوردند
حضرت بی حال در بستر افتاده بود ،
امام حسن علیه السلام پدر را بوسید و و
عرض کرد: ای پدر این دشمن خداست و دشمن توست
خداوند ما را یاری کرد تا او را دستگیر کنیم،
اما حضرت امیرالمومنین علیه السلام جواب او را نداد و
امام مجتبی علیه السلام هم اکراه داشت که آن حضرت را از خوابش بیدار کند.

ساعتی گذشت امیر المومنین علیه السلام
چشمان خود را باز کرد
در حالیکه می فرمود: ای ملائکه پروردگارم با من رفاقت کنید،
امام حسن علیه السلام عرض کرد:
این دشمن خدا و تو ابن ملجم است، خدا او را به دام ما انداخته الان در حضور شما قرار دارد.
آنگاه امیر المومنین علیه السلام چشمان خود را باز کرد و به او نگاهی انداخت و ابن ملجم لعنت الله علیه در بند بود و
شمشیرش هم در گردنش آویزان بود،
پس امیر المومنین علیه السلام با ضعف و صدائی شکسته
و با ترحم و مهربانی به او(لعنة الله علیه) فرمود:
یا هذا لقد جئت عظیما وارتكبت أمرا عظیما وخطبا جسیما
آهای تو عمل بزرگی بجا آوردی و گناه بسیار بزرگی مرتکب شدی و اشتباه سنگینی کردی

أبئس الامام كنت لك حتى جازیتنی بهذا الجزاء؟
آیا بد امامی برای تو بودم که اینگونه به من پاداش دادی؟
ألم أكن شفیقا علیك وآثرتك على غیرك وأحسنت إلیك وزدت فی إعطائك ؟
آیا بر تو مهربان نبودم؟ و تو را بر غیر تو ترجیح ندادم؟ و به تو نیکی نکردم؟ و عطایای تو را زیاد نکردم؟
ألم یكن یقال لی فیك كذا وكذا فخلیت لك السبیل ومنحتك عطائی وقد كنت أعلم أنك قاتلی لا محالة؟ ولكن رجوت بذلك الاستظهار من الله تعالى علیك
آیا به من نمی گفتی که چنین و چنان است (کنایه از اینکه می آمد و به حضرت عرض حاجت می کرد) و
من برایت راه را باز می کردم (یعنی مشکلت را حل می کردم) و
کمکهای من تو را در وسعت و راحتی قرار می داد؟
در حالیکه خوب می دانستم که تو حتما قاتل منی!
ولی من امیدم از این کارها این بود که در مقابل تو خدا پشتیبان من باشد.(یعنی در حضور خدا حجتی برای کشتنم نداشته باشی)
یا لكع وعل أن ترجع عن غیك ، فغلبت علیك الشقاوة فقتلتنی یا شقی الأشقیاء؟
ای احمق چه باعث شد که از این جنایت دست بر نداشتی؟ و بدبختی بر تو غلبه کرد و مرا کشتی ای شقی ترین شقی ها
اشک از چشمان ابن ملجم (لعنت الله علیه) سرازیر شد و
گفت: ای امیرالمومنین آیا تو می خواهی کسی را که در آتش هست نجات دهی؟
حضرت فرمود: راست گفتی (یعنی برای تو دلسوزی فایده ای ندارد)
آنگاه حضرت به امام حسن علیه السلام رو نموده و فرمود:
ارفق یا ولدی بأسیرك وارحمه ، وأحسن إلیه وأشفق علیه ، ألا ترى إلى عینیه قد طارتا فی أم رأسه ، وقلبه یرجف خوفا ورعبا وفزعا

پسرم با اسیرت مدارا کن و به او ترحم نما
و با او خوش رفتار باش و برایش دلسوزی نما، آیا چشمانش را نمی بینی که چگونه در کاسه سرش می چرخد؟
و از روی ترس و وحشت و بیچارگی چگونه قلبش می تپد؟
امام حسن علیه السلام به پدر عرض کرد: این ملعون جنایتکار قصد قتل تو را نموده،
و ما را مصیبت زده کرده است،
ولی تو امر می کنی که ما با او مدارا کنیم؟

امیر المومنین علیه السلام جواب داد:
نعم یا بنی نحن أهل بیت لا نزداد على الذنب إلینا إلا كرما وعفوا ، والرحمة و الشفقة من شیمتنا لا من شیمته،

آری فرزندم ! ما اهل بیت در حق کسی که به ما ستم کند جز کریمی و گذشت و مهربانی و دلسوزی چیزی زیاد نمی کنیم بخاطر خلق کریمانه ما، نه اخلاق او

بحقی علیك فأطعمه یا بنی مما تأكله ، واسقه مما تشرب ، ولا تقید له قدما ، ولا تغل له یدا

بخاطر حقی که من بر تو دارم
از همان غذائی که خودت می خوری به او بده و از همان نوشیدنی که خودت می نوشی به او بنوشان
و پاهای او را در بند نکن و
دستانش را در زنجیر قرار نده

فإن أنا مت فاقتص منه بأن تقتله وتضربه ضربة واحدة وتحرقه بالنار،

اگر من مردم او را قصاص کن یعنی او را بکش و فقط یک ضربه به او بزن بعد بدنش را در آتش بسوزان (زیرا قاتلین انبیا و اولاد انبیا طبق فرمان الهی نباید بدنشان دفن شود بلکه باید سوزانده شود)
ولا تمثل بالرجل فإنی سمعت جدك رسول الله صلى الله علیه وآله یقول : إیاكم والمثلة ولو بالكلب العقور ،
این مرد را قطعه قطعه نکنید که من از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: بپرهیزید از مثله کردن(یعنی قطعه قطعه کردن بدن کسی) اگرچه سگ مرده ای باشد

وإن أنا عشت فأنا أولى بالعفو عنه ، وأنا أعلم بما أفعل به ، فإن عفوت فنحن أهل بیت لا نزداد على المذنب إلینا إلا عفوا وكرما .

و اگر من زنده ماندم سزاوارترم از دیگران
که از او درگذرم و
خودم بهتر می دانم با او چکنم و
اگر او را عفو کنی (عجیب نیست) زیرا ما اهل بیتی هستیم که برای ستم کنندگان به خود جز گذشت و بزرگواری چیزی زیاد نمی کنیم.

۳)بحار الانوار ج 42 ص 287
فقه العولمه ص 188
موسوعه کلمات امام حسن علیه السلام ص 83
منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة ج5 ص 156
الانوار العلویة ص 380(قسمتی از روایت)
مستدرک الوسائل ج18 ص 256(قسمتی از روایت)
جامع الاحادیث شیعه ج26 ص 230(قسمتی از روایت)
مسند امام علی علیه السلام، ج6 ص 356(قسمتی از روایت)

***************************************************************************

امیرالمومنین علی مظلوم (سلام الله علیه و آله) لحظاتی قبل از ضربت خوردن نفرین نمودند!

🖤اميرالمومنین مولانا علی صلوات الله علیه و آله فرمودند: «در سحر روزی که ضربت خوردم، نشسته بودم که خوابم برد. در عالم رؤيا رسول خدا صلی الله علیه و آله را ديدم. گفتم: يا رسول الله! چه دشمنی‌ها و كجی‌ها که از این امت بمن نرسيد! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: یاعلی نفرين كن! گفتم: خدايا اين مردم را از من بگير و جمعيتی بهتر از اينها بمـن بده و مرا نیز از اين مردم بگير و مثل خودشان به آنها بده.»

📓جلاء العیون، ج۱، ص۲۹۸

✓ابن سعد (از علمای اهل سنت ) هم این روایت را از امیرالمؤمنین علیه السلام در کتابش با سلسله سند متصل و صحیح آورده.

اللهم العن ابن ملجم

***************************************************************************

دانی چرا جبین علی را شکافتند؟
زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود

یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید
اشک شبش به غربت روزش گواه بود

مولا پس از شهادت زهرا غریب شد
زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود

امیر عوالم علی(سلام الله علیه و آله) به عمار فرمودند:
بزرگ ترین مصیبت حضرت زهرا(سلام الله علیها) این بود که وقتی جسم مبارک او را بر مغتسل قرار دادم: وَجَدتُ ضِلعَا مِن أَضلَاعَها مَکسُوراً وَ جَنبهَا قَد اسوَدَّ مِن ضَربِ السِیاط…؛دریافتم که یکی از دنده های سینۀ او شکسته و پهلویش از ضرب تازیانه سیاه شده است.»

طرف من الأنباء و المناقب، ص 396.

***************************************************************************

روضه خوانها دقت کنید

در منابع شیعه امامیه
سندی معتبر دال برحضور #طبیب_یهودی بر بالین امیرعوالم علی سلام الله علیه و آله نیست!
هیچ سندی بر رفتن امام (سلام الله علیه) نزد طبیب نیست.
هیچ سندی بر طبیب بودن فرد مذکور نیست.  هیچ سندی بر یهودی بودن آن فرد نیست.
هیچ درمانی اساسا انجام نشده است.
اگربزرگواری مستندا در این باب مبانی دارد ارائه نماید.

***************************************************************************

«ابن ابی الحدید» سنی می گوید:
رسم عرب بر این بود که
هرگاه کسی از آن ها کشته می شد،
باید از قاتلش انتقام می گرفتند
و اگر آن قاتل می مرد
یا نمی توانستند خون مقتول را از او مطالبه کنند،
از کسی که به او از همه نزدیک تر بود،
انتقام می گرفتند.

این عادت سیئه و روش احمقانه در مورد پیغمبر(صلی الله علیه و آله) و حضرت علی امیر(علیه السلام) نیز مصداق پیدا کرد؛
زیرا رسول خدا(صلی الله علیه و آله) برای پیشبرد اسلام، هر خونی از ناپاکانِ مانع
و سدّ راه خدا را
با شمشیر حضرت علی امیر(علیه السلام) و دیگران ریخت و
آنان چون نتوانستند از پیامبر(صلی الله علیه و آله) انتقام بگیرند،
تمام عقده ها و کینه های درونی بیست وسه سالۀ بعثت از خون ناپاک اجداد مشرک خود را بر سر حضرت علی امیر(علیه السلام) خالی کردند و از او انتقام گرفتند؛
زیرا کسی از ایشان به پیامبر(صلی الله علیه و آله) نزدیک تر نبود.

📓شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید، ج 13، ص 300.

***************************************************************************

ابن ملجم (لعنه الله) شقی‌ترین فرد امت (به روایت اهل تسنن)

طبرانی و ابی یعلی موصلی از علمای بزرگ اهل تسنن روایت کرده‌اند:

حدثنا محمد بن عبد الله الحضرمي ، ثنا أبو كريب ، (ح) وحدثنا القاسم بن عباد الخطابي ، ثنا سويد بن سعيد ، قالا : ثنارشدين بن سعد ، عن يزيد بن عبد الله بن الهاد ، عن عثمان بن صهيب ، عن أبيه ، عن النبي – صلى الله عليه وسلم – أنه قال يوما لعلي – رضي الله عنه – : من أشقى الأولين ؟ قال : الذي عقر الناقة يا رسول الله . قال : صدقت ، فمن أشقى الآخرين ؟ قال : لا علم لي يا رسول الله . قال : الذي يضربك على هذه ، وأشار النبي – صلى الله عليه وسلم – بيده إلى يافوخه .

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روزی به علی امیر (علیه السلام) فرمودند: می‌دانی چه کسی شقی‌ترین امت‌های اولین است؟ در پاسخ فرمود:  کسی که ناقه را پی کرد ای رسول خدا! پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: راست گفتی، سپس فرمود: چه کسی شقی‌ترین امت‌های آخرین است؟ فرمود: ای رسول خدا آگاه نیستم. آن حضرت فرمودند: کسی که به تو در اینجا ضربه خواهد زد، و با دست به پیشانی آن حضرت اشاره کردند.

📓المعجم الکبیر، تالیف طبرانی، جلد ۸، صفحه ۴۵، چاپ مکتبة ابن تیمیة.

ابن حجر مکی عالم متعصب اهل تسنن و از دشمنان مکتب اهل بیت علیهم السلام در کتابی که بر ضد شیعیان نوشته است این حدیث را صحیح و روات را ثقه می‌داند.

📓الصواعق المحرقة، تالیف ابن حجر مکی، جلد ۲، صفحه ۳۶۲، چاپ مؤسسة الرسالة

***************************************************************************

امیرعوالم علی (سلام الله علیه و آله) می‌فرمود: هر گاه ابوبكر و عمر(علیهما اللعنه) خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله بودند و آن حضرت سوره  إنا أنزلناه را با گريه تلاوت می‌کرد، آنها می‌گفتند: چقدر در اين سوره دلت می‌سوزد!
رسول خدا صلى الله عليه و آله می‌فرمود: برای آنچه چشمم ديده و دلم فهميده و نيز براى آنچه دل اين شخص (یعنی على امیرعليه السلام) پس از من در می‌يابد. آنها می‌گفتند: مگر شما چه ديده‌ای و او چه می‌بيند؟!

حضرت براى آنها روى خاک مينوشت: (تنزل الملائكة و الروح فيها بإذن ربهم من كل أمر) سپس می‌‏فرمود: پس از اينكه خداى عز و جل فرمايد «هر امرى» ديگر چيزى باقى می‌ماند؟ می‌گفتند: نه! می‌فرمود: می‌دانيد آنكه هر امرى بر او نازل می‌‏شود كيست؟ می‌گفتند: تو هستی ای رسول خداصلی الله علیه و آله می‌فرمود: آری، اما شب قدر بعد از من هم می‌باشد؟ می‌گفتند: آرى، می‌فرمود: در شبهاى قدر پس از من هم آن امر نازل می‌‏شود؟ می‌گفتند: آرى. می‌فرمود: به چه كسى نازل می‌‏شود؟ می‌‏گفتند: نميدانيم! رسول خدا صلی الله علیه و آله دست بر سر من ميگذاشت و ميفرمود: اگر نمی‌‏دانيد، بدانيد، آن شخص پس از من اين مرد (امیرالمؤمنین علیه السلام) است!

سپس آن دو نفر شب قدر را بعد از رسول خدا صلى الله عليه و آله می‌شناختند، بواسطه هراس سختى كه در دل آنها می‌‏افتاد!

📓الكافي، ج‏۱، ص۲۴۹، ح۵ ، باب في شأن إنا أنزلناه في ليلة القدر و تفسيرها
📓بصائر الدرجات، جزء۵، باب۳، ح۱۶

لعن الله ابن ملجم.

***************************************************************************

یعقوب بن سراج گوید:

خدمت امام صادق علیه السلام شرفیاب شدم، آن حضرت بالای سر فرزندش امام موسی کاظم علیه السلام که در گهواره بود ایستاد و مدتی طولانی با او راز گفت،

و من نشسته بودم تا آنکه گفتگوی پنهانی آنها تمام شد، آنگاه برخاستم،

امام صادق علیه السلام به من فرمود: نزدیک مولایت برو و به او سلام کن. من نزدیک رفتم و سلام دادم و امام کاظم با زبانی فصیح و گویا سلام مرا پاسخ داد و سپس فرمود:

برو نامی که بر دخترت نهاده‌ای را تغییر بده زیر نامی است که خداوند از آن نفرت داد.
و برای من دختری به دنیا آمده بود و اسم او را حمیراء [۱] گذاشته بودم.

امام صادق علیه السلام فرمود: فرمان او را اطاعت کن تا رستگار شوی، و من نام او را تغییر دادم.

📕قطره‌ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام، ج۱، ص۵۸۳ به نقل از كافی شریف، ج‏۱، ص۳۱۰، ح۱۱

-[۱] و الحميراء لقب عائشة و لذا أبغض الله الاسم‏.
حمیرا لقب عایشه است بهمین دلیل خداوند این لقب را غضب دارد
(مرآة العقول، ج‏۳، ص۳۳۷)

***************************************************************************

عایشه ملعونه
و رئیس جنگ جمل بر علیه
امیرالمومنین مولا علی سلام الله علیه

چگونه به درک واصل شد؟

در کتاب تاريخ حبیب السير ( از كتابهای اهل سنت ) به نقل از تاریخ «حافظ ابرو» از علمای اهل سقیفه در مورد قتل عایشه توسط معاویه چنین نقل می‌کند:

در تاریخ حافظ ابرو از ربیع الأبرار و کامل السفینة منقول است که در شهور سنه سته و خمسين که معاویه بن ابی سفیان

جهت بیعت یزید به مدینه رفته

حسین بن علی سلام الله علیه

و عبد الله بن عمر لعنت الله علیه
و عبد الرحمن ابن ابی بکر لعنت الله علیه
و عبد الله بن زبير لعنت الله علیه را
برنجانيد

عایشه زبان ملامت و اعتراف بر وی بگشاد و معاویه در خانه خویش چاهی کنده
سر آن را به خاشاک پوشید و
کرسی آبنوس بر زیر آن نهاد
آنگاه عایشه  را جهت ضیافت طلب داشت
و بر آن کرسی نشاند تا در چاه افتاد و
معاویه سر چاه را به آهک مضبوط کرده
از مدینه به مکه رفت.

📕 تاريخ حبيب السير، جلد ۱، صفحه ۴۲۵، انتشارت خيام

***************************************************************************

❤️امام عسکری سلام الله علیه :

یک دسته از این فقها، کلام ما اهل بیت را با آنچه خودشان می پسندند، مخلوط می کنند. این انسان های فاسق کلام ما را می شنوند
ولی آن را به خاطر جهلشان تحریف می کنند و به دلیل قلّت شناختشان،
مطالب را بر غیر از وجه درست آن قرار می دهند.
و یک دسته دیگر از ایشان، به قصد،
به ما نسبت دروغ می دهند تا مال دنیا را که توشه آنها برای آتش جهنّم است،
به سوی خود جلب کنند.

یک دسته دیگر از این فقها،
به واقع ناصبی هستند (و خود را میان ما جا کرده اند).
و چون نمی توانند ما را قدح و سرزنش کنند،

لذا بعضی از علوم صحیح ما را می آموزند تا نزد شیعیان ما کسب وجهه کنند.
اینها نزد دشمنانِ ما از ما عیب جویی می کنند و به سخنان صحیح ما،
دروغ های بسیاری را می افزایند،
همان دروغ هایی که ما از آنها بری هستیم.

🔴پس آن شیعیان ما که تسلیم سخنان ما هستند،
این دروغ ها را به عنوان علوم ما
از این فقها قبول می کنند و
لذا گمراه می شوند و گمراه می کنند.

🔴ضرر این دسته از فقها،
از ضرر لشکر یزید ملعون بر حسین بن علی علیه السلام و اصحابش بیشتر است،

زیرا لشکر یزید، ارواح و اموال ایشان را گرفت و غارت کرد،
اما این علمای سوء و ناصبی، خود را این گونه جلوه می دهند که دوست ما هستند و
با دشمنان ما دشمنی می کنند،

امّا شکّ و شبهه را در قلوب شیعیان ما وارد می کنند و آنها را گمراه کرده و از راه حق مانع می شوند.

امّا خداوند آن کسی از عوام را که
از قلبش آگاه است و می داند که جز حفظ دین و بزرگداشت ولیّ خدا هدفی ندارد
، در دست این فرد فریبکار کافر
رها نمی کند،
و مؤمنی را در سر راهش قرار می دهد
که او را به امر صحیح آگاه کند
، و به این عامّی توفیق می دهد که از آن مؤمن قبول کند،
و بدین وسیله خیر دنیا و آخرت را برای او، و لعن دنیا و عذاب آخرت را برای کسی که قصد گمراهی آن عامّی را داشته است، فراهم می سازد.

سپس حضرت عسکری علیه السلام فرمود: بدترین علمای امّت ما، کسانی هستند که مردم را از ما دور می سازند،
دزدان سر گردنه ای که بر سر راه هایی که به ما اهل بیت ختم می شود قرار می گیرند، مخالفین ما را به اسماء و القاب ما می خوانند، و به آنها درود می فرستند
، در حالی که سزاوار لعن می باشند، و
ما را لعن می کنند،
در حالی که ما غرق در کرامات الهی و درود خداوند و فرشتگان مقرّبش هستیم و
از صلوات و درود آنها بی نیازیم.

سپس حضرت عسکری علیه السلام فرمود: از امیرالمؤمنین علیه السلام سؤال شد: بعد از ائمه هدایت و چراغ های روشنی بخش در تاریکی ها، چه کسی برترین خلق خداست؟

فرمود: علما، اگر صالح باشند. سؤال شد: بعد از ابلیس و فرعون و نمرود و بعد از کسانی که اسامی و القاب شما را بر خود گذاشته اند، و مکان و منزلت شما را گرفته اند و در سرزمین های شما حکومت می کنند،

چه کسی بدترین خلق خداست؟

فرمود: علما، اگر فاسد باشند. یعنی اگر موارد باطل را پخش و آشکار کنند و حقائق را پنهان سازند.
این افراد کسانی هستند که خداوند عزّوجلّ در شأن آنها چنین فرموده است: «ایشان کسانی هستند که خداوند آنها را لعنت می کند و کسانی که اهل لعنت هستند نیز ایشان را لعنت می کنند، مگر آن کسانی از ایشان که توبه نمایند

(عوالم العلوم، ج3، ص405 تا 407،
به نقل از تفسير الإمام العسکری و احتجاج/
بحار الأنوار، ج2، ص86 -89)

***************************************************************************

امام صادق عليه السلام :
لَولا أنَّ اللّه خَلَقَ أميرَ المُؤمِنينَ لِفاطِمَةَ ما كانَ لَها كُفوٌ عَلَى ظَهرِ الأرضِ ؛

امام صادق سلام الله علیه و آله فرمودند:
اگر خداوند اميرمؤمنان علی را براى فاطمه (علیهما السلام )نمى آفريد ، در زمين همتايى براى او نبود .

📗بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۹۷، ح ۶.

***************************************************************************

پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) به امام على امیر(علیه السلام) فرمودند: «اى على! هر که مرا و تو را و امامان از نسل تو را دوست بدارد، باید خدا را بر حلال‌زادگى خود، ستایش گوید؛ زیرا ما را دوست نمی‌دارد، مگر حلال‌زاده و ما را دشمن نمی‌دارد، مگر حرام‌زاده».

📕 الأمالی الشیخ الصدوق، ص 475

از دشمنان ظاهری امیرالمومنین در زمان زندگانی ظاهری ایشان
در جنگها

خوارج . جنگ نهروان
عایشه و طلحه زبیر . جنگ جمل
معاویه و عمروعاص . جنگ صفین
معاویه و امر به لعن مولا بیست سال بر منابر مسلمین
بنی امیه و کینه شدید با مولا و فرزندان مولاعلی
عمر و ابوبکر در راس دشمنان مولاعلی . جریان آتش زدن درخانه و شمشیر بر سر مولا گرفتن برای بیعت با ابوبکر
و کتک زدن جده سادات حضرت زهرا صلوات الله علیه

اللهم العن عمر ثم ابابکر و عمر ثم عثمان و عمر ثم عمر ثم عمر

***************************************************************************

قطب‌الدین راوندی رحمت الله علیه در مقدمه کتابش روایتی را از امام کاظم علیه السلام  نقل می‌کند که آن حضرت فرموده بودند:

«گناهکارترین مردم کسی است که بر [ فضائل ] آل محّمد، طعنه بزند و راویان احادیث آنان را تکذیب و معجزاتشان را انکار کند. پس هر کس معجزات علی امیر سلام الله علیه و آله و یازده فرزند معصوم او(علیهم السلام) را انکار نماید، در حالی که نبّوت پیامبر(صلی اللَّه علیه و آله) را قبول دارد، جاهل به قرآن است.»

📕الخرائج و الجرائح، ج۱،  ص۱۷ و ۱۸

***************************************************************************

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
« خداوند این مردم را عذاب نمی‌کند؛ مگر به خاطر گناهان علمایی که حق را در فضیلت علی امیرالمومنین و عترت او (علیهم السلام)کتمان می‌کنند، بدانید بعد از پیامبران و مرسلین کسی برتر از شیعیان علی امیرالمومنین(سلام الله علیه و آله) و دوست دارانش بر روی زمین راه نرفته است. کسانی که مقام او را اظهار می‌کنند و فضیلت‌های او را منتشر می‌کنند، مشمول رحمت الهی می‌شوند و ملائکه برایشان طلب مغفرت می‌کنند، و وای و بسیار وای، بر کسی که فضیلت‌های او را کتمان کند و مقام او را کتمان نماید. آن‌ها توان تحمل آتش را ندارند. »

📗مشارق أنوار اليقين، ص۲۴۰
📗غاية المرام، ج۵، ص۱۴۹
📗حلية الأبرار، ج‏۲، ص۱۲۷
این حدیث شریف در کتاب سير الأئمة علیهم السلام به نقل از جابر بن عبدالله انصاری هم روایت شده است.

***************************************************************************

ابن عساکرسُنی، به سند معتبر روایت کرده،

جناب عبدالله بن شداد می‌گفت:
آرزو داشتم که یک روزی از صبح تا ظهر بتوانم بالای منبر بروم و فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام را بگویم، بعد من را پایین بیاورند و گردنم را بزنند.!
📗تاريخ دمشق، ج۲۹، ص۱۵۱

ذهبی در ترجمه عبدالله بن شداد می‌نویسد:
او در عصر رسول خدا صلی الله علیه و آله به دنیا آمد و جزو شیعیان علی علیه السلام بود.
📗سير اعلام النبلاء ط الرساله، ج۳، ص۴۸۸

***************************************************************************

عایشه می گوید:
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) هرگاه به یاد خدیجه(سلام الله علیها) می افتاد از او به نیکی یاد می کرد. روزی حسادت بر من چیره شد و گفتم: چه زیاد از آن پیر زن بی دندان یاد می کنید؟!!
همانا خداوند بهتر از او نصیب شما فرموده است.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود:
خداوند بهتر از او نصیب من نفرموده است، زیرا هنگامی که همه مردم مرا تکذیب می کردند، او مرا تصدیق می کرد و هنگامی که مردم مرا محروم می داشتند او با اموال خود من را یاری می کرد و خداوند فرزندان مرا، از او به من عنایت فرمود و حال آنکه از غیر او فرزندی به من عنایت نفرمود.(۲)

📓۱)صحیح بخاری، ج۳، ص۱۳۸۹، ح۳۶۶۰
📓۲)مُسند احمد بن حنبل، ج۴۱، ص۳۵۶

«آبی» عالم بزرگ مغرب در«اکمال الاکمال» شرح صحیح مسلم آورده است: پس از آن که اسماء مانع ورود عایشه بر پیکر حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها شد، عایشه ضمن توهین به دردانه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چنین گفت:
بدن او (فاطمه) سلام الله علیها را در چیزی مثل کجاوه ی عروس قرار داده اند!
📓برگرفته از کتاب «اکمال اکمال المعلم» ج 6 ص 281

امام صادق علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلی الله عليه و آله به خانه خود وارد شد و ديد عايشه‏ به روى حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها فرياد می‌كشد و می‌گويد: ای دختر خدیجه! به خدا قسم‏ تو چنين می‌پندارى كه مادرت را بر ما برتر بود؟ چه برترى بر ما داشت جز اينكه او هم مانند يكى از ما بود؟! حضرت فاطمه سلام الله عليها كه اين سخنان مى‏‌شنيد چون‏ چشمش به رسول خدا صلی الله عليه و آله افتاد گریه كرد؛ رسول خدا صلی الله عليه و آله به فاطمه سلام الله عليها فرمود: اى دختر محمد چرا گریه می‌كنى؟ فرمود: عایشه نام مادرم را برد و به او اهانت کرد و من به همین دلیل گريه می‌كنم. حضرت محمد صلى اللّه عليه و آله غضبناک شد و به عايشه خطاب كرد و فرمود: اى حميراء! خداوند متعال، زن پرمحبت و صاحب فرزند را خجسته و مبارک گردانيده است. و خديجه كه خدايش رحمت كند از من فرزندانى آورد يكى طاهر كه نام ديگرش عبد الله بود و مطهر و فرزندان ديگرش از من قاسم بود و فاطمه و رقيه و ام كلثوم و زينب. ولی تو از جمله كسانى هستى كه خداوند تو را شامل رحمتش قرار نداده و عقيم قرار داده است و فرزندى نياورده‏‌اى.

📓الخصال، تالیف شیخ صدوق، جلد ۲، صفحه ۴۰۴-۴۰۵، حدیث ۱۱۶، چاپ موسسه النشر الاسلامی

ابو الفرج اصفهانی، از علمای اهل خلاف، روایت کرده است:  حدّثني محمد بن الحسين الأشناني، قال: حدّثنا أحمد بن حازم، قال: حدّثنا عاصم بن عامر، و عثمان بن أبي شيبة، قالا: حدّثنا جرير، عن الأعمش، عن عمرو بن مرة، عن أبي البختري، قال: لما أن جاء عائشة قتل علي عليه السلام سجدت. ابو البختری گفت: وقتی خبر شهادت علی علیه السلام به عایشه رسید، سجده [شکر] کرد.
📓 مقاتل الطالبیین، تالیف ابو الفرج اصفهانی، صفحه ۵۵، چاپ موسسه الاعلمی للمطبوعات
اگر ام را به معنای تحریم ازدواج با همسران نبی اکرم صلی الله علیه و آله بگیریم این صحیح است که بر تمام خلق حرام است اما اگر جایگاه و شان و احترام قائل شویم در ام المومنینی معرفتی این تحریف حقائق شیعه و ظلم به اهل بیت علیهم السلام است و به هیچ وجه نمی توان رفع ورجوع نمود.

***************************************************************************

ارادت ملاصدرا
پایه گذار فکری حکمت فلسفی متعالیه به شیطان رجیم!

ملاصدرا : اگر نور شیطان ظاهر میشد تمام دنیا او را می‌پرستیدند!!!!!

ملاصدرا در کتاب «مفاتيح الغيب» خود می‎نویسد:
«بدان که همه چیز در عالم اصلش از حقیقت الهی، و سرّش از اسم الهی است، و این را جز کاملان نمی‌شناسند… »

و در ادامه می‌گوید:
ای دوست من
این چیزها را خوب بفهم
که من به مطالبی رسیدم که اذهان.
این‌ها را نمی‌فهمد، و
دسته‌ای از احمق‌‌ها و دیوانه‌‌ها
از شنیدن این اسرار به جنب و جوش می‌‌آیند! و
بفهم سخنی را که گفته است:
همانا نور شیطان از نار عزت خداست، و اگر نور شیطان ظاهر می‌‌شد همه خلایق او را می‌‌پرستیدند.!!

📕 مفاتيح الغيب؛ ملاصدرا؛ ج۱ ص۱۷۲و۱۷۳

(استغفرالله . اینست کفرگویی ملاصدرا در کتاب خودش
و متاسفانه افرادی که بدون مطالعه کتب این اشخاص . بسیار به اسم این اشخاص احترام میگذارند)

***************************************************************************

✔️ناسازگاری بیوه بودن حضرت خدیجه ای سلام الله علیها با مبانی اعتقادی تشیع.

✅یکی از ضروریات اعتقادی مذهب حقه جعفری علیه و على آبائه و ابنائه السلام، عصمت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و اهل بیت ایشان، یعنی حضرت زهراسلام الله علیها  و ائمه هدی علیهم السلام  میباشد. و معنای اولیه ای که از این کلمه در ذهن انسان وارد می شود، دوری از گناه و اشتباه و فکر آن می باشد که اگرچه معنایی درست و مطابق با موازین اعتقادی است، اما در برگیرنده تمام مفهوم آن نمی باشد. و کامل ترین معنای عصمت در قرآن مجید و در «آیه تطهير» وارد شده است. که خداوند در این آیه، اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه وآله را مبرا از هرگونه ناپاکی و پلیدی و دارای مقام تطهیر دایمی معرفی کرده است.
عصمت از گناه و فکر گناه و عصمت از اشتباه، در برگیرنده یک قسمت از معنای آیه تطهیر می باشد، اما این آیه نوعی دیگر از عصمت را نیز متوجه این بزرگواران میکند که اغلب در بیان معنای عصمت به دست فراموشی سپرده می شود که عبارت است از دوری از هرگونه ناپاکی. این ناپاکی دارای مصادیق بسیاری می باشد که یکی از آن مصادیق، آلودگی آباء و اجداد معصومین علیهم السلام  به أنجاس زمان جاهلیت می باشد که در این آیه به طور کلی این مسأله نفی شده است.

و مؤيد ما بر اثبات این مطلب عباراتی است که در اغلب زیارت نامه های وراده از معصومین علیهم السلام  آمده که فرموده اند:

🔷️ «کنت نورا في الأصلاب الشامخه و الأرحام المطهرة لم تنجسک الجاهلیه بانجاسها.
🔹️ شما نوری بودید در صلب های مردان بلند مرتبه و در رحم های زنان پاک که جاهلیت، شما را با آلودگی های خود نیالوده.

حال اگر کسی معتقد باشد که یکی از اجداد پدری یا مادری این بزرگواران عاری از طهارت و آلوده به انجاس جاهلیت میباشد در مسیر انکار این اصل ضروری دین قرار گرفته و از دایره دین خارج می گردد. حال با بیان این مقدمه، دیگر وجه ناسازگاری بیوه بودن حضرت خدیجه سلام الله علیها با مبانی اعتقادی تشیع واضح و آشکار می شود. زیرا بنابر آنچه که در کتب تاریخی تحریف شده در مورد ایشان وارد شده، بیانگر این است که آن حضرت قبل از ازدواج با پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله با دو نفر کافر بت پرست به نام های
🔴 عتیق بن عائد مخزومی و
🔴«ابوهاله» ازدواج نموده و از آنان صاحب اولاد شده بودند که این درست برخلاف مبانی اعتقادی شیعه است. زیرا که ازدواج ایشان با دو کافر بت پرست، ایشان را از دایره طهارت خارج کرده و قابلیت مادری برای حضرت زهرا و ائمه هدی علیهم السلام  را از ایشان سلب می کند؛

زیرا که حضرت زهرا و ائمه طاهرین علیهم السلام از مصادیق «آیه تطهير» می باشند و می بایست از هرگونه ناپاکی مبرا باشند که یکی از آن ناپاکیها، آلودگی پدران و مادران ایشان به آلودگی های جاهلیت می باشد.
مضاف بر اینکه حضرت خدیجه سلام الله علیها  موحد و تابع شریعت حضرت عیسی علیه السلام‌ بوده اند. و طبق شریعت های توحیدی، ازدواج موحد با کافر مشرک حرام می باشد و اگر برخلاف دستور دین چنین ازدواجی صورت بگیرد باطل محسوب می شود. با این حساب، ازدواج حضرت خدیجه سلام الله علیها با (عتيق )و «ابوهاله»، که دو کافر بت پرست بوده اند از لحاظ دینی حرام و در صورت وقوع آن، این نه ازدواج شرعی، بلکه امری غیر شرعی محسوب می شده است که این خود، منافات با پاکی و طهارت دارد.
حال در اینجا افرادی که با توجه به تاریخ تحریف شده، ازدواج های حضرت خديجه سلام الله علیها با «عتيق» و «ابوهاله» را مورد تایید قرار می دهند، مقابل دو قضیه متناقض قرار میگیرند:

۱. ادعای تاریخی مبنی بر ازدواج حضرت خدیجه سلام الله علیها با دو کافر که با قبول آن می بایست معتقد به خروج ایشان از طهارت و عدم قابلیت برای مادری معصومین علیهم السلام  باشند، حال آنکه حضرت خدیجه سلام الله علیها  در واقع مادراین بزرگواران بوده اند.  ٢. اصل اعتقادی عصمت برای معصومین علیهم السلام که به واسطه آن می بایست معتقد به پاکی پدران و مادران ایشان باشند. بنابراین با قبول قضیه اول، اصل اعتقادی عصمت از ضروریات دین است زیر پا گذارده میشود و با قبول اصل عصمت، مسأله تاریخی ازدواج ایشان با دو کافر بت پرست محال به نظر می آید. و آنچه که در این دو مسأله متناقض برای ما روشن است این است که:

اولا: ازدواج ایشان با دو کافر بت پرست مسأله ای صرف تاریخی است که به خودی خود دارای هیچگونه اعتبار و حجیت شرعی نمی باشد؛ یعنی
نه در کتاب خداوند و نه در
سنت پیامبر اکرم و ائمه هدی علیهم السلام  برای آن مویدی یافت نمی شود که به واسطه آن دارای اعتبار و حجیت بشود؛ خصوصا اینکه تاریخ صدر اسلام مملو از تحریف است که با توجه به این مطلب، دیگر هیچ وجه عقلایی برای اتکا به آن تاریخ تحریف شده یافت نمی شود.

ثانيا: طهارت آباء و اجداد معصومین علیهم السلام اصل ضروری دین میباشد که اعتقاد به آن واجب و عدم اعتقاد به آن موجب خروج از دین می گردد. پس با این حساب در مواجهه این دو قضیه و موارد مشابه آن آنچه که مورد قبول واقع می شود، اصل اعتقادی و آنچه که طرد می گردد،

✅مسائل تاریخی متناقض با آن می باشد و این – (نصب العین قرار دادن اصول اعتقادی در هنگام مطالعه و تحقیق تاریخ صدر اسلام )

تنها راه فهم تحریفات وارد شده در تاریخ محرف و فرار از انحرافات عقیدتی میباشد. زیرا که هدف دشمنان دین در مسأله تحریف تاریخ، جز منحرف کردن مخاطبان آن از اصول عقیدتی و دور نگه داشتن آنان از حقیقت زندگی اولیای دین نبوده است که با نصب العین قرار دادن اصول اعتقادی در حین مطالعه و تحقیق آن، این تلاش آنان ناکارآمد می گردد.

عدم اعتبار بیوه بودن حضرت خدیجه سلام الله علیها از نظر تاریخ
بنابرآنچه که گذشت

، اعتقاد داشتن به ازدواج حضرت خدیجه سلام الله علیها با دو نفر کافر بت پرست، مغایرت با اصول اعتقادی شیعه دارد و هیچ تردیدی در بطلان آن نباید
داشت،
اما نکته جالبی که باید در اینجا به آن اشاره نمود این است که
منابع اولیه ای که دلالت دارد بر اینکه حضرت خدیجه ما قبل از ازدواج با پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و با دو نفر ما کافر بت پرست ازدواج نموده بودند، تمامی، ((برگشت به اهل سنت دارد)) و به طور حتم می توان گفت که در هیچ یک از کتب روایی و تاریخی ((شیعه)) ردپایی از این ادعا یافت نمی شود که این خود جای بسیار تأمل دارد. زیرا اگر شخصی به کتب تاریخی و روایی اهل سنت اندک مراجعه ای داشته باشد متوجه میشود که این کتابها دارای موارد متضاد و متناقض بسیاری هستند که اعتبار آنان نه فقط از طریق شیعه، بلکه از طرف علمای اهل سنت نیز مورد خدشه میباشد. به عنوان مثال در بین آن همه کتب روایی اهل سنت،( کتب صحاح شش گانه)از اعتبار خاصی برخوردار است و در بین این کتب صحاح شش گانه،
«صحیح بخاری» بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، به طوری که اگر ادعا شود اهل سنت بعد از قرآن هیچ کتابی را به اندازه «صحیح بخاری» مورد توجه قرار نمی دهند، ادعای گزافی نیست، اما با این حال کتب زیادی در تنقیح احادیث صحیح بخاری» نوشته شده است که بسیاری از احادیث آن را مورد خدشه قرار میدهد.
زیرا که احادیث ساختگی و جعلی و نیز نقل های تاریخی تحریف شده فراوانی در این کتاب وجود دارد که تعصب و عناد و دشمنی با اهل بیت پیامبر اکرم علیهم السلام  را می توان از مهم ترین ادله جعل و ورود این احادیث و نقل های تاریخی به این کتاب دانست.

حال با اوضاع وخیمی که کتب روایی و تاریخی اهل سنت دارد، نقل این مسأله آن هم فقط از طریق اهل سنت، قابل تأمل می باشد. زیرا که بانیان انحراف و غاصبان خلافت، برای اثبات موضع خود در بین مردم دست به جعل و تحریف دین و تاریخ دین زدند که نتیجه آن را امروز می توان در کتب روایی و تاریخی بقایای آنان، یعنی اهل سنت مشاهده نمود.البته ممکن است

این اشکال مطرح شود که این مسأله در برخی از کتب روایی و تاریخی (شیعه )نیز وارد شده است که در جواب می گوییم:
اولا: نقل های وارده در کتب روایی و تاریخی شیعه در این باره نیز به علت برگشت به منابع اهل سنت، فاقد وجاهت و اعتبار می باشد.
ثانيا: همانگونه که قبلا گذشت، بزرگان علماء شیعه مانند «سید مرتضی»، «شیخ طوسی»، «ابوالقاسم کوفی»، «ابن شهر آشوب»، «علامه مامقانی» و… در کتب خود زیر بار این مسأله نرفته اند و «عذراء» بودن حضرت خدیجه سلام الله علیها را مورد تأکید قرار داده اند. و مرحوم «علامه  محمد باقر مجلسی » نیز در کتاب شریف «بحارالأنوار» با ذکر روایتی سن ازدواج حضرت خدیجه ای با پیامبر اکرم ان را بیست وهشت  سال بیان کرده است.

پس در نتیجه باید گفت:
نقش عایشه در تخریب چهره حضرت خدیجه سلام الله علیها و نیز با توجه به تصریح مورخان به این که حضرت خدیجه نیا هنگامی که به همسری پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  درآمد دختری بکر بود، هر محققی را وادار می کند که به موضوع ازدواج های حضرت خدیجه سلام الله علیها  قبل از همسری با پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  با دیدۂ شک و تردید نگاه کند. و با اندکی تدبیر، هم به بیست وهشت ساله  بودن حضرت خدیجه سلام الله علیها به هنگام ازدواج با رسول خدا صلی الله علیه وآله، هم به اولین ازدواج ایشان، و هم به داشتن تنها یک فرزند، آن هم دختری با فضیلت یعنی حضرت زهرا سلام الله علیهامی توان پی برد.

✅ از اینرو حضرت ابوطالب علیه السلام  در خطبه ای عقدی که در ازدواج پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  و حضرت خدیجه سلام الله علیها ایراد کرد به این حقیقت اشاره کرد و فرمود:
برادرزاده ام از دختر شما که بانویی بافضیلت، مشهور به عفت وسخاوت، و دوشیزهای بلند جایگاه است، خواستگاری می کند.

.۲ مرحوم آیة الله نمازی شاهرودی در «مستدرک سفينة البحار» می نویسد:
ان زینب ورقية كانتا ربيبتاه من جحش و أمهما زینب» .
✅ زینب و رقیه دختران جحش بودند و مادرشان زینب بود.

و حضرت خدیجه سلام الله علیها سرپرستی این دو را به عهده داشت و از این روایت یکی دیگر از فضایل این بانوی بزرگ آشکار میگردد که ایشان علی رغم مجرد بودن و مشکلاتی که در امر تعلیم و تربیت وجود دارد، سرپرستی فرزندان خواهر خویش را نیز پذیرفته است.
ناقلان ازدواج های دروغین حضرت خدیجه سلام الله علیها

✔️افرادی که ازدواج حضرت خدیجه سلام الله علیهاپیش از پیامبر صلی الله علیه وآله از آنها نقل شده سه نفر می باشند:

«هشام بن محمدبن سائب کلبی»
علمای علم رجال قائلند به اینکه وی مبتلا به مرضی شد که همه چیز را فراموش کرد.

✔️حال با وجود فراموشی که وی داشته چگونه می شود به آنچه که

او درباره ازدواج
حضرت خدیجه سلام الله علیها پیش از ازدواج با پیامبر صلی الله علیه وآله نقل کرده، اطمینان حاصل نمود؟
۲. «زبير بن بگار»  محمد بن اسحاق خراسانی» درباره «زبیر بن بگار» می گوید:
از علی بن محمد نوفلی شنیدم که بین قبر و منبر رسول خدا صلی الله علیه وآله که باغی از باغ های بهشت می باشد، مردی از بنی هاشم زبیربن بكار را درباره موضوعی قسم داد.
زبير قسم دروغ خورد؛ بلافاصله به مرض
برص مبتلا شد».
پدر زبیر یعنی بکار بر امام رضا سلام الله علیه درباره چیزی ستم کرد، حضرت او را نفرین نمودند، بلافاصله از قصر سقوط کرد و گردن او کوبیده شد.
پدر بکار یعنی عبدالله نیز سابقه خوبی ندارد. او عهدنامه بین هارون الرشید و یحیی بن عبدالله بن حسن را پاره کرد و به هارون گفت که یحیی را بکشد، زیرا دیگر امان نامه ای وجود ندارد.

یحیی به هارون گفت:
این مرد دیروز با برادرم در قيام عليه تو شرکت داشت و حتی اشعاری را در این زمینه سرود عبد الله منکر شد. یحیی او را قسم داد، عبد الله قسم دروغ خورد و حاشا کرد و بعد از سه روز مرد. چندین مرتبه او را دفن
کردند ولی قبر او را نپذیرفت.

( زبیر بن بكار) در مکه قاضی بوده و در سال ۲۶۵ قمری در سن ۸۴ سالگی از دنیا رفت، وی کتابی درباره انساب قریش نیز نگاشته است.
در روایتی او را مذمت کرده اند، همان طور که پدر و جدش نیز مذمت شده اند.

شیخ محمد تقی شوشتری» در
«قاموس الرجال» درباره وی می نویسد:
«زبير بن بكار هذا معلوم حاله و عدائه لأهل البيت علیهم السلام  وكان يعرف بالوضع والكذب حتى عند العامة».

زبیربن بکار حال وی معلوم است که از دشمنان اهل بیت علیهم السلام  می باشد.
و به دروغ گفتن و به جعل احادیث نزد علمای عامه معروف است».

شیخ مفید » نیز درباره وی می گوید:
اعتمادی به گفته های زبیربن بکار نیست، زیرا در آنچه نقل کرده متهم به دشمنی با امیر مؤمنان علی امیرسلام الله علیه  می باشد».

. «قتادة بن دعامة»

ابوحمزه ثمالی نقل می کند:
در مسجد رسول خداصلی الله علیه وآله  نشسته بودم که مردی وارد شد و گفت: آیا اباجعفر محمد بن علی علیهما السلام را می شناسی؟ گفتم: آری، چه حاجت داری؟
گفت: چهل مسأله دارم، می خواهم از او بپرسم، حرفش تمام نشده بود که امام باقر سلام الله علیه وارد شد و اطراف او را عده ای از خراسانی ها و غیره گرفته بودند و از مناسک حج می پرسیدند. چیزی نگذشت که حضرت نشست. حضرت از او پرسید کیستی؟
✔️گفت: قتادة بن دعامة بصری. حضرت پرسید: تو فقیه اهل بصره هستی؟ جواب داد: آری. حضرت فرمود: وای بر تو، خدا انسان را خلق کرده و برای آنها حجت قرار داده و آنها پایه های استوار زمین 👇

برگزیده و انوارشان در طرف راست عرش خدا قرار دارد. پس مدتی ساکت ماند. قتاده گفت: به خدا قسم نزد فقهای زیادی نشسته ام حتی پیش ابن عباس؛ آن چنان که هم اکنون قلبم به تپش و لرزه درآمده، نزد آنها چنین حالتی پیدا نکردم.

🌹حضرت فرمود: وای بر تو، آیا می دانی اینجا کجا است؟
في بيوت أذن الله أن ترفع ويذكر فيها اسمه، يسبح له فيها بالغدو و الآصال، رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع عن ذكر الله وإقام الصلاة و إيتاء الزكاة فانت ثم و نحن اولئك». .
(این چراغ پر فروغ ) در خانه هایی قرار دارد که خداوند اجازه داده دیوارهای آن را بالا ببرند تا از دسترس شیاطین و هوسبازان در امان باشند، خانه هایی که نام خدا در آنها برده می شود و صبح و شام در آنجا تسبیح گویند، مردانی که نه تجارت و نه معامله، آنها را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و ادای زکات غافل نمی نماید. تو در چنین مکانی هستی
و ما از آنجا می باشیم.

✔️ ابن حجر عسقلانی» در «تهذيب التهذيب» از «اسماعیل قاضی» نقل می کند که وی در «أحكام القرآن» گفته است:
از علی بن مدائنی شنیدم که می گفت: آنچه او (قتادة بن دعامه) نقل میکندضعیف است»

✔️حنظلة بن أبي سفيان  نیز می گوید:
طاووس یمانی از قتاده فرار می کرد و حاضر به ملاقات با او نبود، چون او را قَدَری مذهب می دانست.

✔️شمس الدين ذهبی. در «میزان الاعتدال» در این باره می نویسد:

✔️(قتادة بن دعامه الدوسی مدلَس) و فریب کار می باشد و می گفتند عقیده قدریه دارد.
باکره بودن مادران ائمه اطهارعلیهم السلام

📚زیارت اربعین امام حسین سلام الله علیه
📚بحارج۱۶ص۱۲وج۲۲ص۲۱۶
📚مستدرک سفینه البحارعلی نمازی شاهرودی ج۲ص۳۹۶
📚رجال نجاشی،۴۳۳
📚جامع الرواه محمدبن علی الاردبیلی الغروی الحائری ج۱ص۱۲۵
📚الجامع فی الرجال شیخ موسی زنجانی ۷۸۶
📚عیون اخبارالرضا سلام الله علیه شیخ صدوق ج۲باب۴۸ص۲۲۶
📚قاموس الرجال شوشتری ج۴ص۴۰۸
📚سفینه البحارشیخ عباس قمی ج۱ص۵۴۲
📚اثبات الهداه حرعاملی ج۳ص۴۲
📚تهذيب التهذيب ، ابن حجر عسقلانی، ج ۸، ص ۳۵۶. و همان، ج ۸، ص ۳۵۳.

«مدلس» به کسی گفته میشود که حدیث ضعیف روایت میکند. (ر.ک: الرائد، ذیل کلمه «مدلس»)

طبق اخبار و روایات به کسانی که قائل به «جبر» می باشند، «قدریه» گفته می شود. اما مطابق بعضی از روایات دیگر مراد از «قدریه، قائلين به «تفويض» میباشند. (سفينة البحار، عباس قمی، ذیل کلمه قدره) «قال النبي صلی الله علیه وآله : القدرية مجوس هذه الأمة؛ قدریه مجوس ابن امت می باشند».

✔️ در روایت دیگر فرمود: «القدرية خصماء الله في القدر؛ قدریه دشمنان خدا درباره مقدرات الهی هستند».

✔️(الملل و النحل، عبدالکریم شهرستانی، ج ۱، ص ۴۳)

📚(الملل و النحل، عبدالکریم شهرستانی، ج ۱، ص ۴۳)

سید بن طاووس » نقل میکند که جماعتی از علمای اسلام از رسول خدا صلی الله علیه وآله  روایت نموده اند که فرمود: «لعنة القدرة على لسان سبعين نبيا، قیل و من القدرة یا رسول الله؟ فقال: قوم يزعمون الله سبحانه قدر عليهم المعاصی و عذبها عليها». «قدریه توسط هفتاد پیامبر نفرین شده اند. گفته شد: ای رسول خدا، قدریه چه کسانی هستند؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  و فرمود: جماعتی هستند که گمان میکنند خداوند بر آنها گناه و معصیت را تقدیر نموده است و با این حال آنها را بر این گناه عذاب می نماید.

📚 میزان الاعتدال: شمس الدین ذهبی، ج ۳، ص ۳۸۵.

***************************************************************************

حدیث دیگر در کتاب احتجاج طبرسی(1) حدیث مفصلی است.

«قَالَ أَ فَتَتَلَاشَى الرُّوحُ بَعْدَ خُرُوجِهِ عَنْ قَالَبِهِ أَمْ هُوَ بَاقٍ؟»،

یعنی شخصی سوال پرسید آیا روح وقتی از بدن جدا می‌شود متلاشی می‌شود یا همچنان باقی است. حضرت علیه‌السلام فرموند: «قَالَ بَلْ هُوَ بَاقٍ إِلَى وَقْتٍ ینْفَخُ فِی الصُّور»، روح باقی است و متلاشی نمی‌شود تا زمانی که در صور دمیده شود

. «فَعِنْدَ ذَلِک تَبْطُلُ الْأَشْیاءُ وَ تَفْنَى»‏، زمانی که در صور دمیده می‌شود، نفخ صور اول. همه اشیا باطل می‌شوند، همه اشیا فانی می‌شوند، «فَلَا حِسَّ وَ لَا مَحْسُوس»‏، دیگر نه حسی هست و نه محسوسی.

«ثُمَّ أُعِیدَتِ الْأَشْیاءُ کمَا بَدَأَهَا مُدَبِّرُهَا»، بعد همه اشیا بر می‌گردند، چنانچه مدبر آن اشیا که الله تبارک و تعالی آنها را دوباره ایجاد می‌کند. «وَ ذَلِک أَرْبَعُمِائَةِ سَنَةٍ یسْبُتُ فِیهَا الْخَلْق‏ وَ ذَلِک بَینَ النَّفْخَتَین»‏، «چهارصد سال این خلائق به همین نحو هستند. این چهارصد سال فاصله بین دو نفخ است. نفخ صور اول همه اشیا فانی و باطل می‌شوند.

حفص بن‌غیاث قاضی گوید: «کنْتُ عِنْدَ سَیدِ اَلْجَعَافِرَةِ  جَعْفَرِ بن‌مُحَمَّدٍ علیه‌السلام لَمَّا أَقْدَمَهُ اَلْمَنْصُورُ فَأَتَاهُ اِبْنُ ابی‌اَلْعَوْجَاءِ وَ کانَ مُلْحِداً فَقَالَ مَا تَقُولُ فِی هَذِهِ اَلْآیةِ کلَّمٰا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنٰاهُمْ جُلُوداً غَیرَهٰا هَبْ هَذِهِ اَلْجُلُودُ عَصَتْ فَعُذِّبَتْ فَمَا بَالُ اَلْغَیرِیةِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ وَیحَک هِی هِی وَ هِی غَیرُهَا فَقَالَ أَعْقِلْنِی هَذَا اَلْقَوْلَ فَقَالَ لَهُ أَ رَأَیتَ لَوْ أَنَّ رَجُلاً عَمَدَ إِلَى لَبِنَةٍ فَکسَرَهَا ثُمَّ صَبَّ عَلَیهَا اَلْمَاءَ وَ جَبَلَهَا ثُمَّ رَدَّهَا إِلَى هَیئَتِهَا اَلْأُولَى أَ لَمْ تَکنْ هِی هِی وَ هِی غَیرُهَا قَالَ بَلَى أَمْتَعَ اَللَّهُ بِک»،(2)

«در خدمت جعفر بن‌محمد علیهماالسّلام بودم و هنگامى که ایشان را به نزد منصور روانه مى‌کردم ابن ابى‌العوجاء ملحد آمد و به ایشان عرض کرد: درباره این آیه چه مى‌گویىد:«هرگاه پوست‌شان بسوزد پوست دیگرى برایشان مى‌رویانیم»(3) گیریم که این پوست گناه کرده که کیفر شود اما پوست‌هاى غیر از آن چطور؟

حضرت صادق علیه‌السلام فرمودند:
واى بر تو! آن پوست همان است اگرچه جز آن است. ابن ابى‌العوجاء عرض کرد: این سخن را برایم توضیح بده. حضرت علیه‌السلام به او فرمود: به من بگو اگر مردى خشتى را به دست بگیرد و آن را بشکند، سپس بر آن آب بریزد و گل درست کند و آنگاه به شکل نخستینش بازگرداند مگر نه این است که همان خشت است در حالى‌که جز آن است‌؟ عرض کرد: چرا، خداوند عمر تو را دراز کند.

📗 1 . احتجاج طبرسی، ج2، ص350
📗 2 . الأمالی، ج۱، ص۵۸۱/
📗 مجموعة ورّام، ج۲، ص۷۳/
📗أعلام الدین، ج۱، ص۲۱۱/
📗 تفسیرالبرهان، ج۲، ص۹۹/
📗 بحارالأنوار ج۷ ص۳۹ و ج۱۰، ص۲۱۹/📗 عوالم العلوم، ج۲۰، ص۵۲۵

📗شرح زیارت جامعه کبیره، خزان العلم، ج3، ص41

***************************************************************************

بخشندگی اهل بیت معصومین نسبت به فقرا

چه کسى همانند این جوانمردان است؟!

از کتاب خصال شیخ صدوق روایت شده که مردى نزد عثمان بن‌عفان رفت و از او که بر درب مسجد نشسته بود درخواست بخششى کرد، عثمان دستور داد پنج درهم به او بدهند. آن مرد گفت: این مقدار دردى را از من دوا نمى‏کند، پس مرا به شخصى راهنمایى کن که حاجتم را برآورده سازد. عثمان لعین به گوشه‏اى از مسجد که امام حسن و امام حسین علیهماالسلام و عبدالله بن‌جعفر در آنجا نشسته بودند، اشاره کرده گفت:«دُونَک هَؤُلاَءِ اَلْفِتْیه»،به نزد این جوانمردان برو. آن مرد نیز متوجه آنها شده و حاجت خود را به ایشان معروض داشت. حسنین علیهماالسلام به آن مرد رو کرده گفتند:« إِنَّ اَلْمَسْأَلَه لاَ تَحِلُّ إِلاَّ فِی إِحْدَى ثَلاَثٍ دَمٍ مُفْجِعٍ أَوْ دَینٍ مُقْرِحٍ أَوْ فَقْرٍ مُدْقِعٍ فَفِی أَیهَا تَسْأَلُ»، «سوال جز در یکى از سه چیز جایز نیست: خونى فاجعه آمیز، یا بدهکارى دردآور و جانسوز، یا فقرى که انسان را خاکسترنشین کند، اکنون بگو تو در کدامیک از این سه مورد سوال مى‏کنى؟ پاسخ داد: در یکى از همین سه مورد است. در اینجا امام حسن علیه‌السلام دستور داده پنجاه دینار به او بدهند، و امام حسین علیه‌السلام چهل و نه دینار و عبدالله بن‌جعفر چهل و هشت دینار. آن مرد پول‌ها را گرفت و از نزد ایشان رفت و عبورش به عثمان افتاد، عثمان از او پرسید: چه کردى؟ و آن مرد داستان خود و کرم و بزرگوارى حسنین علیهماالسلام و عبدالله بن‌جعفر را براى او بازگو کرد و عثمان که دچار شگفتى شده بود گفت: «مَنْ لَک بِمِثْلِ هَؤُلَاءِ الْفِتْیه أُولَئِک فَطَمُوا الْعِلْمَ فَطْماً وَ حَازُوا الْخَیرَ وَ الْحِکمَه»، آچه کسى همانند این جوانمردان است، اینان از چشمه علم و دانش شیر خورده و خیر و حکمت را نزد خود گرد آورده‏اند».

📗خصال صدوق، ج1، ص136، باب الثلاثة/ 📗بحارالأنوار، ج‏43، ص333
📗شرح زیارت جمعه کبیره، خزان العلم، ج2، ص236.

***************************************************************************

علامه مجلسی در پاسخ به کسانی همچون حسن‌زاده‌آملی می‌فرماید:
بعضى از غاليان شيعه گفته‌‌اند كه حقتعالى در رسول خدا و ائمه هدى حلول كرده است يا با ايشان متحد شده است يا بصورت ايشان ظاهر شده است همه [این اقوال] كفر است و ائمه از ايشان تبرا كرده‌‌اند و بر ايشان لعنت كرده‌‌اند.

📕 حق اليقين، ص۱۵

***************************************************************************

نسبت دروغ به اهل بیت معصومین

حسن_زاده آملی؛ برای تأیید نظریه باطل وحدت وجود و حلول_واتحاد ، حدیث_جعلی به اهل بیت علیهم السلام نسبت می‌دهد و می‌نویسد:

در کافی روایت شده است که: «لنا حالات مع الله نحن هو وهو نحن» ( یعنی؛ همانا برای ما [ اهل بیت ] با خداوند حالتی است که ما اوییم و او ما ) !!
📕رسالة نور على نور في الذكر والذاكر والمذكور، ص۲۱۱
📕هزارو یک کلمه، ص۳۵۸

در حالی که مطلقاً چنین حدیثی در کافی و در دیگر کتب شیعه وجود ندارد جز کتب صوفیه لعنهم الله!

***************************************************************************

و رد کامل حرف آقای طباطبایی 👇

محمد بن عيسى گوید: در نامه على بن بلال كه از امام كاظم (علیه السلام) آمده بود اين را خواندم كه از امام سوال شده بود؛

از آباء‌گرامیتان عليهم السلام روايت شده كه ايشان از سخن گفتن در دين(مباحث اعتقادی، #ذات_خداوند) نهى فرموده‌‌‌‏اند و دوستان و #متكلمان شما روايت را اینگونه تأويل كرده‌‌‏اند كه؛
آن كسى نهی شده كه خوب نمی‌تواند بحث كند،
اما كسى كه خوب می‌تواند بحث كند نهى نشده!
پس آيا تأويل ايشان درست است يا خیر؟!

❤️امام كاظم (علیه السلام) در جواب نوشته بودند:

آنكه خوب مي‌‌داند و آنكه خوب نمي‌‌داند هيچ کدام در ذات خداوند تكلم نكنند زيرا كه گناهش از نفعش بيشتر است.

📗 وسائل الشيعة، ج۱۶، ص۲۰۱، ح۲۶، – باب (۲۳) عدم جواز الكلام في ذات الله

***************************************************************************

علامه طباطبایی متاسفانه در تفسیر المیزان می‌گوید: نهیی که در روایات از تفکر در #ذات_خداوند مطرح شده نهى ارشادى است!! و این نهی مخصوص کسانى است که راه ورود به مسائل عقلى[کتب فلسفی] و عمیق را بلد نیستند!!
📗 الميزان في تفسير القرآن؛ ج۱۹، ص۵۳
📙 ترجمه تفسیر المیزان؛ ج۱۹، ص۸۶

طبق این سخن جناب طباطبایی معلوم می‌شود که وی تفکر در ذات خداوند را مطلقاً نهی نمی‌کند بلکه ایشان این نهی را فقط شامل کسانی می‌داند که نسبت به کتب #فلاسفه آگاهی ندارند!! چرا که آنان(فلاسفه) با اتکا به عقولشان ذات خداوند را تجسیم می‌نمایند!!

ابتدا در پاسخ به ابطال این نظریه غلط رجوع می‌کنیم به

روایتی در توحید مفضل که پرسیده شد: «و لم لا يدرك بالعقل قيل لأنه فوق مرتبة العقل‏.»

«چرا خداوند ذاتش با عقل درک نمی‌‌شود؟ امام فرمود: چون خداوند فوق مرتبه عقل است.»
📕بحار الأنوار، ج‏۳، ص۱۴۶

***************************************************************************

چهره خدا، ولیّ اوست!
امام صادق علیه‌السلام فرمود: «فِی قَوْلِ اللَّهِ عزّوجل کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ قَالَ نَحْنُ»، یعنی در این کلام خداوند «کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ»، ما وجه خداییم.(1)

ابوحمزه گوید امام باقر علیه‌السلام فرمود: «ما وجه خداییم که خدا از طریق ما به بندگان خود رزق می‌دهد، ما همواره در میان بندگان خواهیم بود و هرگاه «رویّه» و صلاحی در بودنشان ندید ما را به جانب خود می‌برد و آنچه مایل باشد درباره ما انجام خواهد داد». عرض کردم: «فدایت شوم «رویّه» چیست»؟ فرمود: «حاجت و نیاز (یعنی تا خدا صلاح در بقای مردم بداند)».(2)

خثیمه گوید از امام صادق علیه‌السلام در مورد آیه ﴿کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ﴾ پرسیدم. فرمود: «یعنی دینش (نابود نمی‌شود)». پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و امیرالمؤمنین علیه‌السلام دین خدا و وجه او و چشم خدا در میان مردم بودند و زبانی که با آن سخن می‌گوید و دست خدا در میان مردم بودند. ما وجه‌اللهِ هستیم که باید از جانب ما به خدا نزدیک شد. ما پیوسته در میان بندگان او هستیم تا زمانی که خداوند را به‌وجود مردم نظری است و صلاحی در وجود آن‌ها می‌بینند، ولی وقتی چشم از وجود آن‌ها برداشت ما را به جانب خود می‌برد و آنچه بخواهد انجام می‌دهد».(3)

اباصلت گوید به امام رضا علیه‌السلام عرض کردم: «ای پسر رسول‌خدا! معنی خبری که نقل می‌کنند: ثواب «لا إِلهَ إِلَّا اللهُ» نگاه‌کردن به وجه خداست چیست؟ فرمود: «اباصلت! هرکه خدا را به یکی از صورت‌ها تشبیه کند کافر است، وجه خدا، انبیا و پیامبران و حجّت‌‌‌‌های خدایند، کسانی که به وسیله آن‌ها متوجّه به جانب خدا و دین و معرفت او می‌شوند. خداوند در این آیه می‌فرماید: «همه کسانی که روی آن (زمین) هستند فانی می‌شوند، و تنها ذات ذوالجلال و گرامی پروردگارت باقی می‌ماند».(4) و خداوند فرمود: ﴿کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ﴾، نگاه‌کردن به انبیا و پیامبران و حجج الهی در درجاتی که دارند (و با فهم و درک مقام آنان)، برای مؤمنین در روز قیامت ثواب بزرگی دارد.

پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرموده است: «هرکه با اهل‌بیت علیهم‌السلام و عترت من به دشمنی برخیزد نه مرا خواهد دید و نه در روز قیامت من او را می‌بینم (تا شفاعتش کنم)». و فرمود: «در میان شما کسانی هستند که پس از جدایی من (و مرگ من) دیگر مرا (در آن دنیا) نمی‌بینند.‌‌‌‌ای اباصلت! خدای تبارک‌وتعالی در هیچ مکانی وصف نمی‌شود و به دیده و وهم درک نمی‌شود».(5)

📗1 . بحارالأنوار، ج۴، ص۵/📗 تأویل الآیات الظاهره، ص۴۱۷/📗 التوحید، ص۱۵۰/ 📗کمال الدین، ج۱، ص۲۳۱
📗2 . بحارالأنوار، ج۲۴، ص۱۹۳/📗 القمی، ج۲، ص۱۴۷/📗 بصائرالدرجات، ص۶۵
📗3 . بحارالأنوار، ج۴، ص۷ و ج۲۴، ص۱۹۷/ 📗التوحید، ص۱۵۱
📗4 . الرحمن/۲۷-۲۶
5. بحارالأنوار، ج۴، ص۳/ 📗الاحتجاج، ج۲، ص۴۰۸ / 📗الأمالی للصدوق، ص۴۶۰/📗 التوحید، ص۱۱۷
📗شرح زیارت جامعه کبیره ،خزان العلم، ج2، ص34

***************************************************************************

امام صاحب العصر و الزمان(عجل الله فرجه ) خطاب به
آخرین سفیر خود علی بن محمد سمری
هشدار فرمودند

اگر کسی ادعای دیدنم را ( یا ادعای نیابت و رابطه با من ) در دوره غیبت کبری داشت تکذیب کنید :

مولا بقیه الله الاعظم عجل الله فرجه الشریف

وسياتي من شيعتي من يدعي المشاهدة الا فمن ادعي المشاهدة قبل خروج السفياني والصيحة فهو كذاب مفتر …

«چه بسا افرادي از شيعيان ادعا كنند كه مرا مشاهده نموده اند، آگاه باشيد هر كس قبل از خروج سفيان و صيحه آسماني، چنين ادعايي كند دروغگو و افترا زننده است… »

منابع;
الاحتجاج، ج 2، ص .478
کمال الدین، ح 2، ص 516، حدیث .44
الغیبة، ص 395، حدیث .365
بحارالانوار، ج 51، ص 360، حدیث 7
و ج 2، ص 151، حدیث 1، و
ج 53، ص .318
اعلام الورى، ص .417
الخرایج، ص .1129
عقیدة الشیعه، ص .48 و…

***************************************************************************

فإن قال: یقیم من یقوم مقامه فلیس یقوم عندنا و عندکم مقام الامام إلّا الإمام.

ابن قبة رازی از متکلمین شیعه در پاسخ به اعتراضات ابن بشار علیه غیبت امام عصر عجل الله فرجه می‌نویسد:
اگر کسی بگوید: حضرت صاحب الامر (سلام الله علیه) در زمان غیبتشان کسی را قائم مقام و نائب خود می‌کند؟ به او می‌گوییم: کسی در نزد ما [شیعیان امامیه] قائم مقام و نائب امام معصوم نمی‌شود مگر خود امام معصوم (علیه السلام)

📕کمال الدین و تمام النعمة . شیخ صدوق
، ج۱، ص۵۷

***************************************************************************

امام هادی سلام الله علیه
در زیارت جامعه کبیره
میفرمایند

وَ بَرِئْتُ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ مِنَ اَلْجِبْتِ وَ اَلطَّاغُوتِ وَ اَلشَّيَاطِينِ وَ حِزْبِهِمُ اَلظَّالِمِينَ لَكُمْ وَ اَلْجَاحِدِينَ لِحَقِّكُمْ وَ اَلْمَارِقِينَ مِنْ وَلاَيَتِكُمْ وَ اَلْغَاصِبِينَ لِإِرْثِكُمُ اَلشَّاكِّينَ فِيكُمُ اَلْمُنْحَرِفِينَ عَنْكُمْ وَ
♦️ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَكُمْ ♦️
و کل مطاع سواکم

ترجمه
بسوى خداى عز و جل از دشمنانتان بيزارى جسته‌ام،و از جبت و طاغوت،و از شياطين و حزبشان كه در بارۀ شما ستم كردند،و حق شما را منكر شدند،و از حوزۀ ولايتتان خارج گشتند،و ميراثتان را غصب كردند،و در مقامات شما دستخوش شكّ‌ و ترديد شدند،و از شما منحرف گشتند
،همچنين بيزارى جسته‌ام
از هر ولیجه و معتمد و مرجع مردم غير شما،و
از هر فرمانروائى بجز شما

اسناد زیارت جامعه کبیره✅
عيون أخبار الرضا عليه السلام ج ۲، ص ۲۷۲
من لا يحضره الفقيه ج ۲، ص ۶۰۹
تهذيب الأحکام ج ۶، ص ۹۵
المزار الکبير ج ۱، ص ۵۲۳
المحتضر ج ۱، ص ۲۱۵
الوافي ج ۱۴، ص ۱۵۶۶
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۹۹، ص ۱۲۷
زاد المعاد ج ۱، ص ۲۹۶

***************************************************************************

امام حسن عسکری (علیه السلام)

سُفْيَانُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلضُّبَعِيُّ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَسْأَلُهُ عَنِ اَلْوَلِيجَةِ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اَللّٰهِ وَ لاٰ رَسُولِهِ وَ لاَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً قُلْتُ فِي نَفْسِي لاَ فِي اَلْكِتَابِ مَنْ تَرَى اَلْمُؤْمِنَ هَاهُنَا فَرَجَعَ اَلْجَوَابُ اَلْوَلِيجَةُ اَلَّتِي تُقَامُ دُونَ وَلِيِّ اَلْأَمْرِ وَ حَدَّثَتْكَ نَفْسُكَ عَنِ اَلْمُؤْمِنِينَ مَنْ هُمْ فِي هَذَا اَلْمَوْضِعِ فَهُمُ اَلْأَئِمَّةُ يُؤْمِنُونَ عَلَى اَللَّهِ فَيُجِيزُ أَمَانَهُمْ .

ترجمه
سفيان بن محمد ضبعى گويد: بامام حسن عسكرى عليه السلام نامه نوشتم و از آن حضرت راجع به
وليجه پرسيدم، كه در قول خداى تعالى است:
لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اَللّٰهِ وَ لاٰ رَسُولِهِ وَ لاَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً .
«جز خدا و پيغمبر و مؤمنين
وليجه ‌ئى نگرفتند-۱۵ سوره ۹-» و بدون آنكه در نامه بنويسم، پيش خود فكر ميكردم

كه آيا مقصود از مؤمنين در اين آيه كيانند؟

جواب آمد كه:

وليجه كسى است غير از امام معصوم كه بجاى او منصوب مى‌شود و

در خاطرت گذشت كه آيا مؤمنين در اين آيه كيانند؟

ايشان ائمه بر حق و معصوم هستند كه از خدا براى مردم امان ميگيرند و خدا هم امان آنها را اجازه ميكند (چنانچه ايشان بهشت را با شرايطى براى مردمى ضمانت كرده‌اند، خداى تعالى هم ضمانت ايشان را امضا ميفرمايد).

بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار
الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۵۰، ص ۲۸۵
الکافي ج ۱، ص ۵۰۸
الوافي ج ۳، ص ۸۵۱
إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات ج ۵، ص ۱۳
البرهان في تفسير القرآن ج ۲، ص ۷۴۶
مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر و دلائل الحجج علی البشر ج ۷، ص ۵۴۵
تفسير نور الثقلين ج ۲، ص ۱۹۲

***************************************************************************

عَنْ جَابِرٍ

عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ

أَنَّهُ قَالَ: لَنْ يَغْفِرَ اَللَّهُ إِلاَّ لَنَا وَ لِشِيعَتِنَا إِنَّ شِيعَتَنَا هُمُ اَلْفَائِزُونَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ .

امام باقر فرمودند
خداوند نمیبخشد جز جز برای ما و برای شیعیان ما
همانا شیعیان ما همان رستگارانند در روز قیامت

بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۶۵، ص ۱۲۹
بشارة المصطفی لشیعة المرتضی ج ۱، ص ۶۳

***************************************************************************

عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : طُوبَى لِمَنْ تَمَسَّكَ بِأَمْرِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا فَلَمْ يَزِغْ قَلْبُهُ بَعْدَ اَلْهِدَايَةِ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا طُوبَى قَالَ شَجَرَةٌ فِي اَلْجَنَّةِ أَصْلُهَا فِي دَارِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ لَيْسَ مِنْ مُؤْمِنٍ إِلاَّ وَ فِي دَارِهِ غُصْنٌ مِنْ أَغْصَانِهَا وَ ذَلِكَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: طُوبىٰ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ .

امام صادق فرمودند
طوبی برای کسیست که در زمان غیبت قائم ما
متمسک به امر ما اهلبیت معصومین شود
و قلبش بعد از هدایت برنگردد
ابابصیر میگوید گفتم آقا فدایت شوم
طوبی چیست

فرمودند . درختی است در بهشت که اصلش در خانه امیرالمومنین علی بن ابیطالب در بهشت است و هیچ مومنی نیست مگراینکه شاخه از شاخه های این درخت در خانه اش در بهشت است
و اینست قول خداوند متعال که در قرآن میفرماید
طُوبىٰ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ .

بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۵۲، ص ۱۲۳
البرهان في تفسير القرآن ج ۳، ص ۲۵۴
تفسير کنز الدقائق و بحر الغرائب ج ۶، ص ۴۵۱
معاني الأخبار ج ۱، ص ۱۱۲
کمال الدين و تمام النعمة ج ۲، ص ۳۵۸

***************************************************************************

هشام بن سالم نقل می کند:
امام صادق (سلام الله علیه و آله)فرمودند:
دوست دارم من و اصحابم در بیابان خشکی باشیم،
و در چنین شرایطی بمیریم یا خدا فرج را برساند !

📕 أمالی الشیخ الطوسی ، صفحه ۵۸.

***************************************************************************

امام باقر علیه السلام به جابر جعفی فرمود:
« ای جابر مبادا به معدودى از سادات كه مدعى مهدويت می‌شوند اعتنا كنى. زيرا دولت ( پرچم ) پيامبر و على علیهما السلام يك بار است (و يكوقت ظاهر مى‌‏شود) ولى ديگران دولتها ( پرچم‌ها ) دارند. پس خوددارى كن و اصلا از اين مدعيان پيروى مكن تا آنكه مردى از اولاد امام حسين عليه السلام را ببينى كه عهدنامه پيغمبر و پرچم و سلاح وى با اوست. پس هميشه با اينان باش و از آنان كه براى تو ذكر كردم جدا بپرهيز. »

📗بحار الأنوار، ج۵۲، ص۲۲۴
📗تفسیر عیاشی ، ج۱، ص۶۵ ، در ذیل تفسیر آیه ۱۴۸ سوره بقره.
📗مهدى موعود سلام الله علیه، صفحه ۱۰۰۳

***************************************************************************

زكريا ابن آدم گويد خدمت حضرت رضا (سلام الله علیه و آله) مشرف شدم فرمود اى زكريا، قلم (حساب و عقاب) از شيعه امیرالمومنین علی عليه السلام برداشته شده است

عرضكردم فدايت شوم به چه جهت؟

فرمود: بدان جهت كه در زمان حكومت‌هاى باطل، (فرج) آنها را عقب انداختند ( منتظر بودند و قیام نمی‎کردند! ) و آنها هميشه بر جان خود می‌ترسيدند و بر امام معصوم خود نيز بيمناك بودند.
اى زكريا، هيچ كدام از شيعيان امیرالمومنین على عليه السلام نيستند كه در روز مرتكب گناهى شوند مگر اينكه در شب غم و غصه برايش پيش آيد تا گناهش پاك شود، پس چگونه قلم بر او جارى شود.

📗 شيعه در پيشگاه قرآن و اهل بيت عليهم السلام ( ترجمه بحار الأنوار)، ص۱۹۷

***************************************************************************

آیا تا قبل از ظهور امام عصر، کسی می‌تواند عادلانه حکومت کند؟!

از حضرت سید الشهدا سلام الله علیه و آله روایت شده که فرمود: اگر از عمر دنیا باقی نماند مگر یک روز، خداوند آن روز را آنقدر طولانی می‌کند تا اینکه مردی از فرزندانم خروج کند، سپس زمین را از پر از عدل و قسط سازد همچنان که از ستم و بیداد پر شده باشد.

مرحوم سید محمد تقی موسوی اصفهانی، صاحب کتاب #مکیال_المکارم پس از نقل روایت می‌گوید:
اخبار در این باره جدا متواتر است… و احادیثی که به این مضمون وارد شده دلالت می‌کند که حکام و روسا و قضات در آخر الزمان بر مردم ستم میکنند و به اصطلاح جائر هستند، و بر خودشان نیز ظلم می‌کنند. پس هرگاه قائم سلام الله علیه  ظهور کند، جور را برطرف می‌کند و در حکومت بین مردم عدالت را حکم فرما می‌سازد و ریشه و شاخه ظالمین را قطع می‌کند تا جایی که عدلش همه عالم را فراگیرد و احدی بر دیگری ظلم نخواهد کرد.

📕ترجمه مکیال المکارم، ج۱، ص۱۶۰

***************************************************************************

#خطر_مدعیان محبت اهل بیت علیهم السلام

عنبسه بن مصعب گويد: خدمت امام صادق علیه السلام بودیم، یکی از حضّار مدح و ثنای حضرت علیه السلام را می‌گفت؛ از جمله عرض کرد: «و خداوند دشمنان جنّی و انسی شما را خوار گرداند».
امام صادق علیه السلام در پی این جمله فرمود: «زمانی بود که دشمنان زیاد داشتیم؛ اما حال ما چنان شده است که هیچکس بیشتر از نزدیکان ما و آنان که مدّعی محبت ما هستند، دشمن ما نیست..!»

📕بصائر الدرجات‏، جزء۳، باب۱۴، ح۹ (https://lib.eshia.ir/13238/1/154)

***************************************************************************

امیرعوالم علی سلام الله علیه وآله  در نامه بیست و هفتم نهج البلاغه غریب را چنین معرفی می نماید:
وَالْغَرِیبُ مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ حَبِیبٌ.
و غریب کسی است که دوست و همراهی ندارد.
مؤمن هرچه در مراتب ایمانی رشد می‌کند، به غربت نزدیک‌تر می‌شود. مؤمنان حقیقی با جسمشان با مردم زندگی می‌کنند ولی با دل، خدا را بندگی می‌کنند. حتی گاهی به ظاهر دچار آسیب و ضرر دنیایی نیز می شوند اما هیچ چیز نمی تواند مانع رابطه ایشان با خدا شود.
علامت غریب.
پیامبر کرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «إِنَّ الْإِسْلَامَ بَدَأَ غَرِیباً وَ سَیَعُودُ غَرِیباً کَمَا بَدَأَ فَطُوبَى‏ لِلْغُرَبَاءِ…»؛ از ایشان سوال شد، غریبان چه کسانی هستند؟
حضرت در پاسخ فرمودند:
الذین یحیون ما امات الناس من سنّتی
آن ها کسانی هستند که آن چه را مردم از حکمت و سنت من میرانده اند، زنده می گردانند.
یعنی کسانی که به احیای سنت های رسول خدا صلی الله علیه و آله در جامعه میپردازند در حالیکه مردم آن سنت ها را رها کرده اند، در چنین موقعیتی مومنین برای رفع غربت دین تلاش می کنند و همین تلاش بر غربت مومن می افزاید.
رسول الله صلی الله علیه و آله در ادامه میفرمایند:
الذین یصلحون اذا فسد الناس…
آنان که پیوسته در همه امورشان به سوى صلاح و درستى حرکت مى ‏کنند، در زمانى که مردم به خاطر جاذبه ‏هاى شیطانى در همه جهات زندگى خویش به جانب فساد و معصیت و گناه و لذت‏هاى نامشروع قدم برمیدارند.

📕حلیة الابرار، ج 2، ص 695

فلذا اگر کسی طعم شیرین مصیبات در مسیر دین یعنی ولایت را چشیده باشد و مبتلا و مصیبت زده باشد، به حقیقت این پست خواهد رسید و اگر جز این بود باید فکری بحال خویش کند.

***************************************************************************

امیرالمومنین علی (صلوات الله علیه و آله)

به عثمان (لعنت الله علیه)

فرمودند:

و الله لو ظلم عامل من عمالك حيث تغرب الشمس لكان إثمه مشتركا بينه و بينك .

«به خدا سوگند اگر كارگزارى از كارگزاران تو ستمى به مردم نمايد، گناهش ميان او و تو مشترک خواهد بود.»

📕شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۵ (https://lib.eshia.ir/15335/9/15)

***************************************************************************

یکی از شیعیان از حضرت سجاد سلام الله علیه سوال نمود چه چیز است فضیلت ما بر دشمنان ما؟ آن حضرت سلام الله علیه دست مبارک بر روی او مالید فرمود نظاره کن چون نگاه کرد مضطرب و بیتاب شد .گفت: فدای تو گردم به حال اول مرا برگردان که نمیبینم در مسجد مگر چهارپا و میمون و سگ پس آن حضرت سلام الله علیه دست بر روی او کشید به حال اول برگشت و این اشاره به حدیث نبوی صلی الله علیه وآله که «أعداء على مسوخ هذه الامة»؛ یعنی دشمنان حضرت امیرالمومنین صلوات الله علیه مسخ شدگان امت اند.

ابوبصیر گوید خدمت امام محمّد باقر علیه السلام عرض کردم: من غلام شما و از شیعیان تان هستم کور و ناتوانم، بهشت را برایم تضمین کنید. فرمود: آیا علامت امامان یا مخالفین آنان را به تو ندهم؟ عرض کردم چه میشود که هر دو (مورد) را به من بدهید؟ فرمود و دوست داری آن را( بدانی)؟
عرض کردم چگونه دوست نداشته باشم. امام باقر علیه السلام در حال روی چشم من دست کشید تمام آنچه که در زیر آن سایبان (خیمه) نشسته بود با چشم خود دیدم سپس :فرمود ای ،ابا محمّد چشم بگشا ببین با چشمانت چه می بینی؟ :گوید به خدا قسم جز سگ و خوک و بوزینه چیزی ندیدم عرض کردم این مسخ شدگان کیانند؟ فرمود این که می بینی این جمعیت انبوه (مخالفین) است که اگر پرده برای مردم برداشته شود شیعیان مخالفین خود را جز به این صورت نمی بینند. سپس فرمود ای ابا محمد ،اگر دوست داری تو را در همین حالت رها کنم و حساب تو با الله است؟ و اگر دوست داری برایت ضامن بهشت شوم و تو را به حالت نخست بازمی گردانم؟ عرض کردم نیازی به دیدن این مردم بدسیرت ندارم مرا به حال نخست بازگردان، مرا برگردان هیچ چیز را نمیتوان با بهشت معاوضه نمود و دست بر چشمم کشید به حال اول بازگشتم.

رسول خدا صلى الله علیه وآله به ابن عباس فرمود: یابن عباس اگر جمیع ملائکه مقربین و انبیای مرسلین جمع شوند بر دشمنی علی سلام الله علیه و حال آنکه نتواند کرد خدای تعالی همه ایشان را در آتش جهنم عذاب خواهد کرد عرض کردم یارسول الله! آیا هست کسی که مبغض علی سلام الله علیه باشد؟ فرمود بلی دشمن میدارند او را قومی که خود را از امت من میدانند و خدای تعالی هیچ بهره و نصیبی از اسلام به ایشان نداده. عرض :کردم یا رسول الله !پس چرا مردم را به ترک مخالفت علی امیر سلام الله علیه امر نمی کنی؟ حضرت گریان شد به حدی که او را ضعف عارض شد چون بیحال اند فرمود: یابن عباس! علم ازلی بدان قرار گرفته است قسم به آن کسی که مرا به رسالت به حق فرستاده است؛ بیرون نرود احدی از مخالفین علی سلام الله علیه از دنیا و نه از کسانی که انکارحق او
مگرآنکه خدای تعالی ایشان را مسخ کند. یابن عباس بترس از اینکه در علی صلوات الله علیه تو را شکی عارض شود که شک در علی امیر سلام الله علیه کفر است به خدای عزوجل.

📗عوالم،ج۲،ص۲۰۸و۲۰۹
📗بحار الأنوار از دلائل الطبری ص ۴۶- ۴۵ ح ۴۵ بتفاوت
📗 مدينه المعاجز، ج ۴، ص ۴۰۵
📗الخرائج و الجرائح ج ۲ ص ۸۲۱ ح ۳۵
📗مختصر البصائر ص ۳۱۰ ح ۳۲۷
📗بصائر الدرجات ص ۲۷۰، ب ۳ ح ۴
📗کفایه الخصام بحرانی،ج۵، ص۳۶۲و۳۶۶و۳۷۰

***************************************************************************

یا آیات کریمه:
﴿وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوىٰ إِنْ هُوَ إِلّا وَحْيٌ يُوحىٰ﴾ ؛ پیامبر از روی هوای نفس سخن نمی‌گوید و (سخنان او) همه وحی است، از جانب اللّه تعالی است بر او وحی می‌شود).
از امام محمّدباقر و امام جعفرصادق علیهماالسّلام روایت شده که فرموده‌اند:
﴿أَوَّلُنا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنا مُحَمَّدٌ (وَ كُلُّنا مُحَمَّدٌ)﴾

***************************************************************************

احمد بن عامر طائی از امام علی بن موسی الرضا از پدرانش از امیرالمومنین علیهم السلام نقل می کند :« قال رسول الله من حَفِظَ علی امتی اربعین حدیثاً ینتفعون بها ، بَعثه الله یوم القیامه فقیها عالما .»69رسول الله می‌فرماید: هر کس چهل حدیث که امت من از آن بهره مند شوند را حفظ کند خداوند او را روز قیامت فقیه و دانشمند محشور می کند .

پی‌نوشتها:
1 . ابن حجر هیثمی ، الصواعق المحرقه ص 205 ، محمد بن سلامه قضاعی(454ه)، مسند الشهاب ج2، ص 323، مُناوی ، فیض القدیر ج4، ص 489, شبلنجی , نور الابصار ص 313. شیخ احمد مصری , الاعتصام بحبل الاسلام ص 205.
2 . ابو نعیم اصفهانی ، حلیة الاولیاء ج3، ص 193.
3 . شیخ صدوق ، عیون اخبار الرضا ج2، ص 135.
4 . سبط بن جوزی ، تذکرة الخواص ص 315.
5 . ابن عدی جرجانی ، الکامل فی ضعفاء الرجال ج2، ص 342- ج5، ص 331- ابن حبّان بستی ، کتاب المجروحین ج2، ص 106- شمس الدین ذهبی ، المغنی فی الضعفاء ج2، ص456
6 . ابن حجر هیثمی ، الصواعق المحرقه ص 205. الاعتصام بحبل الاسلام ص 205.
7 . شبلنجی ، نور الابصار ص 314
8 . ابو نعیم اصفهانی ، حلیه الاولیاء ج3، ص 192
9 . سبط بن جوزی ، تذکره الخواص ص 315
10 . مُناوی ، فیض القدیر فی شرح جامع الصغیر ج 4، ص 489 ،شبلنجی ، نور الابصار ص 314. الاعتصام بحبل الاسلام ص 205.
11 . ( اسماعیل بن محمد عجلونی شافعی ، ج1، ص 22- ابو الحسن علی بن محمد کنانی، تنزیه الشریعه المرفوعه ج1، ص 152
12 . سنن ابن ماجه ، ج1، ص 25
13 . شعب الایمان ، ج1، ص 48
14 . سنن دارالقطنی ، ج2، ص 140
15 . الصواعق المحرقه ص 205
16 . تاریخ بغداد ، ج1، ص 255 و ج11، ص 47
17 . التدوین فی اخبار قزوین ج1، ص 462
18 . المعجم الکبیر دیلمی (509ه) ، فردوس الاخبار، ج 1، ص 71. سیر اعلام النبلاء ج15، ص 400- الاعتقاد ج1، ص 180- حاشیه ابن قیم ج12، ص 294
19 . سنن ابن ماجه ج1، ص 25
20 . ابن جوزی ، الموضوعات ج1، ص 128- محمد بن ابی بکر ایوب الزرعی ، حاشیه ابن قیم ج12، ص 294.
21 . الصواعق المحرقه ص 205.
22 . علی بن محمد کنانی ، تنزیه الشریعه المرفوعه ج1، ص 152.
23 . ابو الحسن سندی ، شرح سنن ابن ماجه ج1، ص 52.
24 . عجلونی شافعی ، کشف الخفاء ج1، ص 22.
25 . ابو الحسن سندی ، شرح سنن ابن ماجه ج1، ص 52- ابو الحسن علی بن محمد کنانی ، تنزیه الشریعه المرفوعه ج1، ص 151.
26 . ابو الحسن سندی ، شرح سنن ابن ماجه ج1 ، ص52.
27 . الصواعق المحرقه ص 205
28 . ابو الفرج ابن جوزی ، المنتظم ج6، ص 125
29 . کشف الخفاء ج1، ص 22
30 . ابن حجر هیثمی ،الصواعق المحرقه ص 205
31 . ذهبی ، سیر اعلام النبلاء ج10، ص 365.
32 . ابو حاتم رازی ، الجرح و التعدیل ج8، ص 334.
33 . خطیب بغدادی ، تاریخ بغداد ج 13، ص 190.
34 . مزی ، تهذیب الکمال شماره 1353.
35 . ابو حاتم رازی ، الجرح و التعدیل ج8، ص 334.
36 . محمد بن سعد بصری ، الطبقات الکبری ج7، ص 341.
37 . ذهبی ، سیر اعلام النبلاء ج10، ص 335.
38 . ابو حاتم رازی ، الجرح و التعدیل ج2، ص 268.
39 . خطیب بغدادی ، تاریخ بغداد ج7، ص 28.
40 . ذهبی ، سیر اعلام النبلاء ج10، ص 512.
41 . مزی ، تهذیب الکمال شماره 1524.
42 . ذهبی ، سیر اعلام النبلاء ج10، ص 512.
43 . ذهبی ، سیر اعلام النبلاء ج11، ص 32 و 33 .
44 . سیوطی ، طبقات الحفاظ ص 192 و 191
45 . جلال الدین سیوطی ، طبقات الحفاظ ص 238.
46 . ذهبی ، سیر اعلام النبلاء ج12، ص 214.
47 . صفدی ، الوافی بالوفیات ج3، ص 68.
48 . ذهبی ، سیر اعلام النبلاء ج12، ص 214.
49 . ابو حاتم رازی ، الجرح و التعدیل ج8، ص 466.
50 . ذهبی ، سیر اعلام النبلاء ج 12، ص 135.
51 . خطیب بغدادی ، تاریخ بغداد ج13، ص 288.
52 . ذهبی ، سیر اعلام النبلاء ج12، ص 135.
53 . جلال الدین سیوطی ، طبقات الحفاظ ص 254.
54 . ذهبی ، سیر اعلام النبلاء ج13، ص 65.
55 . همان .
56 . ذهبی ، سیر اعلام النبلاء ج15، ص 281 و 282.
57 . ابن نجاربغدادی ، ذیل تاریخ بغداد ج19، ص 135.
58 . ابن نجار بغدادی ، ذیل تاریخ بغداد ج19، ص 136.
59 . ابو عبدالله قضاعی ، مسند الشهاب ج1، ص 322. ر.ک الکفایة فی علم الروایة ج1،ص78،ح 543.
60 . بیهقی ، شُعَبُ الایمان ، ج6،ص 256، ح 8062.
61 . ابو نعیم اصفهانی ، حلیة الاولیاء ، ج1، ص 85.
62 . البته ابو نعیم اصفهانی درباره این حدیث می‌گوید :« هذا حدیثٌ غریبٌ من هذا الوجه لم نکتبه الا بهذا الاسناد .» حلیة الاولیاء ج3، ص 428.
63 . التدوین فی اخبار قزوین ج3، ص281

تمام احادیث، افعال و تقریرات اهل بیت علیهم السّلام، همه وحی است.
﴿لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ﴾ ؛ در سخن از خداوند پیشی نمی‌گیرند و به امر الهی عمل می‌کنند.
از خدا سبقت نمی‌گیرند و بالاتر آن‌که قول آن‌ها قول مستقلی نیست؛

***************************************************************************

ابن نجّار به سند خود از یوسف بن عبد الله غازی از علی بن موسی الرضا از پدرانش از علی بن ابیطالب از رسول الله نقل کردند: «یقول الله تبارک و تعالی یابن آدم ، ماأنصَفتَنی ، أتحبب الیک بالنِعَم و تَنَقَّمتَ الیَّ بالمعاصی خیری علیک منزّلٌ و شَرُّکَ الیَّ صاعدٌ و لا یزال ملکٌ کریم یعطینی عنک کل یوم و لیله و بعملٍ قبیح ، یابن آدم لو سمعتَ وصفک من غیرک و انتَ لا تدری مَن الموصوف لسارعتَ الی مَقَتّه.»

59 رسول الله می فرماید : خداوند خطاب به فرزند آدم چنین می گوید : ای فرزند آدم با انصاف با آن برخورد نکردی , با ارسال نعمت هایت به تو محبت می کنم و تو با گناهانت خود را مورد نقمت و عذابم قرار می دهی , خیر و عنایات من بر تو سرازیر است ولی شر و گناهان تو به آسمانها زبانه می کشد و مرتبا یکی از ملائکه گناهانی را که انجام داده ای به من می رساند , ای فرزند آدم اگر توصیف و تعریف زشتی هایت را از دیگری بشنوی و ندانی که درباره توست هر آینه او را دشمن می داشتی.

محمد بن سلامه قضاعی (454هـ) به سند خود از امام علی بن موسی الرضا از پدرانشان از علی بن ابیطالب علیهم السلام نقل می کند:
« قال رسول الله من عامَلَ الناس فَلَم یظلِمَهم و حدثهم فلم یکذبهم و وَعَدَهم فلم یَخلِفَهُم فهو ممن کَمُلَت مروئته وظَهَرَت عَدالته و وَجَبَت اُخُوَتُه و حرُمَت غیبته.»

60 رسول الله می فرماید کسی که با مردم معامله کند و به آنها ظلم نکند , با آنان به سخن بنشیند و دروغ نگوید , قول دهد و خلف وعده نکند چنین شخصی جوانمردی کامل , فردی عادل و بردیگران واجب است او را برادر خویش دانسته و غیبتش حرام است .

بیهقی (458هـ) به سند خود از امام علی بن موسی الرضا از پدرانش از امیرالمومنین علیهم السلام نقل می‌کند: « قال رسول الله ، رأس العقل بعد الدین التوددُّ الی الناس و اِصطِناع الخیر الی کل برٍّ و فاجر .»61 پیامبر می فرماید : اصل و اساس خرد پس از دینداری اظهار محبت و دوستی به مردم است و نیکی به انسان های خوب و بد .

ابو نعیم اصفهانی (430ه) به سند خود از امام علی بن موسی الرضا از پدرانش از امیرالمومنین علیهم السلام نقل می‌کند :« أشدُّ الاعمال ثلاثة ، اعطاء الحق من نفسک و ذکر الله علی کل حالٍ و مواساة الاخ فی المآل .»62
امیرالمومنین علیه السلام می فرماید سخت ترین اعمال سه چیز است : حق را بگویی و بپذیری , در همه حال یاد خدا باشی , و به برادر دینی‌ات کمک مالی کنی .
ابو نعیم به سند خود از امام علی بن موسی الرضا از پدرانش از امیرالمومنین علیهم السلام نقل می‌کند :« قال رسول الله العلمُ خزائنٌ ومفتاحها السؤال فاسئلوا یرحمکم الله فانه یؤجر فیه أربعة ، السائل و المعلم و المستمع و المجیب لهم .»

63 البته در نقل دیگر فراز آخر روایت چنین آمده:« … و المحبُ له .»64 پیامبر می فرماید : علم گنجینه هایی است , کلیدش سوال است پس بپرسید خدا شما را بیامرزد چون در پرسش چهار گروه پاداش می گیرند : پرسشگر , استاد و معلم , شنونده و دوست داشتن آنها .

داود بن سلیمان از امام رضا علیه السلام از پدرانش از امیرالمومنین علیهم السلام نقل می کند :« قال رسول الله لا یزال الشیطان ذعرا من المؤمن ما حافظ علی الصلوات الخمس فاذا ضیَّعهنَّ تجرأ علیه و اوقعه فی العظائم .»

65پیامبر می‌فرماید : شیطان از مومنی که پایبند به نماز پنجگانه باشد می ترسد پس اگر نمازهای پنجگانه اش را ضایع کند شیطان بر او جرات یافته و او را گرفتار گناهان بزرگ می کند .
داود بن سلیمان از امام رضا علیه السلام از پدرانش از امیرالمومنین علیهم السلام نقل می کند :« قال رسول الله خیر الاعمال ثَمَّ الله تعالی ایمان لا شَکّا فیه و غز و لا غلولٌ فیه…»

66رسول الله می‌فرماید : بهترین اعمال که خداوند از آن یاد کرده ایمانی است که شک در آن راه نیافته و جهادی است که در آن دزدی و خیانت نباشد و …
داود بن سلیمان از امام علی بن موسی الرضا از پدرانش از امیرالمومنین علیهم السلام نقل می کند :« قال رسول الله من مرَّ علی المقابِر فقرأ فیها احدا عشَرَ مر قل هو الله احد ثُمَّ وهَبَ اجره الاموات أعطی من الاجر بعدد الاموات .»

67 پیامبر می فرماید : فردی که گذرش بر قبرستان افتد و یازده مرتبه سوره توحید خوانده و ثوابش را به مردگان هدیه کند به تعداد مردگان (که در آنجا به خاک سپرده شده اند ) خداوند به او پاداش می‌دهد.
علی بن حمزه علوی به نقل از امام علی بن موسی الرضا از پدرانش از امیرالمومنین علیهم السلام نقل می کند: « قال رسول الله تعلّموا من انسابکم ما تصلون به ارحامکم فان صلة الرَحِم منسأة فی الاجل مثراه للمال مرضاة للرب تعالی .»68رسول الله می فرماید اصل و نَسَب و فامیل خود را به اندازه ای که صله رحم برآن متوقف است بشناسید همانا صله رحم اجل را به فراموشی سپرده و موجب فزونی مال می شود و خشنودی خداوند را به دنبال خواهد داشت.

***************************************************************************

❤️حدیث سلسلةالذهب در طرق مختلف.❤️

1 بررسی متن و سندهای گونان حدیث در کتابهای شیعه،
2 بررسی متن و سندهای حدیث در کتابهای اهل سنّت،

3 بررسی عناوین حدیث در علم درایه،

4 بیان اهمیت سند حدیث در نظر محدثان شیعه و سنی،

5 شناسایی برخی از کتابهای شیعه و سنّی که حدیث را نقل کرده اند، حدیث،صحیفةالرضا علیه السلام
از جمله متنها و سندهای این حدیث، متن و سندی است که در کتاب «صحیفةالرضا» آمده است:

اخبرنا الشیخ الامام الاجل العالم الزاهد الراشد، امین الدین ثقةالاسلام امین الرؤساء ابو علی الفضل بن الحسن الطبرسی اطال الله بقاءه فی یوم الخمیس غرة شهرالله الاصم رجب سنة تسع وعشرین وخمسمأة، قال اخبرنا الشیخ الامام العبد الزاهد ابوالفتح عبدالله بن عبدالکریم بن هوازن القشیری ادام الله عزه قراءة علیه داخل القبة التی فیها قبرالرضا علیه السلام غرة شهرالله المبارک، حدثنی الشیخ الجلیل العالم ابوالحسن علی بن محمدبن علی الزوزنی قراءة علیه سنة اثنین وخمسین واربعمأة، قال اخبرنی ابوالحسن احمدبن محمدبن هارون الزوزنی بها، قال اخبرنا ابوبکر محمدبن عبدالله بن محمد حفدة العباس بن حمزة النیشابوری سنة سبع وثلاثین وثلاثمأة، قال حدثنا ابوالقاسم عبدالله بن احمدبن عامر الطائی بالبصرة، قال حدثنی ابی سنة ستین ومأتین، قال حدثنی علی بن موسی الرضا سلام الله علیه و آله: «یقول الله عزوجل: لااله الاالله حصنی، فمن دخل حصنی أمن من عذابی».

معانی الاخبار، عیون اخبارالرضا(علیه السلام) والتوحید

از جمله سندها و متنهای این حدیث، که شیخ صدوق در سه کتاب توحید و معانی الاخبار و عیون آورده است، این است:
حدثنا محمدبن موسی بن المتوکل رضی الله عنه قال حدثنا ابوالحسین محمدبن جعفر الاسدی، قال حدثنا محمدبن الحسین الصولی (الصوفی)، قال حدثنا یوسف بن عقیل عن اسحق بن راهویة، قال لما وفی ابوالحسن الرضا علیه السلام نیسابور واراد أن یخرج منها الی المأمون، اجتمع علیه اصحاب الحدیث فقالوا له: «یا ابن رسول الله ترحل عنا ولا تحدّثنا بحدیث فنستفیده منک؟» وکان قد قعد فی العماریة فاطلع رأسه وقال: «سمعت ابی موسی بن جعفر یقول سمعت ابی جعفربن محمد

یقول سمعت ابی محمدبن علی یقول سمعت ابی علی بن الحسین یقول سمعت ابی الحسین بن علی بن ابی طالب یقول سمعت ابی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب یقول سمعت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم یقول سمعت جبرئیل یقول سمعت الله جل جلاله یقول: لااله الاالله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی».

قال فلمّا مرّت الراحلة نادانا «بشروطها وانا من شروطها».این حدیث شریف، در کتابهای حدیثی شیعه با سندها و مضمونهای گوناگونی نقل شده و از میان عالمان حدیث، شیخ صدوق، در کتابهای «توحید»، «معانی الأخبار» و «عیون اخبار الرضا(علیه السلام)»، با ده سند مختلف و مضامین گوناگون، آن را آورده است. پس از او نیز شیخ طوسی در «امالی» با سند و مضمون دیگری آن را نقل کرده است و پس از آنها، دیگران نیز این حدیث را به گونه های مختلف، نقل نموده اند که در بخش مستقلی به اسامی و آثارشان اشاره می گردد. از جمله سندها و متنهای این حدیث، که شیخ صدوق در سه کتاب توحید و معانی الاخبار و عیون آورده است، این است: این حدیث را محدّثان شیعه و سنّی با سندهای گوناگون نقل کرده اند و درباره سند حدیث، عباراتی که حاکی از اهمیت آن است، بیان کرده اند.  اگرچه روایت با متنهای مختلف نقل شده، دور نیست همان نقلی که شیخ صدوق در سه کتاب توحید و معانی و عیون آورده است و در بسیاری از منابع دیگر شیعه و سنّی (از جمله بشارة المصطفی وینابیع المودة وروضة الواعظین) نیز آمده، همان مورد اشتراک باشد. شیخ حرّ عاملی در کتاب خود (الجواهر السّنیة)، این حدیث را با سندهای گوناگون نقل نموده و افزوده است که اگر کلمه اول عبارت «انأ من شروطها» را همینطور و بدون تشدید بخوانیم، تنها امام رضا سلام الله علیه و آله  را شامل می شود.

1 – حَدَّثَنَا أَبُو الْحُسَيْنِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الشَّاهِ الْفَقِيهُ بِمَرْوَرُوذٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ النَّيْسَابُورِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَبَّاسٍ الطَّائِيُّ
بِالْبَصْرَةِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي فِي سَنَةِ سِتِّينَ وَ مِائَتَيْنِ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا ع سَنَةَ أَرْبَعٍ وَ تِسْعِينَ وَ مِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَقُولُ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ‏ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَهُ أَمِنَ مِنْ عَذَابِي‏.

التوحيد (للصدوق)، ص 24

2- حَدَّثَنَا أَبُو سَعِيدٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْفَضْلِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ الْمُذَكِّرُ النَّيْسَابُورِيُّ بِنَيْسَابُورَ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو عَلِيٍّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْخَزْرَجِيُّ الْأَنْصَارِيُّ السَّعْدِيُ‏ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ السَّلَامِ بْنُ صَالِحٍ أَبُو الصَّلْتِ الْهَرَوِيُّ قَالَ: كُنْتُ مَعَ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع حِينَ رَحَلَ مِنْ نَيْسَابُورَ وَ هُوَ رَاكِبٌ بَغْلَةً شَهْبَاءَ فَإِذَا مُحَمَّدُ بْنُ رَافِعٍ وَ أَحْمَدُ بْنُ حَرْبٍ وَ يَحْيَى بْنُ يَحْيَى وَ إِسْحَاقُ بْنُ رَاهَوَيْهِ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَهْلِ الْعِلْمِ قَدْ تَعَلَّقُوا بِلِجَامِ بَغْلَتِهِ فِي الْمَرْبَعَةِ فَقَالُوا بِحَقِّ آبَائِكَ الْمُطَهَّرِينَ حَدِّثْنَا بِحَدِيثٍ قَدْ سَمِعْتَهُ مِنْ أَبِيكَ فَأَخْرَجَ رَأْسَهُ مِنَ الْعَمَّارِيَّةِ وَ عَلَيْهِ مِطْرَفُ خَزٍّ ذُو وَجْهَيْنِ وَ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي الْعَبْدُ الصَّالِحُ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ بَاقِرُ عِلْمِ الْأَنْبِيَاءِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْن‏ الْحُسَيْنِ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي سَيِّدُ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ الْحُسَيْنُ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ سَمِعْتُ النَّبِيَّ ص يَقُولُ قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ إِنِّي‏ أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِي مَنْ جَاءَ مِنْكُمْ بِشَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بِالْإِخْلَاصِ دَخَلَ فِي حِصْنِي وَ مَنْ دَخَلَ فِي حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي. التوحيد (للصدوق)، ص25

3- حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحُسَيْنِ مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْأَسَدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ الصُّوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا يُوسُفُ بْنُ عَقِيلٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ رَاهَوَيْهِ قَالَ: لَمَّا وَافَى أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع

 

بِنَيْسَابُورَ وَ أَرَادَ أَنْ يَخْرُجَ مِنْهَا إِلَى الْمَأْمُونِ اجْتَمَعَ إِلَيْهِ أَصْحَابُ الْحَدِيثِ فَقَالُوا لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ تَرْحَلُ عَنَّا وَ لَا تُحَدِّثُنَا بِحَدِيثٍ فَنَسْتَفِيدَهُ مِنْكَ وَ كَانَ قَدْ قَعَدَ فِي الْعَمَّارِيَّةِ فَأَطْلَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ سَمِعْتُ أَبِي مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ يَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ سَمِعْتُ جَبْرَئِيلَ يَقُولُ سَمِعْتُ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ يَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا. قَالَ مُصَنِّفُ هَذَا الْكِتَابِ مِنْ شُرُوطِهَا الْإِقْرَارُ لِلرِّضَا ع بِأَنَّهُ إِمَامٌ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْعِبَادِ مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ عَلَيْهِم‏. التوحيد (للصدوق)، ص 25
4- أَبُو مُحَمَّدٍ الْفَحَّامُ، قَالَ: حَدَّثَنِي عَمِّي عُمَرُ بْنُ يَحْيَى الْفَحَّامُ، قَالَ:حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَامِرٍ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي أَحْمَدُ بْنُ عَامِرٍ الطَّائِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ)، قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): مَنْ قَالَ فِي كُلِّ يَوْمٍ مِائَةَ مَرَّةٍ:” لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبِينُ” اسْتَجْلَبَ بِهِ الْغِنَى، وَ اسْتَدْفَعَ بِهِ الْفَقْرَ، وَ سَدَّ عَنْهُ بَابَ النَّارِ، وَ اسْتَفْتَحَ بِهِ بَابَ الْجَنَّةِ. وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ، قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): يَقُولُ اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ):” لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي، مَنْ دَخَلَهُ أَمِنَ مِنْ عَذَابِي”. الأمالي (للطوسي)، النص، ص279

5-  عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ رَاهَوَيْهِ قَالَ: لَمَّا وَافَى أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع بِنَيْسَابُورَ وَ أَرَادَ أَنْ يَرْحَلَ مِنْهَا إِلَى الْمَأْمُونِ اجْتَمَعَ إِلَيْهِ أَصْحَابُ الْحَدِيثِ فَقَالُوا لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ تَرْحَلُ عَنَّا وَ لَا تُحَدِّثُنَا بِحَدِيثٍ فَنَسْتَفِيدُهُ مِنْكَ وَ كَانَ قَدْ قَعَدَ فِي الْعَمَّارِيَّةِ فَأَطْلَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ

سَمِعْتُ أَبِي مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع يَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ يَقُولُ سَمِعْتُ جَبْرَئِيلَ يَقُولُ سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَى بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا. بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط – القديمة)، النص، ص: 269

6 –  حَدَّثَنَا أَبُو نَصْرٍ أَحْمَدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ عُبَيْدٍ الضَّبِّيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ مُحَمَّدُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ بَابَوَيْهِ‏ الرَّجُلُ الصَّالِحُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ أَبُو السَّيِّدِ الْمَحْجُوبِ إِمَامُ عَصْرِهِ بِمَكَّةَ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ النَّقِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ التَّقِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ الْكَاظِمُ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّادِقُ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ السَّجَّادُ زَيْنُ الْعَابِدِينَ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ سَيِّدُ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ سَيِّدُ الْأَوْصِيَاءِ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ سَيِّدُ الْأَنْبِيَاءِ ص قَالَ حَدَّثَنِي جَبْرَئِيلُ سَيِّدُ الْمَلَائِكَةِ قَالَ قَالَ اللَّهُ سَيِّدُ السَّادَاتِ عَزَّ وَ جَلَ‏ إِنِّي‏ أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَمَنْ أَقَرَّ لِي بِالتَّوْحِيدِ دَخَلَ‏ حِصْنِي‏ وَ مَنْ دَخَلَ‏ حِصْنِي‏ أَمِنَ مِنْ عَذَابِي. عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏2، ص: 135

احادیثی که از امامان معصوم علیهم السلام به ما رسیده به دو دسته تقسیم می شود:

دسته ای از روایات به صورت مستند بیان شده است؛ یعنی سلسله سندشان نیز ذکر شده است به این صورت که هر امامی از پدرش نقل می کند تا این که سند روایت به رسول الله ختم می شود بنابر این نه تنها در این
احادیث سندشان بیان شده و هیچ اشکال سندی در آنها یافت نمی شود بلکه از نظر سند در بالاترین رتبه اعتبار قرار دارد.

این دسته از روایات خود به دو صورت می باشند:
الف. یکی این که اسامی پدر و اجدادشان را یکی پس از دیگری بیان می کنند؛ مانند … قال أبو الحسن الرضا علیه السلام سمعت أبی موسى بن جعفر یقول سمعت أبی جعفر بن محمد یقول سمعت أبی محمد بن علی یقول سمعت أبی علی بن الحسین یقول سمعت أبی الحسین بن علی یقول سمعت أبی أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیهما السلام یقول سمعت رسول الله ص یقول سمعت جبرئیل یقول سمعت الله عز و جل یقول لا إله إلا الله حصنی فمن دخل حصنی أمن من عذابی فلما مرت الراحلة نادانا بشروطها و أنا من شروطه.[1] (زمخشری از یحیی بن حسین حسینی در کتاب ربیع الأبرار پیرامون إسناد صحیفة الرضا نقل می کند: اگر این اسناد به گوش دیوانه ای بخورد عاقل می شود.[2]

ب. دیگر این که راوی با عبارت “عن آبائه”(از پدرانش) با توجه به وضوح اسامی، آن را حذف نموده است). در مجموع کتب روایی شیعه حدود 6671حدیث از ائمه علیهم السلام به صورت مستند با عبارت “عن آبائه” (از پدرانشان= عن رسول الله) نقل شده که از این تعداد 278 آن در کتب اربعه شیعه (60 حدیث در کافی، 46 تا در من لا یحضره الفقیه، 128 تا در تهذیب و 34 تا در استبصار) آمده است . به عنوان نمونه یک حدیث معنعن و مستند را در این جا بیان می کنیم: عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ  السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ  صلی الله علیه وآله  …[3].

بدیهی است اگر حدیثی با این نوع سند نقل شود از بهترین سند برخوردار است. بر این اساس از قسم اول به حدیث “سلسلة الذهب”[4]
تعبیر شده است؛ زیرا اگر چه بر اساس آراء شیعه همه امامان علیهم السلام حجت های خدا در روی زمین هستند و

از نظر حجت فرقی بین اینها و پیامبر نیست، اما از نظر غیر شیعه اینان بهترین افراد و موثق ترین افراد هستند.[5]

2دسته دیگر از روایات که بدون سند بیان شده است.
این دسته از روایات نیز دو قسمند:
الف. این که با واسطه از پیامبر اسلام نقل می کنند اما سندش را ذکر نکردند. به عنوان نمونه به این حدیث توجه نمایید: عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ  صلی الله علیه وآله .[6]

در منابع شیعی هزاران و در کتب اربعه (کافی، من لا یخضره الفقیه، تهذیب و استبصار) صدها حدیث با این عنوان نقل شده است.
این نوع از احادیث نیز اگرچه سلسله سندشان بیان نشده و در ظاهر مرسل هستند اما با توجه به این که معصومین حتی از دید اهل سنت نیز از امنا و صادقین محسوب می شوند، باید پذیرفت که آنان حدیثی را که پیامبر نفرموده باشد به عنوان حکم الهی بیان نمی نمایند و یا به پیامبر نسبت نمی دهند. امام صادق علیه السلام فرموده است: حدیث من، حدیث پدرم (امام باقر) و حدیث پدرم (امام باقر)، حدیث جدم (امام زین العابدین) و حدیث جدم (زین العابدین) حدیث (امام) حسین و حدیث حسین، حدیث (امام) حسن و حدیث حسن، حدیث امیرالمومنین علیهم السلام و حدیث امیر المؤمنین حدیث رسول الله  صلی الله علیه وآله  و حدیث رسول الله، سخن خداوند عزوجل است.[7]

ب. این که از کتاب جامعه، مصحف فاطمه، جفر و … نقل نموده اند که در هر صورت مستند و برای همه مسلمانان حجت است.[8]

بنابراین احادیثی که از ائمه معصومین نقل می شود مستند و از اعتبار کافی برخوردار است و هیچ گونه تردیدی در آن راه ندارد.
قابل ذکر است که این مسأله از دیر باز مورد سؤال بود و از طرف عده ای که برای سخنان امامان معصوم علیهم السلام حجیت ذاتی قائل نبودند مورد اعتراض قرار می گرفت از این جهت راه حل هایی مورد استفاده قرار گرفت.
جابر بن یزید می گوید به امام باقر علیه السلام عرض کردم: هر گاه حدیثى برایم باز گفتى سندش را نیز بیان فرما. امام علیه السلام فرمود: پدرم از جدّم از رسول خدا  صلی الله علیه وآله  از جبرئیل علیه السلام از خدا- عزّ و جلّ- براى من حدیث گفته است، و هر حدیثى که برایت گویم با این سند خواهد بود.[9]
در روایت دیگری آمده است: امام باقر علیه السلام به احترام مجالست جابر با پیغمبر  صلی الله علیه وآله  نزدش می رفت و می نشست و از خداى تبارک و تعالى براى آنها حدیث می کرد، اهل مدینه گفتند: ما جسورتر از این را ندیده‏ایم (زیرا با این کودکى از جانب خدا حدیث می گوید) چون دید چنین می گویند، از پیغمبر  صلی الله علیه وآله  حدیث گفت، اهل مدینه گفتند: ما دروغگوتر از این مرد را هرگز ندیده‏ایم، از کسى به ما حدیث می کند که او را ندیده است، چون دید چنین می گویند از جابر بن عبد اللَّه حدیثشان گفت، آنگاه تصدیقش کردند، در صورتى که جابر خدمت او مى‏آمد و از او دانش مى‏آموخت.[10]
نباشد.

[1]  صدوق، امالی‏ صدوق، ص 235، ا.نتشارات کتاب خانه اسلامی، 1362 هـ ش.
[2]  بحارالأنوار، ج 1، ص 30.
[3]  کلینی، کافی، ج 1، ص 33، ح 7، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 هـ ش‏..
[4]  ثواب الاعمال-ترجمه غفارى، ص: 23، سلسلة الذّهب به مناسبت رجال سند آن که همه از معصومین می باشند و از احادیث قدسیّه محسوب مى‏شود چون گوینده کلام، ذات اقدس الهى است.
[5]  مثلاً سید محمد رشید رضا با این که از متعصبین اهل سنت است در تفسیرش المنار هنگامی که می خواهد ازامام صادق علیه السلام روایت کند می گوید: روى عن جدنا الامام جعفر الصادق (از جد ما امام صادق علیه السلام نقل شده) (محمد رشید رضا، تفسیر القران الحکیم ( تفسیر المنار)، ج 9 ص 538، ناشر دار المعرفة برای چاپ و نشر، بیروت، لبنان، چاپ دوم.).
[6]  کلینی، کافی، ج ‏3، ص 269، ح 8
[7]  کلینی، الکافی، ج 1، ص 53.
[8]  نک: کلینی، کافی، ج 1، ص 239، ترجمه مصطفوى، ج‏1، ص 345.
[9] مفید، امالی، ص 42، چاپ کنگره شیخ مفید قم، 1413 هـ ق. با استفاده از ترجمه استادولى، متن، ص 54.
[10] کلینی، الکافی، ج 1، ص 469، با استفاده از اصول کافى-ترجمه مصطفوى، ج ‏2، ص 374.

مرحوم شیخ صدوق این روایت را در کتب مختلف خودشان آورده و برای آن چندین سند ذکر می‌نمایند. تنها در کتاب توحید برای این روایت سه سند دارند که ما تنها به یکی از آنها اشاره می‌کنیم(سایر موارد ذکر شد):

۲۳ – حدثنا محمد بن موسی بن المتوکل رضی الله عنه، قال: حدثنا ابو الحسین محمد بن جعفر الاسدی، قال: حدثنا محمد بن الحسین الصوفی، قال: حدثنا یوسف ابن عقیل، عن اسحاق بن راهویه، قال: لما وافی ابو الحسن الرضا (علیه‌السّلام) بنیسابور واراد ان یخرج منها الی المامون اجتمع الیه اصحاب الحدیث فقالوا له: یا ابن رسول الله ترحل عنا ولا تحدثنا بحدیث فنستفیده منک؟ وکان قد قعد فی العماریة، فاطلع راسه وقال: سمعت ابی موسی بن جعفر یقول: سمعت ابی جعفر بن محمد یقول: سمعت ابی محمد بن علی یقول: سمعت ابی علی بن الحسین یقول: سمعت ابی الحسین ابن علی بن ابی طالب یقول: سمعت ابی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب یقول: سمعت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم یقول: سمعت جبرئیل یقول: سمعت الله جل جلاله یقول: لا اله الا الله حصنی فمن دخل امن من عذابی. قال: فلما مرت الراحلة نادانا. بشروطها وانا من شروطها.

قال مصنف هذا الکتاب: من شروطها الاقرار للرضا (علیه‌السّلام) بانه امام من قبل الله (عزّوجلّ) علی العباد، مفترض الطاعة علیهم.
توحید صدوق ص۲۵

آنچه که در کتاب کشف الغمه نقل شده، از نظر سند و متن با دیگر نقلها فرق می کند و آن نقل عبارت است از:
قال الفقیر الی الله جامع هذا الکتاب اثابه الله تعالی نقلت من کتاب لم یحضرنی اسمه الآن ما صورته، حدث المولی السعید امام الدنیا عمادالدین محمدبن ابی سعدبن عبدالکریم الوزان فی محرم سنة ست وتسعین

وخمسمأة، قال اورد صاحب کتاب تاریخ نیسابور فی کتابه ان علی بن موسی الرضا لمّا دخل الی نیسابور فی السفرة التی فاز فیها بفضیلة الشهادة، کان فی مهد علی بغلة شهباء علیها مرکب من فضة خالصة، فعرض له فی السوق الامامان الحافظان للاحادیث النبویة ابوزرعة ومحمدبن اسلم الطوسی رحمهماالله فقالا: «ایها السیدبن السادة، ایها الامام وابن الائمه، ایها السلالة الطاهرة الرضیة، ایها الخلاصة الزاکیة النبویة، بحق آبائک الاطهرین واسلافک الاکرمین الاما رأیتنا وجهک المبارک المیمون ورویت لنا حدیثا عن آبائک عن جدّک نذکرک به». فاستوقف البغلة ورفع المظلة واقر عیون المسلمین بطلعته المبارکة المیمونة …

فقال(علیه السلام): «… یقول الله: کلمة لااله الاالله حصنی فمن قالها دخل حصنی ومن دخل حصنی امن من عذابی صدق الله سبحانه وصدق جبرئیل وصدق رسوله وصدق الائمة علیهم السلام».

واما در منابع اهل سنت سقیفه ای.
حاکم نیشابوری می گوید : « لمّا دَخَلَ (علی بن موسی الرضا ) نیسابور …. و شقَّ سوقها و علیه مظله لا یری من ورائها تعرض له الامامان الحافظان ابو زرعة الرازی و محمد بن اسلم الطوسی ومعهما من طلبه علم و الحدیث مالا یُحصی فتضرعا الیه ان یریهم وجهه و یروی لهم حدیثا عن آبائه…
هنگامی که امام رضا علیه السلام وارد نیشابور شد مرکب امام علیه السلام ایستاد و امام علیه السلام داخل کجاوه نشسته بود و احدی صورت وی را نمی دید دو پیشوای اهل حدیث نیشابور به نامهای ابوزرعه رازی و محمد بن اسلم طوسی و سایر طلاب علوم حدیث (که قابل شمارش نبودند) به پیشواز امام علیه السلام آمده , ابوزرعه و محمد بن اسلم با التماس و گریه و زاری از امام علیه السلام خواستند تا صورت خود را بنمایاند و برای آنها حدیث از پدرانش نقل کند .

در نقل دیگر چنین آمده :« فقالا ایها السید الجلیل ابن الساده الائمه بحق آبائک الاطهرین و اسلافک الاکرمین الا ما أریتنا وجهک المیمون و رویت لنا حدیثا عن آبائک ، عن جدک نذکرک به .» فاستوقف البغله و أمر غُلمانه بکف المظله و أقّر عیون تلک الخلائق برؤیه طلعته المبارکه فکانت له ذُؤابتان

…. فقال : حدثنی ابی موسی الکاظم عن أبیه جعفر الصادق عن أبیه محمد الباقر عن أبیه علی زین العابدین عن أبیه شهید کربلاء عن أبیه علی بن ابیطالب قال : حدثنی حبیبی و قره عینی رسول الله قال : حدثنی جبرئیل سمعتُ ربُّ العزّه یقول :« لا اله الا الله حصنی فمن قالها دخل حصنی و من دخل حصنی أمِنَ من عذابی »، ثمَّ أرخی الستر و سار، فعدَّ اهل المحابر والدوی الذین کانوا یکتبون فأنافوا علی عشرین الفا.»

[1]
خطاب به امام علیه السلام چنین گفتند ای سرور جلیل القدر , ای فرزند سروران و امامان جلیل به حق پدر و اجداد پاک و طاهرینت صورت مبارکت را بنمایان و برای ما از اجدادت روایتی نقل کن , در این هنگام شتر ایستاد و امام علیه السلام به غلامان خویش دستور داد پرده را برداشته تا چشمان مردم به جمال نورانی امام علیه السلام منور شود مردم نیز در حالتی که فریاد می زدند و بعضی روی زمین در حالت سینه خیز بوده و برخی دیگر خاک مرکب امام علیه السلام را می بوسیدند علمای شهر فریاد زدند ای مردم ساکت باشید و ابو زرعه و محمد بن اسلم از امام علیه السلام تقاضای حدیث کرده که امام علیه السلام چنین فرمود : پدرم موسی بن جعفر از پدرش جعفر بن محمد از پدرش محمد بن علی از پدرش علی بن حسین از پدرش شهید کربلا از پدرش علی بن ابیطالب نقل شده که فرمود

حبیبم و نور چشمم رسول الله فرمود جبرئیل برایم روایت کرد که خداوند عزوجل به من چنین گفت : «لا اله الا الله دژ من است هر کس این کلمه را بگوید داخل در دژ من خواهد شد و هر کس در دژ من داخل شود از عذابم در امان خواهد بود . » پس از نقل این حدیث پرده را کشید و حرکت کرد . تمامی اهل قلم که این مطلب را ثبت می کردند قریب به بیست هزار بودند .

ابونعیم اصفهانی(430هـ) نیز این حدیث را از طریق خود چنین نقل می کند :« ابا الصلت الهَرَوی عن علی بن موسی الرضا عن آبائه عن علی بن ابیطالب عن رسول الله عن جبرئیل قال : قال الله عزوجل انی انا الله لا اله الا الله انا فاعبدونی من جائنی منکم بشهاده ان لا اله الا الله بالاخلاص دَخَل فی حصنی و من دَخَل فی حصنی اَمِنَ من عذابی .»[

2]اباصلت به نقل از امام رضا علیه السلام از پدرانش از امیرالمومنین علیه السلام از رسول الله صلی الله علیه وآله از جبرئیل ” خداوند فرمود : همانا من خداوندی هستم که جز من خدایی نیست پس مرا عبادت کنید هر کس از شما با اخلاص شهادت دهد که معبودی جز من نیست در دژ من داخل شده و هر کس در دژ من داخل شود از عذابم در امان است . ”
قابل ذکر است ادامة حدیث در کتب اهل تشیع چنین آمده ، امام علیه السلام بعد از نقل این حدیث داخل کجاوه رفتند و پس از لحظاتی دوباره سر از کجاوه بیرون آورده و فرمودند :« بشرطها و انا من شروطها»

3 که این قسمت از حدیث در هیچ یک از کتب اهل سنت منعکس نشده است.
دیدگاه اهل سنت نسبت به حدیث «حصن»
دربارة این حدیث سخنان شگفت آمیزی از بزرگان اهل سنت نقل شده که به آنها اشاره می شود :
ابا صلت هروی که یکی از ملازمان امام رضا علیه السلام می باشد دربارة این حدیث می فرماید: «لو قریءَ هذا الاسناد علی مجنون لأفاقَ.»

4 برخی از متعصبین اهل سنت این حدیث را از دروغ پردازی های ابا صلت دانسته و آن را باطل می دانند .

5 در حالی که در مقابل، بزرگان اهل سنت علاوه بر تأیید سخن اباصلت، سخنان شگفت انگیزی دربارة این حدیث بیان کرده اند که به بعضی از آنها اشاره می شود :
احمد بن حنبل (240هـ) ، ابن حجر هیثمی به نقل از احمد می گوید : « لو قرئت هذا الاسناد علی مجنون لبریء من جنته .»

6 اگر این سند بر دیوانه خوانده شود همانا بهبود می یابد .

حاکم نیشابوری (405هـ) :« لو قرء هذا الاسناد علی مجنون لافاق من جنونه »

7 ابو نعیم اصفهانی (430هـ)در یک بیان جامع ، پیرامون این حدیث چنین می گوید: « هذا حدیثً ثابتً مشهورً بهذا الاسناد من روایت الطاهرین عن آبائهم الطیبین و کان بعض سلفنا من المحدثین اذا روی هذا الاسناد قال لو قرء هذا الاسناد علی مجنون لافاقَ.»

8 سبط بن جوزی(654هـ) :« لو قرء علی مجنون بریء .»

9 ابو القاسم قُشَیری دربارة این حدیث سخن شگفت انگیزی نقل می کند که به آن اشاره می شود :« اتصل هذا الحدیث بهذا السند ببعض أمراء السامانیه فکتب بالذهب واوصی ان یدفن معه فی قبره ، فروی فی المنام بعد موته فقیل ما فعل الله بکَ فقال غفر لی بتلفظی بلا اله الا الله و تصدیقی أنَّ محمداً رسول الله»

10 قشیری می گوید : این حدیث با این سلسلة سند به بعضی از پادشاهان سامانی رسید و دستور دادند که این حدیث با طلا نوشته شده و هنگام مرگ با وی در قبر دفن کنند . بعد از مرگش وی را در خواب دیدند از او پرسیدند خداوند با تو چه کرد در پاسخ گفت خداوند مرا به شهادت لااله الاالله و تصدیق محمد رسول الله بخشید .

حدیث «ایمان»
در نقل دیگر چنین آمده:« لمّا دَخَلَ علی بن موسی الرضا نیسابور علی بغله شهباء فَخَرَجَ علماء البلد فی طلبه منهم یحیی بن یحیی، اسحاق بن راهویه ، احمد بن حرب ، محمد بن رافع ، فتعلقوا بلجام دابّه فقال له اسحاق بحق آبائک حدثنا فقال :« الایمان معرفه بالقلب واقرار بالسان و عمل بالارکان»11 هنگامی که علی بن موسی الرضا وارد نیشابور شده سوار بر شتر کجاوه دار بود که علمای شهر از جمله یحیی بن یحیی , اسحاق بن راهویه , احمد بن حرب , محمد بن رافع به استقبال امام علیه السلام آمده و به افسار مرکب امام علیه السلام چنگ زدند سپس اسحاق رو به امام علیه السلام کرد و گفت به حق پدر و اجدادت برای ما حدیثی روایت کن امام علیه السلام فرمود :

ایمان, شناخت قلبی و اقرار زبانی و عمل به دستورات است .
ابن ماجه نیز به سند خود از ابا صلت این حدیث را نقل می کند .12
سایر محدثین از جمله ، بیهقی13، دار قطنی14 ، ابن حجر هیثمی15 ، خطیب بغدادی16 ، صاحب کتاب اخبار قزوین17، طبرانی18 و غیره

19نیز این حدیث را نقل کرده اند .
دیدگاه اهل سنت نسبت به حدیث «ایمان»
در مورد این حدیث نیز ابا صلت می‌گوید :« لو قرء هذا الاسناد علی مجنونٍ لافاقَ»20

برخی از متعصبین اهل سنت در اینجا نیز این حدیث را ضعیف وبه خاطر شیعه بودن اباصلت این حدیث را از دروغ پردازی های وی دانسته و ایشان را به شدت مورد هجوم قرار داده اند21. با این حال در مقابل، بزرگان اهل سنت ، اباصلت را فردی مطمئن و موثق دانسته و با تکرار سخن وی در مورد حدیث ایمان ، کلام وی را تایید کردند.
احمد بن حنبل (240هـ):« لو قرئت هذا الاسناد علی مجنونٍ لبرء من جنته .»

22
ابو الحسن علی بن محمد کنانی (963هـ) در دو مرحله صحت این روایت را اثبات می کند .اول اینکه شخصیت اباصلت را تقویت کرده و از این طریق سند حدیث را محکم می کند ، در مرحلة بعد دو شاهد برای محتوای حدیث حصن و ایمان اقامه می کند که جایی برای اشکالات دیگر باقی نماند . وی می‌گوید :« و لهما شاهدان ، حدیث ابی قتاده : من شهد ان لا اله الا الله ، انَّ محمدا رسول الله ، فذل بها لسانه واطمئن بها قلبه، لم تطعمه النار ، اخرجه البیهقی فی الشُعَب و ثانیهما من حدیث عائشه : الایمان بالله ، اقرارً باللسان ، و تصدیق بالقلب و عمل بالارکان ، اخرجه الدیلمی والشیرازی فی الالقاب .»

23ابو الحسن سندی حنفی (1138هـ) که از شارحان صحیح بخاری و سنن ابن ماجه می باشد در تایید این روایت سخنان بزرگان اهل سنت را یادآور می شود و از شخصیت روایی اباصلت دفاع می کند و به نقل از سیوطی می گوید :

« و الحق انه لیس بموضوعٍ …».24
عجلونی شافعی ( 1162هـ) در ردّ سخن ابن جوزی مبنی بر جعلی بودن این حدیث و در دفاع از شخصیت اباصلت سخنانی گفته ودر تایید این روایت می گوید :« و من لطائف اسناده روایه الابناء عن الآباء فی جمیعه .»

25 لازم به ذکر است دربارة شخصیت اباصلت بزرگان اهل سنت چنین گفته اند :« یحیی بن مَعین وی را توثیق کرده می گوید: لیس ممن یکذب ،حاکم نیشابوری دربارة وی می گوید : ابوالصلت ، ثقه مأمونٌ، ذهبی نیز دربارة وی می گوید : صالحاً الا انه شیعیٌ و لم یکن غالیاً، برخی دیگر اباصلت را در زمرة زُهّاد شمرده اند .»

26 با توجه به سخنان و تاییدات بزرگان اهل سنت سخن سیوطی کاملاً معنا شده چنانکه گفت : « و الحق انه لیس بموضوع

27و بی پایه واساس بودن سخن ابن جوزی مبنی بر جعلی بودن حدیث ایمان واضح می شود .
یکی بودن حدیث «حصن» و « ایمان»؟
در مورد اینکه آیا حدیث ایمان با حدیث حِصن یکی است و یا اینکه در دو مرحله این اتفاق رخ داده سؤالی است که ابن حجر هیثمی تمایل به احتمال دوم دارد ، چنانچه می گوید :« لعلهما واقعتان

»28 مواضع علمای اهل سنت هنگام ورود امام به نیشابور
نکتة قابل ذکر ومهم ، برخورد علمای بنام اهل سنت در آن دوران ، هنگام ورود امام رضا علیه السلام به نیشابور می باشد.
ابوالفرج ابن جوزی چنین گزارش می‌کند: « فلما قدم نیسابور خَرَجَ فهو فی عماریه علی بغله شهباء فخرج علماء البلد فی طلبه مثل یحیی بن یحیی ، اسحاق بن راهویه ، محمد بن رافع ، احمد بن حرب و غیرهم ، فأقام بها مدة .»

29 در نقل دیگر آمده :« لما دَخَلَ علی بن موسی الرضا نیسابور علی بغله شهباء فخرج علماء البلد فی طلبه منهم یحیی بن یحیی ، اسحاق بن راهویه ، احمد بن حرب ، محمد بن رافع ، فتعلقوا بلجام دابته فقال له اسحاق بحق آبائک حدثنا فقال ….»

30 ابن حجر هیثمی به نقل از حاکم نیشابوری هنگام ورود امام علیه السلام به نیشابور می‌گوید: « تعرض له الحافظان ابو زرعه الرازی و محمد بن اسلم طوسی و معهما من طلبه العلم و الحدیث مالا یُحصی فتضرعا الیه ان یریهم وجهه و یروی لهم حدیثا عن آبائه…»

31 شناخت جایگاه علمای نیشابور:
شناخت و آگاهی از جایگاه شخصیت‌هایی که در گزارش های تاریخی مذکور آمده بوضوح نشان می دهد که علمای اهل سنت آن دوران, با آن عظمت! چگونه در آستانة علی بن موسی الرضا، زانو می‌زدند .

ابو یَعلی مُعلی بن منصور رازی حنفی (211هـ) ،وی علامه و حافظ و مفتی بغداد بوده و فردی مورد اطمینان و ثقه بوده است . ذهبی می گوید :« العلامه الحافظ الفقیه نزیل بغداد ومفتیها .»

32، یحیی بن معین می گوید :« ثقه »

33، عجلی می گوید :« ثقه صاحب سنه و کان نبیلاً »

34، یعقوب بن شیبه می گوید :« ثقه ، متقنٌ ، صدوق فقیه مامونٌ .»

35، ابو حاتم :« کان صدوقاً فی الحدیث »

36، ابن سعد :« کان صدوقاً صاحب حدیثٍ و رای و فقهٍ »

37 آدم بن ابی ایاس عسقلانی (220هـ)، پیشوای اهل حدیث فردی است ثقه و مورد اطمینان , شیخ اهل شام وی یکی از شش نفری است که حدیث را به درستی ثبت می کند , دربارة وی چنین گفته اند :« ذهبی : الامام الحافظ القدوه ، شیخ الشام ابو الحسن خراسانی …

38، ابو حاتم رازی : ثقه مأمون متعبدٌ من خیار عباد الله39، احمد بن حنبل :کان من السته الذین یضبطون عنده الحدیث

40.»
ابو زکریا یحیی بن یحیی تمیمی منقری نیشابوری (226هـ) وی شیخ الاسلام و عالم خراسان و به تعبیر برخی امام اهل دنیا می‌باشد , ابوبکر بن عبد الرحمن می گوید :
« شیخ الاسلام و عالم خراسان الحافظ .» ، ابو العباس سراج :« امام لاهل الدنیا .» ابو احمد الفراء :« کان اماماً و قدوهً و نوراً للاسلام»41، نسائی :« هو ثقه مأمون ثبتٌ »42، احمد بن سیار مروزی : « کان ثقه … خیّراً فاضلاً .»

43
ابو عبد الله احمد بن حرب بن فیروز نیشابوری (234هـ)، وی پیشوای و اسوه اهل حدیث شیخ نیشابور و از بزرگان و فقها و عابدها بود و فردی کم نظیر بوده است . ذهبی دربارة وی می گوید : الامام القدوه ، شیخ نیسابور ، الزاهد کان من کِبار فقهاء و العباد ، یحیی بن یحیی تمیمی دربارة وی می گوید : ان لم یکن احمد بن حرب من الابدال فلا ادری مَنهُم !؟»

44
ابویعقوب اسحاق بن راهویه مِروزی (238هـ) ،وی یکی از پیشوایان مسلمین و علمای دینی است که حدیث و فقه و حفظ و راستگویی و پرهیزکاری در وی جمع شده است سیوطی دربارة وی می گوید :« احد ائمه المسلمین و علماء الدین اجتمع له الحدیث و الفقه و الحفظ و الصدق و الورع و الزهد ….»

45
ابو الحسن محمد بن اَسلَم کِندی طوسی (242هـ)، از موثقین و حفاظ بوده و در علم شبیه احمد بن حنبل می باشد . سیوطی دربارة وی می گوید: « کان من الثقات الحفاظ و الاولیاء الابدال ، به نقل از ابن خُزَیمه دربارة وی می گوید : هو ربانیُّ هذه الامه لم تر عینای مثله ، کان شبه باحمد بن حنبل .»

46
ابو عبد الله محمد بن رافع قصری قُشَیری (245هـ)، در دوران خویش شیخ خراسان بوده موثق و مورد اطمینان و راستگو می باشد , حاکم نیشابوری می گوید :« شیخ عصره بخراسان فی الصدق و الرحله .»

47 مسلم و نسائی نیز می گویند :« ابن رافع ثقه مأمونٌ .»

48 ذهبی می گوید :« الامام الحافظ ، الحجه القدوه ، بقیه الاعلام …»

49
نصر بن علی جهنمی (250هـ) ، وی یکی از مطمئن ترین و حافظ ترین و عالم ترین اهل حدیث می باشد و از بزرگان اهل حدیث به شمار می رود . عبد الرحمن بن ابی حاتم می گوید : « نصر احب الیَّ و اوثق و احفظ ، نصر ثقه »

50، نسائی و ابن خراش :« ثقه»

51، عبد الله بن محمد فَرهَیانی :« نصر عندی من نبلاء الناس »

52،
ذهبی نیز می گوید : « الحافظ ، العلامه ، الثقه … کان من کبار الاعلام … نصر بن علی من ائمه سنه الاثبات»
53
ابو زُرعه عبید الله بن عبد الکریم الرازی قُرَشی مخزومی (261هـ)
، وی امام اهل حدیث خراسان و فردی موثق ,و سرور حفاظ می باشد , سیوطی می گوید : احد الاعلام و حفاظ الاسلام .»

54 ابن ابی حاتم می گوید :« ما رأیت اکثر تواضعاً من ابی زرعه هو و ابو حاتم اماما بخراسان .»

55 نسائی دربارة وی می گوید :« ثقه » ، ذهبی نیز از وی « الامام سید الحفاظ » تعبیر می‌کند .

56
محمد بن اسحاق بن خُزَیمه (311هـ) ، امامت و حفظ در حدیث در خراسان به ایشان منتهی شده و فردی کم نظیر و از حفاظ می باشد, ذهبی دربارة وی می گوید :« انتهت الیه الامامه والحفظ فی عصره بخراسان …»

ابن حبّان می گوید :« ما رأیتُ علی وجه الارض من یحسنُ صناعه السنن و یحفظ الفاظها الصحاح وزیاداتها حتی کأن السنن کلها نصب عینیه الا ابن خُزَیمه فقط .» دار قطنی نیز می گوید :« کان اماماً ثبتاً معدوم النظیر .»

عدیله بن ابی علی ثقفی شافعی (328هـ)، وی امام اهل حدیث و شیخ خراسان و به تعبیر اهل سنت در دوران خویش حجت خدا بر روی زمین بوده است , ذهبی دربارة وی می گوید :« الامام المحدث، الفقیه العلامه ، الزاهد ، العابد ، شیخ خراسان کان ابو علی فی عصره حجه الله علی خلقه …و کان اماماً فی اکثر علوم الشرع.»

57
با توجه به جایگاه رجال یاد شده نزد بزرگان اهل سنت و از سوی دیگر تضرع, التماس و زانو زدن آنها در برابر علم امام رضا علیه السلام ، عظمت و مرجعیت علمی و معنوی امام علی بن موسی الرضا علیهماالسلام را به نمایش می گذارد.

سایر احادیث سلسلة الذهب تا به حال دو حدیث حصن و ایمان که معروف به سلسلة الذهب بوده , نقل و بررسی شد حال به سایر احادیثی که سند آن سلسلة الذهب می باشد

و در کتب حدیثی اهل سنت منعکس شده را یادآور می شویم:

ابن نجار (643هـ) به سند خود از عبد الله بن احمد بن محمد بن حنبل از پدرش از علی بن موسی الرضا از پدرانش از علی بن ابیطالب از رسول الله نقل کردند که پیامبر فرمود :« ما من قومٍ کانت لهم مشورة فَحَضَر معهم مَن اِسمُه احمداً و محمد فشاوَرَه الا خیرٌ لهم .»58پیامبر می فرماید: هر گروهی که به مشورت بنشیند و در میان آنها احمد یا محمد نامی باشد , خداوند آنچه خیر و صلاح است برای آنها مقدر می کند .

***************************************************************************

در زمان عثمان ملعون، جامعه اسلامی دچار فساد مالی، رانت‌خواری، اختلاس و استفاده شخصی از بیت المال شده بود. عثمان به نزدیکان خود از بیت المال بخشش‌های بسیاری می‌کرد.

امیرعوالم علی(صلوات الله علیه و آله) دراین باره فرمودند: «سومی(عثمان) بپا خاست حال آن‌که متکبرانه بین سرگین و چراگاهش در رفت و آمد بود و طی عمر می کرد. خویشاوندان وی نیز قد علم کردند و مال خدا را با تمام دهان بلعیدند، همان‌طور که شتر علف بهاری را می‌خورد تا آن‌گاه که رشته(حکومتش) از هم گسست و کارهای ناهنجارش مرگش را رساند و شکم پرستی، وی را از پا در آورد».[۱]‌عثمان یک پنجم غنائم فتح آفریقا را به پسرعمو و دامادش مروان بن حکم بخشید که در حدود پانصد و چهار هزار دینار(سکه طلا) بود.[۲]
هم‌چنین فدک را که خلفای قبل از حضرت زهرا(علیهاالسلام) گرفته بودند و گفتند انفال و بیت المال است[۳] و قطعه زمینی به نام مهزور را که ملک پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود را به مروان بخشید.[۴]

عثمان لعین بخشش‌های فراوانی از بیت المال و اموال عمومی به نزدیکان دیگرش داشت، چنان‌که سیصد هزار سکه نقره به عمویش حکم ابن ابی العاص[۵]، صد هزار درهم (سکه نقره) و یک منطقه موقوفه در بازار مدینه و یک دوره زکات مدینه را به پسر عمو و دامادش حارث ابن حکم[۶]، و چهار پنجم غنائم آفریقا یعنی دو میلیون و شانزده هزار سکه طلا را به خانواده حکم بخشید، صد هزار سکه طلا را برادر رضاعی‌اش عبدالله ابن ابی سرح[۷]، صد هزار سکه به شریک دوران جاهلیتش عباس بن ربیعه[۸]، و دویست هزار سکه طلا به ابوسفیان[۹] و صد هزار سکه نقره به سعید ابن عاص اموی، سیصد هزار درهم به عبدالله بن اسید الاموی[۱۰]
و شش هزار درهم به زبیر بن العوام[۱۱] و صدهزار درهم به طلحة بن عبیدالله از بیت االمال و اموال عمومی بخشیده است.

در عصر عثمان برخی اصحاب دنیاطلب نیز فرصت را غنیمت شمرده و از طریق رانت‌خواری به زر اندوزی پرداختند که از آن‌ها می‌توان به عبدالرحمن بن عوف شوهر خواهر عثمان، طلحه، زبیر، سعد بن ابی وقاص، یعلی ابن امیه والی عثمان بر یمن و زید بن ثابت قاضی و خزانه‌دار عثمان و سعید بن عاص خزانه‌دار کوفه و ولید بن عقبه اشاره کرد.

📕[۱]. «إِلَی أَنْ قَامَ ثَالِثُ الْقَوْمِ نَافِجاً حِضْنَیْهِ بَیْنَ نَثِیلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ وَ قَامَ مَعَهُ بَنُو أَبِیهِ یَخْضِمُونَ مَالَ اللَّهِ خَضْمَ الْإِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبِیعِ إِلَی أَنِ انْتَکَثَ عَلَیْهِ فَتْلُهُ وَ أَجْهَزَ عَلَیْهِ عَمَلُهُ وَ انْکَبَّ بِهِ بَطْنُهُ».

مناقب آل علی بن ابی طالب، ابن شهر آشوب، موسسه انتشارات علامه، ج۲، ص۲۰۵، متن کتاب.
📕[۲]. تاریخ یعقوبی، احمد بن اسحاق یعقوبی، بیروت، دارصادر، ج۲، ص ۱۶۶، متن کتاب؛/ و محمدبن جریر طبری، تاریخ الطبری، بیروت، عزالدین، ۱۴۱۳، ج۱، ص ۲۸۱۱ـ ۲۸۱۳
📕[۳]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید معتزلی، قم، نشر کتابخانه آیه الله مرعشی، ج ۱، ص ۱۹۸، متن کتاب.
📕[۴]. الأحکام السلطانیة للفراء، القاضی أبو یعلی محمد بن الحسین بن محمد بن خلف ابن الفراء(۴۵۸ق)، محقق: محمد حامد الفقی، بیروت، دار الکتب العلمیة ، چاپ دوم، ۱۴۲۱ق-۲۰۰۰ م، ج ۱، ص ۲۰۱، متن کتاب.
📕[۵]. تاریخ یعقوبی، پیشین، ج ۲، ص ۱۶۴، متن کتاب.
📕[۶]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، پیشین، ج ۱، ص ۱۹۸، متن کتاب؛/ و انساب الاشراف، احمدبن یحیی بن جابرالبلاذری، لبنان، دارالتعارف، ۱۹۷۷م، ج ۵، ص ۵۲.
📕[۷]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، پیشین، ج۱، ص۱۹۹، متن کتاب.
📕[۸]. تاریخ الطبری، محمد بن جریر بن یزید (م۳۱۰ق)، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷، ج ۴، ص ۴۰۴، متن کتاب.
📕[۹]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، پیشین، ج ۱، ص ۱۹۹، متن کتاب.
📕[۱۰]. الطبقات الکبری، ابن سعد، دار بیروت، ۱۹۸۵م، ج۳، قسمت ۱، ص ۷۵.
📕[۱۱]. انساب الاشراف، پیشین، ج۵، ص۷

در عصر عثمان برخی اصحاب دنیاطلب نیز فرصت را غنیمت شمرده و از طریق رانت‌خواری به زر اندوزی پرداختند که از آن‌ها می‌توان به عبدالرحمن بن عوف شوهر خواهر عثمان، طلحه، زبیر، سعد بن ابی وقاص، یعلی ابن امیه والی عثمان بر یمن و زید بن ثابت قاضی و خزانه‌دار عثمان و سعید بن عاص خزانه‌دار کوفه و ولید بن عقبه اشاره کرد.

پس از مرگ عثمان وقتی امیرالمومنین(علیه‌السلام) متصدی امر حکومت اسلامی شد، اصلاحات خویش را آغاز کرد. یکی از موارد، مقابله ایشان با رانت‌خواری‌ها و اختلاس‌هایی بود که در دولت عثمان به وجود آمده بود.
ایشان در روز دوم حکومتش در میان مردم آمدند تا سیاست‌های دولتش را برای مردم تبیین کند، لذا فرمودند: «هر زمینی که عثمان آن را به دیگری واگذار کرده و هر مالی از مال خدا که به کسی داده است باید به بیت المال بازگردانده شود چراکه هیچ چیز نمی‌تواند حقوق گذشته را باطل کند؛ به خدا سوگند! اگر آن اموال را بیابم، گر چه مهر زنان‌تان کرده باشید و یا با آن کنیزی خریده باشید حتما

آن را به بیت المال باز می‌گردانم زیرا گشایش امور با عدالت است».[۱۲]

اولین اقدام حضرت در بازگرداندن اموال غارت شده از بیت المال این بود که در روز سوم حکومتش، اموالی از بیت المال را که عثمان تصرف کرده بود پس گرفت.[۱۳] همین برخورد امیرالمومنین(علیه‌السلام) و باز پس‌گیری اموال بیت المال موجب شد هرچه سریع‌تر مفسدان اقتصادی از مدینه و اطراف بگریزند و در همان شش ماه اول حکومت امیرالمومنین(علیه‌السلام) به بهانه خون‌خواهی عثمان جنگ بزرگ جمل را بر حضرت تحمیل نمایند.
وقتی خبر باز پس‌گیری اموال بیت المال از خانه عثمان ملعون به گوش عمروعاص خبیث، در شهر ایله، در منطقه فلسطین رسید، نامه‌ای برای معاویه زنا زاده فرستاد و در آن نوشت: «هر کاری که ممکن است انجام بده که پسر ابی طالب، همه اموالی را که تو جمع آوری کرده ای خواهد گرفت».

[۱۲]. «أَلا إِنَّ کُلَّ قَطیعَة أَقْطَعَها عُثْمانُ وَ کُلَّ مال أَعْطاهُ مِنْ مالِ اللّهِ فَهُوَ مَرْدُودٌ فِی بَیْتِ الْمالِ فإن الحق القدیم لا یبطله شی‌ء وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِکَ بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ فَإنَّ فِی الْعَدْلِ سَعَهً». شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، پیشین، ج۱، ص۲۶۵، متن کتاب.

[۱۳]. «قال الکلبی ثم أمر(علیه السلام) بکل سلاح وجد لعثمان فی داره مما تقوی به علی المسلمین فقبض و أمر بقبض نجائب کانت فی داره من إبل الصدقة فقبضت و أمر بقبض سیفه و درعه و أمر ألا یعرض لسلاح وجد له لم یقاتل به المسلمون و بالکف عن جمیع أمواله التی وجدت فی داره و فی غیر داره و أمر أن ترتجع الأموال التی أجاز بها عثمان حیث أصیبت أو أصیب أصحابها ». همان، ج۱، ص۲۷۰، متن کتاب.

[۱۴]. «فبلغ ذلک عمرو بن العاص و کان بأیلة من أرض الشام أتاها حیث وثب الناس علی عثمان فنزلها فکتب إلی معاویة ما کنت صانعا فاصنع إذ قشرک ابن أبی طالب من کل مال تملکه کما تقشر عن العصا لحاها». همان، ج۱، ص۲۷۰، متن کتاب

واما امیر عوالم علی( سلام الله علیه و آله)نه تنها از بیت المال برای رفاه زندگی شخصی خویش استفاده نکرد، بلکه از اموال شخصی خود نیز در این راه، بهره ای نجست و آن ها را با ایثار و فداکاری، صرف زندگی محرومان و نیازمندان نمود. آن حضرت در تقسیم بیت المال ترجیح و تفاضلی میان آحاد مردم قائل نبود و آن را بطور مساوی میان آن ها تقسیم می کرد و بیشتر اوقات از سهم خویش به نفع فقرا و مساکین صرف نظر می کرد. خود را مقید کرده بود که از بیت المال ارتزاق نکند. حتی در سخت ترین شرایط نیز نظیر زمان جنگ این سیره را ادامه داد ، در جنگ جمل از زمان حرکت تا پایان جنگ از اموال شخصی که از مدینه به همراه آورده بود استفاده می کرد  و روزی هم که خواست از بصره برود در حضور مردم اعلام کرد:
«من در این مدت از بیت المال ارتزاق نکردم اکنون هم چیزی به همراه نمی برم.»
📗 [مفید، 1374، 432]

در جای دیگر فرمودند:
«به خدا قسم من از بیت المال شما درهمی برای خود نخواهم گرفت مادامی که یک درخت خرما در مدینه داشته باشم» [بحار،ج۴۹ص۱۷۰،
و نیز فرمود:
«یا اهل الکوفه اذا انا خَرَجتُ مِن عندکم بغیر رحلی و راحلتی و غلامی فَانَا خائن» بحار،ج۴۱ص۱۳۷.
«ای مردم کوفه اگر من با چیزی به جز زیر اندازم و مرکب سواریم و خدمتکارم از میان شما خارج شدم پس خیانتکار خواهم بود.»

فلذا رانت خواران و اختلاس گران دستی در بیت المال دارند.

نبی اکرم (صلی الله علیه و آله)فرمودند:
نابودیِ مردمان پیش‌تر از شما، از آنجا بود که اگر
سرشناسی دزدی می‌کرد، رهایش می‌ساختند و
چون ناتوانی دزدی می‌نمود، مجازاتش می کردند.
📕نهج الفصاحه، حدیث ۹۴۳

***************************************************************************

ابوغانم می گوید:
ابوغانم خادم امام حسن عسکری (سلام الله علیه) که یک عمر در این خانه خدمت کرده است، می گوید:
«حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه وسلام الله علیه) در گهواره بود که به محضرش شرفیاب شدم فرمود:صندل قرمز پیش من بیاور، (صندل یک چوب هندی بسیار معطری است که از آن تسبیح می سازند) وقتی آوردم فرمود: «مرا می شناسی؟»
گفتم آری شما مولای من و فرزند مولای من می باشید.
فرمود: «آنرا نپرسیدم».
گفتم: منظور خود را بیان فرمائید. فرمود:

أنا خاتِمُ الأوصِياءِ ، بي يُدفَعُ البَلاءُ مِن أهلي و شيعَتي ؛

من وصىّ آخرين ام ؛ به وسيله من بلا از خانواده و شيعيانم دفع مى شود .

📗كشف الغمّه، جلد ۳، صفحه ۲۸۹ ،
📗محجّة البيضاء ،جلد ٤ صفحه، ٣٤٦،
📗الزام الناصب، صفحه،۱۰۰و۱۰۴
📗منتخب الاثر، صفحۀ ٣٦٠ ،
📗غیبت شیخ طوسی، صفحۀ ١٤٨
📗 وينابيع الموده جلد ۳، صفحه،۱۲۶

***************************************************************************

امام صادق (سلام الله علیه و آله) فرمود:
اِنَّ اللّهَ تَعالى خَلَقَ خَلْقا مِنْ خَلْقِهِ اِنْتَجَبَهُمْ لِقَضاءِ حَوائِجِ فُقَراء شيعَتِنا عَلى ذلِكَ الْجَنَّةُ، فَاِنِ اسْتَطَعْتَ اَنْ تَكُونَ مِنْهُمْ فَكُنْ.
خدای متعال، گروهی از آفریدگان خود را برای تأمین نیازمندی‌های شیعیان تنگدستِ ما برگزیده است و پاداش آنان بر این کار، بهشت است. اگر بتوانی از این گروه باشی، باش!

📗 محجه البیضاء، ج 3، ص 378.

***************************************************************************

امام صادق سلام الله علیه و آله فرمودند:
هر کس پندارد که امام به آنچه در دست مردم هست #احتیاج_دارد کافر است ، جز این نیست که مردم نیازمند این هستند که امام از ایشان بپذیرد . خداوند عزوجل فرموده : از اموال آنها صدقه برگیر زیرا آن ها را به وسیله ی آن پاک و تزکیه می نمایی.
📗(مکیال المکارم/ج۲/ص۳۵۳)

***************************************************************************

نهج البلاغة، خطبه ۱۸۶مولی علی (علیه السلام) در حدیث معرفت به نورانیت می‌فرمایند :

“… أَنَا الَّذِی حَمَلْتُ نُوحاً فِی السَّفِینَةِ بِأَمْرِ رَبِّی وَ أَنَا الَّذِی أَخْرَجْتُ یُونُسَ مِنْ بَطْنِ الْحُوتِ بِإِذْنِ رَبِّی وَ أَنَا الَّذِی جَاوَزْتُ بِمُوسَى بْنِ عِمْرَانَ الْبَحْرَ بِأَمْرِ رَبِّی وَ أَنَا الَّذِی أَخْرَجْتُ إِبْرَاهِیمَ مِنَ النَّارِ بِإِذْنِ رَبِّی وَ أَنَا الَّذِی أَجْرَیْتُ أَنْهَارَهَا وَ فَجَّرْتُ عُیُونَهَا وَ غَرَسْتُ أَشْجَارَهَا بِإِذْنِ رَبِّی وَ أَنَا عَذَابُ یَوْمِ الظُّلَّةِ وَ أَنَا الْمُنَادِی مِنْ مَکَانٍ قَرِیبٍ قَدْ سَمِعَهُ الثَّقَلَانِ الْجِنُّ وَ الْإِنْسُ
وَ فَهِمَهُ قَوْم إِنِّی لَأَسْمَعُ کُلَّ قَوْمٍ الْجَبَّارِینَ وَ الْمُنَافِقِینَ بِلُغَاتِهِمْ
وَ أَنَا الْخَضِرُ عَالِمُ مُوسَى وَ
أَنَا مُعَلِّمُ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ
وَ أَنَا ذُو الْقَرْنَیْنِ وَ أَنَا قُدْرَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل… ”

من همان کسی هستم که نوح را به امر پروردگار در کشتی حمل کرد و من همان کسی هستم که به امر پروردگار یونس را از شکم ماهی بیرون آورد و من همان کسی هستم که به امر پروردگار موسی را از دریا عبور داد و من همان کسی هستم که به اذن پروردگار ابراهیم را از آتش بیرون آورد و من همان کسی هستم که به اذ ن پروردگار نهر ها را جاری ساخت و چشمه‌ها را شکافت و درختها را کاشت.
و منم عذاب روز “ظله” منم آنکه از محل نزدیک ندا کرد که ثقلان(جن و انس) آنرا شنیدند و گروهی آن را فهمیدند. هر آینه من به هر گروهی از جباران و منافقان به زبان خودشان می‌شنوایانم. منم خضر دانای موسی و منم آموزگار سلیمان .پسر داوود و منم ذوالقرنین ومنم قدرت خدای عز و جل.
(بحارالانوار جلد 26 صفحۀ 1 حدیث 1)

اسبی است که جبرئیل امین در آستانه ظهور برای حضرت حجت سلام الله علیه آورده می شود و همان استری است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در شب معراج بر آن نشست. امام زین العابدین (علیه السلام) از آمدن جبرئیل امین در آستانه ظهور به محضر آن حضرت سخن گفته و می‌فرماید: “آن‌گاه اسبی را که براق نامیده می‌شود به حضور ایشان می‌آورد. قائم بر آن سوار می‌شود، سپس به کوه رضوی حرکت می‌کند”.

از امام باقر (علیه السلام) روایت شده که در معراج، جبرئیل، براق را در اختیار پیامبر (صلی الله علیه و آله) نهاد. براق از استر کوچک‌تر و از درازگوش، بزرگ‌تر است. دو گوش لرزان دارد و چشم این حیوان در سمش قرار دارد. میان هر گام تا گام دیگرش آن‌قدر فاصله دارد که چشمش کار کند، و هنگامی که به کوه می‌رسد، دست‌هایش کوتاه می‌شود و چون از کوه سرازیر می‌گردد، دست‌هاش بلندتر از پاهایش می‌شود. یال آن به سمت راستش سرازیر است و دو بال از پشت دارد.

از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده که فرمود: “خداوند، براق را در اختیار من قرار داد و آن حیوانی است از حیوانات بهشت، نه کوتاه است، نه بلند، و اگر خداوند دستور دهد، دنیا و آخرت را در یک پیمایش می‌پیماید، و از هر حیوانی خوش‌رنگ‌تر است.
📕بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۶.
📕معارف و معاریف، ج ۹، ص ۴۸۹.
📕 بحار الانوار، ج ۱۸، ص ۳۱۱

***************************************************************************

و (شیخ صدوق) در اكمال الدين (با سند خود) به نقل از ابن مهزیار روایت کرده است، که امام زمان(علیه السلام) در رابطه با فرمایش خداوند متعال:
أَتاها أَمْرُنا لَيْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصيداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
(یونس۲۴)

امر و فرمان ما شبانگاه یا هنگام روز فرا رسید  فرمود: ما (اهل بیت رسالت) امر خداوند عزیز و لشکریان او هستیم.
(اکمال الدین ج۲ص۴۶۸ضمن ح۲۲).

منظور امارت (و امیرت) امام علی امیرعلیه السلام است، همچنان که فرمایش خداوندمتعال:
لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظالِمُونَ (آل عمران ۱۲۸)

چیزی از آن امر برای تو نخواهد بود . و روایت عیاشی به نقل از جابر، از امام باقر(علیه السلام) بر آن دلالت دارد.
(تفسیرعیاشی:ج۱ص۱۹۷ح۱۳۹)

قال مولانا أمیرالمؤمنین (علیه السلام):
لَیْسَ لَکَ مِنَ الْأَمْرِ شَیْءٌ أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ أَوْ یُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظالِمُونَ لِآلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله).

امیرعوالم  علی (علیه السلام)فرمود: لَیْسَ لَکَ مِنَ الْأَمْرِ شَیْءٌ أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ أَوْ یُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظالِمُون؛ نسبت به خاندان محمّد (علیهم السلام) ظالم‌اند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۷۵۸
بحارالأنوار، ج۹۰، ص۲۷

و نیز روایت دیگری از غيبة نعمانی هم تأیید آن می باشد:
نعمانی (با سند خود) از امام صادق روایت کرده است، که درباره فرمایش خداوند متعال:
أَتى أَمْرُاللهِ فَلاتَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحانَهُ وَتَعالى عَمّا يُشْرِكُونَ(نحل۱)

امر خدا در مورد آن آمد، پس شتاب نکنید  فرمود: امر ما (اهل بیت رسالت) همان امر خداوند عزیز و جلیل میباشد، پس در مورد آن شتاب نداشته باشید.
(غیبت نعمانی:ص۱۹۸ح۹)

و ظاهر مقصود از فرمایش حضرت (علیه السلام) در این حدیث: «امر ما». ولایت و امارت و حکومت ایشان می باشد، اگرچه احتمال معنای دیگری هم در آن هست.
(مرآه الانوار ومشکاه الاسرار:ج۱ص۳۲۸و۳۲۹)
.
از همین رو معصومین و تصریح فرموده اند که بر تمام عوالم واهل آنها حجت هستند و لزوما به طرفه العينی قادرند سراسر وجود هر موجودی را از حضیض ذلت به اوج عزت برسانند که(إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ )

***************************************************************************

در کتاب الوحدة، به نقل از طارق بن شهاب روایت کرده است، که امیر المؤمنين (سلام الله علیه)ضمن حدیثی فرمود:

امام معصوم
روح قدسی و امر (از طرف) خداوند میباشد . و
سپس در ادامه فرمود:  به درستی که امامان از (ذريه) آل محمد (علیهم السلام)، اولیای مقرب خداوند و امر او بين (حرف) کاف و نون (یعنی کلمه «کُن» ) هستند.
(بحار:ج۲۵ص۱۷۲)

امیرالمومنین علیه السلام فرمودند :
ای طارق
امام معصوم
بشریست ملکی ، جسديست آسمانی ، و امری است الهی و روحی است قدسی ، ومقاميست والا و علی امیرعلیه السلام ، و نوريست آشكار و جلی ، و سرّی است پنهان وخفی ، پس او ذات مَلَکی دارد ، و صفات الهی دارد!
و
(اهلبیت علیهم السلام) امر بین کاف و نون خدایند.
و هرکس منکر این مقام باشد شقی و ملعون است و مورد لعن لعنت کنندگان قرار دارد

علامه مجلسی میفرماید :
«امر بین کاف و نون خدایند» :
یعنی آن­ها امر عجیب خدایند که بین کاف و نون­ اند که اشاره است ، به آیه: «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» (یس،82) {چون به چیزی اراده فرماید کارش این بس که می گوید باش پس [بی درنگ] موجود می شود !

بحارالانوار ، علامه مجلسی، ج ۲۵ ، ص ۱۷۲ و۱۷۳و۱۷۵
سفینة البحار ، شیخ عباس قمی، ج ۵، ص ۲۹۲
مستدرك سفينة البحار ، شیخ علی نمازی ، ج۱ ، ص ۱۸۲
الزام الناصب،حائری یزدی، ج۱، ص ۳۳

ودر بحث کلمه «الليل» نکته ای دلالت دارد بر اینکه فرمایش خداوند متعال: «كل أمر حكيم » (دخان۴) تأویل به ائمه اطهار(علیهم السلام) می شود.

***************************************************************************

.عَنْ مَعْمَرِ‌بْنِ‌رَاشِدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِ‌اللَّهِ یَقُولُ: أَتَی یَهُودِیٌّ النَّبِیَّ فَقَامَ بَیْنَ یَدَیْهِ یُحِدُّ النَّظَرَ إِلَیْهِ فَقَالَ یَا یَهُودِیُّ مَا حَاجَتُکَ قَالَ أَنْتَ أَفْضَلُ أَمْ مُوسَی‌بْنُ‌عِمْرَانَ (النَّبِیُّ الَّذِی کَلَّمَهُ اللَّهُ وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِ التَّوْرَاهًْ وَ الْعَصَا وَ فَلَقَ لَهُ الْبَحْرَ وَ أَظَلَّهُ بِالْغَمَامِ فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ (إِنَّهُ یُکْرَهُ لِلْعَبْدِ أَنْ یُزَکِّیَ نَفْسَهُ وَ لَکِنِّی أَقُولُ إِنَّ آدَمَ (لَمَّا أَصَابَ الْخَطِیئَهًْ کَانَتْ تَوْبَتُهُ أَنْ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (لَمَّا غَفَرْتَ لِی فَغَفَرَهَا اللَّهُ لَهُ وَ إِنَّ نُوحاً (لَمَّا رَکِبَ فِی السَّفِینَهْ  وَ خَافَ الْغَرَقَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (لَمَّا أَنْجَیْتَنِی مِنَ الْغَرَقِ فَنَجَّاهُ اللَّهُ عَنْهُ وَ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ (لَمَّا أُلْقِیَ فِی النَّارِ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (لَمَّا أَنْجَیْتَنِی مِنْهَا فَجَعَلَهَا اللَّهُ عَلَیْهِ بَرْداً وَ سَلاماً وَ إِنَّ مُوسَی (لَمَّا أَلْقَی عَصَاهُ وَ أَوْجَسَ فِی نَفْسِهِ خِیفَةً قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (لَمَّا آمَنْتَنِی فَقَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ لا تَخَفْ إِنَّکَ أَنْتَ الْأَعْلی یَا یَهُودِیُّ إِنَّ مُوسَی (لَوْ أَدْرَکَنِی ثُمَّ لَمْ یُؤْمِنْ بِی وَ بِنُبُوَّتِی مَا نَفَعَهُ إِیمَانُهُ شَیْئاً وَ لَا نَفَعَتْهُ النُّبُوَّهًْ یَا یَهُودِیُّ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِیَ الْمَهْدِیُّ (إِذَا خَرَجَ نَزَلَ عِیسَی‌بْنُ‌مَرْیَمَ (ِ نُصْرَتِهِ فَقَدَّمَهُ وَ صَلَّی خَلْفَهُ.

معمربن‌راشد گوید: شنیدم امام صادق سلام الله علیه فرمود:

مردی یهودی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده و در مقابل آن حضرت ایستاد و به ایشان خیره شد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: «ای یهودی! چه می‌خواهی»؟ عرض کرد: «ای محمّد ! آیا تو برتری یا موسی‌بن‌عمران که خداوند با او صحبت کرد و تورات و عصا بر او نازل فرمود و دریا را برایش شکافت و با ابر، بر او سایه افکند»؟! پیامبر صلی الله علیه و آله در جوابش فرمود: «اینکه انسان خودش را بستاید امر ناپسندی است ولی [چون سؤال کردی] ناگزیر می‌گویم: وقتی آدم (آن خطا را مرتکب شد با این جملات توبه نمود: «خداوندا! به حقّ محمّد و آلش از تو درخواست می‌کنم مرا بیامرزی؛ خداوند نیز از خطایش درگذشت. و نوح وقتی سوار کشتی شد و از غرق‌شدن ترسید، چنین گفت: «خداوندا! به حقّ محمّد و آلش از تو درخواست می‌کنم مرا از غرق‌شدن نجات بخشی»؛ خداوند عزّوجلّ نیز او را نجات داد. و حضرت ابراهیم وقتی در آتش افکنده شد. چنین گفت: «خدایا! به حقّ محمّد و آلش از تو درخواست می‌کنم مرا از این آتش نجات دهی»؛ خداوند نیز آتش را بر او سرد و بی‌آسیب ساخت. و موسی چون عصایش را بر زمین انداخت و در دلش ترسی احساس کرد این‌گونه گفت: «بار الها! به حقّ محمّد و آلش (از تو درخواست می‌کنم مرا آسوده‌خاطر سازی»؛ و خداوند متعال نیز فرمود: نترس! تو مسلّماً [پیروز و] برتری!. (طه/۶۸). ای یهودی! از نسل من، مهدی سلام الله علیه است، همان که چون خروج [و ظهور] کند؛ عیسی‌بن‌مریم (برای یاری‌اش فرود آید و او را پیش انداخته و پشت سرش نماز گزارد.

الأمالی للصدوق، ص۲۱۸

امیرعوالم علی سلام‌الله‌علیه وآله فرمود‌‌‌: «أنا عبد اللّه و خلیفته، أمری أمره، و نهیی نهیه، و قدرتی قدرته، و قوّتی قوّته». «عبد و خلیفۀ خدا من هستم. امر من امر اوست و نهی من نهی اوست و قدرت من قدرت اوست و قوت من قوت اوست». ( مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر، ج۱، ص۲۵۸. )
مولف گوید‌‌‌: نفرمود‌‌‌: «مِن قُدْرَتُهُ »، بلکه فرمود‌‌‌: « قُدْرَتُهُ».

***************************************************************************

دشمنی برخی از #سادات با امام زمان (سلام الله علیه و عجل الله تعالی فرجه الشریف)

از ابو خالد كابلى‏ نقل است که میگوید: از حضرت امام باقر عليه السّلام خواستم كه قائم عليه السّلام را نام ببرد تا او را به نام بشناسم. فرمود: اى ابو خالد چيزى از من پرسيدى كه اگر اولاد فاطمه ( سادات ) مطلع شوند او را قطعه قطعه خواهند كرد.!!
📗مهدى موعود (سلام الله علیه) فصل علت غیبت آن حضرت، صفحه ۸۵۱ و ۸۵۲ به نقل از غیبت طوسی

عنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِّ فِي حَدِيثٍ لَهُ اخْتَصَرْنَاهُ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ أَنْ يُسَمِّيَ الْقَائِمَ حَتَّى أَعْرِفَهُ بِاسْمِهِ فَقَالَ يَا بَا خَالِدٍ سَأَلْتَنِي عَنْ أَمْرٍ لَوْ أَنَّ بَنِي فَاطِمَةَ عَرَفُوهُ لَحَرَصُوا عَلَى أَنْ يَقْطَعُوهُ بَضْعَةً بَضْعَةً .
📗الغيبة الشيخ الطوسی، ص۳۳۳

***************************************************************************

پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلّم) فرمودند:
خداوند به وسيلۀ او (مهدی سلام الله علیه و عجل الله تعالی فرجه) دروغ را (از دلهای مردم و از متن جوامع) بزدايد، و سختیهای روزگار را برطرف گرداند، و طوق بردگى (ساختارهای باطل) را از گردنهای شما بيرون آورد.

«بِهِ يَمْحَقُ اللهُ الْكَذِبَ وَ يُذْهِبُ الزَّمَانَ الْكَلِبَ بِهِ يُخْرِجُ ذُلَّ الرِّقِّ مِنْ أَعْنَاقِكُمْ.»

📗 بحار الأنوار، ج ‏۵۱، ص ۷۵

***************************************************************************

روزی امام سجاد(صلوات الله علیه وآله) به قصد حج از مدینه به سمت مکه حرکت فرمود و در بیابانی که در مسیر بود با راهزنى برخورد کرد. راهزن از امام(سلام الله علیه) خواست تا از مَرکبش پیاده شود. امام(سلام الله علیه) فرمود: چه می‌خواهی؟! گفت: می‌خواهم تو را بکشم و هر چه دارى ببرم! فرمود: من دارایی خودم را رضایتمندانه با تو تقسیم می‌کنم تا حلالت باشد! راهزن نپذیرفت. امام(سلام الله علیه) فرمود: پس اندکی برایم واگذار تا به مقصد برسم(و باقی را بردار)! راهزن این پیشنهاد را هم نپذیرفت. امام(سلام الله علیه) به او گفت: خدایت کجاست؟! راهزن(با تمسخر) پاسخ داد: خواب است! اینجا بود که ناگهان دو شیر درنده ظاهر شدند و یکی سرش را گرفت و دیگری دو پایش را!
امام(سلام الله علیه وآله) به او فرمود: گمان کردی که خدایت خواب است و رفتارت را زیر نظر ندارد؟!

📗امالی شیخ طوسی، ص 673،

***************************************************************************

شیخ محمد باقر بیرجندی قائنی نقل میکند درجنگ صفین روزی جوانی از لشکر امیرعوالم علی (صلوات الله علیه وآله)  بیرون آمد که نقاب زده بود و عمرش ، هفده سال حدس زده می شد(۱) و آثار شجاعت و هیبت و بزرگواری از اندام او نمایان بود. اهل شام از ترس نظر به او دوخته بودند ، و کسی به میدان مبارزه او نمی رفت. معاويه ابو شعثاء را برای مبارزه با او فراخواند. ابو شعثاء در جواب گفت مردم مرا با ده هزار سوار برابرمی دانند ، چگونه مرا به جنگ این جوان می فرستی!؟
معاویه زنا زاده گفت : چه باید کرد؟ جواب داد من هفت پسر دارم یکی از آنها را به نبرد با او میفرستم معاویه لعین موافقت کرد. ابو شعثاء یکی از فرزندان خود را به جنگ فرستاد ، کشته شد ؛ دیگری را فرستاد کشته شد و… ، سرانجام تمام فرزندان ابو شعثاء یک به یک به میدان آمدند و به دست حضرت اباالفضل العباس سلام الله علیه کشته شدند. ابو شعثاء غضبناک شد و گفت: ای جوان همه فرزندانم را کشتی ، مادر و پدرت را به عزایت می نشانم. سپس به حضرت ابا الفضل صلوات الله علیه حمله کرد. عاقبت حضرت عباس سلام الله علیه ضربتی بر ابو شعثاء زدند و او را همراه فرزندانش به جهنم فرستادند. همه از شجاعت این جوان بشگفت آمدند. امیرالمؤمنین سلام الله علیه ایشان را خواستند و نقاب را از صورت ایشان کنار زدند و بین چشمان ایشان را بوسیدند. در این هنگام مردم دیدند که این جوان دلاور حضرت اباالفضل ماه بنی هاشم علیهم السلام است.

بنابر قول مشهور که حضرت ابا الفضل سلام الله علیه در سال بیست وشش هجرت تولد یافتند ، در هنگام شهادت حضرت علی امیرسلام الله علیه آقا ابا الفضل العباس سلام الله علیه چهارده سال داشتند ، و به هنگام شهادت امام حسن صلوات الله علیه بیست وچهار و در واقعه ی کربلا سی وچهار ساله بودند. در نتیجه حضرت عباس سلام الله علیه در جنگ صفین ده سال داشتند، ولیکن در اثر درشتی اندام حضرت ، ایشان را هفده ساله
حدس می زدند.
📗کبریت احمر، ج۲ ،ص۲۴
📗معالی السبطین، ج۲، ص۲۷۶،
📗بطل العلقمی، ج۲، ص۲۳۲

***************************************************************************

امام صادق صلوات الله علیه فرمودند: بعد از شهادت امیرالمؤمنین سلام الله علیه چیزهایی را از امام حسن علیه السلام پرسیدند. حضرت فرمود: اگر امیرالمؤمنین را ببینید می‌شناسید؟ گفتند: آری. فرمود: پس این پرده را بالا ببرید. پرده را بالا بردند و ناگهان امیرالمؤمنین علیه السلام را دیدند به نحوی که نمی‌توانستند انکار کنند! پس امیرالمؤمنین به آنان فرمود:

«کسی از ما ( اهل البیت) می‌میرد و در واقع نمرده است؛ و کسی از ما باقی می‌ماند که حجّت برای شماست.»

📗بصائر الدرجات‏، جزء ۶، باب ۵، ح۴

🖋سند حدیث طبق مبانی رجالیون متأخر “صحیح” می‌باشد.
فلذا بر طبق این حدیث، هیچ یک از حضرات معصومین علیهم السلام مرگ «حقیقی» ندارند؛ و بعد از «مرگ ظاهری» هم در تمام عوالم هستی همزمان، حیّ و حاضر و شاهد هستند. و این همان ولایت بر زمان و مکان و مرگ است. حتّی انبیاء هم چنین ولایتی ندارند؛ و این شکل ولایتِ مطلقه فقط در انحصار چهارده معصوم علیهم السلام است!

***************************************************************************

امیرعوالم ابوالعجائب حیدر کرار سلام الله علیه فرمود:
منم آن وجه الهی که درپشت شماها دگرگون می شوم،زنده ام ونمی میرم وچون بمیرم
(خدای تعالی مخلوقات را می میراند)،پس خدای تعالی فرمود:
(وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا )احقاف ۱۵.
وخدای عزوجل نسبت به پدر ومادربه نیکی سفارش
می کند.
امام باقرعلیه السلام فرمود:نحن وجه اللهخ الباقی،
مائیم که بین خلق خدا جاویدانیم.
📗خاتمه مستدرک،ج۲۳ص۲۳۸با اندک تفاوتی
📗مناقب ابن شهرآشوب:ج۲ص۶۳
بحار:ج۳۹ص۳۴۹
📗توحید صدوق:ص۱۵۰
📗الوسایل:ج۲۰ص۴۱۳ح۲۵۹۸۵
📗بحار:ج۲۲ص۲۹۰

***************************************************************************

امام حسین علیه السلام فرياد رَس فرياد كنندگان و پناه امان‌ خواهان!

رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در  مورد امام حسین علیه السلام فرمودند :

وَ أَمَّا اَلْحُسَيْنُ فَهُوَ مِنِّي وَ هُوَ اِبْنِي وَ وَلَدِي وَ خَيْرُ اَلْخَلْقِ بَعْدَ أَبِيهِ وَ أَخِيهِ وَ هُوَ إِمَامُ اَلْمُسْلِمِينَ وَ مَوْلَى اَلْمُؤْمِنِينَ وَ خَلِيفَةُ رَبِّ اَلْعَالَمِينَ وَ غِيَاثُ  اَلْمُسْتَغِيثِينَ وَ كَهْفُ اَلْمُسْتَجِيرِينَ

و امام حسين عليه السّلام از من است و فرزند من و بهترين مردمان پس از پدرش و برادرش است. امام مسلمین و مولای مؤمنین و خلیفه خداوند است

و فرياد رَس فرياد كنندگان و پناه امان‌ خواهان است…

📗 الأمالی (للصدوق) ، ص ۱۷۷ ، المجلس ۲۴

***************************************************************************

حضرت امام رضا علیه السلام فرمودند: مَن جَلَسَ مَجلِساً یَحییَ فیِهِ أَمرُنَا لَم یَمُت قَلبُهُ یَومَ تَموُتَ ألقُلوُبِ. هر کس در مجلسی بنشیند که در آن، امر (و خط و مرام ما) احیا می شود، دلش در روزی که دلها می میرند، نمی میرد.

بحـار الأنـوار،، ج۴۴ص۲۷۸

***************************************************************************

وقتی عبدالله بن‌بکیر ارجانیّ از امام صادق علیه‌السلام می‌پرسد: اگر قبر حضرت امام حسین علیه‌السلام را نبش کنند در آن چیزى مى‌‏یابند؟ آن حضرت به او فرمود: اى پسر بکیر! سؤال بسیار بزرگى نمودى!… اگر در همان ایام قبر را نبش مى‏کردند، آن حضرت علیه‌السلام را در آن مى‌‏یافتند، امّا امروز آن حضرت زنده بوده و نزد پروردگارش روزى مى‏خورد و به لشکرش و به عرش مى‌نگرد… و مى‏گوید: پروردگارا! وعده‏اى که به من داده‏اى عملى کن، به زوّارش می‌نگرد. او به آنان و نام‌های پدران‌شان و به درجات و مراتب آنها نزد خدا از شما نسبت به فرزندتان و آنچه در منزل دارید، آگاه ‏تر است. آن حضرت علیه‌السلام مى‌بیند کسانى را که بر او گریه می‌کنند. پس، برایشان طلب آمرزش مى‏کند… تمام فرشتگانى که در آسمان و حائر بوده و صداى گریه زائر را مى‌‏شنوند، برایش استغفار مى‌کنند، از آن جا خارج می‌شود، در حالى که هیچ گناهى بر او نمى‌‏باشد».
📗بحارالانوار، ج 25، ص 376/
📗کامل الزیارات، ص 329.
📗خزان العلم، ج4، ص227
***************************************************************************

رایحه امیرعوالم علی (صلوات الله علیه وآله) در معراج رسول الله (صلی الله علیه و آله).

مرحوم محمد مهدی تنکابنی روایت کرده است:
رسول خدا صلی اللّه علیه وآله فرمودند: «در معراج که رسیدم به قاب قوسین به مشامم بوی عطری رسید دیگر هیچ وقت آن عطر را حس نکردم تا وقتی که امیرالمؤمنین علی سلام اللّه علیه
قدم‌هایش را بر کتف من گذاشت آن بوی عطر را از دو قدم امیرالمؤمنین علی سلام اللّه علیه استشمام کردم.»

📗طوالع الأنوار في فضائل الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج۲، ص۲۷۹

***************************************************************************

امام صادق علیه‌السلام در ضمن یک حدیث طولانی اهل آخرالزمان را توصیف می‌کند که فرازهائی را از آن در ادامه می‌آوریم:

فاسق را می‌بینی که در نافرمانی خداوند کوشاست، راه‌هاي خیر را می‌بینی که از رهروان خالی است، راه‌های ناشایست را می‌بینی که پررهرو است، ثروتمندان را می‌بینی که از مؤمن گرامی‌تر است، رباخواري را می‌بینی که علنی هست و اعتراض نمی‌شود، قمار را می‌بینی که علنی شده، شراب را می‌بینی که به‌صورت علنی عرضه می‌شود و کسی جلوگیري نمی‌کند، مردان بافضیلت و باشخصیت را می‌بینی که افراد پست از ترس نفوذ کلام آن‌ها، در تحقیر آن‌ها می‌کوشند، می‌بینی که هرج و مرج فراوان شده، مردم را می‌بینی که تابع قدرت شده‌اند، نشانه‌های آسمانی را می‌بینی که ظاهر می‌شود ولی در دل مردم اثر نمی‌گذارد، ترك امر به معروف و نهی از منکر و ترك احکام دین را می‌بینی که در میان مردم همگانی شده است، و می‌بینی که قاضی‌ها برخلاف حکم خدا داوري می‌کنند.(1)
او هنگامی ظاهر می‌شود که زمین‌های بایر آباد شود و کارهاي خیر ناشناخته گردد.(2)
همّ‌وغم مردم به تأمین خواسته‌های شکم و زیرشکم انحصار می‌یابد، دیگر اهمیت نمی‌دهند که آنچه می‌خورند حلال است یا حرام؟ و آنچه رابطه برقرار می‌کنند مشروع است یا نامشروع؟!(3)

📗 1 . بشاره‌الاسلام، ص۲۳، ۴۴و ۱۳۱/📗 منتخب‌الاثر، ص۴۲۸/📗 بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۹۳ و ۲۵۶/ 📗الزام‌الناصب، ص۱۸۳ /📗 الامام‌المهدی، ص۲۱۹.

📗2 . الزام‌الناصب، ص۱۸۳/ 📗بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۲۸ و ۲۵۸ / بشاره‌الاسلام، ص۴۷ و ۱۲۳.
📗3 . منتخب‌الاثر، ص۴۳۲/ 📗بشاره‌الاسلام، ص۱۳۵/ 📗الزام‌الناصب، ص۱۸۴ / 📗بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۶۰.
📗اکسیر مهدویت:العبد حسین رزاقی ، ص309

***************************************************************************

پیامبر خاتم(صلی الله علیه وآله) می‌فرماید:
«در آخرالزّمان دجّال‌های دروغ‌گویی خواهند آمد. آنها احادیثی را به شما عرضه می‌کنند که نه شما و نه پدرانتان آنها را نشنیده‌اید، پس برحذر باشید که آنها شما را گمراه نکنند و نفریبند».
وفرمود
: «پیش از خروج آن دجّال، افزون بر هفتاد دجّال خروج می‌کند»
📔الفتن، ج۲، ص ۵۱۹، ح ۱۴۵۵
📔 صحیح مسلم، ج ۱ ص ۱۲، ح ۷

***************************************************************************

جگرمان خون شد…

فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً يَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمِينَ [قصص21]

موسى از شهر خارج شد در حالى كه ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثه اى؛ [به پيشگاه خدا] عرضه داشت: «پروردگارا! مرا از اين قوم ستمكار رهايى بخش.»

شیخ مفید می‌نویسد: «هنگامی که امام حسین (سلام الله علیه وآله) متوجّه مکّه شد [آیه‌ای] را خواند که می‌فرماید: خارج‌شد از آن در حالی که خائف بود و انتظار می‌برد و می‌گفت: «پروردگارا! مرا از دست گروه ستم‌کیشان نجات بده. امام حسین (صلوات الله علیه وآله) از شاهراه متوجّه مکّه گردید ولی همراهانش گفتند: «کاش نظیر ابن‌زبیر از بی‌راهه می‌رفتی که مأمورین تو را به دست نمی‌آوردند». فرمود: «نه به خدا من از راه راست خارج نمی‌شوم تا خدا هر قضاوتی که صلاح می‌داند بکند». وقتی امام حسین (علیه السلام) در روز جمعه که سوم ماه شعبان بود داخل مکّه‌ی معظمه گردید این آیه را خواند که می‌فرماید: وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسی رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَواءَ السَّبِیلِ. وقتی متوجّه شهر مَدیَن شد گفت: «شاید خدای من مرا براه راست هدایت فرماید».

📓بحار الأنوار، ج۴۴، ص۳۳۲

***************************************************************************

حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) می فرماید :

از نشانه های آخرالزمان و نزدیکی ظهور  آن است که :
اغلب مردم باسواد میشوند، ولی عده ی مردم دانا و آگاه کمتر می شود.
فرمانروایان و حاکمان و مامورین بیشتر می شوند، ولی افراد امین و مورد اعتماد مردم کمتر می شوند.
باران ها در همه جا افزایش می یابد،
ولی سبزه ها و گیاهان کمتر می شود.

📗تحف العقول صفحه ی 63

***************************************************************************

َ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا إِلى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرفينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ .

هنگامى‌كه به انسان زيان [و ناراحتى] رسد، ما را [در هر حال] در‌حالى‌كه به پهلو خوابيده، يانشسته، يا ايستاده است، [براى حل مشكل خود] مى‌خواند؛ امّا هنگامى‌كه زيان را از او برطرف ساختيم، چنان مى‌رود كه گويى هرگز ما را براى برطرف‌كردن زيانى كه به او رسيده بود، نخوانده است. اين‌گونه براى اسرافكاران، اعمالشان زينت داده شده است [كه زشتى اين عمل را درك نمى‌كنند].

(یونس/ ۱۲)
علی‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه):دَعَانَا لِجَنْبِهِ الْعَلِیلُ الَّذِی لَا یَقْدِرُ أَنْ یَجْلِسَ، أَوْ قَاعِداً الَّذِی لَا یَقْدِرُ أَنْ یَقُومَ، أَوْ قَائِماً قَالَ: الصَّحِیحُ وَ قَوْلُهُ فَلَمَّا کَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَنْ لَمْ یَدْعُنَا إِلَی ضُرٍّ مَسَّهُ أَیْ تَرَکَ وَ مَرَّ وَ نَسِیَ کَأَنْ لَمْ یَدْعُنا إِلَی ضُرٍّ مَسَّهُ.
علیّ‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه) می گوید:[در بیان معنی] دَعَانا لِجَنبه این، حال بیماری است که توان نشستن ندارد. امّا معنی أو قَاعِداً حال بیماری است که توانایی بلندشدن را ندارد و أو قَائِماً بیان حال فرد سالم است. امّا [در بیان معنی] فَلَمَّا کَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَن لَّمْ یَدْعُنَا إِلَی ضُرّ مَّسَّهُ یعنی [پس از رفع گرفتاری، یاد خدا را] ترک می‌کند و می‌رود و فراموش می‌کند؛ گویا هرگز ما را برای برطرف‌کردن زیانی که به او رسیده بود نخوانده است.

📗 القمی، ج۱، ص۳۰۹.

***************************************************************************

شریعتی در کتاب اسلام شناسی چاپ طوس( ص ۴۶۲ )چنین نوشته است :

این بار نیز تاریخ ید بیضای دیگری می نماید , محمد در دامان بت پرستی رشد میکند , درست است که مورخین اسلام همه می کوشند تا دامان عبدالمطلب و ابوطالب را از شرک پاک سازند و این یک تمایل عمومی است که انسان دوست دارد قهرمانان گرامی و مورد احترامش از خاندانی پاک و شریف و محترم باشد ,همه قهرمانان ملی و اساطیری یا از خدایانند یا لااقل از خاندان امرا و قهرمانان و این به صورت یک اصل کلی در تراژدی و حماسه در آمده است . عبدالمطلب هر چند مردی است مهربان , محترم و شریف ولی نمی توان انکار کرد که پرده دار کعبه و ساقی بت پرستان و پاسدار بتان و متولی رسمی بتخانه است , و محمد که باید به زودی این بتها را یکایک فرو ریزد , در خانه وی بزرگ می شود .
✏️وبررسی کنیم اندکی از روایات را ودرباب شریعتی مطالب بسیار است واما بعد…

از حضرت امام الناطق جعفر بن محمد الصادق (عليه السّلام) روايت شده است‏ و آن حضرت از آباى عظام كرام (عليهم السّلام) نقل می نمايد كه حضرت امير المؤمنين على (عليه السّلام) روزى در رحبه مسجد نشسته بود و خلق بسيار در يمين و يسار آن حضرت مجتمع گشته بودند در ميان آن جماعت شخصى برخاست و گفت يا امير المؤمنين ترا حضرت ربّ العالمين در اين مكان مكين گردانيد و پدرت در نار سجّين معذّب و با اهل دوزخ همنشين است. حضرت امير المؤمنين على (عليه السّلام) فرمودند: خداى تبارك و تعالى زبانت مقطوع گرداند به آن خداى كه حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) را به رسالت برانگیخت قسم كه اگر پدرم اراده كند كه از همه گنهكاران زمين شفاعت نمايد، هر آينه خداوند شفاعت او را قبول فرمايد. ويلك پدرم معذّب در نار چون گردد كه پسر او قسيم جنّت و نار بود، به آن خداى كه محمد را به نبوّت امت مبعوث گردانيد قسم كه به شعاع نور پدرم در روز قيامت انوار تمامى خلايق خاموش و مستور گرداند مگر پنج نور آن نور محمد و نور من و نور حسن و نور حسين و نور نه نفر از اولاد حسين زيرا كه نور پدرم از نور ما است كه حضرت ايزد خالق آن نور را قبل از ايجاد آدم به دو هزار سال پيشتر خلق نمود.

✏️امام صادق علیه السلام می فرماید:
مثل حکایت ابوطالب، مثل اصحاب کهف است که ایمان خود را مخفی کردند و اظهار شرک نمودند، پس خداوند اجر و پاداش آنان را دو چندان داد.
✏️ در زیارت ششم امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مفاتیح می‌خوانیم: اشهد انکّ طُهرٌ طاهرٌ مُطَهّر مِن طُهرٍِ طاهرٍٍ مُطهّر: سلام به پیشگاهت، ای ‌امیر مؤمنان، گواهی می‌دهم همان گونه که شما  پاک و مقدس و منزه از هر آلودگی هستی

از دودمانی پاک و مقدس و منزه از هر آلودگی متولد شده‌اید.
✏️ امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید: خداوند عبد المطلب را در قیامت در سیمای پیامبران و در لباس شاهان مبعوث می‌کند. در حالی که در روز قیامت مجرمان و کفار با سیمایشان (که تجسم شرک و گناه آنها است) شناخته می‌شوند و کسی که به سیمای پیامبران مبعوث شود حتماً لحظه‌ای را در شرک نگذرانده است.
✏️ راوی می گوید : امام صادق (علیه السلام) به من فرمود : مردم درباره ابوطالب چه می گویند ؟ عرض کردم گردم می گویند : او در قسمتی از جهنم است که آتش آنجا قدم ها را در بر میگیرد و از شدت حرارت مغز ایشان به جوش می آید , فرمود : دشمنان خدا دروغ می گوین ابوطالب از رفقای پیامبران و درستکاران و شهیدان و صالحان است , اینان نیکو رفیقانی هستند . می بینیم که در این حدیث منکران ایمان حضرت ابوطالب (علیه السلام) دشمنان خدا خوانده شده اند.
📚احتجاج طبرسی جلد ‏۲، صفحه ۳۹۸و۴۰۰
📚بحار الانوار، ج ۳۵ص ۷۲
📚شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید، ج ۱۴ ، ص ۶۸،
📚اصول کافی، ج ۲، ص ۳۳۷، حدیث ۲۴
📚 الغدیر ج ۷ ص ۳۹۲و۳۹۳  حدیث ۲۲

***************************************************************************

عن علی عليه السلام : المَوتُ بابُ الآخِرَةِ .

امیر المومنین علی سلام الله علیه و آله فرمودند : مرگ ، دروازه آخرت است.

غرر الحكم : ح 319 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 39 ح 860 .

تازه اول راه است!

***************************************************************************

الإمامُ الحَسَنُ عليه السلام :

فَضلُ كافِلِ يَتيمِ آلِ محمّدٍ المُنقَطِعِ عَن مَوالِيهِ النّاشِبِ في رُتبَةِ الجَهلِ ـ يُخرِجُهُ مِن جَهلِهِ ، و يُوضِحُ لَهُ ما اشتَبَهَ علَيهِ ـ
على فَضلِ كافِلِ يَتيمٍ يُطعِمُهُ و يَسقيهِ ، كَفَضلِ الشَّمسِ علَى السُّهى  .

امام حسن سلام الله علیه فرمودند : برترى كسى كه يتيم آل محمّد(صلی الله علیه وآله) را كه از سرپرستان خود جدا شده و در جهل فرو رفته است سرپرستى كند و او را از جهل بيرون آورد و امور مشتبه را براى او روشن سازد

، بر كسى كه يتيمى را سرپرستى كند و به او آب و غذا دهد، مانند برترى خورشيد بر ستاره سُهى .است.

📗بحار،ج۴ص۳ح۲

۲) از روايات استفاده مى شود كه ایتام بر دو قسمند:
1. يتيم هاى ظاهرى معمولى، كه پدر يا مادر يا هر دوى آنها را از دست داده اند.

2. يتيم هاى معنوى، كه از آنها به «ايتام آل محمّد(صلی الله علیه و اله)» تعبير شده است.

اينها شيعيانی هستند كه دستشان به دامان امامشان نمى رسد. امام به منزله پدر است، و كسى كه دستش از دامان پدر كوتاه باشد يتيم است. سرپرستى و كفالت اين يتيمان بر عهده علما و دانشمندان دينى است. آنها كه در طول تاريخ غيبت حضرت ولى عصر(عجل اللّه تعالى فرجه الشريف وسلام الله علیه)، ايتام آل محمّد صلی الله علیه وآله را زير بال و پر گرفته و در مقابل شبهات دشمن از آنها دفاع كرده، و اجازه نمى دهند كه از راه حق منحرف شوند. و بى شك كسانى كه سرپرستى اين يتيمان را بر عهده دارند، از «كافل الايتام» نوع اوّل مقامى بس رفيع تر دارند.

پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) در مورد يتيم هاى معنوى فرمود:
«اَشَدُّ مِنْ يُتْمِ الْيَتيمَ الَّذى اِنْقَطَعَ عَنْ اَبيهِ يُتْمُ يتيم اِنْقَطَعَ عَنْهُ اِمامُهُ… اَلا فَمَنْ هَداهُ وَ اَرْشَدَهُ وَ عَلَّمَهُ شَريْعَتَنا كَانَ مَعَنا فِى الرَّفيقِ الاَعْلى»؛

(شديدتر از يتيمى كه پدرش را از دست داده، يتيمی [شيعه اى] است كه امام خود را از دست داده [و دستش از دامان وى كوتاه است] آگاه باشيد كسى كه اين ايتام معنوى دور افتاده از امامشان را هدايت و راهنمايى كند و شريعت اسلامى را به آنها تعليم دهد، روز قيامت در بالاترين درجات بهشت همراه ماست).

📗احتجاج شیخ طبرسی ، ج۱ ص ۱۶

۳)امام حسین (سلام الله علیه) می فرمایند:

کسی که کفالت کند یتیمی از ما را که از محبت ما بخاطر غیبت ما دور مانده. و این فرد از علومی که به او داده شده به اندازه خودش بهره ور سازد و او را ارشاد و هدایت کند. خداوند به او خطاب می کند که ای بنده گرامی که با مواسات عمل کردی، من از تو برای کرم سزاوارترم، ای فرشتگان من برای او در بهشت به اندازه هر حرفی که به آن تعلیم داده است هزار هزار (یک میلیون) قصر قرار دهید و از سایر نعمت ها آنچه که شایسته اوست ضمیمه کنید

.امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) نقل می فرماید که:
(وجود یک فقیه که یتیمی از یتیمان ما را که از ما دور شده، و از دیدار ما محروم است در تعلیم چیزهائی که به آن محتاج است کفالت کند، بدتر از هزار عابد برای شیطان است.
زیرا شخص عابد تمام همتش وجود خود اوست، ولی،
فقیه بهمراه وجود خودش موجب نجات بندگان خداوند از مرد و زن است که آنها را از دست ابلیس و یارانش نجات دهد. روی همین اصل این فقیه نزد خداوند از یک میلیون زن و مرد عابد بالاتر است)

(مقصود از فقیه برتر از عابد . فقیهی ست که مطیع محض ائمه معصومین محمد و آل محمد صلوات الله علیهم باشد
و روشنگر عقائد ال محمد صلوات الله علیهم برای شیعیان کم سواد باشد)

📗بحار الانوار جلد ۲ صفحه ۴
📗 بحار الانوار جلد ۲ صفحه ۵

***************************************************************************

حضرات نور علیهم‌السلام به شیعیان شان فرموده اند: «انا من ورائکم بالدعاء الذی لا یحجب عن باری السماء»، «ما با دعائی که از خالق آسمان در خفا نمی‌ماند در پشت سر شما هستیم».(1)
امام رضا علیه‌السّلام می‌فرماید: «مَا مِن احَدٍ مِن شِیعَتِنَا یَمرَضُ اِلَّا مَرِضنَا لِمَرضِةٍ وَ لَا اغتَمَّ اَلَّا اغتَمَمنَا لِغَمِّمهِ وَ لَا یَفرَحُ اِلَّا فَرِحنَا لِفَرَحِه»، «هیچ یک از شیعیان، مریض نمی‌شود مگر اینکه ما نیز در بیماری او بیمار می‌شویم و‌ اندوهگین نمی‌شود مگر اینکه ما نیز در غم ایشان محزون می‌شویم و شادمان نمی‌گردد مگر اینکه ما نیز به خاطر شادی او شادمانیم».
یکی از شیعیان امام صادق علیه‌السّلام گوید بر آن حضرت وارد شدم و عرض کردم: «از عمرو بن‌اسحاق» حدیثی به من رسیده است. فرمود: آن را عرضه کن. عرض کردم: وی بر امیرالمومنین علی علیه‌السّلام داخل شد، پس از آن حضرت آثار زردی بر صورت وی دید و فرمود: این زردی چیست؟ پس بیماری خود را توضیح داد. آن حضرت به او فرمود: ما خوشحال می‌شویم به خوشحالی شما و‌ اندوهگین می‌شویم به‌ اندوه شما و بیمار می‌شویم به بیماری شما». امام صادق علیه‌السلام فرمود: عمرو راست گفته است.(2)
امام صادق علیه‌السّلام فرمود: «وَ اللَّهِ اِنَّی ارحَمُ بِکُم مِن انفُسِکُم»،«به خدا سوگند من نسبت به شما از خود شما مهربانترم».(3)

📗 1 . مصباح المتهجد، ص۸۲/ اقبال الاعمال، ص۶۳۱/ بحارالانوار، ج۹۹، ص۱۹۵
📗2 . بصائرالدرجات، ص۲۸۰
📗3 . بحارالأنوار، ج۶۸، ص۱۶۸ و ج۴۷، ص۱۴۳/
📗بصائرالدرجات، ص۲۸۰
📗خزان العلم،شرح زیارت جامعه کبیره، ج1، ص393

***************************************************************************

و اما در خلق اول به مشیت اشاره شده است: مراد از این مشیت، نور پیغمبر و علی و ائمه و حضرت‌زهرا علیهم‌السّلام است، به این بیان که در کتاب کافی در یک روایت چنین دارد که «قَالَ اللّه تَبَارَک وَ تَعَالَى یا مُحَمَّدُ إِنِّی خَلَقْتُک وَ عَلِیاً نُوراً یعْنِی رُوحاً بِلاَبَدَنٍ قَبْلَ أَنْ أَخْلُقَ سَمَاوَاتِی وَ أَرْضِی»،(4)

یعنی «ای محمد! من آفریدم تو را و علی را نوری، یعنی روحی بدون بدن پیش از آن‌که بیافرینم آ‌‌سمان‌های خود و زمین خود و عرش خود را».
در روایت دیگر امام‌جواد علیه‌السلام فرمود: «إِنَّ اللّه تَبَارَک وَ تَعَالَى لَمْ یزَلْ مُتَفَرِّداً بِوَحْدَانِیتِهِ ثُمَّ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَلِیاً وَ فَاطِمَةَ فَمَکثُوا أَلْفَ دَهْرٍ ثُمَّ خَلَقَ جَمِیعَ اَلْأَشْیاءِ»،

(5) «خدا همیشه تنها بود به یگانگی خود پس آفرید محمد و علی و فاطمه علیهم‌السّلام را، و هزار زمان طولانی درنگ کردند پس آفرید همه‌چیزها را». که دلالت دارد اول مخلوق آن‌ها باشند که بین وحدانیت و بین آن‌ها مخلوق دیگری خلق نفرموده، ‌‌چنانچه صدر روایت است و ذیلش هم که صراحت دارد بر تأخر جمیع اشیاء و نیز در روایت دیگر است که ﴿ فلم یزالا نورین اولین، اذ لا شی کوّن قلبهما﴾،(6)
یعنی همیشه این دو نور اول بودند از زمانی که پیش از آن‌ها چیزی نبوده، که روایت فی‌الجمله مفصل است. و ایضا در روایت دیگر دارد امام صادق علیه‏السلام فرمود: «یاجابِرُ اِنَّ اللّه اَوَّلَ ما خَلَقَ، خَلَقَ مُحَمَّدا و عِتْرَتِهِ الهُداةَ»،(7)

«‌‌‌‌‌‌ای جابر خدا اول چیزی را که آفرید، آفرید محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله و عترت او علیهم‌السّلام را که راهنمایانند».
پس این اخبار و اخبار کثیره دیگر ‌می‌گوید که اول مخلوقات، نور پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و امیرالمومنین و ائمه علیهم‌السّلام است و بس، ‌‌چنانچه بعضی از آن‌ها صریح است که پیش از نور آن‌ها خلقی را ایجاد نفرموده و تمام اشیاء هم بعد از نور آن‌ها خلق شده‌اند، آن‌هم به چندین هزار سال فاصله. و از آن طرف اخبار مشیت هم ‌می‌گوید که مشیت اول مخلوق است که تمام اشیاء به سبب مشیت خلق گردید.

«و قوله علیه‌السلام لو ظهرت للناس فی صؤرّة واحدة لهلک فی الناس و قالوا هُوَ لا یزول ولاً یتغیر و إنما انا عبد من عبید الله عزوجل لأ تُسَمُونا أرباباو قُولُوا فی فصلنا ماشئتم فانکم لن تبلغوا من فضلنا».
📔1 . مؤمنون/ ۱۲
📔 2 . انعام/ 9
📔 3 . عوالم، العبد حسین رزاقی ج۱،ص۱۷۹و۱۸۰
📔تأویل الآیات الظاهره، ص۳۹۳
📔4 . کافی، ج۱، ص۴۴۰
📔 5 . کافی، ج۱، ص۴۴۱
📔 6 . بحارالانوار، ج۵، ص۲۴
📔 7 . بحارالانوار، ج۱۵، ص25
📗 شرح زیارت جامعه کبیره،خزان العلم، حسین رزاقی: ج1، ص157- 160

***************************************************************************

امام کاظم علیه‌السلام فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی خَلَقَ نُورَ مُحَمَّدٍ مِنْ نُورٍ اخْتَرَعَهُ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ وَ جَلَالِهِ وَ هُوَ نُورُ لَاهُوتِیَّتِهِ الَّذِی ابْتَدَأَ مِنْ لَاه‌ای مِنْ إِلَهِیَّتِهِ مِنْ أَیْنِیَّتِهِ الَّذِی ابْتَدَأَ مِنْه وَ تَجَلَّی لِمُوسَی بن‌عِمْرَانَ بِهِ فِی طُورِ سَیْنَاءَ فَمَا اسْتَقَرَّ لَهُ وَ لَا طَاقَ مُوسَی لِرُؤْیَتِهِ وَ لَا ثَبَتَ لَهُ حَتَّی خَرَّ صَاعِقاً مَغْشِیّاً عَلَیْهِ وَ کَانَ ذَلِکَ النُّورُ مُحَمَّداً فَلَمَّا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یَخْلُقَ مُحَمَّداً مِنْهُ قَسَّمَ ذَلِکَ النُّورِ شَطْرَیْنِ فَخَلَقَ مِنَ الشَّطْرِ الْأَوَّلِ مُحَمَّداً وَ مِنَ الشَّطْرِ الْآخَرِ عَلِیَّ بن‌ابیطالب وَ لَمْ یَخْلُقْ مِنْ ذَلِکَ النُّورِ غَیْرَهُمَا خَلَقَهُمَا اللَّهُ بِیَدِهِ وَ نَفَخَ فِیهِمَا بِنَفْسِهِ مِنْ نَفْسِهِ لِنَفْسِهِ وَ صَوَّرَهُمَا عَلَی صُورَتِهِمَا وَ جَعَلَهُمَا أُمَنَاءَ لَهُ وَ شُهَدَاءَ عَلَی خَلْقِهِ وَ خُلَفَاءَ عَلَی خَلِیقَتِهِ وَ عَیْناً لَهُ عَلَیْهِمْ وَ لِسَاناً لَهُ إِلَیْهِمْ قَدِ اسْتَوْدَعَ فِیهِمَا عِلْمَهُ وَ عَلَّمَهُمَا الْبَیَانَ وَ اسْتَطْلَعَهُمَا عَلَی غَیْبِهِ وَ جَعَلَ أَحَدَهُمَا نَفْسَهُ وَ الْآخَرَ رُوحَهُ لَا یَقُومُ
وَاحِدٌ بِغَیْرِ صَاحِبِهِ ظَاهِرُهُمَا بَشَرِیَّهْ وَ بَاطِنُهُمَا لَاهُوتِیَّهْ ظَهَرَا لِلْخَلْقِ عَلَی هَیَاکِلِ النَّاسُوتِیَّهْ حَتَّی یُطِیقُوا رُؤْیَتَهُمَا وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَی وَ لَلَبَسْنا عَلَیْهِمْ ما یَلْبِسُونَ فَهُمَا مَقَامُ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ حِجَابُ خَالِقِ الْخَلَائِقِ أَجْمَعِینَ بِهِمَا فَتَحَ اللَّهُ بَدْءَ الْخَلْقِ وَ بِهِمَا یَخْتِمُ الْمُلْکَ وَ الْمَقَادِیرَ»، «خدای تبارک‌وتعالی نور محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله را از نوری آفرید که آن را از نور عظمت و بزرگی خود به وجود آورد و آن، نور لاهوتی او است که از «لاه» به وجود آورد یعنی از خداوندی‌اش، از وجودش که از آن به وجود آورد و در طور سینا بر موسی‌بن‌عمران تجلّی کرد و آرام و قرار نگرفت و موسی علیه‌السلام برای دیدن او تاب نیاورد و در جایش ثابت نماند تا اینکه مدهوش و بی‌هوش به زمین افتاد و آن نور محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله بود. هنگامی خداوند خواست محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله را از آن بیافریند، آن نور را به دو بخش تقسیم کرد و از بخش اوّل محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله و از بخش دیگر علیّ‌بن‌ابی‌طالب علیهما‌السلام آفرید، و از آن نور غیر آن دو را نیافرید. خداوند آن دو را با دست (قدرت) خویش آفرید و خودش، از خودش و برای خودش در آن دو دمید و آن دو را به شکل خودشان صورتگری کرد و آن دو را امانتدارانش، شاهدان بر خلقش، جانشینان بر مخلوقاتش و چشمش بر آنان و زبانش به‌سوی آن‌ها قرار داد. علمش را در وجود آن‌ها به ودیعه سپرد و به آن دو، «بیان» آموخت و آن دو را بر غیبش آگاه کرد و یکی را جانش و دیگری را روحش قرار داد که هیچ‌یک بدون رفیقش پابرجا نمی‌ماند. ظاهرشان بشری و باطنشان الهی است. به صورت چهره‌های طبیعی و بشری برای خلق ظاهر شده‌اند تا دیدن آن دو را تحمّل کنند و آن کلام خداوند متعال است، ﴿وَ لَلَبَسْنا عَلَیْهِمْ ما یَلْبِسُونَ﴾،(2) آن دو، مقام و منزلت پروردگار جهانیان و حجاب آفریننده همه خلایق هستند. خداوند به‌وسیله آن دو، آفرینش خلق را آغاز کرد و به‌وسیله آن دو، حکومت و اندازه‌ها را پایان می‌دهد».3

***************************************************************************

عن الإمام الكاظم صلوات الله عليه و آله
فَقَالَ لِي يَا مُسَيَّبُ إِنَّ هَذَا اَلرِّجْسَ اَلسِّنْدِيَّ بْنَ شَاهَكَ سَيَزْعُمُ أَنَّهُ يَتَوَلَّى غُسْلِي وَ دَفْنِي هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ أَنْ يَكُونَ ذَلِكَ أَبَداً فَإِذَا حُمِلْتُ إِلَى اَلْمَقْبَرَةِ اَلْمَعْرُوفَةِ بِمَقَابِرِ قُرَيْشٍ فَالْحَدُونِي بِهَا وَ لاَ تَرْفَعُوا قَبْرِي فَوْقَ أَرْبَعِ أَصَابِعَ مُفَرَّجَاتٍ وَ لاَ تَأْخُذُوا مِنْ تُرْبَتِي شَيْئاً لِتَتَبَرَّكُوا بِهِ فَإِنَّ كُلَّ تُرْبَةٍ لَنَا مُحَرَّمَةٌ إِلاَّ تُرْبَةَ جَدِّيَ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَإِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى جَعَلَهَا شِفَاءً لِشِيعَتِنَا وَ أَوْلِيَائِنَا قَالَ ثُمَّ رَأَيْتُ شَخْصاً أَشْبَهَ اَلْأَشْخَاصِ بِهِ جَالِساً إِلَى جَانِبِهِ وَ كَانَ عَهْدِي بِسَيِّدِيَ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ غُلاَمٌ فَأَرَدْتُ سُؤَالَهُ فَصَاحَ بِي سَيِّدِي مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ أَ لَيْسَ قَدْ نَهَيْتُكَ يَا مُسَيَّبُ فَلَمْ أَزَلْ صَابِراً حَتَّى مَضَى وَ غَابَ اَلشَّخْصُ ثُمَّ أَنْهَيْتُ اَلْخَبَرَ إِلَى اَلرَّشِيدِ
*فَوَافَى اَلسِّنْدِيُّ بْنُ شَاهَكَ فَوَ اَللَّهِ لَقَدْ رَأَيْتُهُمْ بِعَيْنِي وَ هُمْ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ يَغْسِلُونَهُ فَلاَ تَصِلُ أَيْدِيهِمْ إِلَيْهِ وَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ يُحَنِّطُونَهُ وَ يُكَفِّنُونَهُ وَ أَرَاهُمْ لاَ يَصْنَعُونَ بِهِ شَيْئاً وَ رَأَيْتُ ذَلِكَ اَلشَّخْصَ يَتَوَلَّى غُسْلَهُ وَ تَحْنِيطَهُ وَ تَكْفِينَهُ وَ هُوَ يُظْهِرُ اَلْمُعَاوَنَةَ لَهُمْ وَ هُمْ لاَ يَعْرِفُونَهُ*
فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ أَمْرِهِ قَالَ لِي ذَلِكَ اَلشَّخْصُ يَا مُسَيَّبُ مَهْمَا شَكَكْتَ فِيهِ فَلاَ تَشُكَّنَّ فِيَّ فَإِنِّي إِمَامُكَ وَ مَوْلاَكَ وَ حُجَّةُ اَللَّهِ عَلَيْكَ بَعْدَ أَبِي صلوات الله عليه يَا مُسَيَّبُ مَثَلِي مَثَلُ يُوسُفَ اَلصِّدِّيقِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ مَثَلُهُمْ مَثَلُ إِخْوَتِهِ حِينَ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ وَ هُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ ثُمَّ حُمِلَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ حَتَّى دُفِنَ فِي مَقَابِرِ قُرَيْشٍ وَ لَمْ يُرْفَعْ قَبْرُهُ أَكْثَرَ مِمَّا أَمَرَ بِهِ ثُمَّ رَفَعُوا قَبْرَهُ بَعْدَ ذَلِكَ وَ بَنَوْا عَلَيْهِ .

اى مسيب!اين پليد،سندى بن شاهك گمان خواهد كرد كه او مرا غسل مى‌دهد و دفن مى‌كند،هيهات!هيهات!اين هرگز نشود و چون مرا به مقبره معروف به مقابر قريش برند مرا لحد كنيد و قبر مرا چهار انگشت گشاده برتر[از زمين]مگيريد و از تربت من براى شفا برمگيريد كه هرتربتى ديگر حرام است براى اين كار مگر تربت جدم حسين عليه السّلام،زيرا خداى عزّ و جل آن تربت را شفاء شيعيان و مواليان ما گردانيده است.
گويد:ديدم شخصى شبيه حضرت كنارش نشسته،من مولايم حضرت رضا عليه السّلام را در كودكى ديده بودم،خواستم از او بپرسم،آواز داد مرا ۲Lسيّدم موسى عليه السّلام كه اى مسيب تو را نهى نكردم‌؟ هيچ نگفتم تا حضرت وفات كردند و آن شخص غايب گشت،خبر را به رشيد رسانيدم،سندى بن شاهك آمد،به خدا قسم ايشان گمان مى‌كردند حضرت را غسل مى‌دهند و حنوط‍‌ و كفن مى‌كنند ولى دستشان به او نمى‌رسيد و هيچ‌كارى انجام نمى‌دادند و آن شخص حضرت را غسل مى‌داد و حنوط‍‌ و كفن مى‌كرد،آنها او را مى‌ديدند ولى نمى‌شناختند و او وانمود مى‌كرد كه معاونت ايشان مى‌كند،چون از كار او فارغ شد آن شخص با من گفت:اى مسيب!اگر شك كردى در او،در مورد من در شك مباش،من مولاى تو و حجت خدايم بر تو بعد از پدرم،اى مسيب!مثل من مثل يوسف صديق عليه السّلام است و مثل ايشان مثل برادران،چون بر يوسف وارد شدند،يوسف ايشان را شناخت و آنها او را نمى‌شناختند.
حضرت را به مقابر قريش برده و دفن نمودند و قبرش زياده از آنچه فرموده بود برنداشتند و سپس قبر را بالا آورده و روى آن بنا نهادند.

📓عيون الأخبار ج1 باب 8

***************************************************************************

امام کاظم علیه السلام فرمودند: هردو نفر (عمر و ابابکر) کافرند. نفرین و لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنها باد. به خدا سوگند هیچگاه به دل ایمان نداشتند … همیشه حیله باز و اهل شک و ریب و نفاق بودند تا ملائکه عذاب, آنها را قبض روح و به جایگاه ذلت و خواری در دارالمقام (دوزخ) فرستادند.

📓اصول کافی ج 8 ص 125 ح95.

***************************************************************************

عَنِ الکاظِم علیه السلام:

اِسْتَحْیـُوا مِنَ اللّه فى سـَرائِـرِکُمْ کَما تَسْتَحْیُونَ مِنَ النّاسِ فى عَلانِیَتِکُمْ.
[تحف العقول، ص 394]

امام کاظم علیه السلام فرمود: در پنهان هایتان از خداوند شرم کنید، همـچـنان کـه در آشـکارِ خـود از مـردم خـجالت مى کشید.

***************************************************************************

الإمام الكاظم(ع) : اِحفَظْ لِسانَكَ تَعِزَّ.
امام كاظم(ع): زبانت را نگه دار تا عزیز گردى.

الكافی: ۲ / ۱۱۳ /۴، میزان الحكمه، جلد ۷ صفحه: ۳۷۰

***************************************************************************

الإمام الكاظم(ع) : لیسَ مِن شیعَتِنا مَن خَلا ثُمّ لَم یرُعْ قلبُهُ.
امام كاظم(ع): شیعه ما نیست كسى كه در تنهایى و خلوت، دلش ترسان [از خدا] نباشد.

بصائر الدرجات: ۲۴۷ / ۱۰، میزان الحكمه، جلد ۶ صفحه: ۱۱۹

***************************************************************************

الإمام الكاظم(ع) : إذا وَعَدتُمُ الصِّغارَ فأوفُوا لَهُم.
امام كاظم(ع): هرگاه به كودكان و عده اى دادید به آن عمل كنید.

بحار الأنوار: ۱۰۴ / ۷۳ /۲۳، میزان الحكمه، جلد ۱۳ صفحه: ۲۵۲

***************************************************************************

الإمام الكاظم(ع) : جِهادُ المَرأةِ حُسنُ التَّبَعُّلِ.
امام كاظم(ع): جهاد زن، خوب شوهردارى كردن است.

الكافی: ۵ / ۵۰۷ /۴، میزان الحكمه، جلد ۵ صفحه: ۱۰۰

***************************************************************************

الإمام الكاظم(ع : لَیسَ مِنّا مَنْ لَمْ یحاسِبْ نَفْسَهُ فی كُلِّ یوْمٍ، فَإِنْ عَمِلَ حَسَنا إسْتَزادَ اللّهَ، وَ إنْ عَمِلَ سَیئا اسْتَغْفَرَ اللّهَ وَ تابَ اِلَیهِ.
امام كاظم(ع):از شیعیان و دوستان ما نیست، كسی كه هر روز محاسبه نَفْس و بررسی اعمال خود را نداشته باشد، كه اگر چنانچه اعمال و نیاتش خوب بوده، سعی كند بر آن ها بیفزاید و اگر زشت و ناپسند بوده است، از خداوند طلب مغفرت و آمرزش كند و جبران نماید.

وسائل الشّیعة: ج ۱۶، ص ۹۵، ح ۲۱۰۷۴.

***************************************************************************

الإمام الكاظم(ع : ینْبَغی لِلرَّجُلِ أنْ یوَسِّعَ عَلی عَیالِهِ لِئَلاّ یتَمَنَّوْا مَوْتَهَ.
امام كاظم(ع):سزاوار است مرد نسبت به اهل منزل خود دست و دل باز باشد و در حدّ توان رفع نیاز كند تا آرزوی مرگش را ننمایند.

وسائل الشّیعة: ج ۲۱، ص ۴۷۹، ح ۲۷۸۰۵.

***************************************************************************

الإمام الكاظم(ع : مَنْ تَرَكَ أهْلَ بَیتِ نَبیهِ ضَلَّ.
امام كاظم(ع):هركس اهل بیت پیغمبر(ص) را رها كند گمراه می گردد.

اصول كافی: ج ۱ ص ۷۲ ح ۱۰.

***************************************************************************

الإمام الكاظم(ع : بِئْسَ الْعَبْدُ یكُونُ ذاوَجْهَینِ وَ ذالِسانَینِ.
امام كاظم(ع):بد شخصی است آن كه دارای دو چهره و دو زبان می باشد، ـ كه در پیش رو چیزی گوید و پشت سر چیز دیگر ـ.

تحف العقول: ص ۲۹۱

***************************************************************************

الإمام الكاظم(ع : وَجَدْتُ عِلْمَ النّاسِ فی أرْبَعٍ: أوَّلُها أنْ تَعْرِفَ رَبَّكَ، وَالثّانِیةُ أنْ تَعْرِفَ ما صَنَعَ بِكَ، وَالثّالِثَةُ أنْ تَعْرِفَ ما أرادَ مِنْكَ، وَالرّابِعَةُ أنْ تَعْرِفَ ما یخْرِجُكَ عَنْ دینِكَ.
امام كاظم(ع):تمام علوم جامعه را در چهار مورد شناسائی كرده ام:
اوّلین آن ها این كه پروردگار و آفریدگار خود را بشناسی و نسبت به او شناخت پیدا كنی.
دوّم، این كه بفهمی كه از برای وجود تو و نیز برای بقاء حیات تو چه كارها و تلاش هائی صورت گرفته است.
سوّم، بدانی كه برای چه آفریده شده ای و منظور چه بوده است.
چهارم، معرفت پیدا كنی به آن چیزهائی كه سبب می شود از دین و اعتقادات خود منحرف شوی یعنی راه خوشبختی و بدبختی خود را بشناسی و در جامعه چشم و گوش بسته حركت نكنی.
كافی: ج ۱، ص ۵۰، ح ۱۱،

***************************************************************************

امام سجاد سلام الله علیه  فرمود:
خداوند متعال به موسی علیه السلام‌ وحی کرد و فرمود: کاری کن که بندگانم مرا دوست بدارند و کاری کن که محبت من شامل بندگانم شود.
موسی گفت:
پروردگارا! چگونه این کار را انجام بدهم؟ فرمود: نعمت های مرا به آنان یادآوری کن تا مرا دوست بدارند، و اگر کسی را که از درگاه من گریخته یا از آستان من دور شده برگردانی، برای تو از عبادت صد سال که روزهایش روزه باشی و شبهایش را عبادت کنی برتر است.
موسی گفت:
این بنده ای که از تو گریخته کیست؟
فرمود: گناهکار سرکش.
موسی گفت:
کسی که از آستان تودورشده کیست؟ فرمود: کسی که به امام زمانش که از او غائب است، پس از اینکه او را شناخته جاهل باشد و از دینش آگاه نباشد و ( برگرداندن او یعنی اینکه) توامامش را به او بشناسانی، و دینش را و آنچه را که با آن پروردگارش را عبادت می کند و با آن به خوشنودی او نایل می شود به او بیاموزی. و نیز آن حضرت فرمود: ای علمای شیعیان ما! به پاداش بزرگتر و بیشتر مسرور باشید.

🍃وحضرت امام جواد علیه السلام‌ فرمود:
هرکس سرپرستی يتيمان آل محمدعلیهم السلام  را که از امامشان‌دور افتاده اند و به سبب جهل، سرگردان هستند و در دستان شیاطین و دشمنان ناصبی ما اسیرند، بر عهده گیرد و از دست آنان نجات دهد و از سرگردانی برهاند، و شیاطین را با دفع وسوسه هایشان مغلوب کند، و برناصبیان [ دشمنان اهل بیت] با براهین خدایشان (آیات قرآن) و دلائل امامانشان چیره شود، مقام و منزلتش نزد خداوند متعال با بهترین جایگاه برشخص عابد برتری دارد؛ فضیلتی که بیشتر از برتری آسمان بر زمین و عرش و کرسی و حجاب های آسمان است، و برتری این جماعت براین عابد مانند فضیلت ماه شب چهارده بر پنهان ترین ستاره در آسمان است.

📚تفسیر منسوب به امام عسکری سلام الله علیه،ص۳۴۴ح۲۲۴وص۳۴۱ح۲۱۷
📚معالم زلفی:ج۳ص،۷۱۴و۷۱۸

***************************************************************************

روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نگاهش به طفلی افتاد و فرمود:

وای به حال بچه‎های آخرالزمان از طرف پدرهایشان (اولیائشان).
پرسیدند: یا رسول‎الله(صلی الله علیه وآله) از پدرهای مشرک؟

فرمود: نه! از پدرهای مؤمن که واجبات را به فرزندان خود تعلیم نمی‎دهند و هر گاه دیگری بخواهد به ایشان تعلیم دهد مانع می‎شوند و خشنودند که فرزندانشان از مال دنیا چیزی به دست آورند (ولی به دین اولادشان اهمیت نمی‎دهند) من از این پدرها بیزارم، آن‎ها هم از من بیزارند!

رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
✅خداوند رحمت کند بنده‎ای را که فرزندش را بر نیکی و سعادتش یاری کند، به این که به او احسان نماید و با او انس بگیرد و به آموزش و پرورش او بپردازد.
✅فرزندانتان را بر سه خصلت تربیت کنید: محبت پیامبر، محبت اهل بیت پیامبرعلیهم السلام و قرائت قرآن.
✅ از رحمت خدا دور باد آن پدر و مادری که با رفتار و گفتار نادرستشان موجبات بدکاری فرزندان خود و نارضایتی خویشتن را از وی فراهم آورند.
✅ پدری که با چشم مهر و محبت به فرزند خود می‎نگرد و با نگاه پر عطوفت خویش او را شاد می‎کند، خداوند به آن پدر در مقابل این عمل اجر یک بنده آزاد کردن خواهد داد.
✅ فرزندانتان را زیاد ببوسید زیرا خداوند در برابر هر بوسه‎ای جایگاهی در بهشت به گستردگی مسافت پانصدساله به شما عنایت می‎کند.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود:
✅ زیاده‎روی در ملامت، آتش لجاجت را شعله‎ور می‎کند.
حق فرزند بر پدر این است که: پدر برای او نام نیک انتخاب کند، تربیت او را به نیکی انجام دهد و قرآن به او بیاموزد.
هنگامی که جوان نورسی را به سبب گناهانی که مرتکب شده است نکوهش می‎کنی، مراقب باش که قسمتی از لغزش‎هایش را نادیده بگیری و از تمام جهات مورد اعتراض و توبیخش قرار ندهی تا جوان به عکس‎العمل وادار نشود و نخواهد از راه عناد و لجاج بر شما پیروز گردد.

✅امام صادق علیه السلام فرمود:
ما أهل بیت (علیهم السلام)هنگامی که اطفال مان به پنج سالگی رسیدند، دستور می دهیم نماز بخوانند، پس شما کودکان خود را از هفت سالگی امر به نماز کنید. و مادر هفت سالگی امر می کنیم به اندازه توانائی شان نصف روز و یا بیشتر و یا کمتر روزه بگیرند و دستور می دهیم هنگامی که تشنگی و یا گرسنگی بر آنان غالب آمد افطار نمایند. این عمل برای آنست که به روزه گرفتن عادت کنند، پس شما اطفال خود را در «نه سالگی» به اندازه توانائی شان امر به روزه گرفتن کنید، و چون تشنگی بر آنان غالب گردید افطار کنند.
✅امام کاظم علیه السلام فرمود:
شایسته است کودک به هنگام خردسالی بازیگوش و شرور باشد تا در بزرگ‎سالی صبور و شکیبا گردد. سپس فرمود: شایسته نیست کودک جز این باشد.
چون به اطفال وعده ای دادید وفا کنید و تخلف ننمائید زیرا کودکان گمان می کنند شما رازق آن ها هستید. خداوند برای هیچ چیز، به قدر تجاوز به حقوق زنان و کودکان غضب نمی کند.
متن عربی و نشانی احادیث
✅ـ رُوِی عَنِ النَّبِی ص أَنَّهُ نَظَرَ إِلَی بَعْضِ الْأَطْفَالِ فَقَالَ وَیلٌ لِأَوْلَادِ آخِرِ الزَّمَانِ مِنْ آبَائِهِمْ فَقِیلَ یا رَسُولَ اللَّهِ مِنْ آبَائِهِمُ الْمُشْرِکینَ فَقَالَ لَا مِنْ آبَائِهِمُ الْمُؤْمِنِینَ لَا یعَلِّمُونَهُمْ شَیئاً مِنَ الْفَرَائِضِ وَ إِذَا تَعَلَّمُوا أَوْلَادُهُمْ مَنَعُوهُمْ- وَ رَضُوا عَنْهُمْ بِعَرَضٍ یسِیرٍ مِنَ الدُّنْیا فَأَنَا مِنْهُمْ بَرِی ءٌ وَ هُمْ مِنِّی بِرَاء
✅ رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَعَانَ وَلَدَهُ عَلَی بِرِّهِ بِالْإِحْسَانِ إِلَیهِ وَ التَّأَلُّفِ لَهُ وَ تَعْلِیمِهِ وَ تَأْدِیبِهِ
✅ أدبوا أولادکم علی ثلاث خصال، حب نبیکم، و حب أهل بیته
✅ یا عَلِی لَعَنَ اللَّهُ وَالِدَینِ حَمَلَا وَلَدَهُمَا عَلَی عُقُوقِهِمَا
✅إِذَا نَظَرَ الْوَالِدُ إِلَی وَلَدِهِ فَسَرَّهُ کانَ لِلْوَالِدِ عِتْقُ نَسَمَةٍ
✅ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی الْفَتَّالِ فِی رَوْضَةِ الْوَاعِظِینَ قَالَ قَالَ ع أَکثِرُوا مِنْ قُبْلَةِ أَوْلَادِکمْ فَإِنَّ لَکمْ بِکلِّ قُبْلَةٍ دَرَجَةً فِی الْجَنَّةِ مَسِیرَةَ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ
✅ الْإِفْرَاطُ فِی الْمَلَامَةِ یشُبُّ نِیرَانَ اللَّجَاج

✅ حَقُّ الْوَلَدِ عَلَی الْوَالِدِ أَنْ یحَسِّنَ اسْمَهُ وَ یحَسِّنَ أَدَبَهُ وَ یعَلِّمَهُ الْقُرْآنَ
✅ اذا عاتبت الحدث فاترک له موضعا من ذنبه لئلّا یحمله الاخراج علی المکابرة
✅إِنَّا نَأْمُرُ صِبْیانَنَا بِالصَّلَاةِ إِذَا کانُوا بَنِی خَمْسِ سِنِینَ فَمُرُوا صِبْیانَکمْ بِالصَّلَاةِ إِذَا کانُوا بَنِی سَبْعِ سِنِینَ وَ نَحْنُ نَأْمُرُ صِبْیانَنَا بِالصَّوْمِ إِذَا کانُوا بَنِی سَبْعِ سِنِینَ بِمَا أَطَاقُوا مِنْ صِیامِ الْیوْمِ إِنْ کانَ إِلَی نِصْفِ النَّهَارِ أَوْ أَکثَرَ مِنْ ذَلِک أَوْ أَقَلَّ فَإِذَا غَلَبَهُمُ الْعَطَشُ وَ الْغَرَثُ

أَفْطَرُوا حَتَّی یتَعَوَّدُوا الصَّوْمَ وَ یطِیقُوهُ فَمُرُوا صِبْیانَکمْ إِذَا کانُوا بَنِی تِسْعِ سِنِینَ بِالصَّوْمِ مَا اسْتَطَاعُوا مِنْ صِیامِ الْیوْمِ فَإِذَا غَلَبَهُمُ الْعَطَشُ أَفْطَرُوا
✅ أَیمَا رَجُلٍ دَعَا عَلَی وُلْدِهِ أَوْرَثَهُ اللَّهُ الْفَقْرَ.
12ـ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص رَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَعَانَ وَلَدَهُ عَلَی بِرِّهِ قَالَ قُلْتُ کیفَ یعِینُهُ عَلَی بِرِّهِ قَالَ یقْبَلُ مَیسُورَهُ وَ یتَجَاوَزُ عَنْ مَعْسُورِهِ وَ لَا یرْهِقُهُ وَ لَا یخْرَقُ بِهِ
✅تُسْتَحَبُّ عَرَامَةُ الْغُلَامِ فِی صِغَرِهِ لِیکونَ حَلِیماً فِی کبَرِهِ
✅ إِذَا وَعَدْتُمُ الصِّبْیانَ فَفُوا لَهُمْ فَإِنَّهُمْ یرَوْنَ أَنَّکمُ الَّذِینَ تَرْزُقُونَهُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیسَ یغْضَبُ لِشَی ءٍ کغَضَبِهِ لِلنِّسَاءِ وَ الصِّبْیانِ

📕 جامع الأخبار ص۱۰۶
📕مستدرک الوسائل ج۱۵ ص۱۶۹
📕 وسائل الشیعه ج۲۱ ص۳۸۹
📕روضه الواعظین ج۲ص۳۶۹
📕تحف العقول ۸۲
📕نهج البلاغه ص۵۴۶ ـ حکمت ۳۹۹
📕شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۲۰ ص۳۳۳
📕 الکافی ج۳ ص۴۰۹وج۶ص۵۰
📕عده الداعی و نجاح الساعی ص۸۹
📕 من لایحضره الفقیه ج۳ص۴۹۳

***************************************************************************

روزی امیرعوالم علی صلوات الله علیه وآله بالای منبر موعظه می‌کرد و فرمودند: انا قاسم الارزاق!

عمر بن خطاب ملعون شنید و گفت: خود او از شمعون یهودی قرض می‌گیرد، حالا می‌گوید: أنا قاسم الارزاق!

ملعون زنا زاده رفت خانه چند مورچه در ظرفی گذاشت و تا صبح مراقبت کرد صبح آمد مسجد گفت: ایها الناس، علی (صلوات الله علیه وآله) دیروز گفت: انا قاسم الارزاق، دیشب مورچه‌ها را در ظرف ریختم حالا می‌خواهم دروغ علی (صلوات الله علیه) را روشن کنم! امیرالمومنین صلوات الله علیه فرمود: مورچه‌ها را بریز.

همه دیدند مورچه‌ها برگ سبزی در دهان دارند، سر برآوردند به امیرالمومنین صلوات الله علیه سلام کردند و عرض کردند:

أنت قاسم الأرزاق [ تویی قسمت کننده روزی‌ها ]

همه بر عمر ملعون شوریدند و او را لعنت کردند، عمر میگفت بسیار بَد کردم و خجل و شرمسار شدم…!!!

📗 مقتل خطی ، قرن۱۳ ، ص۶۶ .

***************************************************************************

امیرعوالم علی سلام الله علیه
در نشانه های آخرالزمان می فرماید:

احکام دین تعطیل می شود،
آئین اسلام حبط می گردد،
دولت اشرار ظاهرمی شودو
کابوس ستم .هرشهروآبادی رافرامی گیرد
.آن هادرملکوت آسمان ها پلیدنامیده می شوند.
هنگامی که فقهای هدایت گر،کم شوند
وفقیهان گمراه وخیانت پیشه فراوان باشند
وشاعران بسیارشوند.

امام صادق عليه السّلام فرمودند
؛فقهابه دروغ وعلمابه شک وتردیدتمایل نشان می دهند.
هنگامی که قائم ما علیهم السلام ظاهرشود،
ازکسانی که بدون علم فتوی داده اندانتقام می گیرد.
وای برآن هاوپیروان آن ها.
آیا دین خداناقص بودکه آن هاتکمیل کرده اند؟! آیا دردین خداانحرافی بودکه آن هادرست کرده اند؟!
آیامردم علاقه به انحراف داشتندکه از آنها پیروی کرده اند؟!
ویااومردم رابه راستی ودرستی امرکرده ومردم مخالفت ورزیده اند؟!
آیارسول خدا صلی الله علیه و آله درآنچه به اووحی شده چیزی رافروگذارکرده که به اویادآوری کرده اند؟!
ویا دین درعهد او کامل نبودو
این هاتکمیل کرده اند؟!
آیا پیامبری بعدازرسول خداصلی الله علیه وآله آمده که ازاوپیروی کرده اند؟!
وآن هنگامی است که مرگ
.فقهای راستين را یکی پس ازدیگری برباید،
وامت محمدصلی الله علیه وآله
نمازراترک گویند.

📗اکسیرمهدویت: حسين رزاقی ،ص ۳۶۰، ۳۶۱
📔الزام الناصب،ص ۱۹۵/
📔بشاره الاسلام،ص ۷۶
📔منتخب الاثر،ص ۴۳۴/
📔بشاره الاسلام،ص ۲۷
📔غیبت نعمانی،ص ۱۳۱/
📔بحارالانوار،ج ۵۲ ،ص ۲۲۸
📔منتخب الاثر،ص ۴۲۴
📔بحارالانوار،ج ۵۲،ص ۲۵۷
📔الزام الناصب،ص ۲۰۷
📔الزام الناصب،ص ۱۰۸

***************************************************************************

امام صادق سلام الله علیه

صوفیان . دشمنان ما هستند

اثناعشریه ص ۳۳

***************************************************************************

♦️❤️رسول الله ص:
پسر مسعود:پس از من مردمى مى‌آيند كه غذاهاى لذيذ و رنگارنگ مى‌خورند،و بر مركبهاى راهوار مى‌نشيند و خود را بزيورهائى كه زنان خود را براى شوهر آرايش ميكنند مى‌آرايند و چون زنان خودنمايى و تفرّج ميكنند و زىّ‌ و روش جبابره و قدرتمندان بخود مى‌گيرند،آنها منافقان اين امت اسلامند،در آخر الزمان شراب مى‌نوشند،با نرد بازى مى‌كنند،بر مركب هوسها سوارند،نماز جماعت را رها مى‌سازند از نماز شب و نمازهاى شبانه در خوابند و در شبها در پى افراط‍‌ در لذت و دنيا ميدوند خداوند ميفرمايد:(پس از خود نسلى بجاى نهادند كه نماز را ضايع ساختند و از شهوات پيروى كردند و بزودى گمراهى و عذاب را ديدار كنند-مريم ۶۰).پسر مسعود:مثل اينها چون( خرزهره)است كه رنگش زيبا ولى مزه‌اش تلخ است،سخنانشان زيباست،و اعمالشان بيمارى شفاء ناپذير مى‌باشد(آيا در قرآن نمى‌انديشند يا بر دلهاشان قفلها است).يا ابن مسعود:آن كس كه در دنيا در لذت و نعمت است چه سودى مى‌برد وقتى در آتش ابدى دوزخ خواهد بود(فقط‍‌ ظاهرى از زندگى دنيا مى‌دانند و از آخرت در غفلتند)خانه‌ها مى‌سازند و كاخها بر افراشته مى‌كنند و مسجدها را بزيور مى‌آرايند،همتشان جز دنيا نميباشد خود را بر دنيا افكنده‌اند و بر آن تكيه كرده‌اند،خدايشان شكمهايشان است،خداوند ميفرمايد:(خانه‌هايى ساخته‌ايد گويا در آنها ابدى خواهيد بود،و چون جباران شكل و قيافه مى‌گيريد و رفتار مى‌كنيد،از خدا بترسيد و از وى اطاعت كنيد)و ميفرمايد:(آيا مى‌بينى افرادى را كه هواى خود را خداى خود قرار داده‌اند؟و خداوند با داشتن آگاهى گمراهشان ساخته و بر دل و گوششان مهر نهاده)تا آنجا كه:(آيا متذكر نمى‌شويد؟)و اين كس جز منافقى كه هوا و هوسش دينش و شكمش خدايش است نمى‌باشد،از هيچ چيز كه بدان ميل پيدا كند حلال يا حرام سرباز نمى‌زند،خداوند ميفرمايد:(و بزندگى دنيا سخت دلخوش شدند و زندگى دنيا در جنب آخرت جز متاعى ناچيز نمى‌باشد).پسر مسعود:محراب آنها زنانشان و شرف آنها زر و سيم و همّت ايشان شكمهايشان است،آنها بدترين بدانند،و فتنه از ايشان بر آيد و هم بديشان باز گردد.پسر مسعود:اين آيه را بخوان:(آيا نمى‌بينى كه اگر سالهايى به آنها ناز و نعمت دهيم و بعد وعده‌اى كه بايشان داده‌ايم(دوزخ) بيايد،لذايذى كه برده‌اند بر ايشان سودى نبخشد؟).پسر مسعود:بدنهاشان سير و دلهاشان خاشع نگردد.پسر مسعود:اسلام در آغاز غريب بود و در آينده نيز چون گذشته غريب خواهد شد،پس بهشت و سعادت براى غريبان است،پس هر كه از نسل شما آن زمان را در يابد بر آن مردم سلام نكند،و بر جنازهاشان حاضر نگردد و مريضانشان را عيادت ننمايد،كه آنها بروش شما و به عقايد و به گفته‌هاى شما تظاهر مينمايند ولى با كردارهايتان مخالفت ميورزند و بر غير دين شما مى‌ميرند،آنها از من نيستند و من از آنها نيستم.پسر مسعود:از هيچ كس جز از خدا مترس،كه خداوند متعال ميفرمايد:(هر جا باشيد مرگ گريبان‌تان را خواهد گرفت،اگر چه در برجهاى محكم و سر بر افراشته باشيد)و ميفرمايد:(روزى كه زن و مرد منافق بمؤمنان خواهند گفت،بما مهلت دهيد تا از نورتان بهره گيريم …و سرنوشت شومى خواهند داشت،حديد ۱۳ و ۱۴).پسر مسعود:بر ايشان است لعنت من و همۀ انبياء و ملائكۀ مقرّب،و بر ايشان است خشم خدا و بدى حساب در دنيا و آخرت،و فرمود:(لعنت بر كسانى از بنى اسرائيل كه كافر گشتند)…تا آنجا كه (ولى بسيارى از ايشان فاسقند).اى پسر مسعود:آنان حرص فراوان و حسد آشكار نشان مى‌دهند و قطع رحم ميكنند و بكارهاى خوب بى‌ميلند و خداوند ميفرمايد:(آنان كه عهد خدا را پس از محكم ساختن آن مى‌شكنند و نسبت به كسانى كه خدا فرموده صله رحم كنند قطع رحم مى‌كنند،و در زمين فساد راه مى‌اندازند آنها كسانيند كه لعنت و خانه‌اى نكتب بار بر ايشان خواهد بود)و ميفرمايد (مثل كسانى كه تورات را گرفتند و بآن عمل نكردند چون الاغى است كه كتابها بر دوش مى‌كشد).
♦️
پسر مسعود:زمانى خواهد آمد كه: صبركننده بر دين چون نگهدار آتش است در دست مگر كسى گرگ باشد و گر نه گرگها مى‌خورندش.

پسر مسعود:علماء و فقهاء آنها خائن و فاجرند آنها بدترين خلق خدايند،و همچنين پيروان ايشان و كسانى كه بنزد ايشان مى‌روند،و از ايشان(فتوى)مى‌گيرند و بآنها محبّت مى‌ورزند و با آنها مجالست و مشورت مى‌نمايند و آنها كه اشرار خلق هستند ايشان را به دوزخ مى‌كشانند(كر و كور و لالند و باز نخواهند گشت)(و در قيامت كر و كور و لال محشور ميگردند،جايشان دوزخ است كه هر گاه شعله‌اى از آن فرونشيند بر شعله‌هايش مى‌افزاييم)،(هر گاه پوستهاشان بريان شود،پوستهايى ديگر بجايش برويانيم تا عذاب را بچشند)(چون بدوزخ در افتند صداى شعله‌هاى آتش را بشنوند كه بر هم مى‌غلطد)(هر گاه خواهند كه از دوزخ بدر آيند بدان در افكنده شوند و بآنها گفته مى‌شود كه عذاب آتش را بچشيد)(در آنجا براى

ايشان شعله‌ها و بازدمها است كه آنها

نمى‌شنوند)
.

پسر مسعود:آنها ادعا مى‌كنند كه بر دين و روش و احكام
من هستند و حال آنكه از من بيزارند و من هم از آنها بيزارم

.پسر مسعود:در ملاء و آشكار با ايشان منشين،و در بازارها با آنها معامله مكن،و راه را نشانشان مده،و آب بآنها مياشام،
خداوند ميفرمايد:(هر كه زندگى و زيور دنيا بخواهد اعمالش را در دنيا پاداش مى‌دهيم و در آنجا ضررى نمى‌برند)و ميفرمايد:(هر كه دانه دنيا ميخواهد مى‌دهيمش و در آخرت نصيبى نخواهد داشت).پسر مسعود:جمعى از امت من بيايند كه:عداوت و دشمنى و جدال در ميان ايشان برخيزد كه در دنيا گمراه‌كنندۀ اين امّت ميباشند،قسم بخدائى كه مرا بحق پيغمبر گردانيد خداوند آنها را بزمين فرو برد و بوزينه و خنزيرشان گرداند،گويد:پيغمبر(صلّى اللّه عليه و آله)بگريه افتاد و ما از گريه‌اش بگريه افتاديم،پرسيديم يا رسول الله(صلّى اللّه عليه و آله)چرا مى‌گرييد؟

فرمود:دلم بر بيچارگان و اشقياء ميسوزد كه خداوند ميفرمايد:آن هنگام كه ناله و فريادشان را بشنوى و فرار نتوانند بلكه دستگير شوند . و مراد آيه علماء و فقها مى‌باشند

.پسر مسعود:هر كه علم را براى دنيا آموزد،و مهر دنيا و زيورهاى آن را بر علم برترى دهد و برگزيند مستوجب خشم خداوند است و با يهود و نصارى كه كتاب خدا پشت سر نهادند در طبقۀ پائين‌ترين قسمتهاى دوزخ بماند كه خداوند فرمايد چون آنچه را كه ميشناختند و خبر داشتند بر ايشان آمد بدان كافر شدند پس لعنت خدا بر مردم كافر .پسر مسعود:هر كه قرآن را براى دنيا و زيورهاى آن آموزد خداوند بهشت را بر او حرام گرداند.پسر مسعود:هر كه بياموزد و عمل نكند خداوندش در قيامت كور محشور سازد،و هر كه دانش را براى رياء و بدست آورى دنيا فرا گيرد، خداوند بركت آن را از وى بگيرد و روزى را بر او تنگ سازد،و او را بخود واگذارد،و هر كه را كه خدا بخودش واگذارد هلاك گردد كه خداوند ميفرمايد هر كه لقاء و ديدار خدا را خواهد بايد عمل صالح كند و كسى را در عبادت خداوند شريك نگيرد.پسر مسعود:بايد همنشينان تو خوبان باشند و برادران تو پاكان و مردم زاهد كه خداوند ميفرمايد:دوستان اين دنيا در آن جهان با هم دشمنانند مگر متقيان-زخرف/۶۷).پسر مسعود:بدان كه آنها خوب را بد و بد را خوب ميدانند و از اين رو خداوند بر دلهاشان مهر نهد و در ميان آنها كسى كه بحق شهادت دهد و يا عدالت را بپا دارد نخواهد بود كه خداوند ميفرمايد:بپا دارندۀ عدل باشيد و براى خدا گواهى دهيد گرچه بضرر شما و يا والدين و اقوام شما باشد-نساء/۱۳۴).پسر مسعود:آنان بمال و مقام بر هم برترى جويند خداوند ميفرمايد:(هيچ بنده‌اى را نزد حق پاداشى نيست مگر آنكه براى رضاى خداى بزرگ كار كند كه اين كس بزودى خشنود خواهد شد-و الليل ۱۹-۲۰-۲۱).پسر مسعود:بر تو باد ترس از خدا،و اداء واجبات كه خداوند ميفرمايد:(او طرفدار تقوى و آمرزش است-المدثر ۵۵)و ميفرمايد: (خدا از آنها راضى و آنها از وى راضى شدند و اين مقام براى كسانى است كه تقوى داشته باشند و از خدا بترسند-البيّنة ۸).پسر مسعود:آنچه را فايده ندارد واگذار كن و بدنبال چيزى برو كه ترا سود بخشد كه خداوند ميفرمايد:هر مردى را در آن روز(در قيامت) براى خود كار و گرفتارى است كه او را بخويش مشغول ميدارد-عبس ۳۷).پسر مسعود:بپرهيز كه بخاطر اهل خود(خانواده و بستگان خود) اطاعت خدا را رها كنى و به معصيتش روى آرى كه خدا ميفرمايد:(اى مردم از خدا بترسيد و از روزى بترسيد كه نه پدرى بجاى پسر پاداش، بيند و نه فرزندى عوض از پدر جزا داده شود كه وعدۀ خدا حق است و زندگى دنيا شما را نفريبد،و خود را برحمت خدا بفريبد-لقمان ۳۳).

حدیث بسیارزیباوطولانیست

اسناد♦️
مکارم الأخلاق ج ۱، ص ۴۴۶
عنوان باب: الباب الثاني عشر في نوادر الكتاب > الفصل الرابع في موعظة رسول الله صلّى اللّه عليه و آله لابن مسعود

الوافي ج ۲۶، ص ۲۰۲
عنوان باب: الجزء السادس و العشرون > [كتاب الروضة] > أبواب المواعظ > باب مواعظ رسول اللّٰه صلى اللّٰه عليه و آله و سلم > [11] > بيان

بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۷۴، ص ۹۲
عنوان باب: الجزء الرابع و السبعون > كتاب الروضة > أبواب المواعظ و الحكم > باب 5 وصية النّبيّ صلّى اللّه عليه و آله إلى عبد الله بن مسعود

***************************************************************************

در كتاب احتجاج و تفسير امام عسكرى علیه‌السلام درباره تقليد امت از عالمان بدكردار تحريف‌کننده،
گفته‌اند كه به سرنوشت يهود گرفتار خواهند شد. « هر كسى از عوام شيعه، از چنين فقهایى تقليد كند، مانند يهوديانى است كه خدا آنها را به سبب تقليد از فقيهان فاسق، نكوهش كرده است.

و اما اگر فقيهى (از گناه) خويشتن‌دار باشد، پاسدار دين و مخالف هوى و هوسش باشد و از دستور مولا (خدا) پيروى كند، عوام باید از وى تقليد كنند، كه بعضى فقهاى شيعه، نه همه آنها، اینچنين هستند اما فقيهى كه همچون عوام فاسق، كارهاى زشت و فحشا را انجام دهد، هيچ‌چيزى را از او قبول نكنيد».

سپس امام باقر عليه‌السلام عالمان بدكار تحريف‌کننده را چنين توصيف می‌فرماید‌: «زيان این عالمان براى شيعيان ضعيف‌الایمان، بيشتر از لشكر يزيد است كه بر حسين‌بن على(عليهما‌السلام) و يارانش تاختند! چرا كه اینان جان و مال‌شان غارت شد

اما عالِمان بدكردار مانند ناصبى‌ها در ظاهر دوستداران ما و دشمن مخالفان ما هستند
اما در دلِ شيعيان ضعيف‌الایمان
شك و شبهه می‌افكنند و گمراهشان می‌كنند
و از هدف درست و حق، آنها را باز می‌دارند».

بعد امام علیه‌السلام افزود كه رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود‌:
« عالمان بد امت من، از طريق ما
مردم را گمراه می‌كنند؛
راه را بر كسانى كه به طرف ما می‌آیند می‌بندند؛ نام و نشان ما را بر دشمنان ما می‌نهند؛
القاب ما را بر مخالفان ما می‌گذارند؛
بر اینان درود و سلام می‌فرستند،
در حالى كه سزوار لعن و نفرين‌اند؛
ما را لعن می‌كنند، در حالى‌كه در كراماتى غرقيم كه خدا به ما بخشيده است؛ و با صلوات و سلام خدا و فرشتگان مقرّب او، از ستایش و درود آنها بی‌نيازيم.

2.
آنگاه امام .فرمایش على امیرالمومنین عليه‌السلام را شاهد آورد‌:
بدترين آفريده‌هاى خدا،
علماى فاسدند كه سخنان باطل و بيهوده گفته و حقایق را كتمان می‌كنند. خداوند در مورد این‌ها فرمود‌:
«كسانى كه آیات و دلایل روشن ما را كه براى هدایت خلق فرستاديم،
پس از آنكه براى مردم در كتاب آسمانى بيان كرديم، كتمان می‌كنند.
خداوند آنها را لعنت كرده و جن و انس و فرشته نيز لعن می‌كنند.(1)

در بصائرالدرجات از امام صادق عليه‌السلام نقل شده است‌: در كتاب پدرم خواندم‌:
طبق حكم خدا، رهبران مردم دو گونه‌اند‌: پيشوایان هدایت و پيشوایان گمراهى.
پيشوایان هدایت، خواست و دستور خدا را بر خواست خود مقدّم می‌دارند،
اما پيشوایان گمراهى، امر خود را مقدم بر امر خدا می‌دانند و حكم خويش را از حكم الله جلو می اندازند، چون پيرو هوى و هوس‌اند و با آنچه در كتاب (قرآن) آمده، مخالفند.(2)

📗1. بقره/159.
📗2. ثواب الاعمال، ص301
📗اعلام الدين، ص406.
📗اکسیرمهدویت،حسین رزاقی:ص279

***************************************************************************

از جمله مسائلی که مأمون لعین از حضرت رضا علیه السلام سؤال نمود این آیه بود.
حضرت رضا علیه السلام فرمود: حدیث نمود پدرم از پدرش تا امیرالمؤمنین علیهم السلام که جمعی از مسلمانان به حضور پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله عرض کردند:
چرا به کسانیکه قدرت و توانایی دارید فشار نمی آورید تا قبول اسلام نموده و بعدد ما افزوده شود و قوت یافته و از دشمنان تفوق و برتری پیدا کنیم؟

فرمود: من طاقت آنرا ندارم پروردگار خود را ملاقات کنم در حالتی که بدعت نموده و به چیزی که مأمور نبوده‌ام مبادرت بورزم و نمی توانم اِعمال زور و قدرت کنم (یعنی اگر خدا می‌خواست آن‌ها را مجبور می‌کرد، من کاری که خدا نخواسته انجام نمی دهم) خداوند این آیه را نازل فرمود که فحوای (متن) آن چنین است که اگر خدا می‌خواست تمام مردم را مجبور و ملزم به ایمان آوردن می‌فرمود چنانچه آن‌ها تماما در آخرت وقتیکه عذاب خدا را به چشم مشاهده کردند ایمان می‌آوردند لکن اگر خدا این کار را می‌نمود دیگر مردم مستحق ثواب و مدح نبودند زیرا اعمالی که انجام می‌دادند از روی اضطرار و اجبار بوده و خداوند اراده فرموده بود که آن‌ها ایمان بیاورند و جبر و اضطرار موجب نعمت جاوید بهشت نخواهد شد و احدی ایمان نمی آورد مگر با اذن خدا و اجازه پروردگار، امر و مشیت اوست بر ایمان و تکلیف جایز نیست مگر بر شخص آزاد و مختار.

مأمون به حضرت گفت: رفع اشکال مرا نمودی خداوند به شما خیر و فرج مرحمت فرماید.

📕عیون اخبار الرضا علیه السلام: ج۲ ص۱۲۳.

***************************************************************************

اميرالمومنين عليه السلام درباره :

«صاحب هذا الأمر الشریدُ الطریدُ الفریدُ الوحید الامام علی امیرالمومنین (صلوات الله علیه)

امیرالمومنین علی سلام الله علیه فرمودند:
صاحب این امر، همان رانده شده دور شده یگانه و تنها است.
امام قائم (عجل الله فرجه) وسلام الله علیه مکرّر به لقب «شريد» در زبان ائمّه عليهم السلام به خصوص، حضرت علی امیر عليه السلام و امام باقر عليه السلام، ذکر شده است.

«شريد» به معنی رانده شده است. يعنی رانده شده از مردمی که آن حضرت را نشناختند و قدر وجود نعمت او را ندانستند و در مقام شکر گزاري و مقام حقّش برنيامدند، بلکه پس از اينکه از دست يافتن بر او نااميد شدند، به قتل و قمع ذريه ی طاهره ی ايشان پرداختند و به کمک زبان و قلم سعی بر بيرون راندن نام و ياد او از قلوب و اذهان مردم نمودند.

📗 («نجم الثّاقب»، ص 78)

در بعضى احادیث است كه از القاب و اوصاف آن حضرت «طرید، شرید، وحید، فرید، مضطرّ و خائف» مى‌باشد، و واضح است كه اینها اوصاف حال غیبت ایشان است .

***************************************************************************

عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّه‏ عَلَيْهِ السَّلَامُ جُعِلْتُ فِدَاكَ يَتَنَاوَلُ الْإِمَامُ مَا بِبَغْدَادَ بِيَدِهِ ؟ قَالَ نَعَمْ وَ مَا دُونَ الْعَرْشِ.

جناب مفضل میگوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدای شما شوم؛ آیا امام می‌تواند آنچه را که در بغداد است با دست خود بردارد؟
حضرت فرمود: بله؛ بلکه تا زیر عرش الهی.

📗بصائر الدرجات‏، جزء۹، باب۱۵، ح۱۳
📗مختصر البصائر، ص۴۸
📗بحار الأنوار، ج‏۲۵، ص۵۸

یاعلی مدد است.

***************************************************************************

اگر افراد آنچه امیرالمؤمنین از ملکوت در اختیار دارد را ببینند میگویند ایشان خدا است ولی حضرت مخلوق خدا است!

قال أمير المؤمنين عليه السلام:

واللّٰه انى أملك من الملكوت لو عاينتموه لقلتم: أَنت أَنت!

و أنا عبد مخلوق من الخلائق ، أنکح و آکل و أنام.

امیرالمومنین علی صلوات الله علیه وآله فرمودند:

بخدا سوگند اگر ببینید آنچه من از ملکوت در اختیار دارم خواهيد گفت: تویی تویی – خداوند متعال!

و من بنده ای مخلوق از مخلوقاتم (بنابر ظواهر بشری) نکاح میکنم و میخورم و میخوابم!

📗المجموع الرائق ، ج۲ ، ص ۳۳۳ .

***************************************************************************

امیرعوالم علی سلام الله علیه
در نشانه های آخرالزمان می فرماید:

احکام دین تعطیل می شود،
آئین اسلام حبط می گردد،
دولت اشرار ظاهرمی شودو
کابوس ستم .هرشهروآبادی رافرامی گیرد
.آن هادرملکوت آسمان ها پلیدنامیده می شوند.
هنگامی که فقهای هدایت گر،کم شوند
وفقیهان گمراه وخیانت پیشه فراوان باشند
وشاعران بسیارشوند.

امام صادق عليه السّلام فرمودند
؛فقهابه دروغ وعلمابه شک وتردیدتمایل نشان می دهند.
هنگامی که قائم ما علیهم السلام ظاهرشود،
ازکسانی که بدون علم فتوی داده اندانتقام می گیرد.
وای برآن هاوپیروان آن ها.
آیا دین خداناقص بودکه آن هاتکمیل کرده اند؟! آیا دردین خداانحرافی بودکه آن هادرست کرده اند؟!
آیامردم علاقه به انحراف داشتندکه از آنها پیروی کرده اند؟!
ویااومردم رابه راستی ودرستی امرکرده ومردم مخالفت ورزیده اند؟!
آیارسول خدا صلی الله علیه و آله درآنچه به اووحی شده چیزی رافروگذارکرده که به اویادآوری کرده اند؟!
ویا دین درعهد او کامل نبودو
این هاتکمیل کرده اند؟!
آیا پیامبری بعدازرسول خداصلی الله علیه وآله آمده که ازاوپیروی کرده اند؟!
وآن هنگامی است که مرگ
.فقهای راستين را یکی پس ازدیگری برباید،
وامت محمدصلی الله علیه وآله
نمازراترک گویند.

📗اکسیرمهدویت: حسين رزاقی ،ص ۳۶۰، ۳۶۱
📔الزام الناصب،ص ۱۹۵/
📔بشاره الاسلام،ص ۷۶
📔منتخب الاثر،ص ۴۳۴/
📔بشاره الاسلام،ص ۲۷
📔غیبت نعمانی،ص ۱۳۱/
📔بحارالانوار،ج ۵۲ ،ص ۲۲۸
📔منتخب الاثر،ص ۴۲۴
📔بحارالانوار،ج ۵۲،ص ۲۵۷
📔الزام الناصب،ص ۲۰۷
📔الزام الناصب،ص ۱۰۸

***************************************************************************

امام باقر سلام الله علیه وآله: شیعیان سه دسته اند: دسته اى به وسیله ما خود را مى آرایند، (با انتساب خود به ما کسب آبرو مى کنند) و دسته اى با ما نان مى خورند، (و با نام ما به مقام و جاهی می رسند.) و دسته اى از ما و با ما هستند.
عن ابی جعفر علیهما السلام: الشِّیعَةُ ثلاثةُ أصنافٍ: صِنفٌ یَتَزَیَّنُونَ بنا، و صِنفٌ یَستَأکِلُونَ بنا، و صِنفٌ مِنّا و إلَینا.
📕مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص: 63 به سند محمد بن نبیک.  و همان، ص: 78

اما ما از کدام دسته ایم؟ چه کسانی از اهل بیت علیهم السلام  هستند؟
هر که ما را دوست بدارد، او از ما اهل بیت علیهم السلام  است. به ایشان عرض شد: یابن رسول اللّه  از شماست؟ فرمود: به خدا قسم، از ماست؛ آیا نشنیده اى این سخن ابراهیم را که: «پس هرکه از من پیروى کند، او از من است»
عَن أبی جَعفَرٍ علیه  السلام: مَن أحَبَّنا فَهُوَ مِنّا أهلَ البَیتِ. قُلتُ: جُعِلتُ فِداکَ، مِنکُم؟! قالَ: مِنّا وَاللّهِ، أما سَمِعتَ قَولَ إبراهیمَ علیه  السلام: «فَمَن تَبِعَنی فَإِنَّهُ مِنّی»
📕تفسیر العیّاشیّ، ج2؛ ص: 231 / 32 عن ابی عبیده و الحلبی. و📕 الأمالی (للطوسی)، ص: 45 عن عمر بن یزید مثله. و نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص: 85 عن ابان بن تغلب مثله و…
این روایت شریفه اشاره به آن دارد، که دوستدار واقعی امام، از ایشان تبعیت می کند. در بعضی از این اخبار، به آیات دیگری نیز استناد شده است. مانند:
«إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ»
«إنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّه‏»

***************************************************************************

علِیٌّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْفُقَهَاءُ أُمَنَاءُ الرُّسُلِ مَا لَمْ یَدْخُلُوا فِی الدُّنْیَا قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا دُخُولُهُمْ فِی الدُّنْیَا قَالَ اتِّبَاعُ السُّلْطَانِ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِکَ فَاحْذَرُوهُمْ عَلَى دِینِکُمْ.

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: فقها امین (و مورد اعتماد) پیامبرانند تا هنگامى که وارد (مطامع و‌ لذایذ و ثروت هاى نارواى) دنیا نشده باشند.
گفته شد: اى رسول خدا ! ورودشان در دنیا چیست؟». فرمود: “اتِّبَاعُ السُّلْطَانِ” «پیروى کردن از سلطان. پس اگر چنین کردند از آنها در مورد دینتان، بر حذر باشید.»‌

📔الکافی (ط – الإسلامیة)، [باب المستأکل بعلمه و المباهی به]، ص : 46

***************************************************************************

جابر گويد: امام باقر(سلام الله علیه وآله) به من فرمودند:
اى جابر! آيا كسى كه ادعاء تشيع ميكند، او را بس است كه از محبت ما خانواده دم زند؟ بخدا شيعه ما نيست، جز آنكه از خدا پروا كند و او را اطاعت نمايد، اى جابر! ايشان شناخته نشوند، جز با فروتنى و خشوع و امانت و بسيارى ياد خداو روزه و نماز و نيكى بپدر و مادر و مراعات همسايگان فقير و مستمند و قرض داران و يتيمان و راستى گفتار و تلاوت قرآن و بازداشتن زبان از مردم، جز از نيكى آنها، و آنها امانت نگهدار فاميل خويش باشند.
جابر گويد عرضكردم: يابن رسول الله! ما امروز كسى را داراى اين صفات نميشناسيم، فرمودند: اى جابر! براه هاى مختلف مرو، آيا براى مرد كافى است كه بگويد، من على امیر (سلام الله علیه) را دوست دارم و از او پيروى ميكنم، و با وجود اين فعاليت دينى نكند؟! پس اگر بگويد: من رسول خدا صلى الله عليه و آله را دوست دارم سپس از رفتار او پيروى نكند و به سنت اش عمل ننمايد، محبتش به پيغمبرصلی الله علیه وآله به او هيچ سودى ندهد، پس از خدا پروا كنيد و براى آنچه نزد خداست عمل كنيد، خدا با هيچكس خويشى ندارد، دوست ترين بندگان خداى عز و جل [و گرامی ترينشان نزد او] با تقواترين و مطيع ترين آنهاست.
اى جابر! بخدا جز با اطاعت به خداى تبارک و تعالى تقرب نميتوان جست. و همراه ما برات آزادى از دوزخ نيست و هيچ كس بر خدا حجت ندارد، هر كه مطيع خدا باشد دوست ما و هر كه نافرمانى خدا كند دشمن ماست، ولايت ما جز با عمل كردن به ورع بدست نيايد.

📗أصول الكافی:ج3 ؛ ص118

***************************************************************************

شهادت حضرت زینب صلوات الله علیها
نه رحلت🖤🏴

⚫️حضرت زینب کبری توسط عوامل یزید مسموم شد و به شهادت رسید چون حضرت زینب سلام الله علیعا همه وقایع کربلا را دیده و وجود او یادآور مصائب کربلا و یادآور فجایع حکومت یزید است و یزید نمی‌تواند او را تحمل کند. البته دشمن در انجام این کارها سند به دست کسی نمی‌دهد و در خفا و پنهانی دست به این اعمال می‌زنند.

📓 زندگى حضرت زينب عليها السلام:علی قائمی  ص 123
📓زینب الکبری(سلام الله علیها) من المهد الی اللحد، ص 592

***************************************************************************

حضرت زینب کبری سلام الله علیها در برابر پیکر مبارک امام حسین علیه السلام سخنانی بدین مضمون بیان نمود:

بِابي‌ مَن‌ اَضْحي‌’، عَسكَرُه‌ في‌ يَوْم‌ الاِثنين‌ نَهبا،
بِابي‌ مَن‌ فِسْطاطُه‌ مُقطَّع‌ العُري‌’.
بِابي‌ مَن‌ لا غائِب‌ فَيُرْتَجي‌’ وَ لا’ جَريح‌ فَيُداوي‌’.
بِابي‌ مَن‌ نَفْسي‌ لَه‌ الْفِداء.
بِاَبي‌ المَهْمُوم‌ حتي‌’ قضي‌.
بِاَبي‌ العَطْشان‌ حتّي‌ ما مَضي‌’.
بِاَبي‌ مَن‌ شيْبَتُه‌ تَقطِرُ بِالِّدماء.
بِاَبي‌ مَن‌ جَدُّه‌ رسول‌ اِله‌ السّماء.
بِاَبي‌ مَن‌ هُوَ سِبْط‌ نَبي‌ الهُدي‌’.
بِاَبي‌ محمّد المصطفي‌.
بِاَبي‌ خديجَة‌ الكبري‌’. بِاَبي‌ علي‌ المرتَضي‌’.
بِاَبي‌ فاطمة‌ الزَّهراءِ سَيِّدة‌النِّساءِ.
بِاَبي‌ مَن‌ رُدَّت‌ لَه‌ الشَّمس‌ وَ صَلّي‌’.

به‌ فداي‌ آن‌ كس‌ كه‌ سپاهش‌ روز دوشنبه‌ غارت‌ شد. به‌ فداي‌ آنكس‌ كه‌ ريسمان‌خيامش‌ راقطع‌ كردند. بفداي‌ آن‌ كس‌ كه‌ نه‌ غايب‌ است‌ تا اميد بازگشتنش‌ باشد ونه‌مجروح‌ است‌ كه‌ اميد بهبوديش‌ باشد. به‌ فداي‌ آن‌ كس‌ كه‌ جان‌ من‌ فداي‌ او باد. به‌ فداي‌آن‌ كس‌ كه‌ با دلي‌ اندوهناك‌ وبا لبي‌ تشنه‌ او را شهيد كردند. به‌ فداي‌ آن‌كس‌ كه‌ ازمحاسن‌اش‌ خون‌ مي‌چكيد. به‌ فداي‌ آنكس‌ كه‌ جدّ او رسول‌ خداست‌ واو فرزند پيامبرمحمد مصطفي‌ وخديجة‌ كبري‌ وعلي‌ مرتضي‌ وفاطمة‌ زهرا سيدة‌ زنان‌ است‌. به‌ فداي‌آن‌ كس‌ كه‌ خورشيد براي‌ او بازگشت‌ تا نماز گزارد.

⚫️جانم فدای تو ای کسی که خیمه گاه تو را در روز دوشنبه موردغارت قرار دادند.

حضرت زینب کبری بنت امیرالمومنین علی علیهما السلام در این سخن اشاره ای به روز سقیفه وغصب حق علی امیر علیه السلام به عنوان خلیفه راستین پیامبرصلی الله علیه وآله  دارد که از آن پس از پنجاه سال به صورت شهادت حسین بن علی علیهما السلام و اسارت فرزندان او پایان یافت.

⚫️زینب کبری(سلام الله علیها) رو به مدینه میکند و می‌گوید:
يا مُحمّداه‌ صَلّي‌’ عليك‌ ملائِكة‌السَّماءِ، هذا حُسَين‌ بِالَعَراءِ، مُرَمَّل‌ بِالدِّماءِ، مُقَطَّع‌الاَعضاءِ وَبَناتُك‌ سَباي’ا وَ ذُرَيّتُك‌ قتلي‌، تُسفي‌’ عليهم‌ الصّبا فَاَبْكَت‌ كُل‌ صَديق‌ عَدّو ؛
«اي‌ رسول‌ خدا،(صلی الله علیه وآله)ای آن‌ كه‌ ملائكة‌ زمين‌ وآسمان‌ بر تو درود می فرستد، اين‌ حسين‌توست‌ كه‌ اعضای او را پاره‌پاره‌ كردند، سر او را از قفا بريدند.اين‌ حسين‌ توست‌ كه‌ جسد او در صحرا افتاده‌، در حالي‌ كه‌ بادها بر او ميوزند وخاك‌بر او می نشانند. پس‌ هر دشمن‌ ودوستی را گرياند.

۲)ابوبكر با این سند: محمد بن زكریا، جعفر بن محمدبن عماره‏ كندى، پدرش، حسین بن صالح، حى دو مرد از بنى‏ هاشم، از حضرت‏ زینب علیهاالسلام دختر على بن ابیطالب امیرالمومنین  علیهماالسلام روایت كرد كه زینب علیهاالسلام فرمود:
«قالت فاطمه علیهاالسلام: … و نحن وسیلته فى‏ خلقه و نحن خاصته و محل‏ قدسه و نحن حجته فى غیبه و نحن ورثه انبیائه…» «ما وسیله‏ ارتباط خدا بامخلوق‏ هاى او هستیم. ما برگزیدگان خداییم و جایگاه پاكى‏ ها، ما راهنماهاى روشن خداییم و وارث پیامبران اوهستیم‏».

⚫️حضرت زینب کبری توسط عوامل یزید مسموم شد و به شهادت رسید چون حضرت زینب سلام الله علیعا همه وقایع کربلا را دیده و وجود او یادآور مصائب کربلا و یادآور فجایع حکومت یزید است و یزید نمی‌تواند او را تحمل کند. البته دشمن در انجام این کارها سند به دست کسی نمی‌دهد و در خفا و پنهانی دست به این اعمال می‌زنند.

📓 زندگى حضرت زينب عليها السلام:علی قائمی  ص 123
📓زینب الکبری(سلام الله علیها) من المهد الی اللحد، ص 592

***************************************************************************

امام صادق علیه‌السلام فرمودند:

إنَّ الأَرضَ لا تَصلُحُ إلاّ بِإِمامٍ
«زمین جز به دست امام اصلاح نمی‌شود.»

📗اثبات الهداه جلد ۱ صفحه ۱۵۳

***************************************************************************

تأکید امام صادق عليه‌السلام بر شهادت ثالثه.
یعنی شهادت به ولایت مولا علی در اذان

قاسم‌بن معاویه گوید: به امام صادق عليه‌السلام عرض کردم:
مردم (اهل سُنت عُمَری) می‌گویند: پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در معراج دید روی عرش نوشته شده بود: لا إله إلا الله محمد رسول‌الله و ابوبكر صديق است! حضرت فرمودند: سبحان الله! آنان همه چیز را تغییر داده‌اند، حتی این را!؟ گفتم: آری!حضرت فرمودند: وقتی خداوند عرش را آفرید بر روی آن نوشت: «لا إله إلا الله، محمد رسول‌الله، علی امیرالمومنین». همچنین وقتی خداوند عزوجل آب، کرسی، لوح، اسرافیل، جبرئیل، آسمان، زمین، خورشید و ماه را آفرید بر آنها نوشت: «لا إله إلا الله، محمد رسول‌الله، علی امیرالمومنین».
سپس حضرت فرمودند: پس هرکدام از شما که می‌گوید: ( لا إله إلا الله، محمد رسول‌الله، بلافاصله بگوید: علی امیرالمومنین.
📗شهادت ثالثه:العبد حسین رزاقی،ص۲۵۲
📗الاحتجاج، شیخ طبرسی، ص۱۵۸

***************************************************************************

فضائل سازی عجیب زنا زاده اعظم معاویه ومادرش علیهما العنه
مادر معاویه علیهما العنه که بود؟!
هند دختر عتبه بن ربيعه بن عبد شمس را مادر معاويه خوانده اند. از روسپيان و فاحشه های معروف مكه بود و به بردگان سياه علاقه بسيار داشت؛ ولی هنگامی كه فرزندی سياه به دنيا مي‌آورد، از ترس رسوايی می كشت. همچنين وی از مطربه های عرب بود و هشتصد رقاصه تربيت كرده بود كه با جام شراب اطراف كعبه، در حال رقص طواف می كردند. هند ملعونه آنقدر در فحشا و زنا شهرت داشت كه برخی از شعرای آن روز، مثل حسان بن ثابت شاعر مشهور صدر اسلام، درباره فساد و فحشای وی اشعاری سروده اند و حتی در روز فتح مكه، وقتی كه هند برای بيعت به نزد پيامبر اكرم صلی الله عليه واله آمد، به ايشان عرض كرد كه ما بر چه چيز با تو بيعت كنيم؟ حضرت فرمودند: بر اينكه زنا نكنيد!
هند دختر عتبة بن ربيعه، همسر ابوسفيان و مادر معاويه،علیهم العنه از زنان مشهور عصر خويش و از سرسخت‌ترين دشمنان اسلام بود. نخست همسر خوص بن مغيره بود و پس از وی به ازدواج ابوسفيان درآمد. پس از ظهور اسلام در مكه، همواره از مخالفان پيامبر اسلام صلی الله عليه و آله بود و مردم را عليه آن حضرت می شوراند.
در جنگ بدر، پدرش عتبه و برادرش شيبه و پسرش حنظله به دست دلاوران بنی هاشم همچون علی بن ابيطالب و حمزه سيدالشهدا علیهم السلام به قتل رسيدند. از اين رو كينه وی به اسلام افزون گشت و سوگند ياد كرد تا انتقام خود را از محمد صلی الله عليه و آله نگرفته، هيچگاه خود را زينت نكند و به نزد همسر خود نرود. در جنگ تاريخی احد هند به همراه گروهی از زنان مشرك مكی در آن جنگ شركت جست و با خواندن آواز، مبارزان مشرك مكه را به جنگ واداشت

.📕الاصابه ج 4 ص 425، 📕الاستيعاب ج 4 ص 424، 📕اسدالغابه ج 7 ص 293،📕 ديوان حسان بن ثابت ص230-231، 📕سيرة الحلبية ج3ص94، 📕شرح ابن ابي الحديد ج3ص342، 📕كامل ابن اثير ذيل حوادث سال سوم، تذكرة الخواص ص203 چ نجف1964، 📕انساب الاشراف ج1ص360. 🔴 اسعدالله ایامکم سعیدا.

***************************************************************************

قوتِ روح حضرت امیرالمؤمنین علی بن‌ابیطالب صلوات‌الله‌علیهما به گونه‌ای بود که بزرگانِ لشکر مقابل را بر زمین می‌زد، لذا نوشته‌اند: «حتی کانت ابطال العرب تفضح باسمه»، «زمانی که نزدِ پهلوانانی که همه افراد از آن‌ها فرار می‌کردند نامِ مبارکِ امیرالمؤمنین علیه‌السلام را می‌آوردند از هیبت حضرت بندِ دلشان می‌لرزید».
ابن عباس که شاگرد حضرت امیرعوالم علی سلام الله علیه است و در مدت زیادی دائماً و شبانه‌روز با حضرت بوده‌ است و اگر آدمی با فردی خیلی دمخور باشد «تَسْقُطُ الْآدَاب» می‌شود، خودِ او نوشته است: به خدا هرگز یک نگاه کامل به حضرت امیرعوالم علی سلام الله علیه نکردم و همیشه سرِ من پایین بود، نه اینکه برای این باشد که حضرت امیر صلوات‌الله‌علیه خشونت داشته باشند، بلکه نمی‌توانستم در برابر آن هیبتِ عظیم وجه اللهی امیرعوالم علی سلام الله علیه سرخود را بلند کنند.

📕1 . بحارالأنوار، ج41، ص143
📕2 . شكار پادشاهان خرگوش‌ها و روباه‏ها است ولى هنگامی كه من سوار می‌شوم شكار من شجاعان عرب است. شكار من در موقع جنگ سواران و دلیران است و من هنگام جنگ شیرى بسیار كشنده‏ام.
📕3 . بحارالانوار، ج۴۱، ص۷۲. (وَ رُوِی عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: کانَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلاَمُ إِذَا أَطْرَقَ هِبْنَا أَنْ نَبْتَدِئَهُ بِالْکلاَمِ وَ قِیلَ لِأَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیهِ السَّلاَمُ بِمَ غَلَبْتَ اَلْأَقْرَانَ قَالَ بِتَمَکنِ هَیبَتِی فِی قُلُوبِهِمْ)

***************************************************************************

ابن ابى الحدید در شرح نهج‌البلاغه می‌نویسد روزى معاویه خفته بود، پس از بیدار شدن عبدالله بن‌زبیر را در پایین پایش دید که بر تخت او نشسته بود، عبدالله از روى شوخى به معاویه گفت: اگر می‌خواستم تو را (در خواب که بودى) غفلتا می‌کشتم. معاویه گفت: بعد از ما اظهار شجاعت کن! عبدالله گفت: براى چه شجاعت مرا انکار می‌کنى با این که من در جنگ برابر على بن‌ابیطالب علیهماالسلام بایستادم! معاویه گفت: اگر چنین جرأت میکردى یقینا على علیه‌السلام تو و پدرت را با دست چپ میکشت و دست راستش بیکار می‌ماند و دنبال دیگرى می‌گشت که به قتل رساند.(1)
بارى امیر عوالم على علیه‌السلام ضیغم الغزوات و اسدالله الغالب بود که وقتى پا به میدان محاربه مى‏گذاشت نفس‏هاى دلیران و شجاعان در سینه‏ها تنگ میشد و به هر فرقه حمله می‌کرد عفریت مرگ با صورت هولناکى بر آن گروه نمایان می‌گشت. رباعى زیر منسوب به آن حضرت است:

صید الملوک ارانب و ثعالب
و اذا رکبت فصیدى الابطال‏صیدى
الفوارس فى اللقاء و اننى‏
عند الوغاء لغضنفر قتال (2)

سفیان ثورى گوید که علىِ امیر علیه‌السلام در میان مسلمین کوه آهنینى بود و براى کفار و منافقین حریفى نیرومند، خداوند عزت و احترام مسلمین و ذلت و خوارى مشرکین را به دست او قرار داده بود.
ثمره شجاعت و مجاهدت علىِ امیر علیه‌السلام رواج دین حنیف اسلام و پیشرفت احکام الهى و محو کفر و بت پرستى گردید.
امّا «مَهابَتِ»، حضرت صلوات‌الله‌علیه هیبت عجیبی داشتند… به امیرالمومنین علیه‌السلام عرض کردند: چگونه شما هر جنگی که رخ می‌دهد، به قول معروف با یک‌لایه پیراهن و گاهی بدون زره به خط می‌زنید و پیروز می‌شوید؟ «بِمَ غَلَبْتَ اَلْأَقْرَانَ؟»(3) چگونه بر این پهلوانان پیروز می‌شوید؟ حضرت امیرالمؤمنین علی بن‌ابیطالب صلوات‌الله‌علیه فرمودند: «بِتَمَکنِ هَیبَتِی فِی قُلُوبِهِمْ» هیبت من چنان آن‌ها را فرا می‌گیرد که توانِ جنگیدن با من را ندارند.

***************************************************************************

صقر بن أبى‌دلف گوید: از امام جواد (سلام الله علیه)شنیدم که می‌فرمود:

امام پس از من فرزندم على است، امر او امر من و سخن او سخن من و طاعت او طاعت من است و امام پس از او فرزندش حسن است، امر او، امر پدرش و سخن او سخن پدرش و طاعت او طاعت پدرش باشد، سپس سکوت کرد. گفتم: اى فرزند رسول خدا صلی الله علیه وآله امام پس از حسن کیست؟ او به شدت گریست، سپس فرمود:
پس از حسن فرزندش قائم به حقّ امام منتظرسلام الله علیه  است، گفتم: اى فرزند رسول خدا، چرا او را قائم می‌گویند؟ فرمود: زیرا او پس از آنکه یادش‏ از بین برود و اکثر معتقدین به امامتش مرتدّ شوند قیام می‌‏کند. گفتم: چرا او را منتظر می‌گویند؟ فرمود: زیرا ایام غیبتش زیاد شود و مدّتش طولانى شود و مخلصان در انتظار قیامش باشند و شکّاکان انکارش کنند و منکران یادش را استهزاء کنند و تعیین‏‌کنندگان وقت ظهورش دروغ گویند و شتاب‏‌کنندگان در غیبت هلاک شوند و تسلیم‌‏شوندگان در آن نجات یابند؛ إِنَّ مِنْ بَعْدِ الْحَسَنِ ابْنَهُ الْقَائِمَ بِالْحَقِّ الْمُنْتَظَرَ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّیَ الْقَائِمَ قَالَ لِأَنَّهُ یَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِکْرِهِ وَ ارْتِدَادِ أَکْثَرِ الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ سُمِّیَ الْمُنْتَظَرَ قَالَ لِأَنَّ لَهُ غَیْبَةً یَکْثُرُ أَیَّامُهَا وَ یَطُولُ‏ أَمَدُهَا فَیَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ وَ یُنْکِرُهُ الْمُرْتَابُونَ وَ یَسْتَهْزِئُ بِذِکْرِهِ الْجَاحِدُونَ وَ یَکْذِبُ فِیهَا الْوَقَّاتُونَ وَ یَهْلِکُ فِیهَا الْمُسْتَعْجِلُونَ‏ وَ یَنْجُو فِیهَا الْمُسْلِمُونَ.
📗کمال الدین و تمام النعمة، ج‏2، ص 378.

***************************************************************************

امام صادق سلام الله علیه وآله فرمودند:

العالِمُ بِزَمانِهِ، لا تَهجُمُ علَيهِ اللَّوابِسُ؛

کسى که زمان خود را بشناسد، آماج اشتباهات قرار نگیرد.

📔 تحف العقول: ص 356

***************************************************************************

درگیری غربیها با بنی عبّاس!

درگیری غربیها با بنی عبّاس در دو منطقه صورت می گیرد: یکی در سرزمین شام، سوریه با بخشی از نیروهای طرفدار و نیابتی دولت بنی عبّاس،
و دیگری در مرکز حکومت بنی عبّاس در مشرق زمین، با نیروهای اصلی دولتشان.ا
).کعب الأحبار نیز می گوید:…
بی گمان قائم از فرزندان علی(علیهالسلام) است… پس از غیبتش، با طلوع ستارۀ سرخ، خرابی زوراء که همان ری است .
خروج سفیانی و نبرد فرزندان عبّاس با جوانان ارمنستان و آذربایجان، ظاهر می شود…
📕 الفتن، ص ۱۴۳، جزء ۳، ح ۵۸۷٫;۲الفتن، ص ۱۴۴، جزء ۳، ح ۵۹۳٫;۳
📕الغیبه، ص ۱۴۹، ب ۱۰، ح ۴.
📕اکسیر مهدویت:۴۷۲و۴۷۳.

***************************************************************************

پـس از جـنـگ جـمـل بـا مـشورت های فراوان تصویب شد که حضرت امیرالمؤ منین علی (صلوات الله علیه وآله)در شهر کوفه مستقر شود،
بـزرگـان کـوفـه قـصـر سـفـیـدی در نظر گرفتند که امیرعوالم علی (سلام الله علیه وآله) را در آنجا سکونت دهند تا به امور حکومتی بپردازد،
وقتی حضرت امیرالمؤ منین علی (صلوات الله علیه) متوجّه این حرکت کوفیان شد، فرمود:
(مـن حـاضـرنـیـسـتـم تـا دیـوار خـانـه ام از دیـوار مـنـازل بیچارگان بالاتر و خانه ام از خانه مستمندان بهتر باشد).

روزی حضرت علی امیرسلام الله علیه برمنبرکوفه فرمود:
چه کسی این شمشیر مرا می خرد؟
واگرغذای یک شب راداشتم آن را نمیفروختم؛
درحالی که آن وقت درآمدصدقه اودرهرسال مشتمل برچهل هزاردینار بود. (همه دریافت مولا در دوران حکومت)
روزی حضرت علی امیرسلام الله علیه-درحالی که خطبه می خواند،فرمود:
ای مردم !این امر(=رهبری)شمارا به گردن گرفتم،به خداسوگند باکم وزیاد آن خودرا نیاراستم؛
مگرشیشه کوچکی از عطرروغنی که آن را دهقانی از یکی از مناطق به من هدیه کرده است.

📗امام على (عليه السّلام):جرج جرداق مسیحی: ج 1ص 81
📗شریف رضی ص94و95

***************************************************************************

امیرعوالم علی (صلوات الله علیه وآله) فرمودند:
دروغگو و مُرده هر دو یکسانند، زیرا برتری زنده بر مرده این است که به او اعتماد میشود، پس وقتی در اثر  دروغگویی به سخن او اعتماد نشود ، زنده بودن او بی فایده گشته ، همانند مرده میشود.

📗غررالحکم جلد 2 صفحه 139 حدیث 2104

***************************************************************************

امیر عوالم حضرت علی صلوات الله علیه و آله فرمودند:

✅المتعبد على غير فقه كحمار الطاحونة، يدور و لا يبرح.
حضرت علی امیر(سلام الله علیه)فرمود:
عبادت كننده ناآگاه از دين، همچون خر آسياب است، كه دور خود مى چرخد ولى از جايى كه هست بيشتر نمى رود.

📔الحياة،ج1؛ص101
📔اختصاص 238

***************************************************************************

رواياتي كه در رابطه با هجوم به خانه حضرت صديقه طاهره سلام الله علیهادر كتب اهل سنت آمده به چند دسته مي شود تقسيم كرد .

1. تهديد به سوزاندن خانه:

ذكرالطبري: باسناده عن زياد بن كليب قال: أتي عمر بن الخطاب منزل عليّ وفيه طلحة والزبير ورجال من المهاجرين فقال: واللّه لأحرقنّ عليكم أو لتخرجنّ إلي البيعة»، فخرج عليه الزبير مصلتاً بالسيف فعثر فسقط السيف من بده فوثبوا عليه فأخذوه.
تاريخ الطبري: 2/443.

وابن أبي الحديد: عن سلمة بن عبد الرحمان قال: فجاءعمر اليهم فقال: «والذي نفسي بيده لتخرجنّ إلي البيعة أو لأحرقنّ البيت عليكم .
شرح نهج البلاغه: 1/164 (2/45).

2. آوردن وسائل آتش سوزي و بي توجهي خليفه دوم بر اعتراض مردم:
وابن قتيبة: قال: … وقال عمر: والذي نفس عمر بيده لتخرجنّ أو لأحرقنّها علي من فيها! فقيل له: يا أباحفص إنّ فيها فاطمة!! فقال: وإن.
الامامة والسياسة: 1/12، أعلام النساء لعمر رضا كحالة: 4/114.

3 . آوردن وسائل آتش سوزي ودرگيري لفظي ميان حضرت صديقه و خليفه دوم:
البلاذري: باسناده عن سليمان التيمي وعن ابن عون: إنّ أبابكر أرسل إلي علي(عليه السلام)يريد البيعة فلم يبايع، فجاء عمر ومعه فتيلة فتلقّته فاطمة علي الباب، فقالت فاطمة: يابن الخطاب! أتراك محرقاً عليّ بابي؟ قال نعم: وذلك أقوي فيما جاء به أبوك.
انساب الاشراف: 1/586.

أبو الفداء: قال: … فأقبل عمر بشيء من نار علي أن يضرم الدار، فلقيته فاطمة رضي اللّه عنها وقالت: إلي أين يابن الخطاب؟ أجئت لتحرق دارنا؟ قال: نعم.
تاريخ أبي الفداء: 1/164.

کسانیکه از بیعت ابی بکر لعنت الله علیه مخالفت کردند

ابن عبد ربّه:
الذين تخلّفوا عن بيعة أبي بكر:

عليّ والعباس، والزبير، وسعد بن عبادة، فأمّا علي والعباس والزبير فقعدوا في بيت فاطمة حتّي بعث اليهم أبو بكر عمر بن الخطاب ليخرجوا من بيت فاطمة وقال له: إن أبوا فقاتلهم. فأقبل عمر بقبس من نار علي أن يضرم عليهم الدار فلقيته فاطمة فقالت: يابن الخطاب! أجئت لتحرق دارنا؟ قال: نعم.
العقد الفريد:5/12، طبعة مكتبة الرياض الحديثة.

4 . حمله خليفه دوم به حضرت صديقه طاهره
الشهرستاني: عن الجاحظ: إنّ عمر ضرب بطن فاطمة عليها السلام يوم البيعة حتّي ألقت الجنين من بطنها وكان عمر يصيح: إحرقوا دارها بمن فيها، وماكان في الدار غير عليّ وفاطمة والحسن والحسين وزينب(عليهم السلام).
الملل والنحل: 1/57. طبعة بيروت، دار المعرفة.
قال المسعودي: فهجموا عليه وأحرقوا بابه، واستخرجواه منه كرهاً، وضغطوا سيّدة النساء بالباب حتّي أسقطت محسناً.
اثبات الوصية:143.

قال ابن حجر العسقلاني: إنّ عمر رفس فاطمة حتّي أسقطت بمحسن.
لسان الميزان:1/268.

قال الصفدي: إنّ عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة حتّي ألقت المحسن من بطنها.
الوافي بالوفيات: 5/347.

روايات فراواني از طريق اهل سنت و شيعه نقل شده است كه غضب فاطمه ، غضب پيامبر و غضب پيامبر غضب خداوند است :
عن علي رضي اللّه عنه قال: قال رسول اللّه صلي اللّه عليه وآله وسلم لفاطمة: «إنّ اللّه يغضب لغضبك، ويرضي لرضاك . هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه .
المستدرك: 3/153،
مجمع الزوائد: 9/203،
الآحاد والمثاني للضحاك: 5/363،
الذرية الطاهرة النبوية للدولابي: 119،
المعجم الكبير للطبراني: 1/108، 22/401، نظم درر السمطين للزرندي الحنفي: 178، الكامل لعبداللّه بن عدي: 2/351،
تاريخ مدينة دمشق : 3/156،
أسد الغابة :5/522،
ذيل تاريخ بغداد: 2/140، 2/141
ميزان الاعتدال :2/492،
الإصابة: 8/265،266،
تهذيب التهذيب: 21/392
سبل الهدي والرشاد للصالحي الشامي: 11/ 44 .

عن المِسْوَر بن مَخْرَمَة أنّ رسول اللّه صلي اللّه عليه وسلم قال: «فاطمة بَضْعَة منّي فمن أغضبها أغضبني .
صحيح البخاري 4/210، (ص 710، ح 3714)، كتاب فضائل الصحابة، ب 12 ـ باب مَنَاقِبُ قَرَابَةِ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وسلم.

عن المسور بن مخرمة قال قال رسول اللّه صلي اللّه عليه وسلم: «إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي يُؤْذِينِي مَا آذَاهَا .
صحيح مسلم 7/141 ح 6202) كتاب فضائل الصحابة رضي الله تعالي عنهم، ب 15 ـباب فَضَائِلِ فَاطِمَةَ بِنْتِ النَّبِيِّ عَلَيْهَا الصَّلاَةُ وَالسَّلاَمُ .

و از قطعيات تاريخ است كه حضرت زهرا سلام الله عليها تا آخر عمر از دست خليفه و دار و دسته اش غضبناك بود و هر گز از آن ها راضي نشد .

محمد بن اسماعيل بخاري مي نويسد :
فغضبت فاطمة بنت رسول اللّه صلي اللّه عليه وسلم فهجرت ابا بكر فلم تزل مهاجرته حتي توفيت.
صحيح البخاري: 4/42، ش 2862.

بنا بر نقل ابن قتيبه دينوري ، وقتي ابوبكر و عمر به ملاقات حضرت زهرا آمدند ، حضرت زهرا به آن ها گفت كه آن دو را تا آخر عمر پس از هر نمازش نفرين خواهد كرد .

واللّه لأدعونّ اللّه عليك في كلّ صلاة أصلّيها .
الإمامة والسياسة، تحقيق الشيري ج 1، ص 31.

***************************************************************************

اما از ديدگاه روايات شيعه ، اين كه قاتل حضرت زهرا سلام الله
عليها ، عمر بن الخطاب است ، قطعي است .
ما فقط به نقل يك روايت اكتفا مي كنيم :
وكان سبب وفاتها : أن قنفذا مولي عمر لكزها بنعل السيف بأمره ، فأسقطت محسنا ومرضت من ذلك مرضا شديدا ، ولم تدع أحدا ممن آذاها يدخل عليها .

سبب شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها اين بوده است كه قنفذ غلام عمر به دستور او ، آن حضرت را با غلاف شمشيرش زد . و اين سبب شد كه محسن سقط شود و حضرت زهرا شديدا مريض شوند . در مدتي كه مريض بودند ، به هيچ يك از آناني را كه او را اذيت كرده بودند ، اجازهء ملاقات نداد .
دلائل الإمامة ج 2 ، عنه
بحار الأنوار : 8 / 230 – 232 ( ط الكمپاني ) ، 30 / 290 – 295 . 2
. مثالب النواصب : 371 – 374 ، 418 – 419 . 3 .
الصراط المستقيم : 3 / 25 . 4 .
مطارح النظر في شرح الباب الحادي عشر : 109 .

***************************************************************************

در «تفسیر» «الفرات به سندش از قبیصه نقل شده است که نزد امام صادق (علیه السلام)رفتم
و نزد ایشان گروهی بودند؛ سلام کرده نشستم و گفتم: یابن رسول الله (صلی الله علیه و آله ) شما کجا بودید پیش از آنکه آسمان ساخته و زمین گسترده آفریده شوند و ظلمت و نور پدیدار گردند؟
فرمود: ای قبیصه چرا از من این پرسش را میکنی؟ در این وقت مگر ندانی دوستی ما نهانی گرفته و دشمنی با ما فاش شده و راستی ما دشمنانی از جن داریم که حدیث ما را به گوش دشمنان آدمی رسانند راستش دیوارها مانند آدمیان گوش دارند.

📔عوالم:حسین رزاقی،ج۲ص۱۸۹
📔بحار:ج۷ص۵۴

***************************************************************************

در تفسیر علی بن ابراهیم در قول خدا و جنّ را آفریدیم پیش از او از آتش سوزان فرمودند:
او پدر ابلیس بود و فرمودند: فرزندان جنّ مومن دارند و کافر و یهود و ترسا و کیشهای چند و شیاطین فرزندان ابلیس هستند؛ در آنها مومن نیست جز یکی به نام هام بن هيم بن لاقيس بن ابلیس که نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله آمد و او را تنومند، بزرگ و هراسناک دید و فرمود: تو
«کیستی؟» گفت من هام بن هيم بن لاقیس بن ابلیس، روزی که هابیل کشته شد بچه ای بودم چندساله که از عصمت باز میداشتم و به تباه کردن
پسرخوراک فرمان میدادم رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود «چه بد باشد جوان پر آرزو و برنای نیازمند به فرمان» گفت ای محمد!…
اینها را واگذار من به دست نوح توبه کردم و به همراه او در کشتی بودم و او را بر نفرین به قومش سرزنش کردم من با ابراهیم بودم که او را در آتش افکندند و خدا آن را سرد و سلامت ساخت با موسی بودم که خدا فرعون را غرق کرد و بنی اسرائیل را نجات داد با هود بودم که به قوم خود نفرین کرد و من او را سرزنش کردم با صالح بودم و او را به نفرین بر قومش سرزنش کردم و همه کتابها را خواندم و همه به وجود شما مژده داده اند و پیغمبران به تو سلام میرسانند و میگویند تو برترین و ارجمندترین پیغمبرانی از آنچه خدا به تو فروآورده چیزی به من یاد بده. رسول خدا صلی الله علیه و آله به امیرالمومنین علیه السلام فرمودند او را بیاموز، هام گفت ای محمد ما فرمان نبریم جز از پیغمبر صلی الله علیه وآله یا وصی پیغمبر، این کیست؟ فرمودند: «این برادرم و صیام وزیرم و وارثم علی بن ابیطالب (علیهما السلام) .است. عرض کرد:
به چشم،…نامش را در کتاب الیا یافتیم وشب هریر در صفّین نزد امیرالمومنین سلام الله علیه وآله آمد.
📔عوالم:حسین رزاقی،ج۲۱۹۵و۱۹۶
📔تفسیر علی بن ابراهیم قمی:ص۳۵۱

***************************************************************************

امام عسکری علیه السلام

مهدی جان!
روزی که بیایی ، حتی کودکانِ در گهواره
دوست دارند از جا برخیزند و به سوی تو بیایند.

کمال الدین ج ۲ ص ۴۴۹

***************************************************************************

عن الإمام الباقر عليه السلام قال : «دَوْلَتُنَا آخِرُ الدُّوَلِ ، وَلَم يَبقَ أهلُ بَيتٍ لَهُم دَولَةٌ إلاّ مَلَكوا قَبلَنا ، لِئَلاّ يَقولوا إذا رَأَوا سِيرَتَنا : إذَا مَلَكْنَا سِرْنَا مِثْلَ سِيرَةِ هؤُلاءِ ! وهُوَ قَوْلُ اللّه عَزَّوجَلَّ : ﴿وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ﴾.»

«دولت ما آخرين دولتهاست و هيچ خاندان داراى حكومتى باقى نمى ماند، مگر اين كه قبل از ما، به حكومت می رسد تا اين كه وقتى شيوه (حكومت) ما را ديدند نگويند: اگر ما به حكومت مى رسيديم، به همين شيوه اينان رفتار مى كرديم! و اين فرموده خداى عز و جل است كه: «و عاقبت، از آنِ پرهيزگاران است.»

📔الغيبة للطوسی : ٢٩٠

***************************************************************************

اهل بدعت، مسیری غیر قابل بازگشت دارند!

عن رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أَبَى اللَّهُ لِصَاحِبِ الْبِدْعَةِ بِالتَّوْبَةِ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ كَيْفَ ذَلِكَ قَالَ إِنَّهُ قَدْ أُشْرِبَ قَلْبُهُ حُبَّهَا.

رسول خدای تعالی (صلی الله علیه وآله) فرمودند: خدا راه توبه را بر بدعت‏گذار بسته، عرض شد: يا رسول الله چگونه؟ فرمود: چون حبّ و دوستی آن بدعت، در قلب او آکنده گشته است.

📔 الكافی (ط – الإسلاميه)، ج‏1، ص: 54

***************************************************************************

تنقیص مقام حضرت فاطمه علیهاالسلام و انکار سیدة نساء العالمین بودن آن حضرت توسط طباطبایی!!در تفسیر المیزان

و اما اینکه بعضى گفته‌اند: مریم (علیهاالسلام) تنها از زنان هم عصر خود اصطفا(برگزیده) شده، صحیح نیست ، زیرا اطلاق آیه با آن نمى‌‌سازد.!!
📔 ترجمه تفسیر المیزان؛ ج۳، ص۲۹۶

***************************************************************************

پاسخ قاطع از احادیث❤️

مفضل گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مرا از قول رسول خدا صلى ‌الله‌ عليه‌ وآله درباره فاطمه علیهاالسلام آگاه فرما که فرمودند: «فاطمه سرور زنان جهانیان است».
آیا او تنها سرور زنان عصر خود بود؟ امام فرمودند: «این مقام برای حضرت مریم بود که سرور زنان عصر خود بوده، اما فاطمه علیهاالسلام سرور همه زنان از آغاز تا پایان است».
📔 معانی الاخبار شیخ صدوق، صفحه ۲۵۳ باب ۴۱ حدیث۱

علامه مجلسی میگوید:
اين مطلب مورد اعتماد است و به اجماع تمام امامیه (شیعه اثناعشریه یا دوازده امامی) . فاطمه علیهاالسلام از كليه زنان عالم افضل و برتر است.
📔 بحار الأنوار، ج‏۴۳، ص۳۸

***************************************************************************

نور شعشعانی طینت امیرالمؤمنین علیه السلام و سجده ملائکه برای آن و کلام ابلیس لعین خطاب به بدگویان امیرالمؤمنین علیه السلام!

حضرت سلمان فارسی گفت: ابلیس لعنۀ الله علیه بر جمعی گذشت که درباره امیرالمؤمنین علیه السّلام بدگویی می­کردند، پس در برابر ایشان ایستاد، آن جمع گفتند: اینکه در مقابل ایستاده کیست؟ گفت: من هستم، ابومُرّّۀ! گفتند: ای ابومرّۀ، سخنان ما را نمی­شنوی؟ گفت: بدا به حال شما، مولایتان علی بن أبی طالب را دشنام می­دهید؟!

به وی گفتند: از کجا دریافتی که او مولای ماست؟ گفت: از قول پیامبرتان که گفت: «مَن کُنتُ مولاهُ فعلیٌّ مولاهُ، الّلهُمَّ والِ مَن والاهُ و عادِ مَن عاداهُ وَانصُر مَن نَصَره واخذُل مَن خَذَله» هرکس من مولای او بودم اینک علی نیز مولای اوست، خداوندا ، دوستدارش را دوست بدار و با دشمنش دشمنی فرما و یاری کن هرکه او را یاری دهد و خوار و ذلیل کن آنکه او را تنها گذارد.

پس به وی گفتند: تو از دوستداران و شیعیان او هستی؟ گفت: من از طرفداران و پیروان او نیستم لیکن دوستش دارم، و کسی نیست که از او نفرت داشته باشد مگر اینکه من در مال و فرزند شریک او باشم!
پس به وی گفتند: ای ابومرّۀ، چیزی درباره علی می­گویی؟ به آن­ها گفت: از من بشنوید ای جماعت پیمان شکنان، ستمگران و خوارج، دوازده هزار سال به همراه جنّیان خدای عزّوجل را پرستش کردم، سپس هنگامی که خداوند جنّیان را به هلاکت رساند، از تنهایی به خدای عزّوجل شکایت بردم، پس مرا به آسمان برد و در آسمان دنیا دوازده هزار سال دیگر خدا را در جمع فرشتگان عبادت کردم، ما در چنین حالی بودیم و خدای عزّوجل را تسبیح و تقدیس می­نمودیم.

يک نور شعشعانی به ما گذشت كه همه فرشتگان برای این نور سجده کردند و گفتند سبوح قدوس ، اين نور فرشته مقرب يا نبی مرسلى است!

پس نداء از طرف خداوند متعال رسيد که اين نور نه از فرشته مقرب و نه از نبی مرسلی است!

اين نور طينت حضرت على بن ابى طالب علیهما السلام است!

📔الأمالی للصدوق، ص۳۴۷
📔علل الشرایع، ج ۱، ص۱۴۳
📔‌الروضة في فضائل أمير المؤمنين، ص۱۸۷

در زیارت مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام می‌خوانیم:

اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ عِلْمِ اَلْمَعَانِي وَ عِلْمِ المناني [اَلْمَثَانِي] وَ اَلنُّورُ اَلشَّعْشَعَانِيُّ وَ اَلْبَشَرُ اَلثَّانِي، اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا عِمَادَ دِينِ اَلْجَبَّارِ وَ هَادِيَ اَلْأَخْيَارِ، وَ أَبَا اَلْأَئِمَّةِ اَلْأَطْهَارِ وَ قَاصِمَ اَلْمُعَانِدِينَ اَلْأَشْرَارِ.

***************************************************************************

پاسخ تند امام صادق علیه السلام به نامه #ابومسلم_خراسانی!!

معلی بن خنیس مى‌‌‏گويد: «در موقع ظاهر شدن و پيش از قيام بنى عباس، عبد السلام بن نعيم و سدير(صیرفی)  و ديگران نامه‌‏هائى براى حضرت صادق (علیه السلام) نوشتند كه: ما قدرت داريم شما را به خلافت برسانيم، نظر حضرتت‏ چيست؟ راوى گفت: حضرت نامه‌‏ها را به زمين زد، و فرمود: اف! اف! (واى بر شما) من امام اينها نيستم. آيا آنها نمی‌دانند كه تا سفيانى كشته نشود خلافت بما نمی‌رسد؟!»

📔الكافي، ج‏۸، ص۳۳۱
(http://lib.eshia.ir/11005/8/331)📔مهدى موعودسلام الله علیه، ص۱۰۴۹و۱۰۵۰

قوله«حين ظهرت المسودة»
يعنى؛ ياران #ابومسلم_خراسانی زيرا آن‏ها جامه سياه برتن داشتند.
قوله‏ «ما انا لهؤلاء بامام»
یعنی؛ چون شتاب دارند وتسليم به امام خود نيستند و از شيعيان و پيروان او بيرونند.!
قوله‏«انما يقتل السفيانى»
يعنى؛ نمى‏‌دانيد كه امام قائم بايد سفيانى را بكشد و يا اينكه از علامات ظهور او قتل سفيانى است و هنوز سفيانى خروج نكرده و كشته نشده و چگونه خروج و جهاد براى ما رواست.
📗 مرآة العقول، ج‏۲۶، ص۴۸۲ (http://lib.eshia.ir/71429/26/482)

***************************************************************************

اهلبیت علیهم السلام به اختیار خود شهید می‌شوند و زمانش را می‌دانند .

حسن بن جهم می‌گويد: به امام رضا عليه السلام گفتم: أميرالمؤمنين عليه السلام قاتل خود را شناخته بود و مى‌دانست كه در چه شبی و چه مكانى شهيد مى‌‏شود و چون صداى مرغابى‌ها را در خانه شنيد فرمود: اين‌ها صيحه‌ زنانى است كه نوحه‌گرى پشت سر دارند و چون ام كلثوم به ايشان عرض كرد كاش امشب در خانه نماز بخوانى و براى نماز جماعت ديگرى را بفرستى ايشان نپذيرفت و در آن‌شب بدون سلاح‏ در رفت و آمد بود با اینکه مى‌دانست ابن ملجم او را با شمشير میكشد و چنين اقدامی جايز نيست!

امام فرمود: درست است ولى به ایشان اختيار داده شد و خود اختيار کرد كه در آن شب مقدرات خدا اجرا شود.

📔كافی، ج‏۱، ص۲۵۹، ح۴

مقصره علیهم العنه میگویند: در برخی نسخ خطی بجای لفظ «خیّر» ، کلمه «حیّر» و «حیّن» هم آمده است و متصورند این مؤید #سهو_امام است!
✓در حالی که باب کلینی و احادیثش در اختیارِ امام است.
✓مجلسی در مرآة العقول میگوید: خيّره الله بين البقاء و اللقاء فاختار لقاء الله، و هذه النسخة مناسبة لعنوان الباب.

***************************************************************************

نبی اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: علی علیه السلام باب هدایت است، هرکه با او مخالفت ورزد کافر است، و هرکه او را انکار کند به آتش دوزخ درآید.
📔 وسائل الشیعة:ج 18 / ص561 و 560 و 559 و 567 و 562..)

و فرمودند: از ماست امامی که اطاعتش واجب است، هرکه او را انکار کند یهودی یا نصرانی خواهد مرد.
📔 وسائل الشیعة:ج 18 /ص 561 و 560 و 559 و 567 و 562.)

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هرکه بمیرد و امام خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده‏است.
📔وسائل الشیعة :ج18 / ص561 و 560 و 559 و 567 و 562.)

و فرمودند: امامان بعد از من دوازده نفرند، اول آنان علی‏بن‏ابی‏طالب و آخرشان قائم علیهم السلام است… اقرار کننده به آنان مؤمن، و انکار کننده آنان کافر است.
📔 وسائل الشیعة:ج 18 / ص561 و 560 و 559 و 567 و 562..)

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: سوگند به آن که مرا به حق به پیامبری برگزید، همانا خشم آتش دوزخ بر دشمن علی بیش از کسی است که خدا را دارای فرزند بداند.
📔 بحارالانوار :ج39 ص 160.

– و فرمود: تارکان ولایت علی امیر علیه السلام و منکران فضل او و یاوران دشمنان او همه از دایره اسلام بیرونند اگر بر این عقیده بمیرند.
📔 بحارالانوار :ج72 / ص134 ، 135 ، 137.)

– امام باقر علیه السلام فرمود: دشمنان علی امیر سلام الله علیه وآله همانهایند که در آتش دوزخ جاویدند.
📔 بحارالانوار:ج 72 /ص 134 ، 135 ، 137.

علّامه مجلسی رحمه الله تعالی علیه گوید: و از برخی اخبار بلکه از بسیاری از آنها آشکار می‏شود که دشمنان علی علیه السلام در دنیا نیز در حکم کفّارند، ولی چون خداوند می‏دانست که پیشوایان جور و پیروانشان بر شیعه مسلط می‏شوند و شیعیان مبتلای به معاشرت با آنانند و اجتناب از آنان و ترک معاشرت و آمیزش و ازدواج با آنان امکان‏پذیر نیست خداوند برای توسعه بر شیعه حکم اسلام را بر آنان جاری ساخته‏است. اما هنگامی که حضرت قائم علیه السلام ظهور کند با آنان در همه امور مانند کافران دیگر معامله می‏کند، و در آخرت نیز داخل دوزخ شده و برای همیشه با دیگر کافران در آنجا خواهند ماند. و این وجه جمع است میان اخبار مختلف، همان گونه که شیخ مفید و شهید ثانی  بدان اشاره کرده‏اند.
📔بحارالانوار:ج 8 /ص 369.

***************************************************************************

امـام بـاقـر(صلوات الله علیه وآله ) فرمودند: اسلام بر پنج پايه (نماز، زكات ، حج ، روزه و ولايت ) استوار است . زراره از حضرت می پرسد: (كدام يك مهم تر است ؟) حضرت می فرمايد:
(اَلْوِلايَةُ اَفْضَلُ، لاَِنَّها مِفْتاحُهُنَّ وَالْوالی هُوَ الدَّليلُ عَلَيْهِنَّ…)

ولايـت از هـمـه بـرتـر اسـت ؛ زيـرا ولايـت كـليـد آن هـاسـت و شـخـص ولیّ، دليل و راهنمای آن امور است .

از ايـن روايـت فـهـمـيـده مـی شـود كـه اعتبار همه اعمال مسلمانان ، از ناحیه ولایت، ناشی است و مردم بدون راهنمايی و ولايت او، از نماز و زكات و… بهره ای نمی برند و هدايتی نمی يابند.

امام صادق (سلام الله علیه ) فرمودند:

(اَمـا لَوْ اَنَّ رَجُلاً قامَ لَيْلَهُ وَ صامَ نَهارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَميعِ مالِهِ وَ حَجَّ جَميعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ يَعْرِفْ وِلايَةَ وَلِیِّ اللّهِ فـَيـُوالِيـَهُ وَ يَكُونَ اَعْمالُهُ بِدِلالَتِهِ ما كانَ عَلَی اللّهِ حَقُّ فی ثَوابِهِ وَ لا كانَ مِنْ اَهْلِ الاِْيمانِ)
آگـاه بـاشـيـد اگـر شـخـصـی شـبـش را بـا نـمـاز و روزش را بـا روزه سـپـری كـنـد و هـمـه مـال خـود را در راه خـدا صـدقـه دهـد و پيوسته به زيارت خانه خدا برود ولی عارف به ولايت ولیّ خدا نباشد تا از او پيروی كند و انجام اعمالش به راهنمايی او (و تحت حاكميّت او) باشد، چـنـيـن كـسـی حـقّ دريـافـت پـاداشـی از خـدا را نـدارد و از اهل ايمان به شمار نمی آيد.

📔اصول كافی ، ج 2، ص 18.
📔سفينة البحار، ج 2، ص 691.

***************************************************************************

کذب محض و آخر الزمان .
ولایت حضرات محمد و آل محمد اولهم علی صلوات الله علیه و اخرهم بقیه الله الاعظم عجل الله فرجه
بعنوان تنها حجج پروردگار اصلی ترین اصل دین و ضروری قطعی دین خداوندست به نص آیه اولوالامر و آیه ولایت و آیه انفاق در رکوع و حدیث متواتر ثقلین و هزاران حدیث قطعی شیعه و عامه .
آخرالزمان زمانیست که افراد و اشخاص به اسم عالم و دکتر و استاد و … نظر وایده دینی میدهند و دین خداوند را توضیح نویسی میکنند.
نجات قطعا و قطعا برای کسیست که به حدیث متواتر ثقلین پیامبر عمل کند که فرمودند از بین شما میروم و دو چیز گرانبها برای شما میگذارم قرآن و اهلبیت و بس . نه کتاب نه شخص نه علم نه مطلبی دیگر مورد تایید رسول الله بوده است . نجات فقط قرآن و احادیث و دستورات محمد و آل محمد و بس . گمراهی برای کسانیست که بجای نص قرآن و دستورات تنها امامان معصوم به توضیح و نوشته این و آن به اسم عالم و دکتر مراجعه میکنند اگر یک دور . شیعیان اهلبیت . احادیث امامان معصومشان را خوانده بودند آخر الزمان . آخرالزمان نمیشد .هرکس میخواهد . والسلام .

***************************************************************************

شیعه در هنگام ولادت از شیطان پوشیده شده و مبتلا به بلای ابنه و بدکاره گری نمی گردد.

امام صادق علیه السلام فرمودند: هیچ فرزندی متولد نمی شود مگر آنکه ابلیسی از شیاطین بر او حاضر می شود پس اگر خداوند او را از شیعیان ما بداند، او را از شیطان می پوشاند و اگر از شیعیان ما نباشد شیطان انگشت سبابه اش را در پشت او فرو می کند و او را ابنه ای می گرداند و به این دلیل است که پسر با صورت خارج می شود. و اگر زن باشد در فرج او فرو می کند و او بدکاره می گردد. پس این کودک در هنگام خروج از شکم مادرش گریه ی شدید می کند و بعد از آن خداوند هرچه را بخواهد محو می کندوهرچه را بخواهد اثبات می کندوامّ الکتاب نزد اوست.
📚اکسیرامامت؛العبد حسین رزاقی:ج۲ص۴۰۱و۴۰۲
📚تفسیر عیاشی:ج۲ص۲۱۸
📚البرهان:ج۲ص۳۰۰

***************************************************************************

عن الأصبغ بن نباتة رضى اللّه عنه، قال: سمعت مولای أمیر المؤمنین یقول: من ضحک فی وجه عدوّ لنا من النواصب و المعتزلة و الخارجیّة و القدریّة و مخالفی مذهب الإمامیّة و من یتولّاهم لا یقبل اللّه عزّ و جلّ طاعته أربعین سنة.
اصبغ بن نباته نقل می‌کند؛ از مولایم امام علی امیر(سلام الله علیه وآله) شنیدم که فرمود: «هرکس به چهـره دشـمنان ما؛ نظـیر نواصـب، معـتزله، خوارج، قَدَریه و هرکس که مخالف مذهب امامیه است، لبخندی بزند، خداونـد حاصل چهل سال عـبادت او را قبول نمی‌کند».

(الکتاب العتیق):ص۸۳چاپ دلیل ما

عن الأصبغ بن نباتة رضى اللّه عنه، قال: سمعت مولای أمیر المؤمنین یقول: من ضحک فی وجه عدوّ لنا من النواصب و المعتزلة و الخارجیّة و القدریّة و مخالفی مذهب الإمامیّة و من یتولّاهم لا یقبل اللّه عزّ و جلّ طاعته أربعین سنة.
اصبغ بن نباته نقل می‌کند؛ از مولایم امام علی امیر(سلام الله علیه وآله) شنیدم که فرمود: «هرکس به چهـره دشـمنان ما؛ نظـیر نواصـب، معـتزله، خوارج، قَدَریه و هرکس که مخالف مذهب امامیه است، لبخندی بزند، خداونـد حاصل چهل سال عـبادت او را قبول نمی‌کند».

(الکتاب العتیق):ص۸۳چاپ دلیل ما

***************************************************************************

در قطعه ای از حدیثی طولانی ازحضرت امام صادق سلام الله علیه چنین سفارش شده است:
ازجمله حقوق  مااهل بیت علیهم السلام بردوستان وشیعیانمان این است که از نماز خود فارغ نشوند جزآن که این دعارا بخوانند:
حقیر بخش آخر دعارا می نویسم:
اللهم العنهما،وابنتیهما،وکل من مال میلهم،وحذا حذوهم، وسلک طریقتهم ،وتصدرببدعتهم ،لعنا لا یخطرعلی بال،
ویستعیذو منه اهل النار.
خدایا! آن دو نفر(ابابکر وعمر) و دو دختر آنان (عایشه وحفصه)را لعنت کن. و نیز لعنت کن تمام کسانی را که به انحراف آنان، گرایش کرده باشند و مانند پیروی آن ها پیروی کرده و راه آنان را رهروی کرده باشند و بدعت آنان را پیش انداخته باشند، چنان لعنتی که بر خاطر هیچ کس نگذرد و اهل آتش ازآن پناه جویند.
(اِلعن اللهم من دان بقولهم ،واتبع امرهم،ودعا الی ولایتهم،وشک فی کفرهم،من الاولین والاخرین)

خدايا لعنت کن هرکس که سخن ایشان را اطاعت کرده و فرمان آنها را پیروی کرده باشد و مردم را به دوستی آنها فرا خوانده و در کفر آن ها شک داشته باشد، از پیشینیان و پسینیان .

📔منهج الدعوات:۳۳۳
📔بحار:ج۳۰ص۳۹۵ب۱۶۹وج۸۳
ص۵۹ح۶۷

***************************************************************************

در باب حمله به بیت وحی آمده است:

حضرت امیرعوالم علی (سلام الله علیه وآله) برای نجات حضرت زهرا(سلام الله علیها) اقدام کرد ولی مهاجمان فرار نمودند و با او مقابله نکردند.

نص مروی از عمرملعون بیان میدارد که عمر ولدالزنالگدی به در کوفت و موجب سقط حضرت محسن فاطمه علیهما السلام شد،
عمرحرامزاده وارد شد و از روی روبند به گونه های زهرا (سلام الله علیها )زد، امیرعوالم علی (سلام الله علیه وآله) بیرون آمد …عمر لعین می گوید:
وقتی احساس کردم که می آید به بیرون از خانه فرارنمودم و به خالد و قنقذ (علیهم العنه)و همراهانشان گفتم از خطری عظیم نجات پیدا کردم.

در روایت دیگری آمده جنایت بزرگی مرتکب شدم که بر خود ایمن نیستم این علی سلام الله علیه است که از خانه بیرون زده و من و شما با هم تاب مقاومت در برابر او را نداریم علی امیر سلام الله علیه بیرون آمد. فاطمه سلام الله علیها دستانش را به سر برد تا آنرا نمایان سازد و از آنچه بر او وارد
شده به درگاه خداوند استغاثه کند.

📓بحار:ج۳۰ص۳۹۳الی ۳۹۵

اَللهُمَّ العَن عُمَرَ ثُمَّ اَبابَکَرَ وَ عُمَرَ ثُمَّ عُثمانَ وَ عُمَرَ ثُمَّ عُمَرَ ثُمَّ عُمَرَ

***************************************************************************

ساخت درب خانه‌های مدينه با «مسمار»

استفاده از ميخ و مسمار از ضرورياتي است كه مردم برای ساختن در خانه و موارد ديگر از آن استفاده می كنند؛ امیرعوالم علی سلام الله علیه وآله نيز از ميخ برای ساختن در خانه استفاده می كرده است.
🖋ابن نجار متوفای 643 در اين باره گويد:
وما عمل علي بن أبي طالب رضي الله عنهما مصراعی داره إلا بالمناصع توقياً لذلك

علی بن ابی طالب عليهما السلام دو لنگه درب خانه خويش را جز با استفاده از مسمار (ميخ) نساخت

📓 الدرة الثمينة في أخبار المدينة نویسنده : ابن النجار، محب الدين  جلد : 1  صفحه : 140

عن عائشة (ملعونه)  أنها كانت تسمع صوت الوتد يوتد والمسمار يضرب فى بعض الدور المطيفة بمسجد النبى- صلى الله عليه وسلم- فترسل إليهم: لا تؤذوا رسول الله- صلى الله عليه وسلم-.
قالوا: وما عمل على بن أبى طالب-مصراعى داره إلا بالمصانع توقيا لذلك. نقله ابن زبالة. فيجب الأدب معه كما فى حياته.
📓 المواهب اللدنيه بالمنح المحمديه نویسنده :
القسطلانی جلد : 3  صفحه : 594

عن عائشة (…)  أنها كانت تسمع صوت←الوتد يوتد والمسمار يضرب فى بعض الدور المطيفة بمسجد النبى- صلى الله عليه وسلم- فترسل إليهم: لا تؤذوا رسول الله- صلى الله عليه وسلم-.
قالوا:←وما عمل على بن أبى طالب-مصراعى داره إلا بالمصانع توقيا لذلك. نقله ابن زبالة. فيجب الأدب معه كما فى حياته.

آن ملعونه می گوید مردم میخ می کوبیدند و سر و صدا می‌کردند. از طرف عایشه پیغام داده شد که رسول الله ص را آزار ندهید. به همین خاطر حضرت امیر المومنین علیه السلام دو لنگۀ در منزل خود را فقط در کارگاه های نجاری می‌ساختند تا چنین مشکلی پیش نیاید.

نام کتاب : المواهب اللدنيه بالمنح المحمديه نویسنده : القسطلاني جلد : 3  صفحه : 594

در روایات آمده [وتد] که ميخ چوبی قطور و سرپهنی است به شكل مخروط يا هرم كه در زمين يا ديوارمی كوبند. [مسمار ] ميخي همانند [وتد ] ولي از جنس آهن می باشد كه استفاده از آن جهت نگهداری قطعات چوبی درب، ضروری بوده است.مسمار به گونه ای بوده است محكم كوبيدن آن در چوبهای درب، می توانسته موجبات ترك خوردن و شكاف برداشتن چوب را فراهم آوردچنانکه در روایات ذکر شده :
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‌ أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع رُفِعَ إِلَيْهِ رَجُلٌ اسْتَأْجَرَ رَجُلًا لِيُصْلِحَ بَابَهُ فَضَرَبَ الْمِسْمَارَ فَانْصَدَعَ الْبَابُ فَضَمَّنَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام.

📓 الكافی: ط الاسلامية جلد : 5 صفحه : 243
📓 الإستبصار نویسنده : الشيخ الطوس جلد : 3  صفحه : 132

🖋 عنه عن أبيه عن النوفلي عن السكوني عن ابى عبد الله عليه‌السلام ان أمير المؤمنين عليه‌السلام رفع إليه رجل استأجر رجلا ليصلح بابا فضرب المسمار فانصدع الباب فضمنه أمير المؤمنين عليه‌السلام.

📓تهذيب الأحكام نویسنده : شيخ الطائفة جلد : 7  صفحه : 220

وعنه ، عن أبيه ، عن النوفلي ، عن السكوني ، عن أبي عبد الله عليه‌السلام أنّ أمير المؤمنين عليه‌السلام رفع إليه رجل استأجر رجلاً يصلح بابه ، فضرب المسمار فانصدع الباب ، فضمّنه أمير المؤمنين عليه‌السلام.

📓وسائل الشيعة ط-آل البیت نویسنده : الشيخ حرّ العاملي    جلد : 19  صفحه : 144

بنابراين، پس از اصابت ضربه‌هاي شديد همانند: لگد زدن به درب، چوب درب توسط مسمار شكاف برداشته در روایات آمده هیزمهایی که در خانه امیرعوالم علی سلام الله علیه وآله آورده بودند تا خانه را آتش بزنند چنان زیاد بود که اهالی مدینه تا مدتها هیزم خود را از پشت در خانه حضرت زهراسلام الله علیها میبردند در که آتش گرفت و در نتيجه، مسمار سرخ میشود از جای خود بيرون آمده و با باز شدن ناگهانی درب، موجبات مصدوميت صديقه طاهره عليهالسلام بين درب و ديوار فراهم گرديده است.

حدیث شریف🖤🏴
وَ لَمَّا جاءَتْ فَاطِمَةُ خَلْفَ الْبَابِ لَتَرِدُ عُمَرَ وَ حِزْبُهُ، عَصر عُمَرَ فَاطِمَةَ بَيْنَ الْحَائِطِ وَ الْبَاب عصرةً شَدِيدَةً، حَتَّى أَسْقَطَتْ جَنِينِهَا وَ نَبَتَ مِسْمَارُ الْبَابِ فِي صَدْرِهَا وَ صَاحَت فَاطِمَةَ يَا أَبَتَاهْ، يَا رَسُولَ اللَّهِ!؛

و چون فاطمه پشت در آمده بود تا عمر و یاران او را منصرف سازد، او را ميان در و ديوار چنان بي‌رحمانه فشرد كه جنينش سقط شد و ميخ درب، در سينه‌اش جا گرفت. در این هنگام، فاطمه ناله سر داد. ای پدر، اى رسول خدا!!».

(مؤتمر علما بغداد به نقل از عاملی، جعفر مرتضی،
📓مأساة الزهراء عليهاالسلام، نشر دارالسیره، ۱۴۱۸ ق، ج۱، ص۳۵۳.)

***************************************************************************

🔴مستندات آتش زدن درب خانه حضرت فاطمه علیهاالسّلام از اهل سنت سقیفه ای.🔴

1-«بَلاذری سنی، متوفّای 224» می نویسد: «ابابکر سراغ علی امیرسلام الله علیه فرستاد تا از وی بیعت بگیرد، ولی او بیعت ننمود، لذا عمرملعون ، فتیله بدست آمد.»

2-«ابو الفداءسُنی، متوفّای 732 »می نویسد: «عمرلعین با پاره ای از آتش پیش آمد تا خانه را به آتش کشد.»

همچنین در نقل «ابن عبد ربّه، متوفّای 328» می خوانیم: «او با پاره ای از آتش پیش آمد تا خانه را بر سر اهلش به آتش کشد.».

نشانه‌هایی از اسناد آتش زدن درب خانه فاطمه علیهاالسّلام.

«ابن ابی الحدید معتزلی، متوفّای 656» می نویسد: «امّا واقعه آتش افروزی… آن را تنها شیعیان نقل کرده اند؛ هر چند که گروهی از «اهل حدیث» نیز همانند آن را روایت کرده اند.».

در ادامه دیدگاه ابن ابی الحدید معتزلی، به نوشته یکی از فقها و متکلّمین نامدار امامیّه اشاره می کنیم: «ذوالمجدَیْن، جناب سیّد مرتضی عَلَم الهُدی‌قدّس‌سرّه، متوفّای 436» در پاسخ به «قاضی عبد الجبّار، متوفّای 415» می نویسد: روشن نمودیم که خبر آتش افروزی را جماعتی از راویان غیر شیعه ـ که نزد اهل سنّت متّهم نیستند  نیز نقل کرده اند.».

4. در وصف نحوه «آمدن عمرحرامزاده» میخوانیم: عمر لعین سوی خانه علی مظلوم سلام الله علیه آمد تا خانه را با اهلش بسوزاند.

ر.ک: «روضة المناظر» (تألیف: ابن شحنه، متوفّای 882)، چاپ در حاشیه کتاب «الکامل» (تألیف: ابن اثیر، متوفّای 630)، ج 11، ص 113، چاپ الأفندی، 1301 ق=)  ج 7، ص 164).
فتیله به ریسمان تابیدهای گویند که برای برافروختن آتش، آن را شعلهور میسازند.
أنساب الأشراف، ج 1، ص 586.
«ذهبی، متوفّای 748» درباره او مینویسد:.المؤیّد ]عماد الدین، ابو الفداء، اسماعیل بن علی[ فردی کریم، فاضل و دانای به احکام بود. (سیر أعلام النبلاء، ج 23، ص 274)
المختصر فی أخبار البشر، ج 1، ص 156 .
العقد الفرید، ج 5، ص 13
«ذهبی، متوفّای 748» به معتزلی بودن «ابن ابی الحدید» تصریح کرده و مینویسد:فَإنَّ الْعِزَّ مُعْتَزِلیٌّ.عزّالدین ]عبد الحمید بن هبة الله، مشهور به ابن ابی الحدید[ معتزلی بود.(سیر أعلام النبلاء، ج 23، ص 274)
شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 21 .
الشافی فی الإمامه، ج 4، ص 119

🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
.مستندات آتش زدن درب بیت حضرت زهرا سلام الله علیها در منابع شیعی:

اما باید گفت به آتش کشیده شدن خانه حضرت زهرا سلام الله علیها از مسلمات و قطعیات و بلکه از ضروریات مذهب شیعه است: در «کتاب سلیم» می خوانیم: «… سپس عمر با [شعله ای از ] آتش برگشت و درب خانه [حضرت زهرا(سلام الله علیها)] را به آتش کشید و درب سوخت…»

و همچنین آمده است: «… و عمر، [شعله] آتش طلب کرد و درب خانه [حضرت زهراعلیهاالسّلام ] را به آتش کشید؛ سپس آن را هُل داد و داخل [خانه] شد…»
در کتاب «الهدایة الکبری» می خوانیم: «… و آن آتشی است که بر درب خانه من افروختید…» و همچنین در همین کتاب نقل شده است: «پس نزد درب [خانه ما] هیزم جمع کردند و [شعله] آتش آوردند تا خانه را آتش زنند… پس من به صورت به زمین افتادم، در حالی که آتش زبانه می کشید…» و در نقل سوم از همین کتاب می خوانیم: «… وَ إضْرامُهُمْ النارَ عَلی الْبابِ… وَ أخَذَتْ النارُ فِی خَشَبِ الْبابِ…»؛ …

و به آتش کشیدن آن درب توسّط آنها… و در [لا به لای] چوب درب [خانه حضرت زهراعلیهاالسّلام ] آتش زبانه می کشید.

«الإحتجاج» طبرسی و «راحة الأرواح» (تألیف: ابوسعید سبزواری ـ متوفّای قرن 8)و
«کامل بهائی» (تألیف: عماد الدین طبری ـ متوفّای قرن 9)وـ
«أنساب النواصب» (تألیف: خادم اِسترآبادی ـ متوفّای قرن 11)و
«محرق القلوب» (تألیف: ملّا مهدی نراقی ـ متوفّای 1209)نیز استناد گردیده است. به نقل از :
الهجوم، ص 229 .ضمن تاکید بر کثرت این نقل ها خاطر نشان می شود دقت در تاریخ و فات مولفان احتمال ساختگی بودن این نقل ها در زمان صفویه را منتفی می کندونیز دلیل محکمی بر آتش زدن درب بیت وحی دارد.
حسین بن حمدان (متوفّای 334). به سند فوق، در کتابهای:
«إرشاد القلوب» (تألیف: حسن بن محمّد دیلمی ـ متوفّای 771)و
«حلیة الأبرار» (تألیف: سیّد هاشم بحرانی ـ متوفّای 1107) و
«مدینة المعاجز» (تألیف: سیّد هاشم بحرانی)نیز استناد گردیده است. به نقل از :
الهجوم، ص 255 .
بنابر نقل علّامه مجلسی در کتاب «بحار الأنوار»، به سند فوق در کتاب
«إرشاد القلوب» (تألیف: حسن بن محمّد دیلمی ـ متوفّای 771) نیز استناد گردیده است. به سند فوق، در کتابهای:

«کتاب الرجعه» (تألیف: محمّد مؤمن اِسترآبادی ـ متوفّای 1088)و
«نوائب الدهور» (تألیف: میرجهانی ـ متوفّای 1413)نیز استنادگردیده است. به نقل از :
الهجوم، ص 261 ـ 262 .

درب را آتش زدند و شعله می کشید و حرارت آن بر بدن و صورت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) می خورد.

عمر لعین در دست خود شعله ای از آتش حمل می کرد که قصد به آتش کشیدن خانه فاطمه(سلام الله علیها) را داشت.
او می گفت:  «اُحرِقُوا دَارَهَا بِمَن فِیهَا»
خانه را با اهلش به آتش بکشید.
در این هنگام حضرت فاطمه(سلام الله علیها) او را دید و به او فرمود:
«یا اِبْنَ اَلْخَطَّابِ! أَ جِئْتَ لِتُحْرِقَ دَارَنَا؟»
ای پسر خطاب! آیا آمده­ ای خانه ما را به آتش بکشی؟
عمر زنازاده گفت:  «نَعَمْ! أَوْ تَدْخُلُوا فِیمَا دَخَلَتْ فِیهِ اَلْأُمَّة»
آری! مگر آن که با ابوبکرلعین بیعت کنید چنانکه امت بیعت کردند.

حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در این هنگام به درگاه الهی شکایت کرد و فرمود:
«یَا أَبَتَاهُ! یا رَسُولَ اللّهِ(صلی الله علیه وآله)! أُنظُر مَا ذَا لَقِینَا بَعدَک مِن ابنِ الخَطَّابِ وَ ابنِ أَبِی قُحَافَةِ!»
ای پدر! ای رسول الله(صلی الله علیه وآله)! ما پس از تو چه ظلم ها که از عمر بن خطاب و ابوبکر ابن ابی قحافه علیهما العنه دیدیم.

عقد الفرید ابن عبد ربه، ج۴، ص۹۳
الملل والنحل شهرستانی، ج۱، ص۷۱
بحار الانوار مجلسی، ج۲۸، ص۳۳۹
عوالم العلوم بحرانی اصفهانی، ج۱۱، ص۵۸۱
کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۸۶۴

و حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) این چنین شروع به استغاثه کرد که چنان دلخراش بود که همان افرادی که آمده بودند، نزدیک بود دل هایشان شکافته و جگر هایشان پاره پاره شود و به شدت گریستند و عده زیادی از آنها صحنه را ترک کردند.
اما مهاجمین از کار شوم خود دست برنداشتند و همچنان به کار خویش ادامه دادند.
ادامه حملات در نقلهای دیگر:
ابان بن ابی عیاش از سُلیم بن قیس نقل می کند که گفت:
نزد عبدالله بن عباس در خانه اش بودم، و گروهی از پیروان علی امیر(سلام الله علیه) با ما بودند، ابن عباس برای ما سخن می گفت.
از جمله ماجرای هجوم را برای ما بازگو کرد.
او گفت:
«یا إِخْوَتِی! تُوُفِّی رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه وآله)، فَأَقْبَلَ عُمَرُ حَتَّی ضَرَبَ الْبَابَ ثُمَّ نَادَی: یا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ! افْتَحِ الْبَابَ! »

ای برادران! بعد از شهادت حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) عمر زنا زاده به درب خانه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) آمد و بر در کوبید و فریاد زد: ای پسر ابوطالب! در را باز کن!
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فرمود:
«یا عُمَرُ مَا لَنَا وَ لَک لَا تَدَعُنَا وَ مَا نَحْنُ فِیهِ!»
ای عمر! ما را به تو چه کار؟! ما را در مصیبت مان هم رها نمی کنی؟
عمر لعین گفت:
«افْتَحِی الْبَابَ وَ إِلَّا أَحْرَقْنَاهُ عَلَیکمْ!»
در را باز کن وگر نه آن را بر سر شما به آتش می کشیم.
حضرت زهرا(سلام الله علیها) فرمود:

«یا عُمَرُ! أَمَا تَتَّقِی اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ تَدْخُلُ عَلَی بَیتِی وَ تَهْجُمُ عَلَی دَارِی؟»
ای عمر! از خدا نمی ترسی که به سرایم درآمدی و به خانه ام یورش آوردی؟!
«فَأَبَی أَنْ ینْصَرِفَ ثُمَّ دَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِی الْبَابِ فَأَحْرَقَ الْبَابَ ثُمَّ دَفَعَهُ عُمَر»

عمرولدالزنا برنگشت، سپس آتش خواست، و درب خانه را آتش زد و در آتش گرفت.

عمرخبیثِ ملعون هیزم ها را شعله ور می ساخت و خالد بن ولید، مغیره و ابوعبیده بن جراح و قنفذ هم در حال جمع آوری هیزم بودند.
و با شعله گرفتن هیزم ها آتش به در خانه سرایت کرد و دود وارد خانه شد، در حالی که حضرت فاطمه(سلام الله علیها) پشت در نشسته بود!
در این حال، قنفذ زنا زاده سعی می کرد در را باز کند تا به داخل خانه هجوم بیاورند.
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) برخاست و دو دست خود را بر دو طرف چهار چوب در گذاشت و با تمام بدن خود مانع باز کردن در شد.
کم کم آتش به سوی در خانه رسید، در حالی که شعله می کشید و حرارت آن بر بدن و صورت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) می خورد.
در آن لحظه ناگهان عمرزنا زاده چنان با لگد به در نیم سوخته زد که درب خانه باز شد.
پیش از آنکه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) بتواند خود را کنار بکشد، در با تمام سنگینی بر آن حضرت زهرا(سلام الله علیها) برخورد کرد و حضرت زهرا(سلام الله علیها) بین در و دیوار قرار گرفت و بر همه بدن آن حضرت زهرا(سلام الله علیها) آسیب رسید.
در این هنگام حضرت زهرا(سلام الله علیها) بر روی زمین افتاد و آتش همچنان شعله ورتر می شد و مهاجمین در این هنگام وارد خانه شدند.
فشار در، بر بدن حضرت زهرا(سلام الله علیها) به حدی بود که در همان لحظه حضرت محسن(علیه السلام) در رحم مادر سلام الله علیهابه شهادت رسید.
حضرت زهرا(سلام الله علیها) در این هنگام صیحه ای زد و ناله زنان فرمود:

«یا أَبَتَاهْ! یا رَسُولَ اللَّهِ(صلی الله علیه وآله)! هَکذَا کانَ یفْعَلُ بِحَبِیبَتِک وَ ابْنَتِک؟»

فشار بین در و دیوار:
نقل شده است:
«وَ ضَغَطُوا سَیِّدَةَ النِّسَاءِ بِالبَابِ»
سرور زنان را با درب مورد فشار قرار دادند.
در روایتی دیگر:
«ضَغَطَ عُمَرُ لَهَا بَینَ البَابِ وَ الحَائِطِ»
عمرلعین، فاطمه(سلام الله علیها) را بین در و دیوار فشار داد.
در روایتی دیگر:
«أنـَّهُ حَصَرَ فاطِمَةَ(سلام الله علیها) فِی الْبابِ حَتّی أسْقَطَتْ مُحْسِناً»
عمرلعیت، فاطمه(سلام الله علیها) را چنان در میان در فشرد که محسن علیه السلام را سقط کرد.
و در روایتی دیگر:
«عَصَرَ عُمَرُلعین فَاطِمَةَ(سلام الله علیها) خَلفَ البَابِ»
عمرزنا زاده… فاطمه(سلام الله علیها) را پشت در فشرد.

اثبات الوصیه مسعودی، ص۱۴۶
الصواعق المحرقه هیثمی، ص۵۱
اثبات الهداة حرّ عاملی، ج۳، ص۳۹۸
عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۹۴۴

زخمی شدن سینه حضرت زهرا سلام الله علیها توسط میخ در:
نقل شده است:
«وَ نَبَتَ مِسمَارُ البَابِ فِی صَدرِهَا»
میخ در، به سینه فاطمه(سلام الله علیها) فرو رفت.

سوختن صورت:
از حضرت فاطمه(سلام الله علیها) نقل شده است که:
«وَ فَسَقَطتُ لِوَجهِی وَ النَّارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی»
پس با صورت بر زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند.

الهجوم عبدالزهراء، ص۳۱۷
عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۵۸۰

***************************************************************************

امام سجاد(سلام الله علیه وآله )در فرازی از دعای بیست کتاب شریف صحیفه سجادیه فرمودند:

خدایا مرا به این مبتلا نکن که با کسانی که از تو جدا شده‌اند، متحد شوم.

در روایات امامیه که هر کس از ولایت امیر المومنین و سایر معصومین علیهم السلام جدا شود، از ولایت خدا جدا شده است.

قَالَ رَسُولُ اللَّه صلی الله علیه و آله :

وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ وَ حُبُّهُ عِبَادَةُ اللَّهِ وَ اتِّبَاعُهُ فَرِيضَةُ اللَّهِ وَ أَوْلِيَاؤُهُ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ وَ أَعْدَاؤُهُ أَعْدَاءُ اللَّهِ وَ حَرْبُهُ حَرْبُ اللَّهِ وَ سِلْمُهُ سِلْمُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل .

رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود:

ولايت على بن ابيطالب(علیهما السلام) ولايت خداست، دوست داشتن او عبادت خداست، پيروى کردن او واجب الهى است و دوستان او دوستان خدا و دشمنان او دشمنان خدايند، جنگ با او، جنگ با خدا و صلح با او، صلح با خداى متعال است.

.📔أمالی الصدوق:ص ۳۲

***************************************************************************

دین خداوند به واسطه اشخاص غیرمعصوم شناخته نمی‌‌شود.

امام صادق علیه السلام فرمودند:
«هر کس با گفته مردم به این دین وارد شود(بدون تحقیق)، همان مردم او را از دین بیرون خواهند برد همچنان که داخلش كرده‏‌اند، و هر كس با برهان كتاب و سنت به اين دين راه یابد، كوهها از جای تکان می‌خورند پيش از آنكه او از موضع عقيدتى خود حركت نمايد، (يعنى ایمانش از جبال كوهها در دين راسخ‌تر است.)»

شیخ نعمانی رحمة الله ذیل روایت می‌فرماید:
به جانم سوگند كه هيچ كس به وادى گمراهى و سرگردانى و فتنه حوادث وارد نشده و دچار بيرون شدن از راه راست و افتادن به دامان مذاهب بيهوده و باطل نگرديده مگر بخاطر كم بهره بودن از روايات، و بى‌‏نصيب بودنش از بينش و شعور، اين نگون بختان هرگز كوششى در جستجوى علم نمى‌‏كنند و براى به دست آوردن و بازگو كردن روايت از سرچشمه پاک و دور از آلودگى به خود زحمت نمى‌‌‏دهند!! امام صادق عليه السلام مى‌‏فرمايد: «قدر و منزلت شيعيان ما را نزد ما از ميزان روايت كردنشان از ما و دريافتشان از احاديث ما بشناسيد»
📕 الغيبة للنعمانی، ترجمه غفارى، ص۳۲ -۳۳

***************************************************************************

حضرت ام البنین سلام الله علیها
همسرگرامی آقا امیرالمومنین علی علیه السلام
و مادر آقا اباالفضل العباس سلام الله علیه
🖤🏴به شهادت رسیدند و وفات نکردند

حضرت ام البنین علیها السلام با فصاحت و بلاغتی که داشت در مقام افشاگری از ظلم و تعدی بنی امیه لعنة الله عليهم بر آمد و با اشعار جانسوز و بلیغ و عزاداری های مستمر مردم را متوجه ظلم و بی لیاقتی حکام وقت می نمود لذا حضرت ام البنين عليها السلام را با عسل زهرآگین مسموم و به شهادت رساندند چنان که مورخ نامی حاج شیخ علی فلسفی در کتاب زنان نابغه و جناب عبدالعظیم بحرانی در کتاب ام البنین عليها السلام نگاشته اند که بنی امیه لعنة الله عليهم همسر أمیرالمؤمنین  على (سلام الله علیه وآله) حضرت ام البنین علیها السلام را مسموم و به قتل رساندند .

📓وقایع الشیعه،وقایع سیزدهم جمادی الثانی،ص۸۵

***************************************************************************

🖤ام المومنین بودن حضرت ام البنین صلوات الله علیها

▪️عَنْ أَبِي الْجَارُودِ،قَالَ:سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(عَلَيْهِ السَّلاَمُ)يَقُولُ ،وَ ذَكَرَ هَذِهِ الْآيَةَ: وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسٰانَ بِوٰالِدَيْهِ حُسْناً [عنکبوت 8]، فَقَالَ:«رَسُولُ اللَّهِ(صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)أَحَدُ الْوَالِدَيْنِ»فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَجْلاَنَ:مَنِ الْآخَرِ؟فَقَالَ:«عَلِيٌّ(عَلَيْهِ السَّلاَمُ)،وَ نِسَاؤُهُ عَلَيْنَا حَرَامٌ،وَ هِيَ لَنَا خَاصَّةً».

◾️ابی جارود گفت: از امام صادق (صلوات الله) درباره این آیه پرسیدم: «وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ حُسْنًا» – . عنکبوت / 8 –
{ و به انسان سفارش کردیم که به پدر و مادر خود نیکی کند.} امام فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) یکی از والدین است.
عبدالله بن عجلان گفت: و دیگری کیست؟
فرمود: علی (صلوات الله علیه) و زنان او بر ما حرام هستند. و این آیه در شأن ما نازل شده است و ما مصداق این آیه هستیم.

📓الكافي- ط الاسلامية جلد 5 صفحه 420
📓البرهان في تفسير القرآن جلد 4 صفحه 485
📓بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار عليهم السلام جلد 22 صفحه 209

***************************************************************************

امام صادق (سلام الله علیه وآله) فرمودند:
برای خدای عزّوجلّ دوازده هزار عالم است که هر کدام آنها بزرگتر از هفت آسمان و هفت زمین میباشد هیچکدام از (اهل) این عوالم
برای خدا عالمی غیر از عالم خودشان نمی بینند و من حجّت هستم برای همه این عالمها.

📗اکسیر امامت،:ج۱ص۱۲۳
📗بحار:ج۲۷ص۴۱

***************************************************************************

نابینا شدن چشمان مبارک حضرت ام البنین سلام الله علیها در اثر گریه و عزاداری بر سید الشهداء سلام الله عليه.

امام جعفر بن محمد صلوات الله علیهما فرمودند:

بر امام حسين صلوات الله عليه و آله پنج سال گريسته شد و اُمّ جعفر كِلابى حضرت ام البنين صلوات الله علیها براى امام حسين صلوات الله عليه و آله ناله و ندبه می‌کردند و مى‌گريستند تا اين كه چشمان مبارکشان نابينا شد، مروان لعنة الله علیه حاكم مدينه شبانه به صورت ناشناس مى‌آمد و مى‌ايستاد و گريه و ناله ایشان را می‌شنید.

📓الصّحيح من مقتل سيّد الشّهداء و أصحابه عليهم السّلام الري شهري، صفحه ۱۳۴۵

***************************************************************************

امیرعوالم علی( صلوات الله علیه وآله) در مورد علائم دوره آخرالزمان می فرمایند:

آنگاه گروهی بر شما غلبه می کنند که هیچ ارزشی ندارند، آنها به نام پسرم مهدی (عجل الله تعالی فرجه وسلام الله علیه) بر شما حکومت می کنند در حالی که خود از او بیزار هستند.
متن کامل حدیث قریب به همین مضامین:

امیرعوالم علی صلوات الله علیه وآله فرمودند: رستاخیز بیا نمیشود تا چشم دنیا از حدقه
بیرون آید و در آسمان سرخی مخصوصی پدید گردد و آن رمزی است از اشك حاملین عرش که بر اهل زمین میگریند تا آنکه در میان مردم جمعی بهم رسند که از دین نصیبی ندارند برای فرزند من دعوت میکنند و در حقیقت از فرزند من بیزارند اینان هستند پست فطرت و بی نصیب که براشرار مسلط اند و فتنه انگیز ستمگران و مرگ آفرین حکمرانان آنان در شهر کوفه پدید آیند در پیشاپیش آنان مردی باشد سیاه چهره و سیاه دل و بی دین و بی نصیب و بی اصل و نسب و پست فطرت و بدخو که در دامن مادران نابکار بزرگ شده و از بدترین نسلها است که خدا  باران خود را از آنان دریغ دارد.

📔غیبت نعمانی صفحه۱۴۹ ب۱۰ و
📔ترجمه غیبت نعمانی چاپ اسلامیه بهمن ۱۳۵۹،باب دهم ص۱۶۶

***************************************************************************

در نامه‌ای امیرعوالم علی سلام الله علیه وآله به مالک اشتر به دلایل مشکلات معیشتی جامعه اشاره فرمودند:(ای مالک) همواره ویرانى زمین را
تنگدستى مردم آن . سبب شود و

فقر و ندارى مردم ناشى از زراندوزى والیان و بدگمانى آنان به بقای حکومت و
کم بهره‌گیرى آنان از عبرتها و پندهاست‏.
وَ إِنَّمَا یُؤْتَى خَرَابُ الْأَرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا وَ إِنَّمَا یُعْوِزُ أَهْلُهَا لِإِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلَاةِ عَلَى الْجَمْعِ وَ سُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ وَ قِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ.

***************************************************************************

امام رضا (علیه آلافُ التَّحِیَّهِ وَ الثَّناءِ)فرمودند:

إِذا کَذِبَ الوُلاةُ حُبِسَ المَطَرُ، وَ إِذا جارَ السُّلطانُ هانَتِ الدُّولَةُ، وَ إِذا حُبِسَتِ الزَّکاةُ ماتَتِ المَواشی؛

هرگاه زمامداران دروغ گویند، خشکسالی می شود، هرگاه حاکم ستم کند، حکومت سست می شود، و هرگاه زکات پرداخت نشود، چهارپایان تلف می شوند.

📕الامالی، ص ۳۱۰

***************************************************************************

نور شعشعانی طینت امیرالمؤمنین علی (صلوات الله علیه وآله) و سجده ملائکه برای آن و کلام ابلیس لعین خطاب به بدگویان امیرالمؤمنین (سلام الله علیه وآله).

حضرت سلمان فارسی فرمودند: ابلیس لعنۀ الله علیه بر جمعی گذشت که درباره امیرالمؤمنین (سلام الله علیه وآله)بدگویی می­کردند، پس در برابر ایشان ایستاد، آن جمع گفتند: اینکه در مقابل ایستاده کیست؟ گفت: من هستم، ابومُرّّۀ! گفتند: ای ابومرّۀ، سخنان ما را نمی­شنوی؟ گفت: بدا به حال شما، مولایتان علی بن أبی طالب  علیهما السلام را دشنام می­دهید؟!

به وی گفتند: از کجا دریافتی که او مولای ماست؟ گفت: از قول پیامبرتان (صلی الله علیه وآله) که فرمودند: «مَن کُنتُ مولاهُ فعلیٌّ مولاهُ، الّلهُمَّ والِ مَن والاهُ و عادِ مَن عاداهُ وَانصُر مَن نَصَره واخذُل مَن خَذَله» هرکس من مولای او بودم اینک علی نیز مولای اوست، خداوندا ، دوستدارش را دوست بدار و با دشمنش دشمنی فرما و یاری کن هرکه او را یاری دهد و خوار و ذلیل کن آنکه او را تنها گذارد.

پس به وی گفتند: تو از دوستداران و شیعیان او هستی؟ گفت: من از طرفداران و پیروان او نیستم لیکن دوستش دارم، و کسی نیست که از او نفرت داشته باشد مگر اینکه من در مال و فرزند شریک او باشم!
پس به وی گفتند: ای ابومرّۀ، چیزی درباره علی می­گویی؟ به آن­ها گفت: از من بشنوید ای جماعت پیمان شکنان، ستمگران و خوارج، دوازده هزار سال به همراه جنّیان خدای عزّوجل را پرستش کردم، سپس هنگامی که خداوند جنّیان را به هلاکت رساند، از تنهایی به خدای عزّوجل شکایت بردم، پس مرا به آسمان برد و در آسمان دنیا دوازده هزار سال دیگر خدا را در جمع فرشتگان عبادت کردم، ما در چنین حالی بودیم و خدای عزّوجل را تسبیح و تقدیس می­نمودیم.

يک نور شعشعانی به ما گذشت كه همه فرشتگان برای این نور سجده کردند و گفتند سبوح قدوس ، اين نور فرشته مقرب يا نبی مرسلى است!

پس نداء از طرف خداوند متعال رسيد که اين نور نه از فرشته مقرب و نه از نبی مرسلی است!

اين نور طينت حضرت على بن ابى طالب علیهما السلام است!
📔الأمالی للصدوق، ص۳۴۷
📔علل الشرایع، ج ۱، ص۱۴۳
📔‌الروضة في فضائل أمير المؤمنين سلام الله علیه: ص۱۸۷
در زیارت حضرت می‌خوانیم:

اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ عِلْمِ اَلْمَعَانِي وَ عِلْمِ المناني [اَلْمَثَانِي] وَ اَلنُّورُ اَلشَّعْشَعَانِيُّ وَ اَلْبَشَرُ اَلثَّانِي، اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا عِمَادَ دِينِ اَلْجَبَّارِ وَ هَادِيَ اَلْأَخْيَارِ، وَ أَبَا اَلْأَئِمَّةِ اَلْأَطْهَارِ وَ قَاصِمَ اَلْمُعَانِدِينَ اَلْأَشْرَارِ.

***************************************************************************

#هر_کس_دم_از_ولایت_ما_می‌زند_مؤمن_نیست؛

عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام يَقُولُ‏: لَيْسَ كُلُّ مَنْ قَالَ بِوَلَايَتِنَا مُؤْمِناً وَ لَكِنْ جُعِلُوا أُنْساً لِلْمُؤْمِنِينَ.

علی بن جعفر گوید: شنیدم امام کاظم علیه السلام می‌فرمود:
هر کس دم از ولایت ما می‌زند مؤمن نیست؛
بلکه [بسیاری‌شان فقط] برای انس و آرامش مؤمنین قرار داده شده‌اند.
[که مؤمنین از کمیِ تعداد و تنهایی خود دچار وحشت نشده و در اموراتی همسویانی با خود داشته باشند و به این وسیله آرامش یابند]

📗الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏2، ص244
📗بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج‏64، ص162

***************************************************************************

ابان بن تغلب از امام صادق(سلام الله علیه) پرسید:
«چرا حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، زهرا نامیده شد؟»
امام صادق(صلوات الله علیه) فرمودند:
«حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، زهرا نامیده شد؛زیرا در روز سه مرتبه درخشش نورانی برای
امیرالمؤمنین علیه‌السلام داشت.»

📗بحار:جلد ۴۳، صفحه ۱۱.

***************************************************************************

امام باقر سلام الله علیه وآله فرمود:

«حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها زهرا نامیده شد؛ چون خدای متعال آن بانو را از نور عظمت خود آفرید.»

📗علل الشرائع، ج۱، ص۱۷۹.

***************************************************************************

ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ [روم41]

فساد در صحرا و دريا به خاطر كارهايى كه مردم انجام داده‌اند آشكار شده است، خدا مى‌خواهد نتيجه‌ی بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شايد [به‌سوى حق] بازگردند.
ذیل آیه شریفه حدیث نبوی است که بسیار زیبا علل را بیان می فرماید:

قَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) إِذَا ظَهَرَتْ فِی أُمَّتِی عَشْرُ خِصَالٍ عَاقَبَهُمُ اللَّهُ بِعَشْرِ خِصَالٍ قِیلَ وَ مَا هِیَ یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَالَ إِذَا قَلَّلُوا الدُّعَاءَ نَزَلَ الْبَلَاءُ وَ إِذَا تَرَکُوا الصَّدَقَاتِ کَثُرَ الْأَمْرَاضُ وَ إِذَا مَنَعُوا الزَّکَاهًْ هَلَکَتِ الْمَوَاشِی وَ إِذَا جَارَ السُّلْطَانُ مُنِعَ الْقَطْرُ مِنَ السَّمَاءِ وَ إِذَا کَثُرَ فِیهِمُ الزِّنَاءُ کَثُرَ فِیهِمْ مَوْتُ الْفَجْأَهًْ وَ إِذَا کَثُرَ الرِّبَا کَثُرَتِ الزَّلَازِلُ وَ إِذَا حَکَمُوا بِخِلَافِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی سَلَّطَ عَلَیْهِمْ عَدُوَّهُمْ وَ إِذَا نَقَضُوا عَهْدَ اللَّهِ ابْتَلَاهُمُ اللَّهُ بِالْقَتْلِ وَ إِذَا طَفَّفُوا الْکَیْلَ أَخَذَهُمُ اللَّهُ بِالسِّنِینَ ثُمَّ قَرَأَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله) ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)فرمودند:
هرگاه ده صفت در امّت من پدید آید، به ده کیفر دچار می‌شوند. گفته شد: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! این صفات چیست»؟ فرمود: «چون دعا کم کنند، بلا نازل می‌شود. چون صدقه ندهند، مرض فراوان می‌شود. هنگامی‌که از پرداخت زکات خودداری کنند، حیوانات تلف می‌شوند. هرگاه پادشاه ستم کند، باران نمی‌بارد. وقتی‌که زنا شیوع یابد، مرگ نابهنگام بسیار می‌شود. موقعی‌که تظاهر و ریا زیاد شود، زلزله فراوان می‌گردد. زمانی‌که به غیر حکم خدا حکم دهند دشمن بر آن‌ها تسلّط می‌یابد. چون پیمان را بشکنند، آدم‌کشی رواج پیدا می‌کند و چون کم‌فروشی کند، به قحطی دچار می‌شوند». سپس حضرت (صلی الله علیه و آله) این آیه را خواند: ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ.
📗 جامع الأخبار، ص۱۸۰

وحضرت رضا سلام الله علیه ذیل آیه فوق می فرماید:

وقال الرّضا (علیه السلام): إِذَا فَشَا أَرْبَعَهًْ ظَهَرَتْ أَرْبَعَهًْ إِذَا فَشَا الزِّنَا ظَهَرَتِ الزَّلْزَلَهًْ وَ إِذَا فَشَا الْجَوْرُ فِی الْحُکْمِ احْتَبَسَ الْقَطْرُ وَ إِذَا خُفِرَتِ الذِّمَّهًْ أُدِیلَ لِأَهْلِ الشِّرْکِ مِنْ أَهْلِ الْإِسْلَامِ وَ إِذَا مَنَعُوا الزَّکَاهًْ ظَهَرَتِ الْحَاجَهًْ.

امام رضا (علیه السلام)فرمودند:
اگر چهار چیز رایج شود، چهار چیز آشکار می‌گردد؛ اگر زنا رایج شود، زلزله می‌آید. اگر ستمگری در حکومت رایج شود، باران قطع می‌گردد. اگر وفای به عهد و پیمان از میان برود، مشرکان بر مسلمانان غلبه می‌یابند و اگر زکات ندادن رایج شود، فقر شایع می‌گردد.
📗 وسایل الشیعهًْ، ج۱۶، ص۲۷۵.

***************************************************************************

علّامه محمّد باقر مجلسی رَحِمَهُ الله مینویسد ؛

نصایح حضرت خضرعلیه السلام به منصور دوانیقی ملعون!

دیلمی در کتاب ارشاد القلوب روایت کرده است ؛

در سالی که منصور دوانیقی به حج بیت الله رفت ، شبها تنها به طواف مشغول میشد ، شبی در اثنای طواف شنید کسی میگوید خداوندا شکایت میکنم به تو از ظاهر شدن بغی و جور و فساد در زمین ، و از ظلم و ستمی که حائل میگردد میان حق و أهل حق.
چون منصور این سخن شنید بر خود بلرزید و گوینده را طلبید و گفت این چه سخن بود که از تو شنیدم؟
گفت اگر مرا أمان میدهی سبب این دعا را بیان میکنم.
منصور گفت تو را أمان دادم.
آن مرد گفت تو متکفّل امور مسلمانان شده ای و حال آنکه از احوال ایشان غافلی ، میان خود و ایشان دربانان و یساولان باز داشته ای ، و در پسِ دیوارهای حصین که از گچ و آجر برآورده ای پنهان شده ای ، و دربهای آهنین بر روی خود بسته ای ، و دربانان با اسلحه بُرّان بر درها باز داشته ای که مسلمانان ستم رسیده را به تو راهی نباشد. وزیران ستمکار و یاوران فاجر و بدکار نصب کرده ای ، اگر خواهی نیکی کنی تو را بر آن إعانت نمی نمایند ، و اگر بدی اراده کنی تو را مانع نمیگردند ، ایشان را قوّت داده ای بر ستمِ به مردم ، و أمر ننموده ای ایشان را به إعانت مظلومان ، و فریاد رسی گرسنه گان و عریانان ، و ایشان را شریک خود در پادشاهی گردانیده ای. برای عُمّال تو رشوه‌ها و هدیه‌ها میفرستند از ترس ایشان ، عُمّال تو میگویند که هر گاه پادشاه ما خیانت میکند با خدا ما چرا نکنیم ، پس مالها جمع میکنند ، و گنجها فراهم می‌آورند ، و حائل میگردند میان تو و مظلومان و نمیگذارند که ناله دادخواهان به گوش تو رسد.
و به این سبب پر شده است جمیع بلاد از ظلم و ستم و فساد ، پس چگونه باقی مانَد اسلام با این اطوار بی بنیاد؟؟!!

📕 بیست و پنج رساله فارسی علامه مجلسی :ص ۱۷۶.
📕بحارالأنوار :ج۷۵ ص ۳۵۱.

***************************************************************************

شب به درک واصل شدن ابابکر لعنت الله علیه

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و ال محمد

بـِاسمِهِ تـَعالیٰ شأنـُهُ؛
اَعوذ باللهِ مِنَ النـّار ؛ و مِن غضَبِ الجبّار ؛ وَمِن شرِّ الکـُفـّار ؛العِزَّةُ لِلّٰهِ الواحدِ القـَهّار ؛
بسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ .
اللّهمَّ العَن اَوّلَ ظالم ظلـَمَ حقَّ محمّدٍ و آل محمّدٍ (صلی الله علیه وآله) و غصَبَ حَقـَّهُم؛وهُوَ الزِّندیقُ الأکبَرُ، الاَحمقُ الاَبتـَرُ، الکافِرُ المَردودُ، ثانِی اثنـَین لِنـُمرُودَ، الفاسِقُ الفاجـِرُ، المُشرِکُ المَطرودُ، عَدُوّ اللهِ وعَدُوّ الرّسول (صلی الله علیه وآله)، الـَّذی اَنکـَرَ حَقَّ البَتولِِ(سلام الله علیها)، غاصِبُ اَرض فـَدَکٍ، المَدفونُ بـِقـَعر الدَّرَکِ، رَأسُ اَهل الضَّلالةِ و الشَّقاوَةِ، خَسِرَ الدُّنیا وَ الآخِرَةَ، المُلـَقـَّبُ بکَلبِ وٰادِی التـَّهامَةِ، المُؤَبَّدُ فی عَذابِ یَومِ القِیامَةِ، قاطِعُ حَقّ الخِلافـَةِ، اَبوبَکر ابنُ اَبی قـُحافة ، لعنة اللهِ عَلـَیهِ.

اَللهُمَّ العَن عُمَرَ ثُمَّ اَبابَکَرَ وَ عُمَرَ ثُمَّ عُثمانَ وَ عُمَرَ ثُمَّ عُمَرَ ثُمَّ عُمَرَ.

***************************************************************************

در این حدیث زیبا وشریف نکاتی عالی نهفته است که…
مفضّل‌بن‌عمر گوید امام صادق علیه‌السلام به من فرمود: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی تَوَحَّدَ بِمُلْکِهِ فَعَرَّفَ عِبَادَهُ نَفْسَهُ ثُمَّ فَوَّضَ إِلَیْهِمْ أَمْرَهُ وَ أَبَاحَ لَهُمْ جَنَّتَهُ فَمَنْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یُطَهِّرَ قَلْبَهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ عَرَّفَهُ وَلَایَتَنَا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَطْمَسَ عَلَی قَلْبِهِ أَمْسَکَ عَنْهُ مَعْرِفَتَنَا. ثُمَّ قَالَ: یَا مُفَضَّلُ وَ اللَّهِ مَا اسْتَوْجَبَ آدَمُ أَنْ یَخْلُقَهُ اللَّهُ بِیَدِهِ وَ یَنْفُخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ إِلَّا بِوَلَایَهْ عَلِیٍّ وَ مَا کَلَّمَ اللَّهُ مُوسَی تَکْلِیماً إِلَّا بِوَلَایَهْ عَلِیٍّ وَ لَا أَقَامَ اللَّهُ عِیسَی‌بْنَ‌مَرْیَمَ آیَهْ لِلْعَالَمِینَ إِلَّا بِالْخُضُوعِ لِعَلِیٍّ ثُمَّ قَالَ: اجْمَلِ الْأَمْرَ مَا اسْتَأْهَلَ خَلْقٌ مِنَ اللَّهِ النَّظَرَ إِلَیْهِ إِلَّا بِالْعُبُودِیَّهْ لَنَا».
«خداوند تبارک‌وتعالی در فرمانروایی یکتا است، خود را به بندگان معرّفی نمود. سپس امر خود را به آن‌ها واگذار کرد و بهشت را برایشان ارزانی داشت هر که را بخواهد از جنّ و انس دلِ پاک دهد، او را آشنا به ولایت ما می‌نماید و هر که را بخواهد کوردل نماید،
معرفت ما را از او جلوگیری می‌نماید.

سپس فرمود: مفضّل! به خدا قسم آدم علیه‌السلام شایسته آفریده‌شدن به‌دست خدا و دمیدن روح خویش در او نشد
❤️مگر به‌واسطه ولایت علی امیرالمومنین علیه‌السلام،
خدا با موسی علیه‌السلام سخن نگفت مگر به ولایت علی امیرالمومنین علیه‌السلام، و عیسی‌بن‌مریم علیهما‌السلام را آیت برای جهانیان قرار نداد
مگر به‌واسطه خضوع نسبت به علی امیرالمومنین علیه‌السلام».

سپس فرمود: «بالاتر بگویم برای نظرکردن به خدا احدی از جانب او اهلیّت پیدا نکرد مگر به‌واسطه بندگی و عبودیّت برای ما».

📗1.بحارالأنوار، ج۲۶، ص۲۹۴
📗2.خزان العلم،العبد حسین رزاقی: ج1، ص137

***************************************************************************

مدح کذب
مطهری

در باب خلیفه دوم ملعون
عمربن الخطاب لعنت الله علیه
قاتل حضرت زهرا سلام الله علیها

مطالبی که هیچ سندیتی در تمام کتب تاریخی شیعه و سنی ندارد

و تمام تواریخ شیعه و سنی

جز ضرب وشتم‌دختر پیامبر خدا و خانه نشین کردن حجت خداوند مولا علی سلام الله علیه و حمله وحشیانه مسلمین به مردم ایران
به دستور عمربن الخطاب
ووحشیگری و خشونت و زنازادگی و حمله به زنان
و حمله به حضرت شهربانو مادر دختر یزدگرد سوم مادر امام سجاد سلام الله علیه
و ارزویش برای اینکه مدفوع حیوانات باشد
و اقرارش به اینکه از اسلام حتی در حد یک عجوزه کور و لال . هیچ نمیفهمد
و جز ظلم در زمان حکومتش
و مقام دادن به غلامانش قنفذ و مغیره لعنت الله علیهم
بخاطر کتک زدن به دختر پیامبر
و خراج ندادن به کارگرهای مظلوم
و هزاران پستی دیگر

هیچ مطلب دیگری در تواریخ شیعه و سنی یافت نمیشود حتی در صحاح سته اهل سنت

مگر روایات ساختگی دست نشانده های معاویه لعنت الله علیهم
و اقرار تمام علمای برتر سنی
بر کذب این احادیث ساختگی

و بیان به اینکه او اگاه به روح اسلامست و

بخاطر ذات کثیفش

ایرانیان مسلمان شدند کذب محضست

بلکه‌ایرانیان فقط درزمان حکومت مولانا علی علیه السلام شیفته شخصیت و عدالت بی نظیر و بی مانند مولا و رسیدگی شان به فقرا وضعفا شدند و عاشقانه شیعه شدند

اینست که باید هرشخص شیعه مولا
اطلاعات دقیق واحادیث اهل بیت را بخواند

تا در این اخرالزمان و زمانه اخرالزمان

با حرف هیچکس نه مومن شود نه کافر

باید هرکس خودش بخواند و بفهمد

برای اینست که امام صادق فرمودند
هرکس با حرف این و آن بطرف ما گرایش پیدا کند
توسط همان شخص گمراه خواهد شد

اما هرکس با ما و احادیث و دستورات ما مومن شود
کوهها بلرزند اما او نلرزد

حجت فقط طبق حدیث ثقلین پیامبر

قرانست و اهلبیت دوازده امام معصوم وبس

و هرکس تا زمانیکه از قران واهلبیت بیان میکند
صحیح
و هرشخص با هرعنوانی
کلامی غیر بگوید
خارجست

کسی متوجه میشود چه از اهلبیت است وچه خیر

که‌ دینش را از مطالعه احادیث اهلبیت گرفته باشد

***************************************************************************

سعد بن ابی‌وقاص ملعون، یار و مشاور مورد اعتماد عمرخطاب لعنت الله علیه بود. عمر حتى اصرار داشت خلیفه‌ی بعد نیز، از سعد به‌عنوان مشاور استفاده کند. در این زمینه از او نقل شده است:
«اگر سعد را به خلافت برسانید که هیچ، وگرنه هرکه خلیفه شد با او مشورت کند؛ من هم اگر او را برکنار کردم، به‌خاطر نارضایتی نبود.» .
کنزالعمال، ج۱۲، ص۶۸۷ از ابن سعد.

عمر خطاب لعنت الله علیه مديران سختگير را می پسنديد حتی اگر از لحاظ تقوا چندان پايبند نبودند. يكی از شهرهايی كه برای عمرملعون مشكل ايجاد كرده بود شهر تازه تأسيس كوفه بود. زمانی سعد وقاص لعین حاكم آن بود كه با شكايت مردم برداشته شد. پس از وی عمار ياسر آمد كه او نيز متهم به ضعف شد و عمرملعون او را كنار گذاشت، نفر بعد جبير بن مطعم بود كه وی نيز نتوانست بماند. در اين وقت كه عمر ملعون سخت سرگردان شده بود، از مغيره بی شرف حرامزاده پرسيد: چه كسی را برای كوفه مناسب می داند؟مغيره لعین گفت: مرا والی آن شهر كن. عمرملعون گفت: تو مرد فاسقی هستی! مغيره زنا زاده گفت: كفايت (مديريت) من برای تو می ماند و فسق من برای خودم. عمر لعین جواب او را پسنديد و مغيره حرامزاده را به حكومت كوفه گماشت.
مغيره لعین  پيش از آن، برای چندی حاكم بصره بود. در آنجا با زن شوهرداری به نام ام‌جميل، ارتباط نامشروع داشت، اين كار آن قدر آشكار بود كه چهار نفر او را در حال زنا مشاهده كردند، جز آن كه يك نفر آنان نزد عمرلعین شهادت ناقص داد و همان نيز مغيره را از سنگسار شدن نجات داد. مصادر متفقند كه اشاره عمر زنا زاده باعث شد نفر چهارم شهادت ناقص بدهد.

رفتار عمردر استفاده از اين افراد سبب شد تا حذيفه بن يمان به خليفه اعتراض كند كه چرا از افراد فاسق بهره می گيرد؟
عمرلعین در پاسخ گفت: من از قوت او (در اداره ی امور) استفاده میكنم.
زمانی نيز، يكی از كسانی كه والی ابو موسی اشعری لعین در يكی از مناطق بحرين بود به مدينه آمد. او از يَرْفأ دربان عمر لعین پرسيد: عمرملعون از چه خصلتی بيشتر خوشش می آيد؟
او گفت: خشونت! آن مرد می گويد: وقتی من نزد خليفه حاضر شدم قيافه‌ای خشن به خود گرفتم. احساس كردم كه توجه عمر زنا زاده به من بشيتر شد. پس از چندی از من پرسيد: در كجا مشغول به كار هستی؟
پاسخ دادم. عمر لعنت الله علیه گفت: از اين پس مستقيم از طرف خود ما در آن ناحيه باش.

📕تاريخ اليعقوبي، ج2، ص146؛ 📕المصنف، عبدالرزاق، ج7، صص 385 ـ 384؛📕 الاغاني، ج16، ص94؛
📕المصنف، عبدالرزاق، ج7، ص219، 217.📕غريب الحديث، ج3، ص239؛ 📕الفائق، ج3، ص215.
📕العقد الفريد، ج1، صص15ـ 14.

***************************************************************************

جنایت عمر بن الخطاب لعنت الله علیه

نسبت به حضرت زهرا صلوات الله علیها

«یا أَبَتَاهْ! یا رَسُولَ اللَّهِ(صلی الله علیه وآله)! هَکذَا کانَ یفْعَلُ بِحَبِیبَتِک وَ ابْنَتِک؟»

فشار بین در و دیوار:
نقل شده است:
«وَ ضَغَطُوا سَیِّدَةَ النِّسَاءِ بِالبَابِ»
سرور زنان را با درب مورد فشار قرار دادند.
در روایتی دیگر:
«ضَغَطَ عُمَرُ لَهَا بَینَ البَابِ وَ الحَائِطِ»
عمرلعین، فاطمه(سلام الله علیها) را بین در و دیوار فشار داد.
در روایتی دیگر:
«أنـَّهُ حَصَرَ فاطِمَةَ(سلام الله علیها) فِی الْبابِ حَتّی أسْقَطَتْ مُحْسِناً»
عمرلعیت، فاطمه(سلام الله علیها) را چنان در میان در فشرد که محسن علیه السلام را سقط کرد.
و در روایتی دیگر:
«عَصَرَ عُمَرُلعین فَاطِمَةَ(سلام الله علیها) خَلفَ البَابِ»
عمرزنا زاده… فاطمه(سلام الله علیها) را پشت در فشرد.

اثبات الوصیه مسعودی، ص۱۴۶
الصواعق المحرقه هیثمی، ص۵۱
اثبات الهداة حرّ عاملی، ج۳، ص۳۹۸
عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۹۴۴

زخمی شدن سینه حضرت زهرا سلام الله علیها توسط میخ در:
نقل شده است:
«وَ نَبَتَ مِسمَارُ البَابِ فِی صَدرِهَا»
میخ در، به سینه فاطمه(سلام الله علیها) فرو رفت.

سوختن صورت:
از حضرت فاطمه(سلام الله علیها) نقل شده است که:
«وَ فَسَقَطتُ لِوَجهِی وَ النَّارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی»
پس با صورت بر زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند.

الهجوم عبدالزهراء، ص۳۱۷

عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۵۸۰

***************************************************************************

رواياتي كه در رابطه با هجوم به خانه حضرت صديقه طاهره سلام الله علیهادر كتب اهل سنت آمده به چند دسته مي شود تقسيم كرد .

1. تهديد به سوزاندن خانه:
ذكرالطبري: باسناده عن زياد بن كليب قال: أتي عمر بن الخطاب منزل عليّ وفيه طلحة والزبير ورجال من المهاجرين فقال: واللّه لأحرقنّ عليكم أو لتخرجنّ إلي البيعة»، فخرج عليه الزبير مصلتاً بالسيف فعثر فسقط السيف من بده فوثبوا عليه فأخذوه.
تاريخ الطبري: 2/443.

وابن أبي الحديد: عن سلمة بن عبد الرحمان قال: فجاءعمر اليهم فقال: «والذي نفسي بيده لتخرجنّ إلي البيعة أو لأحرقنّ البيت عليكم .
شرح نهج البلاغه: 1/164 (2/45).
2. آوردن وسائل آتش سوزي و بي توجهي خليفه دوم بر اعتراض مردم:
وابن قتيبة: قال: … وقال عمر: والذي نفس عمر بيده لتخرجنّ أو لأحرقنّها علي من فيها! فقيل له: يا أباحفص إنّ فيها فاطمة!! فقال: وإن.
الامامة والسياسة: 1/12، أعلام النساء لعمر رضا كحالة: 4/114.

3 . آوردن وسائل آتش سوزي ودرگيري لفظي ميان حضرت صديقه و خليفه دوم:
البلاذري: باسناده عن سليمان التيمي وعن ابن عون: إنّ أبابكر أرسل إلي علي(عليه السلام)يريد البيعة فلم يبايع، فجاء عمر ومعه فتيلة فتلقّته فاطمة علي الباب، فقالت فاطمة: يابن الخطاب! أتراك محرقاً عليّ بابي؟ قال نعم: وذلك أقوي فيما جاء به أبوك.
انساب الاشراف: 1/586.

أبو الفداء: قال: … فأقبل عمر بشيء من نار علي أن يضرم الدار، فلقيته فاطمة رضي اللّه عنها وقالت: إلي أين يابن الخطاب؟ أجئت لتحرق دارنا؟ قال: نعم.
تاريخ أبي الفداء: 1/164.

وابن عبد ربّه: الذين تخلّفوا عن بيعة أبي بكر: عليّ والعباس، والزبير، وسعد بن عبادة، فأمّا علي والعباس والزبير فقعدوا في بيت فاطمة حتّي بعث اليهم أبو بكر عمر بن الخطاب ليخرجوا من بيت فاطمة وقال له: إن أبوا فقاتلهم. فأقبل عمر بقبس من نار علي أن يضرم عليهم الدار فلقيته فاطمة فقالت: يابن الخطاب! أجئت لتحرق دارنا؟ قال: نعم.
العقد الفريد:5/12، طبعة مكتبة الرياض الحديثة.

4 . حمله خليفه دوم به حضرت صديقه طاهره
الشهرستاني: عن الجاحظ: إنّ عمر ضرب بطن فاطمة عليها السلام يوم البيعة حتّي ألقت الجنين من بطنها وكان عمر يصيح: إحرقوا دارها بمن فيها، وماكان في الدار غير عليّ وفاطمة والحسن والحسين وزينب(عليهم السلام).
الملل والنحل: 1/57. طبعة بيروت، دار المعرفة.

قال المسعودي: فهجموا عليه وأحرقوا بابه، واستخرجواه منه كرهاً، وضغطوا سيّدة النساء بالباب حتّي أسقطت محسناً.
اثبات الوصية:143.
قال ابن حجر العسقلاني: إنّ عمر رفس فاطمة حتّي أسقطت بمحسن.
لسان الميزان:1/268.
قال الصفدي: إنّ عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة حتّي ألقت المحسن من بطنها.
الوافي بالوفيات: 5/347.

روايات فراواني از طريق اهل سنت و شيعه نقل شده است كه غضب فاطمه ، غضب پيامبر و غضب پيامبر غضب خداوند است :
عن علي رضي اللّه عنه قال: قال رسول اللّه صلي اللّه عليه وآله وسلم لفاطمة: «إنّ اللّه يغضب لغضبك، ويرضي لرضاك . هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه .
المستدرك: 3/153، مجمع الزوائد: 9/203، الآحاد والمثاني للضحاك: 5/363، الذرية الطاهرة النبوية للدولابي: 119، المعجم الكبير للطبراني: 1/108، 22/401، نظم درر السمطين للزرندي الحنفي: 178، الكامل لعبداللّه بن عدي: 2/351، تاريخ مدينة دمشق : 3/156، أسد الغابة :5/522، ذيل تاريخ بغداد: 2/140، 2/141 ميزان الاعتدال :2/492، الإصابة: 8/265،266، تهذيب التهذيب: 21/392، سبل الهدي والرشاد للصالحي الشامي: 11/ 44 .

عن المِسْوَر بن مَخْرَمَة أنّ رسول اللّه صلي اللّه عليه وسلم قال: «فاطمة بَضْعَة منّي فمن أغضبها أغضبني .
صحيح البخاري 4/210، (ص 710، ح 3714)، كتاب فضائل الصحابة، ب 12 ـ باب مَنَاقِبُ قَرَابَةِ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وسلم.

عن المسور بن مخرمة قال قال رسول اللّه صلي اللّه عليه وسلم: «إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي يُؤْذِينِي مَا آذَاهَا .
صحيح مسلم 7/141 ح 6202) كتاب فضائل الصحابة رضي الله تعالي عنهم، ب 15 ـباب فَضَائِلِ فَاطِمَةَ بِنْتِ النَّبِيِّ عَلَيْهَا الصَّلاَةُ وَالسَّلاَمُ
.
و از قطعيات تاريخ است كه حضرت زهرا سلام الله عليها تا آخر عمر از دست خليفه و دار و دسته اش غضبناك بود و هر گز از آن ها راضي نشد .

محمد بن اسماعيل بخاري مي نويسد :
فغضبت فاطمة بنت رسول اللّه صلي اللّه عليه وسلم فهجرت ابا بكر فلم تزل مهاجرته حتي توفيت.
صحيح البخاري: 4/42، ش 2862.

بنا بر نقل ابن قتيبه دينوري ، وقتي ابوبكر و عمر به ملاقات حضرت زهرا آمدند ، حضرت زهرا به آن ها گفت كه آن دو را تا آخر عمر پس از هر نمازش نفرين خواهد كرد .
واللّه لأدعونّ اللّه عليك في كلّ صلاة أصلّيها .

الإمامة والسياسة، تحقيق الشيري ج 1، ص 31.

***************************************************************************

از ديدگاه روايات شيعه ، اين كه قاتل حضرت زهرا سلام الله عليها ، عمر بن الخطاب است ، قطعي است . ما فقط به نقل يك روايت اكتفا مي كنيم :
وكان سبب وفاتها : أن قنفذا مولي عمر لكزها بنعل السيف بأمره ، فأسقطت محسنا ومرضت من ذلك مرضا شديدا ، ولم تدع أحدا ممن آذاها يدخل عليها .
سبب شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها اين بوده است كه قنفذ غلام عمر به دستور او ، آن حضرت را با غلاف شمشيرش زد . و اين سبب شد كه محسن سقط شود و حضرت زهرا شديدا مريض شوند . در مدتي كه مريض بودند ، به هيچ يك از آناني را كه او را اذيت كرده بودند ، اجازهء ملاقات نداد .

دلائل الإمامة ج 2 ، عنه بحار الأنوار : 8 / 230 – 232 ( ط الكمپاني ) ، 30 / 290 – 295 . 2 . مثالب النواصب : 371 – 374 ، 418 – 419 . 3 . الصراط المستقيم : 3 / 25 . 4 . مطارح النظر في شرح الباب الحادي عشر : 109 .

***************************************************************************

اسناد دقیق
#مطهری
#جنگ_ایران
مدح کذب عمر_بن_خطاب لعنت الله علیه
واما

انتخابهای عمربن خطاب:
🔴 انتخاب مغیره بن شعبه
ابن عبدربه در اوایل کتاب العقد الفرید ذیل عنوان اختیار السلطان لاهل عمله به این سند تاریخی اشاره می‌کند؛  هنگامی که خلیفه جور تصمیم گرفت برای شهر کوفه فرماندار جدیدی (به‌جای عمار یاسر) برگزیند، دچار سرگردانی شد و گفت: اگر فرد با تقوایی را بر کار بگمارم، او را ضعیف پندارد؛ اگر فرد توانمندی را حاکم کنم، او را تبهکار می‌نامند! در این لحظه مغیره بن شعبه گفت: پرهیزکاری فرد ضعیف برای خودش می‌ماند و ناتونی‌اش در اداره امور گریبان تو را می‌گیرد؛ در حالی که کاردانی فرد توانمند به سود تو و گناهانش هم به حساب خود او است. خلیفه گفت: راست می‌گویی! تو همان فرد توانایی هستی که در عین حال تبهکار هم می‌باشی، به سوی مردم کوفه روانه شو.
بدین ترتیب خلیفه قائل به ترجیح فرد توانای فاجر بر دیگران، جهت اداره امور مسلمین گردید و مغیره بن شعبه ـ که در هنگام فرماندای بصره به زشت‌ترین گناهان آلوده شده بود ـ را به فرمانداری کوفه گمارد.
اسناد تاریخی نشان می‌دهند که ابوبکر لعنت الله علیه نیز تابع همین سیاست بوده است:

🔴انتخاب خالد بن ولید

ابوبکر ملعون درباره خالد بن ولید ملعون نیز همین گونه عمل کرد و با وجود ارتکاب زشت‌ترین جنایات به دست خالد،
او را فرمانده لشکر شام ساخته و وصیت کرد  تا خالد پس از بازگشتن از شام، به حکومت‌داری عراق بازگردد.

🔴 انتخاب عمرو بن عاص

همچنین خلیفه اول امور فلسطین را به عمروعاص سپرد و خلیفه دوم او را به استانداری مصر منسوب نمود؛ در حالی که خودش ضمن نامه‌ای او را العاصی ابن العاصی خطاب کرد.

جالب‌تر این جا است که اهل سنت نقل می‌کنند که خلیفه دوم گفت: هر که فرد فاجری را به کار گیرد در حالی که می‌داند تبهکار است، همانند خود اوست.

❤️خورد وخوراک خلیفه جور عمربن خطاب:
نگاهی به خوراک خلیفه نیز نشانگر خلاف این ادعا است که می‌گوید: در غذا چندان قناعت داشت که هیچ‌کس دوست نداشت یک لقمه از طعام خاص او بخورد.! گاه شکمش از گرسنگی صدا می‌کرد.!

🔴در حالی که اسناد تاریخی نشان می‌دهند:
الف) مردی به عمر گفت: چاق شده‌ای. عمر در پاسخ گفت: چرا نشوم، حال آن که من در میان زنانی هستم که جز پر کردن شکم من تلاشی ندارند.

جالب‌تر آن که چاقی خلیفه در حالی است که او دیگری را به همین دلیل سرزنش می‌کند.

خلیفه عمر ملعون مردی را دید که هنگام راه رفتن ـ به علت چاقی‌اش ـ نفس نفس می‌زد. از او پرسید: این چه حالی است؟ مرد پاسخ دارد: این برکتی از جانب خداوند است. خلیفه گفت: بلکه عذابی از سوی خدا است که تو را بدان عذاب می‌نماید.

ب) راوی می‌گوید: نوبت شام در منزل عمر بن خطاب بودم؛ نان و گوشت می‌خورد و…

ج) ابن عباس نقل می‌کند: در اوایل حکومت عمر بر او وارد شدم، برای او ظرفی شامل یک صاع خرما آورده شد. مرا دعوت به خوردن نمود، من یک دانه خرما خوردم و او شروع به خوردن کرد و تا آخرش را خورد؛ سپس از کوزه‌ای که نزد او بود نوشید و بر متکائی تکیه داد و دراز کشید.

د) عبدالله بن عمر نقل می‌کند که پدرم را در حالی دیدم که دهانش آب افتاده بود. پرسیدم: در چه حالی؟ گفت: ملخ سرخ شده میل دارم.

آیا عمربن خطاب، برای مسلمین در سادگی و بی‌تکلفی و بی رغبی در مظاهر دنیا، خوب بود
کذب محضست این حرف طبق تواریخ

چگونه دیگران با وانمود کردن
اکاذیب کتب اهل سنت
مدح عمر ملعون میکنند در حالیکه‌کتب اهل سنت پرست از ذم و نحسی عمر بن الخطاب لعنت الله علیه

چنانچه حتی ضمن انتقاد از شیوه حکمرانی خلیفه دوم، اظهار شده؛ و بدین طریق اساس آریستوکراسی (حکومت اشرافی) عربی را علی‌رغم زهد و تقوای! شخصی بنیان نهاد!

پاسخ این سؤال را باید در روحیات مردمی جستجو کرد که زهد امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را در دوران حکومت ایشان از نزدیک مشاهده نمودند.

مردم
پیشوایی می‌خواستند که فامیل خود را بر مردم چیره نسازد و رفاه‌مندیش لبریز نکند، اما (در عین حال) بر مردم نیز چندان سخت نگیرد و بر رفاه نکوهششان ننماید؛ و

مولانا❤️علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) (از این لحاظ) چنین کسی نبود.و عدالت محض داشت

مردم اگر چه مراتب فضل و پرهیزکاری و دانش حضرت علی (علیه‌السلام) را می‌شناختند، این نکته را هم خوب می‌دانستند که او (بر خلاف عمر) میان عرب و عجم تفاوتی نمی‌نهد و از کمترین گناه درنمی‌گذرد و هیچ حدی را تعطیل نمی‌کند و از تهدید کسی 👇
نمی‌هراسد و جز به معیارها و امتیازات الهی توجه ندارد

واما منابع مطالب تا اینجا👇🔴

📕 محمد بن محمد نعمان، الجمل، ص۴۳.
📕سیوطی، جامع الاحادیث، ج۱۳، ص۱۰۶.
📕سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۳۳.
📕المستدرک علی الصحیحن :ج۴، ص۹.
📕 تلخیص، ج۴، ص۸.
📕طنطاوی، داستان زندگی عمر، (چاپ اول و دوم ۱۳۸۰)، ص ۴۶.
📕نقش ائمه علیهم السلام در احیاء دین، ج۱۴، ص۲۵-۲۶.
📕طبقات الکبری، ج۵، ص۲۳.
📕عبدالقادر، مقاله مندرج در فصلنامه ندای اسلام، شماره ۱۱، (تیراژ: ۹۰۰۰ نسخه)، پاییز ۸۱، ص۷.
بیست و پنج سال سکوت علی (چاپ دوم ۱۳۷۹)، ص۷۳.ص۲۲۱شماره ۱۴، تابستان ۸۲، ص۲۰.
📕طنطاوی، ، (ترجمه ابوبکر حسن‌زاده)، داستان 📕زندگانی عمر (چاپ اول و دوم ۱۳۸۰)، ص۹۰.
📕محمد کامل، (ترجمه لام حیدر فاروقی)، زندگی‌نامه عمر بن خطاب (چاپ اول ۱۳۸۲)، ص۲۲.
📕تاریخ الخلفاء، سیوطی:ص۱۳۵.
📕شرح نهج‌البلاغه،ابن ابی الحدید: ج۱۲، ص۶۲.ج۴، ص۶۰.ج۱۲، ص۴۳.  ج۳، ص۱۱۳.ج ۱۲، ص ۱۶۵.  ج۱۲، ص۲۰. وج ۴، ص۷۸.
📕البحر الزخار، ج۴، ص۱۰۰.
📕الفتوحات الاسلامیه، ج۲، ص۳۹۰.
📕تحلیلی از زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی (علیه‌السلام)مرتضی عاملی (ترجمه محمد سپهری) (چاپ دوم)، ص۱۸۲، به نقل از: جامع بیان العلم، ج۲، ص۱۷.ص۹۸-۱۰۰.ج ۲، ص ۴۳.
📕 الخراج، ص۵۱.
📕حیاه الصحابه، ج۱، ص۳۴۷..
📕محمد یوسف، التراتیب الاداریه، ج۱، ص۲۶۹.
📕العقد الفرید، ج۱، ص۱۵.
📕الاستیعاب، (در پاورقی الاصابه)، ج۳، ص۱۴۱۸.
ابن قتیبه، عیون الاخبار، ج۱، ص۹.
📕ابن طباطبا، محمد بن علی، الفخری فی الآداب السلطانیه، ص۱۱۱.
📕عشره مبشره (چاپ اول ۱۳۸۰)، ص۱۰۲.
📕شیخین (چاپ ششم ۱۳۸۲)، ص۴۱۷.
📕فتوح البلدان، ص۵۵۶.
📕سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۷۶.  و۷۷
📕تدوین قرآن، کورانی:ص۴۵۱.
📕تاریخ خلفا، ص۷۶.
📕تاریخ المدینه المنوره، ج۳، ص۸۵۴-۸۵۵.
📕الاصابه، ج۱، ص۸۵.
📕فتوح البلدان، ص۹۰و۲۲۶و۳۹۲
📕تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۳۷.
📕العقد الفرید، ج۱، ص۴۶.
📕بازخوانی‌اندیشه تقریب، ص۲۴۸.
📕مقاله مندرج در فصلنامه ندای اسلام، شماره ۱۱، پاییز ۸۱، ص۶.
📕عشره مبشره (چاپ اول ۱۳۸۰)، ص۱۰۲.
📕 نظریات الخلیفتین،نجاح عطاطائی
ج۲، ص۱۹۹.و۲۰۰و۱۸۹ج ۲ص۲۰۰،ج ۱، ص ۳۱۳-۳۱۴.
📕تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۳۸.  وج ۲، ص ۸، به نقل از شیخان بلاذری، ص ۲۳۷.
📕تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۳۱. ج۳ص۴۰۸
📕عبقریه عمر، ص ۲۸.
📕تاریخ عمر بن الخطاب،ابن جوزی: ص ۵۶.
📕شیخین (چاپ ششم ۱۳۸۲)، ص ۲۰۴.
📕تاریخ خلیفه بن خیاط، ص ۵۱، دارالکتاب العلمیه، بیروت.
📕عشره مبشره (چاپ اول ۱۳۸۰) ع ص ۱۰۱.و۱۰۲👇
📕طبقات الکبری، ج۳، ص۲۴۲.
📕من حیاه الخلیفه، ص۷۶.
📕طبقات الکبری، ج۳، ص۲۲۹-۲۳۰.
📕مقاله مندرج در فصلنامه ندای اسلام، شماره ۱۱، پاییز ۸۱، ص۵.
📕پنج سال سکوت علی (چاپ دوم ۱۳۷۹)، ص۱۳۹

🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴

🔴بخشنامه عمربن خطاب علیه ایرانیان
رسالت خلافت عربی تحقیر ملتها و نفی ملیتها بود،
🔴 رسالتی که بر پایه را سیسم مالی استوار بود. در یکی از بخشنامه های سری عمرخطاب که  عرب بود خطاب به ابو موسی اشعری استاندار بصره آمده است که: از غیر عربها و عجمهای مسلمان دوری کن، در این فرمان سری به قتل عام و نابودی اعاجم تصریح شده است. این دستور العمل، فلسفه سیاسی رژیم اموی – عثمانی گشت.

🚫در بخشنامه سری معاوية بن ابی سفیان در دوره خلافت عثمان بن عفان چنین آمده است:

(خطاب به زیاد بن ابيه):
🔸۱- در مورد مسلمانان غیر عرب (= عجمها = ایرانیها و …) باید بشدت آنان را خوار و ذلیل و تحقیر کرد.
🔸۲- عجم های مسلمان حق ازدواج با عربها را ندارند.
🔸٣- عجمهای مسلمان حق ارث ندارند.
🔸۴- عربها میتوانند زن عجمی بگیرند و از عجمها ارث ببرند.
🔸۵- عجمها باید در فشار شدید اقتصادی و فقر مطلق بسر برند.
🔸۶- عجمها باید به کارهای پست و حرفه های سخت واداشته شوند.
🔸۷- عجمها باید در خط مقدم جبهه ها به عنوان سپر دفاعی عربها و بیگاری و نوکری و… کنند.
🔸۸- عجم های مسلمان حق امامت در نماز را ندارند.
🔸۹- عربها حق اقتدا به عجم ها را ندارند.
🔸۱۰- عجمها حق تصدی پستهای مهم سیاسی – نظامی از قبیل استانداری، مرزبانی، قضاوت و… را ندارند.
🔸۱۱- این چند بند از اصول سیاست و صلابت عمر بن خطاب و ابوبکر بن ابی قحافه در مورد عجمها بوده است. اگر این سیاست و صلابت نبود، عجمها در همان روزهای اولیه، قدرت را بدست میگرفتند.

🔻وای کاش! عمر بن خطاب ملعون در جهت تحقیر بیشتر عجمها، دیه آنان را مانند دیه برده ها، نصف دیه عربها قرار میداد، زیرا للعرب فضل على العجم. و

گفت من خوف این را دارم که اگر این روش را پیشه سازم، مردم بر من بشورند،

بنابراین به محض دریافت این نامه:
🔸۱۲- عجمها را خوار و بی مقدار و از خویش دور ساز

🔸۱۳. از هر گونه کمکی به آنان دريغ ورز. .
🔸 ۱۴-گرفتاریشان را برآورده مساز –
🔸۱۵- ای زیاد! اگر تو عمر بن خطاب را از اجرای سیاست قلع و قمع عجمها بر حذر نمیداشتی، هرآینه دستوری را که عمر به ابوموسی اشعری در ابتدای کار داده بود، اینک یک سنت گشته بود و عجم ها ریشه کن شده بودند و این روش راه و رسم دیگر خلفای عرب گردیده بود.
ای زیاد! محتوای این نامه بسیار محرمانه و جزء اسرار است، پس از مطالعه آن را محوکن. بیا ،

📚ک: سلیم ۱۷۴، ۱۷۵، ۱۷۶، ۱۷۷، ۱۷۸، مقایسه کنید: ابن شبه تاريخ المدينه المنوره ۸۹۰/۱ ۸۹۲ ۱۹۰۴۸۹۳ ز. ک: بخش ۳
📚کتاب شعوبیه ،ص۶۲و۶۳👇

(محوریت فتوحات عمربن خطاب ) قبلا باید دانسته شود چنانکه در کتب تاریخ ثبت و ضبط شده و احدی نمی تواند آن را انکار کند، اکثر قریب به اتفاق (جز تعدادی انگشت شمار) لشکریان عُمَر برای دستیابی به غنائم جنگی و پر کردن جیب و تهیه لقمه نانی به جنگ می آمده اند، به خصوص که اسم و آوازه ایران و خزائن و ذخارف آن را شنیده بودند.

✔️ترغیب عمربن خطاب به غنائم آل کسری.
سپس عمر مردم را به جنگ با عراق (ایران) فراخواند، ولی مردم توجهی به فراخوانی عمر نکرده و از جای خود حرکت نکردند.
وقتی عمر بی توجهی و بی میلی مردم را در جنگ با ایران مشاهده کرد، گفت: اگر شما به جنگ نمی روید من خودم به تنهایی خواهم رفت. در همین گیرودار بود که گروهی از قبیلۂ ازد به قصد جنگ در شام در حرکت بودند، عمر آنان را به عراق (که قسمتی از ایران بوده است) گسیل داد و به غنائم آل کسری ترغیبشان کرد.
📚فتوح البلدان بلاذری :ص۲۵۳.

🔴
✔️(قرارداد عمربن خطاب با جریر بر سر غنائم ایران )
مثنی بن حارثه در حیره (عراق) مردم را به جهاد علیه ایران تحریک می کرد و به غارت خزائن ملوک ساسانی تطمیع می نمود.
از جمله کسانی که برای غارت آبادیها و خزائن ایران مأمور شد جریر بن عبدالله بجلی بود که اتباع زیادی داشت.
وقتی عمر ملعون او را برای جنگ با ایران فراخواند، جریر با عمر ملعون قرار گذاشت به این شرط به جنگ می رود که ربع یا یک چهارم غنائم را برای خود و اتباعش بردارد و عمر این شرط را پذیرفت و جریر به سوی ایران حرکت کرد.

✔️هنگام جنگ با عراق جریر بن عبدالله نزد عمر آمد و رفتن به جنگ را مشروط به اختصاص ربع غنائم برای خود و گروهش نمود و عمر این شرط را پذیرفت. آنگاه به جانب عراق رهسپار شد.

📚فتوح البلدان بلاذری:ص۲۵۳وتاریخ واقدی طبری وتاریخ ابن اثیر و…

🔴
✔️شماری از عملکرد سپاهیان عمر ملعون در فتوحات ایران چنانکه مکرر اشاره کرده ایم بنای ما در این ردیه و دفاعیه این نیست که مسائل پنهان داشته را به میان آوریم و تمام وقایع و حوادثی که توسط برخی از سپاهیان عمر در فتح ایران صورت گرفته است را برملا سازیم؛ لیکن برای اثبات مدعای خویش به صورت سربسته و بدون شرح و تفصيل به برخی از موارد آن اشاره می کنیم.

✔️اول: کشتار بی رحمانه [و خارج از موازین اسلامی در همین فتوحات صورت گرفت].
✔️دوم: هجوم به خانه های مردم و مصادره اموال شخصی آنان [که تماما برخلاف موازین اسلام بوده و هست ].
✔️سوم: جنایات وحشیانه و پرداختن به عیش و نوشهای نامشروع [که قلم از نوشتن آنها دریغ دارد).
👇

✔️چهارم: تجاوزات وحشیانه و ناجوانمردانه برخی از سپاهیان عمر… چنان آثار نامطلوبی در بین مردم گذاشت که برخی از ایرانیان متعصب و غیرتمند زنان و فرزندان خود را کشتند تا به دست سپاهیان فرومایه نیفتند.

✔️پنجم: کشتن اسیران با اسلحه خودشان در مقابل چشم رفیقانشان.
✔️ششم: وادار کردن اسیر به کشتن رفیق خود.

✔️هفتم: دستور کشتن کسانی که تسلیم شده و به اسلام ایمان آورده و شهادتین را جاری کردند. (رستم ذوالحاجب پس از شنیدن پیام رسولان عمر و معرفی اسلام، تمایل خود را به اسلام نشان داد، ولی سپاه عمر او را کشتند.)

✔️هشتم: در این نبردها ایرانیان [پاک سرشت، با فرهنگ و بامنطق ] از در صلح و صفا وارد شده و برای سپاهیان عمر نان و حلوا می بردند؛ امالشكریان عمر برای رسیدن به مطامع مادی، آنان را می کشتند.📚(تاریخ کامل ابن اثیر:ج۲ص۴۳۶)

✔️نهم: به غارت و یغما بردن… خزائن و گنجینه های گرانبهایی که تماما نمادی از تاریخ تمدن ایران باستان بود.

✔️دهم: درفش کاویانی که مکلّل به انواع جواهرات از دوران مختلف تمدن چند هزار ساله ایران بود، در همان فتوحات عمر به دست سپاهیان اوپاره پاره وتقسیم شد….
✔️یازدهم: تبعیض نژادی و برتری دادن عرب بر عجم.[ از همان فتوحات شروع شد که عمر در آخر عمر از این کار خود پشیمان شد و گفت اگر عمرم باقی باشد از سال آینده مقرری ها را یکسان می کنم.]

✔️دوازدهم: و بالاخره کشته شدن چند هزار مسلمان در همان فتوحات 📚مشروح این مطالب رادر تاریخ واقدی،
تاریخ کامل ابن اثیر،فتوح البلدان بلاذری،تاریخ یعقوبی،
تاریخ ابن عساکر،تاریخ طبری وتاریخ مفصل اسلام عمادزاده وغیره مطالعه نمایید.👇

در زمان خانه نشینی 🖤❤️ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، خلفای ملعون در حال لشگر کشی برای فتح ایران و روم بودند در این زمان امیرالمؤمنین میفرماید :
لا يَخْرُجُ الْمُسْلِمُ فِي الْجِهَادِ مَعَ مَنْ لَا يُؤْمَنُ عَلَى الْحُكْمِ وَ لَا يُنْفِذُ فِي الْفَيْ‏ءِ مَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّهُ إِنْ مَاتَ فِي ذَلِكَ الْمَكَانِ كَانَ مُعِيناً لِعَدُوِّنَا فِي حَبْسِ حَقِّنَا وَ الْإِشَاطَةِ بِدِمَائِنَا وَ مِيتَتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ.
💢 مسلمان برای جهاد با کسی که حكمش ایمن (از خطا) نیست، و امر خداوند عزّ و جل در في‏ء و غنيمت را اجرا نمى‏ کند، خارج نمی شود.
💢 پس اگر چنین کند، و کشته شود، وى ياور و یاری گر دشمن ما در حبس حق و تباه نمودن خون ما به حساب می آید؛ و مردنش، مرگ جاهليّت تلقّى مى ‏گردد.

📚شیخ صدوق، علل الشرايع، ‌ص464؛
📚الخصال، ج‏2، ص: 625.

🔶🔸 مصداق کسی که در زمان امیرالمؤمنین حکم خدا را در باره فیء غنائم اجرا نمیکرد مشخص است. خلفا از دریافت حکم صحیح دین در بسیاری از مسائل شدیدا عاجز بودند، و بنا بر اسناد متعدد بارها در نهایت مجبور شدند که سؤالات خود را نزد امیرالمؤمنین بفرستند.
این حدیث با گزارش مسعودی که در آن امام پیشنهاد شرکت در جهاد را رد می کند کاملا تناسب دارد.

📚مسعودى‌، مروج المذهب و معادن الجوهر، تحقيق سعيد محمد اللّحام‌، ج‌2، ص‌310

***************************************************************************

علامه مجلسی و شرح حدیث ذیل

قال الصادق علیه السلام

بنا عبدالله
بواسطه ما خداوند عبادت میشود

،‌‌‌‌ای نحن علمنا الناس طریق عبادة الله، أو نحن عبدنا الله حق عبادته بحسب الامکان، أو بولایتنا ‌‌عبدالله فإن‌‌‌‌ها أعظم العبادات، أو بولایتنا صحت العبادات فإنها من أعظم شرائطها.

قوله: و لو لا نا ما عرف الله،‌‌‌‌ای لم یعرفه غیرنا، أو نحن عرفناه الناس، أو بجلالتنا و علمنا و فضلنا عرفوا جلالة قدر الله و عظم شأنه»، «بِنَا عُبِدَاللَّه‏»

یعنی ما هستیم که به خلایق راه عبادت و بندگی را یاد دادیم.
اگر ما نبودیم، خدا چنان که سزاوار است، عبادت نمی‌شد.
مردم به معرفت به ولایت ما خدا را بندگی می‌کنند،
زیرا فهم و پذیرش ولایت ما بزرگ‌ترین عبادت است
یا این که با پذیرش ولایت ما عبادت‌‌‌‌های شان ارزش یافت و مقبول خدا شد،
زیرا ولایت از مهم‌ترین شرایط پذیرش عمل صالح است.

این که فرمود: «لَوْ لاَ نَحْنُ مَا عُرِفَ اَللَّهُ»، یعنی اگر ما نبودیم، غیر ما خدا را نمی‌شناخت.
ما بودیم که خدا را به خلایق شناساندیم
یا به جلال و علم و فضل ما بود
که خلایق پی به جلال خدا بردند
و عظمت شأن خدا را درک کردند.

📗بصائرالدرجات، ص81/
📗كافي، ج1، ص193/
📗 توحيد صدوق، ص290/
📗شرح أصول كافي، صالح مازندراني، ج5، ص175/
📗الحاشية على أصول الكافي، ص579/
📗بحارالأنوار، ج26، ص246 – 247.
📗خزان العلم، ج1، ص139

***************************************************************************

در خطبه نبوی روز غدیر، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند:
«مَعاشِرَالنّاسِ، التَّقْوی، التَّقْوی، وَاحْذَرُوا السّاعَةَ کَما قالَ الله عزّوجل: ﴿إِنَّ زَلْزَلَةَ السّاعَةِ شَیءٌ عَظیمٌ﴾. اُذْکُرُوا الْمَماتَ (وَالْمَعادَ) وَالْحِسابَ وَالْمَوازینَ وَالْمحاسَبَةَ بَینَ یدَی رَبِّ الْعالَمینَ وَالثَّوابَ وَالْعِقابَ. فَمَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ أُثیبَ عَلَیها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیئَةِ فَلَیسَ لَهُ فِی الجِنانِ نَصیبٌ».

یعنی: «و بدانید که ریشه امر به معروف این است که به گفته من (درباره امامت) برسید و سخن مرا به دیگران برسانید و غایبان را به پذیرش فرمان من توصیه کنید و آنان را از ناسازگاری سخنان من بازدارید، همانا سخن من فرمان خدا و من است و هیچ امر به معروف و نهی از منکری جز با امام معصوم علیه‌السلام تحقق و کمال نمی‌یابد.

🍃خطبه غدیر.

📗خزان العلم، ج1، ص150

***************************************************************************

و من کلام لامیرالمومنین (صلوات الله علیه وآله)

یعظ بسلوک الطریق الواضح:
أَیُّهَا النَّاسُ لَا تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیقِ الْهُدَی لِقِلَّةِ أَهْلِهِ فَإِنَّ النَّاسَ قَدِ اجْتَمَعُوا عَلَی مَائِدَةٍ شِبَعُهَا قَصِیرٌ وَ جُوعُهَا طَوِیلٌ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا یَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ وَ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا فَقَالَ سُبْحَانَهُ فَعَقَرُوها فَأَصْبَحُوا نادِمِینَ فَمَا کَانَ إِلَّا أَنْ خَارَتْ أَرْضُهُمْ بِالْخَسْفَةِ خُوَارَ السِّکَّةِ الْمُحْمَاةِ فِی الْأَرْضِ الْخَوَّارَةِ أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ سَلَکَ الطَّرِیقَ الْوَاضِحَ وَرَدَ الْمَاءَ وَ مَنْ خَالَفَ وَقَعَ فِی التِّیهِ .

امیرالمومنین  علی صلوات الله علیه وآله فرمودند:
ای مردم در راه راست، از کمی روندگان نهراسید، زیرا اکثریّت مردم بر گرد سفره‌ای جمع شدند که سیری آن کوتاه، و گرسنگی آن طولانی است.
ای مردم، همه افراد جامعه در خشنودی و خشم شریک می باشند، چنانکه شتر ماده ثمود را یک نفر دست و پا برید، امّا عذاب آن تمام قوم ثمود را گرفت، زیرا همگی آن را پسندیدند.
خداوند سبحان می فرماید: «ماده شتر را پی کردند و سرانجام پشیمان شدند» سرزمین آنان چونان آهن گداخته ای که در زمین نرم فرو رود، فریادی زد و فرو ریخت.

ای مردم آن کس که از راه آشکار برود به آب می رسد، و هر کس از راه راست منحرف شود سرگردان می ماند.

📔«نهج البلاغه، خطبه 201»

***************************************************************************

وَ رَوَی أَبُو اَلْجَارُودِ عَنْ أَبی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ أَنَّهُ قالَ:إِذَا قَامَ اَلْقَائِمُ سَارَ إِلَى اَلْكُوفَةِ فَيَخْرُجُ مِنْهَا بِضْعَةَ عَشَرَ أَلْفَ نَفْسٍ، يَدَّعُونَ اَلتَّبْرِيَةَ إِلَى أَنْ قَالَ: فَيَضَعُ اَلسَّيْفَ فِيهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ عَلَى آخِرِهِمْ، ثُمَّ يَدْخُلُ اَلْكُوفَةَ فَيَقْتُلُ فِيهَا كُلَّ مُنَافِقٍ مُرْتَابٍ، وَ يَهْدِمُ قُصُورَهَا وَ يَقْتُلُ مُقَاتِلِيهَا حَتَّى يَرْضَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ .

امام باقر علیه السلام فرمود: زمانی که قائم سلام الله علیه به سوی کوفه می‌رود، بیش از ده هزار نفر بتریه(اَلتَّبْرِيَةَ)با سلاح از آنجا بیرون می‌آیند و به او می‌گویند: از همان جا که آمدی بازگرد . ما نیازی به تو ای فرزند فاطمه(علیها السلام) نداریم. پس قائم (علیه السلام) با ایشان می‌جنگد تا همه‌ی آنها را تا آخرین نفر نابود کنند و داخل کوفه می‌شود و هر منافق دودلی را می‌کشد، و قصرهای آن جا را ویران می‌کند و جنگجویانش را می‌کشد تا خدای عزیز و بلند مرتبه خشنود می‌شود.

📔دلائل الإمامة، ص ۴۵۵
📔إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات , جلد۵ , صفحه۱۴۹

***************************************************************************

پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند:
«لَاٰ یَأْتِی عَلَیکُم زَماٰن إِلاّ الَّذي بَعْده شَرّ مِنْه!»
«هیچ زمانی پیش نمی‌آید ، جز اینکه زمان بعدی بدتر از آن است!!».

«وَ اللَّهِ مَا یَأْتِی عَلَیْنَا عَامٌ إِلَّا وَ هُوَ شَرٌّ مِنَ الْمَاضِی وَ لَا أَمِیرٌ إِلَّا وَ هُوَ شَرٌّ مِمَّنْ کَانَ قَبْلَهُ … فَیَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا کَمَا مَلَأَهَا مَنْ کَانَ قَبْلَهُ جَوْراً…»
«بخدا قسم سالی نمی‌آید ، مگر اینکه از سال پیش بدتر است و امیری بقدرت نمی‌رسد ، مگر اینکه از امیر سابق ظالم‌تر و شرورتر است …
همواره وضع شما چنین خواهد بودد؛ تا آن هنگام که کسی متولد گردد که مردم او را نشناسند، آنگاه زمین پر از ظلم شود … سپس خداوند عزّ و جلّ مردی از من و از اهلبیت من (علیهم السلام) را برانگیزد و او زمین را پر از عدل کند ، چنانکه دیگران پیش از وی ، آن را پر از ستم کرده باشند …».

📔أمالی ، شیخ طوسی: ج ۱ ، ص ۵۱۲.
📔بحارالأنوار: ج ۲۸ ، ص ۱۸.

✅در روایات معتبر امامیه هیچ فرجی برای شیعیان نیست جز ظهور حضرت قائم
عجل الله تعالی فرجه الشریف

و هرآنکه وعده بهتری و گشایش دهد مخالف سیره ی اهل بیت علیهم السلام حرف زده است

شیعیان برای امر فرج دعا کنید وآماده شوید.

رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم:
«لِلمُنافِقِ ثَلاثُ عَلاماتٍ: اِذا حَدَثَ کَذِبَ وَ اِذا وَعَدَ خَلَف وَ اِذا ائتَمَنَ خانَ»
📔(نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۴۶)

منافق سه علامت دارد: وقتى حرف مى‏زند دروغ مى‏گوید، وقتى وعده داد تخلف مى‏کند و آنگاه که امانتى پیش او قرار گرفت خیانت مى‏کندامام على امیرسلام الله علیه وآله:
«اِنَّ المُنافِقینَ کانُوا یَذکُرُونَ اللّهَ عَلانِیَةً وَ لایَذکُرُونَه فِى السِّر»
📔(نورالثقلین، ج ۴، ص ۷۳)
منافقین با خدا در حضور مردم حرف مى‏زند اما در پنهانى بیادش نیستند.

***************************************************************************

امام صادق( مي فرمايند :

چه بسيار از كساني كه ادعاي پيروي حضرت قائم عج را دارند، ولي
پس از ظهور حضرت از او روي برميگردانند

ميزان الحكمه، ري شهري، ج1، ص292

 

#حدیث_اهل_بیت
سند🎖 غیبت نعمانی ص۲۴و۲۵
کتاب غیبت نعمانی از برترین وعالیترین  کتب شیعه اثناعشریه در شناخت راه حق وباطل در زمانه قبل ازظهورحضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف (آخرالزمان)
♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️
🛑امام جعفرصادق علیه السلام میفرمایند:
کسیکه دین از غیر کتاب و اهل بیت وازدهان مردم و انسانها بگیرد همان مردم و انسانها
وی را از دین بیرون خواهند برد
همچنانکه داخلش کرده اند، و
هر کس با برهان کتاب و سنت
به این دین راه یافته
کوهها از جای تکان خورند پیش از  آنکه
او از دین  خود حرکت نماید،
یعنی از جبال و کوهها در دین راسخ تر است.
و به جان خویش سوگند
که هیچکس
به وادی گمراهی و سرگردانی
و فتنه حوادث وارد نشده و
دچار بیرون شدن از راه راست
و افتادن به دامان مذاهب
وگروههای بیهوده و باطل
دچارنگردیده
مگر بخاطر
کم بهره بودن از روایات واحادیث اهل بیت ، و بی نصیب بودنش از بینش و شعور،
این نگون بختان هرگز کوششی
در جستجوی علم واحادیث اهل بیت نمی کنند و برای به دست آوردن
و بازگو کردن روایت و سخن حق
از سرچشمه ی پاکِ دور از آلودگی(ائمه اطهار)
به خود
زحمت خواندن سخنان اهل بیت  نمی دهند،
هر چند ارگ برایشان روایت هم می شد
بدون اینکه معنی آن را بفهمند
همانند کسانی بودند که بر ایشان روایتی کرده نشده است
بهمین خاطر
امام صادق علیه السلام می فرماید:
قدر و منزلت شیعیان ما را نزد ما
از میزان روایت کردنشان
از ما و قبول ودریافتشان از احادیث ما
بشناسید🛑
♠️♠️♠️♠️♠️♠️♠️
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

#حدیث_اهل_بیت

عبدالعظیم بن عبدالله الحسنی
از
✔️ امام جوادسلام الله علیه روایت کرده
که او شنیده است آن حضرت می فرماید:
هنگامی که فرزندم علی (امام هادی ع) شهیدشود
چراغ دیگری پس از او نمایان شده سپس پنهان می گردد،
پس وای بر کسی که شک کند،
و خوشا به حال غریبی که با دین خود بگریزد و فرار کند
سپس به دنبال آن وقایعی روی دهد
که درآن بر پیشانیها پیری نقش بندد و کوه های سخت و سنگین از جای بجنبد.
کدام حیرتی بزرگتر از این حیرت است که مردم بسیار و گروه های فراوانی را
از دایره اعتقاد به این امر فرج خارج ساخته است
و بجز تعداد اندک و ناچیزی از آنان
که بدان اعتقاد داشتند
کسی پابرجا بر آن امر فرج باقی نمانده، و این خود به خاطر تردید مردم و سستی یقین ایشان
و کمی پایداری آنان در برابر مشکلات و سختیهایی است
که افراد پاکدل و بردبار
و ثابت قدم و راسخ
درعلم آل محمد ع بدان گرفتار شده اند، همان کسانی که این روایات را از ائمه علیهم السلام روایت کرده اند و به مقصود آنان در روایت آشنا هستند ومعانی آنچه مورد اشاره ایشان ع در روایات بوده است
درک می کنند
،همانان که خداوند
نعمت پایداری شان بخشیده و
با برخورداری از یقین
سرافرازشان فرموده است،
و الحمدلله رب العالمین.

کتاب شریف غیبت نعمانی ص ۲۰۳ 🥇
♥️🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩♥️

✔️مولاناوسیدناامیرالمومنین
علی سلام الله علیه  فرمود:
درزمان غیبت.
این شیعه
پیوسته همچون گله بز خواهد بودکه درنده ی ستمگر وظالم
نداند بر کدام یک دست بگذارد
و کدام یک را طعمه خود سازد
نه جایگاه بلندی برای آنان است که بدان پناه برند
ونه تکیه گاهی که بدان تکیه زنند و دلگرم باشند.

کتاب شریف غیبت نعمانی ص ۲۰۸ 🥇
♥️🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩♥️

امام صادق سلام الله علیه  فرمودند:
قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف
قیام خواهد کرد در حالی که از هیچ کس بر گردن او قرار داد و پیمان و بیعت نیست ( تابعیت هیچ دولتی را ندارد)

کتاب شریف غیبت نعمانی ص ۲۰۷ 🥇
♥️🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩♥️

ابوحمزه گوید:
بر امام صادق سلام الله علیه  وارد شدم
وبه او عرض کردم:
آیا صاحب این امر فرج
شما هستید ؟
فرمودند: نه ،
عرض کردم: پس فرزند تو است؟ فرمود:نه ،
عرض کردم: پس فرزند فرزند تو است؟ فرمود: نه،
عرض کردم،پس او کیست؟
فرمود: کسی است که زمین را از عدل و داد پر می کند ،
همانگونه که از ستمکاری وتعدی و ظلم پر شده است،
او در زمان فترت امامان می آید
همچنانکه  رسول خدا ص در زمان فترت پیامبران برانگیخته شد.

غیبت نعمانی ص ۲۰۴ 🥇
♥️🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩♥️

علی بن اسباط بواسطه یکی از یارانش
از  امام صادق سلام الله علیه روایت کرده
که آن حضرت فرمودند:
درزمان غیبت
زبانهایتان را نگاه دارید و  در خانه های خود بنشینید که هرگز کاری که مخصوص شما باشد دامنگیرتان نشود بلکه همگانی باشد

غیبت نعمانی ص ۲۱۴ 🥇

***************************************************************************

جابربن‌یزید جعفی گوید،
به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم:
«ای پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! مقصّر کیست»؟ فرمود:
«کسانی که در معرفت امام معصوم کوتاهی دارند و
همچنین در معرفت آنچه خدا بر آن‌ها از امر و روح خود واجب نموده»
. عرض کردم: «معرفت روح خدا چیست»؟ فرمود: «اینکه بداند به هرکسی خداوند این روح را بخشیده؛(انوار مقدسه ۱۴معصوم) امر خود را نیز به او تفویض نموده و
به اجازه‌ی خدا می‌آفریند و زنده می‌کند و
به دیگری علم غیب می‌آموزد و
از گذشته و آینده تا روز قیامت اطّلاع دارد؛
چون آن روح از امر اللّه است هرکه ممتاز به این روح شد کامل است و نقصانی ندارد
هرچه بخواهد
با اجازه‌ی خدا انجام می‌دهد از مشرق به مغرب در یک لحظه می‌رود و به آسمان بالا می‌رود و به زمین فرود می‌آید هرچه اراده کند و بخواهد انجام عرض کردم: «آقا دلیلی از این روح در قرآن برایم بیاور که خداوند آن را به حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) بخشیده
فرمود: بسیار خوب این آیه را بخوان: وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتابُ وَ لَا الْإِیمانُ وَ لکِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِی بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا و این آیه: أُولئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ،

گفتم: «خدا گشایش به تو عنایت کند که عقده‌ی دل مرا گشودی و مرا بر شناخت روح و امر کمک کردی».

📗تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۶۶۶
📗بحارالأنوار، ج۲۶، ص۱۴

***************************************************************************

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ بْنِ عُقْدَةَ قَالَ حَدَّثَنَا حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الصَّبَّاحِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَلِيٍّ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْحَضْرَمِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ قَالَ أَخْبَرَنِي مَنْ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ ع خَرَجَ مِنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْ كَانَ يَرَى أَنَّهُ مِنْ أَهْلِهِ وَ دَخَلَ فِيهِ شِبْهُ عَبَدَةِ الشَّمْسِ‏ وَ الْقَمَرِ.
نعمانى از ابراهیم‌بن عبدالحمید آورده است: کسى که از ابوعبدالله (علیه‌السلام) شنیده بود، به من خبر داد که امام علیه‌السلام فرمود: وقتى قائم (علیه‌السلام وعجل الله تعالی فرجه الشریف) خروج کند، افرادى که می‌پنداشتند یار و یاور امام خواهند بود، از فرمان او سرباز می‌زنند اما امثال خورشید و ماه پرستان، تحت فرمان امام می‌آیند!

📗اکسیرمهدویت، حسین رزاقی، ص486
📗الغيبة للنعماني، النص، ص: 317
📗بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج‏52، ص: 364

***************************************************************************

روايات در باب ربا

پيامبر اکرم فرمودند:
لياتين علي الناس زمان لا يبقي احد الا اکل الربا و ان لم ياکله اصابه غباره

“روزگـــاري بر مردم پيش آيــد که همه ربا خوار شوند ، اگر کسي ربـــا خواري نکند غبار ربا
به او میرسد

نهج الفصاحه بخش آخر الزمان حديث 18
♦️

♦️
از امام محمد باقر ع سئوال شد
يابن رسول الله

قائم شما کي خواهد آمد ؟
فرمود : هنگاميکه مردها مانند زنان و زنها شبيه مردان گردند
و مردان به مردان و زنها به زنها اکتفا کنند
. زنها بر زينها سوار شوند
وشهادتهاي ناحق قبول و
گواهي عادلان رد شود و
مردم ريختن خون يکديگر
و عمل زنا و خوردن ربا را آسان شمارند

♦️
حمران بن اعين درباره
علائم عمومى آخر الزمان در حديثي طولاني از امام صادق ع نقل مي کند که فرمودند ..
. هر گاه ديدى كه ربا خوارى آشكار است
و ربا خوار مورد ملامت قرار نمى گيرد…

الكافي : ج 8 ص 37 ح 7
بحارالانوار جلد 13 صفحه 961

♦️
امام صادق عليه السلام :
إِنَّهُ لَو كانَ الرِّبا حَلالاً لَتَرَكَ النّاسُ التِّجاراتِ وَما يَحْتاجونَ إِلَيْهِ فَحَرَّمَ اللّه الرِّبا لِيَفِرَّ النّاسُ مِنَ الْحَرامِ إلَى الْحَلالِ وَ إِلَى التِّجاراتِ وَ إِلَى الْبَيْعِ وَالشِّراءِ فَيَبْقى ذلِكَ بَيْنَهُمْ فِى الْقَرْضِ؛

براستى، اگر ربا حلال بود، مردم تجارت و تلاش براى معاش را رها مى كردند
. به همين دليل خداوند ربا را حرام كرد تا مردم از حرام به حلال و تجارت و خريد و فروش رو بياورند و به يكديگر قرض بدهند.
من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 567، ح 4937

♦️
عَنْ اَبى بصيرٍ قال: قُلْتُ: آكِلُ الرِّبا بَعْدَ البَيِّنَةِ؟ قالَ: يُؤَدَّبُ فَاِنْ عادَ اُدِّبَ فَاِنْ عادَ قُتِلَ؛
ابو بصير از امام صادق عليه السلام پرسيد: حكم رباخوار بعد از روشن بودن حكم ربا براى وى چيست؟ حضرت فرمودند: تأديب مى شود و اگر (براى بار دوم) ربا گرفت باز تأديب مى شود و (براى بار سوّم) اگر ربا گرفت، كشته مى شود.
كافى، ج 7، ص 242، ح 9

♦️
امام على عليه السلام :

يَا مَعْشَرَ التُّجَّار الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ وَ اللَّهِ لَلرِّبَا فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ أَخْفَى مِنْ دَبِيبِ النَّمْلِ عَلَى الصَّفَا
اى گروه تاجران! ابتدا احكام را ياد بگيريد، سپس تجارت كنيد!ابتدا احكام را ياد بگيريد، سپس تجارت كنيد!ابتدا احكام را ياد بگيريد، سپس تجارت كنيد!
به خدا قسم كه ربا در ميان اين امت ناپيداتر از حركت مورچه بر روى تخته سنگ است.

کافي(ط-الاسلاميه) ج 5 ، ص 150 ، ح 1 – من لا يحضره الفقيه ج 3 ، ص 195 ، ح 3731

♦️
پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله و سلّم مي فرمايند:
در آن زمان، بازارها به هم نزديک مي گردد و در آن ها يکي به ديگري مي گويد چيزي نفروختم و ديگري بدو مي گويد سود و منفعتي نبردم. پس نمي بيني ايشان را مگر اين که خداوند کريم را مذمّت مي کنند.

و در آن وقت، ربا ظاهر مي گردد و به سلف و رشوه دادن معامله مي کنند
و دين پست و خوار مي شود و دنيا بالا مي رود.
در آن زمان، فجّار بازار بر اهل بازار رياست مي کنند.
در آن زمان، حرام خوردن را غنيمت مي شمرند و شريک ها در معامله به يکديگر خيانت مي کنند. در آن زمان،
مردان امّت من خود را به طلا مي آرايند و لباس ابريشم و ديبا بر تن مي کنند
و پوست هاي پلنگان را خريد و فروش مي نمايند
.( نوائب الدهور، ج1، ص180 به نقل از: تفسير علي بن ابراهيمي قمي )

♦️
اميرالمؤمنين عليه السّلام مي فرمايند:
در آن زمان، هر که با ايشان معامله کند به او ظلم و ستم مي کنند و
… تاجر در تجارت خود و
ريخته گر در ريخته گري خود
و هر صاحب صنعتي در صنعت خود دروغ مي گويد.
پس کم مي شود کسب ها و راه هاي معيشت و
زندگاني تنگ و
آرزوها دراز مي گردد و عمل ها کم مي شود و ربا و معاملات شبهه ناک را حلال مي دانند.
( الزام الناصب ج2، ص 185.)

♦️
رسول خدا فرمودند :

إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَعَنَ آكِلَ الرِّبَا وَ مُؤْكِلَهُ وَ كَاتِبَهُ وَ شَاهِدَيْهِ
خداى عز و جل رباخوار و ربا دهنده و نويسنده و شاهدان بر آن را لعنت كرده است.

من لا يحضره الفقيه ج 4 ، ص 8 ، ح 4968 – امالى (صدوق) ص 425 ، ح 1
♦️
امام صادق عليه السلام :

دِرْهَمُ رِبا أَعْظَمُ عِنْدَ اللّه مِنْ سَبْعينَ زِنْيَةً بِذاتِ مَحْرَمٍ فى بَيْتِ اللّه الْحَرامِ و قال: الربا سبعون را جزءا أيسره ان ينكح الرجل امه في بيت الله الحرام‏
يك درهم ربا نزد خداوند سنگين تر است از هفتاد بار زنا كردن با محارم در خانه خدا و فرمود ربا هفتاد جزء دارد که آسانترينش اينست که مرد با مادرش در بيت الله الحرام ازدواج کند.

بحار الانوار(ط – بيروت) ج 100 ، ص 117 ، ح 13 –
تفسير نور نورالثقلين ج 1، ص 295، ح 1177

***************************************************************************

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : دِرْهَمٌ رِبًا أَعْظَمُ عِنْدَ اَللَّهِ مِنْ أَرْبَعِينَ زِنْيَةً

امام باقر ع فرمودند
یک‌درهم ربا بزرگترست نزد خداوند از هفتاد زنا

سند♦️
النوادر (للأشعری) ج ۱، ص ۱۶۲
عنوان باب: 36 – باب الكسب الحرام و الحلال التجارة و الإجارة
قائل: امام باقر (علیه السلام)

***************************************************************************

قائل: حديث قدسی >
پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) > امیرالمؤمنین (علیه السلام) >
امام صادق (علیه السلام)

يَا عَلِيُّ اَلرِّبَا سَبْعُونَ جُزْءاً فَأَيْسَرُهُ مِثْلُ أَنْ يَنْكِحَ اَلرَّجُلُ أُمَّهُ فِي بَيْتِ اَللَّهِ اَلْحَرَامِ
يَا عَلِيُّ دِرْهَمٌ رِبًا أَعْظَمُ عِنْدَ اَللَّهِ مِنْ سَبْعِينَ زَنْيَةً كُلُّهَا بِذَاتِ مَحْرَمٍ –

حضرت رسول الله ص فرمودند:
یا على ربا هفتاد قسم گناه دارد كه آسانتر از همه مانند اينست كه مرد در خانه‌ى كعبه با مادرش زنا كرده است

.اى على يك درهم ربا بدتر است از هفتاد زنا كه شخص با محرمش انجام دهد

اسناد♦️
من لا يحضره الفقيه ج ۴، ص ۳۵۲
عنوان باب: الجزء الرابع > بَابُ اَلنَّوَادِرِ وَ هُوَ آخِرُ أَبْوَابِ اَلْكِتَابِ

مکارم الأخلاق ج ۱، ص ۴۳۳
عنوان باب: الباب الثاني عشر في نوادر الكتاب > الفصل الثالث في وصية النّبيّ صلّى اللّه عليه و آله لعليّ عليه السلام

الوافي ج ۲۶، ص ۱۶۸
عنوان باب: الجزء السادس و العشرون > [كتاب الروضة] > أبواب المواعظ > باب مواعظ رسول اللّٰه صلى اللّٰه عليه و آله و سلم > [11]

بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۷۴، ص ۴۶
عنوان باب: الجزء الرابع و السبعون > كتاب الروضة > أبواب المواعظ و الحكم > باب 3 ما أوصى رسول الله صلّى اللّه عليه و آله إلى أمير المؤمنين عليه السلام

***************************************************************************

امیرعوالم علی سلام الله علیه
در نشانه های آخرالزمان می فرماید:

احکام دین تعطیل می شود،
آئین اسلام حبط می گردد،
دولت اشرارظاهرمی شودو
کابوس ستم .هرشهروآبادی رافرامی گیرد
.آن هادرملکوت آسمان ها پلیدنامیده می شوند.
هنگامی که فقهای هدایت گر،کم شوند
وفقیهان گمراه وخیانت پیشه فراوان باشند
وشاعران بسیارشوند.

امام صادق عليه السّلام فرمودند
؛فقهابه دروغ وعلمابه شک وتردیدتمایل نشان می دهند.
هنگامی که قائم ما علیهم السلام ظاهرشود،
ازکسانی که بدون علم فتوی داده اندانتقام می گیرد.
وای برآن هاوپیروان آن ها.
آیا دین خداناقص بودکه آن هاتکمیل کرده اند؟! آیا دردین خداانحرافی بودکه آن هادرست کرده اند؟!
آیامردم علاقه به انحراف داشتندکه از آنها پیروی کرده اند؟!
ویااومردم رابه راستی ودرستی امرکرده ومردم مخالفت ورزیده اند؟!
آیارسول خدا صلی الله علیه و آله درآنچه به اووحی شده چیزی رافروگذارکرده که به اویادآوری کرده اند؟!
ویا دین درعهد او کامل نبودو
این هاتکمیل کرده اند؟!
آیا پیامبری بعدازرسول خداصلی الله علیه وآله آمده که ازاوپیروی کرده اند؟!
وآن هنگامی است که مرگ
.فقهای راستين را یکی پس ازدیگری برباید،
وامت محمدصلی الله علیه وآله
نمازراترک گویند.

📗اکسیرمهدویت: حسين رزاقی ،ص ۳۶۰، ۳۶۱
📔الزام الناصب،ص ۱۹۵/
📔بشاره الاسلام،ص ۷۶
📔منتخب الاثر،ص ۴۳۴/
📔بشاره الاسلام،ص ۲۷
📔غیبت نعمانی،ص ۱۳۱/
📔بحارالانوار،ج ۵۲ ،ص ۲۲۸
📔منتخب الاثر،ص ۴۲۴
📔بحارالانوار،ج ۵۲،ص ۲۵۷
📔الزام الناصب،ص ۲۰۷
📔الزام الناصب،ص ۱۰۸

***************************************************************************

امام صادق( مي فرمايند :

چه بسيار از كساني كه ادعاي پيروي حضرت قائم عج را دارند، ولي
پس از ظهور حضرت از او روي برميگردانند

ميزان الحكمه، ري شهري، ج1، ص292

 

#حدیث_اهل_بیت
سند🎖 غیبت نعمانی ص۲۴و۲۵
کتاب غیبت نعمانی از برترین وعالیترین  کتب شیعه اثناعشریه در شناخت راه حق وباطل در زمانه قبل ازظهورحضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف (آخرالزمان)
♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️
🛑امام جعفرصادق علیه السلام میفرمایند:
کسیکه دین از غیر کتاب و اهل بیت وازدهان مردم و انسانها بگیرد همان مردم و انسانها
وی را از دین بیرون خواهند برد
همچنانکه داخلش کرده اند، و
هر کس با برهان کتاب و سنت
به این دین راه یافته
کوهها از جای تکان خورند پیش از  آنکه
او از دین  خود حرکت نماید،
یعنی از جبال و کوهها در دین راسخ تر است.
و به جان خویش سوگند
که هیچکس
به وادی گمراهی و سرگردانی
و فتنه حوادث وارد نشده و
دچار بیرون شدن از راه راست
و افتادن به دامان مذاهب
وگروههای بیهوده و باطل
دچارنگردیده
مگر بخاطر
کم بهره بودن از روایات واحادیث اهل بیت ، و بی نصیب بودنش از بینش و شعور،
این نگون بختان هرگز کوششی
در جستجوی علم واحادیث اهل بیت نمی کنند و برای به دست آوردن
و بازگو کردن روایت و سخن حق
از سرچشمه ی پاکِ دور از آلودگی(ائمه اطهار)
به خود
زحمت خواندن سخنان اهل بیت  نمی دهند،
هر چند ارگ برایشان روایت هم می شد
بدون اینکه معنی آن را بفهمند
همانند کسانی بودند که بر ایشان روایتی کرده نشده است
بهمین خاطر
امام صادق علیه السلام می فرماید:
قدر و منزلت شیعیان ما را نزد ما
از میزان روایت کردنشان
از ما و قبول ودریافتشان از احادیث ما
بشناسید🛑
♠️♠️♠️♠️♠️♠️♠️
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

#حدیث_اهل_بیت

عبدالعظیم بن عبدالله الحسنی
از
✔️ امام جوادسلام الله علیه روایت کرده
که او شنیده است آن حضرت می فرماید:
هنگامی که فرزندم علی (امام هادی ع) شهیدشود
چراغ دیگری پس از او نمایان شده سپس پنهان می گردد،
پس وای بر کسی که شک کند،
و خوشا به حال غریبی که با دین خود بگریزد و فرار کند
سپس به دنبال آن وقایعی روی دهد
که درآن بر پیشانیها پیری نقش بندد و کوه های سخت و سنگین از جای بجنبد.
کدام حیرتی بزرگتر از این حیرت است که مردم بسیار و گروه های فراوانی را
از دایره اعتقاد به این امر فرج خارج ساخته است
و بجز تعداد اندک و ناچیزی از آنان
که بدان اعتقاد داشتند
کسی پابرجا بر آن امر فرج باقی نمانده، و این خود به خاطر تردید مردم و سستی یقین ایشان
و کمی پایداری آنان در برابر مشکلات و سختیهایی است
که افراد پاکدل و بردبار
و ثابت قدم و راسخ
درعلم آل محمد ع بدان گرفتار شده اند، همان کسانی که این روایات را از ائمه علیهم السلام روایت کرده اند و به مقصود آنان در روایت آشنا هستند ومعانی آنچه مورد اشاره ایشان ع در روایات بوده است
درک می کنند
،همانان که خداوند
نعمت پایداری شان بخشیده و
با برخورداری از یقین
سرافرازشان فرموده است،
و الحمدلله رب العالمین.

کتاب شریف غیبت نعمانی ص ۲۰۳ 🥇
♥️🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩♥️

✔️مولاناوسیدناامیرالمومنین
علی سلام الله علیه  فرمود:
درزمان غیبت.
این شیعه
پیوسته همچون گله بز خواهد بودکه درنده ی ستمگر وظالم
نداند بر کدام یک دست بگذارد
و کدام یک را طعمه خود سازد
نه جایگاه بلندی برای آنان است که بدان پناه برند
ونه تکیه گاهی که بدان تکیه زنند و دلگرم باشند.

کتاب شریف غیبت نعمانی ص ۲۰۸ 🥇
♥️🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩♥️

امام صادق سلام الله علیه  فرمودند:
قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف
قیام خواهد کرد در حالی که از هیچ کس بر گردن او قرار داد و پیمان و بیعت نیست ( تابعیت هیچ دولتی را ندارد)

کتاب شریف غیبت نعمانی ص ۲۰۷ 🥇
♥️🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩♥️

ابوحمزه گوید:
بر امام صادق سلام الله علیه  وارد شدم
وبه او عرض کردم:
آیا صاحب این امر فرج
شما هستید ؟
فرمودند: نه ،
عرض کردم: پس فرزند تو است؟ فرمود:نه ،
عرض کردم: پس فرزند فرزند تو است؟ فرمود: نه،
عرض کردم،پس او کیست؟
فرمود: کسی است که زمین را از عدل و داد پر می کند ،
همانگونه که از ستمکاری وتعدی و ظلم پر شده است،
او در زمان فترت امامان می آید
همچنانکه  رسول خدا ص در زمان فترت پیامبران برانگیخته شد.

غیبت نعمانی ص ۲۰۴ 🥇
♥️🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩♥️

علی بن اسباط بواسطه یکی از یارانش
از  امام صادق سلام الله علیه روایت کرده
که آن حضرت فرمودند:
درزمان غیبت
زبانهایتان را نگاه دارید و  در خانه های خود بنشینید که هرگز کاری که مخصوص شما باشد دامنگیرتان نشود بلکه همگانی باشد

غیبت نعمانی ص ۲۱۴ 🥇

***************************************************************************

امام صادق سلام‌الله‌علیه فرمود: و آن این بود که هنگامی که موسی علیه‌السلام به دریا رسید خداوند عزوجل به او وحی کرد: به بنی اسرائیل بگو توحید مرا تکرار کنید و به قلب‌‌‌‌های تان یاد محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله اقای بندگانم امر کنید و بر جان‌‌‌‌های تان ولایت علی برادر محمد و آل پاکش علیهم‌السلام را برگردانید و بگویید: «پروردگارا به آبروی این بزرگواران ما را از این آب عبور بده، پس آب برای شما تبدیل به زمین می‌شود. پس موسی علیه‌السلام این را به آنها گفت». پس آنها گفتند: آیا بر ما چیزی که نمی‌شناسیم را بیان می‌کنی و آیا ما از دست آل فرعون فرار کردیم، مگر اینکه از دست ترس مرگ فرار می‌کردیم و تو ما را دچار این آب پرعمق با این کلمات وارد شویم و ما نمی‌دانیم چه بر سرما با این کار می‌آید. پس کالب بن‌یوحنا در حالی که بر مرکبی سوار بود و آن خلیج به اندازه چهار فرسخ بود، گفت: ‌‌‌‌ای نبی خدا! آیا خداوند تو را به اینکه ما این کلمات را بگوییم و وارد آب شویم امر کرده است؟ حضرت موسی علیه‌السلام فرمود: بله کالب بن‌یوحنا گفت: و تو هم مرا به این کار امر می‌کنی؟ حضرت فرمود: بله. پس او ایستاد و توحید و نبوت محمد و ولایت علی بن‌ابیطالب و آل طاهرش صلوات‌الله‌علیه وآله و آنچه که امر به آن شده بود را بر جانش گذراند و سپس گفت: پروردگارا به آبروی آنها مرا از میان این آب بگذران. سپس با اسبش ناگهان وارد آب عمیق و خروشان شد، پس در میان آب گام برداشت و در این هنگام آب در زیر او مانند زمین نرم شده تا اینکه به آخر خلیج رسید، سپس همینگونه با گام برداشتن روی آب به صورت سواره برگشت و سپس گفت: ای بنی اسرائیل از موسی اطاعت کنید. پس این دعا چیزی نیست مگر کلید درهای بهشت و قفل‌‌‌‌های درهای آتش جانم و نازل کننده رزق و روزی و جلب کننده

رضای خدای رحمان و باعظمت و خالق بر بندگان زن و مرد است. پس آنها سرپیچی کردند و گفتند: ما حرکت نمی‌کنیم مگر روی زمین. پس خداوند به موسی علیه‌السلام وحی کرد که: عصایت را به دریا بزن و بگو: پروردگارا به آبروی محمد و آل پاکش علیهم‌السلام دریا را بشکاف. پس انجام داده و دریا شکافته شد و زمین تا آخر خلیج ظاهر شد. بعد موسی علیه‌السلام فرمود: وارد آن شوید. گفتند: زمین گل آلود است و می‌ترسیم که در آن فرو رویم. پس خداوند عزوجل فرمود: ‌‌‌‌ای موسی بگو: پروردگارا به حق محمد و آل پاک محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله و علیهم‌السلام زمین را خشک فرما. پس این ذکر راگفت، پس خداوند باد صبا را برآن زمین گل آلود فرستاد و آن خشک شد و موسی گفت: وارد آن شوید. پس گفتند: ‌‌‌‌ای پیامبر خدا! ما دوازده قبیله از فرزندان دوازده پدر هستیم و اگر بخواهیم وارد شویم هر کدام می‌خواهد، از دیگری مقدم شود و از وقوع یک شر بین ما در امان نخواهیم بود و اگر برای هر یک از ما راهی واحد باشد، از آنچه که می‌ترسیم در امان خواهیم بود. پس خداوند به موسی امر کرد که باعصایش به تعداد قیبله‌‌‌‌های دوازده گانه دوازده مرتبه به دوازده موضع از کناره‌‌‌‌های مختلف دریا بزند و بگوید: پروردگارا به آبروی محمد و آل پاک محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله و علیهم‌السلام زمین را برای ما نمایان کن و آب‌‌‌‌ها را از ما دور بگردان، پس در آن دوازده راه بوجود آمد و با باد صبا آن گل و لای زمین خشک شد، پس فرمود: وارد دریای خشک شده شوید. پس گفتند: هریک از ما اگر به تنهایی وارد این مسیرهای خود وارد شویم نمی‌دانیم از دیگری که چه برسرش خواهد آمد.

پس خدای عزوجل فرمود: پس با عصای خود به هر یک از این موج‌‌‌‌هایی که مانند کوه شده‌اند، در این مسیر‌‌‌‌های مخصوص بزن. پس حضرت عصای خود را زده و فرمود: پروردگارا به آبروی محمد و آل پاکش صلی‌الله‌علیه‌وآله و علیهم‌السلام👇

در این آب تونل‌‌‌‌هایی روزنه‌وار قرار بده تا همدیگر را از میان این تونل‌‌‌‌ها ببینند. پس تونل‌‌‌‌هایی وسیع بین دیواره‌‌‌‌های کوه وار بوجود آمد و همدیگر را می‌دیدند، سپس وارد شدند. پس هنگامی که آخرین نفرات آنها عبور کردند فرعون و قومش آمدند و برخی از آنها وارد شدند و هنگامی که آخرین آنها وارد شدند و اولین آنها می‌خواستند که خارج شوند، خداوند متعال به دریا دستور داد به هم متصل شود، پس همه آنها غرق شدند و همراهان موسی نظاره گر آنها بودند، پس این سخن خداوند عزوجل است که فرمود: و آل فرعون را غرق کردیم در حالی که شما نظاره گر آنها بودید. خداوند عزوجل به بنی اسرائیل درباره عهد و پیمان در مورد محمد صلى‌الله‌علیه‌وآله فرمود: پس هنگامی که خدای متعال این همه کار را با گذشتگان شما به خاطر کرامت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله و دعای موسى علیه‌السلام کرد، همان دعایی که حضرت موسی علیه‌السلام بوسیله اهل‌بیت علیهم‌السلام به خداوند تقرب می‌جویید. آیا تعقل نمی‌کنید که ایمان به محمد و آل او صلی‌الله‌علیه‌وآله و علیهم‌السلام که الان او را مشاهده می‌کنید بر شما واجب است؟

📗تفسیرالامام العسکری (سلام‌الله‌علیه)، ص۴۲۴-۴۲۷
📗خزان العلم، ج1، ص166

***************************************************************************

شيخ صدوق از محمّد بن عماره، از پدرش، از امام صادق(سلام الله علیه وآله) نقل كرده كه فرمودند:

المُؤمِنُ مُجاهِدٌ لاَِنَّهُ يُجاهِدُ أَعداءَ اللَّهِ تَعالى
فى دَولَةِ البَاطِلِ بِالتَّقيَّةِ وَ فى دَولَةِ الحَقِّ بِالسَّيفِ.

مؤمن [همواره ] در حال جهاد است؛ زيرا او
در دولت باطل، به وسيله تقيه و در دولت حق، با شمشير، با دشمنان خدا جهاد مى كند.

📕علل الشرائع: ج ۲ ص ۴۶۷ ح ۲۲،
📕بحار الأنوار: ج ۶۴ ص ۱۷۲.

***************************************************************************

امام هادی صلوات‌الله‌علیه فرمود:
… و چکیده و فرزندان پیامبران…
«شما حضرات معصومین علیهم‌السلام خلاصه پیامبران هستید».

واژه «سُلالة»، یعنى چیزى که از چیز دیگرى گرفته شود، و بر همین اساس، در بازگردانِ فارسى آن، از واژه هاى «عُصاره» و «خلاصه» و «گُزیده»، بهره می‌جویند. براى نمونه، در ترجمه آیه ﴿وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْاءِنسَنَ مِن سُلَلَةٍ مِّن طِینٍ﴾،(1) می‌گوییم: «و ما انسان را از عُصاره گِل آفریدیم».
برخى سُلاله را به معناى «نسل» می‌دانند و این مفهوم، با معناى اصلى سُلاله، تناسب دارد، زیرا نسل، فرزندانى هستند که از پدران به جاى مانده‌اند و به دیگر سخن، عصاره پدران خویش‌اند.
چکیده و خلاصه هر شى ء را «صَفْوة» می‌گویند و از همین رو، واژه هاى «صفوة» و «سُلالة»، به گونه‌اى با یکدیگر مترادف‌اند.
اما مطلب فوق ظاهر آن است و باطن آن را باید در جای دیگری جست با این شواهد:
خلقت نوری و ارواح و ابدان حضرات اهل‌بیت علیهم‌السلام مقدم بر تمام انبیاء و عالم خلق است،یعنی اول خلق‌اند، بهتراست برویم و به مصادیق از محکمات امامیه در این باب مراجعه کنیم:
امام کاظم علیه‌السلام فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی خَلَقَ نُورَ مُحَمَّدٍ مِنْ نُورٍ اخْتَرَعَهُ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ وَ جَلَالِهِ وَ هُوَ نُورُ لَاهُوتِیَّتِهِ الَّذِی ابْتَدَأَ مِنْ لَاه‌ای مِنْ إِلَهِیَّتِهِ مِنْ أَیْنِیَّتِهِ الَّذِی ابْتَدَأَ مِنْه وَ تَجَلَّی لِمُوسَی بن‌عِمْرَانَ بِهِ فِی طُورِ سَیْنَاءَ فَمَا اسْتَقَرَّ لَهُ وَ لَا طَاقَ مُوسَی لِرُؤْیَتِهِ وَ لَا ثَبَتَ لَهُ حَتَّی خَرَّ صَاعِقاً مَغْشِیّاً عَلَیْهِ وَ کَانَ ذَلِکَ النُّورُ مُحَمَّداً فَلَمَّا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یَخْلُقَ مُحَمَّداً مِنْهُ قَسَّمَ ذَلِکَ النُّورِ شَطْرَیْنِ فَخَلَقَ مِنَ الشَّطْرِ الْأَوَّلِ مُحَمَّداً وَ مِنَ الشَّطْرِ الْآخَرِ عَلِیَّ بن‌ابیطالب وَ لَمْ یَخْلُقْ مِنْ ذَلِکَ النُّورِ غَیْرَهُمَا خَلَقَهُمَا اللَّهُ بِیَدِهِ وَ نَفَخَ فِیهِمَا بِنَفْسِهِ مِنْ نَفْسِهِ لِنَفْسِهِ وَ صَوَّرَهُمَا عَلَی صُورَتِهِمَا وَ جَعَلَهُمَا أُمَنَاءَ لَهُ وَ شُهَدَاءَ عَلَی خَلْقِهِ وَ خُلَفَاءَ عَلَی خَلِیقَتِهِ وَ عَیْناً لَهُ عَلَیْهِمْ وَ لِسَاناً لَهُ إِلَیْهِمْ قَدِ اسْتَوْدَعَ فِیهِمَا عِلْمَهُ وَ عَلَّمَهُمَا الْبَیَانَ وَ اسْتَطْلَعَهُمَا عَلَی غَیْبِهِ وَ جَعَلَ أَحَدَهُمَا نَفْسَهُ وَ الْآخَرَ رُوحَهُ لَا یَقُومُ

وَاحِدٌ بِغَیْرِ صَاحِبِهِ ظَاهِرُهُمَا بَشَرِیَّهْ وَ بَاطِنُهُمَا لَاهُوتِیَّهْ ظَهَرَا لِلْخَلْقِ عَلَی هَیَاکِلِ النَّاسُوتِیَّهْ حَتَّی یُطِیقُوا رُؤْیَتَهُمَا وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَی وَ لَلَبَسْنا عَلَیْهِمْ ما یَلْبِسُونَ فَهُمَا مَقَامُ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ حِجَابُ خَالِقِ الْخَلَائِقِ أَجْمَعِینَ بِهِمَا فَتَحَ اللَّهُ بَدْءَ الْخَلْقِ وَ بِهِمَا یَخْتِمُ الْمُلْکَ وَ الْمَقَادِیرَ»، «خدای تبارک‌وتعالی نور محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله را از نوری آفرید که آن را از نور عظمت و بزرگی خود به وجود آورد و آن، نور لاهوتی او است که از «لاه» به وجود آورد یعنی از خداوندی‌اش، از وجودش که از آن به وجود آورد و در طور سینا بر موسی‌بن‌عمران تجلّی کرد و آرام و قرار نگرفت و موسی علیه‌السلام برای دیدن او تاب نیاورد و در جایش ثابت نماند تا اینکه مدهوش و بی‌هوش به زمین افتاد و آن نور محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله بود. هنگامی خداوند خواست محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله را از آن بیافریند، آن نور را به دو بخش تقسیم کرد و از بخش اوّل محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله و از بخش دیگر علیّ‌بن‌ابی‌طالب علیهما‌السلام آفرید، و از آن نور غیر آن دو را نیافرید. خداوند آن دو را با دست (قدرت) خویش آفرید و خودش، از خودش و برای خودش در آن دو دمید و آن دو را به شکل خودشان صورتگری کرد و آن دو را امانتدارانش، شاهدان بر خلقش، جانشینان بر مخلوقاتش و چشمش بر آنان و زبانش به‌سوی آن‌ها قرار داد. علمش را در وجود آن‌ها به ودیعه سپرد و به آن دو، «بیان» آموخت و آن دو را بر غیبش آگاه کرد و یکی را جانش و دیگری را روحش قرار داد که هیچ‌یک بدون رفیقش پابرجا نمی‌ماند. ظاهرشان بشری و باطنشان الهی است. به صورت چهره‌های طبیعی و بشری برای خلق ظاهر شده‌اند تا دیدن آن دو را تحمّل کنند و آن کلام خداوند متعال است، ﴿وَ لَلَبَسْنا عَلَیْهِمْ ما یَلْبِسُونَ﴾،(2) آن دو، مقام و منزلت پروردگار جهانیان و حجاب آفریننده همه خلایق هستند. خداوند به‌وسیله آن دو، آفرینش خلق را آغاز کرد و به‌وسیله آن دو، حکومت و اندازه‌ها را پایان می‌دهد».(3)

و اما در خلق اول به مشیت اشاره شده است: مراد از این مشیت، نور پیغمبر و علی و ائمه و حضرت‌زهرا علیهم‌السّلام است، به این بیان که در کتاب کافی در یک روایت چنین دارد که «قَالَ اللّه تَبَارَک وَ تَعَالَى یا مُحَمَّدُ إِنِّی خَلَقْتُک وَ عَلِیاً نُوراً یعْنِی رُوحاً بِلاَبَدَنٍ قَبْلَ أَنْ أَخْلُقَ سَمَاوَاتِی وَ أَرْضِی»،(4) یعنی «ای محمد! من آفریدم تو را و علی را نوری، یعنی روحی بدون بدن پیش از آن‌که بیافرینم آ‌‌سمان‌های خود و زمین خود و عرش خود را».
در روایت دیگر امام‌جواد علیه‌السلام فرمود: «إِنَّ اللّه تَبَارَک وَ تَعَالَى لَمْ یزَلْ مُتَفَرِّداً بِوَحْدَانِیتِهِ ثُمَّ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَلِیاً وَ فَاطِمَةَ فَمَکثُوا أَلْفَ دَهْرٍ ثُمَّ خَلَقَ جَمِیعَ اَلْأَشْیاءِ»،(5) «خدا همیشه تنها بود به یگانگی خود پس آفرید محمد و علی و فاطمه علیهم‌السّلام را، و هزار زمان طولانی درنگ کردند پس آفرید همه‌چیزها را». که دلالت دارد اول مخلوق آن‌ها باشند که بین وحدانیت و بین آن‌ها مخلوق دیگری خلق نفرموده، ‌‌چنانچه صدر روایت است و ذیلش هم که صراحت دارد بر تأخر جمیع اشیاء و نیز در روایت دیگر است که ﴿ فلم یزالا نورین اولین، اذ لا شی کوّن قلبهما﴾،(6)
یعنی همیشه این دو نور اول بودند از زمانی که پیش از آن‌ها چیزی نبوده، که روایت فی‌الجمله مفصل است. و ایضا در روایت دیگر دارد امام صادق علیه‏السلام فرمود: «یاجابِرُ اِنَّ اللّه اَوَّلَ ما خَلَقَ، خَلَقَ مُحَمَّدا و عِتْرَتِهِ الهُداةَ»،(7) «‌‌‌‌‌‌ای جابر خدا اول چیزی را که آفرید، آفرید محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله و عترت او علیهم‌السّلام را که راهنمایانند».
پس این اخبار و اخبار کثیره دیگر ‌می‌گوید که اول مخلوقات، نور پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و امیرالمومنین و ائمه علیهم‌السّلام است و بس، ‌‌چنانچه بعضی از آن‌ها صریح است که پیش از نور آن‌ها خلقی را ایجاد نفرموده و تمام اشیاء هم بعد از نور آن‌ها خلق شده‌اند، آن‌هم به چندین هزار سال فاصله. و از آن طرف اخبار مشیت هم ‌می‌گوید که مشیت اول مخلوق است که تمام اشیاء به سبب مشیت خلق گردید.

«و قوله علیه‌السلام لو ظهرت للناس فی صؤرّة واحدة لهلک فی الناس و قالوا هُوَ لا یزول ولاً یتغیر و إنما انا عبد من عبید الله عزوجل لأ تُسَمُونا أرباباو قُولُوا فی فصلنا ماشئتم فانکم لن تبلغوا من فضلنا».
📔1 . مؤمنون/ ۱۲
📔 2 . انعام/ 9
📔 3 . عوالم، العبد حسین رزاقی ج۱،ص۱۷۹و۱۸۰
📔تأویل الآیات الظاهره، ص۳۹۳
📔4 . کافی، ج۱، ص۴۴۰
📔 5 . کافی، ج۱، ص۴۴۱
📔 6 . بحارالانوار، ج۵، ص۲۴
📔 7 . بحارالانوار، ج۱۵، ص25

📗 شرح زیارت جامعه کبیره،خزان العلم، حسین رزاقی: ج1، ص157- 160

 

امام باقر علیه‌السلام فرمود: این نور مرتب از صلب‌‌‌‌ها و رحم‌‌‌‌ها به صلب دیگر انتقال می‌یافت و از صلبی منتقل نمی‌شد، مگر این که انتقال آن از صلب و رحمی که از آن منتقل شده بود واضح و آشکار می‌شد و شرف می‌یافت (صاحب) صلب یا که نور در آن استقرار می‌یافت… تا این که (صاحب) رحمی این انوار در عبدالله و ابوطالب از همدیگر جدا شدند و اسرار از هر جهت روشن، گشت و آن چه گفتیم به آن لحاظ که بود این انوار مقدس مشخص و ممتاز بودند و اگر چه به محل‌‌‌‌های شریف (هم) وابسته بودند.(1)
پس معنی «سُلالَةَ النَّبیینَ» بودن ایشان این است که آن انوار هستی و آن اشباح نورانی در صلب‌‌‌‌های پیامبران به امانت بودند، و به این معنی نیست که در صلب انبیاء علیهم‌السلام نطفه مادی (یا) منی بودند، و اگر چه به نطفه تعبیر شده‌اند، زیرا نطفه در اخبار اهل عصمت اغلب به نطفه‌ای گفته می‌شود که در عالم غیب وجود دارد.
در تفسیر علی بن‌ابراهیم با اسنادش از حلبی از حضرت امام صادق علیه‌السلام چنین می‌خوانیم: «ان النطفة تقع بین السماء و الأرض على النبات و الثمر و الشجر فیاکل الناس منه و البهائم فتجرى فیهم»، یعنی نطفه در بین آسمان و زمین بر گیاه و سبزی، و بر میوه و درخت واقع می‌شود و انسان‌‌‌‌ها و حیوانات آن را می‌خورند و در درونشان جاری می‌شود. و معلوم است که این نطفه‌‌‌‌ها که در حدیث به آنها اشاره شده است مادی نیستند و استدلال کردن به این که بین آسمان و زمین بودن دلیل بر مادی بودن آنهاست غلط است زیرا در حدیث دیگر می‌خوانیم که:

«إِنَّ فِی الْجَنَّةِ لَشَجَرَةً تُسَمَّى الْمُزْنَ فَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یخْلُقَ مُؤْمِناً أَقْطَرَ مِنْهَا قَطْرَةً فَلَا تُصِیبُ بَقْلَةً وَ لَا ثَمَرَةً أَکلَ مِنْهَا مُؤْمِنٌ أَوْ کافِرٌ إِلَّا أَخْرَجَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ صُلْبِهِ مُؤْمِناً». «مُؤْمِناً» یعنی هر آینه در بهشت درختی به نام مزن وجود دارد هرگاه خدای تعالی بخواهد مومنی را بیافریند از آن درخت قطرهای را می‌چکاند این قطره به علف و سبزی یا به میوه‌ای نمی‌رسد که مومنی یا کافری از آن می‌خورد مگر این که خدای تعالی از صلب او مومنی را بیرون می‌آورد.

📗1 . بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۰،
📗حلیه‌الابرار، ج۱، ص۱۷،

📗خزان العلم، حسین رزاقی: ج1، ص179

***************************************************************************

امام باقر (سلام الله علیه )  فرمودند: هیچ سالى کم باران تر از سال دیگر نیست و خدا باران را به جایى که خواهد می فرستد، چون مردمى مرتکب گناهان شوند، خداى عزوجل بارانى را که در آن سال براى آنها مقدر فرموده، از آنها بگرداند و آن را برای دیگرانی که گناه نکرده باشند، می فرستد اما اگر منطقه ای یافت نشد که اهل آن با تقوا باشند خداوند باران را به سوى بیابانها و دریاها و کوه ها می‌فرستد.

📗الکافی:ج۲ص۲۷۲

***************************************************************************

رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:

من طلب الهدی في غیرهم فقد کذّبنی،

هر کس هدایت را از غیر اهل بیت بطلبد،

قطعاً مرا تکذیب کرده است.

📗بحارالانوار،ج۳۸،ص۹۸

***************************************************************************

قالَ الإمامُ الْهادي عليه السلام: ألْحِكْمَةُ لاتَنْجَعُ فِى الطِّباعِ الْفاسِدَةِ.

امام هادى (سلام الله علیه وآله) فرمودند: حكمت در سرشت هاى فاسد تأثيرى ندارد.

📓بحارالأنوار، ج 78 ص 370.

***************************************************************************

امام هادی (علیه السلام) فرمودند :

دنیا بازاری است و آدمیان در آن اشتغال به کسب و تجارت دارند و لذا گروهی با به دست آوردن سود فراوان اُخروی از این بازار بیرون می روند و در بهشت ابدی برخوردار از منافع کسب و کار دنیوی خود می گردند و گروهی سرمایه ی گرانبهای عمر را در راه اشباع شهوات نفسانی و التذاذ از لذات حیوانی تلف کرده اند و با زیان و خسران غیر قابل جبران بیرون رفته و مبتلا به عذاب های دردناک جاودان گشته اند.

بحارالانوار جلد 75 صفحه 366 ، بنای بندگی ، صفای زندگی(از تالیفات حضرت آیت الله سید محمد ضیاء آبادی) صفحه 320

***************************************************************************

اهل‌بیت علیهم‌السلام عقل کامل هستند
در مئه منقبه ابن‌شاذان، به سندش از مخالفین از زید بن‌ثابت از رسول‌اللّه صلی‌اللّه‌علیه‌وآله نقل می‌کند که فرمود: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب اللّه و علی بن‌ابیطالب علیهماالسلام و اعلموا انّ علیّا لکم افضل». بعضی نسخه‌ها دارد «افضل لکم من کتاب اللّه»، ‌ایشان برای شما از کتاب خدا افضل است، «لانه مترجم لکم عن کتاب اللّه تعالی»، چون او برای شما مترجم است از کتاب خدای تعالی. آن‌قدر که شما از او بهره‌برداری می‌کنید.(1)

مرحوم بحرانی در غایه المرام و در تفسیر البرهان آورده
محدّث دیگری هم به نام واعظ دیلمی در ارشاد القلوب،(2)
این حدیث را از زید بن‌ثابت مرسلاً نقل کرده است.
از این حدیث چنین برداشت می‌کنیم که اهل‌بیت افضل لنا هستند.
چرا؟ پیغمبر اکرم صلی‌اللّه‌علیه‌وآله بیان کردند: زیرا اینها مترجم‌اند. پس آن‌ها برای ما، از کلام خدای تعالی افضل‌اند.

می‌گوییم: «القرآن کلام اللّه کلم اللّه تعالی فقال اذا اراد اللّه بشیء ان یقول له کن فیکون» خوب نور محمّد و آل‌محمّد صلوات‌اللّه علیهم اجمعین چه طور به وجود آمده؟ به کلام خدا. پس این یک وجه شد. خدای تبارک و تعالی فرمود: بشوید عقل کامل، نور کامل، بشوید محمّد و آل‌محمد صلوات‌اللّه علیهم‌اجمعین، شدند، از کلام خدا شدند. پس چون از کلام خدا شدند، کلام خدا هستند. ایشان کلام خدا هستند و قرآن نیز کلام خدا است، پس کدامیک افضل است؟
در این که اینها هر دو کلام خدا هستند حرفی نیست،
اما از آنجایی که معانی ظاهر و باطن قرآن، بلکه بواطن قرآن همه، ایشان هستند و به ‌این بزرگواران از سوی خداوند داده شده،
از این جهت اهل‌بیت علیهم‌السلام افضل از قرآن می‌شوند،
نه افضل از قرآن برای ما، نه، افضل از قرآن به نحو اطلاق.
و هم قول اللّه، کلام اللّه، کتاب اللّه.

این که می‌فرمایند: کتاب ناطق خدا ما هستیم، کتاب مبین ما هستیم، همین است.

«وجدوا اثر کلامه تعالی شانه»، اینها به خاطر کلام خدا به وجود آمدند.

همین که خدا به تکلم درآمد، اینها شدند و خودشان فرمودند: «أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّهُ» ما هستیم.

📔1 . مئه منقبه ص۱۶۱ منقبه٨۶
📔2 . ارشاد القلوب، ص۳۷٨.
📔3 . بقره/ 255
📔4 . شهادت ثالثه، العبد حسین رزاقی، ص116
📔5 . الکافی، ج1،ص200
📔6. فرائد السمطین، ج‏۲، ص‏۶۸

📔شرح زیارت جامعه کبیره:خزان العلم، ج1، ص226

فهرست